پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

آیا دیابت قاتل بتهوون بود؟


آیا دیابت قاتل بتهوون بود؟
توصیف کالبد‌شکافی نفروپاتی بتهوون چنان برای نکروز پاپی کلیه تیپیک است که حتی بدون بررسی بافت‌شناختی مستقیم، این تشخیص تقریبا قطعی است. علایم و سیر بالینی ناخوشی نهایی بتهوون نیز با این تشخیص منطبق است...
شروع حاد دیابت شیرین در زمینه پانکراتیت مزمن به عنوان علت نکروز پاپی در بتهوون مطرح گشته است. به نظر می‌رسد مورد بتهوون اولین گزارش موجود در مقالات از نکروز پاپی ثابت شده با کالبد‌شکافی باشد.
● روزهای آخر زندگی بتهوون
بیماری آخر بتهوون که در نهایت به مرگش انجامید، از اول دسامبر ۱۸۲۶ شروع شد و حدود ۴ ماه طول کشید. علایم وی عبارت بودند از تب، لرز، پرنوشی، دردهای برنده در پهلوها، هموپتیزی،‌گرگرفتگی صورت و تنگی نفس.
دکتر آندریاس واوروش (Wawruch) مشکل وی را التهاب ریه‌ها تشخیص داد و به دنبال یک درمان ضدالتهاب شدید، بهبود موقتی حاصل شد.
در ۹ دسامبر، بتهوون دچار دل‌درد شدید همراه با زورپیچ، استفراغ، اسهال و ادم پاها گشت. صبح روز بعد او زرد شده و ندول‌های سفتی در کبدش قابل لمس بود. از آن موقع به بعد، الیگوری، ادم شدید و پرنوشی وجود داشت.
طی هفته سوم، حملات تنگی نفس شبانه با آسیت واضح همراه بود. چهار بار پاراسنتز شکم انجام شد که تنها اندکی اتساع شکم وی را بهبود بخشید. به خاطر نشت زخم، در یک بستر‌ حصیری نگهداری می‌شد که مملو از جانوران موذی بود. همراه با تشدید زردی او بسیار نزار هم شده بود. وی در عصر ۲۴ مارس به اغما رفت و ۲ روز بعد در سن۵۶ سالگی دار فانی را وداع گفت.
● کالبد‌شکافی
دکتر یوهان واگنر (Wagner) از موزه آسیب‌شناسی وین در صبح روز ۲۷ مارس ۱۸۲۷ جسد بتهوون را کالبد‌شکافی کرد و گزارش آن را به زبان لاتین نوشت و دکتر جان هوران (Horan) آن را به انگلیسی ترجمه کرد:
«جسد مرد متوفی بسیار تحلیل رفته بود و پتشی‌‌های سیاه‌رنگ پراکنده‌ای به خصوص در اندام‌ها به چشم می‌خورد؛ شکم متسع و پر از مایع و پوستش کشیده شده بود.... قفسه سینه و محتویاتش طبیعی بودند. حفره شکم حاوی ۴ پیمانه مایع به رنگ زنگار بود. کبد به نصف اندازه طبیعی خود رسیده و شبیه چرم، سفت و به رنگ سبز متمایل به آبی بود و در سراسر ماده آن، غده‌هایی به اندازه لوبیا وجود داشت.
تمام عروق شکم بسیار باریک، به شدت تنگ و عاری از خون بودند. کیسه صفرا حاوی مایع تیره‌ای بود و در آن مقدار زیادی رسوب شبیه شن‌ریزه وجود داشت. طحال ۲ برابر اندازه طبیعی، سفت و سیاه‌رنگ بود. پانکراس نیز بزرگ‌تر و سفت‌تر از حالت طبیعی بود و پر بلند بال یک غاز از مجرای ترشحی آن قابل عبور بود. معده و روده‌ها در اثر وجود هوا بسیار متسع شده بودند. هر دو کلیه قرمز کم‌رنگ بودند و وقتی که باز شدند، معلوم شد که طول ساختار سلولی آنها به اندازه طول بند انتهایی انگشت شست دست است؛ کلیه‌ها با یک مایع کدر تیره پوشیده شده بودند که مانع دید می‌شد. هرلگنچه کلیه‌ها از یک جسم آهکی پر بود شبیه یک نخود فرنگی که از وسط بریده شده باشد».
● نکروز پاپی کلیه
توصیف دکتر واگنر، یعنی اجسام لگنچه‌ای نرم و قرینه مثل یک نخود فرنگی که از وسط بریده شده باشد، چنان برای نکروز پاپی تیپیک است که حتی بدون بررسی مستقیم بافت‌شناختی، تشخیص تقریبا قطعی است. نکروز پاپی تنها وضعیتی است که پر شدن تمام لگنچه‌‌های هر دو کلیه را با «اجسام آهکی» توجیه می‌نماید. به کار بردن واژه‌های «اجسام آهکی (calcareous concretions)» حاکی از آن است که از نظر دکتر واگنر این ضایعات کاملا متفاوت از سنگ کلیه بودند چرا که برای آن از واژه «calculus» استفاده می‌شد. نکروز پاپی کلیه تنها فرآیندی است که می‌تواند حداقل در برخی موارد، تمام پاپی‌های هر دو کلیه را به این طریق مبتلا سازد.
از جمله علل نکروز پاپی، سنگ کلیه، دیابت، مصرف داروهای مسکن و... است. هیچ شواهدی از انسداد مجاری ادراری در شرح حال بتهوون وجود ندارد. همچنین در هیچ جا ذکر نشده است که وی به مسکن‌ خاصی وابسته یا معتاد بوده باشد. به علاوه مسکن‌های مسبب نکروز پاپی، مدت‌ها پس از مرگ بتهوون وارد طب بالینی شدند: سدیم سالیسیلات در ۱۸۷۵، فناستین در ۱۸۸۷، پاراستامول (استامینوفن) در ۱۸۹۳ و‌ آسپیرین در ۱۸۹۹.
● آیا بتهوون مبتلا به دیابت بود؟
پرنوشی، کاهش شدید وزن و عفونت‌ زخم‌های بتهوون در ۴ ماه آخر عمر او با تشخیص دیابت شیرین سازگار هستند. آلودگی بستر حصیری ممکن است در اثر دیابت تسهیل شده باشد هر چند مایع آسیت عفونی کاملا این مساله را توجیه می‌کند. به علاوه شواهد قطعی پانکراتیت مزمن در گزارش کالبد‌شکافی وجود دارد.
اما نه دکتر واوروش و نه دیگر پزشکان بتهوون به دیابت شک نکردند: ادرار این آهنگساز از لحاظ وجود قند آزمایش نشد! هر چند تامس ویلیس (Willis) در سال ۱۶۷۴ متوجه مزه شیرین ادرار افراد دیابتی شد، پزشکان همچنان از چشیدن ادرار بیماران خود اکراه داشتند! هر چند فرانسیس هوم (Home) در سال ۱۷۸۰ و یوهان پیتر فرانک در سال ۱۷۹۱ از آزمون مخمر برای تشخیص قند در ادرار افراد دیابتی استفاده کردند، این آزمون وقت‌گیر در سال ۱۸۲۷ در وین جزو طبابت معمول نبود. لذا محتمل به نظر می‌رسد که دیابت بتهوون تشخیص داده نشد چرا که کسی به آن شک نکرد و ادرارش از نظر وجود قند آزمایش نشد.
● ریشه واژه دیابت
دیابت شیرین اولین بار در سال ۱۵۵۲ قبل از میلاد در پاپیروس‌های مصری توصیف شد؛ حشرات دور ادرار شیرین کسانی که ادرار زیادی دفع می‌کردند، جمع می‌شدند و افرادی که ادرار شیرین را می‌چشیدند، می‌توانستند به تشخیص برسند. البته خود واژه «دیابت» توسط آراتئوس(Arateus)، پزشک برجسته‌ای که در قرن دوم بعد از میلاد در اسکندریه و رم می‌زیست، ابداع گشت. او به اخلاط ۴ گانه باور داشت و تحت تاثیر عقاید بقراط بود. او از واژه یونانی «دیاباینو» به معنی «عبور کردن از» برای توصیف حالتی استفاده نمود که در آن مقدار زیادی ادرار از کلیه‌ها عبور می‌کرد. واژه لاتین «ملیتوس» به معنی «شیرین مثل عسل» نیز در قرن ۱۸ اضافه شد.
ترجمه و تدوین: دکتر دامون غضنفری املشی
Hormones ۲۰۰۶; ۵: ۷۲-۵.
Clinical Chemistry ۲۰۰۵; ۵۱: ۱۵۶۹-۷۰.
مترجم: دکتر دامون غضنفری املشی
منبع:
Davies PJ. Beethoven&#۰۳۹;s nephropathy and death: discussion paper. Journal of the Royal Society of Medicine March ۱۹۹۳; ۸۶: ۱۵۹-۶۱.
منبع : هفته نامه نوین پزشکی


همچنین مشاهده کنید