چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
انقلاب برای زنان
از عهد باستان تا سه دهه پیش، سرنوشت زن در جامعه ایران بهگونههای متنوعی رقم خورده است كه از اوج عزت تا حضیض ذلت نوسان دارد. بدونشك جایگاه شخصیت فردی و اجتماعی زن در ایران قبل و بعد از اسلام و قبل و بعد از انقلاب اسلامی را نمیتوان یكسان دانست. تبدیلشدن زنان قبل از انقلاب به شیرزنانی كه در عرصه انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی حماسههای سترگ پدید آوردند، كار ساده، آسان و كوچكی نیست بلكه به نوعی معجزه میماند كه در حركت تاریخی انبیا قابل مشاهده است. در این مقاله با این موضوع آشنا میشوید كه چرا و چگونه زن ایرانی به اوج عزت و سربلندی و مشاركت و كارآمدی رسید؛ چنانكه شاید نمونه كمیابی در جوامع معاصر بهشمار آید.
زنان نیمی از جمعیت كشور و ركن ركین آن را تشكیل میدهند و سهم زنان در تحولات جامعه بر هیچكس پوشیده نیست. وضعیت اجتماعی زنان ایران در طول تاریخ پرفراز و نشیب این مرز و بوم، دستخوش تغییر و تحولات فراوان بوده است. انقلاب اسلامی به رهبری امامخمینی تحولی اساسی و ژرف در وضعیت زنان جامعه ایران پدید آورد. انقلاب اسلامی جایگاه و منزلت زنان را اعتلا بخشید و دامنه مشاركت آنان را گسترش داد. برای درك بیشتر وضعیت زنان ایرانی چهار دوره اساسی تاریخی را باید شناسایی و بررسی نمود: ایران قبل از اسلام؛ دوران اسلام تا زمان پهلوی؛ دوره سلطنت پهلوی؛ بعد از انقلاب.
● ایران قبل از اسلام
در این دوره زنان نقشی در تاریخ و جامعه ندارند. در اواخر دوره ساسانی شاهد پادشاهی چندماهه چند زن هستیم اما این مساله درواقع از فروپاشی و ضعف حكومت ساسانی ناشی میشد. درهرحال، نه در آثار مكتوب و نه در سنگنوشتههای عصر ساسانی نقشی از زنان مشاهده نمیشود.
● زنان در دوران اسلام
علیرغم مبانی اعتقادی و ارزشی اسلام، زنان جامعه ایران در دوره اسلامی، چه در دوران حكومتهای غیرایرانی اموی و عباسی و چه بعد از آن در دوران حكومتهای وابسته ایرانی كه حاكمانشان تبار مغولی یا تاتاری داشتند، نقش تعیینكنندهای ایفا نكردند و همچنان در سایه ماندند. اولینبار در تاریخ ایران، زنان در جنبشهای صدساله اخیر مشروطه و تنباكو حضور متمایزی در اجتماع یافتند. این جنبشها بهلحاظآنكه در مقطع تاریخ معاصر ایران قرار میگیرند و جهتگیری مبارزه با استبداد و استعمار داشتند، دركل از اهمیت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خاصی برخوردارند.
● زنان در دوره سلطنت پهلوی
در جامعه قبل از انقلاب اسلامی، بهلحاظ سلطه فرهنگ بیگانه و در نتیجه شكلگیری یك بافت اجتماعی خاص، هرگونه تحرك و فعالیت سیاسی از زنان مسلمان سلب شده بود. جامعه پیش از انقلاب در قبال نقش و جایگاه زن دركل دو گونه نگرش داشت: ۱ــ نگرشی كه زن را عنصری زیبا، افسونگر، تنوعآفرین و گذراننده اوقات فراغت هوسبازان میدانست ۲ــ نگرشی كه زن را همچون پیچك ضعیفی معرفی میكرد كه تاب هیچ مقاومتی در مقابل طوفان حوادث ندارد و انتظار هیچ كار جدی و مهمی از او نمیرود. زن در صحنه اجتماع آن روز الهه دلفریبی بود كه تنها نقش دلبری خویش را خوب میدانست، زندگی او عاری از هدف بود و عمر خود را در تاریكی و بیخبری سپری میكرد.[i] با روشنشدن اولین شعلههای انقلاب، زن ایرانی كه قبل از آن تنها ایفاگر نقشی بسیار ساده و ناقص و بیخبر از نقش سازنده و ارزشمند خود بود، حصار بیبندوباری را درهم شكست، قیام كرد، همپای مردان جامعه به مبارزه برخاست و بدعتی نو گذاشت.
این امر با معیارهای جامعهشناسان غربی سازگار نبود. به عقیده آنان زن در جامعه اسلامی از حقوق خود محروم بود و زنها عناصری ناراضی در میان مسلمانها تلقی میشدند. بنابراین آنها فكر میكردند اگر انقلابی با اهداف اسلامی پیدا شود و خواهان برقراری ارزشهای اسلامی باشد، زنان حتما در جبهه مخالف این انقلاب قرار خواهند گرفت؛ چون براساس فرضیه آنها، زنان جوامع اسلامی باید از جامعهای كه قرار است با معیارهای اسلامی اداره شود، ناراضی باشند؛ اما در عمل زنان شركت گستردهای در انقلاب داشتند. آنها خودشان را باور كردند، رشد و زیستن آموختند، با وسعتبخشیدن به آرمانها، پیكره اجتماع را با ستونهای عشق، محبت و ایمانشان مستحكم كردند و حقیقت زیبایی دل و توانایی قوه ادراك خود را به نمایش گذاشتند. اما سوال مهم و نكته اساسی این است كه چرا زن ایرانی علیرغم رفاه ظاهری كه حكومت پهلوی برای او فراهم كرده بود، باز هم به مبارزه برخاست و چه عاملی باعث این تحول و دگرگونی گردید؟
در این مقاله سعی خواهد شد به سوال فوق با تاكید بر تاثیر دیدگاه احیاگرانه اسلام و نقش موثر رهنمودهای امامخمینی(ره) پاسخ داده شود؛ چراكه حضور موثر این دو در بهفعلیتدرآوردن شخصیت مسخشده و مكتوم زن مسلمان در جامعه ایران و گسترش مشاركت اجتماعی آنان نقش موثر داشت.
▪ عوامل تحولزا در وضعیت زنان عصر پهلوی
۱) بحران هویت:
همانگونه كه اشاره شد، هویت و اصالت زنان در عصر پهلوی بهكلی از بین رفت و رژیم نیز با اعلام اجتماعی آزادی زنان و بازنمودن دروازه تمدن بزرگ، هدفی جز غارت ارزشهای اسلامی و فرهنگ ملی و لگدمالنمودن شخصیت زن نداشت. زنان نیز باور كردند كه تنها جهت نیل به اهداف شوم خلق شدهاند و عرصه سیاست آنها را با مطامع خاصی هدف گرفت. «وقتی در قشر تودههای مردم نگاه میكردی، در بین زن و مرد، هر دو طایفه ارزش به لباس بود و به طرز لباسپوشیدن و دوختن لباس و آرایش هركه بهتر لباس میپوشید و شیكتر بود در لباس ارزشش پیش مردم بیشتر بود و هر زنی كه آرایشش به طرز اروپایی بود و لباسش از آنجا الهام میگرفت، این پیش زنها هم ارزشش زیادتر بود، البته پیش اكثریت ارزشها همه به امور مادی بودند.»[ii]
در عصر پهلوی بزرگترین ظلم و ستم در حق زنان روا شد. آنها دریافته بودند كه زن در جامعه نقش انتقالدهنده فرهنگ را بر عهده دارد و برای تغییر یا بهانحطاطكشیدن فرهنگ، اول باید زن را منحرف كرد و به انحطاط كشید كمكم زن به مثابه یك شیء تلقی شد؛ كه هم خود او قابل فروش بود و هم چاپ عكس او روی كالا، به فروش تولیدات كمك میكرد. اما آیا شخصیت زن ایرانی این بود؟ آن همه رشادت و دلیریهای زنانی چون زینبپاشا[iii] و معترضان به انحصار تنباكو كجا، وضعیت زنان عصر پهلوی كجا!؟ زنان كشورمان در عصر پهلوی خویشتن خویش را گم كردند. نقطه شخصیت كاذبی كه پهلویها به زن داده بودند، با هویت اصلی او مغایر بود. آنها به زن فقط درحد یك بدن و فرم نگاه میكردند نه یك فرد متفكر، سازنده، خلاق و مكمل مرد. بنابراین حادترین سوال برای زن آگاه آن عصر این بود كه «چگونه باید بود؟»؛ زیرا میدانست بدانگونهكه هست، نمیماند و نمیتواند بماند. درواقع زن ایرانی ماسك جدیدی را كه میخواستند بر چهره او بزنند، نمیپذیرفت. او میخواست خودش تصمیم بگیرد، خویشتن جدیدش را خودش انتخاب كند و چهره جدیدش را آگاهانه، مستقل و اصیل آرایش نماید. رژیم پهلوی تلاش میكرد با ایجاد تغییرات روبنایی در وضعیت اجتماعی ایران از جمله دگرگونی در ظاهر، لباس و چهره زن ایرانی، تصویری كاذب از او به جهانیان ارائه دهد. كشف حجاب و ترغیب زنان ایرانی به آراستن چهره و ظاهر خود و مشاركتدادن چند زن از طبقه حاكمه در برخی فعالیتهای اجتماعی و سیاسی، از جمله تلاشهای آن رژیم برای مدرنجلوهدادن ایران بودند. این سیاستها اكثریت زنان جامعه، بهویژه زنان متدین و مومن را از تحصیل و فعالیتهای اجتماعی محروم كرد و صرفا شمار اندكی از زنان متعلق به طبقات خاص، امكان تحصیل و مشاركت نمادین در امور اجتماعی و سیاسی را داشتند.
از طرفی جامعه ما مسلمان بود. زن مسلمان ایرانی میخواست در انتخاب خود مستقل باشد؛ چراكه او خودش را وابسته به یك تاریخ، فرهنگ، مذهب و جامعهای میدانست كه روح و سرمایهاش را از اسلام گرفته بود؛ لذا این زن وقتی در این جامعه میخواست خودش را بسازد و خودش باشد، نمیتوانست از اسلام بینیاز و نسبت به آن بیتفاوت باشد.[iv]
بنابراین زن ایرانی از آن قالب فرمایشی و عروسكی بیرون آمد و در نهایت خویشتن گمشده خویش را یافت و به همان زن قهرمان و حماسی ایران تبدیل گردید.
۲) نوسازی:
ایران در زمان پهلوی پسر، از یك دولت نیمهفئودالی آسیایی به یك دولت متمركز سرمایهداری وابسته به امریكا تبدیل شد. این تغییر، در تمام ابعاد زندگی و بهویژه در ابعاد اقتصادی و اجتماعی جامعه تاثیر بسیار گذاشت. فرآیند نوگرایی امتیازاتی را برای بخشهایی از طبقه بالای جامعه و طبقه متوسط در حال ظهور به بار آورد اما به بخش سنتی طبقه متوسط، یعنی به تجار، بازار و خردهبورژوازی آسیب وارد نمود. این طبقه از قدیم ارتباطی تاریخی با روحانیون برقرار كرده بود. تعارضی مستمر و جناحبندی شدیدی بین نوگرایان در حال افزایش و روحانیون قدرتمند و بازار سنتی وجود داشت؛ چراكه جناح مقابل نوگرایان، دگرگونیهای فرهنگی و اقتصادی را تهدیدی جدی برای خود میدانست. وضعیت زنان قسمتی از موضوع این اختلاف بود. در دوران پهلوی از زنان بهعنوان عناصر نوگرایی استفاده میشد[v] و كشف حجاب از نمونههای بارز آن بود.
رضاخان در تاریخ هفدهم دی ۱۳۱۴ فرمان كشف حجاب را صادر كرد. ذكر این نكته ضروری است كه استعمارگران مخصوصا انگلیس رهبری سیاسی این قضیه را به عهده داشتند؛ زیرا آنها میخواستند زن ایرانی را بیحجاب كرده و از قالب اسلامی خود بیرون بكشند و به داخل اجتماع بیاورند تا به قول خودشان با مردان یكسان نمایند. آنها بیبندوباری زنان و خودآراییشان را بهترین و موثرترین وسیله برای گمراهساختن مردان و جوانان كشور میدانستند و در سایه آن میخواستند با سرگرمنمودن مردم ایران به شهوترانی، تجملپرستی، تشكیل مجالس شبنشینی و... ضربه مهلكی بر پیكر اجتماع مسلمان ایرانی وارد سازند تا به مقاصد استعماریشان در این كشور اسلامی برسند. هدف دیگر آنان، مصرفیكردن جامعه ایرانی بود؛ چراكه تا قبل از آن جامعه روی پای خود ایستاده بود و بههرنحو ممكن بار اقتصاد خود را به منزل میرساند؛ اما بعد از بیحجابكردن زنان و مصرفیشدن جامعه ایرانی و گشودهشدن مرزهای مملكت به روی خارجیان، تعدادی از افراد جامعه شیفته مظاهر غربی گشته و شیدای تمدن غرب شدند و به صورت آلت فعل بیاراده در اختیار آنان قرار گرفتند.
محمدرضا پهلوی در كتاب «پاسخ به تاریخ» میگوید: «در عصری كه در كشورهای مترقی روزبهروز درهای مراكز علم و اقتصاد و سیاست به روی زنان بازتر میشود، ایشان همچنین پردهنشین باشند و حق كمترین دخالتی در امور اجتماع كشوری كه خود نیمی از آن را تشكیل میدهند، نداشته باشند؟ برای ازمیانبردن این ظلم و تبعیض بزرگ اجتماعی بود كه پدرم در سال ۱۳۱۴ حجاب زنان را كه مانع اصلی آنان از شركت در زندگی اجتماعی بود، ملغی كرد و پسازآن به آنان امكان داد كه مانند زنان كشورهای مترقی در شئون مختلف اداری و اجتماعی به كار بپردازند.»[vi]
اما برخلاف آنچه آنان میپنداشتند، این عمل نهتنها موجب مشاركت زنان نشد بلكه حداقل نتیجه آن این بود كه جامعه مذهبی ایران وقتی خود را در مقابل سوادآموزی به قیمت برهنگی نوامیس خود دید، راه تحصیل را بر فرزندان خود بست و بهاینترتیب عملا بر روند رشد تحصیلی كشور نیز ضربه وارد شد؛ زیرا این قشر دریافتند كه راه حركت به سوی تمدن و توسعه، بازشدن راه برای شكوفایی استعدادهای اجتماعی است، نه آموختن مصرفگرایی و دنبالهروی از مظاهر منحط فرهنگی.
شایان ذكر است كه در ابتدای فعالیتهای زنان، همواره سعی میشد رنگ و بوی مذهبی آن حفظ شود، بهطوریكه در سرلوحه اساسنامه اولین جمعیت زنان ایران ــ یعنی انجمن نسوان وطنخواه ــ بر شعائر و قوانین اسلامی تاكید شده بود.[vii] اما بعدها با دخالت دولت در مسائل زنان، این تحولات شكل تحمیل پیدا نمود. ازآنپس انجمنهای زنانه همگی با دربار مرتبط بودند. همانطوركه زندگی زن و تحولات اجتماعی و فرهنگی در زمان قاجار نمیتواند دور از تعارضات امپریالیسم روسیه و انگلستان بررسی شود، در دوران پهلوی نیز نظام اقتصاد سرمایهداری و سرگشتگی بین سه عنصر اسلام، ملیگرایی و غربگرایی را نمیتوان به دور از روابط خارجی تحلیل كرد.
در ایران نیز مانند همه نقاط دنیا، زنان كمتر از مردان از نوگرایی بهره بردند. زنان شهری و روستایی هركدام به تناسب شیوه زندگیشان از دگرگونیها تاثیر پذیرفتند. نوگرایی به شكاف میان شهر و روستا، افزایش ثروت، توزیع نامناسب آن در سطح جامعه و نهایتا قطبیشدن جامعه انجامید. فشار سیاسی و فساد اداری بیش از هرچیز در این زمینه مشكل آفرید.مطابق نگرش سنتی توسعه، مردان هدف اولیه جذب صنعت بودند. بنابراین بهرغم فرصتهای كاری و دورهای، درآمد تعدادی از زنان شهری كاهش یافت. مدرنیزاسیون موقعیت زنان روستایی را بدتر كرد. دگرگونی در مناطق روستایی، افزایش شهرنشینی و مهاجرت از روستاها به شهرها در دهههای گذشته، وابستگی اقتصادی زنان را به مردان بیشتر كرد. درصد بیسوادی بالا و نزدیك به هشتادوسهدرصد بود. ازدواج در سن پایین رواج داشت. در پی مهاجرت مردان، زنان نیز روستاها را ترك كردند و جمعیت حاشیهنشین شهرها را تشكیل دادند. این زنان در زندگی اقتصادی وابسته شوهر و بدون نقش تولیدی، وضعیت محدود اجتماعی را تجربه كردند و با فشار مصرف شهری مواجه شدند.
وضعیت زنان شهری نیز دگرگون شد. در این دوران میزان تعلیم و تربیت و اشتغال زنان افزایش یافت اما تغییر عمده در وضعیت زنان حاصل نشد. در سال ۱۳۴۱ حق رای به زنان اعطا شد. در پی آن دو نفر به نمایندگی مجلس انتخاب شدند اما بیشترین مشاغل خاص گروههای بالای اجتماع بود. مشاركت در سطح توده هیچگاه به معنای واقعی اتفاق نیفتاد.
۳) تحریف فرهنگ اصیل ایرانی ــ اسلامی:
زنی كه حجاب نداشت و خود را میآراست، در اجتماع آزاد بود. به هر كجا كه میرفت راه برایش باز بود و هیچ مانعی بر سر راه او وجود نداشت. رژیم ادعا میكرد به زنها آزادی اعطا كرده و بهنوعی حجاب و عفاف زن را ظلم و تبعیض نسبت به او میدانست. به اسم آزادی و نوسازی، رژیم هر بلایی كه میخواست، بر سر فرهنگ جامعه درخصوص زنان آورد. در كنار دو الگوی زن مدرن غربگرا و زن سنتی، قشری اساسی در میان زنان تشكیل شد كه خواهان غربگرایی نبود اما درعینحال تحصیلكرده بود و كار میكرد. این قشر جدید كاملا سیاسی بود، احساسات ضدغربی داشت و فرآیند نوگرایی به شكل زمان شاه را امپریالیستی میدانست. مبارزه علیه زن غربزده بخشی از مبارزه آنها بود. این قشر از زنان نهایتا به خیل طرفداران انقلاب اسلامی پیوستند. تمامی عوامل، دركل به سیاسیشدن توده عظیمی از زنان منجر شدند و ازاینطریق محیط مناسبی برای شركت زنان در فرآیند انقلاب اسلامی فراهم گردید.
مساله تحول زنان و شركت آنان در انقلاب را از دید روانشناختی اینگونه میتوان تعبیر نمود كه عملكرد عینی انسانها در سطح فرد و در سطح اجتماع، بیش از هرچیز از عملكرد روحی آنان متاثر است و عملكرد فكری و ذهنی در مرتبه دوم قرار دارد؛ بهعبارتی بالاگرفتن نارضایتیها ابتدا باعث ایجاد تالمات روحی میشود و سپس در ذهنیت و عملكرد عینی آنها تاثیر میگذارد. این مساله باعث ایجاد جنبشهای اجتماعی برای رهایی از ظلم و ستم میشود و این جنبشها چون برخاسته از نارضایتیها، خواستها و نیازها هستند، باعث رشد روابط پویا و پیچیدهای میشوند كه بنیان اصلی انقلاب را فراهم میسازند.
۴) اسلام:
دین اسلام به سلسلهای از عبادات، كار و پند و اندرزهای اخلاقی منحصر نیست. دین نهتنها روابط میان خالق و مخلوق را بیان میكند، خطوط اصلی روابط انسانها، حقوق و وظایف آنها در اجتماع نسبت به یكدیگر را نیز عرضه میدارد. بهطوركلی اسلام عنصر بنیادین حیات فردی و اجتماعی مسلمانان را تشكیل میدهد؛ ازاینرو فهم جایگاه انسان و به تبع آن جایگاه و نقش اجتماعی زنان مسلمان در گرو شناخت جهانبینی اسلام است. تنها در این صورت است كه میتوان به ارزشهای تعیینكننده پایگاه زن مسلمان دست یافت.
زمانی امپراتوری بزرگ روم بر این عقیده بود كه زن موجودی است بیجان، كه از حیات اخروی بیبهره است و حق سخنگفتن در حضور مردان را ندارد. كنفوسیوس چینی كه اغلب به فكر و اندیشه او احترام گذاشته میشود، گفته است: «زن حق ندارد امر و نهی كند؛ چراكه كارش منحصر به كارهای منزل است و باید او را در منزل نگهداشت تا خیر و شرش از آستانه خانه فراتر نرود.» فیلسوف آلمانی، هگل، گفته است: زنی كه من ناچار باشم به او احترام بگذارم و از او تقدیركنم، هنوز آفریده نشده و نخواهد شد.[viii] امپراتوری بزرگ فارس قدیم زن را مصدر بلاها میدانست و اعراب جاهلیت با آن خشونت و وحشیگری دختران بیگناه و معصوم را زندهبهگور میكردند.
▪ در مجموع در مورد عقاید و رفتار این جوامع در ارتباط با زنان چند مطلب قابل ذكر است:
۱) بشر قبل از اسلام درباره زن دو طرز تفكر داشت: یكی زن را انسانی در سطح حیوانات بیزبان میدانست و دیگری او را به لحاظ انسانی پست میپنداشت. مردان بهعنوان انسانهای كامل، در صورت آزادی زن از شر و فساد او در امان نبودند و بههمینجهت زنان باید كاملا در قید تبعیت مردان قرار میگرفتند!
۲) در مورد وضع اجتماعی زن نیز دو نظر وجود داشت: عدهای زن را خارج از افراد اجتماعی میدانستند و معتقد بودند زنان همانند نیازمندیهایی چون خانه و سرپناه هستند كه از آنها چارهای نیست. برخی نیز معتقد بودند زن مانند اسیری است كه به بردگی گرفته میشود و باید از نیمه غالب اجتماع پیروی كند.
۳) محرومیت زن در جوامع گذشته، همهجانبه بود و زن گاه كموبیش از تمامی حقوق خود مگر به مقداری كه بهرهمندی زن در حقیقت به سود مردان یا قیم زنان بود، محروم میشدند.
۴) اساس رفتار مردان با زنان، براینباور استوار بود كه جنس قوی بر ضعیف غلبه دارد؛ بهعبارتدیگر هر معاملهای كه مردان با زنان میكردند، براساس استخدام و بهرهكشی بود. این روش امتهای غیرمتمدن بود اما امتهای متمدن نیز زن را انسانی ضعیفالخلقه میدانستند كه توانایی برخورداری از استقلال در امور خود را ندارد و نیز موجودی است خطرناك كه بشر از شر و فساد او در امان نیست.[ix]
در چنین زمانی بود كه اسلام به زن شخصیت داد، كرامت زن را به او بازگرداند و او را با هویت اصلی و واقعیاش آشنا كرد.
از دیدگاه اسلام زن و مرد مكمل یكدیگرند. آنها شبیه هم نیستند اما با هم برابرند. البته بنا به اختلافات فطری، مسئولیتهای آنها با مردان متفاوت است. تغییرات فطری زن و مرد نه یك تبعیض كه یك تقسیم مسئولیت است و البته هدف از وجود این اختلافات برپاداشتن جامعه بشری است. اگر زن نیز عینا همان كاركردهای مرد را میداشت، آنها دیگر نیازی به هم نداشتند و ضرورتی برای زندگی مشترك احساس نمیگردید.
زن و مرد دو انسانند و در انسانیت متساوی و متشابه هستند؛ یعنی در آنچه به انسانیت انسان مربوط میشود، هر دو برابر و همانند یكدیگرند؛ صرفا مرد انسان مذكر است و زن انسان مونث. شایان ذكر است كه استعمال كلمه تساوی و تشابه درخصوص حقوق زن و مرد، یك بار معنایی را نمیرساند و این دو با هم تفاوتهای مهمی دارند؛ بهعبارتی ارزش كمی حقوق زن و مرد با یكدیگر برابر است اما از نظر كیفی مساله فرق دارد.[x] غربیان نیز به این امر معترفند. الكسیس كارل در كتاب «انسان موجود ناشناخته» مینویسد: «بهعلت عدم توجه به این نكته اصلی و مهم است كه طرفداران نهضت زن فكر میكنند كه هر دو جنس میتوانند یك قسم تعلیم و تربیت یابند و اختیارات و مسئولیتهای یكسانی به عهده گیرند. زن در حقیقت از جهات زیادی با مرد متفاوت است و یكایك سلولهای بدنی همچنین دستگاه عضوی مخصوصا سلسله عصبی نشانه جنس او را بر روی خود دارد. قوانین فیزیولوژی نیز همانند قوانین جهان ستارگان سخت و غیرقابل تغییر است.» ویل دورانت در كتاب «لذات فلسفه» مینویسد: «كار خاص زن خدمت به بقای نوع است و كار خاص مرد خدمت به زن و كودك. ممكن است كارهای دیگری هم داشته باشند ولی همه از روی حكمت و تدبیر تابع این دو كار اساسی گشته است. این مقاصد اساسی اما نیمهآگاه است. برخورد با واقعیات تفاوت زن و مرد غیرقابل انكار میباشد.»[xi]
بااینهمه استعمارگران برای رسیدن به اهدافشان همواره سعی كردند از تفاوتهای فطری زن و مرد سوء استفاده كنند و شخصیت هر دو را لوث نمایند. برای نخستینبار نغمههای آزادی زن در اروپا و از سوی كارخانهداران انگلیسی مطرح گردید و بعدها توسط پهلویها دنبال شد. آنها هدفشان استفاده از نیروی زنان با قیمت ارزان برای پیشبرد اهداف شومشان بود اما مساله را بهگونهای طرح میكردند كه گویی زن صرفا زمانی آزاد خواهد بود كه همچون مرد در كارخانه كار كند و زن وقتی زن است كه همچون مرد باشد. آنها با این آزادیها، درواقع تمام اصالتها را به مرد میدادند. درواقع آنها تمام ارزشها را در مرد متبلور میدیدند و مدعی میشدند زن با انجام كارهای مردانه میتواند گوشهای از آن ارزش را به خود اختصاص دهد؛ این در حالی است كه اسلام زن و مرد را مكمل یكدیگر میداند و به هیچیك از آنها ارزش مطلق نمیدهد.
در زمان پهلوی ندای آزادی زنان و برابری آنها با مردان سر داده شد اما این كار به قیمت كنار نهادن تمام ارزشهای مذهبی و اسلامی انجام گرفت. حكومت پهلوی در شرایطی كه حتی مردان را از داشتن كمترین آزادیها محروم كرده بود، مطمئنا نمیپذیرفت زنها هم آزاد باشند. لذا باید گفت آزادی از دیدگاه آنان به معنای رهاشدن از قیدوبندهای مذهبی بود نه آزادی در مشاركتهای اجتماعی یا سیاسی. درواقع رژیم متوجه شده بود كه دیگر قادر نیست در مقابل رشد آگاهی جامعه مقاومت كند و لذا درصدد برآمد زن را از نظر اخلاقی فاسد كند تا آگاهی برای او نتیجه ندهد. اما زنان علیه تمام این برنامهها به مبارزه شدید برخاستند و منطق آنها منطق اسلام بود. آنها باور یافتند كه حجاب به معنای زندانیشدن زن و شركت زن در مجامع لزوما به معنی اختلاط با مرد نیست. آنها منطق اسلام، یعنی اعتدال را در مركز توجه خود قرار دادند. اسلام راستینی كه به مردم تفهیم شد، در آگاهی آنان نقش اساسی و مهمی داشت. البته در این مورد نقش رهبری را نباید از یاد برد. رهبری، عامل موثری در انتقال این آگاهیها بود. اصولا تحقق آرمانهای واقعی اسلام همواره به یك مدیریت و رهبری كارآمد، محبوب و جدی نیاز دارد.
۵) رهبری:
رهبر انقلاب اسلامی با تیزبینی و تیزهوشی خاص خود دریافته بود كه انقلاب اسلامی ایران بدون شركت بانوان به ثمر نخواهد رسید؛ ازاینرو ایشان سعی نمود قوانین اسلامی در مورد زنان را بهوضوح به تصویر بكشد تا جای هیچ شك و شبههای باقی نماند: «ما نمیتوانیم و اسلام نمیخواهد كه زن بهعنوان یك شیء و عروسك در دست ما باشد. اسلام میخواهد شخصیت زن را حفظ كند و از او انسانی جدی و كارآمد بسازد. ما هرگز اجازه نمیدهیم كه زنان فقط شیء برای مردان و آلت هوسرانی باشند.»[xii] حضرت امام میفرمود: «صدر اسلام زنها توی لشكرها هم بودند، توی میدانهای جنگ هم میرفتند. اسلام با فساد دانشگاهها مخالف است... اسلام با دانشگاههای استعماری، مخالف است نه با دانشگاه. اسلام با هیچچیز از این مظاهر تمدن مخالفت ندارد. اسلام زنها را دستشان را گرفته آورده در مقابل مردها نگه داشته، درصورتیكه در زمانی كه پیغمبر آمد، زنها را هیچ حساب میكردند. اسلام زنها را قدرت داده است... آنچه كه اسلام مخالف است، این است كه اینطوری میخواهند زن را بار بیاورند كه یك ملعبهای در دست مردها باشد و به قول شاه ”زن باید فریبا باشد“. ما میخواهیم این كلام را بگیریم، این غلط را بگیریم. ما میخواهیم زن آدم باشد مثل سایر آدمها، انسان باشد مثل سایر انسانها، آزاد باشد مثل سایر آزادها.»[xiii]ایشان در پاریس موكدا و صریحا اعلام داشتند كه شركت خانمها در تظاهرات و راهپیماییها ولو با منع صریح پدران و شوهرانشان مواجه شوند، واجب است و آنها حق ندارند مانع شركت زنان شوند. طرح مساله تكلیف شرعی زنان برای شركت در فرآیند انقلاب از سوی امام، تمامی محیطهای خصوصی و عمومی را به چالش كشید: «نقش زنان در عالم از ویژگیهای خاصی برخوردار است. صلاح و فساد جامعه از صلاح و فساد زنان در آن جامعه سرچشمه میگیرد. زن یكتا موجودی است كه میتواند از دامن خود افرادی به جامعه تحویل دهد كه از بركاتشان یك جامعه بلكه جامعهها به استقامت و ارزشهای والای انسانی كشیده شوند یا میتواند به عكس آن باشد. بدونشك آنچه در این پنجاهسال روزگار سیاه ایران به دست این رژیم سیهروی به ملت عزیز ایران بهویژه بانوان مظلوم گذشت، با طرح و نقشه ازپیشحسابشده ابرجنایتكاران جهان بوده است. رضاخان و فرزند جنایتكارش با فكر علیلشان به چنان جنایات عمیقی دست زدند كه در طول تاریخ این كشور بینظیر یا كمنظیر بوده است.»[xiv]
حضرت امام(ره) زن را نه مظهر فریب و بازیچه، بلكه او را مبدا همه خیرات و سعادتها معرفی كرد و میخواست از وجود او در ارتقا و تعالی جامعه استفاده كند. امام زن را موجودی بسیار باعظمت و كرامت میدید كه سعادت و شقاوت جامعه تاحدزیادی به دست او است. یك جامعه خوشبخت از دیدگاه امام جامعهای است كه زنانش تربیت شده و در جهت پرورش و هدایت، پیشرو و نمونه باشند. زن در حاشیه و كناره اجتماع نیست بلكه محور و مركز جامعه است. امام (ره) منشا تحولات انقلابی ایران را نخست از زنان میدانست؛ درواقع انقلاب ابتدا در میان زنان پیدا شد و سپس در جامعه جلوه كرد.
امام با تفكر خاص خود افق دید زن را وسیع كرد و حركت زن به سوی كمال را سرعت بخشید. زن ایرانی متحول شد، راه صحیح را شناخت و دریافت كه بینش اسلامی و قوانین اسلامی برای او نافعتر و سودمندتر است. اندیشههای امام تاثیری عمیق و بسزا بر فرهنگ و باور زن و بر فكر و اندیشه او نهاد. امام به آنها فهماند كه اسلام هدفی جز حفظ شخصیت زن ندارد. زن وارد صحنه شد اما اینبار با حجاب اسلامی. آنها رعایت پوشش و حجاب اسلامی را سبب نقض حقوق خود و مخالف آزادی و فعالیتشان نمیدانستند. زنان فعالانه در انقلاب شركت نمودند و موجبات حیرت و تعجب همگان را فراهم آوردند.
● دیدگاه امامخمینی درباره مشاركت اجتماعی زن
در لابهلای گفتهها و نوشتههای امامخمینی در دوران مبارزه و دو دهه اول انقلاب، به موارد بسیاری برمیخوریم كه حاكی از نظر مساعد ایشان نسبت به مشاركت اجتماعی و سیاسی زنان است. پس از پیروزی انقلاب نیز ایشان طی سخنانی كه به مناسبتهای گوناگون ایراد فرمودهاند، سهم چشمگیر زنان در پیروزی انقلاب اسلامی و دوران جنگ و نیز لزوم مشاركت اجتماعی زنان در جامعه اسلامی را مورد تصریح قرار دادهاند. ایشان در یكی از سخنرانیهایشان در مورد آزادی زنان فرمودهاند: «زنان در جامعه اسلامی آزادند و از رفتن آنان به دانشگاه و ادارات و مجلسین بههیچوجه جلوگیری نمیشود، از چیزی كه جلوگیری میشود، فساد اخلاقی است كه زن و مرد نسبت به آن مساوی هستند و برای هر دو حرام است.»
درخصوص حقوق زنان نیز فرمودهاند: «در نظام اسلامی، زن همان حقوقی را دارد كه مرد دارد: حق تحصیل، حق كار، حق مالكیت، حق رایدادن، حق رایگرفتن. در تمام جهاتی كه مرد حق دارد، زن هم حق دارد، لیكن هم در مرد مواردی است كه چیزهایی به دلیل پیدایش مفاسد بر او حرام است و هم در زن مواردی هست كه بهدلیلآنكه مفسده میآفریند، حرام است.»
همانگونهكه ملاحظه میشود، امامخمینی مشاركت اجتماعی زنان را با رعایت موازین اسلامی كاملا مجاز دانسته و مورد تاكید قرار داده است. علاوهبراین ایشان در بسیاری از گفتهها و نوشتههای خویش، مشاركت سیاسی را برای زنان لازم دانسته است: «زن باید در مقدرات اسلامی مملكت دخالت كند. شما همانگونهكه در نهضتها نقش اساسی داشتهاید و سهیم بودهاید، هماكنون هم باز باید در پیروزی سهیم باشید و فراموش نكنید كه هر موقع اقتضا كند، نهضت كنید و قیام كنید.» بهطوركلی از مجموع گفتارها و سخنان امامخمینی در مورد زنان برمیآید كه ایشان تحصیل، شركت در امور سیاسی، اشتغال و فعالیتهای اقتصادی را مطابق تاكید و تصریح اسلام، برای زنان مجاز شمردهاند.
● ایفای نقش موثر در پیروزی
انقلاب اسلامی ایران ویژگیهایی دارد كه در مجموع این انقلاب را در میان همه انقلابهای جهان بینظیر و بیرقیب ساخته است. یكی از آن ویژگیها، قطعا ذیسهمبودن بانوان است.[xv]
با روشنشدن اولین شعلههای انقلاب كه زمینههای آن در راهپیماییها و تظاهرات و فعالیتهای سیاسی سال ۱۳۵۷ شكل گرفته بود، زن ایرانی كه قبل از آن تنها ایفاگر نقشی بسیار ساده و ناقص بود، حصار بیبندوباری را در هم شكست و پای به میدان علم و عمل گذاشت و سیاستهای فرهنگ استعماری را كه موجودیت او را نادیده گرفته بود، زیر پا گذاشت. زنان در تاریخ انقلاب اسلامی ایران همواره به منزله بازوان توانمند انقلاب و برانگیزاننده شعلههای فروزان آن به شمار آمدهاند و نقش آنان در انقلاب اسلامی بسیار عظیم تلقی شده است؛ چنانكه امامخمینی(ره) فرمودند: «در این نهضت زنان حق بیشتری از مردان دارند.»[xvi]
▪ زنان در انقلاب دو نقش اساسی و عمده داشتند:
۱) نقش مستقیم در صحنه سیاسی
۲) نقش غیرمستقیم در صحنه سیاسی.
۱) نقش مستقیم زنان در مبارزات انقلاب:
زنان در انقلاب با حفظ اصول و موازین اسلامی از هیچگونه فداكاری در راه بهثمررساندن انقلاب خودداری نكردند. آنها پابهپای مردان در تظاهرات میلیونی تاسوعا و عاشورا و... شركت كردند، شهید دادند و محرومیتها را تحمل نمودند. بهعنوانمثال در فاجعه هفدهم شهریور كه نقطه عطفی در انقلاب به شمار میآید، به استناد نقلها و فیلمها، زنان بیشتر از مردان شهید دادند. در آن واقعه زنان در میان شهدا نشستند و از سوی نیروهای رژیم ظالمانه مورد رگبار قرار گرفتند.[xvii]
حضور فعالانه زنان در انقلاب اسلامی با رعایت حجاب و مستلزمات شرعی جهاد، بیانگر توجهات زیر از سوی آنان است:
۱) كسب هویت دینی
۲) مقابله با نقشههای ابرقدرتهای استعمارگر و رژیم پهلوی
۳) علاقه به كسب آزادی در چارچوب پوشش اسلامی.[xviii]
درواقع برای زنان حضور در صحنههای مبارزه از حركت در چارچوب ایدئولوژی اسلامی، حفظ موازین شرعی و رعایت حجاب تفكیكپذیر نبود.
۲) نقش غیرمستقیم زنان در مبارزات انقلاب:
شركت غیرمستقیم زنان یعنی تاثیری كه روی شوهران، فرزندان، پدران و برادرانشان داشتند از تاثیر مستقیمشان كمتر نبود. مرد الهامگیر از زن است و اگر در یك جریان اجتماعی زنان هماهنگی نداشته باشند، از تاثیر مرد هم فوقالعاده كاسته میشود؛ بههمین نسبت اگر زنان نقش موافق و احساسات موافق داشته باشند، نیروی مرد نیز چند برابر میشود و زنان نیروی محركی برای مردان بهشمار میرود. زنان در طول تاریخ نهتنها مولد و زاینده مردان و پرورشدهنده جسم آنها، بلكه الهامبخش، نیرودهنده و مكمل مردانگی آنان نیز بودهاند. ازاینرو شركت بانوان در حوادث انقلاب باعث تقویت شهامت و جرات جوانان گردید و حركت انقلاب را تندتر و شدیدتر كرد. نقش زنان دركل از ویژگیهای خاصی برخوردار است. صلاح و فساد كل جامعه از صلاح و فساد زنان سرچشمه میگیرد. زن یكتا موجودی است كه میتواند از دامن خود افرادی به جامعه تحویل دهد كه از بركاتشان نه یك جامعه بلكه جوامع به استقامت و ارزشهای والای انسانی كشیده شوند ــ البته عكس آن هم صادق است.[xix]
● وضعیت زنان بعد از انقلاب
زن ایرانی با ظهور انقلاب اسلامی تحول یافت و تحول آفرید؛ هر روز به سوی رشد و كمال تازهای راه یافت و در كوره انقلاب آبدیده و استوار شد. زنان مسلمان و متعهد كشورمان برای پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی در صحنههای سیاسی ــ اجتماعی، بسیار فعال و سازنده قدم برداشتند و حركتهای اجتماعی عظیمی با مشاركت آنان شكل گرفت.
اندكی پس از اضمحلال حكومت پهلوی و استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران، امریكا كه پایگاه عظیم سیاسی، اقتصادی و نظامی خود را از دست داده بود، درصدد برآمد تا دوباره ردپایی برای خود در ایران اسلامی بیابد و بههمیندلیل جنگ علیه ایران را با تحریك رژیم بعث عراق برانگیخت. در آن شرایط، تنها نوزده ماه از حاكمیت نظام نوپای جمهوری اسلامی میگذشت. تحولات و دگرگونیهای عظیم ناشی از انقلاب، تغییر در سیستم اجتماعی ــ نظامی كشور و سایر عوامل درونی موجب شده بودند نظام اسلامی هنوز از قوام، ثبات، قوت و قدرت سیاسی ــ نظامی كافی بیبهره باشد. در چنین شرایطی بود كه شهرها و مرزهای ایران بهطور گسترده مورد تهاجم و تجاوز دشمن قرار گرفت.
در این جنگ نابرابر كه استكبار با استفاده از آخرین تجهیزات نظامی و تكنولوژیك خود، رژیم عراق را مجهز كرده بود و با محاصره نظامی اقتصادی ایران اسلامی، فشارهای بیشتری را وارد مینمود، هزار مركز آموزشی، اقتصادی و فرهنگی ایران تخریب و هزاران نفر از جوانان، پیران، زنان، مردان و كودكان كشور به شهادت رسیدند. رژیم بعثی عراق با حمله به ایران نهتنها جان و مال، بلكه ناموس و آزادی مردم را مورد تجاوز قرار میداد و لذا همه مردم برای دفاع به جبهههای جنگ گسیل شدند. در این زمان ارتش و سایر نیروهای نظامی به واسطه عدم آمادگی نمیتوانستند بهتنهایی در مقابل متجاوز مقاومت كنند و به ناچار نیروهای مردمی، بومی و غیربومی با حداقل امكانات راهی مرزها شدند تا فقدان نیروهای منظم نظامی جبران شود.
با آغاز جنگ تحمیلی فصل دیگری از حیات و حضور زنان آغاز گردید. زنان چون كوهی استوار در برابر مصائب، شدائد و پیامدهای جنگ مقاومت نمودند و علیرغم دشواریهای فراوان و توطئههای بسیار استكبار برای خارجنمودن زنان از میدان سیاسی اجتماعی، از عزت، شرف و منزلت كشورشان دفاع كردند. زنان مسلمان ایران در هنگام جنگ، با ساختن سنگرهای دفاعی، حضور در مساجد برای فراگیری آموزشهای نظامی، شركت در مراكز پشتیبانی و تداركات، خدماترسانی به نیروهای رزمی، تشویق و ترغیب فرزندان، همسران، پدران و برادرانشان برای شركت در میادین جنگ و حتی حضور مستقیم در برخی جبهههای شهری و...، دفاع قهرمانانهشان را به منصه ظهور رساندند و رسالت و اصالت خود را به جهانیان نشان دادند. فرزندانی كه به هنگام خردسالی در آغوش پرمهر این مادران در صف تظاهرات شركت میكردند و شاهد حقطلبی آنان بودند، در زمان جنگ به مردانی با صداقت و خلوصنیت تبدیل شدند و حماسهآفرینی در جبهههای نبرد حق علیه باطل را برعهده گرفتند.
زنان با حماسهآفرینیهای خود زبان گویای انقلاب بودند. آنها با حضور اسلامی خود در ابعاد مختلف و با داشتن روحیه اسلامی، جبهههای نبرد را پرشور نگه داشتند و در پرتو مقاومت و ایثارگریهای آنها و صبر و شكیبایی در برابر دشواریها و شهادتها، نهتنها پیروزی را رقم زدند، خود به قهرمانان دفاع مقدس تبدیل شدند.▪ اهم فعالیتهای ایشان در زمان دفاع مقدس را چنین میتوان برشمرد:
۱) امداد و پشتیبانی و رساندن وسایل و مهمات به رزمندگان
۲) تهیه دارو و درمان برای مجروحان و نیز پرستاری از آنها
۳) تشویق و تهییج مجاهدان
۴) بهدستگرفتن سلاح و نبرد مستقیم با دشمن.[xx]
مقاومت و فداكاری زنان بزرگ كشورمان در طول جنگ تحمیلی چنان بزرگ و اعجابآمیز است كه قلم و بیان از ذكر آن عاجز بلكه شرمسار است.[xxi]
حال باید بررسی كنیم كه با این همه فداكاری و نقش زنان در بهثمررسیدن انقلاب اسلامی، چه سهمی از این پیروزی نصیب آنها شد، در چه زمینههایی رشد یافتند و جایگاهشان در برنامههای توسعه كجا است؟
● جایگاه زنان در برنامههای توسعه
مفاهیم توسعه، عقبماندگی و درحالتوسعه، همگی در چارچوب نظم جدید جهانی ناشی از جنگ جهانی دوم مطرح شدند. سازمان ملل متحد برای اولینبار دهه ۱۹۷۰ــ۱۹۶۰ را به توسعه اختصاص داد و شاخص اندازهگیری آن، درآمد ناخالص ملی سرانه تعیین شد. در این دهه زنان بهعنوان عوامل نامرئی در پروسه توسعه، كلا مورد توجه برنامهریزان نبودند.[xxii]
در دومین دهه، یعنی در دهه ۱۹۸۰ــ۱۹۷۰ كه نخستین ارزیابیها از عملكرد دهه قبل به عمل آمد، دنیا با این واقعیت مواجه شد كه میزان موقعیتها در جهت توسعه بسیار كم بوده و نرخ رشد جمعیت، بیكاری و نابرابری درآمد فردی بهسرعت در حال افزایش است. ازاینرو برای اولینبار در سال ۱۹۷۵ زنان جهان اسماً از نامرئیبودن بیرون آمدند. در سومین دهه، یعنی در دهه ۱۹۹۰ــ۱۹۸۰، با ایجاد شكافهای عمیق اقتصادی میان كشورهای توسعهیافته صنعتی با كشورهای درحالتوسعه و توسعهنیافته و نیز بروز اختلافات طبقاتی شدید در هركدام از این جوامع، گرسنگی افزایش یافت و برای اولینبار به تولید زنان و توانایی آنها برای تامین درآمد توجه شد؛ بهطوریكه سازمان ملل دهه مذكور را دهه زن نامید و حركتهایی در سطوح بینالمللی در این زمینه صورت گرفت كه از جمله میتوان به ایجاد مراكز تحقیقاتی و مراكز برنامهریزی اقتصادی بینالمللی درخصوص فعالیتهای زنان اشاره كرد.[xxiii]
● نقش زنان در توسعه اقتصادی
یكی از اصول اولیه و بدیهی در امر توسعه همهجانبه، این است كه هر كشوری باید در اولین گام این واقعیت را بپذیرد كه استفاده و بهرهبرداری از تمام توان نیروهای انسانی، شرط اساسی توسعه و پیشرفت است. این گام در صورتی مستحكم خواهد بود كه این حقیقت را از یاد نبریم كه زنان نیمی از نیروهای انسانی هر جامعه هستند و باید در امر توسعه از استعدادها و توانمندیهایشان به نحو مطلوب بهرهبرداری گردد.
زنان بهعنوان نیمی از منابع انسانی، نهتنها موضوع و هدف هر نوع توسعهای هستند بلكه اهرم موثری در پیشبرد اهداف توسعه اقتصادی و اجتماعی بهشمار میروند. تجهیز این منبع مهم و بهكارگرفتن صحیح و مطلوب آن، نهتنها نیل به اهداف توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را آسانتر میكند بلكه از نظر تحقق هدفهای مربوط به توزیع عادلانهتر درآمدها و بالابردن سطح رفاه خانوادهها تاثیرات مثبتی بر جای خواهد گذاشت.[xxiv] برای دستیابی به توسعه، مشاركت فعالانه زنان امری ضروری است. مراكز تحقیقاتی و علمی بینالمللی میزان مشاركت زنان و نقش آنان را در ساختارهای اقتصادی، از شاخصهای اساسی نوسازی و توسعه اقتصادی بهشمار میآورند.[xxv] اما ازآنجاكه توسعه تنها جنبه اقتصادی ندارد و توسعه انسانی مهمتر و یا حداقل مكمل توسعه اقتصادی تلقی میگردد، سازمان ملل متحد در گزارش سال ۱۹۹۳ این سازمان میزان اشتغال زنان، میزان باسوادی و نیز حضور آنان در رشتههای مختلف علمی، و نیز میزان كرسیهای اشغالشده در پارلمان و دیگر نهادهای كشور از سوی زنان را از جمله شاخصهای توسعه معرفی كرده است.[xxvi]
● آموزش زنان در نظام جمهوری اسلامی
محور كلیدی تطور و پیشرفت جوامع در دورانهای مختلف تاریخ، تحول و تعالی انسانها از طریق پرورش معنوی و آموزش مستمر آنان در زمینههای مختلف آموزشی اعم از علمی، فنی و حرفهای میباشد.
علیرغم ظهور روزافزون نوآوریهای متعدد و تازه تكنولوژیك، اكثر كشورهای جهان سوم یا هنوز پیوندهای وابستگیشان در زمینههای مختلف به دنیای غرب را نگسستهاند و یااینكه گامهای موثری در این زمینه برنداشتهاند. جوامع مختلف برای حركت در جاده پیشرفت، به تسلیح خود در زمینههای علمی نیاز دارند و در این زمینه باید تمام افراد جامعه، اعم از زن و مرد و در مقاطع سنی مختلف، در جایگاه ویژه جدول آموزشی قرار گیرند.
در زمینه آموزش، باید گفت وضعیت زنان در جمهوری اسلامی به گونهای رضایتبخش بهبود یافته است. محرومیت زنان در امر آموزش پیشینهای دیرباز دارد اما با تلاشهای صورتگرفته در سالهای اخیر، امكانات لازم برای تسهیل سوادآموزی زنان و دختران فراهم آمده است.
براساس آمار رسمی كشور كه از سوی مركز آمار ایران در سال ۱۳۷۰ منتشر شد، در این سال از پنجاهوششمیلیون نفر كل جمعیت كشور، حدود بیستوهشتمیلیون آن را زنان تشكیل میدادند؛[xxvii] بهعبارتدیگر زنان نیمی از جمعیت كشور را به خود اختصاص داده بودند و با توجه به این مهم، گسترش آموزش در مقاطع مختلف تحصیلی و در میان بیسوادان، بهویژه گروه زنان، از اصول مهمی است كه باید همواره مورد توجه قرار گیرد.
براساس گزارش سازمان نهضت سوادآموزی، ۸/۵۶ درصد از جمعیت ده سال به بالای كشور در سال ۱۳۵۵ بیسواد بودند و اكثر این تعداد را زنان تشكیل میدادند اما این رقم در سال ۱۳۷۰ به كمتر از سیوهفتدرصد كاهش یافت. بهعبارتی در آغاز پیروزی انقلاب اسلامی بیش از نیمی از جمعیت ده سال به بالای كشور بیسواد بودند، اما بهرغم افزایش جمعیت، در سال ۱۳۷۴ نسبت بیسوادی به میزان یكونیمبرابر كاهش یافت.[xxviii]
در مجموع نسبت باسوادی زنان از سیوپنجونیم درصد در سال ۱۳۵۵ به بیش از شصتوهفت درصد در سال ۱۳۷۰ و هفتاد درصد در سال ۱۳۷۵ ارتقاء یافته است. براساس آمار اعلامشده از سوی سازمان نهضت سوادآموزی، از سال۱۳۶۰تا ۱۳۷۳ بر اثر تلاشهای این سازمان بیش از هفده میلیون نفر در مناطق مختلف كشور با گذراندن دورههای مقدماتی و تكمیلی باسواد شدهاند كه دوازدهمیلیونودویستوشصتهزار نفر از این آمار را زنان و پنجمیلیون و دویستوچهلوسههزار نفر را مردان تشكیل میدهند.[xxix]
تحصیل دختران در مقاطع ابتدایی، راهنمایی و مراحل آموزش عالی نیز از مواردی است كه باید در بحث آموزش و پرورش مورد توجه قرار گیرد. بررسیهای بهعملآمده از سوی برخی متخصصان امور اجتماعی، نشان میدهد در سالهای اخیر شوق به تحصیل و میزان موفقیت در آزمونهای مختلف علمی در میان دختران افزایش قابلملاحظهای یافته است. در سال تحصیلی ۷۴ــ۱۳۷۳ بیش از هفدهمیلیون نفر دختر و پسر دورههای مختلف اعم از كودكستان، ابتدایی، راهنمایی، دبیرستان و دانشسراهای تربیت معلم را گذراندهاند و از این میان، بیش از هشتمیلیون نفر دانشآموزان و دانشجویان دختر هستند.[xxx]
بنابر آمار موجود، در سالهای تحصیلی ۶۸ــ۱۳۶۷ تا ۷۳ــ۱۳۷۲، بهطور متوسط سیدرصد دانشجویان دانشگاهها و مراكز آموزش عالی دولتی را دختران تشكیل دادهاند. در فاصله سالهای مذكور، تعداد فارغالتحصیلان نسبت به سالهای گذشته دركل ۷/۱۳ درصد افزایش داشته است.
درصد باسوادی زنان با منافع اقتصادی ــ اجتماعی كشورها رابطه تنگاتنگ دارد. یك ملت بیسواد كه قابلیتهای انسانی آن توسعه نیافته باشد، همیشه توسعهنیافته باقی خواهد ماند.
▪ منافع غیرمالی تعلیم و تربیت دختران عبارتند از:
۱) تحصیل زنان سبب كاهش مرگ و میر كودكان میگردد
۲) تحصیل زنان دفعات بارداری را كاهش میدهد. زنان تحصیلكرده خواهان فرزند كمتر هستند و بهتر میتوانند به سطح باروری دلخواه خود دست یابند .
۳) تحصیل زنان مرگ و میر مادران را كاهش میدهد
۴) تحصیل زنان، توانایی و درك آنان در حفظ منابع طبیعی و محیط زیست را بهنحو موثری افزایش میدهد.[xxxi]
علیرغم آنچه گفته شد، مطابق آمارهای موجود، هنوز هم درصد باسوادی زنان نسبت به مردان دركل پایینتر است.
▪ دلایل عمده این امر عبارتند از:
۱) موانع فرهنگی ــ اجتماعی. والدین از این واقعیت آگاهند كه مزد حاصل از مهارتهای زنان كمتر از مردان است و همین مساله آنان را از سرمایهگذاری برای ارتقای كودكان دختر بازمیدارد
۲) عدم تكافوی سرمایهگذاری دولتی
۳) فقدان آینده روشن
۴) آموزش و نظام آموزشی، حاصل سیاستها و راهبردهای یك جامعه برای هدایت امر تعلیم و تربیت از ابتداییترین سطوح تا عالیترین مقاطع تحصیلی میباشد؛ بنابراین اولین گام در جهت استفاده بهینه از تمامی نیروهای انسانی و رفع معضل بیسوادی و برطرفكردن موانع موجود، ایجاد امكانات و شرایط مساوی در امر آموزش افراد جامعه ــ اعم از زن و مرد ــ میباشد.
پینوشتها
دكتر محمدرحیم عیوضی* * عضو هیات علمی دانشگاه بینالمللی امامخمینی(ره)
[i]ــ فرزانه مافی، آشنایان ناآشنا، دبیرخانه كنگره بررسی نقش زنان در دفاع و امنیت، ۱۳۷۶
[ii]ــ صحیفه نور، مجموعه رهنمودهای امامخمینی(ره)، ج۱۷، تهران، مركز مدارك فرهنگی انقلاب اسلامی، ۱۳۶۱، ص۱۲۷
[iii]ــ این زن در شهر تبریز، در محیطی روستایی زاده شد. او در خیابانهای تبریز علیه تصمیم ناصرالدینشاه دست به مبارزه مسلحانه زد. به منظور اعتراض به تصمیم شاه، بازار تبریز به مدت چندین روز تعطیل شد. نیروهای حكومتی تجار را وادار به گشودن بازار كردند. لیكن بعد از چند ساعت «گروهی از زنان مسلح سر رسیدند درحالیكه دنباله چادرهایشان را دور كمر خویش گره زده بودند با سلاحهایشان بازار را وادار به تعطیل مجدد كردند.» این گروه توسط زینبپاشا رهبری میشدند. فرهنگ و توسعه، سال ۶، اسفند ۱۳۷۶
[iv]ــ اقتباس از كتاب «زن» نوشته دكتر شریعتی، تهران، چاپخش، ۱۳۶۸
[v]ــ نسرین مصفا، مشاركت سیاسی زنان در ایران، وزارت امورخارجه، ۱۳۷۵
[vi]ــ محمدرضا پهلوی، پاسخ به تاریخ، به كوشش شهریار ماكان، انتشارات شهرآب، ۱۳۷۱
[vii]ــ منصوره اتحادیه، بیداری زنان، مجموعه مقالات اولین سمینار مشاركت اجتماعی زنان، ۱۳۷۸
[viii]ــ پاسدار اسلام، س ۷، ش۷۴
[ix]ــ پیام زن، س۳، ۶ شهریور ۱۳۶۳
[x]ــ مرتضی مطهری، پیرامون جمهوری اسلامی، قم، صدرا، ۱۳۷۴
[xi]ــ به نقل از امید انقلاب، ش۲۶، ۲۴/۱۱/۶۰
[xii]ــ صحیفه نور، همان، ج۴، صص۱۰۴ــ۱۰۳
[xiii]ــ همان، صص۶۰ــ۵۹
[xiv]ــ همان، ج۱۶، صص۱۲۷ــ۱۲۵
[xv]ــ مرتضی مطهری، همان.
[xvi]ــ صحیفه نور، همان، ج۵، صص۱۵۴ــ۱۵۳، ۱۵/۱۲/۵۷
[xvii]ــ مرتضی مطهری، همان.
[xviii]ــ فاطمه صفری، الگوی اجتماعی زن مسلمان، سازمان تبلیغات، ۱۳۷۴
[xix]ــ صحیفه نور، همان، ج۱۶، صص۱۲۷ــ۱۲۵
[xx]ــ مجموعه مقالات و سخنرانیهای اولین سمینار زن و دفاع مقدس، اهواز، آذرماه ۱۳۷۴
[xxi]ــ صحیفه نور، همان، ج۱۶، صص۱۲۷ــ۱۲۵
[xxii]ــ یاد ایام، ماهنامه اداره كل تبلیغات دولت، اردیبهشت ۱۳۷۵
[xxiii]ــ همان
[xxiv]ــ ماهنامه زن روز، ش۱۴۳۷ــ۱۴۳۸
[xxv]ــ میترا باقریان، مقدمه بررسی ویژگیهای اشتغال زنان در ایران، تهران، سازمان برنامه و بودجه.
[xxvi]ــ گفتوگو با خانم دكتر خدیجه سفید، سلام، ۱۷ آذر ۱۳۷۳
[xxvii]ــ یاد ایام، ماهنامه اداره كل تبلیغات دولت، بهمن ۱۳۷۳
[xxviii]ــ همان.
[xxix]ــ همان.
[xxx]ــ ماهنامه پیام زن.
[xxxi]ــ ماهنامه زن روز، شماره ۱۴۳۷ ــ ۱۴۳۸
[xxxii]ــ همان.
دكتر محمدرحیم عیوضی* * عضو هیات علمی دانشگاه بینالمللی امامخمینی(ره)
[i]ــ فرزانه مافی، آشنایان ناآشنا، دبیرخانه كنگره بررسی نقش زنان در دفاع و امنیت، ۱۳۷۶
[ii]ــ صحیفه نور، مجموعه رهنمودهای امامخمینی(ره)، ج۱۷، تهران، مركز مدارك فرهنگی انقلاب اسلامی، ۱۳۶۱، ص۱۲۷
[iii]ــ این زن در شهر تبریز، در محیطی روستایی زاده شد. او در خیابانهای تبریز علیه تصمیم ناصرالدینشاه دست به مبارزه مسلحانه زد. به منظور اعتراض به تصمیم شاه، بازار تبریز به مدت چندین روز تعطیل شد. نیروهای حكومتی تجار را وادار به گشودن بازار كردند. لیكن بعد از چند ساعت «گروهی از زنان مسلح سر رسیدند درحالیكه دنباله چادرهایشان را دور كمر خویش گره زده بودند با سلاحهایشان بازار را وادار به تعطیل مجدد كردند.» این گروه توسط زینبپاشا رهبری میشدند. فرهنگ و توسعه، سال ۶، اسفند ۱۳۷۶
[iv]ــ اقتباس از كتاب «زن» نوشته دكتر شریعتی، تهران، چاپخش، ۱۳۶۸
[v]ــ نسرین مصفا، مشاركت سیاسی زنان در ایران، وزارت امورخارجه، ۱۳۷۵
[vi]ــ محمدرضا پهلوی، پاسخ به تاریخ، به كوشش شهریار ماكان، انتشارات شهرآب، ۱۳۷۱
[vii]ــ منصوره اتحادیه، بیداری زنان، مجموعه مقالات اولین سمینار مشاركت اجتماعی زنان، ۱۳۷۸
[viii]ــ پاسدار اسلام، س ۷، ش۷۴
[ix]ــ پیام زن، س۳، ۶ شهریور ۱۳۶۳
[x]ــ مرتضی مطهری، پیرامون جمهوری اسلامی، قم، صدرا، ۱۳۷۴
[xi]ــ به نقل از امید انقلاب، ش۲۶، ۲۴/۱۱/۶۰
[xii]ــ صحیفه نور، همان، ج۴، صص۱۰۴ــ۱۰۳
[xiii]ــ همان، صص۶۰ــ۵۹
[xiv]ــ همان، ج۱۶، صص۱۲۷ــ۱۲۵
[xv]ــ مرتضی مطهری، همان.
[xvi]ــ صحیفه نور، همان، ج۵، صص۱۵۴ــ۱۵۳، ۱۵/۱۲/۵۷
[xvii]ــ مرتضی مطهری، همان.
[xviii]ــ فاطمه صفری، الگوی اجتماعی زن مسلمان، سازمان تبلیغات، ۱۳۷۴
[xix]ــ صحیفه نور، همان، ج۱۶، صص۱۲۷ــ۱۲۵
[xx]ــ مجموعه مقالات و سخنرانیهای اولین سمینار زن و دفاع مقدس، اهواز، آذرماه ۱۳۷۴
[xxi]ــ صحیفه نور، همان، ج۱۶، صص۱۲۷ــ۱۲۵
[xxii]ــ یاد ایام، ماهنامه اداره كل تبلیغات دولت، اردیبهشت ۱۳۷۵
[xxiii]ــ همان
[xxiv]ــ ماهنامه زن روز، ش۱۴۳۷ــ۱۴۳۸
[xxv]ــ میترا باقریان، مقدمه بررسی ویژگیهای اشتغال زنان در ایران، تهران، سازمان برنامه و بودجه.
[xxvi]ــ گفتوگو با خانم دكتر خدیجه سفید، سلام، ۱۷ آذر ۱۳۷۳
[xxvii]ــ یاد ایام، ماهنامه اداره كل تبلیغات دولت، بهمن ۱۳۷۳
[xxviii]ــ همان.
[xxix]ــ همان.
[xxx]ــ ماهنامه پیام زن.
[xxxi]ــ ماهنامه زن روز، شماره ۱۴۳۷ ــ ۱۴۳۸
[xxxii]ــ همان.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست