چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
حقوق بشر
"عاشق چشمی هستم كه بتواند جای خالی پرندهی محـبوس را در آسـمان ببیند" (پرویز شاپور.) حقوقبشر حقوقی است كه به انسان بهعنوان انسان تعلق میگیرد، انسان بهخاطر صِرف انسان بودنش بدون توجه به دین، فرهنگ، زبان، نژاد، ملیت، مقام، خویشاوندی، تبار و قومیت.
از آنجا كه انسان امروز جویای زندگی است نه یاد مرگ، خواستار حقوق است نه وظیفه، دوستدار دنیاست نه تارك دنیا، بهكارگیرندهی عقل است نه جبر؛ در چنین جهانی سخنگفتن از حقوقبشر دلپسند و مقبول است؛ بهطوریكه بهراستی میتوان گفت انسان گذشته مجبور و مكلف بود ولی انسان امروز، آزاد، محق و مختار است؛ انسان امروز كثرتگراست و باور راستین به كثرت قومها، رنگها، اندیشهها و بینشها دارد، بر سر مخالفت با اینگونه بدیهیات اصرار نمیكند كه، هست و نیست ملت را بر باد دهد. انسان امروز بر این باور است كه حقیقت در انحصار هیچكس نیست و قرائتهای گوناگون از حقیقت بهمعنای بیاعتقادی به حقیقت نمیباشد.
انسان امروز دموكراسی را چیزی جز نقدپذیری قدرت و اگر دقیقتر بگوییم، توزیع ثروت، قدرت، معرفت و امكانات میداند و مسألهی مهم در دموكراسیهای امروز، نهتنها آزادی فرد بلكه تعادل میان گروهها، حزبها، قومها و نیروهای سیاسی–اجتماعی است، در چنین ساختار پلورالیستی قدرت است كه جامعه به تعادل میرسد. دموكراسی بدون اقلیت و بدون حضور مخالفان و بهرسمیت شناختن آنها دموكراسی نیست. نه اینكه چنانچه به كرسی قدرت دست یافتیم، تمامی مبانی آنرا فراموشكنیم و چون از قدرت ساقط شدیم به فكر دموكراسی بیفتیم. دموكراسی پروژه نیست، پروسه است و تعطیلبردار هم نیست.
هر انسانی به حكم انسانبودن دارای حقوقی است و پایمالشدن حقوقبشر مسألهی داخلی یك كشور نیست كه در آن به حقوق انسانها تجاوز میشود، متأسفانه گویی بعضی افراد بر این باور هستند كه ما هنوز در جهان زندگی نمیكنیم. هر انسانی باید در رابطههای انسانی خود و رابطههای بنیادین زندگیاش حقوق انسانی را پاس دارد، براساس این حقوق، هركس حق دارد در حكومت كشور خود، خواه مستقیم و خواه غیرمستقیم بهواسطهی نمایندگانی كه آزادانه انتخاب میشوند شركتجوید، هركس حق دسترسی به خدمات عمومی در كشور خود را دارد، هركس حق سهیمشدن در ادارهی امور كشور خود را بدون توجه به قومیت و جنسیت داراست، هركس حق آزادی بیان و نوشتار را دارد. از این دیدگاه، اساس قدرت حكومتها، ارادهی مردم است. این اراده باید در انتخابات ادواری سالم و آزاد ابراز شود، آنهم با روشهای رأیگیری آزاد نظیر آنچه در دنیای آزاد انجام میگیرد.
مبارزه در راه كسب حقوق انسانی، درگام نخست، مبارزه در راه دموكراسی و عدالت است؛ چون هر عضو جامعه تنها در نظام دموكراسی است كه حكم شهروند را دارا خواهد بود و گرنه انسان در نظامهای استبدادی، تنها یك رعیت است. باید بدانیم و به این باور برسیم كه بدون استقرار دموكراسی و سیستمی كثرتگرا، تضمینی وجود ندارد كه حقوق حداقل انسانی رعایت شود. بهباور من، نخستین خواستهها در بسیاری از كشورها همچون كشور ما كه باید از هرگونه خشونتطلبی دور شوند، حول سه كانون طرحشدنی است؛ زندان، زنان و اقوام. گِرد منع بازداشت بهدلیل دگراندیشی، حول برخورداری زن از ارج اجتماعی و برابری حقوق انسانی و گِرد عدم تبعیض و نابرابریهای قومی؛ تا بهقول خالد محمد خالد اندیشمند مصری رعیت نمانیم و نباشیم و شأن شهروند را پیدا كنیم. برای نیل به آن، باید این امكان پدید آید تا بهدور از خشونت و "مردهباد" و "زندهباد" در یك جبههی همبستگی، تمامی ایرانیان بهدور ازخاصهخرجیها و خودبرتربینیها گردهم آییم تا خِرَد جمعی راهبرمان شود و از رعیتبودن به شهروندشدن متحول شویم. این نخستین گام در نیل به حقوق انسانی است.
نكتهی دیگر در حقوقبشر اینكه حقوقبشر نه به صفت مسیحی، نه شرقی، نه غربی، نه اسلامی متصف است، همهی كسانی كه در جهان زندگی میكنند به حقوقبشر متوسل میشوند. اندیشهی حقوقبشر مبتنی بر تصویری از انسان است كه در فلسفهای كه در آن انسان نهاد است، پا گرفته است. كانت میگوید: "رفتار تو باید چنان باشد كه هر انسانی را هدف آن بپنداری، نه واسطه و وسیله." این انسان با مفهومهای درست و نادرست، بخردانه و نابخردانه، خوشایند و ناخوشایند سمتگیری میكند، انسان امروز بهخود حقمیدهد كه چنین حقی داشته باشد.
باید نظمی ایجادكرد تا در آن كسی شكنجه نشود، كسی بهخاطر دگراندیشی و اظهارنظر و نوشتار بازداشت نشود. آیا توجیهی داریم كه ملتی ۱۵۰ سال برای آزادی مبارزهكند و قربانی بدهد و امروز هم همچنان بحث روزش آزادی و حقوقبشر باشد؟ آیا در واپسگرایی نفی حقوقبشر را نمیتوان دید؟ باید اندیشید، از خواب گران برخاست كه در واپسگرایی، نه آزادگان و انساندوستان بلكه خودكامگان خونریز انتظار ما را میكشند. تا وقت هست باید بهخود آییم و از متهمكردن یكدیگر دست بكشیم. بههوش باشیم كه پشتسر ما امثال اسكندر، هارونالرشید، سلطان محمود، چنگیز مغول، صدام، ناصرالدین شاه و محمدعلیشاه ایستادهاند. اگر هوشیار نباشیم هرآن ممكن است آنان زندگی از سرگیرند ولی اینبار با توپ و تانك و بمب شیمیایی به جانمان خواهند افتاد؛ همچون كشتارهای سردشت، بانه، كرمانشاه، ایلام و آبادان در اثر بمبارانهای شیمیایی صدام. رودكی میفرماید:
"هركه ناموخت از گذشت روزگار
هـیچ نامـوزد ز هـیچ آموزگـار"
حقوقبشر پاسخی است به دردهایی كه معنای مطلقی دارند و مقید به فرهنگ خاصی نیستند. بمباران حلبچه، بمباران شیمیایی سردشت، كرمانشاه و ایلام و ... و كشتار انسانهای بیگناه نسلكشی بود. قتلعام، قتلعام است و شكنجه، شكنجه است. حقوقبشر پاسخ به این دردهاست. آیا اندیشیدهاید اگر آنانی كه در جهان شكنجه شدهاند، حقیقت انسانی آنها پایمال شده است، لبهایشان را دوختهاند و كتابهایشان سوزانده شده است از سرتاسر جهان گرد هم آیند و گفتوگوی تمدنها را دربارهی حقوقبشر پیش برند، چه پاسخ محكمی به همهی جلوههای حقوقبشر ساختگی دولتها خواهد بود؟ یا اگـر همـهی جنایتها و ننگهـای تاریخـی خود را بازگـوكنیم، میتوانیم به تفاهم و همدلی برسیم تا اینكه عبرتی شود برای آیندگان تا جهانی را در اختیار آیندگان بگذاریم كه در آن چیزی برای افتخاركردن وجود داشته باشد. چهقدر پرارزش است، بیان شیخ محمد خیابانی كه "ما اولاد قرن حاضریم، عاق قرن خود نخواهیم بود."
انسان به آن میزانی ارج دارد كه از دروغ و خشونت فاصله میگیرد. جامعهی خشن نمیتواند مدنیت استواری داشته باشد و لازمهی برپایی جامعهی مدنی دعوت جامعه به روداری و پرهیز از خشونت و ایجاد تحول فرهنگی است كه جانمایهی آن بازسازی وجدان ملی ایرانیان و شاد زیستن آنهاست. اگر قرار باشد عصارهی قانوناساسی یك كشور را در یك جمله بیانكنم، بر این باورم كه ملت حق دارد شاد باشد، ملت شاد زنده است، آزادیخواه، صلحدوست، نوآور و آفریننده است، شادی ملت در صلح است، در عدالت وآزادی است و استقلال در همبستگی همهی ملت برای رهایی از تمام تجاوزها به حقوق آنان و در رفع نابرابریهاست، در فقرزدایی و تولید است، در فرهیختگی است، در امنیت است، در تندرستی و ورزیدگی است.
با اندوه، تاریخ ما تاریخ آمدوشد عصبیتهاست، از اینرو تاریخی غمگین است و ما غمزده هستیم.زندگیمان سخت است و با سختگرفتن بر خود و دیگران آنرا سختتر میكنیم؛ سر در گریبان و گره بر جبین، بیآنكه فكور باشیم. این منش با منش زندگی در جامعهی مدنی سازگار نیست، پشتكردن به امور همگانی و گریز به خلوت انس است، انسانی كه در خلوت، احساس امنیت كند، انسان مدنی نیست؛ بیمار است.! چنین انسانی نقاب بهچهره دارد، قانونشكن است، توجیهكار است، بنابر مصلحت خود هر ضابطهای را زیر پا میگذارد.
نوجوانی كه یاد میگیرد در خانه این باشد و در مدرسه آن، انسانی كه از كودكی در عمل، نقاب به چهره زدن را تعلیم میگیرد و در برابر پدرِ سختگیری كه عقدههای خود را با شلاق بر پیكر او خالیمیكند، نقش بازی میكند، به معلم دروغ میگوید، در حرف از او تبعیتكرده و در دل او را دشنام میدهد، انسانی كه میخواهد بدود، بخندد، شادیكند اما عرصهای فراهم نیست، گفتن ممنوع، نوشتن ممنوع، شادی ممنوع، خندیدن ممنوع است، ممنوع هم نباشد سبكسری تلقی میشود، این انسان آنقدر نقش بازی میكند تا با نقش خود یكـی شود و این بازیگر بالاخـره در اجتماع بهنوعـی یا وسیلهای راه خود را باز میكند ولی همواره موجودی ناراحت خواهد بود؛ چهبسا موعظهی نوعدوستی میكند ولی نخواهد توانست راحتی دیگران را تحملكند. چنین انسانی شهروندی مسؤول نخواهد شد، خلاقیتی نخواهد داشت، میدان و امكان رشد جمعی را فراهم نخواهدكرد، سختگیر خواهد شد، قانون وضع میكند اما خود قانونشكن خواهد بود، توطئهگر خواهد شد و در توهم توطئه زندگی خواهدكرد، رشوه خواهدگرفت، به دستگاهی كه در آن خدمت میكند نیز خیانت خواهدكرد.
مهمترین سازندگان جامعهی مدنی مربیان هستند؛ مادر، پدر و مدیران، آموزگاری كه با كودك با خشونت سخن نمیگوید و بر شاگرد آسان میگیرد، به او میآموزاند خودش باشد، بگذارد دیگران نیز خودشان باشند، او را از دروغ گفتن و نقش بازیكردن (حتی اگر بهبهای از دست دادن بسیاری امتیازها تمام شود) منع میكند، به او میآموزاند زیبایی را دوست بدارد، زیادهخواه نباشد، اجازهدهد تا همه از سر سفره به یكسان سیر برخیزند، به او میآموزاند كه بپرسد، انتقاد و اعتراضكند، به بیعدالتی و ستم بهعنوان امری طبیعی ننگرد، به او یاد میدهد كه این خاك و آب از آن او نیز هست، خلیجفارسش، خلیجفارس است نه خلیج، به او میآموزد كه نباید این كشور بهدست بیگانگان بیفتد و یاد میدهد كه تمام هممیهنانش از فارس، كُرد، آذری، عرب، تركمن، بلوچ و غیره بـا هـر اندیشهای حق استفادهی برابر از نعمتهای وطن را دارند و كسی را بر دیگری برتری نیست و اگر میهن سامان درستی داشت، میتوانست همهی انتظارهای او را برآورد.
حاصل آنكه جامعه باید چنان باشد كه ركن آن را اجتماع زنان و مردان با حقوق برابر و بهدور از تبعیضها تشكیل دهند. در جامعهای كه در آن رابطهای برابر و بهدور از هرگونه سلطهپذیری، براساس منافع ملی با جهان برقرار است، میتوان گفت امكان گسترش دموكراسی، عدالت و توسعهی متوازن فراهم است. بهجای سردادن شعارهای بیدرونمایه و توسل به نظریهی توطئه و بگیروببندهای دگراندیشان به اتهامهای گوناگون، باید آستینها را بالازد و كاركرد تا جامعه سامان درستی یابد، باید شهامت پیشرفتن داشت و در این روزگار این شهامت بیش از هر چیز از جنس خودباوری ملی و شهامت مدنی و برخاسته از رسالت عدالتخواهی و ایرانیبودنمان است.
دولتها و حاكمیتها باید از این گرایش كه هر مسألهای را به مسألهی بودن یا نبودن خود تبدیلكنند، دست بكشند. بدون ایجاد تحولی بنیادین در سیاستها و ساختارها، جامعهی مدنی بهوجود نخواهد آمد. در این تعامل مسالمتآمیز، باید بهدور از خشونت، همواره بر اجرای حقوق ملت پای فشرد و خواست علنیبودن و رجوع به رأی مردم بدون هرگونه مانعی بهعنوان میزان اصلی، در شرایطی آزاد را طلبكرد، تا ما هم بگوییم ملتی هستیم دارای حقوق و با حق بهرهمندی برابر از نعمتهای خانهی مادریمان.با كلامی از گاندی سخنم را به پایان میبرم امید كه درسآموزمان باشد: "از گناه تنفر داشته باش، نه از گناهكار."
مهندس حسین شاه اویسی
*عضو شورای مركزی حزب ملت ایران
*عضو شورای مركزی حزب ملت ایران
منبع : ماهنامه نامه
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست