دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
مجله ویستا
در ایران جنبش زنان، بیسر است
اگر در تبیین جنبش زنان در ایران به دنبال یك مدل ذهنی (ideal type) باشیم و بخواهیم در سطح نظری در مورد آن گفتوگو كنیم، بسته به خاستگاههای این نظریهها و رویكردهای آنها، با تعدد آرا و اختلافنظرهایی عمیق روبهرو خواهیم شد. به تعبیر دیگر، اگر مرجع داوری در مورد جنبش زنان تئوریهای جامعهشناسی سیاسی باشد و بخواهیم واقعیت موجود را با این تئوریها محك بزنیم، نتایج حاصل نیز اگرها و مگرهایی خواهد بود كه، جز برای استفاده در پشت تریبون دانشگاهها و مجامع علمی، كاربرد دیگری نخواهد داشت.
اما اگر بنا باشد مرجع قرائت ما از جنبش زنان ایران كنشهایی واقعی و كنشگرانی باشد كه حول محور شكافهای جنسیتی گرد آمدهاند، آنگاه میتوان از برونداد آن برای تغذیه و تقویت خودِ جنبش نیز سود برد. چنین نگرشی بیتردید هم عملگرایانه (پراگماتیستی) و هم كنشگراست. كنشگراست چون، از طریق قرائت شواهد عینی، مبانی نظری را انتزاع میكند و عملگرایانه است چون، در استخراج مبانی نظری جنبش و تبدیل آن به پروژههای عملیاتی، پایبندی بنیادگرایانه به ایدئولوژی خاصی ندارد.
با در نظر گرفتن نگرش فوق، اصولاً با این رویكرد كه میگوید جنبشها «باید» چنین و چنان باشند و مشخصات جنبش زنان «باید» این و آن باشد مخالف هستم و پرسش را اینگونه مطرح میكنم كه جنبش زنان در ایران «چگونه هست»؟ مطالعهٔ «چگونه هست» ما را به سمت كنشهایی هدایت میكند كه از طریق آن، ضمن وقوف به وجود یك جنبش فعال در میان زنان، مشخصات جنبش، ویژگیهای محلی، اشتراكات منطقهای و جهانی و نیز آسیبها و ضعفهای آن را نیز خواهیم شناخت.
متأسفانه بیتوجهی روشنفكران به جنبش زنان در ایران فاصلهٔ عمیقی میان بخش اكتیو و بخش الیت ایجاد كرده است. نتیجهٔ این بیتوجهی وسعت دامنهٔ قاعدهٔ جنبش (بخش اكتیو) و تنگی مجرا در بخش میانی آن (بخش مبدل و انتقالدهنده) است. گاه همین تغافل دیوار حاشای جنبش را آنچنان رفیع میكند كه قلمِ كاوندگان، به جای تحلیل موقعیت جنبش، ابتدا میباید اصل وجود جنبش زنان را در ایران اثبات كند! در اینجاست كه نگارنده، با وجود علاقه به پرداختن به مباحث تخصصیتری مانند محتواشناسی، آسیبشناسی و... جنبش، ناچار میشود به رسم قدما ابتدا صغراوكبرای قضییهای را اثبات كند كه بدیهی است.
●آنچه «هست»
ارتقای آمار آموزش و تناسب نداشتن آن با اشتغال زنان، بالا رفتن انتظارات و مطالبات زنان روستایی و شهری و ناتوانی دستگاههای ذیربط در پاسخگویی به آنان، تغییر فاحش نقشهای جنسیتی در خانوادهها كه روشنترین شاخص آن بالا رفتن آمار طلاق است، امتداد یافتن دورهٔ جوانی و نیازهای این دوره در میان دختران جوان ـ كه تقریباً ۳۵ درصد كل جمعیت كشور را تشكیل میدهند، تغییر موقعیت زنان در محیط سیاسی و جامعهٔ مدنی از تودههای ذیربط به گروههای سازمانیافتهٔ ذینفع، و در كل، خواست جمعی زنان برای خروج از چارچوبهای سنتی و درخواست آنان برای گسترش ظرفیتهای درون ساختارها (با هر گرایش و ایدئولوژی)، همه و همه شواهدی است دال بر اینكه زنان در جامعهٔ در حال گذار ایران به یك لایه (strata) یا گروه اجتماعی فعال، با كنشهایی ویژه و مؤثر و مطالباتی كه در سطح حداقلی آن اشتراكنظر وجود دارد، تبدیل شدهاند.
مسلماً جنبش زنان در ایران (همزمان با ورود جامعهٔ ایرانی به شرایط گذار ـ عصر مشروطهخواهی) تاریخمند بوده است، یعنی نهتنها دارای تاریخ، بلكه تابع قوانین تاریخی نیز بوده است. اما عواملی همچون تغییرات جمعیتی، مهاجرت از روستاها به شهرها، بالا رفتن سطح آموزش، دسترسی به اطلاعات و ارتباطات (ICT)، تغییر مراجع و منابع فكری و فرهنگی، تغییرات اقتصادی و تأثیر آن در طبقهبندیهای اجتماعی، و تحولات جهانی و منطقهای در چند دههٔ اخیر، بهویژه دههٔ گذشته، جنبش زنان را در فعالترین زمان خود قرار داده است.
●ویژگیهای جنبش چیست؟
۱. جنبش بیسر و دموكراتیك: جنبش زنان در ایران جنبشی «بیسر» است، یعنی فاقد رهبر یا رهبران مشخص است. اما مشحون از گروههای كوچك و بزرگ و كنشگران منفرد است كه بهنوعی از طریق شبكههای ارتباطی غیررسمی و افقی به یكدیگر متصلاند.
جنبش زنان در ایران، به دلیل فقدان رهبر یا رهبران مشخص، دارای ساختی دموكراتیك و مردمی است. تنوع و تكثر درخواستها و نوع فعالیتها از یكسو، و همگرایی و اشتراكنظر در درخواستهای حداقلیِ اجتماعیِ زنان، مانند دسترسی به فرصتهای برابر با مردان و آزادیهای حقوقی مانند ازدواج، طلاق، حضانت، دیه و... باعث میشود كه نوعی توافق ناگفته و نانوشته در نیروهای جنبش جریان یابد. نیز تعدد گروهها و اختلافنظر در درخواستهای حداكثری موجب نوعی رقابت و همافزایی در بدنهٔ جنبش گردیده است. مجموعهٔ این عوامل موجب میشود كه مدیریت جنبش، ساختاری دموكراتیك و مشاركتی و افقی داشته باشد. «بیسر» بودن جنبش یكی از عوامل پایداری آن نیز هست، چراكه از یك طرف مخالفان توان رویارویی با شاخههای متعدد و سرهای ریز و درشت میانی را ندارند؛ و از طرف دیگر، همعرض بودن نیروهای جنبش موجب ایجاد جریان آزاد نقد درونی و تبدیل برونداد به دروندادی وسیعتر میشود.
این تعبیر هرچند نظری است، اما بر مبنای قرائت كنشهای نیروهای جنبش حاصل آمده است. جنبش زنان در انگلستان نیز واجد همین خصوصیات است و یكی از بارزترین نمونههای جنبش بیسر است. نیز جنبش زنان در مصر نیز در دو دههٔ اخیر خصوصیاتی مشابه یافته است. اصولاً مطالعهٔ جنبشهای زنان در كشورهای منطقه نشاندهندهٔ ورود این جنبشها به دوران رهبریت متكثر است.
۲. رقابت و همافزایی در نیروهای جنبش: در حال حاضر، نیروهای متعددی در درون جنبش زنان در حال فعالیتاند. نقطهٔ اشتراك همهٔ این نیروها توافق ضمنی بر ضرورت رهایی زنان از حاكمیت مردسالار است. این نیروها در بخشهای مختلفی فعالاند:
ـ نضج گرفتن جامعهٔ مدنی در سالهای اخیر موجب شده است كه فعالان حاشیهنشین (مارژینالها)، نظیر زنان شهرستانی، زنان روشنفكر دانشگاهی، زنان سیاسی و مدیران سابق جناحهای اقلیت (سیاسی)، دختران جوان با مطالبات كاملاً غیرسنتی و...، برای تثبیت و سازماندهی خواستههای خود، به تشكیل سازمانهای غیردولتی متمایل شوند. روند رو به تزاید تشكیل سازمانهای غیردولتی، صنفی و تخصصی زنان نشاندهندهٔ تجمع نیروهای جنبش در سازمانهای جامعهٔ مدنی است. این سازمانها از طریق شبكههای ارتباطی رسمی و غیررسمی با یكدیگر مرتبطاند.
ـ مطبوعات زنان، كه تا یك دهه پیش تنها تریبون نیروهای جنبش بوده است، هنوز هم نمایندگی نخبگان، نظریهپردازان و مبدّلان را (كنشگرانی كه نقش میانی را بین نظریهپردازان و فعالان بدنهٔ جنبش ایفا میكنند) برعهده دارد.
رقابت این نشریات موجب همافزایی تئوریك و دانشی نیروهای فكری جنبش زنان است. ناشران زن هم در این گروه قرار میگیرند.
ـ فعالیت در فضای مجازی (اینترنت و سایتهای الكترونیكی) نیز میدان فعالیت جدید فعالان جنبش در سالهای اخیر است. هماكنون سایتهای اطلاعرسانی دولتی و غیردولتی، مجلات اینترنتی، وبلاگهای شخصی زنان فعال، گروههای چت و از این قبیل، مناسبترین تریبون برای شفافسازی افكار عمومی فعال در جنبش زنان هستند.
ـ یكی از دستاوردهای اخیر زنان، نفوذ در بدنهٔ میانی مدیریت دولتی است. بسیاری از زنانی كه هماكنون در سمت مدیران ادارههای كل در حال فعالیتاند، تسطیحكنندهٔ مجاری حركت جنبش در كریدورهای چانهزنی با هدف احقاق حقوق شهروندی زنان هستند. اكثر این مدیران، در پیشبرد جنبش، رویكردی اجراییـدولتی دارند، اما با شبكههای ارتباطی نیروهای جنبش، بهویژه در بخش جامعهٔ مدنی، تعامل میورزند.
۳. كاركرد سیاسی با هدف ایجاد تغییرات اجتماعی: تجارب جهانی جنبش زنان نشاندهندهٔ آن است كه منابع قدرت سیاسی، بههنگام ایجاد تغییرات در ساخت قدرت (گذار سیاسی)، از نیروهای زنان به نفع مقاصد خود سود جسته و پس از وصول به اهداف خود، آنان را كنار گذاشتهاند.
تلاشهای شبكههای جهانی و منطقهای زنان در زمان جنگ جهانی اول و دوم و روی كار آمدن دولتهای پس از جنگ، كه به حاشیهرانده شدن نیروهای مردمی جنبش و ایجاد سازمانهای دولتی و رسمی زنان را به دنبال داشت، یكی از این شواهد است.
در ایران نیز تاریخ نهضت مشروطه و انقلاب اسلامی، هر بار شاهد مشاركت وسیع زنان در به قدرت رسیدن جریانها و گروههای سیاسیای بوده است كه، پس از به دست گرفتن زمام امور، زنان را به حاشیه راندهاند. همین حادثه در جریان اصلاحات دوم خرداد نیز تكرار شده است.
تكرار این تجربههای تلخ حكایت از وجود یك قانون تاریخی دارد: اینكه جنبش زنان ناچار از داشتن كاركرد سیاسی است و اینكه چون ماهیت جنبش زنان رسیدن به قدرت سیاسی نیست، لاجرم نتیجهٔ آن به نفع سایر ذینفعان سیاسی تمام میشود.
چه باید كرد؟ آیا میتوان غایت جنبش زنان را صرفاً در محدودهٔ «خیر اجتماعی» (Good Society) نگاه داشت و در خیر اجتماعی نیز صرفاً به دنبال اصلاحاتی روبنایی، بشردوستانه و حمایتی بود؟! و بدین طریق از آفات و آسیبهای ناشی از سوءاستفادهٔ سیاسی از جنبش زنان جلوگیری كرد؟!
البته اصلاحات روبنایی میتواند خواست حداقلی و فوری جنبش زنان باشد، اما جنبش زنان نه بر اساس خیر اجتماعی، بلكه بر اساس تغییرات اجتماعیِ (social changes) ساختاری و نهادی بنا شده است. پیدایش جنبش اجتماعی زنان به دلیل وجود شكافها و بحرانهای جنسیتی است كه اقتضای مواجهه با آن ایجاد تغییرات نهادیِ اجتماعی است. راهبرد نهادینهسازی (جاریسازی) جنسیتی در دستگاههای حكومتی، كه نتیجهٔ آن ترمیم زیربنایی شكافهای جنسیتی است، اقتضا میكند كه بعضی فعالیتها جنبههایی از كاركرد سیاسی به خود بگیرد. مانند همگرایی و نفوذ در جریانهای تصمیمگیر و لابی با احزاب و گروههای مؤثر در قانونگذاری و برنامهریزهای استراتژی كلان.
لذا جوهرهٔ جنبش زنان ایجاد تغییرات اجتماعی به نفع زنان است و نه سهمخواهی در قدرت سیاسی. به تعبیر دیگر، قواعد مشاركت سیاسی در جنبش زنان بهكلی با قواعد بازیهای سیاستمداران متفاوت است. لذا چنانچه جنبش زنان فاقد راهبردها و سیاستهای هدفمند باشد و نتواند هماهنگی متقابلی میان قواعد درون جنبش و قواعد شركای خود ایجاد كند، بهراحتی در دام محیط سیاسی گرفتار میشود و دستخوش استفادهٔ ابزاری خواهد شد.
استفادهٔ ابزاری در عرصهٔ سیاست از جنبش زنان یكی از آسیبهای جدی جنبش زنان در ایران است كه، به دلیل مكرر شدن آن، میتواند یك ویژگی نیز به حساب آید. مقابله با این آسیب نیز امكانپذیر اما وابسته به اصلاح مؤلفههای دیگر جنبش است.
۴. فقدان راهبردهای هدفمند: یكی دیگر از ویژگیهای جنبش زنان در ایران فقدان راهبردهای هدفمند در سطح نیروهای نفوذ جنبش است. فقدان رهبریِ مشخص در جنبش، هرچند كه مزایایی از قبیل مدیریت مشاركتی و هدایت از طریق شبكههای افقیِ رقیب و همافزا و توافق حداقلی بر سر آرمانهای جنبش را به دنبال دارد، اما مانع از تعیین راهبردهای هدفمند برای بعضی درخواستهای اصولی جنبش زنان میشود. برای مثال، بسیاری از نیروهای مؤثر جنبش، الحاق ایران به «كنوانسیون رفع تبعیض از زنان» را با شرایط متفاوتی ضروری میدانند؛ اما جناحبندیهای محیط سیاسی، در طرح این موضوع، موضعگیری نیروهای داخلی جنبش را تحت تأثیر قرار داده و مانع اتخاذ راهبردی یكسان و فراگیر شده است.
ناتوانی نیروهای جنبش در اتخاذ راهبردهای هدفمند، با حفظ تنوع نگرشها، آسیب مركزی و اصلی جنبش است و وجود همین آسیب نیز موجبات آسیبهای زنجیرهای دیگر، مثل استفادهٔ ابزاری در عرصهٔ سیاست از زنان، فاصله گرفتن مبدّلان از نیروهای فعال جنبش و... را فراهم میكند.
صرفنظر از تمام گفتهها و اندیشهها، جنبش زنان در ایران ضمن برخورداری از ویژگی محلی و داخلی، در دامنهٔ فرآیند فراختر جنبش جهانی زنان در حال حركت است؛ و نادیده گرفتن آن جز انفعالپذیری در برابر تحولات جهانی و بحرانزایی، حاصل دیگری نخواهد داشت.
محبوبه عباسقلیزاده
منبع : ماهنامه زنان
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست