چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
برسی تقدس عدد هفت وچهل در اسلام
● مقدمه
سپاس بیکرا پرودگار را که به انسان قدرت اندیشیدن بخشیده تا به یاری این موهبت را ترقی وتعالی رابپیماید وسپاس ازاینکه عنایت الهی شامل حال ما شد تا بابضاعت اندکی علمی که درباره اعداد بدست آوردم در خدمت شما دانشجویان و آینده سازان کشور عزیز ما قرار بدهم.
در فصل اول بخش اول دلیل تأکید قرآن بر پاره ای از اعداد مانند عدد چهل چیست؟ در بخش دوم در مورد اربعین (چهل){ قال النبی (ع)من حفظ علی امتی اربعین حدیثا من امر دینها بعثه الله تعالی یوم القیامه فی زمره الفقها ء و العلماءترجمه:: هرکس ازامت من چهل حدیث از احادیثی که مربوط به امر دین باشد حفظ نماید خداوند متعال در قیامت او را در زمره فقهاء و علماءمبعوث می فرماید.}ازدیدگاه مرحوم علامه مجلسی رضوان الله علیه است در بخش سوم هفت سین مفهوم هفت سین و اشاره در مکوتاهی به عدد هفت میشود, در بخش چهارم گنجایش حافظه کوتاه مدن از(لغت نامه دهخدا) در باره عددهفت برسی می شودو بخش پنجم انصاف که از بیانات رجب علی خیا ط می باشد.در فصل اول, بخش اول چهلستون وچهل صحبت شده است درمورد متراج و مساحت هست. فصل اول اعدا هفت فصل اول درمورد آن برسی شده است بخش دوم صفحه فارسی گوگل نوروزی شد... که خبر جدید که بیشتر رسانه جمعی به آن پرداخته بودن .فصل چهارم مفهوم برخی از اعداددر بین ترکمن بخش اول در مورد اعدادی مثل اعداد ۷ ۹ ۴۰ ۳ ۱۲ ۱۳ که دربین ترکمن ها مقدس بشمار می رود باید به این نکته توجه داشته باشید که در این بخش هیچ چیز حذف نشده است . فصل پنجم درباره ای ریاضیات درمورد عدد هفت وبرخی اعداد نوشته شده است.لازم به ذکر است که در این مقاله در مورد آرم دانشگاه آزاد اسلامی چکونگی تهیه این آرم و مفهوم آن نوشته شده است .توجه به این مطلب که بعضی از مطالب از منابع موصق بدست آمدخ است.
جا دارد در این مقاله از زحمات استادان و دیگر دوستان تقدیر به عمل بیاید.
● توضیحاتی درباره آرم دانشگاه آزاد اسلامی
در سال ۱۳۶۵ همزمان با آنکه دانشگاه ، از سویی همچنان با موانع و مشکلات روز افزون خود دست و پنجه نرم می کرد و از سویی دیگر درگیر و دار مسایل قانونی خویش بود ، موضوع تهیه آرم دانشگاه به تصویب هیئت مؤسس رسید و تصمیم گرفته شد تا طراحی آن میان هنرمندان کشور به مسابقه گذاشته شود . به همین منظور موضوع در روزنامه های کثیرالانتشار آگهی شد و از هنر مندان برای شرکت در مسابقه که در دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز برگزار گردید دعوت به عمل آمد . مجموعه ی طرحهای ارائه شده مورد بررسی قرار گرفت و از میان آنها تعدادی برای تصمیم گیری انتخاب شد ،دکتر جاسبی می گوید:
مجموعه آرمهای پیشنهادی را به هیئت مؤسس بردیم، این آرمی که شما می بینید ( آرم فعلی دانشگاه آزاد اسلامی ) انتخاب مقام معظم رهبری است ،چون ایشان خیلی اهل ذوق و هنر هستند ، با نگاه اول دست گذاشتند روی همین آرم و گفتند : فقط این آرم زیباست و به این ترتیب دیگران مانند آقای هاشمی و من اظهار نظر نکردیم. ایشان بودند که در حقیقت این آرم را انتخاب کردند.
آقای حسین خسروجردی هنرمندی که در این مسابقه برنده شد و آرم را طراحی کرد می گوید :
در آن شرایط ،من تمایل بسیاری داشتم تا آرم دانشگاه را طراحی کنم. میل من بسیار جدی بود و حقیقتا بدون هیچ گونه چشم داشتی کار را شروع کردم . من در آن روزها احساس میکردم که فضای آموزشی عالی فضایی تنگ است و فکر می کردم این محدودیت که برای بسیاری از جوانان که پشت کنکور می ماندند به وجود آمده ، با تأسیس دانشگاه آزاد اسلامی به یک فضای باز تبدیل می شود . (...) به نظر من در کشوری که انقلاب فرهنگی رخ داده است مسایل فرهنگی باید در اولویت باشد و مسایل اقتصادی در ذیل آن تعریف شود آن هم به این دلیل که در سایه آن یک نوع پایداری در کار ایجاد شود.
این آرم از هفت قسمت تشکیل شده است که در یک هماهنگی منطقی ، یکدیگر را باز تعریف می کنند . از تفکیک این قسمتها هفت شکل به شرح زیر نمودار می شود :
۱) محراب نشانه عبودیت نسبت به باری تعالی واینکه دانشگاه بایستی معبد باشد.
۲) حرف (لا) مخفف "لا اله الا الله" است و به معنی نفی همه معبود ها بجز خداوند تبارک و تعالی
۳) سر قلم اشارتی است به آیه شریفه "ن و القلم و ما یستطرون" و تحصیل علم
۴) بال پرنده به مفهوم آزاد بودن دانشگاه است و ترکیب دو بال پرنده نشان دهنده علم و تقوی
۵) رحل قرآن مجید که مبین اسلامی بودن دانشگاه و الهام از تعالیم کتاب آسمانی قرآن است ۶) کلیت طرح تلفیقی است در ورودی دانشگاه تهران و حوزه علمیه که نشان دهنده آموزشی دانشگاه می باشد.
۷) کلمه "دانشگاه آزاد اسلامی که با خط نستعلیق نوشته شده است جزء آرم بوده و حتما بایستی در جای خودش به همان صورت درج شود.
بدین تر تیب در تیر ماه ۱۳۶۵ آرم دانشگاه تهیه شده است و پس از تصویب در شورای عالی انقلاب فرهنگی ، در اداره مالکیت صنعتی به ثبت رسید.
● آرم دانشگاه
▪ فصل اول چهل
ـ بخش اول پرسش و پاسخ قرآنی
چهل!
پرسش: دلیل تأکید قرآن بر پاره ای از اعداد مانند عدد چهل چیست؟
پاسخ: پاره ای از اعداد، در عالم طبیعت، فرهنگ اقوام و ادیان مختلف و نیز متون دینی اسلامی و غیراسلامی از اهمیت خاصی برخوردارند به گونه ای که بعضی عقاید، سنن و آداب بر محور آنها چرخیده و همواره مورد توجه بوده اند. این اعداد که عمدتاً راز و فلسفه اهمیت آن ها در پرده ابهام است را می توان اعداد اسرارآمیز نامید که مفسران، مورخان و ادیبان هر یک به ذوق خود تفسیری ازآن ها ارائه داده اند که به یقین هیچ کدام از این نظرات رانمی توان علت قطعی کاربرد آن عدد به شمار آورد. ازجمله این اعداد که در قرآن ومتون دینی به وفور یافت می شود اعداد چهل، هفت و هفتاد است که هر یک پژوهشی جداگانه را می طلبند و ما اکنون به بررسی کاربرد و اسرار عدد چهل در حوزه قرآن وحدیث می پردازیم.
در قرآن کریم واژه «اربعین» به معنای «چهل» در چهار آیه و مرتبط با سه موضوع دیده می شود. در سوره احقاف از کمال رشد انسان وچهل سالگی وی یاد می کند که مفسران راز تأکید بر این سن را ویژگی خاص این دوره سنی می دانند واین دوره ازعمل آدمی را دوران کمال عقلانی، پختگی شخصیتی انسان، تمام شدن حجت خداوند بر انسان و قوی شدن صفات اخلاقی در درون وی می دانند. که این ویژه گی ها از روایات متعددی که از معصومین(ع) رسیده نیز به دست می آید به عنوان مثال در حدیثی آمده است: کسانی که به چهل سالگی می رسند وتوبه نمی کنند شیطان دستی به صورت آنها کشیده می گوید: پدرم فدای رویی که رستگار نمی شود.در روایتی دیگر می خوانیم: هنگامی که بنده به سن ۴۰سالگی می رسد خداوند به دوفرشته مراقب او می گوید: از این پس بر اوسخت بگیرید و همه کارهای کوچک و بزرگ و زیاد وکم او را ثبت کنید.روایات فوق و دیگر روایات مشابه همه حکایتگر اهمیت خاص چهل سالگی و نقش این دوره از عمر انسان در تکمیل شخصیت وی دارد به گونه ای که پس از آن امکان تحول درونی او بسیار سخت می گردد.در کاربردهای دیگر عدد چهل در قرآن، ازچهل سال ممنوعیت ورود بنی اسرائیل به سرزمین مقدس و چهل سال سرگردانی آنان در بیابان و نیز میقات چهل شبه حضرت موسی(ع) سخن به میان آمده است.به عقیده مفسران چهل سال سرگردانی بنی اسرائیل زمان لازمی برای انقطاع نسل نافرمانی بنی اسرائیل بود که به اخلاق فاسد خو گرفته بودند. و زمان لازمی بود که بنی اسرائیل از نادانی خود در مخالفت با حضرت موسی(ع) دست بردارند.راز میقات چهل شبه موسی(ع) نیز هر چند روشن نیست اما وجود این روایت از رسول خدا(ص) که فرمود: «هرکس چهل روز اعمال خود را برای خدا خالص گرداند چشمه های حکمت از قلبش بر زبانش جاری می شود.» باعث شده دانشمندان مسلمان به ویژه آنانکه دارای مشرب عرفانی هستند به عدد ۴۰ در زمینه خودسازی با دیده اهمیت بنگرند، وبرای این عدد در فعلیت یافتن استعدادهای انسان وکامل شدن ملکات اخلاقی و پیمودن درجات معرفت تأثیری ویژه قایل شوند هر چند به قول مرحوم صدرالمتألهین شیرازی فقط پیامبران واولیای الهی از راز تعیین عدد چهل باخبرند.
ـ بخش دوم اربعین
من حفظ علی امتی اربعین حدیثاً ینفعون بها فی امر دینهم بعثه الله یوم االقیامه فقیها عالما
مرحوم علامه مجلسی رضوان الله علیه می فرماید:این مضمون مشهور و مستفیض بین خاصه شیعه وعامه یعنی سنیان میباشد بلکه طبق قولی این مضمون از احادیث متواتره است.ولیکن اختلاف است که مراد از این حفظ چیست؟
مراد حفظ چهل حدیث است در قوه ی حفظه وبه تعبیر مرحوم علامه از ظهر قلب چون متعارف در بین اهل فن نزد قدماء از سلف چنین بوده است , ومدار در نزد ؟آنها از حفظ حدیث حفظکردن آن در ذهن می باشد نه این که در کتب و دفاتر حفظ شود تاجائی که در مقام احتجاج و مباحثه قدمای از اهل حدیث منع می کردن مباحثه باکسی که حافظ نباشد. وتایید میکنذ این معنی را کلام کسانی که می گویند تدوین احادیث از مستحدثات سده ی دوم از هجرت است..نخستین مسألهای که در ارتباط با «اربعین» جلب توجه میکند، تعبیر اربعین در متون دینی است. ابتدا باید نکتهای را به عنوان مقدمه یادآور شویم:
اصولا باید توجه داشت که در نگرش صحیح دینی، اعداد نقش خاصی به لحاظ عدد بودن ، در القای معنا و منظوری خاص ندارند؛ به این صورت که کسی نمیتواند به صرف این که در فلان مورد یا موارد، عدد هفت یا دوازده یاچهل یا هفتاد به کار رفته، استنباط و استنتاج خاصی داشته باشد. این یادآوری، از آن روست که برخی از فرقههای مذهبی، بویژه آنها که تمایلات «باطنیگری» داشته یا دارند و گاه و بیگاه خود را به شیعه نیز منسوب میکردهاند، و نیز برخی از شبه فیلسوفان متأثر از اندیشههای انحرافی و باطنی و اسماعیلی ، مروج چنین اندیشهای در باره اعداد یا نوع حروف بوده وهستند. در واقع، بسیاری از اعدادی که در نقلهای دینی آمده، میتواند بر اساس یک محاسبه الهی باشد، اما این که این عدد در موارد دیگری هم کاربرد دارد و بدون یک مستند دینی میتوان از آن در سایر موارد استفاده کرد، قابل قبول نیست. بهعنوان نمونه، در دهها مورد در کتابهای دعا، عدد صد بکار رفته که فلان ذکر را صد مرتبه بگویید، اما این دلیل بر تقدس عدد صد به عنوان صد نمیشود. همینطور سایر عددها. البته ناخواسته برای مردم عادی، برخی از این اعداد طی روزگاران، صورت تقدس به خود گرفته و گاه سوء استفادههایی هم از آنها میشود. تنها چیزی که در باره برخی از این اعداد میشود گفت آن است که آن اعداد معین نشانه کثرتاست. به عنوان مثال، در باره هفت چنین اظهار نظری شده است. بیش از اینهرچه گفته شود، نمیتوان به عنوان یک استدلال به آن نظر کرد. مرحوم اربلی، از علمای بزرگ امامیه، در کتاب کشف الغمه فی معرفهٔ الائمهٔ در برابر کسانی که به تقدس عدد دوازده و بروج دوازدهگانه برای اثبات امامت ائمه اطهار(ع) استناد کردهاند، اظهار میدارد، این مسأله نمیتواند چیزی را ثابت کند؛ چرا که اگر چنین باشد، اسماعیلیان یا هفت امامیها، میتوانند دهها شاهدـ مثل هفت آسمان ـ ارائه دهند که عدد هفت مقدس است، کما این که این کار راکردهاند.
عدد «اربعین» در متون دینی یکی از تعبیرهای رایج عددی، تعبیر اربعین است که در بسیاری از موارد به کار رفته است. یک نمونه آن که سنّ رسول خدا(ص) در زمان مبعوث شدن، چهل بوده است. گفته شده که عدد چهل در سن انسانها، نشانه بلوغ و رشد فکری است . گفتنی است که برخی از انبیاء در سنین کودکی به نبوّت رسیدهاند .از ابن عباس (گویا به نقل از پیامبر (ص)) نقل شده که اگر کسی چهل ساله شد و خیرش بر شرش غلبه نکرد، آماده رفتن به جهنم باشد . در نقلی آمده است که، مردمان طالب دنیایند تا چهل سالشان شود. پس از آن در پی آخرتخواهند رفت.در توراه و در علم قبالا دوره ای که میبایست یک تکامل و یک روند کامل شود با عدد چهل مشخص میشود و هر وقت به عدد چهل بر میخوریم نشان از تکامل و شکل گرفتن یک نظام را دارد. در دوره حضرت نوح چهل روز وچهل شب طوفان بر روی زمین برقرار بود بطوری که بعد از این دورۀ چهل روزه نظام جدیدی در طبیعت برقرار شد.موشه (حضرت موسی) در سن چهل سالگی به پیغمبری رسید. قوم بنی اسرائیل به مدت چهل سال در بیابان سینا ساکن بودند تا نسل جدیدی که در این دوره بیابان گردی بوجود آمده اند بتوانند با آموزش نظام جدید وارد اسرائیل شوند.فرستادگان قوم بنی اسرائیل قبل از ورود به اسرائیل به مدت چهل روز به تحقیق در سرزمین موعود پرداختند و...
برای درک اینکه چگونه عدد چهل این چنین نقشی دارد میتوانیم این موضوع را در طبیعت مشاهده کنیم. در نظام طبیعت یک نطفه از بدو لقاح تا تولد به صورت طبیعی چهل هفته در رحم زندگی میکند.نوزاد بعد از تولد بطور طبیعی در چهل روزه گی به محیط عکس العمل نشان میدهد. استخوان بندی بدن نوزاد در چهل روزه گی فرم میگیرد..میقات
در قرآن آمده است «میقات» موسی با پروردگارش در طی چهل روز حاصلشده است. در نقل است که، حضرت آدم چهل شبانه روز بر روی کوه صفا درحال سجده بود. ‡۱ در باره بنی اسرائیل هم آمده که برای استجابت دعای خود چهل شبانه روز ناله و ضجّه میکردند.‡۲ در نقلی آمده است که اگر کسی چهل روز خالص برای خدا باشد، خداوند او را در دنیا زاهد کرده و راه و چاه زندگی را به او میآموزد و حکمت را در قلب و زبانش جاری میکند. بدین مضمون روایات فراوانی وجود دارد. چله نشینی صوفیان هم درست یا غلط، از همین بابت بوده است. علامه مجلسی در کتاب بحار الانوار در این باره که برگرفتن چهل نشینی از حدیث مزبور نادرست است، به تفصیل سخن گفته است. اعتبار حفظ چهل حدیث که در روایات فراوان دیگر آمده، سبب تألیف صدها اثر با عنوان اربعین در انتخاب چهل حدیث و شرح و بسط آنها شده است. در این نقلها آمده است که اگر کسی ازامّت من، چهل حدیث حفظ کند که در امر دینش از آنها بهره برد، خداوند درروز قیامت او را فقیه و عالم محشور خواهد کرد. در نقل دیگری آمده است که امیرمؤمنان (ع) فرمودند: اگر چهل مرد با من بیعت میکردند، در برابردشمنانم میایستادم. ‡۳. مرحوم کفعمی نوشته است: زمین از یک قطب، چهار نفر از اوتاد و چهل نفر از ابدال و هفتاد نفر نجیب، هیچگاه خالینمیشود. ‡۴ در باره نطفه هم تصور براین بوده که بعد از چهل روز عَلَقه میشود. همین عدد در تحولات بعدی علقه به مُضْغه تا تولد درنقلهای کهن بکار رفته است، گویی که عدد چهل مبدأ یک تحول دانسته شدهاست. در روایت است که کسی که شرابخواری کند، نمازش تا چهل روز قبولنمیشود. و نیز در روایت است که کسی که چهل روز گوشت نخورد، خلقشتند میشود. نیز در روایت است که کسی که چهل روز طعام حلال بخورد، خداوند قبلش را نورانی میکند. نیز رسول خدا(ص) فرمود: کسی که لقمه حرامی بخورد، تا چهل روز دعایش مستجاب نمیشود.‡۵ اینها نمونهای از نقلهایی بود که عدد اربعین در آنها به کار رفته است.عدد چهل از گذشتههای دور جایگاه ویژهای در فرهنگ ما داشته است. ایرانیان باستان زمستان را به دو بخش چهل روزه تقسیم کردهاند: «چلهی بزرگ» و «چلهی کوچک». شب آخر آذر از آن جهت چله نامیده شده است که آغاز چلهی بزرگ و آمدن سرمای زمستان را هشدار میدهد. درست چهل روز بعد از شب چله، جشن سده به پایان رسیدن چلهی بزرگ زمستان را ندا میدهد. در چهل روز دوم سرمای زمستان کمتر است و آسیب کمتری میرساند و از آن جهت آن را چلهی کوچک مینامند.نوروز همچون مسافری است عزیز و پررمز و راز، که همه ساله در زیباترین و اعجاب انگیزترین فصل سال برای تدارک سور و سات یک جشن باشکوه، به یمن تولد دگرباره طبیعت و تبلور حیات، آهسته آهسته وارد شهر و خانه ها می شود! و همه چشم انتظار آمدنش، به پیشواز می روند: خانه تکانی می کنند، نو وزیبایی را جایگزین کهنه گی و پلشتی می کنند. تاریکی را پس زده، آتش می افروزند و شادی برپا می کنند، لباس پاکیزه و نو بر تن کرده و به پاس آمدنش هدیه به یکدیگر پیشکش می کنند، و حتی مردگان را نیز در این شادی بی نصیب نمی گذارند، خوانی از عصاره سلامتی، برکت، معنویت، روشنایی، حیات و پاکی می گسترانند و آن را به نام عدد اهورایی و مقدسی چون هفت، متبرک می کنند و با حضور در کنار آن، در نخستین لحظات حلول سال نو، هر چه نیکی و خوبی است را برای خود و خانواده شان رقم می زنند.شاید به جرأت بتوان گفت که در بین سلسله آیین های نوروزی، «هفت سین» رازآلود ترین و فلسفی ترین سنتی است که در پس هر «سین»اش، بس رازها و معرفت ها نهفته است. ولی به نظر می رسد آن را نیز بی توجه به فلسفه وجودش، به مانند بسیاری از رسوم کهن، با اطمینان به اعمال و اقوام آبا و اجدادمان، و فقط با این توجیه که حضور «هفت سین»، خوش یمن و نبودش بدشگون است، اجرایش می کنیم. «هفت سین» بخش لاینفک نوروز است که با یکدیگر پیوند ناگسستنی دارند. همه به نوعی هفت سین را می ستایند و نسبت به آن ارادت می ورزند، از مدتها قبل در تب و تاب تدارک وسایل سفره «هفت سین» می افتند، سبزه می نشانند، ماهی قرمز به تنگ کرده و تهیه سمنو و سنجد و سیب و سکه و چندین سین دیگر را جزو واجبات امور قرار می دهند و آنها را ساعتی قبل از شروع سال جدید در سفره ای که آیینه و کتاب مقدس و شمع فروزان، صدرنشین آن هستند، با وسواسی خاص، می چینند و حول آن را خوش یمن ترین مکان برای شروع سال جدید می دانند.و اعجاب انگیز اینکه تأثیر مادی و معنوی آیین های نوروزی بر شؤونات مختلف زندگی ایرانیان تا حدی است که توانسته در لابه لای هیاهوی سرسام آور زندگی شهرنشینی و ماشینی امروزی که در آن، هر آنچه متعلق به گذشته است محکوم به فراموشی است. دوام آورده و ایفاکننده کارکردی بس مهم در گردآوردن افراد خانواده به دور هم و ایجاد صلح و دوستی و گرمی روابط آنها باشد. نوروز تمام اعضای خانواده را از دور و نزدیک به خانه فراخوانده و بر سر سفره «هفت سین» می نشاند و «هفت اصل خردورزی، سلامت، خوش خلقی، صبر و مقاومت، قناعت و احترام به حقوق دیگران، پذیرش ناملایمات و شادابی در زندگی روزمره را در هنگام حلول سال نو در جان و دلمان جاری می سازد.» اما رمز این همه شکوه و زیبایی چیست؟ «هفت سین» و آنچه متعلق به آن است مانند تمامی مراسم و آیین های باستانی مان در هاله ای از افسانه و اسطوره قرار دارد که می توان برایش اسطوره ها، نظرات و رازهای بسیار و متنوعی یافت که هر کدام به نوبه خود در خور توجه هستند. ولی با یک دید اجمالی در خصوص تفسیر و دریافت معانی «هفت سین»، دو پرسش به ذهن می رسد: یکی اینکه از بین میلیاردها اعداد، چرا عدد هفت؟ و دیگر اینکه چرا سین؟
باید گفت تاریخ دقیق ورود «هفت سین» به مراسم نوروزی دقیقاً مشخص نیست اما در متأثر بودن این آیین از جایگاه ویژه عدد هفت در فرهنگ ایران زمین، هیچ شکی نیست. «یکی از قدیمی ترین اسنادی که نشانگر نماد هفت سین است مطلبی است که ابوریحان بیرونی در آثار الباقیه ذکر کرده است؛ بدین توضیح که «چون جمشید بر اهریمن که راه خیر و برکت و باران سبز شدن گیاه را گرفته بود، پیروز شد و دوباره باران باریدن گرفت و گیاهان سبز شدند، مردم گفتند روز نو (یعنی روز نوین و دوره ای تازه) آمده است. پس هر کسی ظرفی جو کاشت و مردم در روز نوروز در هفت طرح، هفت نوع غله کاشتند و سبز کردند.»همواره در تمامی فرهنگ ها و مذاهب، برخی از اعداد در حوزه باورها و اعتقادات مردم، علاوه بر ارزش کمی، دارای ویژگی های کیفی نیز هستند؛ تا آنجا که ایدئولوژی و جهان بینی معتقدان به آنها را شکل می دهد. اعدادی چون چهل، هفت، سه، سیزده که هر کدام با داشتن خصلت هایی همچون مقدس، خوش یمن، بدیمن، نحس و ... رفتار، اعتقادات و عملکرد مردم را تحت تأثیر قرار داده و زمینه ساز آیین ها و مراسم بسیاری می گردد و نوعی در هم تنیدگی بین این آیین ها و اعداد به وجود می آید. چنانکه فیثاغورث و پیروانش نیز متذکر شده اند: «تمام جهان هستی براساس اعداد ساخته و پرداخته شده اند» (وجدانی، ،۱۳۸۰ ص ۱۱۶) که در میان این اعداد خاص، هفت از نظر وسعت و اهمیت، جایگاه خاصی را در بین اکثر ملیت ها و پیروان ادیان گوناگون به خود اختصاص داده و عددی است مقدس و برگزیده. به طوری که از دیرباز مورد توجه اقوام مختلف جهان بوده اغلب در امور ایزدی و نیک و گاه در امور اهریمنی و شر به کار می رفته است. وجود عواملی مانند تعداد سیاره های مکشوف جهان باستان و همچنین رنگ های اصلی، هفته، اعتقاد به هفت طبقه بودن زمین و آسمان، تمام شدن آفرینش هستی در روز هفتم و ... مؤید رجحان و جنبه ماوراء طبیعی این عدد گردیده است و این امر در ایران نیز به طور برجسته ای نمایان است و در طول تاریخ ایران (چه پیش از اسلام و چه پس از آن) در اعتقادات، باورداشت ها، مراسم و آیین ها، ادبیات و حتی لغت و تعبیرات عامیانه مردم و ... همواره شاهد حضور و نقش این عدد خاص هستیم.طالع بینی آریایی، در معرفی این عدد چنین آورده که: «عدد ،۷ نماد و جوهره از خودگذشتگی، اخلاق مداری، اشراق و شفقت، پاکی، روشنایی، ذات منزه آفریدگار، نیروی آفرینش و جهان هستی و معنویت است. عدد سحر آمیز هفت، همگام با تحرکات هستی است و خرد را پیروز می کند و هر کسی طالعش را تحت تأثیر عدد هفت بداند آن را خوش یمن می داند...» تعریفی که انعکاس نظر و دیدگاه اقوام آریایی در خصوص جایگاه و ویژگی مثبت و خارق العاده عدد هفت است و صادق هدایت نیز متوجه متفاوت بودن این عدد شده و در کتاب «نیرنگستان» می نویسد: «عدد هفت دارای خاصیت و اعتبار مخصوصی است و در همه افسانه ها و قصه های قدیمی به آن برمی خوریم. در قصه ها، هفت کفش آهنی و هفت عصای آهنی، هفت آسمان، هفت روز هفته، هفت گنبد بهرام، هفت خوان رستم، هفت سین، هفت دختران، هفت اختران، هفت کشور و غیره.»و اما در اعتقاد زرتشتیان که قبل از اسلام، دین رسمی مردم ایران بوده و تأثیر و جایگاه خاصی در اعتقادات، باورها و آداب و رسوم مردم ایران دارد، وجود هفت امشاسپند و هفت عامل شر (سر دیوان) (۴) و داشتن هفت آتشکده مقدس (۵) و تقدس هفت ستاره و هفت آسمان و ... بازگوکننده تقدس و ارزش عدد هفت در آن و مبنا و مدار بسیاری از اعمال وآیین های مذهبی و ملی شان نظیر سفره هفت سین است.برخلاف جزء اول نام این آیین (هفت) درخصوص جزء پایانی آن، نظرات متنوعی وجود دارد: بسیاری در خصوص وجه تسمیه هفت سین خوان نوروزی، آن را اشاره ای بر هفت فرشته کیش زرتشتی می دانند که در نزد ایرانیان بسیار ارجمند و والا است و هر یک از سین های خوان هفت سین را نماینده یکی از این فرشته ها می دانند و می گویند: هر یک از آن هفت خوانی را که ایرانیان به هنگام نوروز می چیدند، نماینده یکی از این هفت سپنتا (مشه سپنته / امشاسبند) است و چون تلفظ سپنتا دشوار بوده، تنها به گفتن «هفت سین» بسنده کرده و رفته رفته «هفت سین» را در یک خوان گردآوردند.و به نظر دکتر مهرداد بهار، آیین «هفت سین» در ارتباط با تقدس هفت سیاره مؤثر بوده است و گمان بر این بوده که اگر کسی هر هفت را دراختیار داشته باشد، نظر لطف هر هفت سیاره را به خود جلب کرده و خوشبخت می شود. ولی در برخی نوشته ها از سفره «هفت سین» سخن رفته و در توجیه آن، اظهارمی دارند که در روزگار ساسانیان، قابهای منقوش، زیبا و گرانبهایی از جنس کائولین به ایران آورده می شد، که بعدها به نام کشوری که از آن می آمد، «چینی» نامیده شد و درتغییر گویش به صورت «سینی»/ «صینی» رواج پیداکرد. در این دوران برای چیدن خوان نوروزی از همین ظروف منقوش بهره می گرفتند. هفت ظرف از این ظرف ها را به نیت هفت امشاسپند، پر از نقل و قند و شیرینی می کردند و بر سر خوان های نوروزی می گذاشتند و از این رو خوان نوروزی به نام «هفت سینی» نام گرفت که بعدها با حذف «ی» نسبت، همان هفت سین» امروزی شد.ولی نظریه ای با رد این مسأله با تأکید بر این موضوع که ایرانیان باستان تماس چندانی با چین نداشتند، معتقد است که «هفت چین» همان «هفت سین» است و تضادی بین این دو وجود ندارد و منظور از «هفت چین» به دو معنای آن بازمی گردد: یکی اینکه هفت چیزی که باید بر سفره چیده شود و دیگر به معنی هفت گونه چیزی که از درخت چیده شده باشد. (هفت روییدنی از کشتزار چیده شده).
حتی بعضی سیر تغییر «چین» به «سین» را اینگونه توجیه می کنند که در ایران باستان، به هنگام نوروز و فرودآمدن فروهرها از آسمان، ایرانیان هفت سفره (هفت خوان) می چیدند و این واژه نخست هفت چین بوده و پس از حمله تازیان، چون تازیان حرف (چ) را نمی توانستند بگویند آن را هفت سین گفتند.و نظر جالبی که درحاشیه این مطلب می آید این است که هفت را فراتر از معنای عددی اش می دانند و با درنظرگرفتن معنایی از «هفت» در فرهنگ ادبیات شفاهی و محاورات عامیانه مردم ایران که به معنای «بسیار» متداول است، معتقدند «هفت چین» به معنای «بسیار بچین» است.گروهی دیگر می گویند هفت سین در آغاز هفت شین بوده است و با قائل بودن قدمتی کهن برای آن، معتقدند در زمان ساسانیان، سفره هفت شین رواج داشته است و رودکی سمرقندی این هفت شین را چنین توصیف کرده است.
عید نوروزی، مردم ایران می نهادند از زمان کیان شهد و شیر و شراب و شکر ناب شمع و شمشاد و شایه اندر که با آمدن اسلام و تغییر برخی آواها در گفتار و معتقدات دینی مردم ایران،به هفت سین تبدیل گردیده است و برای تأیید این گفته، شراب را مثال می زنند که به دلیل حرام بودنش در مذهب اسلام، سرکه جایگزین گردیده است.البته این نظریه درهاله ای از ابهام قراردارد. زیرا شمع و شراب و شهد سه واژه تازی هستند که پارسی آنها سپندار، باده و انگبین است و هیچیک از اینها در زبان پارسی با شین آغاز نمی شوند. پس این مطلب و چیزهایی را که درآن به عنوانهفت شین از آنها نام برده شده است، نمی تواند پایه و اساس مستندی داشته باشد و شاید موارد هفت شین اینها نباشد (مثلاً منظور هفت روییدنی باشد که با حروف شین آغاز شود) ولیکن نباید به یکباره این باور را نادیده گرفت و به دور انداخت. همچنین بنا به اسناد تاریخی، یکی از اشکال «هفت سین»، «هفت قل» بوده. نقل است در زمان صفویه، بنا بر معتقدات مذهبی خود، سینی هفت قل می ساختند و برروی آن هفت آیه از قرآن کریم را که با کلمه «قل» آغاز می شد، کنده کاری می کردند.علاوه بر آن، برخی از هفت میم نیز سخن به میان می آورند و حتی امروزه در برخی از روستاهای فارس و خراسان سفره ای با هفت جز که با «میم» شروع می شود: مدنی (لیمو شیرین)، مرغ، ماهی، میگو، مسقطی، ماست و مویز.ولی امروزه، آنچه که درخوان نوروزی، با وجود تفاوت های مختصری (براساس ویژگی های اجتماعی، فرهنگی و اقلیمی مناطق) به نام «هفت سین» متداول است، همان سفره هفت سینی است که «هفت» چیز با مطلع «س» (سنجد، سیب، سبزه، سمنو، سیر، سرکه و سماق) هسته اصلی آن راتشکیل می دهد و خیر و برکت و زیبایی آن با حضور کتاب مقدس (مسلمانان: قرآن و زرتشتیان: کتاب اوستا)، گلاب، اسپند، سکه، آیینه، شمع، تخم مرغ های منقوش و جام آبی که ماهی سرخی میهمان آن است، مضاعف می شود.جزء به جزء آرایه های این سفره که بازتاب ذوق اصیل ایرانی است، محتوایی بس زیباتر از ظاهرش دارد.
ـ بخش سوم هفت سین
«هفت سین» حامل معنا و مفهومی رمزگونه و تمثیلی از بینش و آرزوهای مردم ایران است. بهترین جای خانه، مکان گستراندن بساط هفت سین است. سفره ای (پارچه ای) سفید و بی آلایش، میزبان اصلی خانواده هفت سین است. «خود سفره هفت سین، سمبل امشاسبند سپندارمذ است. این امشاسبند در نقش مادی خود نگهبان زمین است و حافظ تمامی اشیای هفت سین تا این باور را در ذهن ما تقویت کند که جهان پیوسته درحمایت قدرتی والا است و هیچ جایی برای ناامیدی در سرتاسر گیتی نمی توان یافت.سنجد میوه ای بهشتی و نمادی از عشق و دلدادگی (عطر و برگ و شکوفه درخت سنجد را محرک عشق و دلباختگی می دانند)، زایش (طبیعت) و خردگرایی است.سیب (سرخ) نیز همانند سنجد، عطیه ای بهشتی و نمادی از عشق و دلدادگی و همچنین نماد زایش و دارایی و تندرستی است. معروف است «هرکس روزانه یک سیب بخورد، وی را به طبیب نیازی نیست» در قدیم، روستاییان سیب را در خم های ویژه ای نگهداری می کردند و پیش از نوروز به یکدیگر هدیه می دادند.سبزه سبز شدن دانه، نماد امشاسپند امرداد است. مردم بر این باورند که فروهر نیکان باعث بالیدن و سبز شدن دانه ها به هنگام بهار می شود و نشان خوش اخلاقی، خرمی، فراوانی، رویش (حیات)، شادابی و رنگ سبزش، رنگ ملی و مذهبی ایرانیان است و حضورش بر سر سفره، طلب شادابی، فراوانی کیسه و خوش خلقی در سال نو.«ایرانیان رسم کاشتن سبزه و دانه رویاندن را به هنگام گردش سال کهنه به نو، همچون آیین نوروزی به جمشید (پادشاه سلسله پیشدادی) نسبت می دهند و باور دارند که جمشید پس از سرکوب اهریمن و پیروانش، که برکت را از مردم در روی زمین گرفته بودند و باد را نمی گذاشتند که بوزد و درختان برویند، به زمین بازگشت و این روز را نوروز نامیدند. هر چوب و درختی که خشک شده بود باز رویید و سبز شد و هر شخص از راه تبرک به این روز در تشتی جو کاشت. سپس این رسم ایرانیان پایدار ماند، که روز نوروز درکنار خانه هفت صنف از غلات، در هفت استوانه بکارند و از روییدن این غلات، به خوبی و بدی زراعت و حاصل سالیانه حدس بزنند. (سمنو تهیه شده از جوانه تازه رسیده گندم، یادآور بخشی از آیین های باستانی و سمبل زایش دوباره بهار و مظهر باروری، برکت و قدرت و مبارزه با ضعف است. چرا که اعتقاد بر این است چون فروهرها عامل روییدن گیاهان و جوانه زدن آنها هستند، خوردن این جوانه های بارور، سبب نیرومندی و باروری درتمام سال می گردد.سیر از دیر زمان با خاصیت فراوان، به عنوان دارویی جادویی شناخته شده است. به انضمام فایده گندزدایی، نمادی است از تندرستی و پاکیزگی و همچون اسپند دفع کننده ارواح زیانکار است.و با توسل به معنای آن در ادب فارسی که کافی، پر و انباشته است، آن را مظهر مناعت طبع، استغنا و امتناع از تجاوز به حق دیگران می دانند.سرکه نیز همچون سیر در برگیرنده خواص شفابخش اعجاب انگیزی است و آن را مظهر تندرستی، باروری و برکت می دانند.
نظری است که می گوید: «سرکه، آب انگور تخمیر شده است. درخت انگور مظهر باروری و برکت است و آب انگور به منزله خون این روح نباتی است بنابراین سرکه را برای آن در سفره «هفت سین» می گذارند تا خون برکت دهنده این روح نباتی به آنها سرایت کند و آنها را بارور و پربرکت کند.» علاوه بر آن در کتاب «نوروز و فلسفه هفت سین» با تأکید بر سابقه آن در فرهنگ وادبیات ایرانی، از سرکه به عنوان نماد صبر، پذیرش ناملایمات، نماد رضا و تسلی یاد می شود.سماق به عنوان هفتمین سین سفره، نماد صبر و بردباری، تحمل دیگران و محرک شادی در زندگی است. همانگونه که در ادبیات فارسی، اصطلاح «سماق مکیدن» کنایه از منتظر ماندن است و در پی خواص دارویی اش (مفید جهت رفع تراخم و جوش های پلک چشم و تسکین فشار و حرارت و کاهش اوره) نشانی از سلامتی را نیز با خود به همراه دارد.این هفت سین، میهمانان اصلی سفره نوروز هستند که گاه همراهانی نیز در کنار خود می پذیرند: آیینه را که به همراه کتاب مقدس (مایه تبرک و تقدس سفره نوروزی) صدرنشین سفره سپید نوروزی است و مظهر پاکی و صداقت و بازتاباننده هستی ازلی، بخت، سرنوشت و روشنایی،(۱۳) شمع را که در پی تقدس آتش در آیین زرتشت خوش یمن است ونشانه فروزش و روشنایی و زداینده تاریکی و سیاهی و افروختنش به شمار اعضای خانواده طلب روشنای شمع عمر آنهاست. سکه را که گاهی در شمارسین های اصلی قرار می گیرد و نمادی از ثروت و دارندگی است و منسوب به امشاسبند شهریور (نگهبان فلز). تخم مرغ (۱۴) را که نمادی از نطفه، آفرینش و زایندگی و پوستش نمادی از آسمان و طاق کیهان است. ماهی که آب (مظهر روشنایی و حیات) را به میهمانی هفت سین می آورد و یادآور اسفندماه (۱۵) است و نماد آناهیتا (فرشته آب و باروری) و وجود آن در سفره نوروزی باعث برکت و باروری در سال نو می گردد و بسیاری موارد دیگر که هر کدام حامل معنایی در خور توجه هستند و چه حیف است این همه زیبایی و فلسفه را تنها از روی عادت و فقط به خاطر زیبایی شان بچینیم! و چه زیباست وقتی که در پای خوان نوروزی حلقه زده و با دعا و آرزوهای نیک، لحظه شمار رسیدن سالی نو هستیم، از ظاهر آن مجمع اهورایی بگذریم و به درون آن و آنچه از گذشتگانمان با خود دارند سفر کنیم و در پس سنجد، سیب، سبزه، سمنو، سیر، سرکه و سماق هفت سین سعادت، سیادت، سلامت، سخاوت، سپیدروزی، سرفرازی و سرخوشی را بازیابیم.
۳) نقل است قدیمی ترین قومی که به عدد هفت توجه کرده، قوم «سومر» است. آنها متوجه سیارات شده و آنها را می پرستیدند. علاوه بر قوم سومر، در آیین مهریان، میترایی، دین یهود، مسیحیت، زرتشت و اسلام و بسیاری آیین ها و مذاهب دیگر نیز عدد هفت از قداست و احترام والایی برخوردار است (صادق زاده، بهمن، «هفت در پهنه فرهنگ و دین»،
۴) هفت امشاسبدان: اهورامزدا، بهمن، اردیبهشت، شهریور، سپندارمذ یا اسفند، خورداد، امره تات یا امرداد و هفت دیوان: اکومن، ایندره، ساوول، ناهیه، تبریز، زیریز و آئشمه
۵) هفت امشاسبدان: اهورا مزدا، بهمن، اردیبهشت، شهریور، سپندارمذ یا اسفند، خورداد، امره تات یا امرداد و هفت دیوان: اکومن، ایندره، ساوول، ناهیه، تیریز، زیریز و آئشمه
۸) نام این هفت آتشکده عبارتند از: آذرمهر _ آذرنوش _ آذربهرام _ آذرآیین _ آذرخرداد _ آذربرزین _ آذرزردهشت
۹) از آنجایی که تلفظ این دوحرف (سین _ شین) بسیار به هم نزدیک است، برخی از محققان بر این باورند که در ابتدا، این دوحرف، یک حرف بوده است.
۱۲) البته برخی از خانواده های زرتشتی در سفره هفت سین سیر نمی گذارند، چون آن را به خاطر بوی بدش «انگره مینو» (مربوط به روان بد) می دانند.
۱۳) از نظر واژه شناسی از ریشه ادونک که معنی شکل و دیدار آمده است. در نخستین روز نوروز که انسان کیهانی بر اثر آمیختن فروهر مینوی با نیروهای دیگر شکل می گیرد، باید نماد آن در خوان نوروزی باشد تا شکل پذیری آسان گردد. از این رو یک آیینه را در بالای خوان نوروزی و آیینه دیگر را زیر تخم مرغ می گذارند.
۱۴) در گذشته، رسم بر این است که یکی از تخم مرغها را بر روی آیینه می گذارند و اعتقاد دارند که در هنگام تحویل سال وقتی که گاو آسمانی کره زمین را از شاخی به شاخ دیگر خود می افکند، تخم مرغ بر روی آیینه خواهد جنبید.
۱۵) اسفندماه در برج حوت (ماهی) است و به هنگام نوروز برج حوت به حمل (شتر) تحویل می شود، از این رو نمادی از آخرین ماه سال در خوان نوروزی گذاشته می شود. به نظر می رسد عدد هفت در رابطه با دنیای مادی و طبیعی است، عدد هشت رابطۀ ماورأ طبیعه را باز گو میکند، عدد نه نشان از حقیقت است و.... .در نظام اجتماعی ما برای ورود به جامعه میبایست مدت زمان خواصی را طی کرده و آموزش لازم را ببینیم تا آمادۀ ورود به دورۀ جدیدی شویم. از کودکستان شروع به یادگیری میکنیم، در دبستان خواندن و نوشتن را میاموزیم و در مراحل بعد این یاد گیری ادامه یافته وما را با دنیای جدید ی آشنا و آشنا تر میکند.برای رفتن از دبستان به دبیرستان و سپس به کالج ودانشگاه مدت زمانی معینی در نظر گرفته شده تا این دوران را گذرانده و آماده بهره برداری و کار در رشتۀ مورد نظر شد.
ـ بخش چهارم گنجایش حافظه کوتاه مدن
□ دیدگاه روان شناسی عمومی
گنجایش حافظه ی یک کامپیوتر کوچک حداقل یک میلیون عنصر است , در حالی که گنجایش حافظه ی کوتاه مدت تقریباً هفت عنصر بیشتر نیست. اگر ندانید چگونه باید از حافظه ی کوتاه مدت خود به نحو بهتر کار بکشید, ضعف گنجایش آن ضرر بزرگی خواهد بود.
گنجایش حافظه ی کوتاه مدت سالها پژوهشگران را به خود مشغول داشته است . طبق نوشته ی لغت نامه ی دهخدا , ((در میان اعداد شماره ی هفت از قدیم مورد توجه اقوام مختلف جهان بوده است, اغلب در امور نیک و بد به کار می رفته است . عدد هفت در مذهب و تاریخ جهان در تصوف وسنن اهمیت زیاد داشته وشماره ی بسیاری از امور هفت بوده است:هفت طبقه ی زمین هفت فرشته مقدس در نظربنی اسرائیل هفت بار طواف بر گرد کعبه در دوره ی جهلیت هفت در وهفت طبقه دوزخ در قرآن هفت عضوی که در سجده باید بر زمین باشند هفت شهر عشق هفت خان رستم هفت خط هفت پشت هفت روز هفته و ........))
دوهفته رفت و هنوز آن مه دو هفته نیامد
برشته گشت دل به رشت رفته نیامد
چو گل به وعده ی یک هفته رفته بود خدارا
چه شد که وعده ی یک هفته شد دوهفته نیامد
شهریار
ـ بخش پنجم انصاف
□ انصاف در گرفتن اجرت
شیخ در گرفتن اجرت برای کار خیاطی، بسیار با انصاف بود. به اندازه ای که سوزن میزد و به اندازه کاری که میکرد مزد میگرفت. به هیچ وجه حاضر نبود بیش از کار خود از مشتری چیزی دریافت کند.
در حدیث است که امام علی (ع) فرمود:
« الانصاف افضل الفضائل:
انصاف برترین فضیلتها است. »
یکی از روحانیون نقل میکند که : عبا و قبا و لبادهای را بردم و به جناب شیخ دادم بدوزد، گفتم چقدر بدهم؟گفت: « دو روز کار میبرد، چهل تومان. » روزی که رفتم لباسها را بگیرم گفت :« اجرتش بیست تومان میشود. » گفتم: فرموده بودید چهل تومان؟ گفت: « فکر کردم دو روز کار میبرد ولی یک روز کار برد. »! احسان سر خلقت جناب شیخ به این اصل تربیتی فوقالعاده اهمیت میداد. یکی از شاگردانش از او نقل میکند که فرمود:
« با خداوند انسی داشتم، التماس کردم که سر خلقت چیست؟ به من فهماندند که سر خلقت، احسان به خلق است. »
امام علی علیه السلام میفرماید:
« بتقوی الله امرتم، و للإحسان و الطاعهٔ خلقتم؛
به تقوی الهی امر شده اید و برای نیکو کاری و فرمانبرداری (از خدا) آفریده شدهاید. »
یکی از دوستان شیخ میگوید: روزی به او گفتم: آمیرزا! چیزی به من بدهید که به درد من بخورد! گوش مرا پیچاند و فرمود:« خدمت به خلق، خدمت به مردم! »
شیخ میفرمود:
« اگر میخواهی به حقیقت توحید راه پیدا کنی به خلق خدا احسان کن، بار توحید سنگین است و خطرناک و هرکس توان تحمل آن را ندارد، ولی احسان به خلق، تحمل آن را آسان میکند. »
و گاه به مزاح میفرمود:
« روز به خلق خدا نیکی کن و شب برای گدایی در خانه او برو »!.
یکی از نکات مهم در این باب، انفاق و بخشش در عین تنگدستی است،
پیامبراسلام (ص) در این مورد میفرمایند:
« ثلاثهٔ من حقائق الایمان: الانفاق من الاقتار، وانصافک الناس من نفسک و بذل
العلم للمتعلم:سه چیز از حقیقت های ایمان است: انفاق در تنگدستی، انصاف با مردم و دانش بخشی به جوینده دانش. »
توصیه به سفره اطعامشیخ علاوه بر تلاشهایی که با واسطه و بیواسطه برای احسان به خلق و حل مشکلات گوناگون مردم داشت، به مناسبهای مختلف به ویژه اعیاد مذهبی، در منزل کوچک خود از حاضران پذیرایی میکرد، و برای اطعام اهل ایمان و گسترده بودن سفره احسان در منزل، اهمیت خاصی قایل بود. همواره سفارش میکرد که بکوشید تا در خانه، سفره اطعام داشته باشید و معتقد بود که اگر پول آن را بدهند تا نیازمندان برای خود غذا تهیه کنند، آن خاصیت را ندارد.احسان به عیالواری بیکاریکی از دوستان شیخ نقل میکند: مدتی بیکار بودم و سخت گرفتار، به منزل ایشان رفتم تا شاید راهی پیدا شود و از گرفتاری خلاص شوم، همین که به اتاق شیخ وارد شدم و نگاه او به من افتاد، فرمود:
« حجابی داری که چنین حجابی کمتر دیدهام! چرا توکلت از خدا سلب شده؟ شیطان سرپوشی بر تو قرار داده که نتوانی بالا را درک کنی! »در اثر فرمایشات شیخ انکساری در من پدید آمد و خیلی منقلب شدم، فرمود:
« حجابت برطرف شد ولی سعی کن دیگر نیاید. »
بعد فرمود:
« شخصی بیکار است و مریض و دو عیال را باید اداره کند، اگر میتوانی برو قدری پارچه برای بچهها و خانواده او تهیه کن و بیاور. »با این که من بیکار بودم و از نظر مالی ناتوان، رفتم و از مغازه یکی از دوستان قدیم - که بزازی داشت - مقداری پارچه نسیه خریدم و به محضر ایشان آوردم. همین که بقچه پارچهها را خدمت ایشان بر زمین نهادم، استاد نگاهی به من کرد و فرمود:
« حیف که دیده برزخی تو باز نیست، تا ببینی کعبه دور سر تو طواف میکند، نه تو دور خانه. »!
آقای دکتر ثباتی میگوید: یکی از دستورات مؤکد ایشان احسان به خلق بود. برای احسان به خلق ارزش زیادی قایل بود، و احسان را یکی از طرق بسیار نزدیک و مؤثر در سیر الی الله میدانست. به طوری که اگر کسی از راه سیر و سلوک عاجز بود به او توصیه میکرد:
« از احسان کوتاهی نکن و تا میتوانی احسان کن. »
تا توانی به جهان خدمت محتاجان کن
به دمی یا درمی یا قلمی یا قدمی
خودش هم در احسان به خلق پیش قدم بود. برای یک نفر گرفتاری پیش آمده بود، به جناب شیخ مراجعه نمودند، ایشان فرمود:
« این شخص فقط از خمس به فامیلش کمک میکند و احسان دیگری نمیکند. »
یعنی: خمس دادن تنها کافی نیست.
حواله ولی عصر علیه السلام به امام جماعت
یکی از شاگردان شیخ میگوید: مرحوم سهیلی - رضوان الله تعالی علیه - میگفت: مغازه من در چهار راه عباسی- تهران- بود روزی در هوای گرم تابستان دیدم که شیخ نفس زنان به مغازه من آمد و ضمن دادن مبلغی پول گفت:
« معطل نکن، فوراً این پول را برسان به سید بهشتی. »
او امام جماعت مسجد حاج امجد در خیابان آریانا بود. من به هر نحو شده فوراً خود را به منزل ایشان رساندم و پول را به ایشان دادم.بعدها از ایشان پرسیدم که جریان آن روز چه بود؟ پاسخ داد: آن روز مهمان برایم آمده بود و هیچ چیزی در منزل نداشتم، رفتم در اتاق دیگر و به حضرت ولی عصر- عجل الله تعالی فرجه - متوسل شدم، که این حواله به من رسید!جناب شیخ هم گفت:
« حضرت ولی عصر - صلوات الله علیه- به من فرمودند: زود به سید بهشتی پول برسانید.
مقام حضرت عبدالعظیم الحسنی
یکی از یاران شیخ میگوید: با شیخ به زیارت سید الکریم علیه السلام رفتیم، (جناب شیخ) از ایشان ( یعنی از حضرت عبدالعظیم ) پرسیدند که:
« از کجا به این مقام رسیدید؟ »
حضرت عبدالعظیم علیه السلام فرمود:
از طریق احسان به خلق، من قرآن مینوشتم و با زحمت میفروختم و پول آن را احسان میکردم!
یاری نابینا و نورانیت دل یکی از شاگردان شیخ نقل کرد که: یک روز با تاکسی در «سلسبیل» میرفتم، نابینایی را دیدم که در انتظار کمک کسی کنار خیابان ایستاده است، بلافاصله ایستادم و پیاده شدم و به او گفتم: کجا میخواهی بروی؟
گفت: میخواهم بروم آن طرف خیابان.
گفتم: از آن طرف کجا میخواهی بروی؟
گفت: دیگر مزاحم نمیشوم.
با اصرار من گفت: میروم خیابن هاشمی، سوارش کردم او را به مقصد رساندم.
فرد صبح خدمت شیخ رسیدم، بدون مقدمه گفت:
« آن کوری که سوارش کردی و به منزل رساندی جریانش چه بود؟ »
داستان را گفتم، گفت:
« از دیروز که این عمل را انجام دادی خداوند متعال نوری در تو خلق کرده که در برزخ هنوز هست. »
اطعام چهل نفر و شفای بیمار
یکی از دوستان شیخ میگوید: فرزندم تصادف کرده و در بیمارستان بستری بود، نزد جناب شیخ رفتم و عرض کردم: چه کنم؟ فرمود:
« ناراحت نباش، گوسفندی بخر و چهل نفر از کارگرهای میدان را جمع کن و برایشان آبگوشت درست کن و یک روضه خوان هم دعوت کن تا دعا کند. وقتی آن چهل نفر «آمین» گفتند، بچه تو خوب میشود و روز بعد به خانه میآید. »
اهمیت ندادن به اطعام، علت مرگ فرزند
هم ایشان نقل کرده که: شخصی به رغم درمانهای مختلف در داخل و خارج، بچهدار نمیشد تا اینکه یکی از یاران شیخ او را به خدمت ایشان آورد و جریان را گفت، شیخ فرمود:
« خداوند به اینها دو پسر میدهد و هر پسری که داد یک گاو بکشند و بدهند خلق الله. »
پرسید: برای چه؟ایشان پاسخ دادند:
« من از امام رضا علیه السلام خواستم و ایشان هم قبول کردند. »
پسر اول به دنیا آمد، پدر، به فرموده شیخ، گاو کشت و اطعام کرد، ولی پس از تولد پسر دوم عدهای از اقوام پدر، با طرح مسایلی مانند این که: مگر شیخ رجبعلی خیاط امام زاده است؟! معجزه کرده؟! او چکاره است که میگوید این طور میشود؟ و ...، مانع از کشتن گاو و اطعام شدند، و هنگامی که معرف او به شیخ، تأکید میکند که این کار را انجام بده، میگوید: این کارها خرافات است. پس از چندی فرزند دوم از دنیا رفت.
برکت سیر کردن یک حیوان گرسنه!
یکی از دوستان شیخ نقل میکند که: روزی به این جانب فرمود:
« شخصی از یکی از کوچههای قدیمی تهران عبور میکرد، ناگاه چشمش به داخل جوی به سگی افتاد که چند بچه داشت، بچهها به پستان مادر حمله میبرند ولی مادر از فرط گرسنگی قارد به شیر دادن نبود و از این وضع رنج میبرد، او بلافاصله به دکان کبابی در همان کوچه رفت و چند سیخ کباب گرفت، و پیش آن سگ ریخت...، در سحر همان شب خداوند متعال به آن شخص عنایتی کرد که گفتنی نیست. »
احسان براساس خدا خواهیمسأله اصلی در خدمت به مردم از دیدگاه جناب شیخ، انگیزه و چگونگی آن است. شیخ معتقد بود که:
ما باید همان گونه در خدمت مردم باشیم که امامان ما و اولیای الهی بودند، آنان هدفی در خدمت جز خداوند متعال نداشتند، خدمت آنان به مردم برای خدا و به عشق او بود
در این باره میفرمود:« احسان به خلق باید بر اساس خدا خواهی باشد؛ ۶۴۸۳۱; إنما نطعمکم لوجه الله ۶۴۸۳۰;، هزینه فرزندت را چگونه میپردازی و قربان و صدقهاش هم میروی؟ آیا کودک کاری برای پدر و مادر می تواند انجام دهد؟ پدر و مادر عاشق فرزند خردسال خود هستند، و از روی خاطر خواهی برای او خرج میکنند، حال چرا با خداوند متعال این گونه معامله نمیکنی؟! چرا به اندازه فرزند خود به او عشق نمیورزی؟! و اگر گاهی هم به کسی احسان میکنی برای پاداش آن کیسه میدوزی؟! »
▪ فصل دوم کاخ چهلستون
ـ بخش اول کاخ چهلستون
باغ چهلستون که بالغ بر ۶۷ هزار متر مربع مساحت دارد، در دوره شاه عباس اول احداث گردیده و در وسط آن عمارتی ساخته شده و در سلطنت شاه عباس دوم در ساختمان موجود مرکزی، تغییرات کلی صورت گرفته است اگرچه انعکاس ستون های بیست گانه، تالار چهلستون در حوض مقابل عمارت، مفهوم چهلستون را بیان میکند ولی در حقیقت عدد چهل در ایران، کثرت و تعداد را میرساند و وجه تسمیه عمارت مزبور به چهل ستون به علت تعداد زیاد ستون های این کاخ میباشدقسمتهای جالب و دیدنی کاخ چهل ستونعبارتند ازشیرهای سنگی چهارگوشه حوض مرکزی، تالار و ازارههای مرمری منقش اطراف آن - تزئینات طلاکاری سرسرای پادشاهی و اتاقهای طرفین تالار آینه و تابلوهای نقاشی تالار پادشاهی که تصویرشاهان صفوی بر آن نقش بسته است - تصویر شاهعباس اول با تاج مخصوص و مینیاتورهای اتاق گنجینه - سردر «مسجد قطبیه» و سردرهای «زاویه درِکوشک» و آثاری از مسجد «درب جوباره» و «مسجد آقاسی» که بردیوارهای ضلع غربی و جنوبی باغ نصب شده است. تالار و ایوان این کاخ در پنجمین سال سلطنت شاه عباسدوم بناشده است. انعکاس ستونهای بیستگانه تالارهای چهل ستون در حوض مقابل عمارت، مفهوم چهلستون را القاء میکنند این کاخ در جنوب خیابان سپه کنونی واقع و ۶۷۰۰۰ متر مربع مساحت دارد.
اغلب مورخان نوشته اند که کاخ مزبور قسمتی از باغ نقش جهان بوده و مقداری از آن را شاه عباس بزرگ جدا کرده و در وسط آن عمارت کلاه فرنگی سبکی ساخته بوده و جشن و نوروز سال بیست و سوم جلوس خود را در آن محل بر پا داشته است. سپس در زمان سلطنت شاه عباس دوم بر عمارات آن افزوده و کاخ چهلستون بنا گردید. و در تاریخ یک هزار و پنجاه و هفت هجری پایان یافت و ماده تاریخ آن را مبارکترین بناهای دنیا گفتند. برخی از مورخان گفتهاند چهلستونی که بدست شاه عباس دوم ایجاد گردید دارای چهل ستون بوده و در هنگام آتش سوزی که در ۲۱ رمضان سال هزار و یکصد و هیجده (۱۱۱۸) هجری اتفاق افتاد از پنج ستونی هشت تائی فقط بیست ستون آن باقی مانده و در واقع قسمتی از عمارت و بیست ستون طرفین از جلو سوخته است و تاریخ آتش سوزی آنرا چنین سرودهاند: یکصد و هیجده زهجرت نبویگذشته بود که آتش به چهلستون افتاد و تاریخ تعمیر آنرا که در زمان سلطنت شاه سلطان جسین صفوی اتفاق افتاده چنین سرودهاند. مبارک باد تالار بلند ایوان جمجماهی که سال ۱۱۱۸ ه.ق را میرساند. این کاخ که شامل چهلستون و باغ است عمارت چهلستون در وسط آن واقع شده و ساحتش دو هزار و یک صد و بیست متر مربع می باشد و یک شعبه از مادی فدا از وسط آن میگذرد محل بنای عمارت ساخته شده که حکم دریاچه دارد. گویا بعنوان دولتخانه بنا شده بوده و لیکن چون چهلستون داشته بنام اخیر معروف شده است. کاخ چهلستون مشتمل بر ایوان بزرگ بطول ۳۸ متر و عرض ۱۷ متر و به ارتفاع ۱۴ متر رو بطرف مشرق ساخته شده و هیجده ستون از چوب چنار و کاج دارد و شکل آن کثیرالاضلاع و ۱۶ ضلعی و ۸ صلعی مدور می باشد. چهارستون وسط بر روی چهارشیر سنگی قرار دارد و طوری حجاری شده دو شیر با یک سرنشان داده می شود و از دهان چهارشیر جلو آب جستن کرده وارد حوض مرمر وسط می شده است. در ایوان دومی که اندکی مرتفعتر است دو ستون چوبی با ارتفاع دوازده متر قرار گرفته که با ستونهای ایوان بزرگ بالغ بر بیست ستون میشودخصوصیت عدد چهل و اسرار نهفته در آن برای ما روشن نیست.البته چه بسا، با توجه به ویژگیهای انسان، «چهل بار» تکرار یک رفتار پسندیده موجب ملکه معنوی و تعمیق آن رفتار و قابلیت نزول فیض خاص خداوند میشود
▪ فصل سوم هفت
ـ بخش اول تقدس هفـــــت
برسی وتحقیق درمورد اعداد سبب می شود که ما در مورد جهان پیرامون خود تعمق وتفکربیشتری داشته باشیم وبا مفاهیم و مسائل اطراف خود ارتباط بهتری برقرارنماییـــــم .در موردعدد هفت نقطه نظرات مختلف بیان شده. تقدس عدد هفت ریشه تاریخی عمیق دارد ، ولی خباثت آن ریشه تاریخی ندارد و صرفاً در برخی فرهنگ ها و جوامع آفریده ذهن و ذوق بشر است . عدد هفت نزد ایرانیان ، اعتبار ویژه و خاص و نیز ریشه درطبیعت دارد . نخستین قومی که شماره هفت را در ارکان زندگی خصوصی ، اجتماعی و سیاسی خود وارد نمود ، سومریها بودند . آنان ۵۰۰۰ سال قبل از میلاد در جنوب بابل و منطقه بین النهرین تمدن نسبتاً پیشرفته ای داشتند .
آنان برای نخستین بار به علم نجوم و ستاره شنا سی پرداختند و از میان سیارگان و ستارگان ، اختران هفت سیاره را تشخیص داده و نامگذاری کردند و هر یک از آنان را مظهر خاصی دانستند تا جایی که برای آنها معابدی کم نظیر بنا کرده و می پرستیدند که در برخی منابع به آن معابد هفت خدایان نیز گفته می شد . پس از سومریان مردم کلده و بابل صورتهای مختلف فلکی را ترسیم کرده اند . مردم کلده برای آسمان و زمین هفت طبقه قائل شدند . آنها سال را به ۱۲ ماه تقسیم کردند و به تناسب عددسیارات (۷ سیاره ) هفته تعیین کردند و ۲۴ ساعت و ۶۰ دقیقه و ۶۰ ثانیه را. بعد از آنان مردم آشور نیز به هفت طبقه زمین و آسمان معتقد بوده و آنها رامی پرستیدند. در قرآن بارها به (سبع السموات و الا رض ) ـ هفت آسمان و زمینبرمی خوریم . نقش هفت سیاره در تاریخ ملل قدیم و ادبیات کهن به صورت ارثی درآمده و عدد قابل توجهی می باشد که نقش تعیین کننده و موثری دارد . چند نمونه از کاربرد عدد هفت در ادبیات : هفت آباء ، هفت آسیا ، هفت بنا ، هفت چرخ گردون ، هفت پیکر ، هفت خضراء ، هفت دیوان ، هفت پرگار ، هفت بام ، هفت کوه ، هفت گنبد ، هفت منزل ، هفت رنگ ، هفت آیینه ، هفت آتشکده ، هفت اختر ، هفت اقلیم ، هفت اژدها ، هفت بند ، هفت پیر ، هفت پیرایه ، هفت پایه ، هفت تنان ، هفت چشمه ، هفت حوض ، هفت خوان ، هفت خواهران ، هفت برادران ، هفت زمین ، هفت سین ، هفت عروس ، هفت سلام ، هفت زبان ، هفت تپه ، هفت شهر عشق ، و.... چند نمونه از کاربرد عدد هفت درکتابها و اصطلاحات فارسی :
سگ یا گربه هفت جان دارد ــ گربه هفت بار جای بچه های خود را عوض میکند ــ هفت خانه به یکدیگر محتاجند ـــ هفت کوه در میان ـــ هفت قلم آرایش ـــ هفت پادشاه را خواب دیدن ـــ مثل مار هفت بار پوست می اندازد ـــ هفت کفن پوسانده و....ایرانیان مردان خدا را به هفت طبقه تقسیم کرده اند که به ترتیب عبارتند از :
۱) اقطاب
۲) ابدال
۳) اخیار
۴) اوتاد
۵) نقباء
۶ ) نجباء
۷) عرفا برای مراحل سیر و سلوک و طی طریق هفت پایگاه شناخته شده که سالک باید در هر مرحله از نظر کیفی مدتی وقوف کند تا پس از انجام تعهدات و وظایفی خاص ، شایسته مرحله بعدی و صعود شود ،
هفت وادی به ترتیب عبارتند از
۱) طلب
۲) عشق
۳) معرفت
۴) استغناء
۵) توحید
۶) حیرت
۷) فناء آرامگاه کوروش درهفت طبقه ساخته شده است . فردوسی برای رستم، هفت خوان را توصیف میکند که به ترتیب عبارتند از :
۱) جنگ با شیر.
۲) تشنگی زیاد.
۳) جنگ با اژدها.
۴) کشتن زن جادوگر.
۵) کشتن اولاد جنگ جو.
۶) کشتن ارژنگ دیو.
۷) کشتن دیو سپید. رستم پس از غلبه بر افراسیاب ، هفت سال در توران زمین سلطنت کرد . در بابل و آشور ، هر یک از معابد دارای برجی چهار گوشه بود که هفت سیارگان،رنگ آمیزی شده بود ، یعنی :
۱) سفید
۲) سیاه
۳) ارغوانی
۴) آبی
۵) سرخ
۶) سیمین
۷) زرین.
دیاآکو وقتی که ازطرف مردم به سلطنت رسید دستور داد کاخی شامل هفت دیوار در همدان ساختند. مدائن از هفت شهر تشکیل شده بود. رم روی هفت تپه بنا شده بود .
بخش دوم صفحه فارسی گوگل نوروزی شد...
حروف نام گوگل در نشان نوروزی آن با اقلام سفره هفت سین ، سیب و سبزه و سیر و سماق و سنجد و ماهی، شبیه سازی شده است. به گزارش BBC ، صفحه فارسی گوگل ، جستجوگر مشهور اینترنتی، همزمان با فرارسیدن سال نوی خورشیدی، نشان ویژه ای را به کار گرفته که با نمادی از جشن سنتی نوروز تزئین شده است. نشان رسمی گوگل از حروف نام این موسسه تشکیل شده اما در نشان نوروزی گوگل ، به جز حرف جی، نخستین حرف نام گوگل که به صورت عادی نمایش داده شده، سایر حروف با استفاده از اقلام سفره هفت سین شبیه سازی شده اند. این نشان ویژه از روز ۲۹ اسفند بر صفحه فارسی گوگل قرار گرفت و تا پایان تعطیلات چهار روزه سال نو به نمایش در خواهد آمد. سال گذشته نیز گوگل در صفحه فارسی خود نشان ویژه ای را به مناسبت فرارسیدن نوروز به کار برده بود. صدها کاربر ایرانی با امضاء توماری اینترنتی از گوگل خواستند تا امسال نیز بار دیگر جشن سنتی نوروز را در صفحات خود مورد توجه قرار دهند. اما مشخص نیست که تصمیم گردانندگان گوگل برای به کار بردن نشان نوروزی در صفحه فارسی این سایت، در پاسخ به خواسته کاربران بوده یا به عنوان رویه ای معمول، در ادامه آنچه سال گذشته انجام داده اند صورت گرفته است.
▪ فصل چهارم مفاهیم برخی از اعداد در بین ترکمنها
ـ بخش اول اعداد
رمز و رازی که در برخی اعداد وجود دارد ، بدرستی معلوم نیست اما کمتر ملتی را می توان پیدا کرد که به برخی از اعداد خاص معانی تمثیلی نداده باشند. دکتر میرجلال الدین کزازی در مورد معانی تمثیلی و نمادین اعداد چنین نظری دارد: "عدد یک (= ۱) در باورشناسی باستانی ایران نشانهی راز آلود خداوند است. عدد دو (= ۲) ارزش آیینی دارد: آسمان و زمین ، نرینه و مادینه و... دو بدین سان ساختار و سرشت آفرینش را بر ما روشن میدارد. کاربردهای نمادین عدد سه (= ۳) این است که این شمار به گونهای راز آلود ، آفرینش و پدیدهی هستی را نشان میدهد. در باورهای ایران از زادگان سه گانه و یا موالید ثلاث سخن به میان رفته ، زادگان سه گانه کانی و یا جاندار است. عدد چهار (=۴) ، چهار گوهر را نشان میدهد. در پنج (= ۵) میتوانیم از پنج حس سخن بگوییم. در شش (= ۶) به شیوهی نمادین ، جهان آشکار میشود و ما معتقدیم پدیدههای گِتی شش سویه هستند. اما هفت (= ۷) در میان یکان از کارآ یی و ارزش و باور شناختی افزونتری برخوردار است. عدد هشت (= ۸) با بهشت در پیوند است. عدد ُنه (= ۹) باز شماری است که در فرهنگ ایرانی ارزش آیینی ویژهای دارد و از شمار سپند (مقدس ، پاک) است. عدد دوازده (=۱۲) در نماد شناسی نشانهی کمال است. دوازده در گروه خودش ارزش بسیار دارد. ما هفت اختر و دوازده برج را داریم. هفت در عدد دوازده گردان است پس اگر دوازده را نشانهی کما ل بدانیم ، این عدد خجسته ترین خواهد بود، زیرا آرمان آفرینش رسیدن به سر آمدگی و کمال است. پس اگر به شمار سیزده (= ۱۳) رسیدید ، این همه از میان خواهد رفت و زمانی که به چهارده میرسیم ، دوباره گجستگی روی میدهد. ایرانیان از دیر زمان روز ۱۳ را از خانه بیرون میرفتند که بی شگونی این روز را از خود دور بدارند. شاید یکی از دلایلی که عدد ۱۳ نزد ایرانیان نحس است و مردم برای فرار از این نحسی ، روز سیزده بدر را در دامان طبیعت به سر میبرند ، ترویج فرهنگ بدشگونی آن توسط مردم از گذشته تا حا ل است". ترکمنها نیز از جملهٔ این ملل هستند. برخی از اعداد هستند که در زندگی مردم ترکمن نقش مهمی ایفا می کنند که از جملهٔ آنها می توان به اعدادی نظیر سه ، هفت ، نه و چهل اشاره نمود. غیر از این گونه اعداد ـ که در ادامهٔ این مقاله به بحث در بارهٔ آنها خواهیم پرداخت ـ اعداد فرد و زوج نیز در زندگی مورد توجهٔ عامهٔ مردم قرار گرفته است. به طور مثال از قدیم الایام اعداد زوج نشانهٔ سعد و مهر و محبت بوده است. زن ترکمن به هنگام شرکت در مراسم عروسی در داخل بقچه ای که به همراه خود به خانه داماد و یا عروس می برد ، نان شیرینی را با شمارگان زوج می برد (۲ یا ۴ یا ۶) اما وقتی قرار است به مراسم ختم کسی برود ، اعداد فرد را انتخاب می نماید. از همین موضوع می توان دریافت که ترکمنها اعداد زوج را نشانهٔ ابراز حسن نیت و نمادی برای بیان آرزو در بارهٔ رهایی از واژهٔ "تنهایی" می دانند.
عدد سه (=۳):
در این گونه اعداد ، به عدد سه اهمیت زیادی داده شده است. کودک در سه سالگی زبانش گویا می شود. به قول مختومقلی :
اوچ یاشیمدا تانگری بردی زبانی
دورت یاشیمدا داش آتیشان گونلریم
(شعر "دوشن گونلریم"
این عدد در آداب و رسوم و ضرب المثل ها کاربرد زیادی دارد. به طور مثال : سلام کردن به سه خانه ، سه بار شستن دست و صورت به هنگام وضو ، سه بار گفتن کلمهٔ شهادتین در هنگام مرگ ، سه بار گرداندن اسفند برای هر فرد به منظور حفاظت از چشم زخم و سه گوش بودن دعاهایی که مادران برای فرزندان خود به گوشهٔ لباس آنها آویزان می کنند. همهٔ این امور از جملهٔ اموری هستند که هم اکنون به عنوان قاعده و قانون در زندگی بسیاری از خانواده های ترکمن بارها تکرار می شود.
این عدد مورد توجهٔ شاعران بزرگی همچون مختومقلی نیز بوده است:
اولوم ضربی اوچ طرفدان اورولدی
عقلیم داغیلیپ، حیرانا گلدی
(شعر "ویراناگلدی")
آسمانینگ یوزوندن کهکشان اوچدی
ناگهان اوچ اره نظریم دوشدی
(شعر "بولدوم گریانا")
دورت گیجه، اوچ گون آغلاپ، دیندیردیغیم بیلمزمینگ؟
اشک مونوپ عیسی دک، یلدیردیگیم بیلمزمینگ؟
(شعر "بیلمزمینگ")
بیر بالام بار، ییتیریپ من یانیمدان
اوچ گون بولدی، ایستاپ تاپمان یاباندان
(شعر "آدلی یارانلار")
چاه ایچینده یاتدی اوچ گیجه-گوندیز
حضرتی جبراییل ساقلادی تمیز
(شعر "آدلی یارانلار")
دوزخینگ ایشیگین اوچ فرضی باغلار
صبر اتسنگ، دوزخینگ اودونی سوندیر
(شعر "بیگمان یاندیر")
اوچ گوندن عالمه بو نشان گلر
یوزی آدم، گون دک آلنینینگ آغی
(شعر "بیر بیان گلر")
ایکی گون خوش بولسا، اوچ گونی وایمیش
نیچیکسی منزل میش، نیچیکسی جایمیش
(شعر "گچیب بارادیر")
بیر منزلدیر، اوچ گون ایییپ- ایچن سونگ
اورناشیپ، گینگرهنیپ، بیلین آچان سونگ
(شعر "فغان اگلنمز")
عمر باش گون، منزلی اوچ
دورانینگ بیر ساعت بیله
(شعر "بیر ساعات بیله")
رسول مونیآیتدی اوچ یولا تکرار
اصحابلاردان نه آواز بار، نه سوز بار
(شعر "دوستلار هی")
برخی از موارد استفاده از عدد سه در افسانه ها و دسسان های ترکمنی : دادن مهلت سه ماهه برای انجام یک کار سخت از سوی پادشاهان افسانه ای ؛ پادشاهان افسانه ها سه دختر و یا سه پسر دارند. دختران پادشاهان در افسانه های ترکمنی برای قبول خواستگار ، سه شرط را در مقابل داماد مطرح می کنند. جارچپان در افسانه ها سه شبانه روز مردم را برای شرکت در عروسی دعوت می کنند و بالاخره جشن عروسی در افسانه های ترکمنی تا سه روز ادامه می یابد.
عدد سه را در ضرب المثل ها و باورهای عامیانه نیز می توان پیدا کرد.
گچی نگ اوچ ، سؤزونگ پوچ
و یا :
قورکان ایت ، اوچ گون اویرار
و یا :
اوچدن سونگ پوچ
در ضرب المثل «اوچدن سونگ پوچ» (پس از سه بار، پوچ) یک نوع باور و عقیده را می توان برداشت نمود و به عبارتی اجداد ترکمنها حتی این گونه اعداد را به سطح عقاید خود نیز بالا برده اند.
عدد هفت (=۷):
این عدد نیز یکی از پرکاربردترین عدد در بین اعداد است که در زندگی و عقاید بسیاری از ملل و از جمله در بین ترکمنها نقش و جایگاه مهمی را ایفا می کند و معانی عمیقی دارد. مانند "یدی اقلیم" (هفت اقلیم) در این شعر از مختومقلی:
یدی اقلیم مانگا گورونر زندان
یا رب خبر بیلرین می، یار سندن!
(در شعر "یار سندن")
یا عبارت "یدی پری" (هفت پری) در این مصراع از شعر مختومقلی:
گیده بیلمن شهرینگیزگه، خیز - حرامدان قورقارام
یدی پرینینگ لفظیدن بیر یادگارم دوغریسی
(شعر "بی قرارام دوغریسی")
و یا:
یدی یرده، دوقوز فلک اوستونده
یا رب خبر بیلرین می، یار سندن!
(در شعر "یار سندن")
این عدد در تمامی آداب و رسوم ، افسانه ها ، ضرب المثل و دیگر قالب های ادبیات شفاهی و عامیانه کاربرد وسیعی دارد. به طور مثال در ضرب المثل های ترکمنی: "یدی اؤلچأپ بیر کس!" ، "چاروا چاروانینگ ایزیندان یدی ییلدا یتر" ، "یسرینگ یدی دیلی بار" ، "اوچ گونلوک یولا چیقسانگ ، یدی گونلوک آذیق آل"
یا در بین ترکمنها عبارت "یدی پشت" یا "یدی آرکا" به عنوان "هفت نسل" کاربرد دارد و دانستن آن به هر یک از ترکمنها توصیه شده است. این "هفت نسل" به ترتیب عبارتند از:
۱) اوغول
۲) آغتیق
۳) چوولوق
۴) یوولوق
۵) قوولوق
۶) یاتلیق
۷) آتلیق
همچنین در بین ترکمنها عبارت "یدی آتانگ" (هفت پدر تو) چنین است:
۱) آتانگ (پدرت)
۲) آذان آتانگ (پدر اذان گوی تو / یعنی کسی که به هنگام تولد در گوش تو اذان خوانده است)
۳) عیلیم آتانگ (پدر علم تو)
۴) قائین آتانگ (پدرخانم تو)
۵) اوغوزخان آتانگ (پدر اوغوزخان تو / اوغوزخان به عنوان نیای بزرگ ترکمنها)
۶) نوح آتانگ (پدرت که حضرت نوح است / با این باور که مطابق با اسناد و کتب قدیم همچون مجمع التواریخ اثر رشید الدین فضل الله ، نسل ترکمنها نهایتاً به پسری از پسران حضرت نوح می رسد)
۷) آدام آتانگ (پدرت که حضرت آدم است / به این معنی که همه انسانها و از جمله ترکمنها بنی آدم هستند)
در بین ترکمنها "اینگ یاکین یدی قارینداش" (هفت خویشاوند بسیار نزدیک) این افراد هستند:
۱) دوغان
۲ ) دوغان اوغلان
۳) دولانان
۴) قارینداش
۵) باباداش
۶) اوباداش
۷) نِبره
رئیس جمهور ترکمنستان در اثر خود روحنامه ، عبارت "ترکمنینگ یدی خزینه سی" (خزائن هفتگانه ترکمنها) را بکار برده است که عبارتند از:
۱) باش خازینا ـ توپراق (خزینهٔ اصلی ـ خاک)
۲) ایکینجی خازینا ـ قلیالچی لیق (دومین خزینه ـ اسبداری)
۳) اوچونجی خازینا ـ هالی چی لیق (سومین خزینه ـ قالیبافی)
۴) دؤردونجی خازینا ـ مالدارچیلیق (چهارمین خزینه ـ دامداری)
۵) بأشینجی خازینا ـ قوشچی لیق (پنجمین خزینه ـ مرغداری)
۶) آلتینجی خازینا ـ کیتاپ (ششمین خزینه ـ کتاب)
۷) یدینجی خازینا ـ سوو (هفتمین خزینه ـ آب)
عدد هفت در دیوان مختومقلی نیز به تعداد قابل ملاحظه ای تکرار شده است:
یدی داغ، یدی دریا
دالی دنیانی گورسم
(شعر "ایکی هلالان")
یدی یسیر بولسا، بیری گووینجنگ
بای خلقی یانگرا بور، قارری اووینجنگ
(شعر "برمه فلگه")
عدد نه (=۹)
عدد نه نیز در زندگی ترکمنها کاربرد زیادی دارد. ترکمنها برای بیان دعا جهت تکمیل و بی نقص بودن یک کار ، می گویند: "هر کی زادینگ دوقوزی دوزوو بولسون" (یعنی اینکه: هر کاری کامل و بی نقص باشد / جفت و جور باشد)
یا در این شعر از ظهیرالدین فاریابی که مدرسین ادبیات ، همواره آنرا برای تفهیم صنعت "اغراق" در شعر ذکر می کنند:
نه کرسی فلک نهد اندیشه زیر پای
تا بوسه بر رکاب قزل ارسلان زند
در دیوان مختومقلی نیز این عدد به تعداد زیادی بکار رفته است. به طور مثال:
دوقوز ساعت، دوقوز آی
اون ایکی اندام جای بجای
(شعر "جوشا یتدینگ")
عدد نه را می توان در تمثیلات و ضرب المثل ها نیز مشاهده نمود. به طور مثال: "دویانی دوقوز گون ، سمرأنی سکیز گون" ، "چوپان تایاقین دوقوز بلادان قوتارار"
عدد چهل (=۴۰)
عدد چهل نیز یکی از این گونه اعداد است. این عدد برای بیان مسافتهای طولانی بکار می رود. به طور مثال: " قیرق ییل مایا گزینچأنگ ، بوتین بیر ییل نر گزگین" (از ملانفس) یا در این ضرب المثل ها : "قیرق ییل قیرقین گلسه ده ، عجلی یتن اؤلر" ، "قیش ینگ گونی قیرق تویسلی ، قیرکیسی دا قیلیق سیز"
پایان خوش اکثر دسسان ها (منظومه ها) در ادبیات ترکمنی نیز برپایی جشن و پایکوبی در چهل شبانه روز به میان می آید (... اولار قیرق گیجه گوندیزلاپ طوی توتوپدیرلار.)
در برخی از موارد ، این عدد ، عدد کثرت است. به طور مثال در این شعر مختومقلی:
قیرق شهری قیزیلدان غرق ادن قارون
گوزی قومدان دولدی پولدان دولمادی
(شعر "اقبال بولمادی")
و یا:
عشقیم باردیر مجنوندان آلتمیش اسسه زیاده
قواتیم باردیر قیرق ییل درس آیدارغا فرهاده
(شعر "کونگلوم")
در ادبیات عرفانی نیز عدد چهل معانی تمثیلی زیادی دارد. به طور مثال در اشعار مختومقلی:
قیرقلار له جم بولوپ، پیاله ایچسم
کونجی میخانهدا آیاغ یتیشسه
(شعر "یتیشسه")
قیرق عاشق نعره چکیپ، شعله اوردی اودینی
گوز یاشیمدان سوو آلیپ، سوندوردیگیم بیلمزمینگ؟
(شعر "بیلمزمینگ")
چهل تنلر ارا باش بولیبان باباین دارغان
مقصده یتر آمان-اسن منزله بارغان
(شعر "همخانه گلندیر")
دووره گیریب،گوردوم، اوتورمیشچهلتن
سلام بریب، قولون قوچدوم یارانلار
(شعر "اوچدیم یارانلار")
که البته در این شعرها ، مراد از چهل ها و چهلتن ، "ابدال" است. همچنانکه ایشان در شعری دیگر گفته اند:
قیرق عاشق بار، قیرق ابدال
هر باشدا بیر خیال بار
(منظومهٔ "بلال بار")
تعداد این گونه اعداد نمادین در فرهنگ و ادبیات ترکمن بیش از اینهاست و نگارنده تنها برای یادآوری و آغاز صفحه ای جدید در تحقیقات ادبی و فرهنگی برای پژوهشگران این زمینه ، تنها به ذکر چند نمونه از این گونه اعداد اکتفا نموده و از ذکر بسیاری از شواهد برای هر کدام از آنها نیز خودداری کرده است.
فصل پنجم ریاضیات اعداد
ریاضیات به عنوان جهان اعداد و نسبت ها و هندسه به عنوان عالم اشکال و تناسبات به دلیل ماهیت انتزاعی همواره رابطی میان طبیعت و پدیدههای قابل تفکیک و شمارش آن و میان الهیات و مجردات بوده است. طبیعت مجرّد ریاضیات در نگاه مسلمانان از آغاز واسطهای میان کثرت و وحدت بوده و از طریق ریاضیات سُننی در تقدیس اعداد و رموز ویژه پدیدار شده که با سنت بطلمیوسی و یونانی در بزرگداشت و نمادپردازی اعداد مشابهت دارد. تقدیس اسطوره وار اعداد در شعر سنتی فارسی نیز دیده میشود. در این گونه شعر گذشته از صنایع ادبی بر پایه اعداد که به تعدد وجوه و پدیدهها نظیر هفت آسمان، نُه فلک، هشت فرشته، یکتایی خداوند و غیره اشارت دارد، نوعی قطعیت در تعداد ابیات بعضی قالبها نظیر رباعی و دوبیتی به چشم میآید، شاعری همچون جامی نیز به هفت بیتی بودن غزل اعتقاد جازم و بظاهر عجیبی دارد. مسلماً چنین اعتقادی رمزی در بردارد که این رمز در عدد هفت نهفته است.
محقق: روح الله عرب
دانشجوی رشته کامپیوتر
‡۱ مستدرک وسائل ج ۹، ص ۳۲۹
‡۲ مستدرک ج ۵،ص ۲۳۹
‡۳ الاحتجاج، ص ۸۴
‡۴ بحار ج ۵۳، ص ۲۰۰
‡۵ مستدرک وسائل، ج ۵، ص ۲۱۷
منابع
۱. بانی کاشانی, محمد رضا(۱۳۷۶) الاربعین فی فضائل مولانا امیرالمومنین(ع)
۲. دادخواه، سیدمحمد علی (۱۳۸۳) نوروز و فلسفه هفت سین
۳. دکتر کنجی, حمزه (۱۳۸۴)روان شناسی عمومی
۴. روزنامه کیهان
۵. دادخواه، سیدمحمد علی (۱۳۸۳)نوروز و فلسفه هفت سین
۶. مقله شهرستانی , هومن اسفند، ۱۳۸۵
۷. ماحوزی , مهدی (۱۳۸۵) فارسی عمومی
۸. http://www.turkmenstudents.com
۹. http://www.persianblog.com
۱۰. http://www.۴۰sotun.com
۱۱. http://www.yataahoo.com
۱۲. http://profiles.zendehrood.com
۱۳. http://www.karbalahoseyn.blogfa.com
۱۴. http://adyanvamazahebejahan.blogfa.com
۱۵. http://www.aftab-magazine.com
۱۶. http://www.sarfi.ir/index.html
۱۷. و دیگر منابع که از آوردن نام آن معزوریم
دانشجوی رشته کامپیوتر
‡۱ مستدرک وسائل ج ۹، ص ۳۲۹
‡۲ مستدرک ج ۵،ص ۲۳۹
‡۳ الاحتجاج، ص ۸۴
‡۴ بحار ج ۵۳، ص ۲۰۰
‡۵ مستدرک وسائل، ج ۵، ص ۲۱۷
منابع
۱. بانی کاشانی, محمد رضا(۱۳۷۶) الاربعین فی فضائل مولانا امیرالمومنین(ع)
۲. دادخواه، سیدمحمد علی (۱۳۸۳) نوروز و فلسفه هفت سین
۳. دکتر کنجی, حمزه (۱۳۸۴)روان شناسی عمومی
۴. روزنامه کیهان
۵. دادخواه، سیدمحمد علی (۱۳۸۳)نوروز و فلسفه هفت سین
۶. مقله شهرستانی , هومن اسفند، ۱۳۸۵
۷. ماحوزی , مهدی (۱۳۸۵) فارسی عمومی
۸. http://www.turkmenstudents.com
۹. http://www.persianblog.com
۱۰. http://www.۴۰sotun.com
۱۱. http://www.yataahoo.com
۱۲. http://profiles.zendehrood.com
۱۳. http://www.karbalahoseyn.blogfa.com
۱۴. http://adyanvamazahebejahan.blogfa.com
۱۵. http://www.aftab-magazine.com
۱۶. http://www.sarfi.ir/index.html
۱۷. و دیگر منابع که از آوردن نام آن معزوریم
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست