یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

دانست خواست و مقدر کرد


دانست خواست و مقدر کرد
مطلبی كه از پی می آید با نگاه و تاملی بر نخستین آیه سوره قدر، به تبیینی معنا شناسانه از قدر پرداخته است. واژه بنیادی« لیلهٔ القدر» اصلی ترین محوری است كه سوره مباركه قدر پیرامون آن فروفرستاده شده. به طوری كه در این سوره شریف پنج آیه ای ۳ بار تكرار شده است. انا انزلناه فی لیلهٔ القدر- اولین نكته صوری قابل تعمق در آیه آغازین سوره حرف تحقیق و تاكید« ان» است كه این تاكید می تواند هم گواهی باشد بر اهمیت نزول قرآن و هم اهمیت لیلهٔ القدر. دومین نكته ضمیری است كه همراه «انزلنا» آمده و مرجع ضمیر (قرآن) به سبب اشتهارش و علمیت آن نیامده كه باز دال بر عظمت قرآن كریم است. نكته سوم كاربرد ضمیر متكلم مع الغیر«نا» است كه حضرت باری برای ذات یگانه مقدس خویش به كار گرفته و آن هم نمایشگر جلالت آنچه فرو فرستاده شده است. نكته دیگر اینكه این قرآن با اهمیت خاص خود در شب قدر نازل شده است و تازه در اینجا ما برای اولین بار در قرآن با مفهوم« لیله القدر» آشنا می شویم. البته قبلاً این معنا كه قرآن در شبی خاص نازل شده است در آیات ابتدایی سوره دخان آمده است.«والكتاب المبین، انا انزلناه فی لیله مبارك» سوگند به كتاب مبین [قرآن] همانا ما آن را در شبی مبارك نازل كردیم. چنان كه مشاهده می شود در این آیات برخلاف آیه ابتدای سوره قدر صراحتاً مرجع ضمیر«ه» (انزلناه) قبل از ضمیر آمده است و این معنا كه این كتاب عظیم در شبی مبارك نازل شده، اما اشاره ای به واژه«لیله القدر» ندارد و توصیف به«لیله مبارك» شده است.به نظر می رسد با همین معنا در ابتدای سوره معنای اصلی سوره كه نشان دادن جلالت و عظمت قرآن و شب قدر است، بیان شده باشد با این توضیح كه قرآن و شب قدر به عنوان ظرف و مظروف كه البته حیثیت مكانی و زمانی نیستند به طریقی متقابل عظمت و جلالت دیگری را نشان می دهند و بقیه آیات توصیف این«لیله قدر» است كه تا به حال صحبتی از ان نشده است. علامه طباطبایی(ره) در راجع بودن ضمیر«ه»در (انزلنا) به قرآن این گونه برداشت می كند كه همه قرآن در شب قدر نازل شده و نه بعضی از آیات آن و مؤید سخن خود را نیز تعبیر«انزال» به معنای فروریختن و فرستادن یكپارچه در مقابل تنزیل (نزول تدریجی) می آورد. علامه با این برداشت خود سرانجام این چنین نتیجه می گیرد كه قرآن در شب قدر یكپارچه نازل شده و با توجه به صراحت برخی از آیات دیگر كه ناظر بر نزول تدریجی قرآن است استدلال می كند كه قرآن به دو گونه نازل شده است یكی به صورت دفعی و در شبی معین (شب قدر) و دیگر بار نیز بتدریج در طول بیست و سه سال نبوت كه آیه شریفه ۱۰۶ سوره اسرا و ۳۲ سوره فرقان منظور همین نزول تدریجی است.در اینجا به نظر می آید علامه توجه به این مسئله ندارد كه قرآن اسم جنس است و می تواند هم بر یك آیه و سوره و حتی یك كلمه از قرآن اطلاق شود و هم بر تمام آن.همچنان كه در ملاحظات گفتاری نیز این ابهام معنایی اگر قید و تخصیصی یا قرینه ای نباشد وجود دارد. مرحوم محمدتقی شریعتی در تفسیر نوین با مثالی به این موضوع این گونه اشاره دارد كه مثلاً وقتی گفته شده هر گاه قرآن خوانده می شود گوش فرا دارید... منظور اعم از حتی یك آیه از قرآن است. و كلام علامه طباطبایی در قول به یكپارچگی نزول قرآن در اینجا محل بحث است.با این توجه نكته اصلی بحث در اینجا انزال یا تنزیل قرآن است و اینكه اصولاً بر حسب روایات شیعه پیامبر(ص) در بیست وهفتم رجب با آیات آغازین سوره علق [دقیقاً سوره قبل از قدر] مورد خطاب ذات احدیت برای برانگیختگی واقع شد و حال اینكه طبق نص صریح آیه اول سوره قدر و آیه ۱۸۵ سوره بقره (شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن...) قرآن در ماه رمضان نازل شده است.در تفاسیر مختلف و روایات گوناگون جمع میان این دو قول صریح با گفتارهای گوناگونی مكتوب شده است:
الف) برخی از مفسران اعتقاد دارند قرآن از لوح محفوظ به یكباره به آسمان دنیا یا بیت معمور انزال داشته و از آنجا طی بیست وسه سال بر قلب پیامبر نازل شده است [فیض كاشانی در تفسیر الصافی می نویسد مقصود از بیت معمور قلب پیامبر است]. علامه طبرسی (رض) به نوعی از قائلان به این نظر بوده است. این توجیه بیشترین رویكرد و عقلانی ترین موضع را با توجه به آیات دیگر قرآن كریم داراست.
ب) طبرسی (رض) در مجمع البیان در تفسیر سوره قدر توجیه دیگری را نیز از«مقاتل» نقل می كند با این نظر كه خداوند قرآن را از لوح محفوظ بر فرشتگان در آسمان فرو می فرستاده و در شب قدر هر سال، همان مقداری از قرآن را كه جبرئیل در طول سال به تدریج برای پیامبر می آورد یكباره نازل می كرد. امام فخر رازی نیز همین نظر مقاتل را كه طبرسی نقل می كند پذیرفته است.
ج) توجیه دیگری كه این نیز ماهیت عقلانی و كلامی دارد و در بعضی مواقف دلالت های ظاهری نیز (مثل اسم جنس بودن قرآن) بر این تفسیر و معنی دلالت دارد این است كه؛ انزال در شب قدر یعنی كه این قسمت یا این سوره و آیات در شب قدر نازل شده و اصل همان نزول تدریجی است.
البته این توجیه نیز محل نزاع و تامل است؛ اما مسئله دیگر واژه«لیلهٔالقدر» است. تركیب لیله القدر و معنای آن به عنوان شبی كه در توضیحات بعدی سوره (از هزار ماه برتر است(۱) و ملایكه در آن شب هر كدام به اذن پروردگار خود گروه گروه به زمین می آیند و... حاصل جمع لیله و قدر است كه تمامی اهمیت محوری سوره نیز براساس معنای همین كلمه است. در«لسان العرب»واژه قدر با معانی ذیل به كار رفته است؛ توانا شدن بر چیزی، توانستن، قوت یافتن، اندازه كردن، آماده ساختن و تعیین وقت كردن.هیچ منافاتی ندارد كه امری در شب قدر مقدر بشود ولی در ظرف تحققش طوری دیگر محقق شود، زیرا كیفیت موجود شدن مقدر امری است و دگرگونی در تقدیر امری دیگر است. همچنان كه هیچ منافاتی ندارد كه حوادث در لوح محفوظ معین شده باشد ولی مشیت الهی آن را تغییر دهدراغب اصفهانی در«المفردات» راجع به تقدیر (قدر بر وزن تفعیل) می نویسد؛ تقدیر خداوند نسبت به اشیاء دو گونه است، یكی قدرت دادن، دیگری قراردادن چیزی بر مقدار و وجه مخصوص به اقتضای حكمت. اما قدر در قرآن در معنای فعلی و اسمی خود در صیغه های متفاوت و معناهای گوناگون ده ها بار به كار رفته است. طبق نظر بسیاری در آیه شریفه مورد نظر و همچنین آیه آغازین سوره «دخان» قدر به معنای تقدیر و تدبیر امور خلقت، حكم و قضاست. علامه طبرسی در«مجمع البیان» و علامه طباطبایی در«المیزان» هر دو به این معنی اعتقاد دارند. البته برخی نیز قدر را به معنای«منزلت» آن گونه كه در آیه ۹۱ سوره «انعام» آیه ۷۴«حج» و آیه ۶۷«زمر» آمده در نظر گرفته اند و برخی مفسران دیگر با قرینه آیه چهارم سوره تنزل الملائكه و الروح... واژه قدر را به معنای ضیق و تنگی می دانند از آن جهت كه زمین با نزول پی درپی ملائك تنگ شده است، (اما با معنای تقدیر و تدبیر) خلقت است كه معنای روایات بسیاری كه در چیستی و فضیلت شب قدر از طرق عامه و خاصه رسیده مفهوم اصیل خود را باز می نمایاند. علامه طباطبایی (ره) درباره مفهوم شب قدر در المیزان این توضیح را دارد كه شب قدر خود یكی از شبهای ماه رمضان از هر سال است و در هر سال در آن شب همه امور احكام می شود. علامه منظور خود از احكام كردن امور را از جهت اندازه گیری معرفی می كند و در پاسخ به پرسش مقدری كه آیا هیچ امری از آن صورت كه در شب قدر تقدیر شده باشد در جای خودش با هیچ عاملی دگرگون نمی شود، می گوید؛ هیچ منافاتی ندارد كه امری در شب قدر مقدر بشود ولی در ظرف تحققش طوری دیگر محقق شود، زیرا كیفیت موجود شدن مقدر امری است و دگرگونی در تقدیر امری دیگر است. همچنان كه هیچ منافاتی ندارد كه حوادث در لوح محفوظ معین شده باشد ولی مشیت الهی آن را تغییر دهد.
سپس ایشان استناد می كند به آیه ۳۹ سوره «رعد« با این مضمون كه؛ «خدا هر چه را كه از مقدرات بخواهد محو و هر چه را بخواهد اثبات می كند و كتاب تغییرناپذیر نزد اوست.» علامه در تفصیل بیشتر مطلب می نگارد؛ علاوه بر اینكه استحكام امور به حسب تحققش مراتبی دارد، بعضی از امور شرایط تحققش موجود است و بعضی ها ناقص است و احتمال دارد كه در شب قدر بعضی از مراتب احكام تقدیر بشود و بعضی دیگرش به وقت دیگر موكول گردد كه البته این با برخی از روایات سازگار نیست.۲ با این اوصاف در تفسیر و تحلیل «لیله قدر» در آیه یادشده، ورود به بحث جبر و اختیار و قضا و قدر بعنوان مبحثی مهم در فلسفه و به ویژه كلام اسلامی ناگزیر به نظر می رسد كه متاسفانه مجال پرداخت به آن در اینجا نیست اما ذكر دو نكته درباره مفهوم (بداء) نیز در اینجا می تواند ما را به گوشه ای دیگر از بحث آشنا كند.(۳)طریحی در «مجمع البحرین» می گوید: معنی بداء درباره خداوند قضاء مجددی است در هر روز برحسب مصالح بندگان كه نزدشان ظاهر نبود، همچنان كه شیخ كلینی نیز در اصول كافی از حضرت صادق(ع) نقل می كنند كه (علم و شاء و اراد و قدر و قضی و امضی) یعنی خداوند دانست و خواست و اراده كرد و اندازه گرفت و فرمان داد و اجرا كرد.بنابراین در روایاتی كه درباره این شب ارجمند و فضیلت ها و فلسفه آن صحبت می شود، مبنی بر اینكه بنده با تقدیر مقدرات خود در این شب چه می تواند به دست بیاورد و چگونه و آیا در این میان اختیار او سلب نشده است، از جمله پرسشهای مطروحه ای است كه با مبانی ای كه به صورت مجمل به آن اشاره شد قابل پاسخ خواهند بود.آخرین نكته ای كه در این درنگ بر ساحت نورانی آیه «انا انزلناه فی لیله القدر» به تقصیر بصیرت ما می رسد مسئله تاریخ مبهم لیله قدر است. قبلا گفته شد كه طبق صراحت آیه اول سوره «قدر» قرآن در شب قدر نازل شده و باز طبق صراحت آیه ۱۵۸ «بقره» قرآن در ماه رمضان نازل شده كه این یعنی شب قدر به احتمال قریب به یقین در ماه رمضان است، اما میان روزهای اول، هفدهم، نوزدهم، بیست و یكم و بیست و سوم و بیست و هفتم اختلاف نظر وجود دارد.گروهی بر حسب منظور از «یوم الفرقان» در آیه ۴۱ انفال، شب هفدهم رمضان را كه در آن روز پیامبر با مشركین در غزوه بدر مواجهه پیدا كرده، شب قدر معرفی می كنند. طبری می نویسد: قرآن وقتی بر رسول خدا (ص) نازل شد كه هجده شب از رمضان گذشته بود(۴). بنابراین شب قدر شب نوزدهم؛ یعنی شب آغاز نزول قرآن می شود؛ اما در مجمع البیان بر طبق آرای اكثر محققان شیعی شب قدر را در یكی از شبهای دهه آخر رمضان شناسایی می كنند(۵). طبق روایات زیادی نیز بر شب بیست و سوم تاكید شده چنان كه «زراره» از امام باقر و صادق علیهماالسلام نقل می كند كه فرمودند: شب بیست و سوم همان شب «جهنی» است و حدیث «جهنی» این است كه گفت: «بر رسول خدا(ص) عرضه داشتم، منزل من از مدینه دور است، دستورم بده در شب معینی داخل مدینه شوم، فرمود شب بیست و سوم داخل شو» قابل ذكر اینكه اگر چه بین اهل سنت معروف است كه شب قدر در شب بیست و هفتم رمضان است اما آنها نیز روایت «جهنی» را به طرق مختلف نقل كرده اند.سر آخر اینكه درباره فلسفه ابهام زمان شب قدر نیز می توان گفت، یكی به خاطر اینكه مردم چند شب را با احتمال قدربودن به قدر توان به عبادات پرداخته و از معاصی دوری جویند كه البته توجیه زیباتری نیز در نسبت با آن وجود دارد طبق روایتی كه از امام باقر(ع) نقل شده كه فرمودند: اگر شب قدر را معین نكرده اند به منظور تعظیم امر آن بوده تا بندگان خدا با گناهان خود به آن اهانت نكنند.
پی نوشت ها:
۱- برتری شب قدر بر هزار ماهی است كه در آن شب قدر نباشد در غیر این صورت نوعی دور به وجود می آید چرا كه هر سال برای خود شب قدری دارد و....
۲- المیزان جلد بیستم جزء سی ام، ص ۷۶۶
۳- بداء در لغت به معنی ظهور است و اصطلاحا هرگاه كسی از رای و حكم گذشته خود صرف نظر كرده نظر جدیدی پیدا كند می گویند برایش بداء حاصل شده است كه بدیهی است بداء به این معنی برای خداوند روا نیست.
۴- تاریخ طبری ج ۲ ص ۳۰۰
۵- مجمع البیان، طبرسی ج ۱۰ ص ۵۱۸

یاسر هدایتی
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید