پنجشنبه, ۱۷ خرداد, ۱۴۰۳ / 6 June, 2024
مجله ویستا

نگاهی به خاستگاه و بنیانگذاری دانشگاه در ایران


نگاهی به خاستگاه و بنیانگذاری دانشگاه در ایران
غربی ها مدرسه افلاطون را مادر دانشگاه های امروزی اروپا می دانند. این مدرسه را افلاطون در ۳۸۷ سال پیش از میلاد در دره آكادموس در نزدیكی آتن برپا كرد و از این رو به آكادمی افلاطون مشهور شد. در این مدرسه فلسفه و ریاضی درس داده می شد. امروزه به چنین نهادهایی كه برای آموزش موضوع ویژه ای یا برای هدف ویژه ای و براساس دستور كار مشخص ساخته می شوند، آكادمی (فرهنگستان) می گویند. دانشگاه را نیز اینگونه تعریف كرده اند: نهادی برای آموزش عالی كه سه ویژگی اصلی دارد:
۱- دانشكده هایی در رشته های مختلف دانش
۲- تسهیلاتی برای پژوهش استادان و دانشجویان
۳- رتبه های آموزشی كه به دانشجویان و استادان داده می شود.
با این تعریف قدیمی ترین دانشگاه ها را باید در كشورهای اروپایی جست وجو كنیم، زیرا در جهان گذشته دادن رتبه های علمی ((academic degrees به مفهوم امروزی رسم نبود. با وجود این نهادهای آموزش عالی كه تسهیلاتی برای پژوهش استادان و دانشجویان هم داشته باشند، در گذشته های دور به ویژه در مشرق زمین نیز وجود داشته است كه از قدیمی ترین دانشگاه های اروپا بسیار قدیمی ترند. چنین نهادهایی در ایران، هندوستان، چین و مصر وجود داشته و برخی از آنها از جمله دانشگاه الازهر در مصر هنوز به فعالیت دانشگاهی خود ادامه می دهند. قدیمی ترین نهادی كه به دانشگاه های امروزی شباهت داشت، حدود ۶ قرن و نیم پس از برپایی آكادمی افلاطون، یعنی در سال ۲۷۱ پس از میلاد، در شهری به نام گندی شاپور برپا شد. این نهاد را مدرسه گندی شاپور نامیده اند، اما اگر به ساختار آموزشی و پژوهشی آن بیشتر دقت كنیم، به دانشگاه بیشتر شباهت دارد. در این جا تلاش می كنیم در چارچوب مقاله ای كوتاه شما را با فضای علمی هجده قرن پیش ایران آشنا كنیم.
• از پادگان نظامی تا پایگاه دانش
گندی شاپور یكی از هفت شهر اصلی امپراتوری ایرانیان در ایالت خوزستان بود. برخی بنیانگذاری این شهر را به اشكانیان نسبت می دهند، اما برخی دیگر بر این باورند كه این شهر را شاپور اول سرسلسله دودمان ساسانی پس از شكست ارتش والریانوس امپراتور روم ساخت و از آن به عنوان پایگاه نظامی و محل نگهداری اسیران رومی استفاده می كرد. واژه گندی شاپور نیز كه به مفهوم پادگان نظامی شاپور است، از این نظر حمایت می كند. آن شهر در دوره شاپور دوم (Shapur II) ساسانی، ملقب به «هویه سنییا» یعنی ذوالاكتاف (۳۷۹- ۳۱۰ میلادی)، سی سال پایتخت ساسانیان بود. برخی دیگر از مورخان نوشته اند كه بنیانگذاری گندی شاپور را اردشیر اول آغاز كرد و پسرش شاپور دوم آن را به پایان رساند. ابن ندیم می نویسد: «اردشیر برای گردآوری كتاب از هند و روم و بقایای آثاری كه در عراق مانده بود، كسانی را بدان ناحیه ها فرستاد و از آنها هرچه را متفرق بود، گرد آورد و آنچه را متباین بود تالیف كرد.» او می خواست مدرسه ای بسازد كه به بزرگی و شكوه آن مانندی وجود نداشته باشد. اما مهلت این كار را پیدا نكرد و پسرش شاپور اول راه او را ادامه داد.
شاپور پس از هفت سال موفق شد بازگشایی دانشگاه گندی شاپور را جشن بگیرد و در روز بازگشایی چنین گفت: «شمشیرهای ما مرزها را می گشاید و دانش و فرهنگ ما، قلب ها و مغزها را تسخیر می كند.» قفطی نویسنده كتاب اخبارالحكما از قول تاریخ نگاران می گوید: «شاپور هر دانشمند جدیدی را كه برای درس دادن در دانشگاه برگزیده می شد، پیش از درس در مجلس دانشمندان احضار می كرد و سپس به مناظره امر می كرد. اگر دانشمند نورسیده از این آزمون پیروز بیرون می آمد، لباس ویژه استادی را بر تن می كرد كه بسیار آراسته بود.»
گندی شاپور در زمان خسرو انوشیروان به شهرت تاریخی خود رسید. در عهد انوشیروان (۵۷۹- ۵۳۱ میلادی) به خواست او نهضت علمی توانمندی در ایران پیدا شد. وی بنا بر نقل اكاثیاس فلسفه را از اورانوس طبیب و فیلسوف آموخته بود و به عالمان و حكیمان و مترجمان و ادیبان توجهی خاص داشت و هر یك را به كاری می گماشت. چنان كه بولس ایرانی را مامور تالیف كتابی در منطق ارسطو كرد و با كمك جبرائیل درستبد، یعنی وزیر یا رئیس بهداری، در سال بیستم از سلطنت خود پزشكان گندی شاپور را گرد آورد تا به روش پرسش و پاسخ كتابی در علوم طب بنویسند. استفاده او از برزویه پزشك در ترجمه كتاب های هندی و معاشرت حكیمانه او با بزرگمهر كه به فرمان انوشیروان به هند سفر كرده بود، مشهور است. (از جمله كارهای ماندگار برزویه ترجمه كتابی از سانسكریت به نام Panchatantra به زبان پهلوی بود كه با نام كلیله و دمنه مشهور شد.)در دانشگاه گندی شاپور انجمن های علمی ویژه ای برپا می شد كه به كنگره های پزشكی امروزی شباهت زیادی داشت. برای مثال در ۵۵۰ میلادی جلسه های مناظره و گفت وگوی طولانی تشكیل شد. در این جلسه ها پزشكان مشهور از جای جای جهان آن روز در گندی شاپور گردهم آمده بودند و نظرها و تجربه های خود را به یكدیگر در میان می گذاشتند و چنان كه پیشتر گفتیم، خسرو انوشیروان در برخی از این جلسه ها شركت می كرد و خود نیز در گفت وگوها وارد می شد.از رویدادهای مساعد علمی دوره آن شاهنشاه، پناه جستن هفت تن از دانشمندان مشهور یونان است كه از بیم تعصب یوسی نیانوس امپراتور روم شرقی، به ایران آمدند و به فرمان خسرو به مهربانی پذیرفته شدند. این حكیمان پیروان شیوه نوافلاطونی بودند و انوشیروان با بعضی از آنان به خصوص پریسكیانوس مباحثه هایی داشت و از پرسش ها و كتابی از پاسخ های آن دو ترتیب یافت كه اكنون ترجمه ناقصی از آن به لاتین در كتابخانه سن ژرمن پاریس با عنوان «حل مسائلی درباره مشكلات خسرو پادشاه ایران» موجود است. این كتاب شامل بحث های مختصری در مسائل مختلف روانشناسی، كارهای اندام ها، حكمت طبیعی، نجوم و تاریخ طبیعی است. شهر گندی شاپور قدیمی ترین بیمارستان آموزشی جهان را نیز در خود داشت. در همین حوزه است كه از تركیب شیوه های پزشكی یونانی و ایرانی و هندی، روشی كه از هر سه آنها كامل تر بود به وجود آمد. جورجیس پسر بختیشوع و بختیشوع پسر وی و ابویزید چهاربخت و پسرش عیسی و ماسویه و پسرش یوحنا و شاپور پسر سهل از جمله پزشكان و دانشمندانی بودند كه در این راه تلاش كردند و تالیف های آنان پایه های اساسی علم طب در تمدن اسلامی شد.
بدین ترتیب گندی شاپور به مهمترین مركز علوم، فلسفه و پزشكی جهان قدیم تبدیل شد و آرام آرام دانش در ایران به جایگاه یگانه ای دست یافت و دارای مركزهای متعدد زرتشتی، عیسوی و مانوی شد كه در آنها علومی از جمله منطق، نجوم، ریاضیات، طب، داروسازی، طبیعیات، فلسفه و كلام مورد مطالعه بود. دانشمندان همین مركزها بودند كه با غلبه عرب آرام آرام زبان خویش را از پهلوی و سریانی به عربی برگرداندند و كتاب های خود را بدان زبان تالیف كردند و سپس برخی از آنان به بغداد رفته و آن شهر نیز مركز دانش شد.• بنیانگذاری خانه دانش
در سال ۱۴۱ هجری قمری در زمان منصور خلیفه دوم عباسی و به راهنمایی خالد بن برمك ایرانی نقشه بغداد را مهندسان ایرانی طراحی كردند و آن را نزدیك یكی از آبادی های قدیم ایران به نام بغداد به معنای شهر خدا ساختند. برمكیان آئین كشورداری را همراه خود به بغداد بردند و پایه های تمدن اسلامی را بنیان نهادند.در سال ۱۴۸ هجری قمری منصور به بیماری سختی مبتلا شد كه پزشكان نتوانستند او را درمان كنند. از این رو جرجیس پسر بختیشوع مدیر بیمارستان گندی شاپور برای درمان او به بغداد دعوت شد. این پزشك ایرانی پس از درمان منصور چهار سال در بغداد بماند و پزشكی ایرانی را در بغداد آموزش داد. او پس از بازگشت به ایران عیس بن شهلافا را جانشین خود كرد و به این ترتیب پزشكی ایرانی به دنیای اسلام راه یافت.بغداد در زمان هارون الرشید به اوج شكوفایی خود رسید. هارون علاوه بر دعوت از دانشمندان، به گردآوری و ترجمه كتاب های خطی از زبان یونانی، سریانی و پهلوی به عربی فرمان داد. پس از هارون، پسرش مامون بیت الحكمه یا خانه دانش بغداد را به سال ۲۰۰ هجری (۸۰۰ میلادی) بنیان نهاد و به ساختن رصدخانه و كتابخانه ای در كنار آن فرمان داد. این كارها باعث جذب دانشمندان از جای جای جهان به سوی بغداد و رونق گرفتن آموزش و پژوهش شد. به ویژه مجموعه ای از برترین مترجمان آن روزگار، از جمله حنین بن اسحاق، ثابت بن قره و ابن مقفع كه همه از حوزه ایران برخاسته بودند، گردهم آمدند و دانش بشر تا آن زمان را از زبان های یونانی، پهلوی، سریانی و سانسكریت به عربی برگرداندند. نتیجه این فعالیت ها شكوفایی فعالیت های علمی و آموزشی در قرن سوم و چهارم هجری شد كه از آن با عنوان عصر طلایی اسلام یاد می شود. موفقیت خانه دانش بغداد باعث شد مركزهای مشابهی در دیگر سرزمین های اسلامی ساخته شود. از جمله الحاكم بامرالاه، خلیفه فاطمی مصر، دارالعلم را در سال ۳۹۵ هجری قمری (۱۰۰۵ میلادی) در قاهره بنیان نهاد كه در آن ریاضی و علوم طبیعی درس داده می شد. این مركز دارای كتابخانه ای بود كه به قولی بیش از یك میلیون كتاب داشت.جای شگفتی است كه در جامعه اسلامی چه در علوم شرعی و چه در علوم عقلی اغلب پیشوایان علم ایرانی بودند. جز در مواردی نادر و اندك و چنانچه برخی از آنان منسوب به عرب بودند، زبانشان فارسی و محیط تربیتشان ایرانی بود. (مقدمه ابن خلدون)
• دانشگاه زنجیره ای
خواجه نظام الملك وزیر ایرانی باتدبیر سلجوقیان به ساختن و مجهز كردن مدرسه هایی فرمان داد كه به نظامیه شهرت یافتند. نظامیه ها كه در بغداد، نیشابور، اصفهان، بلخ، مرو و آمل ساخته شده بودند، به صورت شبانه روزی اداره می شدند و هزینه آنها را حكومت پرداخت می كرد. این نظامیه ها برنامه آموزشی منسجمی داشتند كه زیر نظر خواجه تنظیم شده بود و تا ۱۵۰ سال با كمترین تغییر پیگیری می شد. از نقص های این مدرسه ها این بود كه كم كم بحث و گفت وگوی آزاد در آنها كم رنگ شد و بیشتر بر فراگیری فقه شافعی، صرف و نحو، ادبیات عرب و قرآن و حدیث تاكید شد.
• مركزهای آموزشی و پژوهشی
۱- رصدخانه ها: نخستین رصدخانه حدود سال ۲۱۲ هجری (۸۲۸ میلادی) در بغداد بنا شد و دو اخترشناس برجسته، فضل بن نوبخت اهوازی و محمد بن موسی خوارزمی بر آن ریاست داشتند. پس از این رصدخانه، رصدخانه های متعددی در جای جای سرزمین های اسلامی ساخته شد كه هریك با نام اخترشناسی برجسته، پیوسته است. رصدخانه بتانی در رقه و رصدخانه عبدالرحمان صوفی در شیراز از جمله آنها است. البته پس از قرن چهارم رصدخانه ها با نام امیران ارتباط پیدا كردند، مانند رصدخانه علاءالدوله در همدان كه برای بوعلی سینا بنا كرد. كمتر از یك قرن بعد نیز ملكشاه سلجوقی، رصدخانه بزرگی را بنیان نهاد كه بزرگانی مانند عمر خیام نیشابوری (Omar Khayam) در آنجا فعالیت داشتند و تقویم جلالی دقیق ترین تقویم جهان را طرح ریزی كردند. پیشرفت رصدخانه ها با بنیانگذاری رصدخانه مراغه به اوج خود رسید. بنای این رصدخانه در سال ۶۵۷ هجری (۱۲۶۱ میلادی) به سفارش نصیرالدین طوسی و به فرمان هولاكو نوه چنگیزخان مغول آغاز شد. هولاكو برای نگهداری این سازمان پژوهشی موقوفه های ویژه ای در نظر گرفت. كتابخانه ای شامل ۴۰۰ هزار جلد كتاب و ابزارهای اخترشناسی از جمله ذات الربع دیواری به شعاع ۴۳۰ سانتی متر، كره های ذات الحلق، حلقه انقلابی، حلقه اعتدالی و حلقه سموت نیز فراهم شد. در همین جا بود كه زیج ایلخانی به سال ۶۷۰ هجری (۱۲۷۶ میلادی) فراهم شد. رصدخانه مراغه فقط مخصوص رصد ستارگان نبود و یك سازمان علمی گسترده بود كه بیشتر شاخه های دانش درس داده می شد و مشهورترین دانشمندان آن عصر از جمله قطب الدین شیرازی كاشف علت اصلی تشكیل رنگین كمان (قوس و قزح) در آنجا جمع شده بودند. به علاوه، چون در آن زمان ارتباط علمی چین و ایران به علت استیلای مغولان بر هر دو سرزمین برقرار شده بود، دانشمندان چینی از جمله فردی به نام فائو مون جی در این مركز فعالیت داشتند. همچنین فیلسوف و فرهنگ نامه نویس مسیحی ابن العبری در رصدخانه مراغه به درس دادن اصل های اقلیدوس و المجسطی بطلمیوس مشغول بودند.اوج شكوفایی رصدخانه ها را در قرن نهم هجری می بینیم، یعنی زمانی كه الغ بیگ نوه تیمور لنگ رصدخانه خود را در سمرقند بنا نهاد. رصدخانه ای كه آن را با رصدخانه استانبول باید حلقه انتقال این سازمان به غرب دانست. الغ بیگ كه خود اخترشناس شایسته ای بود، بهترین ریاضیدانان زمان را در رصدخانه خود كه پیشرفته ترین ابزارهای پژوهشی آن زمان (از جمله قوسی از نصف النهار به ارتفاع ۵۰ متر) را داشت، گردهم آورد. مهمترین آنان غیاث الدین كاشانی بود كه به خواهش الغ بیگ به سمرقند رفت و در نامه ای كه برای پدرش نوشته از فعالیت های رصدخانه سخن گفته است: و دو حلقه فرموده بودن از برنج ریخته، شش گز قطر، جهت رصد میل و رصد آفتاب، بر نهج بطلمیوس، غافل از آن كه بعد از بطلمیوس هر رصد كه كردند، انواع دقت ها استنباط كردند و از آن حلقه كه بطلمیوس كرده بود، عدول كردند، چه آن «خالی از خللی نیست...»
۲- بیمارستان ها: در بیمارستان ها علاوه بر درمان بیماران به آموزش و پژوهش نیز پرداخته می شد. ابن ندیم در كتاب الفهرست درباره رازی می نویسد: «رازی در مطب خود می نشست. زیر دست او شاگردانش و زیر دست آنها شاگردان ایشان و بعد از آنها شاگردان دیگر می نشستند. چون بیماری وارد می شد به اولین كسی كه ملاقات می كرد، حال خود را تقریر می كرد. اگر او به تشخیص طبی نمی رسید، بیمار را به دسته دیگر احاله می داد. اگر آن دسته هم از تشخیص عاجز می شدند، به دسته بالاتر رجوع می كردند تا اینكه بالاخره به استاد می رسید و او شخصاً بیمار را معاینه می كرد و در آن موضوع وارد بحث می شد.» این سطح بندی آموزشی هنوز هم در بیمارستان ها مرسوم است. درس های پزشكی بیشتر در بیمارستان ها داده می شد. طبیب هر بیماری را كه معاینه می كرد و نسخه ای برایش می نوشت با استدلال برای دانشجویان توضیح می داد. پرستاران نیز دستور غذای بیمار را می نوشتند. سپس استاد پس از سركشی بیماران در جایگاه ویژه ای می نشست و درباره موضوعی بحث می كرد. بنا به نوشته ابن اصیبعه در طبقات الاطباء درس بیمارستانی هر روز سه ساعت طول می كشید. جالب این كه پزشكانی مانند رازی این مطالعه های بیمارستانی را در كتاب های خود نوشته اند كه این شیوه به پیشرفت دانش پزشكی كمك زیادی كرده است.
۳- كتابخانه ها: كتاب و كتابخانه از دیرباز مورد توجه ایرانیان بوده است. كتابخانه دانشگاه گندی شاپور از قدیمی ترین كتابخانه های جهان بوده است كه به گفته برخی تاریخ نگاران، ۲۵۹ سالن داشته است و در همه آنها كتاب های سریانی، هندی، پهلوی و یونانی در جایگاه های مختلف چیده شده بود. ادوارد براون آن را بزرگترین كتابخانه ای می داند كه در تاریخ تمدن دنیا دیده شده است. كتابخانه بغداد نیز با تلاش وزیران ایرانی هارون و مامون شكل گرفت و در همین شهر به دستور یحیی بن فضل به سال ۷۹۴ میلادی (قرن دوم هجری) نخستین آسیاب ویژه كاغذسازی ساخته شد. طولی نكشید كه در دیگر سرزمین های اسلامی، از جمله مصر و حتی در صقلیه (سیسیل) و اندلس (اسپانیا) نیز كارخانه های كاغذسازی ساخته شد. به این ترتیب فراوانی كاغذ به نگارش كتاب و گسترش فرهنگ كتابخانه و كتابخوانی كمك فراوانی كرد.پس از كتابخانه بغداد، كتابخانه عضدالدوله دیلمی در شیراز آنچنان بزرگ بود كه مقدسی می پنداشت هیچ كتاب در انواع علوم نوشته نشده كه نسخه ای از آن در آن كتابخانه وجود نداشته باشد. چنین وصفی را درباره كتابخانه سامانیان نیز نوشته اند، كتابخانه ای كه بوعلی سینا مدتی در آن به پژوهش و رونوشت برداری مشغول بود. خانم زیگرید هونكه پژوهشگر آلمانی در كتاب فرهنگ اسلام در اروپا مقایسه خوبی بین وضعیت كتابخانه ها و كتابخوانی در سرزمین های اسلامی و اروپایی انجام داده است. وی می نویسد: «سال ۱۰۰۰ میلادی است، اكنون یكی از كتابفروش های بغداد به نام ابن الندیم فهرستی در اختیار عامه گذاشته است كه شامل تمام كتاب هایی است كه تا آن زمان به زبان عربی بیرون آمده است. خود این فهرست ۱۰ جلد است كه عنوان های نجوم، ریاضیات، فیزیك، شیمی و طب را در بر می گیرد... در همین سال جهان اروپا با ترس در انتظار آخرالزمان یعنی به آخر رسیدن عالم از نظر تاریخی و جغرافیایی و سیارات بود... و مردم اروپا ندا می دهند و جار می زنند كه اینك عیسی رجعت خواهد كرد و جهان و جهانیان را به سزای عملشان می رساند و همه جا را به آتش می كشد... در همین زمان است كه قیصرك بیست ساله ای به نام اتوسوم (۱۰۰۲-۹۸۰ میلادی) با رعایت دستورهای شدید مذهبی رمولوس مقدس با پای برهنه از شهر روم به زیارت كوه گارگانوس می رود. در این زمان ابن سینا نیز بیست ساله بود و داشت با علم و دانش نام خود را به گوش جهانیان می رساند.»
• كلام آخر
هر چند ایرانیان در دانش و فرهنگ پیشتاز بشریت بوده اند، ایران امروزه از نظر علمی از بسیاری از كشورهای جهان پس افتاده است. البته ایرانیان هنوز هم در دانش و فرهنگ پیشتازند و نگاهی به دانشمندان ایرانی كه در سراسر جهان به فعالیت مشغول هستند، گویای این سخن است. بنابراین جوانان ایران ضمن آگاهی از گذشته پرافتخار خود باید برای نوزایی فرهنگ و تمدن ایرانی تلاش كنند.
• برای مطالعه بیشتر
۱- صفا، ذبیح الله. علم در ایران، از مجموعه مقاله های كتاب ایرانشهر، جلد اول، صفحه ،۶۹۵ چاپخانه دانشگاه (كمیسیون ملی یونسكو در ایران) ۱۳۴۲
۲- صفا، ذبیح الله. مدرسه، از مجموعه مقاله های كتاب ایرانشهر، جلد اول، صفحه ،۷۱۴ چاپخانه دانشگاه (كمیسیون ملی یونسكو در ایران) ۱۳۴۲
۳- هونكه، زیگرید. فرهنگ اسلام در اروپا، ترجمه مرتضی رهبانی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ چهارم ۱۳۷۳
۴- نصر، سیدحسن. علم و تمدن در اسلام، انتشارات خوارزمی، چاپ دوم ترجمه فارسی ۱۳۵۹
۵- عبد الله دفاع، علی. مشاهیر فیزیك در تمدن اسلامی، ترجمه دكتر رضا محمدزاده، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ اول ۱۳۸۲
۶- نیرنوری، حمید. سهم ایرانیان در تمدن جهانی، انتشارات فردوس، چاپ اول ۱۳۷۲
۷- زرین كوب، عبدالحسین. كارنامه اسلام، انتشارات امیركبیر، چاپ دوم ۲۵۳۵ شاهنشاهی
۸-The Cambridge Illustrated History of the Islamic World by Ira M. Lapidus, Francis Robinson (Editor)
منبع : روزنامه شرق