سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

منظومه لوکرتیوس


منظومه لوکرتیوس
● آثار كلاسیك فلسفه - ۳۰
در معرفی آثار اپیكور از تیتوس لوكرتیوس كاروس (۹۸- ۵۵ ق.م.)، شاعرِ فلسفی رومی، یاد كردیم. لوكرتیوس پس از حدود دویست سال، فلسفه اپیكور را در منظومه ای با نام «درباره طبیعت اشیا» با بیانی لطیف و شورمندانه بازگو كرد. منظومه اش بازنُمودی دقیق است از نظریه اپیكوری در باب نفس، ادراك حسی، ستاره شناسی، وراثت، تُندر، زمینْ لرزه، خاصیتِ مغناطیسی، و به راستی همه چیزهایی كه به احتمالِ بسیار در چشم ساده دلان معلولِ علت های فراطبیعی می نمودند و از این رو مایه هراسِ دینی بودند. در واقع، او می خواهد انسان را از خرافات و اعتقادات بی پایه ای كه او را به وحشت می افكند برهاند. با آنكه لوكرتیوس مدعی است كه اثرش شرح و بیان شاعرانه ای از تعالیم استاد خود بیش نیست، این اثر از اصالتی خاص برخوردار است.
می توان گفت او اندیشه اپیكور را احیا می كند و به آن قدرتی مضاعف می بخشد. البته گفته اند لوكرتیوس از یك جنبه با اپیكور تفاوت اساسی دارد: اشعار لوكرتیوس هیچ ارجاعی به هیچ دیدگاه اخلاقی ندارد، حال آنكه اخلاق هدف اصلی فلسفه اپیكور بود. این اثر پس از مرگ نویسنده انتشار یافت و ظاهراً سیسرون موجبات انتشار آن را فراهم كرد. خوشبختانه این شاهكار فلسفه اپیكوری از بین نرفت، با آنكه واقعاً این خطر وجود داشت. در حقیقت، گرچه این اشعار، در دوران امپراطوری، مورد ستایش قرار گرفت، اما پس از آنكه كنستانتین به مسیحیت ایمان آورد، بی درنگ از دسترس عموم خارج شد و این نشان آن بود كه چندان مورد علاقه اولیای مذهب جدید نبود. سرانجام به لطف پوجیو براچیولینی شخص انسان دوستی كه یك نسخه از این كتاب را در صومعه ای سوئیسی پیدا كرد، در سال ۱۴۱۷ بازیافته شد. هدف عمده و اصلی لوكرتیوس، به قول خودش، آزادسازی و رهایی بخشی آدمیان از ترس از خدایان، و ترس از مرگ و هدایت آنان به آرامش نفس بود. بدین سان لوكرتیوس نمی خواست اثری، به معنی اخص كلمه، تعلیمی به وجود آورد.منظومه لوكرتیوس را یكی از بزرگترین شاهكارهای ادبیات لاتینی دانسته اند. اثر او، كه چندان موافق ذوق معاصرانش نیفتاد، از آغاز قرن چهارم میلادی مورد توجه و تقلید فراوان قرار گرفت و دوباره مدت های مدید در محاق افتاد؛ تا اینكه رنسانس به ارزش آن پی برد. در آغاز قرن هفدهم بود كه لوكرتیوس به كوشش گاساندی كه خود را شاگرد او می خواند، و مولیر كه منظومه او را ترجمه كرد و لافونتن كه او را به عنوان استاد شعر فلسفی ستود، دیگرباره شهرت یافت. سروده او در باب عشق و شادی ها و رنج هایی كه بر اثر آن پدید می آید (دفتر پنجم منظومه)، تحسین ولتر را برانگیخت، چنانكه بارها تصمیم گرفت آن را ترجمه كند. در زمان ما همگان در قدرشناسی بر نبوغ علمی او و شعر پرشكوه و احساسش اتفاق نظر دارند.

مسعود زنجانی
منبع : روزنامه شرق