دوشنبه, ۲۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 10 February, 2025
مجله ویستا
روایت طنز فلسفی
![روایت طنز فلسفی](/mag/i/2/0r57z.jpg)
نقل محافل ادبی فرانسه است و دربارهای سایر ممالک اروپایی، علیرغم رفتارهای استبدادیشان او را که طرفدار آزادی است دوست دارند و اندیشههای آزادیطلبانه و انقلابیاش را میستایند. عصر سهشنبه سوم اردیبهشتماه، نشستی به مناسبت ترجمه کتاب «ژاک قضا و قدری و اربابش» اثر دیدرو، با ترجمه مینو مشیری، برگزار شد که در آن مترجم این کتاب، به همراه دکتر احمد سمیعی گیلانی، دکتر ناصر فکوهی و دکتر شیخ رضایی برگزار شد که گزارش آن از دیده میگذرد:
● دیدرو، اومانیستی آزاداندیش بود
مینو مشیری، مترجم «ژاک قضا و قدری و اربابش»، تحصیلات ابتدایی را در مدرسه ژاندارک و تحصیلات متوسطه و دانشگاهی را در انگلستان گذراند و دارای فوقلیسانس در زبان و ادبیات فرانسه و فوقلیسانس در زبان و ادبیات انگلیسی از دانشگاه اکستر است. او سخن خود را در مورد «کتاب ژاک قضا و قدری و اربابش» با طنزی دیدروگون آغاز کرد و گفت: اینگونه نبوده که قضا و قدر مرا به کتابفروشی برده باشد، بر حسب تصادف این کتاب را ببینم، بخرم، بخوانم، خوشم بیاید و ترجمه کنم. من صادقانه شیفته قرن هجدهم یا عصر روشنگری و شخصیت جذاب و شگفتانگیز دیدرو هستم، و این توفیق را داشتم که به مدت ۶ سال شاگرد دیدروشناس نامداری در سطح جهانی یعنی پروفسور رابرت نیکولائوس باشم و رساله فوقلیسانسم را که درباره طنز در رمانهای دیدرو بود، با سرپرستی و راهنمایی ایشان بنویسم. دیدرو نه مانند مونتسکیو یک اشرافزاده بود، نه مانند ولتر بهرهمند از شهرت جهانی و مکنت و نه حتی نثر فاخر و رمانتیک ژان ژاک روسو را داشت. پسر یک چاقوساز شهرستانی بود و متعلق به طبقه متوسط بورژوازی. اما بسیار سختکوش بود، درخشان درس میخواند و مانند اکثر جوانان بااستعداد شهرستانی به پاریس رفت و متجاوز از ۲۰ سال از عمر مفیدش را درمقام سرویراستار وقف دایرهالمعارف کرد. مترجم «زندگی و زمانه مایکل ک» اثر کوتسیا پس از ارائه توضیحاتی در مورد اهمیت و نقش دیدرو در داستاننویسی در پایان سخنش هم به ویژگی انسانگرایانه دیدرو اشاره کرد و گفت: استعدادهای گوناگون دیدروی فیلسوف، رماننویس، نمایشنامهنویس، نظریهپرداز زیباییشناسی و منتقد هنری علاوه بر دانش گسترده، تخیل قوی و تفکر علمیاش سرانجام در دهههای اخیر آوازه راستین و بحق خود را یافته است. او امروز در کنار دیگر فیلسوفان جنبش روشنگری فرانسه در مقام چهره برجسته قرن هجدهم فرانسه از جایگاه رفیعی برخوردار است. ایمان بشردوستان به استقلال و منزلت فرد از دیدرو یک اومانیست آزاداندیش در عصر روشنگری ساخته است.
● به داوری آیندگان معتقد بود
مرز میان ادبیات و فلسفه برای فرانسویان کاملا مخدوش است، کسانی چون سارتر، ولتر، دیدرو، روسو و بارت با آثار ادبیشان این مرز را از میان برداشتهاند. دیدرو خود بهترین نمونه از میان ایشان است. به همین جهت دکتر احمد سمیعیگیلانی، مترجم و شارح قدیمی دیدرو در ایران که پیش از این «برادرزاده رامو» را از او ترجمه کرده بود، سخن خود را بیشتر به معرفی فضای فکری و فرهنگی قرن هجدهم، در تقابل با قرن هفدهم اختصاص داد.
از نگاه او در عین تباین این دو قرن میتوان گفت که قرن هجدهم از قرن هفدهم زاده شده است و این دو به همان اندازه با هم در تقابلاند که با هم پیوند دارند. وی معتقد است: ادبیات قرن هفدهم مسیحی و درباری است، قدرتها را به رسمیت میشناسد و ماهیت مسیحی آن درخشش بیشتری از عمق دارد که نمونه آن آثار بوسوئه و پاسکال است. تراژدینویسان بزرگ مسیحیاند و فلسفه دکارتی که روح آن ضدمسیحی است، به صورتی مصالحهجویانه با ارباب کلیسا کنار میآید. جریانی ناتورالیستی، پوزیتیویستی و ضدمسیحی در این قرن مشاهده نمیشود.
اما هیچ صدایی مبانی و اصول مسیحی را مستقیماً به چالش نمیکشد و بهخصوص اقتدار کلیسا زیر سؤال نمیرود. اما فضای فکری قرن هجدهم جهانوطن، ضدمسیحی، ویرانگر همه معتقدات، نافی سنت، قهارانه و منتقد، مخالف قدرت حاکم، جامعهشناسانه، از حیث هنری ضعیف و مطلقاً عاری از مایه روانشناسی است. کلیسا در این قرن بر اثر جدال میان فرقههای مسیحی ضعیف شده است. رفتار اهل کلیسا در این مساله نقش زیادی دارد.
وضع اقتصادی نیز در این قرن به ضعف سلطنت منجر میشود. این اوضاع موجب شد که ادبیات قرن هجدهم جهتی مخالف ادبیات قرن هفدهم بیابد. خرد در قرن هفدهم داور فایق و در قرن هجدهم داور مطلق بود. نظام اجتماعی و سیاسی آماج نقد خرد شد و از خرد نظری به خرد عملی و از اصلاحگر به انقلابی بدل شد. نکته مهم در فرهنگ این قرن جهانوطن بودن آن است. دیدرو در چنین فضایی مینوشت. زبانآوری و حرافی دیدرو حیرتانگیز بود.
او با نویسندگان و محافل ادبی زمان خود در فرانسه آشنایی نزدیکی داشت و در نشستها و مجالس فرهنگی این زمان حضور مؤثری داشت. او به شیوه حکیمانه میزیست، بیدعوی و بدون آنکه جویای نام و آوازه باشد. بارها صرفاً در راه شور و شوق فکری زندگی خود را به خطر انداخت. او بهشدت زیر فشار دستگاه سانسور بود. در تفکر هرزهگرد بود و نقطه اتکایش اعتماد به طبیعت و اولویت انسان به عنوان حیوان اجتماعی بود. او نسبت به انسان خوشبین بود. او صاف و بیغل و غش است و کینه به دل نیست. او به داوری آیندگان معتقد است.
● روش دیدرو واژگونی بود
دکتر ناصر فکوهی تحصیلات خود را در فرانسه گذرانده است. از کسی که شاگرد پیربوردیو بوده و همیشه به آثار ادبی علاقه نشان میدهد، عجیب نیست که در نشستی پیرامون دیدرو سخن گوید. دکتر فکوهی کوشید از نگاهی انسانشناسانه اندیشههای دیدرو را بررسی کند. او در آغاز سخن به سنت فکری اندیشمندان فرانسوی اشاره کرد و گفت: اندیشمندانی چون ولتر، دیدرو، روسو و سایر اندیشمندان عصر روشنگری، به سنتی تعلق دارند که فیلوزوف خوانده میشوند؛ سنتی که تا همین اواخر نزد کسانی چون سارتر ادامه داشت که در آن نویسندهای هم فیلسوف است، هم اندیشمند اجتماعی، هم نویسنده ادبی و هم فعالیت سیاسی میکند.
به دیگر سخن، این امر در سنت دایرهالمعارفی یک اصل بود و به همین جهت ما اینها را به نوعی پیشگام علوم اجتماعی میدانیم. بهگونهای که ژان ژاک روسو را پدر بزرگ انسانشناسی میدانند. این استاد انسانشناسی در ادامه به نزدیکی اندیشههای دیدرو و روسو و همچنین اهمیت قرن هجدهم برای علوم اجتماعی اشاره کرد و گفت: البته علوم اجتماعی در قرن نوزدهم است که شکل میگیرد.
اما بر اساس اتفاقاتی که در قرن هجدهم است که این علوم شکل میگیرد. لذا ما در علوم اجتماعی بیشتر مدیون کسانی چون روسو، دیدرو، ولتر و دالامبر هستیم تا اندیشمندانی چون اگوست کنت و حتی دورکیم. خود ایشان نیز به این امر اذعان داشتند. دکتر فکوهی در اشاره به درونمایه فلسفی کتاب «ژاک قضا و قدری و اربابش» گفت: آن چیزی که ژاک میگوید دقیقاً عکس آن چیزی است که باید فهمیده شود. این امری است که ناشی از زندگی شخصی دیدرو است. او در یک خانواده بهشدت مذهبی پرورش یافته است، اما بهشدت از این خانواده متنفر است.
او همچون روسو از خانواده فرار میکند و در سن پانزده سالگی بدترین زندگی را دارد. البته من با دیدن عنوان این کتاب یاد ژان ژاک روسو میافتم. زیرا بین این دو یک دوستی عمیق حکمفرماست و هیچکس به اندازه روسو به دیدرو نزدیک نبود. این کتاب شباهتهای فراوانی با زندگی روسو دارد. دیدرو کسی بود که از حوزه دین گریخت و بهشدت افکار ماتریالیستی داشت.
او مترجم هم بود و با ترجمههای شافتسبری شروع کرد و بهسرعت به سمت ماتریالیسم و دئیسم رفت. دکتر فکوهی سپس به نگاه انسانشناختی به آثار دیدرو پرداخت و گفت: وقتی با نگاه انسانشناختی به آثار دیدرو مینگریم، با روش واژگونی مواجه میشویم. روش واژگونی در انسانشناسی کاملاً شناخته شده است. دیدرو در این کتاب از همین روش استفاده میکند. به جای اینکه طبق رسم قرن هجدهم کتاب را با عنوان ارباب و ژاک آغاز کند، بر عکس ارباب را علیرغم اسمش، کاملاً بیاهمیت جلوه میدهد. در این کتاب ژاک است که حرف میزند و ارباب فقط گوش میدهد. این تحقیر ارباب کاملا در سیستم واژگونی است.
● روایتگری انسان را به قدرت میرساند
دکتر حسین شیخرضایی، عضو هیات علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران آخرین سخنران این نشست بود. او در آغاز به فلسفه قرن هجدهم فرانسه اشاره کرد و گفت: مهمترین نکته در مورد فلسفه قرن هجدهم فرانسه این است که فلاسفه فرانسوی در این عصر به طرز شگفتی تحت تأثیر فلاسفه تجربی مسلک انگلیسی و در میان دانشمندان نیوتن هستند فیلسوفان در قرن هجدهم برخلاف قرن هفدهم کمتر به شیوهای متافیزیکی سعی در ساختن نظامهای بزرگ فلسفی بر اساس اصول محکم و با روش هندسی دارند و در قرن هجدهم چیزی با عنوان سنگ بنای بدیهی یا ذاتی یا اصل موضوع برای فلسفه وجود ندارد و کار به شیوهای استقرایی همچون نیوتن آغاز میشود در مورد دیدرو هم در واقع ما با فیلسوف به معنای دقیق کلمه مواجه نیستیم که بتوانیم نظامی فلسفی به او نسبت دهیم. او حتی نظرات ثابت فلسفی ندارد، در مورد او بیشتر میتوان از یک روند فلسفی گفت نه یک نظام فلسفی. دکتر شیخ رضایی سپس به بحث از رمان پرداخت و گفت: در نگاه اول که رمان را میخوانیم احساس میکنیم که تمام قواعد رماننویسی کلاسیک، هم در فرم و هم در محتوا شکسته میشود و حتی مسخره میگردد. رمان در واقع مخاطب را به بازی میگیرد.
بنابراین در نظر گرفتن رمان بهمثابه رمانی فلسفی قابلقبول به نظر نمیرسد، گو اینکه دیدرو بر فراگرد و روال و روند اندیشه تأکید میکند. این کتاب داستانی در مورد روایت کردن است. آدمهای کتاب کاری جز روایت کردن ندارند. ژاک به عنوان نوکر تنها به روایت کردن میپردازد. در این کتاب آدمها از طریق روایت کردن به قدرت دست مییابند. محور اصلی داستان روایت است، ژاک قدرت دارد چون در قصهگویی مهارت دارد، ما هم به عنوان خوانندگان کتاب در روایت کتاب سهم داریم و درگیر روایت هستیم.
محسن آزموده
منبع : روزنامه تهران امروز
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست