شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

دوزخ آفرین - Hellraiser


دوزخ آفرین - Hellraiser
سال تولید : ۱۹۸۷
کشور تولیدکننده : انگلستان
محصول : کریستوفر فیگ
کارگردان : کلایو بارکر، برمبنای داستانی کوتاهی نوشته خودش.
فیلمنامه‌نویس : کلایو بارکر، برمبنای داستانی کوتاهی نوشته خودش.
فیلمبردار : رابین ویدگیون
آهنگساز(موسیقی متن) : کریستوفر یانگ.
هنرپیشگان : اندرو رابینسن، کلر هیگینز، اشلی لارنس، شان چاپمن، آلیور اسمیت، رابرت‌هاینز، لیون دیویس، مایک کسیدی، فرانک بیکر و کنت نلسن.
نوع فیلم : رنگی، ۹۴ دقیقه.


«جولیا» (هیگینز) و «لاری کاتن» (رابینسن) به یک خانه قدیمی و بزرگ انگلیسی نقل مکان می‌کنند. غافل از اینکه نابرادری مرد، «فرانک» (چاپمن) که سابقاً دل باخته «جولیا» بوده، اینک حالتی هیولاوار یافته و در یکی از نقاط پنج‌ طبقه بالای منزل آنان در قالبی از استخوان‌های پوسیده زندگی می‌کند. دلیل اصلی تبدیل شدن او به یک هیولا، سفر چند سال قبلش به خاورمیانه، خرید مکعبی اسرارآمیز در جریان این سفر، گشودن آن و گرفتار آمدنش در دام شیطان درون مکعب بوده است. هیولا در برخوردش با «جولیا» او را تحت تأثیر قرار می‌دهد و وادارش می‌سازد تا با فریفتن و به دام انداختن مردن آواره زمینه تغذیه او را از خون آنان فراهم سازد...
* بارکر نام آشنای ادبیات ترسناک معاصر، نقاش سوررآلیست و طراح داستان‌های مصور هیچ‌گاه نتوانست توفیقش را در این عرصه‌ها در دنیای سینما تکرار کند. در آثار او مثل همین نخستین ساخته‌اش، شاهد آدم‌هائی معمولی هستیم که دنیای «طبیعی» محل زیست‌شان، به‌دلیل درگیری ذهنی آنان (در اینجا با مکعب جادوئی) و پیشرفت‌شان در حیطه «ذهنیت» به دوزخ مبدل می‌شود. این دنیای دوم، عالمی کابوس‌وار و مملو از پدیده‌های مالیخولیائی (مثل ایده آدم‌های بدون پوست! در دوزخ آفرین 2، تونی رندل، 1988) است. فیلم‌های بارکر کمتر از قواعد تثبیت شده ژانر ترسناک تبعیت می‌کنند و اغلب به جای ایجاد حالت دلهره در تماشاگر، در او نوعی تشویق، انزجار و دل‌زدگی که با دنیای خاص آثارش هم‌خوانی دارد، به وجود می‌آورند. بارکر، نسخه داستان مصور این اثر را چندی بعد به‌نام دوزخ آفرین کلایو بارکر (انتشارات مارول، 1991) ارائه داد؛ و تهیه کنندگی سه دنباله بعدی فیلم را نیز برعهده داشته است: به‌سوی دوزخ: دوزخ آفرین 2؛ دوزخ آفرین 3: جهنم روی زمین (آنتونی هیکاکس، 1992) و دوزخ آفرین: خط خون (آلن اسمیتی / کوین ییگر، 1996).