شنبه, ۱۲ آبان, ۱۴۰۳ / 2 November, 2024
مجله ویستا


فرزندانی با چند الگو(۱)


روابط اجتماعی كودك از سه سالگی آغاز می شود و ارتباط او تقریباً با اعضای خانواده است (پدر و مادر) و به تدریج وارد محیط اجتماعی می شود و علاقمند بازی های گروهی می شود.
اولین مكانی كه كودك را به طرف خود جلب می كند «كوچه» است. در كوچه كودك خوب و بد را می آموزد.در كوچه است كه كودك می فهمد زندگی فقط مهر مادر و یا اخم و كمربند پدر نیست. سرد و گرم روزگار را در كوچه تجربه می كند. فحش، دعوا، اذیت مردم، خدمت به مردم، سیگار كشیدن ... دكتر پژوهنده كوچه را حد فاصل خانه و اجتماع بزرگ می داند و معتقد است كه در كشورهایی نظیر ایران كه بافت فرهنگی و معماری به گونه ای است كه كوچه در آن نقش اساسی دارد. ما می توانیم این تعریف كاركردی را برای كوچه قائل شویم. كوچه به بچه ها همدلی، یاری، رفاقت، پیروزی و شكست را یاد می دهد. در كوچه بچه ها یاد می گیرند كه همیشه امور بر وفق مراد آنها نیست مفهوم و فضای توطئه، بایكوت، تحقیر، راه های گریز از تنگنا، اندیشیدن برای پیروزی یافتن و درك جایگاه خود و دیگران در هرم اجتماعی، نوع رابطه با قوی تر و ضعیف تر، مزیت های قدرت را می آموزدو ... بچه ها در كوچه یاد می گیرند كه از درس فرار كنند، انواع ناهنجاری ها و كژرفتاری اجتماعی را تجربه كنند، با ادبیات رفتاری كوچه آشنا بشوند و به طور كلی فرهنگ كوچه را بشناسند.
در یك بررسی انجام شده توسط كارشناسان اجتماعی درباره رفتار كودكان ناشی از الگوپذیری آنان چه از كوچه و چه از مدرسه و خانواده نتایج ذیل حاصل شده است:
۵۵ درصد اخلاق پدر و مادر را سرمشق قرار می دهند.
۳۵ درصد اخلاق دوستان را سرمشق قرار می دهند.
۱۴ درصد اخلاق دوستان (رهبران) در كوچه را سرمشق قرار می دهند.
۳ درصد اخلاق معلمان خود را سرمشق قرار می دهند.
كمبودهای عاطفی از اساسی ترین گرایش بچه ها به ناهنجاری است. در خانواده ای كه صفا و صمیمیت وجود دارد، پدر و مادر لحظات بیشتری از وقت خود را صرف توجه به بچه ها می كنند و محیطی ایجاد می كنند كه بچه ها حق انتقاد داشته باشند. در چنین خانواده ای كمبود عاطفی جایی ندارد. سكوت و رفتار والدین یكی از عناصر مهم ترغیب یا عدم گرایش بچه ها به شخصیت ها و رفتارهای گوناگون است.در خانواده ای كه پدر دیر هنگام به منزل می آید و در خانه نیز مدام برگوشه لبش سیگار دارد و مرتب پای تلفن دروغ آشكار می گوید كه كودك به آسانی متوجه دروغ گفتن پدر می شود زمینه آلوده شدن فرزند به سیگار یا مواد مخدر و دروغگویی مساعدتر است. خانه های پرتنش و پردعوا، بچه ها را عملاً به درون كوچه و پناه بردن به جمع عصیانگران هنجارشكن سوق می دهد. از طرفی كاهش تعداد فرزندان نیز باعث می شود كه كودك همبازی مناسب در محیط خانه نیابد و بیشتر به كوچه و كودكان محل سكونت خود انس بگیرد.
كودك و قانون گریزی
از آنجایی كه بچه ها میل به خودنمایی، بزرگ جلوه دادن خویش و كسب احترام در جایگاه اجتماعی كوچك خود دارند این عوامل به اضافه كنجكاوی، لذت از كژرفتاری - به عنوان شاخص و جلوه گر- و نیز فشارهای گروهی باعث می شود كه كژرفتاری را ادامه دهند. برای كودكی كه در خانه معنای احترام و محبت را در نیافته است شیفته شدن به قهرمانان دروغین كوچه و عدم توجه به عواطف گروهی و همبستگی اجتماعی بالاست. در كوچه (اجتماع كوچك) زمینه گناه و خلاف - خواسته یا ناخواسته- وجود دارد ولی كوچه گناهكار اصلی نیست بچه هایی كه با سپر تربیت صحیح خانوادگی قدم به كوچه گذشته و آن را تجربه كرده اند به راحتی از كنار ناهنجاری های كوچه می گذرند. كودكی كه در یك خانه بدون قانون بزرگ شود و از تربیت صحیح برخوردار نباشد احتمال قانون گریزی و قانون شكنی او بسیار بالاتر از سایرین است. در تعریف دیگر می توان اذعان كرد كه به علت گرفتاری های خارج از منزل زن و شوهر (دو شیفته كار كردن مرد و زن) باعث شده كه خانواده بخشی از كاركرد تربیتی خود را به مهد كودك، مدرسه و كوچه محول كند. با این وصف، رفتارهای اولیه والدین در جامعه پذیری كودك تأثیر بسزایی دارد.در صورتی كه فرزندان با «سپر تربیتی» صحیح تا سه سالگی وارد محیط جدید ذكر شده بشوند به راحتی می توانند سپر محكمی در برابر ناهنجاری ها محیط های جدید مقابل خود داشته باشند. مطمئناً بدون تجربه مهد كودك، مدرسه و كوچه زندگی چیزی كم خواهد داشت.
جبران انتقالی
در جوامع كنونی مقتضیات شغلی و موانع اقتصادی سبب كاهش تعداد فرزندان شده و در نتیجه در محیط خانواده كودك همبازی نمی یابد و ساكن بودن در آپارتمان حضور در كوچه را از كودكان گرفته است و كودكان به ندرت با كودكان محل سكونت خود انس می گیرند. در این شرایط كنش های نامناسب والدین منجر به واكنش های نامناسب این گونه كودكان می شود و مشكل اصلی كودكان به مشكلات خانوادگی، محیط پرورشی و اجتماعی و اقتصادی آنها مربوط می شود. مسائلی نظیر عدم اعتماد به نفس و عقده كهتری در كودكان بیشتر ناشی از رفتار نادرست پرورش دهندگان آنان است. بسیاری از پرورش دهندگانی كه به وظیفه خویش آشنا نیستند و به علت بار آمدن در محیط های تربیتی ناقص و ناسالم دارای عقده های فراوانی هستند. بدین ترتیب خطاهای تربیتی از نسل قدیم به نسل جدید انتقال می یابد.
پدر آزار رسان در محیط خانوادگی خود آزار دیده است حال بدون آنكه خود متوجه شود براساس یك نوع جبران انتقالی با فرزند خود رفتار خشونت آمیزی دارد؛ چون جز در خاندان در جای دیگری نتوانسته است قدرت و تسلط خود را بر كرسی بنشاند. اینك تحكیم می كند، تحقیر می كند، دستور می دهد، ایراد می گیرد، امر و نهی می كند و هر آنچه خود می خواهد بر كرسی می نشاند.
دكتر هریس می گوید: والدین آنچه را كه هستند جذب می كنند، نه آنچه را كه می خواهند. والدین دوست دارند بچه ها مطیع آنها باشند، در حالی كه جامعه امروزی بچه ها را مطیع نمی كند، بلكه نوعی سركشی به آنان می آموزد.
بازی و كودكان
از بازی به عنوان بهترین شكل فعالیت كودك در محیط پرورشی او نام می برند. اثر تربیتی بازی بسته به مضمون آن است .معمولاً موضوع بازی پدیده ای است برگرفته از زندگی خانوادگی او نظیر زندگی خاندان، كار و مشاغل والدین، حوادث اجتماعی و كودك ضمن ایفای نقش، ویژگی های شخصی خویش را نیز ظاهر می سازد. از رفتار كودك ضمن بازی می توان به مناسبات بزرگسالان هر خاندان و رفتارشان نسبت به كودك پی برد. با كمك این بازیها می توان حس احترام به پدر و مادر و بزرگترها و مهربانی نسبت به كوچكترها را در كودك رشد داد. والدین گاهی از روی علاقه و بعضاً وسواس و زمانی نیز به منظور بزرگ كردن كودك تمام اعمال او را زیر نظر می گیرند. آنها به همان صورت كه كودك را در بدو تولد تحت مراقبت قرار داده اند در ماه ها و سال ها بعد از تولد نیز می خواهند كودكان خود را زیر نظر داشته باشند و شخصاً خود عهده دار وظایف فرزندشان باشند. در این مرحله تربیت اخلاقی كودك نیز با امر و نهی كردن صورت می گیرد. كودك حق ندارد دلیل انجام یا عدم انجام كاری را بداند و فقط باید گوش به فرمان باشد و آنچه به او دستور می دهند انجام می دهد و ازانجا م آنچه كه منع می كنند خودداری كند. اگر این روش در مدرسه و بعد از آن ادامه یابد نه در فراگیری مطالب مؤثر است و نه در رشد اخلاقی فرد تأثیری دارد. بنابراین فرد احتمالاً تا پایان عمر از استقلال برخوردار نخواهد شد و باید به وسیله دیگران اداره و هدایت شود. شایسته است كودك را از همان سالهای اولیه طوری بار آورد كه روی پای خود بایستد زیرا كودك آمادگی درك پاره ای از مسایل را دارد.
منبع : روزنامه کیهان