یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا


یک مشت پر عقاب


یک مشت پر عقاب
● خلاصه موضوع: یك روز این خانواده، چون تنی واحد بود، یك روز، یك مرگ، یك شك، این خانواده را دو پاره كرد. یك روز، وسوسه انتقام، قلب جوان را تسخیر كرد. یك روز جوان برای انتقام به شكار عقاب رفت. روز دیگر جوان با یك مشت پرعقاب بازگشت.
● مضمون: مجموعه «یك مشت پر عقاب» یك ملودرام خانوادگی است كه در قالبی معمایی، جنایی در بستر انقلاب داستانش را روایت می كند. پایان قصه مجموعه، با شروع انقلاب اسلامی در سال ۵۷ همزمان می شود كه این حادثه به پایان بخشیدن به این ملودرام كمك می كند.
● آغاز تصویربرداری: ۲۹ شهریور ۸۴
● مدت زمان: ۱۴ قسمت ۵۰دقیقه ای
● محل های تصویربرداری: مناطق مختلف تهران، لواسان، حومه كرج، شهریار، فرودگاه، تبریز، پادگان عجب شیر.
● فهرست عوامل: كارگردان: اصغر هاشمی، تهیه كننده و مجری طرح: بهروز خوش رزم. نویسنده
فیلمنامه: فرهاد توحیدی، مدیر تصویربرداری: مسعود كرانی.
● محصول مركز سیما فیلم
● بازیگران: رضا كیانیان، هرمز هدایت، حامد بهداد، خزر معصومی، پرویز پورحسینی، احمد آقالو، آهو خردمند، فریبا كامران، بهرام ابراهیمی، نیره فراهانی، مهرداد ضیایی، مهدی تقی نیا، كاظم هژیرآزاد، اشكان خطیبی، حمید میلاد، هومن كیایی، ارسطو خوش رزم، حنانه شهشهانی، ساره بیات، علیرضا خمسه.
● بازیگران مهمان: خسرو دستگیر، مهدی صباغی، مهدی میامی، محمود مقامی، آرش تاج، محمدرضا جوزی، ابوالفضل شاه كرم، بیوك میرزایی، حسین فلاح، فرناز جهانسوز، آزیتا خرمی، فیروزه غلامی، علیرضا صادقی، شهروز مصباح، پرویز شفیع زاده، كاوه آشنا، بهزاد زیبنده، افشین قیاسی، سعید نوری، سیدجلال طباطبایی، محمد غفاری، محمدرمضان بیگی.
● یادداشتی برای یك مشت پر عقاب
نوروز سال ۱۳۵۶ هنگامی كه در سفر نوروزی به زاهدان، در پمپ بنزینی، اولین لیترهای بنزین یك تومانی را در باك ژیانم می ریختم، از رادیو ماشینم خبری بی سابقه شنیدم. متن خبر از درگیری ماموران شهربانی با اخلالگران در آمل- اگر اشتباه نكنم- روایت می كرد. اخباری از این دست، پیش از این در ادبیات رادیو، تلویزیون ملی ایران جایی نداشت. قبلاً حوادث امنیتی پس از وقوع در شكل كنترل شده ای در رسانه ها منتشر می شد. یا در قالب مصاحبه های مقام امنیتی- پرویز ثابتی- به اطلاع مردم می رسید. تابستان همان سال در اردوی عمران ملی در اسكو همراه حسن ملكی، رضا نبوی، مجید وزیری و امیر امیرسلیمانی در نیم روزی گرم، از تلویزیون خبر سقوط دولت هویدا و نخست وزیری جمشید آموزگار را شنیدیم.
سال تحصیلی ۵۷-۵۶ برای ما با شب های شاعران و نویسندگان (ده شب) در انستیتوگوته شروع شد و با درگیری های دانشگاه صنعتی و كتك خوردن دكتر هما ناطق، اخبار قیام قم و خیزش تبریز ادامه پیدا كرد. كمتر از یك سال بعد ما همه جزیی از سپاه انقلاب بودیم. برای نسل ما كه انقلاب را مستقیم و بی واسطه تجربه كرد و برای پیروزی آن كوشید، تاریخ ایران برای همیشه به دو بخش تقسیم شد. قبل از انقلاب و بعد از انقلاب.
تبعات انقلاب، تسخیر سفارت آمریكا، جنگ تحمیلی و انقلاب فرهنگی تجربیاتی عظیم بود. انگار نسل ما به جشنواره تاریخ دعوت شده بود. این حوادث عظیم كه هر كدام برای دگرگون كردن تاریخ یك كشور كفایت می كرد، بر روح و جان میلیون ها ایرانی در ایران و خارج از آن تاثیرات عمیقی بر جای گذاشت و گنجینه بی پایانی از خاطرات، داستان های تلخ و شیرین، شكست ها و پیروزی ها، اشك ها و لبخندها را فراهم آورد. اینكه چرا مثلاً حادثه ای چون شورش دانشجویی مه ۱۹۶۸ فرانسه الهام بخش صدها داستان كوتاه، رمان، نمایشنامه و فیلم شده و انقلاب ما هنوز صاحب ادبیاتی كه سزاوار اوست نشده است در این مجال نمی گنجد.
می پندارم همه آنان كه قلمی در دست دارند هنوز خود را وامدار می دانند. در عین حال نمی توانم تلخكامی ام را از سیطره ادبیات دولتی در این زمینه پنهان كنم. «یك مشت پر عقاب» حاصل آن وامداری است. هرچند كه كار در رسانه ملی الزامات و اقتضائات خاص خود را دارد، اما در چارچوب امكانات كوشیده ام كه از تصویر كلیشه شده انقلاب اسلامی در سریال ها یا فیلم های سینمایی فاصله بگیرم.
هرچند كه از فصل های محبوبم در شب های شاعران و نویسندگان ناچاراً گذشتم، هرچند كه شناسنامه قهرمانانم دچار انحراف زاویه ای ناخواسته شد، اما در فاصله مابین آرزومندی و واقعگرایی آنقدر باقی مانده است كه به موفقیت سریال تلویزیونی «یك مشت پر عقاب» در پیشگاه بینندگان خوشبین باشم.
فرهاد توحیدی
فیلم نامه نویس مجموعه یك مشت پر عقاب
منبع : روزنامه شرق