جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

تروریست ها، استراتژیست می شوند


علت تعلل اعلام سازمان القاعده به عنوان مسؤول احتمالی حملات ۱۱ سپتامبر از سوی مقامات كاخ سفید، ناآشنایی آنان با رویكرد جدید القاعده و پیچیدگی استراتژی انفجارهای همزمان بود، آن هم در مراكزی كه اهمیت كمی جمعیت، دلیل انتخاب هدف قرار گرفته بود و دیگر اماكن استراتژیك -به غیر از پنتاگون- در سیاست ترور القاعده جای نداشت. پیش از آن، نام «اسامه بن لادن» نزد مقامات سیا تداعی گر بمب گذاری سفارتخانه های آمریكا در كنیا و تانزانیا در آگوست سال ۱۹۹۸ بود و كمتر تصور می رفت كه پدیده بن لادنیسم به تدریج به خاك آمریكا رسوخ كرده و این بار، مقابله با منافع ایالات متحده در پهنه سرزمینی آن كشور صورت می گرفت. چه این كه پیش از حملات ۱۱ سپتامبر برخی مقامات امنیتی و حتی كارشناسان ضد تروریسم آمریكا از آنچه «آگراندیسمان بن لادن» می نامیدند، گلایه كرده و معتقد بودند: «اگر او می توانست به اهداف آمریكایی حمله كند، این كار را می كرد. اما او ارتش در اختیار ندارد. صاحب سلاح اتمی، بیولوژیكی و شیمیایی هم نیست.»
براساس گزارش كمیسیون تحقیق ۱۱ سپتامبر طی یادداشتی به «بیل كلینتون» در سال ۱۹۹۸ گفته شده بود بن لادن امیدوار است با ربودن هواپیما ترتیب آزادی رهبران بمب گذاری های سال ۱۹۹۳ در مركز تجارت جهانی را بدهد. از آن پس، خطر حمله بن لادن بارها به دولت های كلینتون و بوش (در همان چند ماه نخست) گوشزد شد، اما به علت عدم برآورد سرویس های امنیتی از توان القاعده برای انجام چنین عملیات گسترده ای و تغییر اولویت های انتخاب هدف و استراتژی حمله وقعی به هشدارهای مكرر داده نمی شد. پس از ۱۱ سپتامبر، القاعده به عنوان گروه تروریستی قدرتمند در عرصه كشتارهای گسترده، با رویكردی پیچیده و جهت گیری غیرمعمول شناخته شد.
تشكیلات غیرمتمركز
پس از وقایع ۱۱ سپتامبر سه جبهه علیه القاعده ایجاد شد كه سیاست حذف رأس و حل بدنه را در پیش گرفته بود. حمله به افغانستان و سقوط رژیم طالبان به عنوان پایگاه القاعده، حملات مقطعی با هدف حذف سران القاعده در مناطق گوناگون افغانستان و مرز این كشور با پاكستان و نیز مسدود كردن اموال منتسب به القاعده سه رویكرد برگزیده در مقابله با تروریسم بن لادنی شد. در این استراتژی تهاجمی، اصل بر این قاعده استوار بود كه القاعده با نابودی سران و تصمیم گیران خود به علت ساختار بسته و چریكی سازمان دچار اضمحلالی شده و بدنه نه توان ارتباط ارگانیك با هم خواهد داشت و نه توان اجرای عملیات. ارزیابی مؤسسه بین المللی مطالعات راهبردی لندن گویای این واقعیت است كه استراتژی مزبور قرین موفقیت نبود، چرا كه از زمانی حادثه ۱۱ سپتامبر حدود نیمی (و به گفته برخی منابع دیگر دو سوم) رهبران شبكه القاعده كشته و یا دستگیر شده اند، ولی همچنان ۲۰ هزار نفر از آموزش دیدگان این شبكه آزاد و مشغول فعالیت در سراسر جهانند. آنچه به تداوم فعالیت های تروریستی القاعده پس از ضربات سهمگین وارده به آن در جریان حمله به افغانستان انجامیده و دامنه اثرگذاری آن را تا عراق و حتی قلب اروپا گسترانده، تحولی است كه پس از سقوط طالبان در هرم تشكیلاتی القاعده روی داد. تغییرات صورت گرفته در این سازمان گویای آن است كه به علت ریسك بالای تجمع در یك منطقه واحد جغرافیایی و احتمال از بین رفتن رهبران القاعده، هواداران سازمان به صورت حلقه های غیر متمركز عمل می كنند و به واحدهای جغرافیایی متعددی تقسیم شده اند. چنین احتمالی از آن رو تقویت می شود كه القاعده با درك وجود تدابیر امنیتی شدید و احتمال قطع رشته های ارتباطی از وضعیت سانترال به پلورال تقسیم شكل داده است.
تكرار وقایع تروریستی در جزیره «بالی» اندونزی در سال ،۲۰۰۲ «كازابلانكا» و «استانبول» در سال ،۲۰۰۳ مادرید در ۲۰۰۴ و لندن در ۲۰۰۵ و پذیرش مسؤولیت این اقدامات از سوی شاخه های منطقه ای القاعده گواه بارز پیگیری این خط مشی توسط سران سازمان است. در این رهگذر، تصمیمات استراتژیك توسط اتاق فكر مركز اتخاذ شده است، ولی اجرای آن به بازوهای منطقه ای سپرده می شود. بمب گذاری در مادرید انطباق زیادی با سیاست پیش گفته داشت. اوایل سال ۲۰۰۴ انتشار نواری منسوب به بن لادن از حمله به اسپانیا و ایتالیا در زمان و موقعیت مناسب خبر داده بود و مارس همان سال، ۱۰ انفجار در مادرید (پایتخت اسپانیا) به وقوع پیوست كه پس از آن گروه «ابوحفص المصری» موسوم به سازمان جهاد القاعده در اروپا، مسؤولیت آن را برعهده گرفت. این گروه مسؤولیت انفجارها در متروی لندن را نیز پذیرفته است.
مجازات متحدین
دیگر تحول صورت گرفته در استراتژی بسط خشونت القاعده تغییر در انتخاب هدف عملیات و تحقیق در زمان وقوع آن است. تغییر در انتخاب هدف از آن روست كه القاعده در سالهای اخیر - بالاخص پس از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ - علاوه بر پیگیری سیاست تهدید منافع به دنبال مكانیسم تثبیت ناامنی از طریق اجرای همزمان عملیات در چند مكان عمومی با برد تلفات وسیع است. حمله به برج های دوقلو سازمان تجارت جهانی ، كلوپ توریست ها در بالی اندونزی، متروی مادرید و... نقطه عزیمتی بود از رویكرد تهدید منفعت به ترویج خشونت. اهداف از سفارتخانه ها و مراكز نظامی به عنوان مركزی استراتژیك ، ولی فاقد عمق هراس افكنی به اماكن عمومی همانند مترو به منزله هدفی ملموس و واجد شعاع ناامنی فزاینده تغییر یافت. این استراتژی می تواند دو هدف عمده را دنبال كند: نخست، اولویت یافتن ایجاد فضای رعب و وحشت در جوامع هدف و دوم ، بهره برداری از این فضا به عنوان اهرم فشار علیه دولتها. به عبارتی، اغلب عملیات تروریستی در كشورهایی صورت گرفته است كه از نظر القاعده قابل مجازات هستند و این مجازات علاوه برهدف قرارگرفتن اماكن پررفت و آمد شهری، فشار افكار عمومی علیه حركتهایی كه انگیزه اصلی تروریستها برای انجام چنین اقداماتی است ، شامل می شود. این در حالی است كه تا سال پیش همچنان برخی مراكز نظامی و یا سفارتخانه ها به عنوان نقاط هدف القاعده عنوان می شد. براساس گزارش ارائه شده از جانب سیا به مقامات آلمانی در اوایل سال ،۲۰۰۴ احتمال داده شده بود القاعده در صدد است اقدام هایی را در انگلیس، اسپانیا، فرانسه و آلمان برنامه ریزی كند. انفجار در نزدیكی پادگان نیروهای آمریكایی در فرانكفورت و بیمارستان آمریكایی ها در هامبورگ آلمان، ساختمان بورس مركزی لندن و یك پادگان در حوالی این شهر ، سفارت آمریكا در مادرید و كنسولگری این كشور در «بارسلون» و احتمالاً برج ایفل فرانسه از اهدافی بود كه سیا در تحلیل خود به آن رسیده بود. اما انفجارها در متروی مادرید و نیز مترو لندن آشكارا نشان داد كه تمركز القاعده منحصر به منافع آمریكایی ها در خارج از این كشور نیست، بلكه گستره ای به شعاع متحدان نظامی آمریكا همچون اسپانیا و انگلیس را نیز در بر می گیرد. هشدار نسبت به تكرار این گونه حملات در ایتالیا و دانمارك نیز بیانگر هدف قرارگرفتن متحدین آمریكا در جنگ با عراق توسط سازمان القاعده است.
از سوی دیگر ، انتخاب زمان اجرای عملیات تروریستی به عنوان بخش مكمل استراتژی ترویج وحشت و دهشت حایز اهمیت است. همزمان، با اقدام پارلمان تركیه برای تصویب اعزام نیروهای حافظ صلح به عراق انفجارهای پیاپی در آنكارا، استانبول و ازمیر رخ داد. این اقدام باعث فشار افكار عمومی به دولت آنكارا و در نتیجه لغو اعزام نیروهای ترك به عراق شد. چند روز پیش از برگزاری انتخابات اسپانیا ۱۰ انفجار در مادرید به وقوع پیوست و بیش از ۲۰۰نفر را به كام مرگ فرستاد. در نتیجه «خوسه ماریا آسنار» نخست وزیر اسپانیا و حزب راستگرای وی كه پس از انگلیس اصلی ترین متحد آمریكا در جنگ با تروریسم به شمار می رفت، نتیجه انتخابات را به «خوسه لوئیس رودریگرز» واگذار كرد. علت این شكست، اقبال عمومی به نامزد هوادار كاهش حضور نیروهای نظامی اسپانیا در عراق » رودریگرز- قلمداد شد. همزمان با آغاز اجلاس گروه هشت در «گلن ایگلز» اسكاتلند چهار مورد بمب گذاری در متروی لندن و یك اتوبوس دوطبقه رخ داد كه اجلاس مزبور را شدیداً تحت الشعاع قرار داد. نمونه های فوق بعد دیگری از سیاست كلی القاعده را به تصویر می كشد كه در آن، عملیات تروریستی توان تغییر روند سیاسی را داشته است و هزینه های یك تصمیم خاص - همچون مشاركت در حمله به عراق و اشغال آن را - فزونی می بخشد. القای این حس ترس به عنوان اهرمی توسط افكار عمومی علیه دولتها عمل می كند و یا هزینه های اخذ تصمیم را بالا می برد (انفجارهای تركیه) و یا به پرهزینه شدن ادامه همكاریها می انجامد (انفجارهای مادرید و لندن).
انفجارهای تروریستی ۷ جولای لندن می تواند سیاستهای واكنشی كشورهای تحت خطر را تغییر دهد و مكانیسم افزایش تدابیر امنیتی پس از وقوع بمب گذاریها را به كنترل شدیدتر ناوگان حمل ونقل شهری و اماكن پررفت وآمد پیش از وقوع انفجارها بدل كند.

سرگه بارسقیان
منبع : روزنامه ایران