پنجشنبه, ۱۳ دی, ۱۴۰۳ / 2 January, 2025
مجله ویستا

چرا با گشت ارشاد مخالفیم


چرا با گشت ارشاد مخالفیم
بهار است و هر روستایی از کردگار باران می خواهد. با این حال فرشته ای که دعاهای آنان و آمین های ما را بالا می برد حتما می داند که هیچ بنده ای خواهان باران نیست. آنان باران نمی خواهند، نان می خواهند، و نان نمی خواهند، شکم سیر می خواهند، و شکم سیر نمی خواهند، رفاه می خواهند، و رفاه نمی خواهند، بی نیازی می خواهند. این قاعده فقط درباره کشاورزان صادق نیست; بلکه یک جان آرزومند در تمامی هستی نیست الا این که چنین است.
اصرار داشتیم که برای بهره مندی از ارزش ها باید نخست به تعریف دقیق و عمیق آنها برسیم. منظور ما از این کار گیج کننده چیست؟ او می گوید قانون، من وشما نیز در زیر همین پرچم گردآمده ایم، حال آن که در عمل گویی همه در پی یک چیز نیستیم. چرا باید تفرقه هایمان را پنهان کنیم؟ چه اصراری داریم که تعریف خود را غالب کنیم؟
بگذاریم هرکس در پی تحقق این ارزش به همان معنایی که از آن می شناسد باشد. ما که قصد نداریم با تظاهر به همزبانی یکدیگر را فریب بدهیم و با استمداد از نیروی هم به دنبال تحقق منظور خود از یک لفظ مشترک باشیم. من می گویم آزادی، او هم همین کلمه را ادا می کند، دیگری نیز به همچنین، اما زمانی که به مصداق می رسیم معلوم می شود سه چیز مختلف مورد نظر ما بوده است.
آیا منظورمان از این همه توضیح آن است که از ابتدا راه ها معلوم باشد و با یکدیگر رک سخن بگوییم تا دچار اشتراک لفظی نشویم؟ خیر! همان آزادی که ممکن است یک روزنامه نگار دنبال آن باشد و آن را اختیار بیان هرچه در دل دارد و ورود به خط قرمزهایی که او را کلافه کرده است تعریف می کند، همان آزادی که یک جوان وقتی از آن سخن می گوید منظورش این است که کسی با طرز لباس پوشیدن و آرایش موی سرش کار نداشته باشد، وقتی که دقیق و عمیق نگاه شود تعاریفشان این چیزهایی نیست که خود گویندگان کلمه اظهار می کنند.
آنان باران نمی خواهند; نان می خواهند. یعنی اگر بارانی ببارد که سیل راه بیندازد و مزرعه ها را نابود کند، یا اگر تمامی خطوط قرمز برداشته شود اما آن معنای عمیق که آزادی دارد محقق نگردد خواسته خود را برآورده شده نخواهند یافت.
به همین خاطر است که وقتی کسی تامین آرمانی را بر عهده می گیرد باید نخست به معنای عمیق و دقیق آن توجه کند، و الا به زودی متوجه خواهد شد که علیرغم تلاش و تکاپوی شدید هیچ کاری به انجام نرسانده است.
تامین خواسته ها; معنای این کلمه می تواند در مقیاس یک فرد و یا یک ملت کاملا با هم متفاوت باشد. برای تامین نان یک فرد و یا یک محله نیاز به تنور و نانوا و آرد و آتش است، اما وقتی قرار است همین خواسته در سطح ملی برآورده شود صورت مسئله کلا تغییر می کند.
خواروبار فروشی را در نظر بیاورید که بخواهد وزارت بازرگانی را مثل یک دکان اداره کند، یا کدخدایی که چون برای اداره روستا ساخته شده است شان مملکت را به دهی دور افتاده تقلیل دهد، یا داروغه ای که برای مبارزه با فساد در سطح ملی راه حلی هوشمندانه تر از شنود مکالمات همه مردم به ذهنش نرسد و در عین حال همواره نگران باشد که نکند ماموران ویژه اش خود بزرگترین ویژه خواران از آب در بیایند. مامورانش و در راسشان خودش نه تعریف عمیقی از مشکل و خواسته دارند و نه راهی درست برای تحقق آن می شناسند.
معلوم است که مشکل روز به روز گسترده تر و پیچیده تر خواهد شد. یا کسی را در نظر آورید که وقتی مامور گشت ارشاد می شود حاضر نیست یک قدم از پوسته ظاهر آن سوتر برود. مغازه های پوشاک زنانه هفت هشت پسر جوان و خوش تیپ استخدام کرده اند تا با آواز بلند صدا بزنند: «خانم های محترم! هرکدام انتخابشان را کردند بیایند سایزشان را معلوم بکنم.» امسال که برای خرید شب عید رفته بودیم از مدیر یکی از این فروشگاه ها پرسیدم اگر دختر خود شما هم مانتو بخواهد اندازه اش را این آقایان تعیین می کنند؟ (آخر من از آن پدرهای غیرتی هستم) بعد بلوف زدم و مثلا اداره اماکن نیروی انتظامی ... متاسفانه خیلی تحت تاثیر قرار نگرفت; یکی از همکاران زنش را نشان داد و گفت: «هر کس بخواهد ایشان برایش تعیین سایز می کند».
چرا تحت تاثیر قرار بگیرد کسی که احتمالا از پنجره مغازه اش دیده است که گشت ارشاد یعنی آن قدر صبر کنند که حادثه روی بدهد و قهرمانانه مشکل را پیچیده تر کنند; طرحی که تنها با قشر کار دارد و حاضر نیست یک قدم فراتر از آن برود، چه رسد به هفت هشت قدم راهی که تا داخل مغازه هست.
می دانید چرا بلوف زدم؟ چون احتمال می دادم اگر ماموری داخل مغازه شود مسئله از این که هست باز هم بدتر خواهد شد. اعتراف می کنم که همان مقدار برخورد خودم هم خیلی مصلحانه نبود. اگر غیرتی نشده بودم می توانستم به مغازه دار پیشنهاد بدهم که کار آن هفت هشت پسر را به تعدادی دختر وابگذارد، سپس یک جوان واقعا خوش تیپ استخدام کند تا هر خانمی که نیاز داشت تعیین اندازه اش توسط او انجام بگیرد. یا می توانستم بر اعصابم مسلط باشم و به مدیر فروشگاه تذکر بدهم که از مشتریان خوبش هستم و برای خرید کردن نیاز به محیطی سالم تر دارم.
وقتی من به عنوان یک شهروند ساده برای اثربخش بودن اقدامم به چند مرحله عمیق تر شدن نیاز دارم حدس بزنید که یک دولت به چقدر تعمق محتاج است. منتهی این تنها کاری است که انجام نمی شود، لذا نتیجه عکس گرفته می شود. به سهم خود از شنیدن این که اکثر کارکنان نیروی انتظامی مخالف گشت ارشاد هستند خوشحالم و از این که این طرح درست اجرا نمی شود سپاسگزاری می کنم، زیرا یک کار غلط هرچه دقیق تر اجرا شود خسارت بارتر است.
این طرح حتی اگر می توانست تمامی بدحجابی های ظاهری را متوقف کند با این همه قشری گری که در آن وجود دارد همچون بارانی که سیل به راه می اندازد و سپس قحطی به بار می آورد بیش از آن که فایده داشته باشد ضرر داشت.
نویسنده : سید علی رضا بهشتی شیرازی
منبع : روزنامه مردم سالاری