سه شنبه, ۱۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 4 February, 2025
مجله ویستا


کل‌گرایی در برابر تقلیل‌گرایی


کل‌گرایی در برابر تقلیل‌گرایی
نگاه شما به جهان، زندگی، كار، و آن‌چه در پیرامونتان می‌گذرد چگونه‌ است؟ در نظریه آشوب، از مفهومی به نام "اثر پروانه‌ای" بحث می‌شود كه می‌گوید، بال زدن یك پروانه در چین می‌تواند برانگیزاننده‌ی توفانی بزرگ در امریكا باشد. بنابراین چگونه می‌توان گفت كه من برای خود یا سازمان خود و یا در نهایت برای بخش مربوط به خود تصمیم می‌گیرم و مسوول بقیه مسائل نیستم؟ این‌گونه پندار، كه كارایی جامعه را به‌عنوان یك "كل" تهدید می‌كند، اغلب ناشی از رویكردی است كه در زبان محاوره به "جزءگرایی" موسوم است و به زبان فلسفی، تقلیل‌گرایی نامیده‌ می‌شود. این رویكرد در برابر كل‌گرایی قرار می‌گیرد كه مسائل را در قالب یك كلیت، به هم بافته و در هم تنیده می‌بیند. نگرش كل‌گرا، به‌ویژه از دیدگاه "مدیریت تغییر" حائز اهمیت است. هر تغییری خواه كوچك و بزرگ، در گوشه‌ای از یك سازمان یا جامعه، گاه به آرامی و گاه به سرعت، بر همه شوون سازمان یا جامعه تأثیر می‌گذارد. به قول شیخ شبستر در دیوان كوچك گلشن راز: اگر یك ذره را بر گیری از جای همه عالم خلل یابد سراپای كل‌گرایی به‌عنوان یكی از ۱۰ مهارت نو، همه ما را به باز‌نگری در چارچوب‌های ذهنی فردمحور، سازمان‌محور و بخش‌محور فرا می‌خواند. با نگاه كردن به مسائل از این منظر، نتایج متفاوتی به دست می‌آید، امتحان آن مشكل نیست.
● مقدمه
آلن ساوری، زیست‌شناس حیات وحش زیمبابوه‌ای، در سال ۱۹۹۲ فرضیه‌ای را مطرح كرد كه بر پایه‌ی آن، عامل اصلی از بین رفتن تنوع زیستی، بیابان‌زایی و تخریب مناسبات اجتماعی، اقتصادی و عاطفی، به چارچوب‌های تصمیم‌گیری (یا پارادایم‌های) مردم برمی‌گردد كه متأسفانه "خطی" و "جزء‌نگر" است (نگاه كنید به كتاب "مدیریت: چارچوبی نو برای تصمیم‌گیری"؛ آلن ساوری وجودی با ترفیلد، آیلندپرس، ۱۹۹۹). سخن پول هاوكن نیز در كتاب اكولوژی و بازرگانی جالب توجه است: اگر از هر گروهی در هر نقطه‌ی زمین بپرسند كه چند نفر از شما امروز صبح با نیت تخریب طبیعت از خواب برخاسته ‌است؟ كسی دستش را بلند نخواهدكرد. بنابراین اگر این كار را بدون قصد قبلی انجام می‌دهیم و هنوز هم به هر حال طبیعت را تخریب می‌كنیم، معنایش این است كه چنین قصدی ـ‌درست بر خلاف آن‌چه كه می‌خواهیم‌ـ در رفتار ما نهادینه شده است. راستی، چرا بدون آن‌كه بخواهیم تخریب‌گر باشیم، طبیعت را، و مناسبات اقتصادی و اجتماعی و عاطفی را تخریب می‌كنیم؟ پاسخ این سوال همان است كه آلن ساوری می‌گوید؛ ما كل‌نگر نیستیم. به‌عنوان مثال صنعت‌‌گران فقط صنعت صنعت را می‌بینند و كاری به این ندارند كه توسعه یك صنعت و به طور كلی توسعه صنعتی چه تأثیراتی بر محیط زیست، فرهنگ، ترافیك، عواطف و احساسات مردم دارد. در محافل زیست محیطی، فرهنگی، ترافیكی و اجتماعی هم كسی نگران صنعت نیست و نمی‌كوشد تا ببیند كه سیاست‌ها و عملكردهای این محافل چه تأثیراتی می‌تواند بر توسعه صنعتی بگذارد. همان‌گونه كه فراوان این جمله تكراری را از زبان بعضی مأموران دولتی می‌شنویم كه "ما مأموریم و معذور"، متصدیان بخش‌ها و سازمان‌های مختلف نیز هرگاه در برابر تصمیم‌گیری‌های مهم قرار می‌گیرند، خود را صرفاً مدافع یك بخش یا سازمان خاص می‌بینند و قاطعانه اظهار می‌دارند كه "ما مسوول همه چیز نیستیم!" در واقع با این‌گونه اظهارات، افراد به ما گوشزد می‌كنند كه آن‌ها تربیت‌ شده‌اند و مأمورند كه تنها به یك جزء از كلیتی به نام "جامعه" نگاه كنند. این رفتار حاكی از آن است كه "تصویر بزرگ" در جامعه ما ناپدید شده‌ است و هر یك از ما به منزله‌ی نقاشانی هستیم كه جزء كوچكی از این تصویر را، بدون شناخت و درك كلیت آن، نقاشی می‌كنیم. به ناپایداری و آشفتگی جوامع انسانی بنگرید و پیامد‌های نامبارك این نوع نگاه را، تقریباً در همه جای جهان ببینند.
● كل‌نگری چیست؟
اگر عده‌ای از مردم را جمع كنید كه نیمی از آن‌ها تنها هیدروژن را بشناسند و نیمی دیگر صرفاً اكسیژن‌شناس باشند و به این دو گروه آب را نشان دهید، بدون شك از تشخیص آن عاجز خواهند بود. زیرا آب نه اكسیژن است و نه هیدروژن؛ بلكه چیزی متفاوت است. به زبان دیگر، كل‌ها ویژگی‌هایی دارند كه اجزا فاقد آن‌ها هستند. غلبه جزء‌نگری بر جامعه علمی و كارشناسی، یا آن‌چه كه به زبان فلسفی‌تر، تقلیل‌گرایی نامیده می‌شود، ریشه در جهان‌بینی علمی غرب دارد. این جهان‌بینی، هر كل را به مثابه "جمع جبری اجزای آن" تعریف می‌كند و بر این باور است كه راه شناخت كل از شناخت اجزای آن می‌گذرد. به همین دلیل مثلاً پزشكانی كه با این جهان‌بینی تربیت می‌شوند، وجود كلی انسان را به دو بخش روانی و فیزیكی تقسیم می‌كنند؛ گروهی روان‌‌پزشك می‌شوند و گروهی دیگر "جسم‌پزشكی" می‌خوانند (با چشم‌پزشكی اشتباه نشود). علوم پزشكی امروز، انسان را تكه‌تكه كرده است؛ همان‌طور كه سایر علوم نیز بین طبیعت و فراطبیعت، علوم و فناوری، اقتصاد و دفاع، صنعت و محیط زیست، واقعیت‌های مادی و ارزش‌ها، زن و مرد، كار و تفریح، آینده و گذشته، و در یك كلام همه چیز را پاره‌پاره كرده‌اند. در میان روشنفكران معاصر، جان كریستین اسماتس، نخست‌وزیر اسبق آفریقای جنوبی، ظاهراً نخستین كسی است كه با نگارش كتاب "كل‌نگری و تكامل"، به نقد تقلیل‌گرایی پرداخت و نشان داد كه این رویكرد چه آثار مخربی بر تعالی جوامع و بشریت می‌‌تواند داشته باشد. وی در سال ۱۹۲۷ در یك سخنرانی دانشگاهی اظهار داشت: جهان ما از یك زنجیره "كل‌ها"ی رو به تزاید تشكیل شده است. نخست با ماده شروع می‌كنیم كه ساده‌ترین كل است. سپس به سمت گیاهان و حیوانات، ذهن انسان، نوع بشر، شخصیت، و دنیای روحانی حركت می‌‌كنیم. ساختار جهان از به هم پیوستن و تركیب این كل‌ها تشكیل می‌شود. خوب نگاه كنید؛ بر خلاف آن‌چه كه در زندگی روزمره خود تجربه می‌كنیم، این جهان محبت‌آمیز و به دور از تخاصم است. همه ما، چون اجزای یك ارگانیزم زنده، با یكدیگر در ارتباطیم. در این ارتباط، اجزا می‌توانند مكمل و یاری‌دهنده‌ی یكدیگر باشند. این ایده‌ای است كه قدرت، صلح، و سلامتی را به ارمغان می‌آورد و به ما می‌آموزد كه همه چیز را از دیدگاه كلان‌تر و كلی‌تری ببینیم. كل‌نگری، كلید گم‌شده‌ی تفكر است. زمانی كه از این منظر نگاه كنیم، رازهای بسیار بیشتری از جهان بر ما آشكار خواهد شد. اسماتس می‌دانست كه مردم در برابر تغییر نگرش‌های خود مقاومت می‌كنند، اما او با اعتقاد به درستی دیدگاه خود، بعدها چنین نوشت: من صبور بوده و منتظر ظهور نتایج واقعی هستم. راه یافتن نگرش‌های نو به اذهان مردم، زمانی طولانی می‌طلبد و شاید كل‌نگری به این زودی‌ها همگانی نشود، اما در بلندمدت و در پایان، بی‌‌شك جایگاه خود را در توسعه تفكر بشری پیدا خواهد كرد و افكار عمومی را از جو مخرب گذشته جدا كرده و آن‌ها را به سمت دیدگاهی عاقلانه‌تر و بزرگ‌تر سوق خواهد داد. امروز با گذشت چندین دهه از نگارش این سخنان، هنوز شمار كسانی كه كل‌نگری را در عمل به كار می‌گیرند، بسیار ناچیز است. این، نشان‌گر شیوه‌ی تغییر در ما انسان‌ها است. در حالی كه عقل سلیم، ما را به رویكرد كل‌نگری تشویق می‌كند، عملكرد ما بر اساس عادات فكری نهادینه شده، هم‌‌چنان به تقلیل‌گرایی تمایل دارد.
● بیایید امتحان كنیم.
واضح است كه كل‌نگری تا زمانی كه به دیدگاه اكثریت مردم تبدیل‌ شود، راهی دراز در پیش دارد، اما این مقاله شما را تشویق می‌كند كه اگر تا به حال این دیدگاه را به كار نبسته‌اید، آن را امتحان كنید، درست از همین امروز. اگر مدیر مالی یك شركت هستید، از این به بعد خود را مدیر عامل شركت ببینید تا خود را مسوول بدانید كه از موضع مصالح كل شركت به مسائل مالی نگاه كنید. اگر مدیر یك پروژه تحقیقاتی هستید، جایگاه و مسوولیت این پروژه را در موفقیت كل شركت ببینید. یك تجربه واقعی برای كل‌گرایی این است كه شما در هر جایگاه و مقامی كه هستید، خود را به منزله‌ی رئیس‌جمهور ببینید كه بنابر جایگاه و مسوولیت خطیر خود، در همه‌ی تصمیم‌گیری‌ها باید مصالح جامعه را به‌عنوان یك كل در نظر بگیرید. به عبارت دیگر همواره ملی ببینید(اگر جهانی نمی‌بینید) و محلی تصمیم‌بگیرید. در این صورت، كیفیت تصمیم‌های شما بسیار متفاوت خواهد بود. این یك روش عملی برای تحقق این آموزه‌ی نبوی (ص) است كه : "كُلُّكُم راع و كُلُّكُم مسوول".
نویسنده: مهندس عقیل ملكی فر
منبع : اندیشکده صنعت و فناوری (آصف)