جمعه, ۱۶ آذر, ۱۴۰۳ / 6 December, 2024
مجله ویستا


فراموش کردن حنجره چند نسل


فراموش کردن حنجره چند نسل
یکی از نقد‌های در‌خوری که تا به امروز روی شعر شاملو نوشته شده، کتابی است که سال‌ها قبل و به قلم محمود نیکبخت منتشر شده است؛ که البته به خاطر چاپ این کتاب در اصفهان و عدم‌توزیع مناسبش کمتر خوانده شده است. او در همان مقدمه تمام حرفش در مورد شعر شاملو را به صورت فشرده می‌گوید: «آثار شعری شاملو، در بر گیرنده دوگونه شعر و صناعت شعری است و نشان‌دهنده اینکه: او همواره میان شاعر و شاهد بودن (کاشف و شارح بودن) در نوسان بوده است.
از یک سو، وی بارزترین چهره‌ای‌ است که با رها کردن آخرین شکل موسیقی قراردادی شعر (وزن نیمایی) توانست به صناعت طبیعی شعر امروز و دستاورد‌های شعری نیما گسترش بخشد، اما از سوی دیگر مشکل اصلی او این است که شعرش (بر خلاف شعر نیما و فروغ) مبین دنیای ویژه شاعر و نگرش و صناعت تازه‌ای نیست و پس از چهار دهه شاعری، هنوز از تشخص شعری بی‌بهره است و نخستین نشانه‌های چنین تشخصی را فقط در چند شعر او می‌توان جست.» با خواندن همین چند سطر مشخص می‌شود که کتاب مورد اشاره کتابی است جدی و روشی انتقادی، و نه توصیفی را به کار بسته است. کتاب شامل پنج فصل است که فصل اول آن به تبیین نظریه نیما و مابقی به ترتیب به چگونگی زبان، بیان، موسیقی و ساختار در شعر شاملو پرداخته است. بهترین قسمت‌های کتاب فصل‌های چهار و پنج را شامل می‌شود.
نویسنده در فصل چهارم با تقسیم‌بندی تکنیک‌های ایجاد موسیقی در شعر شاملو، بسیار مختصر اما جامع به چگونگی ایجاد موسیقی در شعر شاملو پرداخته است و وقتی که می‌بینیم در برخی شعرها موسیقی با « استفاده از صنایع لفظی نثر دیروز» حاصل می‌شود، هوشمندانه می‌نویسد: «اگر شاملو ابتدا وزن نیمایی را طرد می‌کند تا هیچگونه قید و قراردادی مانع فرآیند آفرینش آزاد شعر نباشد، پس از آن، با گرایش به این‌گونه کاربرد‌های تزئینی و قدمایی، زبان و نثر آهنگینی را فراهم می‌آورد و به جای آن قرارداد طرد شده، قید‌ها و زائده‌های دیگری را در آثار خود می‌پذیرد». در فصل پنجم چگونگی ساختار در شعر شاملو بررسی می‌شود که از نظر من این فصل کتاب، نمونه بسیار خوبی از نقد شکل‌گرا در ادبیات فارسی است. نیکبخت شعر سفر را به عنوان بهترین نمونه ساختار روایی در شعر شاملو، بررسی کرده است و به نتایج خوبی هم رسیده است.
او در بررسی ساختاری چند شعری که در این فصل انتخاب کرده، مخاطب را قدم به قدم با خودش می‌برد و در آخر به نتایجی منطقی می‌رسد و در مورد رفتار ساختاری شعر‌ها و بعضا اشتباهات و بی‌دقتی‌های شاملو، منصفانه قضاوت می‌کند. بهتر بود نیکبخت برای موجه‌تر کردن تقسیم‌بندی‌هایش در چگونگی ساختار شعرهای شاملو، برای هر قسمت دست‌کم، نمونه‌هایی را نام می‌برد تا خواننده کتاب هم بتواند به درستی درباره نظرات نویسنده بیندیشد و تحلیل‌های او را با مراجعه به شعرهای شاملو به دقت بسنجد. نیکبخت با نمونه‌های معدودی که آورده، خواسته هم دامنه نقطه نظراتش را باز بگذارد و هم از ایرادهای احتمالی‌ای که به تقسیم‌بندی‌اش وارد می‌آمده، فرار کند.
شاید مهم‌ترین مشکل نیکبخت در بررسی انتقادی شعر شاملو داشتن یک‌سری پیش‌فرض‌های تئوریک و پذیرفتن برخی باید‌ها در زبان و فرم شعر امروز باشد. می‌دانیم که هر منتقدی براساس یک سری نظریه و باورهای تئوریک، نقد می‌نویسد. اما پس از مطرح کردن آن باورها و توجیه آنها برای خواننده آنها را به کار می‌بندد و با تحلیل متن، چگونگی آن باورها را (با حضور مخاطب) در آن بررسی می‌کند. به این ترتیب مرحله داوری خود به خود در ذهن خواننده مقاله صورت می‌گیرد و پویایی چنین مقاله‌ای از خستگی خواننده و صادر کردن پی‌در‌پی حکم‌های تکراری جلوگیری می‌کند. من در اینجا دو تا از پیش‌فرض‌های نیکبخت را مثال می‌زنم و در ادامه به اثر سوء آنها در این کتاب می‌پردازم.
اولین پیش‌فرض نیکبخت، اعتقاد به الزامی بودن زبان گفتاری در شعر امروز است. این پیش‌فرض را ده‌ها بار در طول کتاب بازگو می‌کند و مدام از آن نتیجه می‌گیرد: «شاعر امروز برای تبیین ویژگی‌های درونی و بیرونی خود، از یک سو ناگزیر از آن است که به زبان گفتار برگردد و از مجموعه خصایص و امکانات کلامی و کلمه‌ای آن سود جوید و به ضرورت‌های فردی و شعری خویش پاسخ گوید و از سوی دیگر، مهم‌ترین رسالت اجتماعی وی نیز در همین است که با این آثار در راه پالوده و پیراستن زبان عصر خویش بکوشد» و در چند سطر بعد می‌نویسد: «در حقیقت کاربرد زبان گفتار، تمهید و تعهدی ضروری است که بدون آن شاعر قادر نیست به حضور زمانی و مکانی و رسالت فردی و اجتماعی خود تحقق بخشد» و در ادامه دلیل این احکام را این‌گونه بیان می‌کند: «زیرا زبان گفتار تنها قلمرویی است که مجموعه خصایص و دگرگونی‌های دوره‌ای در آن انعکاس می‌یابد و شاعر فقط با بهره گرفتن از این‌گونه ویژگی‌ها قادر است مابه‌ازاءهای زبانی و بیانی دنیای خود را بیابد و ایجاد کند».
واضح است که این دلایل، چیزی بیشتر از بازنویسی همان احکام نیستند. این پیش‌فرض الزام‌آور زبان گفتار در شعر، نیمی از حجم کتاب را در بر گرفته و بارها به صورت‌های مختلف بیان شده و همواره نتیجه مشابهی گرفته شده است. دومین پیش‌فرضی که مثال می‌زنم، هیچگاه به‌طور مستقیم در کتاب اشاره نشده ولی تنها با خواندن چند صفحه از کتاب متوجه می‌شویم که اکثر انتقاد‌ها از شعر شاملو با یک مقایسه با شعر نیما و به خصوص فروغ ادامه پیدا می‌کند و به صورت ضمنی این مطلب را بیان می‌کند که: شعر فروغ ارزشمند‌تر از شاملو است چه از نظر زبان چه از نظر محتوا.
درواقع نیکبخت در نقد پرشتاب شاملو، فراموش کرده است که چه خصیصه‌هایی شعر شاملو را به حنجره چند نسل از روشنفکران تبدیل کرده است و یا کدام دلیل باعث شده بود که شعر شاملویی، به شعر مسلط چند دهه تبدیل شود. نیکبخت در این کتاب به تعداد کثیری از شعرهای به‌ یاد‌ماندنی و تاثیر‌گذار شاملو اشاره‌ای نکرده و دلیل ماندگاری آنها را بررسی نکرده است و صرفا به نقد ساختاری و زبانی شعر شاملو پرداخته است. در نتیجه چیزی که در واقع راز شاملو و ماندگاری صدایش لقب می‌گیرد، کشف نشده باقی می‌ماند.
اکنون پس از گذشت ۱۰ سال از انتشار کتاب و در دسترس بودن تمام شعرهای شاملو و وارد شدن انبوه نظریه‌های نقد ادبی به زبان فارسی، لازم است نویسنده پیش‌فرض‌های کتاب را‌ به‌ روزرسانی و آن را بازنویسی کند تا پس از انتشار توسط یک ناشر معتبر، نمونه خوب و کاملی از نقد علمی و کتاب مشخص و هدفمندی در نقد بی‌پرده شعر شاملو، در اختیار علاقه‌مندان قرار بگیرد.
حسین ایمانیان
منبع : روزنامه کارگزاران