جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

لذت - Le Plaisir


لذت - Le Plaisir
سال تولید : ۱۹۵۲
کشور تولیدکننده : فرانسه
محصول : ماکس اوفولس
کارگردان : اوفولس
فیلمنامه‌نویس : ژاک ناتانسون و اوفولس، برمبنای داستان‌هائی نوشته گی دو موپاسان.
فیلمبردار : کریستیان ماتراس و فیلیپ اگوستینی
آهنگساز(موسیقی متن) : یو هایوس، برمبنای آثاری از ژاک اوفن‌باخ
هنرپیشگان : کلود دوفن، گابی مورلای، مادلن رنو، دانیل داریو، ژینت لوکلرک، ژان پی‌یر راسور، سیمون سیمون، دانیل ژلن، ژان گالان و ژان سروه.
نوع فیلم : سیاه و سفید، ۹۷ دقیقه.


یک (ماسک) ـ مرد پابه‌سن گذاشته‌ای (گالان) به خاطر علاقه‌ای که به‌رقص دارد، برای پوشاندن چین‌وچروک‌های صورتش از یک ماسک استفاده می‌کند...؛ در (خانه تلیه) ـ گروهی خیابان‌گرد در سفری تفریحی به دهکده‌ای دورافتاده، متوجه سرنوشت شوم و زندگی تلخ خودشان می‌شوند. با این همه در این بین یکی از خیابان‌گردها (داریو) به مردی روستائی (گابن) دل می‌بازد و دوره خوش‌کوتاهی را با او می‌گذراند؛ سه (مدل) ـ نقاشی (ژلن)، برحسب عادت، از مدل‌هایش به‌عنوان محبوبه نیز استفاده می‌کند. اما سرانجام با اقدام به خودکشی یکی از مدل‌ها (سیمون) ناچار به ازدواج با او می‌شود...
٭ اوفولس، فیلم‌ساز بزرگ و به قولی واپسین پاسدار سنت‌های رمانتیک را نمی‌توان فیلم‌سازی، متعلق به ملیتی خاص دانست. او در طول ربع قرن فیلم‌سازی، در بسیاری از کشورها و سیستم‌های فیلم‌سازی کار کرد، اما هیچ‌گاه منفرد بودن خصایصش را از دست نداد. رویکرد اوفولس به داستان‌های رمانتیک (از جمله، موپاسان در همین لذت) هدف بیش از وصف غم غربت اوایل قرن را داراست: او با فیلم‌هایش موید نوعی بدبینی (و نه آیده آلیستی) بود که مکمل کوشش‌های انسان برای "کامل" شدن است. مشخصه فیلم‌های اوفولس حرکت‌های پیچیده و طولانی دوربین است که هیچ‌گاه شخصیت‌ها را به بند نمی‌کشانند، کنترل نمی‌کنند و آنان را آزاد می‌گذارند تا روی پرده زندگی کنند، و آن هم به‌صورتی که هیچ‌گاه با برداشت طولانی دوربین، متوقف نمی‌شود.حالا اگر تماشای فیلم‌های اوفولس سخت است، فیلم‌های او بوی کهنگی می‌دهند و شخصیت‌هایش دوبعید به‌نظر می‌آیند، مشکل از ما تماشاگران است. تماشاگرانی که زود و نادرست "بزرک" شده‌ایم. خود اوفولس در این‌باره در یادداشتی می‌نویسد: "تجربه (افسو س آدم خیلی دیر می‌فهمد)معنی‌اش از دست دادن نادانی و رویاهای کودکی است. آدم توهم را با واقعیت مبادله می‌کند. آدم از چیزهای آسمانی، از آرزوها، از دست نیافتنی‌ها در می‌گذرد و به‌دنیای محدودیت‌ها می‌رسد. آدم با تجربه، کودک در هم شکسته است. ما دوست داریم که تقدیرمان را به دست سیاستمداران، خلبانان و دندان‌سازان بسپریم!"