دوشنبه, ۱۳ اسفند, ۱۴۰۳ / 3 March, 2025
مجله ویستا
حزب چگونه تشکلی است و نقش آنها در نظارت بر نظام اسلامی چگونه است؟

برای آشنایی با کارکرد احزاب ابتداء بازکاوی ماهیت و تعریف آنها بایسته است. مراجعه به آرای اندیشمندان ومتفکران علوم سیاسی نشانگر وجود پارهای اختلافات در تعریف و تبیین چیستی احزاب است.
ادموند بورک حزب سیاسی را چنین تعریف میکند: «هیئتی از مردم است که به خاطر پیشبرد منافع ملی با کوششمشترک بر اساس برخی اصول سیاسی مورد توافق متحد شدهاند».
در مقابل گتل حزب سیاسی را ترکیبی نسبتا سازمان یافته از چندی از شهروندان میداند که چونان یک واحدسیاسی عمل نموده و در جستجوی تسلط بر حکومت و عملی ساختن سیاستهای خویشند. کسانی چون جیلکریست لیکاک، مک آیور و شومپیتر نیز تعاریف نسبتاً مشابهی را برگزیدهاند.
عمدهترین چیزی که تعاریف این گروه را از بیان نخست متمایز میسازد افزوده شدن عنصر تلاش برای تسلط برحکومت و دستیابی به قدرت سیاسی است. جوزف لاپالومبار و مایرون وینر نیز کوشش برای دستیابی به قدرتسیاسی را یکی از شرایط تحقق حزب میدانند. همچنین از دیدگاه بال وجه تمایز احزاب سیاسی از دیگر گروههاانگیزه دستیابی به قدرت سیاسی است.
● سازههای احزاب سیاسی
محققان علوم سیاسی پارهای از ارکان و سازههای احزاب سیاسی را از قرار زیر دانستهاند:
۱ ـ توافق نظر در اصول بنیادی بین تشکیل دهندگان حزب
۲ ـ سازمان یافتگی، تشکیلات و برخورداری از فلسفه منسجم
۳ ـ مبارزه برای کسب قدرت سیاسی
۴ ـ وجود رهبری تک سالار و اولیگارشیک در ذات سازمان حزب
در نگاه این محققان احزاب سیاسی میکوشند قدرت را برای رهبران به دست آورند، از همین رو سرکردگی رهبراناز نظام حزبی جداییناپذیر است.
● فواید حزب
در رابطه با سود و زیان احزاب سیاسی نکات مختلفی گفته شده است. در فواید احزاب سیاسی آمده است:
(۱) سازماندهی؛ حزب نقش سازماندهنده دارد، جریانهای سیاسی پراکنده را تمرکز میبخشد و با گرد آوردننیروهای تک تک شهروندان و سامان دادن آنها قدرت و نفوذ بزرگ پدید میآورد.
(۲) آموزش دهی؛ حزب دارای نقش آموزشی و کانون آموزشهای سیاسی مؤثر و کار آمد است، زیرا آموزشهایسیاسی حزبی بر خلاف آموزشهای آکادمیک کم و بیش با عمل همگام است.
(۳) جهت دهی افکار عمومی؛ احزاب افزون بر آموزش سیاسی اعضای خود به آگاهسازی افکار عمومی و جهتدهی آنها نیز میپردازند.
(۴) ایفای مسؤلیت اخلاقی؛ احزاب فعال جهت کسب پشتیبانی تودهها به ناچار باید دارای سیاست،
خط مشی و برنامه دقیق و ثابت برای درازمدت باشند. منظور از مسئولیت اخلاقی در اینجا این است که احزابباید مسؤلیت سیاسی انجام برنامههای اعلام شده را بپذیرند.
(۵) انضباط؛ حزب برای رسیدن به اهداف خود نیاز به انظباط دارد و برای رسیدن به این مقصد انظباط فکری وعملی را در اعضای خود میپرورد و آنان را همگام و یکپارچه میسازد، به گونهای که در موارد اختلاف نظر شخصی براساس برنامه و نظر حزب عمل میکنند.
● زیانهای حزب
در مقابل پارهای از زیانها و کار کردهای منفی نیز در رابطه با احزاب سیاسی مطرح است، از جمله:
۱ ـ نفی آزادی فردی؛ حزب آزادی عمل و اراده را از فردستانده و او را به پیروی از تصمیمات رهبران حزبی وامیدارد. حزب به فرد و زندگی خصوصی بها نمیدهد و در جستجوی قدرت از هیچ کوششی برای خرد کردن فرد و یادیگر احزاب و جمعیتهایی که ممکن است مزاحم قدرتطلبی بلامنازع آن شوند دریغ نمیکند. این ویژگی بویژه درنظامهای تک حزبی مشهود و ملموس است.
۲ ـ محدودنگری؛ حزب با تبلیغات و آموزش مسلک و جهان نگری ویژه خود گستره شناخت و دیدگاه فرد را تنگو محدود ساخته و او را با واقعیات بیرون از حزب بیگانه و نا آشنا میسازد.
۳ ـ زیان به وحدت ملی؛ در نظامهای چند حزبی معمولاً احزاب مختلف در جهت فراچنگ آوردن قدرت بایکدیگر به ستیز برخاسته، وفاِ و همبستگی اجتماعی را تهدید میکنند.
۴ ـ سیاسی سازیهای نابجا؛ حزب عامدانه به همه چیز رنگ و بوی سیاسی میدهد تا بتواند آن را دستاویز نبردسیاسی سازد، در حالی که اگر احزاب سیاسی نمیبودند بسیاری از کارها و دشواریها از راههای غیر سیاسی به دستکارشناسان و سازمانهای اداری دولت گشوده میشد.
۵ ـ دموکراسی ستیزی؛ به رغم آنکه طرفداران حزب آن را لازمه دموکراسی میدانند، مخالفان بر آنند که حزبهایسیاسی دشمن دموکراسیاند؛ زیرا بنیاد دموکراسی بر این است که همهٔ مردم در زندگی اجتماعی و سیاسی باید بهگونهای برابر از فرصتها، امکانات و دستاوردهای اجتماعی بهره گیرند، در حالی که حزبهای سیاسی اساساً برای بهقدرت رساندن گروهی کوچک بنیان گرفته است. میشلز معتقد است که حزبهای سیاسی به هیچ روی نمایندهٔهمه اعضاء به ویژه طبقه یا گروهی که آشکارا از آن دفاع میکنند نیست و منافع اعضا و تودهها اغلب از راه رهبرانجداست؟
۶ ـ تعصب حزبی و پایبندی مطلق به منافع و اهداف حزب موجب از بین بردن شخصیت انسانی، تعارض باارزشهای اخلاقی و مانع آزاد اندیشی است.
● حزب و تحزب در اسلام و نظامهای غربی:
از تأمل در آنچه آمد روشن میشود که حزب و تحزب امری ذو وجهین و دارای آثار مثبت و منفی در زندگی فردی وسیاسی و اجتماعی است. اکنون چه باید کرد؟ در این باره سه گزینه وجود دارد.
(۱) با توجه به کارکردهای منفی احزاب باید از خیر آن نیز گذشت و نفی آن را خواستار شد.
(۲) با وجود کارکردهای مثبت احزاب به ناچار آفات آن را نیز باید پذیرفت.
(۳) راهی به سوی بهسازی کارکرد احزاب یافت به گونهای که ضمن حفظ و تقویت کارکردهای مثبت آن ازپیآمدهای منفی آن در حد امکان کاست.
بررسی و ارزیابی هر یک از گزینههای فوِ مباحثی طولانی و فراتر از حوصله این نوشتار میطلبد، بنابر این بهعنوان اصل موضوع انگاره سوم را پذیرفته و براساس آن سخن را پی میگیریم. حال این سوال پدید میآید که تحققچنین آرمانی در گرو چه اموری است و چگونه ممکن میشود؟ به نظر میرسد اموری چند تأثیر جدی در این باره دارداز جمله: (۱) مبانی و زیر ساختهای نظری تکثرگرایی و مشارکت سیاسی(۲) قواعد و هنجارهای حاکم بر گسترهمشارکت سیاسی و چگونگی رفتار حزبی.در رابطه با هر یک از امور فوِ تفاوت جدی بین اندیشه اسلامی و تفکر غربی وجود دارد. بررسی تطبیقی اینمسأله کاوشی فراخ دامن میطلبد. آنچه به اجمال میتوان اشاره داشت این است که ابتنای حزبگرایی و تکثرگراییسیاسی در غرب بر اموری چون نسبیت و تکثرگرایی معرفتی و اعتقادی، اصالت منفعت یا سودانگاری اخلاقی،بنیاد زمینی مشروعیت و حاکمیت و هدف قرار گرفتن قدرت، مجال را برای تعیین نظام ارزشی جامع و فراگیر در تعیینچگونگی مشارکت سیاسی و قواعد رفتار حزبی محدود میسازد و لاجرم در کاستن از پیآمدهای منفی احزاب توفیقکمتری دارد. در مقابل مبانی معرفت شناختی، هستیشناختی و انسانشناختی و آموزههای فقه سیاسی اسلام نتایجدیگری را رقم میزند و زمینه فراختری برای تعیین نظام ارزشی جامعی فراهم میآورد که در آن هدف از فعالیتهایسیاسی، گستره تکثر سیاسی و هنجارهای حاکم بر آن وضعیتی مطلوبتر پیدا میکنند.
در نگاه اسلام منشأ قدرت وحاکمیت خداوند متعال است. قدرت سیاسی نه هدف نهایی، که ابزاری در جهت تأمین نیازمندیهای مادی وپدیدآورنده زمینههای رشد و سعادت و کمال آدمی است. از همین رو قدرت با هدایت توأم و ارزشهای عالیه اخلاقیو انسانی بر آن سایهگستر است. هنجارهای دینی قدرت را در همه مراحل از جمله در روند تولید و کاربست آن رصدمیکنند و هر فعالیتی در این زمینه را به سمت غایات متعالی جهت میدهند. در این انگاره امت اسلامی نهتنها حقتعیین سرنوشت خویشرا دارد، که سیاست اصلاح امور مسلمین را بر دوش میکشد.آموزههایی چون امر به معروف ونهی از منکر، النصیحهٔ لأئمهٔ المسلمین و... مشارکتی هدفمند و دربر دارنده خیر همگانی را جستجو میکنند. با توجهبه این انگارهها مشارکت و تکثرگرایی سیاسی و فعالیتهای حزبی در اسلام به اصول، قیود و هنجارهایی مقیدمیشوند که با رعایت آنها میتوان کارکردهای مثبتتری را از احزاب سیاسی انتظار داشت. برخی از این قیود عبارتنداز:
۱ ـ ایمان و پای بندی به اصول اعتقادی و احکام و ارزشهای اسلامی.
۲ ـ عدم همکاری با مخالفان اسلام و دشمنان مسلمین و خوداری از هر تلاشی که به تقویت دشمنان و تضعیفجامعه اسلامی انجامد.
۳ ـ رعایت موازین شرعی و اخلاقی در فعالیتهای حزبی و مراقبت دائمی بر عدم مخالفت آنها با شریعت اسلامی
۴ ـ اهتمام به وحدت امت و خود داری از رفتارهای تفرقه افکنانه.
۵ ـ اعتقاد به حاکمیت الهی و تنظیم برنامههای خود در راستای سیاستهای دینی
۶ ـ پیروی از حاکم مورد قبول دین که دارای کفایت علمی، اخلاقی و مهارتی همچون عدالت، تقوا، فعالیت، تدبیرو مدیریت و... است و خودداری از هرگونه تزاحم با ولی شرعی در راستای ایفای وظایفی که بر عهده دارد.
۷ ـ تقدیم منافع و مصالح اسلام و امت بر منافع و خواستهای گروهی و حزبی. لاجرم تلاش برای کسب قدرت دراحزاب اسلامی به تلاش در جهت به قدرت رسانیدن و حفظ قدرت زمامدار صالح و ولی معتبر شرعی تحولمیپذیرد. و بدینسان الگویی ویژه از انضباط حزبی پدید میآید.
● احزاب و کنترل قدرت در جامعه اسلامی
یکی از کار ویژههای مهم احزاب در جامعه اسلامی نظارت بر قدرت و تأثیر در جهت اصلاح و بهسازی آن است. بهعبارت دیگر در آموزههای اسلامی امت نقش مهمی در نظارت بر قدرت دارد. دین مبین اسلام با اعلام مسؤلیتهمگانی، لزوم اهتمام به امور مسلمین، لزوم خیر خواهی برای پیشوایان و زمامداران، تأکید بر امر به معروفو نهی از منکر و ولایت متقابل مؤمنین بستر مناسب و مجالی فراخ برای مشارکت سیاسی و اجتماعی فراهممیآورد. در راستای انجام این رسالت میتوان از بهترین و کارآمدترین ابزارها و شیوههای مشروع مدد جست. اجرایچنین رسالتی از سوی امت به دو گونه امکانپذیر است: (۱) نظارت و کنترل سازماننایافته؛ (۲) کنترل سازمان یافته. درشیوه نخست بدون وجود تشکیلات منظم و برنامه ریزی شده انسانها به طور فردی و گاه به صورت جمعی مانندشرکت در تظارهرات و امثال آن به ایفای نقش میپردازند. در شیوه دوم انسانها در قالب تشکلات، انجمنها و احزابسازماندهی شده، آموزش میبینند و به طور منظم و برنامه ریزی شده رسالت خویش را عملی میکنند. به نظر میرسدهیچیک از دو شیوه فوِ برتری مطلق نسبت به دیگری ندارد و وجود هر قسم میتواند به گونههای مختلفی در جامعهاسلامی لازم، مفید و سودمند باشد.
در نهایت میتوان گفت عمدهترین کار ویژه احزاب سیاسی در جهت کنترل و تأثیر گذاری بر قدرت در جامعهاسلامی عبارت است از:
۱. تلاش در جهت تولید قدرت دینی و برقراری دینمداری. در این زمینه احزاب میتوانند با سمت و سودهی بهافکار عمومی و بسیج تودهها زمینههای ایجاد نظام دینی را فراهم آورد. و با نظامهای طاغوتی به مبارزه برخیزند.
۲. نظارت مستمر بر روند اجرای امور و کاربست سالم قدرت و انطباِ عملکرد مجریان با اهداف و احکام شریعتدر نظام اسلامی و مبارزه با هرگونه حرکت انحرافی که موجب بروز دیکتاتوری و گریز از آرمانهای اصیل اسلامیهمچون برقراری عدالت، حفظ آزادیهای مشروع و حقوِ مردم گردد.
۳. شناسایی نیروهای شایسته و مدیران و کارگزاران مدیر، مدبر، پارسا و کارآ، برای اداره امور جامعه اسلامی ومعرفی و شناساندن آنها به مردم.
۴.آموزش و تربیت نیروهای خلاِ و باکفایت، خدمتگذار و روزآمد تا بدینوسیله از سویی خلاءهای مدیریتینظام پر شده و از دیگر سو زمینههای چرخش قدرت به نحو مناسب فراهم شده و بهنوبه خود مانع هرگونه سوءاستفادهاز قدرت گردد.
۵. آگاهی دادن به تودها، تعمیق بینش سیاسی جامعه و جهتدهی به افکار عمومی در راستای اهداف سیاسی واجتماعی اسلام.
۶. مبارزه با جریانات انحرافی و ضد اسلامی و هر حرکتی که موجب به حاشیه راندن دین از صحنه اجتماع وسیاست شده و به هر شکلی نظام اسلامی را به سمتوسوی سکولاریزه شدن هدایت کند.
۷. همکاری با دیگر جریانات و حرکتهای سیاسی همسو با اهداف شریعت، به جای رقابتهای حزبمدارانه وبیاعتنا به اهداف و آرمانهای عالیه اسلامی.
آنچه آمد اموری است که از یک حزب راستین اسلامی انتظار میرود و آموزههای اسلامی بر آن مهر تأیید میزند.در عین حال ممکن است. این سؤال پدید آید که با توجه به تکثرگرایی سیاسی و فعالیت احزاب سیاسی در اسلام ونظام سیاسی دینی، پس چرا کارکرد مورد انتظار از احزاب موجود در کشورهای اسلامی و حتی در جمهوری اسلامیایران مشاهده نشده و چندان تفاوتی با دیگر احزاب سیاسی از آنها دیده نمیشود؟
در پاسخ میتوان گفت: اولاً پذیرش این ادعا در گرو بررسی دقیق تطبیقی است. ثانیاً بزرگترین مشکل اساسیاحزاب موجود در کشورهای اسلامی عدم اصالت آنها و الگوگیری از سیستمهای غربی است.
● چکیده:
از آنچه گذشت روشن شد که احزاب سیاسی دارای فواید و زیانهای متعددی هستند. گستره و هنجارهای تکثرگرایی سیاسی در تنظیم این کارکردها نقش زیادی دارد.
از سوی دیگر اشاره شد که مبانی تکثر گرایی سیاسی در اسلام مجال هنجارگذاریهای جامعتری را پدید میآورد ودر پرتو آن میتوان از کارکردهای منفی احزاب کاسته و بر نقش مثبت آنها افزود.
در پایان مقاله روشن شد که احزاب سیاسی اسلامی میتوانند نقش مهم و چند وجهی در رابطه با کنترل و نظارت برقدرت در مرحله تولید و کاربست آن ایفا کنند.
حمیدرضا شاکرین
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست