یکشنبه, ۳۰ دی, ۱۴۰۳ / 19 January, 2025
مجله ویستا
سرزمینهای عربی ، دولتهای انگلیسی و دستهای آمریکایی
● تعاملها و تقابلها در ۳۳ روز جنگ
▪ قبل از جنگ، دولتهای انگلیسی و دستهای آمریكایی
تا قبل از صبح چهارشنبه ۱۲ ژولای ۲۰۰۶، اتفاقاتی رخ داد كه به وضوح خبر از پیامدی بزرگ برای یك گروه ضد استعماری در منطقه میداد. مقاومت آمریكایی و دولتهای عربی از جمله صمر، اردن و عربستان سعودی از تشكیل محور «حماس ـ حزب الله ـ سوریه ـ ایران» نگران بودند و ولت بوش بعد از « طرح خاورمیانه بزرگ» در صدد ایجاد یك خاورمیانه جدیدی بود. دولتهای عربی منطهق هم كه همگی به نوعی دچار استبداد سیاسی بودند از قدرتگیری جنبشهای آزادی بخش و قاومت به شدت در هراس بودند در نتیجه همگی صحبت از خطر آفرینی هلال شیعی میكردند. سید حسن نصرالله در مورد نگرانی این دولتها یعرب از پدیده هلال شیعی كه ساخته و پرداخته ملك عبدالله ثانی پادشاه اردن است، در مصاحبه با روزنامه السفیر میگوید: «باید بگوییم خطری بزرگ وجوددارد. آن زمانی كه به جنبشهای سالامی گفته شودك ه خطر از ناحیه اتحاد جماهیر شوروی است نه اسراییل بدین سبب این جنبشها حتی یك گلوله هم به سوی اسراییل شلیك نكردند اما فعالانه در جنگ با شوروی شركت جستند، زیرا برای آنه خطر كمونیسم و الحاد به تصویر كشیده شده بود، امروز برخی از خطر «فارسی و طرح صفوی» سخن میگویند؟ این طرح كجاست؟ خطر فارسی، طرح صفوی و هلال شیعی ایجاد شده تا از دایره فارس و ایران خارج و به شیعیان عراق و لبنان، كویت، عربستان و بحرین امتداد یابد؟ چرا ایران به عنوان كشوری دارای آرزوهای فارسی و عجمی به تصویر كشیده شده و در اخلاصش نسبت به امت اسلامی شك و تردید ایجاد میشود؟
مهمترین كتب اهل سنت پس از قرآن كریم صحاح سته است و مهمترین صحاح ، صحیح بخاری است كه از سرزمین فارس است. از چهار كتاب معروف شسیعه هم سه كتاب از آن علمای فارس، آن وقت چطور به اهل سنت گفته می شود دشمنان شیعه است نه اسراییل؟! «اگر این امر رواج یابد كه شیعیان فكر كند دشمنشان اهل سنت است و نه اسراییل؛ و اهل سنت هم فكر كننددشمنشان شیعیان هستند یك تراژدی و فاجعه بزرگ رخ خواهد داد». در واقع ملك عبدالله ثانی اولین بار بود كه در مصاحبه با روزنامه الرای چاپ عمان میگوید: «به هر حال ما نگرانیم، یك ستاره دنبالهدار از كشورهایی كه منطقه را ناامن خواهند كرد و به منافع ملی و عربی صدمه خواهند رساند. این یك هلال شیعی است كه حول رویاهای عجمی شكل گرفته است».
این تفكر زمانی چنین نمایان گشت كه سه كشور عربستان، اردن و مصر با محوریت امیر عبدالله پادشاه سعودی ، طرحی را تهیه كرده بودند تا انتهای جولای به دبیركل سازمان ملل بدهند. روزنامه عكاظ در این مورد مینویسد: «این طرح قرار بود اگر اسراییل تا مرزهای ۱۹۶۷ عقب نشینی كند ، كشورهای عربی اقدامات مناسب را در جهت بهبود روابط خود با اسراییل انجام دهند». مخصوصا اینكه الریاض در اواسط ماه جولای پرده از قرارداد محرمانهای برداشت كه مبتنی بر قرارداد نظامی ۹/۲ میلیارد دلاری پنتاگون با دولت سعودی بود. طبق آن، تحویل ۵۸ دستگاه تانك «ابرامبز» و ۳۱۵ دستگاه تانك قدیمی به تجهیزات جدید بر عهده شركتهای جنرال داینامكس و استرلینگهایتس آمریكا قرار گرفت. همچنین دولت بریتانیا هم طبق قرارداد ۲۰ میلیارد دلاری، قرار شده تا ۷۲ فروند هواپیمای جنگنده «تایفون» به عربستان تحویل دهد . بی بی سی این قرارداد را پاداشت دولت ولز برای تسریع روند صلح در خاورمیانه اعلام كرد.
طرح امیر عبدالله قرار بود تا بعد از روی كار آمدن دولت جدید فلسطین و به رسمیت شناختن اسراییل توسط او عملی شود ولی به یكباره دولتی ضد صهیونیستی روی كار آمد كه به هیچ وجه حاضر نشد تا آن رژیم اشغالگر را به رسمیت بشناسد. مقاومت حماس، طرحهای مثلث صلح (عرسبتان ، مصر و اردن) را به هم ریخت و دلگیری آنها را از حماس موجب شد. به این دلیل نسبت به حمله اسراییل به غزه كاملا بیتفاوت شدند تا با تكیه بر قدرت ارتش صهیونیستی و بازداشت كردن تمامی اعضای دولت، هنیه «نخست وزیر» مجبور به كنارهگیری شود. در همین راستا« حسنی مبارك» و «ملك عبدالله» با كندولیزارایس ملاقات داشتند، ایمن الظواهری ـ مرد شماره ۲ القاعده ـ در همین رابطه اعلام كرد: «آمریكا قبل از حمله اسراییل به نوار غزه در مذاكراتی سری با مبارك و عبدالله، اقدام تل آویو برای نابود كردن «حماس» و به دنبال آن حمله به «حزب الله» را به اطلاع آن دو رسانده است». وی همچنین در مورد سایر موضوعات این جلسات به «طرح خاورمیانه جدید آمریكا» ، «دموكراتیزه كردن خاورمیانه» و «اصلاحات ساختاری دركلیه كشورهای خاورمیانه» اشاره كرد. همچنین مقامات جنبش خودگردان هم با یك فاصله زمانی كوتاه از اجمال این برنامهها مطلع شدند. پروژه نابودسازی حماس و سپس حزبالله، سه روز قبل از تجاوز اسراییل به غزه ، به اطلاع ابومازن رسدیه بود. روزنامه الخیمه از دیدار سری رییس سازمان امنیت مصر و سفیر اردن در فلسطین و دفتر ابومازن در رام الله ، در ۲۴ می خبر میدهد، و اخبار تكیملی كه از دفتر از مازن درز كرده بود بیان میكند كه مصر و اردن با تحریك عباس، به وی قول دادند تا تمام سعی خود را در جهت تقلیل ارتباط حماس و حزب آلله با ایران انجام بدهند.
در جریان حمله به غزه و سپس حزب الله تل آویو از ریاض خواسته بود تا حداكثر دو هفته صبر كند و به اصطلاح فارسی «شتر دیدی ندیدی » درمیان اعراب هم نسبت به مسئله فلسطین ضربالمثلی است كه بسیار شایع میباشد: «لا الجملی و لا ناقتی» یعنی این مسئله مربوط به من نیست، نای قدس مینویسد: «قارر بود تا دو هفته عربستان دندان روی جگر بگذارد تا اسراییل دعوا را به نفع او هم تمام كند». سود سعودیها هم حذف حماس و حزبالله بود ، همان طرح خاورمیانه جدید البته این چننی رفتارهایی از عربستان، آنقدرها بعید نبود مخصوصا زمانی كه ۴۰ نفر از حجاج بیتالحرام كه برای اعلام برائت از زورگویان و شیطانهای منطقهای و جهانی فراید « مرگ بر اسراییل و مرگ بر آمریكا» سر میدادند بوسیله قبیله سعود كشته شدند، امام خمینی (ره) در وصف خوی آن رژیم میفرمایند: «اگر میخواستم به دنیا ثابت كنم كه حكومت آل سعود، این وهابیهای پست از خدا بیخبر، بسان خنجرند كه از پشت در قلب مسلمانان فرو رفتهاند. به این اندازه كه این كارگزاران ناشی و بیاراده حاكمیت سعودی به این قساوت و بیرحیمی عمل كردهاند نمیشد».
سید حسن نصرالله هم در رابطه با این موضع كشورهای عربی بیان میكند: «متأسفم یك سری از كشورهای عربی، با سیاستهای آمریكا در منطقه هماهنگ هستند اینها هم با حماس و دولت هنیه موضع منفی داشتند و هم با حزبالله ، سیاست امریكا، سیاست دفاع از حماس نبود، انها نیز همین خط را دنبال میكنند».
▪ دوستهای آمریكایی، همشهری نمیشناسند.
آمریكا بعد از آنكه طرح خاورمیانه بزرگش در عراق شكست خود، طرح دیگری را باید اجرا میكرد كه البته این بار با كمك كشورهای عربی اجرا میشد. این طرح، « طرح خاورمیانه جدید» بود كه میبایست با حضور فعالانه مصر، عربستان و اردن صورت میگرفت و رایس هم قول داده بود از این طرح، مصر و عربستان مستثنی خواهند بود و حتی منافع آنها هم تأمین خواهد شد. پس باید از روز ۱۲ ژولای، كشورهای عربی و اتحادیه عرب چشمها را میبستند و حتی كمكهای پنهانی خود را در جهت این طرح مشترك به كار ببندند.
جنگ صبح چهارشنبه شروع شد ولی تا شب هیچ خبری از واكنش مقامات عربی نرسید، فردا هم مثل دیروز، پس فردا همین طور و ... چنین پروسهای همگان را به تعجب وا داشت، دولتهای عربی هیچ واكنشی نشان نمیدهند؟!
این رفتار شگفتیساز دولتها برای نشریات و مجلات صهیونیستی همچون تایم، نیوزویك ، لكس پرس، فیگارو و ... كاملا قابل توجیه بود: «جنگ تقصیر حزبالله بود» ، « حزبالله یك گروه تروریستی در منطقه است» ، «حزب الله منطقه را ناامن كرده است» ، «حزب الله محل استقرار موشكهای ایران است» ، « حزب الله نزدیكترین نطقه بحران هلال شیعی به غرب است» .و ... ولی آنه كه كمی وجدان داشتند و از شعارهای عربی هم مطلع بودند شوكه شده بودند، برای مثال سردبیر هفتهنامه لویوان در ۲۷ ژوئیه در سر مقاله خود مینویسد: «.. لبنان سرزمین دوستی ادیان و زیباییها، سوییس كوچولوی ارعاب قربانی تنفر و نژادپرستی دینی قرار گرفته است و شگفتا چار پرنسهای عرب به دفاع از آن برنمیخیزند، البته آنها پرنسهای شب و پول هستند... » شاید لوپوان از پشت صحنه خبر ندارد و شاید هم نمی×واهد این فراموشی را سازمان یافته بداند. ولی جواب را سید حسن قبل از جنگ در كنفرانس «فرهنگ مقاومت، چالشهای واقعی و افقهای آینده »میدهد: « وقتی میخواهیم استراتژی دفاعی را وضع كنیم باید نظر بگیریم كه لبنان تنها است. البته در جهان عربی اسلامی هستند كه لبنان را دوست داشته و میخواهند همه در آن نماز بگذارند اما وقتی پای رویارویی و درگیری میرسد باید لبنان را تنها حساب كنیم». و هم در جریان جنگ خطاب به همان سه كشور عربی اعلام میكند: «از كشورهای عربی كمك نمیخواهیم، كارشكنی نكنند» آری لبنان میبایست تنها میماند ولی بهانه اعراب چه بود/ چرا باید حزبالله لبنان را تنها میگذاشتند؟ چرا حزبالله هم باید از گروه آمریكایی ۱۴ مارس دشمنی میدید و هم كینه دولتهای عربی را به دوش میكشید؟ اصلا چرا باید به حزبالله حمله میشد؟
در ۱۲ ژوئیه ۲۰۰۶ حزبالله برای آزادی اسرای لبنانی و اسرای عرب ( صرف نظر از بیلیاقتی دولتهایشان) در عملیاتی چریكی به پشت خطوط آبی سازمان ملل متحد رفتند و بعد از یك درگیری چند دقیقهای دو سرباز آن رژیم را اسیر كرده و داخل لبنان آوردند. این عملیات برای مبادله اسرایی بود كه اسرائیل به هیچ وجه حاضر به برگرداندن آنها نمیشد و البته از نظر حقوق بینالملل چون دولت صهیونیستی همچنان مزارع شبعا را در اشغال داشت، بواسطه دفاع مشروعف دلیلی بر محكومیت حقوقی عملیات حزب الله وجود نداشت.
در واكنش به عملیات حزبالله آمریكا، دولت ایهود اولمرت را مأمور اجرای طرح خاورمیانه جدید كرد تا وی به جای آنكه در مسیر مبادله اسرا وارد شود، عاجلا به حزبالله حمله كند و بهانه «خلع سلاح لبنان را عملی سازد» البته شابات شاوید یك یا زمشاوران ارشد موساد بیان میكند: «ما كاری را انجام میدهیم كه بهترین كار برای ما باشد. حزبالله تا دندان مسلح است و با پیشرفتهترین فناوریهای نبرد چریكی آموزش دیده است. دیر یا زود باید به این مسئله رسیدگی میكردیم» پس حزبالله برای اسراییل دیر یا زود مسئلهای بود كه باید حل میشد و تنها باید یك بهانه پیدا میكردند و البته آمریكا هم میبایست طرح خودش را اجرا میكرد. او هم یك بهانه میخواست «بهانه جور شده بود» اگر چه دلیل سالهای قبل حاصل بود.
ولی بهانه اعراب چه بود؟ اولین اعلام بهانه، توسط مقامات عربستانی بود. جمال خاشقجی ، مستشار سفیر عربسان سعودی در آمریكا در مصاحبه با الخیمه میگوید: «حزبالله طرف غیر مسئول است و صحبت با وی امكان ندارد. دولت لبنان اشتباه كرده است كه به وی اجازه فعالیت و دارا شدن نقش برجسته داده است... در هر صورت این جنگ ما با اسراییل نیست. حزبالله خود مقصر است». به فاصله یك روز دوباره یك مقام دیگر سعودی، علت جنگ را «مغایرت غیر محسوبه» حزب الهل اعلام میكند، یعنی ماجراجوییهای حساب نشده. روزنامه الرای هم با تیتر اول صحبتهای ملك عبدالله ثانی را منتشر میكند كه «لایخدم القضایا العربیه» ، یعن یدر یك كلام كار حزبالله به ما ربطی ندراد، همچنین وی اامه میدهد« »انی عناصر خودسر باید مسئولیت رفتارهای غیر مسئولانه خود را بر عهده بگیرند همان طور كه دولت عربستان هم بر این مهم تأكید دارد». هم چننی حسنی مبارك در مصاحبه خبریاش ، در هواپیمایی كه از عربستان به مصر باز میگشت بیان میكند: «كسانی از مصر میخواهند برای دفاع از لبنان یا حزب الله با اسراییل وادر جنگ شود، متوجه نیستند كه فصل این ماجراجویها به سر آمده است. كسانی كه اكنون خواهان ورود مصر به جنگ هستند باعث میشوند ما در یك چشم به هم زدن بسیاری از آنچه را كه داشتیم از دست بدهیم و من حاضر نیستم بودجه مردم را برای جنگی كه به ما مربوط نیست از دست بدهم».سعود فیصل ـ وزیر خارجه عربستان ـ هم كه وارد ماجرا مشود، بیان میكند: « این اوضاع تمام نطقه را به چندین سال قبل باز خواهند گرداند. این اظهارات (منظور واكنشهای مقامات مصری، اردنی و سعودی در مورد ماجراجویانه خطا كردند عملیات حزبالله) به معنی همدردی با اسراییل نیست بلكه به این معنی است كه كشورهای اصلی منطقه نگران افزایش نفوذ ایران در منطقه هستند». آنچه سعود فیصل از نفوذ ایران در منطقه میگوید در واقع نفوذ مقاومت و روحیه جهاد و ظلمستیزی است كه در منطقه و حتی كشورهای عربی در حال رشد و به ثمر رسیدن است، و گرنه هیچ دلیلی وجود ندارد كه دشمنان اصلی جهان اسلام و دنیای عرب از طرف آمریكا، انگلیس و اسراییل به سمت ایران شیفت داده شود. پس نگرانی از چیز دیگری است، مشروعیتی كه هیچ یك از سه كشور عربی از آن برخوردار نیستند و مردمی كه بیدار شدهاند از همین رو، مقامات سعودی مشروعیت را از حزبالله میگیرند و در هفته اول جنگ بیان میكنند: «باید بین مقامات مشروع و ماجراجوییهای محاسبه نشده، آن هم بدون مشورت و هماهنگی با كشورهای عربی تمایز قائل شد». همچننی این نكته آخر برای سعودیها بسیار مهم شده بود: «دیگر با آنها مشورت نمیشد». سعود فیصل در همین رابطه اظهار میدارد: «ریاض تنها خواهان هماهنگی میان گورههای ماقومت و دولتهاست ... مواضع ریاض ثابت است و بر لزوم بازگشت فوری به میز مذاكره، بر اساس توافقنامه عربی صلح ارائه شده از سوی ملك عبدالله در نشست سران اتحادیه عرب در بیروت تأكید دارد». البته سه كشور عربی برای دور نگه داشتن افكار عمومی عرب از علت عدم یاری رسانده به حزبالله از ترفند دینی استفاده كردند و مسئله را در قالب شیعه و سنی قرار دادند. در واقع مسئله شیعه و سنی هم مطرح نبود چون آنها از حماس هم دفاع نكردند ولی آنچه فعلا و ظاهرا جوابگو بود همین راهكار بود.
عبدالله جبرین، مفتی سعودی با اعلام اینكه حزبالله رافضی است و یاری دادن آنها و حتی دعا كردن برای پیروزی آنها جایز نیست، بیان كرد: «نصیحت ما به اهل سنت این است كه از آنان بیزاری بجویند، كسانی را كه به این حزب میپیوندند رها كنند . رافضیان همواره دشمن درجه یك اهل سنت بودهاند....» ناصر العمر هم كه یك عالم وهابی محسوب میشود حزبالله را ابزار دست سپاه پاسداران دانسته و میگوید «حزبالله به نام مسلمانان اهل سنت در فلسطین یا اماكن دیگر نمیجنگد، سودای جهان گشایی دارد. » شیخ صفرالحوالی هم حزبالله را حزب الشیطان معرفی میكند و دعا برای آن را باطل و حرام اعلام میكند، وی همچنین در یك مغالطه بزرگ بیان میدارد «حزب خدا هیچ خونی را نمیریزد و تنها حزبالشیطان است كه افراشتن پرچمش را به خون مسلمانان ترجیح میدهد!» چننی تبلیغات مذهبی در جریان جنگ آن هم به فاصله یك ماه از كنفرانس تقریب مذاهب اسلامی در تهران و تأكید تمامی علمای اسلامی بر دوری جستن از اختلافات مخرب و زیانبار، تنها یك قصد را دنبال میكرد.
▪ نیمه دوم جنگ ، دولتهای انگلیسی و سرزمینهای عربی
جهان اسلام ، علیالخصوص ساكنان مناطق عربی حداقل بعد از حمله آمریكا به عراق، كاملا با طرحهای شیطانی آمریكا كه قرار بود در منطقه تحقق یابد، آشنا شده بودند ولی این بار آنها هم در كشاكش رفتارهای دول عربی مسحور ماندند.
ولی به یكباره شعله خشمگین بیداری اسلامی افروخته شد و فریاد «حزبالله هم الغالبون» از همه سرزمینهای عربی، گوش سرسپردگان شیفته قدرت را كر كرد. حمایتها از مستبدترین كشور عربی، كشور وهابیهای سعودی، آغاز شد.تظاهرات چند هزار نفری در شهرهای القطیف و الصفره كه مناطق استراتژیك نفتی محسوب میشوند شروع شد. رییس سابق دانشگاه الازهر مصر و عضو مجلس شورای مصر، احمد عمر هاشم، با حضور در دانشگاه الازهر ، اعلام كرد كه «حق ندارید در مورد كسی كه «لااله الا الله، محمد رسولالله» میگوید، صفت رافضی بیاوریم. مخصوصا اگر او جهاد كند و با دشمن صهیونیستی بجنگد، اگر هم نمیتوانیم كاری بكنیم، دفاع لفظی حداقل كاری است كه میشود انجام داد».
شیخ صمد بن جاسم بن جبران ثانی ـ امیر قطر ـ نیز با آنكه از متحدان اصلی آمریكا و دوستان رژیم صهونیستی محسوب میشد اظهار داشت: «من تعجب میكنم كه برخی كشورهای عربی، از هدف اسراییل در پایان دادن به حضورحببالله ، در منطقه حمایت میكنند. البته این بدان معنا نیست كه ما بر آن چه از سوی حزبالله و حماس صورت میگیرد موافقیم، اما بسیاری عجیب است كه اجازه دهیم اسراییل این هدف خود را تكمیل كند.»
حمایتهای مردمی و بعضا مقامات سیاسی عربی آنقدر بالا گرفت كه موج علمای اهل سنت را هم در همراهی خود به یقین رساند در نتیجه علمای آزادی اندیش اهل سنت به حمایت از مقاومت لبنان و حتی رفتارهایی كه مغامره غیر محسوبه نامیده میشد پرداختند. عائضالقرنی از علمای اهل تسنن عربستان با بیان اینكه جهاد علیه طاغوت یهود وظیفه همه مسلمانان است بیان نمود:
«شرمآور است كه كوشش حزبالله برای آزاد كردن ۱۰ هزار اسیریك ماجراجویی حساب شده ارزیابی شود» سلمان العوده كه از شیوخ مشهور سنی است ضمن حمایت از عملیات لبنان، بهش دت از مواضع دولت سعودی انتقاد كرد و بیان نمود كه «در بحران موجود باید اختلافهای داخلی خود را مؤخر به زمان دیگری بكنیم و گرنه ماهم در جنایت صهیونیستها دخیل خواهیم بود».
مقاومت حزبالله دیگر ستودنی شده بود و نه تنها دلهای مردم است امت اسلامی را به افتخار و غرور قدرت ایمان و جهد زینت داده بود بلكه روزنامهها و مجلات خارجی هم با تمام موضعگیریهای منفی به ستایش از حزبالله فرا خواند و میلیونها انسان آزاده و مستضعف را به هیبت مبارزه با ظلم و بیعدالتی مظمئن ساخت و به خیابانها كشاند.
واشنگتن پست در مورد سید حسن نصرالله و ۳۰ ژولای چنین مینویسد: «سید حسن نصرالله فرماندهد ۴۶ ساله چریكهای لبنانی است كه سنگر امن خود را با عزم پولادین یك ژنرال تركیب میكند تا قواعد اختلاف سرزمین عرب ـ اسراییل را بازنویسی كند. او قدرتمندترین مرد خاورمیانه است. او تنها مرد جهان عرب است كه واقعا به آنچه میگوید عمل میكند». نیویورك تایمز هم مینویسد «مقاومت حزبالله لبنان به رهبری سید حسن نصرالله شاید برای دنیای عرب، خاطره جمال عبدالناصر را زنده كند ولی ناصر هیچ گاه حیفا و شمال اسراییل را ناامن نكرده بود، یك میلیون و پانصد آوره صهیونیست بر روی دست اسراییل نگذاشته بود و استخوانهای اسكنان تلآویو را از ترس موشكهایش نتركانده بود ومهمتر اینكه یك اجماع جهانی برای خودش دست و پا نكرده بود... فعلا كه حزبالله پیروز شده است و تمامی دولتهای عربی در حاشیه او، میتوانند او را تمجید كنند و نه كار دیگر» نیمه دوم جنگ دو هفتهای بود كه عربستان دندان روی جگر گذاشته بود و البته هر روز كه میگذشت ، یك روز بر آن افزوده میشد ولی هیچ خبری از نابودی حزبالله و منافع وعده داده شده نبود و هر چه كه میگفتند تحقییر و تقبیح مواضع دولت سعودی بود. در نتیجه فعلا سیاست هم رنگ جماعت شدن تنها راه حل به نظر میرسید.
روزنامه الاخبار در اول آگوست مینویسد.« در مصر و عربستان سعی كردهاند با شخصیتهای نزدیك با حزبالله تمس بگیرند و حمایت خود را از آنها اعلام دارند» سعود فیصل در همان هفته بیان میكند: «ماجراجویانه بودن اقدامات حزبالله نظر شخصی برخی از سیاستمداران ریاض است وگرنه دولت عربستان خود را درگیر مسائلی از این دست نمیكند». وی همچنین به واشنگتن سفر میكند تا به مقامات آمریكایی برای ایجاد آتشبس صحبت كند ملك عبدالله صانی هم بنا بر خبر الرأی با جورج بوش تماس میگیرد و از وی میخواهد تا به جنگ پایان بدهد. وی همچنین چندین اكیپ بیمارسان صحرایی و بستههای دارویی را به لبنان ارسال میكند.البته وی باز هم نگرانی خود را از مسئلهای دیگر ابراز میدارد، ملك عبدالله نگران شده بود كه طرح حذف حزبالله به قهرمان شدن آن حزب انجامیده است.
در این میان قاهره تنها به بیان اینكه باید دو طرف اسراییلی و لبنانی را از هم جدا كرد و سازمان ملل باید فورا دخالت كند پرداخت و بر موضع خود همچنان پافشاری كرد. ابوالغیظ وزیر خارجه مصر در دوم آگوست در دیدار با مقامات لبنانی از آنها خواست تا كنترل مرزهای خود را به گروههای تندرو واگذار نكنند.
▪ با این دولتها، زا هم تراژدیها تكرار میشوند
جنایات قانا، در جریان جنگ تجاوزكارانه اسراییل فصط در روز شمار سال ۲۰۰۶ نوشته نخواهد شد بلكه ۱۰ سال پیش، یعنی ۱۹۹۶ باز هم نوشته بودند. كه دهها كودك كشته شدند، دهها نفر دیگر معلول شدند، صدها خانواده داغدار شدند و هزاران انسان آواره گشتند. شاید آنها كه نگران خون مردم لبنان هستند، از خود درباره نگرانیشان درباره زندانیان لبنانی دربند رژیم صهیونیستی نپرسیدهاند؟! و شاید هم در مورد مسئولیتشان در قبال اسرای خودشان سوال نكردهاند؟! شاید سؤال نمیكنند چگونه دولتی اصلا در جنگ وارد نمیشود و حفاظت از سرزمینی به گروهی میسپارد؟! شاید به اندیشهشان خطور نكرده است كه اگر از عدم مشروعیت وجودی خود و عذاب هستند چرا مشروعیت دیگران را باید زیر سئوال برد؟ و اگر یكی پادشاه مادمالعمر است و دیگری رییس جمهور مادامالعمر ، چرا هزینهاش را باید كسی كه نه امیر است، نه ملك است و نه رییس جمهور باید بپردازد؟ و به راستی چه كسی به دنیایی كه اعراب برای خود ساختهاند وفادارتر است؟ و به راستی چه كسی به شعار بیگانه ستیزی خودش عمل میكند، و اخلاص چه كسی در رابطه با امت اسلامی صدیقتر است؟
با این همه سوال و دغدغه باز هم ده سال كمتر یا بیشتر، ذات وابستگی و ماهیت زورگویی شیاطین عالم تراژدی یك لبنان دیگر را رقم خواهد زد. ولی به لطف بیداری اسلامی این باز هزینه این فجایع برای شیاطین بیشتر خواهد بود. یعنی همان چیزی كه شیمون پرز ابراز كرد: «اگر فقط این جنگ به شكست غ رور ما میانجامید دردناك بود ولی دردناكتر شد وقتی پیروزی دشمن ما به قهرمانسازی همراه گشت». و البته باید گفت دردناك بدن آن هنگامی دو چندنا میشد كه قهرمان در كنار شما باشد، از جنبش شما باشد و شما بخواهید وی را الگو قرار دهید، الگوی جهاد، ایمان وعمل.
پژوهشگر: سید محمد مهدی غمامی
منبع : مرکز اسناد انقلاب اسلامی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست