چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

۲۰۰۹: شکست بن بست هسته‌ای؟


۲۰۰۹: شکست بن بست هسته‌ای؟
در نگاه مؤسسه سلطنتی امور بین‌الملل (مو‌سوم به House mhathaC)، اگرچه بحران مالی جهان بر روابط خارجی آمریکا و کشورهای اروپایی تأثیر شدیدی گذاشته است، اما تهدیدها علیه برنامه هسته‌ای کشورمان، کم و بیش پابرجا است.
پس از پنج سال که مذاکره، ارایه طرح‌های پیشنهادی، صدور قطعنامه‌های سازمان ملل و اعمال تحریم‌ها در دستیابی به موفقیت بی‌تأثیر بوده‌اند، اکنون همچنان که مشاجره بر سر مسأله هسته‌ای ایران به بن‌بست رسیده است، دستگاه دیپلماسی ایران به مبارزه خود در این زمینه ادامه داده و امکانات هسته‌ای خود را توسعه می‌بخشد که این امر، مسأله را بغرنج‌تر و حساس‌تر می‌کند. ‌
به نظر می‌رسد در سال ۲۰۰۹ دلگرمی‌هایی برای پیشرفت ایران در زمینه هسته‌ای وجود داشته باشد. مسایل سیاسی و اقتصادی ایران می‌تواند شرایط را به گونه‌ای تغییر دهد تا رییس‌جمهور جدید آمریکا در رابطه با پرونده هسته‌ای ایران، رویکردهای جدیدی اتخاد نماید. البته موضع مقامات ایرانی و نتیجه انتخابات ریاست جمهوری سال آینده ایران نیز در تصمیم‌گیری در این رابطه، کم اهمیت و بی‌تأثیر نخواهد بود این در حالی است که مردم‌گرایی دکتر احمدی‌نژاد، نتوانست در رفع سوء ظن هم حزبی‌های او چاره‌ساز باشد و این احتمال وجود دارد که همزمان با کاهش قیمت نفت، مشکلات اقتصادی نیز در ایران بغرنج‌تر شود. ‌ ‌
این شرایط، به واسطه روابط تیره ایران با قدرت‌های غربی و وضعیت پیچیده این کشور در منطقه، حساس‌تر هم خواهد شد. این در حالی است که از سال ۲۰۰۱ تاکنون، ایران در پی دستیابی به آرزوی دیرینه خود برای تبدیل شدن به قدرت اصلی منطقه، به خصوص در عراق، مصمم‌تر شده است. ایران سعی می‌کند‌ تا با محدود کردن قدرت آمریکا در عراق، اولاً اطمینان حاصل کند که این کشور، تهدیدی برای آن به شمار نمی‌رود و ثانیاً بتواند برای نشان دادن تأثیر هرچه بیشتر قدرت خود در منطقه، اقدامی مفید صورت دهد؛ اگرچه تنش‌های سیاسی در منطقه، حضور اسراییل و نیروهای آمریکایی و بی‌اعتمادی دولت‌های عرب، همگی میزان تأثیرگذاری ایران در جریان حوادث منطقه را تحت‌الشعاع قرار می‌دهند. به نظر می‌رسد ایران فعلاً فقط می‌تواند نسبت به وضعیت فعلی حاکم بر خاورمیانه اعتراض کند، اما هنوز توان تغییر شرایط را ندارد. موضوع دیگری که ایران را تحت فشار قرار داده، کُندی در روند پیشرفت صنعت نفت و گاز این کشور است. در شرایطی که منابع نفتی ایران روز به روز در حال کاهش بوده و صادرات گاز با تأخیر مواجه شده است، بدون رفع بن بست فعلی در حوزه صنعت غنی‌سازی اورانیوم، سرمایه‌گذاری مطلوب و گسترده‌ای در این صنایع صورت نخواهد گرفت. این تنها عاملی است که امکان دارد شرایط را به گونه‌ای متحول سازد تا ایران را در مورد مسأله هسته‌ای، جداً به پای میز مذاکره بکشاند. بی‌اعتنایی نسبت به قطعنامه‌های شورای امنیت، به احتمال زیاد در ماه‌های آتی تحریم‌های بیشتری را در پی خواهد داشت. این تحریم‌ها‌ - چه از سوی سازمان ملل و چه خارج از این چارچوب - روابط خارجی ایران را با تهدید مواجه می‌سازد. چنین به نظر می‌رسد که در نتیجه تغییرات احتمالی در سیاست آمریکا - که با شروع کار اوباما اعمال خواهد شد - برای از سرگیری مذاکرات هسته‌ای - با مطرح شدن موضوعات جدیدی همچون برقراری روابط دوجانبه با آمریکا - تلاش‌های تازه‌ای صورت خواهد گرفت. این در حالی است که در ایران هنوز توافق جامعی برای واکنش نسبت به این مسأله صورت نگرفته و مشخص نیست که ایران چه راهی را بر خواهد گزید؛ مصالحه یا مقابله؟ ‌ ‌
● اُفول هژمونی آمریکا
در میان سیاست‌گذاران ایرانی، بحث بر سر برقراری روابط با آمریکا همچنان ادامه دارد. دیدگاه مشترکی که در این زمینه وجود دارد و بحران اقتصادی هم باعث تقویت آن شده، این است که دوران هژمونی آمریکا رو به زوال است و شرق - از جمله ایران - در حال پیشی گرفتن از ایالات متحد می‌باشد. این که دکتر احمدی‌نژاد بدون توجه به این که آیا اصلاً امکان بروز تغییر واقعی در سیاست آمریکا وجود دارد یاخیر، موفقیت اوباما را در انتخابات به وی تبریک گفت، حکایت از چندصدایی بودن جامعه ایران در مورد ارتباط با آمریکا دارد و مبین این حقیقت است که برای شروع و گسترش روابط دو جانبه بین دو کشور، هنوز بسترهای لازم در ایران و همچنین آمریکا فراهم نشده است. جناح اصلاح طلب معتقد است که باید در جست‌وجوی راهی برای حل بحران روابط با آمریکا بود و البته ریاست جمهوری اوباما، این امکان را به وجود می‌آورد و مزایای این انتخاب، به مراتب بیش از معایب آن است؛ هرچند ممکن است این روند به کُندی طی شود و به سازگاری با واقعیت‌های خاورمیانه، به خصوص روند صلح اعراب و اسراییل و کاهش تأثیر آمریکا در عراق نیاز داشته باشد. بسیاری از کارشناسان معتقدند با دنبال کردن سیاست‌هایی که تاکنون توسط طرفین اتخاذ شده، ‌نمی‌توان به اهداف مطلوب دست یافت، همچنان که طی ۸ سال گذشته، هیچ‌ گونه موفقیتی در کاهش تنش میان ایران و آمریکا حاصل نشده است. ‌ ‌
واضح است که راهکارهایی از قبیل حمله به تأسیسات هسته‌ای شناسایی شده در ایران یا توافق همه جانبه مبنی برافزایش فشار بر ایران، نمی‌تواند ضامن بهبود اوضاع منطقه و تضمین تعلیق غنی‌سازی اورانیوم توسط ایران باشد و مسیر فعلی دیپلماسی، نه احتمال ساخت تسلیحات هسته‌ای توسط ایران را به حداقل رسانده، نه نظام پیمان منع گسترش سلاح‌های اتمی را تقویت کرده و نه تنش‌های‌ خاورمیانه را کاهش داده است. اعمال تحریم ممکن است عنصر مهمی باشد، اما به تنهایی نمی‌تواند در متقاعد کردن ایران به انجام مذاکرات جدّی، تأثیرگذار باشد. بنابراین، مشکل عدم اطمینان باید برطرف شود؛ اگرچه به توافق رسیدن بر سر این موضوع، بسیار دشوار است. فعلاً هیچ پیشنهادی وجود ندارد تا ایران در قبال آن، شفاف‌سازی در مورد فعالیت‌های گذشته، قبول نظارت‌ مداخله‌جویانه و همچنین درگیری بین‌المللی طولانی‌مدت را در امور هسته‌ای خود بپذیرد. تاکنون راه‌حل‌های مختلفی برای آینده برنامه غنی‌سازی اورانیوم ایران پیشنهاد شده که در میان آنها، دو طرح پیشنهادی مبنی بر توقف کامل غنی‌سازی در داخل خاک ایران و یا فراهم کردن تسهیلات غنی‌سازی از دیگر کشورها، امکان‌پذیر به نظر نمی‌رسد. ‌ ‌
منبع : ماهنامه اقتصاد ایران