یکشنبه, ۵ اسفند, ۱۴۰۳ / 23 February, 2025
مجله ویستا
مردگان در بزرگراه

دیدن خادم پیر گورستان با ظرف پر از آب و احیانا قرآنخوانی پیر که در گوشهای نشسته و منتظر آمدن رهگذری برای دیدار از قبر عزیزش است و... دیدن نمایش «بزرگراه» به کارگردانی شکوفه ماسوری ممکن است چنین حسی را در شما زنده کند. نمایشی که به قول کارگردان آن یکسری قرارداد میان اجرا و تماشاگر برای درک مفاهیم موجود در کار نیاز است. چه بخواهیم و چه نخواهیم روزی حتما گذرمان به گورستان میافتد. اما بزرگراه این فرصت را برای انتخاب خودتان فراهم کرده است.
▪ «بزرگراه» اثری درباره عالم برزخ است؟
ـ بیشتر تاکید نمایش بر این دنیاست و گورستانی که قرار است اتوبان و بزرگراهی از میان آن عبور کند. برخی از آدمهای گورستان زنده هستند و عده دیگر آدمهای مردهای هستند که در این حوالی به هر دلیلی میچرخند و میشود به آدمهای مردهای که در اطراف گورستان هستند. آدمهای برزخی گفت. نکته اصلی ماجرا درباره احداث بزرگراه جدیدی است که روزشمار دارد و این روزشمار رو به پایان است، اما محوطه ۴۰۰ـ۳۰۰ متری گورستان اجازه تکمیل بزرگراه را نداده است.
▪ آدمهای درون قبرستان براساس چه ویژگیهایی انتخاب شدهاند؟
ـ متن افروز فروزنده چنین ویژگیهایی داشت. این مجموعه آدمها برای اینکه سن و سال آسیدمالک را برای مخاطب قابل باور کنند بایستی از مدتها پیش مرده باشند و زمان مردن برخی از آنها به حدود بیست سال پیش میرسد و دختر جوانی که در ۳۰ سال پیش مرده است. تازهترین اموات قبرستان محسوب میشود.
▪ شخصیت اصلی «بزرگراه» سید است؟
ـ بله، سید متولی گورستان شخصیت اصلی نمایش محسوب میشود.
▪ روی نامیرایی سید تاکید زیادی میشود؟
ـ بله و به لحاظ شرایطی که سبک رئالیسم جادویی برای شما ایجاد کند، بارها روی سن و سال سید تاکید میشود و اینکه ممکن است صد سالش باشد و یا کمتر و بیشتر، این بازی کلامی که در حقیقت در متن وجود دارد و در اجرا هم به آن وفادار ماندیم. ممکن است باعث این ابهام بشود که عمر ۱۲۰ ساله سید که در گورستان سپری شده فقط یک توهم باشد. قرار بود یک باور نسبی و تقریبی ایجاد شود تا مخاطب بفهمد که سید عمر زیادی را سپری کرده است و آدمهای ادوار مختلف در محیط گورستان به دور او جمع شدهاند و بستگی به ذهنیت مخاطب دارد که سن و سال سید را حدس بزند.
به نوعی در نمایش این تاکید وجود دارد که حتی مرگ یک نعمت است و اگر طول عمر از مدتی مشخص فراتر برود باعث دردسر است.
اگر این نوع به قضیه نگاه کنیم، تمام دادههای پروردگار از تولد تا مرگ نعمت محسوب میشود. شما به دنیا میآیید، زندگی میکنید و در ادامه میمیرید. پری که در اوج جوانی بر اثر تصادفی در ۱۶ سالگی مرده است، مدام حسرت زندگی نکردهاش را میخورد و نمایش این رویکرد را دنبال میکند که مرگ آدمها لزوما از روی اختیار نیست. در مورد سید هم که به نظر میرسد اختیار دارد به نوعی رویکرد رئالیست جادویی دنبال میشده است و این نفرین باعث شده که مرگ بهنگام سید رخ ندهد و آدمهای اطراف سید طوری به او وابسته شدند که منتظرند سید در سفر آخر آنها را همراهی کند.
به سبک رئالیست جادویی اشاره کردید. توازنی میان سبک رئالیستی کار دیده نمیشود و آدمها میتوانند برخی از ارواح را ببینند و برخی دیگر را نه.
خب، امکان ارتباط با همه ارواح وجود ندارد. حتی در واقعیتهای پیرامونمان همه چیز را مشاهده نمیکنیم. یادمان باشد که عین خود زندگی را اجرا نمیکنیم، بلکه تئاتر، برگرفته از زندگی است. یک سری تعریف و قرارداد ارائه میکنیم که سید همه را میبیند، پیرمرد فقط پری را میبیند، آن هم تازه وقتی پری مایل به چنین کاری باشد.
▪ پس برای دیدن نمایش، برای مخاطب قرارداد تعیین کردهاید؟
ـ بله، یک شخصیتمحوری وجود دارد که همه را میبیند و شما باید توجه داشته باشید؛ پیرمردی که نزدیک به ۲۰۰ سال دارد و تمام مدت در گورستان زندگی کرده و با آدمهای زنده حشر و نشر نداشته، با ارواح زندگی میکند، اصلا میتواند همه چیز توهم ذهنش باشد. در پایان نمایش، وقتی سید میمیرد، جوان دیگری جایگزین او میشود که با ارواح ارتباط دارد و آنها را میبیند.
▪ مرد جوان بهنوعی ادامهدهنده راه سید است؟
ـ بله، چون ویژگیهای سید را دارد و البته در کنار اتوبان ساخته شده، سیگار میفروشد.
▪ بزرگراه یک عامل تغییر در نمایش است؟
ـ بله، قرار است بزرگراه، باعث تحولاتی باشد و ترجیح میدهم خود مخاطب لایههای مختلف نمایش را بشناسد. لایه ظاهری، مشخص و لایههای پنهان زیرین به استنباطهای مخاطب وابسته است. اصلا بزرگراه، جاده است و جادهها همیشه محل گذار و عبور هستند.
▪ به خصوصیات فردی شخصیتها بهجز سید و تاحدی مرحب پرداخته نشده است. دلیل خاصی داشته است؟
ـ با افروز فروزنده قبل از نوشتن نمایش متن، تبادلنظرهایی داشتیم. ایشان جزو معدود نویسندگان صاحب سبک در عرصه دیالوگنویسی است و این ویژگی در کار هم دیده میشود و این تاکید وجود داشت. بهجز سید، همه آدمها در هالهای از ابهام قرار بگیرند؛ زیرا این آدمها مردهاند و مردهها همیشه در هالهای از ابهام هستند. در زندگی واقعی خودمان با یک جمله «خدا رحمتش کند» با مردگان برخورد میکنیم، البته مگر مرده آدم خاص و ویژهای باشد، آن وقت تمام جزئیات زندگیاش مهم میشود. از آدمهایی که در ۱۲۰ سال پیش زیستهاند، چه چیزی باید بدانیم؟
بهطور مثال دختر جوان (پری) فرانسوی میخواند و عاشق هم بوده و اینکه پیرمرد گیتارزن از ابتدا دچار نقصان عقل بوده و یا اینکه مساله دیگری در میان است و اگر میخواستیم روی این جزئیات تاکید کنیم، ارتباطمان با داستان اصلی سید قطع میشد. این همه داستان موازی میتوانست یک سریال را بسازد. در وهله بعدی، این ابهام باعث ایجاد پرسش در ذهن مخاطب میشود.
مدنظرم این بود که مخاطب هم با این شخصیتهای فرعی ارتباط برقرار کند.
اگر این کار را میکردیم، باید یک نمایش ۴ـ۳ ساعته اجرا میشد. بهلحاظ زیباشناسی، این اجازه را نداریم که بهصورت مستقیم اطلاعرسانی انجام دهیم.
▪ اما در مورد مرحب و قضیه نفرین او گرهگشایی انجام شد؟
ـ تعمدی در کار بود. قرار بود آدمهای زنده نمایش تعریف داشته باشند و در مورد مردگان به کلیت بسنده کنیم. کامل و زنش آفاق با یکدیگر دچار اختلاف هستند و تماشاگر میتواند حدس بزند دلیل این اختلاف، بدبینی و شک کامل به زنش است و در مقابل، زنش دوست دارد همیشه در معرض توجه و دید باشد.
▪ در چند مورد در هنگام حضور آفاق، او اشاره میکند که میگوید باید بروم. انگاری یک نفر داره صدایم میزند؟
ـ در تمام صحنههایی که آفاق حضور دارد، با این شیوه از نمایش خارج میشود. اگر دقت داشته باشید، فقط آفاق است که قرار است استخوانهایش توسط خواهرزادهاش به جای دیگری انتقال یابد و به همین دلیل این پیشآگاهی را دارد که باید به جای دیگری برود و در آخر نمایش هم میبینیم آفاق هم جایی نرفته زیرا کسی که قرار بود جسد او را انتقال دهد ساکن محیط گورستان شده و در بزرگراه سیگارفروشی میکند.
▪ چرا سرنوشت آدمهای قبرستان به سرنوشت و مردن سید مرتبط شده است؟
در گورستان معمولا قبرهای متعددی وجود دارد. برشی از محدوده چند قبر در نمایش دیده میشود و دکه سید درست در همین محوطه قرار دارد و در آنجا زندگی میکند. این ارواح به مرور وابسته سید شدهاند و بقیه ارواح رفتهاند و اثری از آنها وجود ندارد.
▪ یعنی در این نمایش مردگان دارای اختیار برای ماندن و رفتن هستند؟
ـ اگر بحث شرعی قضیه را عنوان کنید ناتوان خواهم بود. اما درباره نمایش و ویژگیهای نمایشی حاکم بر آن صحبت میکنیم و بر این اصل میگوییم مردگان اختیار دارند.
اصلا به نظر میرسد سید بهجز تامین نیازهای ضروری مثل نان خریدن دیگر ارتباطی با دنیای زندگان ندارد.
نان خریدن سید در نمایشنامه نبود و خودم اضافه کردم تا بدانیم سید با عالم بیرون هم تعامل دارد و با ماموران تخلیه گورستان هم برخوردهایی پیدا میکند. در جایی مامور نقلیه وقتی نوع صحبت سید را میبیند از او سوال میکند که آیا با ارواح ارتباط داری و سید میگوید مگر شما چنین ارتباطی ندارید و اگر فقط با زندهها ارتباط دارید حوصلهتان سر نمیرود؟ این مساله نشان میدهد سید چندان حال و حوصله برخورد با آدمهای زنده را ندارد و دنیای مردگان را ترجیح میدهد.
▪ سید در جایی از اول نمایش که به آن تاکید میشود از مردن هم میترسد این مساله با محل زندگی او که در قبرستان است و با مردهها دمخور است چگونه توجیه میشود؟
ـ در پاسخ این سوال باید خاطرهای بگوییم. پیرمرد صد و هجده سالهای را میشناختم و روزهای آخر عمرش او را دیدم که تازه داشت دندانهایی در میآورد. به شدت از مرگ میترسید. حتی خواسته بود برای اینکه به جسدش آسیبی وارد نشود قبرش را موکت کنند و اینگونه نیست که اگر در نزدیکی مرگ و مردهها باشی لزوما راحتتر مرگ را میپذیری.
▪ جاهایی هم دور شدن از فضای تلخ. طنزهای ملایمی هم در کار دیده میشود. نظیر گیتار زدن پیرمرد در حین نوحه خواندن کامل.
ـ توجه زیادی به ایجاد موقعیت طنز نداشتم. اصرار بر این بود که مردهای با نوای گیتار بر پیرمرد ظاهر میشود و سید طبق عادت هفتگیاش همراه کامل به نوحه و قرآنخوانی مشغول است و تاکید بر این بود که اجتماع آمیزهای از تمام این مولفهها است و نباید تصور داشته باشیم برخی از اتفاقات نباید در قبرستان رخ دهد.
▪ تاکید زیادی بر تسبیح آبی بزرگ سید داشتید.
ـ بله، سید این تسبیح را از مرحب آدمی که صد و بیست سال پیش او را لو داده است گرفته و به همین دلیل برایش عزیز است و با خودش همیشه همراه دارد و در لحظهای که ماجرای خیانت خود را تعریف میکند و آماده مردن میشود تسبیح را به صاحب اصلیاش مرحب بازمیگرداند.
▪ تاثیرگذاری نفرین مبنی بر نامیرایی سید فقط جنبه نمایشی دارد؟
ـ بله و به ویژگیهای تئاتر شرق برمیگردد و همیشه در تئاتر شرق به دعا، نفرین، وهم و واقعیت اعتقاد قلبی و محکمی وجود دارد. نمونه و باور چنین مسالهای را در جامعه زیاد داریم. در فرهنگ ما دعا نقش مهمی دارد.
▪ شما در اجرای «بزرگراه» نمادهای شرقی را برای مخاطب نشان دادهاید؟
ـ نه، نمادهایی وجود دارد که برای هر مخاطبی میتواند قابل توجه باشد و یک نوع گرهافکنی دراماتیک محسوب میشود و اصلا مناسب نیست کار را برای مخاطب خاصمان کانالیزه کنیم. اجرای عمومی با اجرای نمایشی در جشنواره خاص و موضوعی نظیر تئاتر دانشگاهی بسیار متفاوت است.
احمد محمداسماعیلی
منبع : روزنامه تهران امروز

ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست