دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
مجله ویستا


شعر در عصر اسلام


شعر روح و باطن همه هنرهاست و هنرمندان همه در مرتبه سیر و سلوك باطنی خودشاعرند. اگر هیچ هنری را در میان هنرهای اسلامی به محك كلام نبی(ص)و ائمه(ع)سنجیده ندانیم،شعر چنین نخواهد بود زیرا شواهد بسیار در میان است تا بر این نظرحجت آید كه شعر حقیقی كلامی است كه روح القدس بر زبان شاعر جاری كند (۱) .شاعردر ساحت‏خیال سكنی می‏گزیند و دل می‏گشاید به سوی عالم و آدم و مبدا عالم و آدم تادر افق چشم دل او حقیقتشان آشكار گردد.این نمود جز به انكشاف حقیقت و از آنجاالهام حقیقت‏به واسطه حجاب و یا بی‏واسطه نیست. در مرتبه بیواسطگی است كه شاعركلامش كلام روح القدس می‏شود و گرنه مقام او همان است كه علی(ع) فرمود:
«نفث الشیطان علی اللسان (۲) .
یعنی شیطان درایشی بر زبان شاعر جاری سازد.این بیان همان‏بیان سحری است كه در كلام حضرت نبی(ص)آمده است(ان من البیان سحرا).امادر مقام بیواسطگی و آینگی نسبت‏به حق بر زبان شاعر حكمت جاری می‏گردد چنانكه‏فرمود:«ان من الشعر لحكمهٔ‏»
گفت پیغمبر كه ان فی البیان سحرا و حق گفت آن خوش پهلوان لیك سحری دفع سحر ساحران مایه تریاك باشد در میان آن بیان اولیاء و اصفیاست كر همه اغراض نفسانی جداست شاعران حقیقی همواره تمنای سیر به مقام روح القدس (۳) داشته‏اند.زیرا با پایمردی‏قوه قدسی روح القدس می‏توان به گنجهای تحت العرش راه برد چنانكه حكیمان انسی‏گفته‏اند«تحت العرش كنوزا مفتاحه لسان الشعرا»یعنی زیر عرش گنجهایی است و زبان‏شاعران گشاینده آنند.اما شاعر عصر جاهلی كه درونش را هوای نفس پر كرده حتی زمین‏و آسمان حسی نزدیكش را نمی‏بیند و صورت ممسوخی از آن را كه همان صورت سافل‏و اسفل حیات حیوانی آدمی است ادراك می‏كند.با این اوصاف شعر شیطانی جاهلی‏دیگر نمی‏توانست در برابر شعر رحمانی اسلام باقی بماند،همچنانكه بتهای ۳۶۰ گانه مكه‏به قوت عصای پیامبر و تایید روح القدس شكستند می‏بایست‏شعر و صورت خیالی كاو وگوژ نفس اماره جاهل فرو پاشد و از میان برود.حال با این مقدمه،نظری به اوضاع آغازین‏ظهور شعر اسلام و بسط آن بیفكنیم.
از آنجا كه شعر تنها هنر یا هنر غالب قوم عرب قبل از اسلام و به یك اعتبار تنها طریق‏تفكر عصر جاهلی بود،ظهور وحی در صورت قرآن و كلام الهی همه شاعران را تا مدتی‏مرعوب خویش كرد و بسیاری از اشعار را باطل ساخت و روح بسیاری از شاعران رامتحول گردانید.این تحول در مواجهه‏ای كه شاعران با كلام خدا(قرآن مجید)داشتندحاصل شد قرآن هیچ مشابهتی به كلام بشری و شعر شاعران جاهلی نداشت.قرآن طی‏بیست و سه سال به حضرت نبی وحی شده بود. در آغاز سخن از هنرمندی حضرت نبی ختمی مرتبت(ص)گفتیم.این هنرمندی‏عبارت است از نسبت‏بی‏واسطه با ذات احدیت و نیوشایی اسراری كه قدسیان با اودر میان گذاشته‏اند و بدینسان عالم اسلامی ابتدا در وحی اقامه شده است.قابلیت وجودپیامبر(ص)منشا اتصال روح القدس(جبرئیل امین)فرشته كلام الهی به او بوده است.
عالم اسلامی همان ظهور و تجلی اسم اعظم الله اكبر و كل و حقیقت محمدی است كه‏بی‏حجاب در افق چشم دل پیامبر اسلام(ص)و اهل بیت عصمت و طهارت(ع)گشوده‏شده است.این مرتبه یعنی ظهور كلی عالم اسلامی اختصاص به انسان كامل دارد،اما درمراتب نزولی چنانكه ابن عربی در فتوحات مكیه بدان اشاره كرده وجود شاعران وهنرمندان را نیز فرا می‏گیرد و پرتو الهام رحمانی و ربانی روحشان را در حال سكر آمیزادراك وحدت حقیقی روشن می‏گرداند.
سوره‏های آغازین كه در مكه وحی شدند دوران پر آشوبی را چون داهیه بزرگ برای‏شاعران پدید آورد.شاعران مجنون(جن زده)جاهلی ساحتی ورای ساحت‏شعر شیطانی(جنی)نمی‏شناختند. كلمات مهیج و تشبیهات خلاف آمد عادت با آهنگی بی‏سابقه چون‏صاعقه بر دل محجوب كافران و مشركان فرود می‏آمد و آنها را از عاقبت تاریكشان دردركات جهنم هراسان می‏ساخت.قرآن در آیات تشبیهی كه با صورتهای خیالی به ظهورآمده بود، زبان پر راز و رمز را تفكر حضوری تشبیهی را به شاعران آموخت.آیاتی‏چون‏«الم تر كیف ضرب الله مثلا كلمهٔ طیبهٔ كشجرهٔ طیبهٔ اصلها ثابت و فرعها فی السماء... »(ابراهیم:۲۴ و ۲۵)
و آیات نور نظیر «الله نور السموات و الارض مثل نوره كمشكوهٔ فیها مصباح.المصباح فی زجاجه. الزجاجهٔ كانها كوكب دری یوقد من شجرهٔ مباركهٔ زیتونهٔ لا شرقیهٔ و لا غربیهٔ یكاد زیتها یضیی‏ء و لو لم تمسسه نار نور علی نور یهدی الله لنوره من یشاء و یضرب الله الامثال للناس و الله بكل شی‏ء علیم(نور:۳۵)
لحنی بلند دارد،جمال وحسن الهی بالتمام در آنها ظاهر است و معنایشان عمیق است، احساس شاعرانه رابر می‏انگیزد و صورتی از تخیل را ابداع می‏كند كه در آن اشیاء در حجمهای نا معهودی‏جلوه‏گر می‏شوند.بدین ترتیب عالمی در قرآن و هنر قرآنی اقامه می‏شود كه هنر شرك راطرد و نفی می‏كند از اینجاست كه قرآن در سوره شعرا در آیاتی شاعرانی را كه به آنها شیاطین نازل می‏شوند محكوم می‏كند (۴) .اینان شاعران بت پرست مكه بودند و هنر خود راصرف هجو مقدسات اسلام و تحقیر پیروان پیامبر می‏كردند و از این لحاظ در زمره اولیاءشیطان و ضد اسلام به شمار می‏رفتند. بنابراین آیات شاعران دو دسته‏اند یك دسته كه تابع‏ضلالت‏شیطانی‏اند و دیگرانی كه اهل ذكر كثیر و عمل صالح‏اند و همین دو دسته‏اند كه درسرتاسر تاریخ اسلام مظهر دوگانگی هنر دینی و دنیوی بوده‏اند.میراث ادب و فرهنگ‏ملل و نحل مشرك،و بهره‏مندی از ماثورات انبیاء و اولیاء اساس كار این دو گروه بوده‏است و در بالاترین مرتبه شاعران از حقیقت‏شیطانی گذشته و در زمره حكمای انسی‏كلمات الله را تلقی كرده‏اند.
با ظهور حقیقت اسلام شعر شعرای باطل نسخ گردید و تا وقتی كه درهای آسمان بازبود و عالم محل نزول وحی الهی بود شاعران باطل مرعوب شده بودند.بالتبع شعر باطل‏قدیم بالكل تعطیل شد و دیگر كسی مطابق ذوق شاعران كهن به ستایش شراب و عشق‏نمی‏پرداخت و اگر ستایش بود از اسلام و پیامبر اسلام و وصف مبانی اسلام بود.در این‏زمان خطبه به جهت فایده آن در تشحیذ حس دینی بسط یافته بود.در عصر خلفای‏راشدین نیز این وضع ادامه یافت اما با به قدرت رسیدن امویان وضع برگشت و رجوعی‏دیگر به سوی شعر شیطانی جاهلی به سراغ و سروقت مسلمین آمد.
از بزرگترین شاعران عصر پیامبر باید از حسان بن ثابت نام برد.او شاعر مخضرمی (۵) بود كه‏«داهیه كبری‏»(بلای بزرگ)قریش خوانده شد،زیرا به تشویق پیامبر آنان را هجومی‏نمود.به فرمان پیامبر برای او در مسجد مدینه منبری نصب كرده بودند و او از آن‏موضع در حضور حضرت نبی مشركان را هجو می‏نمود.و پیامبر به او می‏فرمود«اللهم‏ایده بروح القدس‏»(بارالها او را به واسطه روح القدس مؤید بدار). پیامبر همواره او راتایید می‏كرد و می‏فرمود كه تا وقتی كه به زبان خویش ما را یاری كنی به واسطه جبرئیل‏مؤید باشی (۶) .
كعب بن زهیر كه از شرك به اسلام روی آورده بود با قصیده‏ای به نام البرده(ردای‏افتخار)محبت رسول را طلبید (۷) و پیامبر اجابت كرد.دیگر شاعران معروف مؤید به‏روح القدس كعب بن مالك و عبد الله بن رواحه‏اند كه پیامبر آنها را مامور به پاسخگویی به‏شاعران مشرك كرد.این شاعران در پرتو قرآن و سنت اغلب در قلمرو سیاست و اخلاق(حكمت عملی)منشا اثر بودند.اما هنوز بنیاد حكمی استواری نیافته بودند و حكمت‏اشعار آنان اغلب به حضور عملی محدود می‏شد و برخی از آنها به بیان تجربیات معنوی‏شخصی می‏پرداختند.علاوه بر این هنوز شقاقی میان ظاهر و باطن پیدا نشده بود تاشاعرانی به وصف ظاهر(و ملازمه‏اش جهاد اصغر)و شاعرانی به وصف باطن(وملازمه‏اش جهاد اكبر)و عوالم روحانی بپردازند.در عصر پیامبر شاعران دینی همواره بنابه روایات اسلامی از ناحیه جبرئیل و عنایات ویژه روح القدس مطمئن بودند.چنانكه‏اشاره رفت‏حسان به اعتقاد برخی گرچه بنیانگذار شعر دینی نیست،اما رسالت الهی پیامبررا مدح می‏گفت و خداوند تعالی را ستایش می‏كرد و از آیات قرآنی بهره می‏برد. در حقیقت‏شعر اسلامی در پرتو قرآن به ظهور آمد و شاعر و ادیب و خطیب اسلامی‏كم و بیش از فیض حقیقت قرآنی و وحی روح القدس(وحی دل و الهام عارفانه)برخوردارشده بودند.و گر نه تباینی ذاتی میان ماده و صورت شعری صدر اسلام و عصر جاهلی‏پدیدار نمی‏شد. به هر تقدیر هنر اسلامی به مثابه هنری مقدس همواره مبادی خود را در الهام ربانی‏اولیاء الله می‏جسته است.بدین معنی در شعر نیز شاعران در جستجوی بنیادهای متعالی آن‏بوده‏اند.و قصصی را به مثابه مبدا شعری ابداع كرده‏اند.می‏گویند اول كس كه در عالم‏شعر گفت آدم بود.و سبب آن بود كه هابیل مظلوم را قابیل مشئوم بكشت و آدم را داغ‏غربت و ندامت تازه شد،در مذمت دنیا و در مرثیه فرزند شعر گفت.همین حال رجوع به‏اصل موجب شده در پیدایی شعر دینی در عالم اسلامی،علی(ع)مظهر و نمونه كمال‏انسانی حضوری كامل داشته باشد.دیوانی منسوب به او كه تقریبا شامل است‏بر ۱۵۰۰بیت در باب معانی دینی(ترغیب بر ترك دنیا،عبارات نیایشی،جملات اندرز آمیز درزمینه زهد و خرد)و ربانی،چنین تفكری را باز می‏گوید.در این دیوان روح شاعرانه‏جاهلی رنگ باخته و عالمی نو در عرصه حضور تخیلی و تخیل ابداعی اقامه گردیده‏است.از این نظر قرینه آن نهج البلاغه به مثابه اثر نثری امیر مؤمنان تلقی می‏گردد كه اساس‏تكوین ادب دنیا و دین اسلامی است.مدح و هجا نخستین صور شعر عصر اسلامی است (۸) .در این شعر ملاحظات دینی‏كاملا داخل گردیده است،پس از صدر اسلام نیز همه فرق دینی جهت تایید تفكرات وآیینهای خود و محكومیت تفكرات رقیبان از شعر فرقه‏ای بهره می‏گرفتند.كه بر آن‏می‏توان نام شعر كلام یا كلامی نهاد. در دوره امویان شعر سیاسی به تبع فرق مختلف از شیعه،سنی،خارجی،مرجئه،جبریه، قدریه-كه گاه تحت تاثیر عرف قومی و قبیله‏ای بود-و نفسانیات باطل به وجودآمد،و هر گروه سعی داشتند شاعرانی را به طرفداری برای خود مهیا كنند.در كنار این‏شعر سیاسی-كلامی،شاعرانی از جمله بعضی از خلفای اموی نیز وجود داشتند كه سنن‏شعر غنائی باطل را احیاء و از شراب و عشق و لذایذ این جهانی ستایش كردند.غفلت وبعد از حقیقت اسلام و سیره نبوی و ولوی،رواج زندگی شهوانی كه حتی به مكه و مدینه‏نیز سرایت كرده بود و وجود خلفای بی‏دین و فاسد اموی كه تنها دل مشغولیشان شراب وعشق و لذایذ این جهانی بود همراه با دوری ائمه از اریكه حكومت اسلامی مقتضی‏پیدایی مجدد این شعر بوده است.
امویان برای مبارزه با مخالفان و رقیبان یعنی شیعیان اهل بیت عصمت و طهارت(ع) از شعر و جاذبه آن سوء استفاده كردند و بیشترین بهره را گرفتند.معاویه می‏گفت:«شعر رابالاترین وظیفه اخلاقی و ادبی خود قرار دهید».علاقه امویان به شعر در هر حال‏نمی‏توانست‏بدون سوء غرض سیاسی،برای تضعیف دشمنان خویش نباشد اما بااین وجود بسیاری از شاعران حتی با وجود زندگانی در فسق و فجور نمی‏توانستندحق‏گویی را بالكل فراموش كنند،بدین معنی كه بر اثر تجلی حقیقت مهدی و تاثیرات‏باطنی روح ائمه اطهار در باطن و دل شاعران چه بسا كه به مدح ائمه اهل بیت می‏پرداختندو كمتر جرات تعرض به ایشان در جامعه وجود داشت.یكی از ایشان‏«فرزدق‏»است كه‏با وجود مطالب راست و دروغ درباره وی،مصیبت وارده نسبت‏به خانواده حضرت علی(ع)را وصف و دشمنان ایشان را نفی می‏كرد.وی مانند بسیاری از شاعران از بنی امیه‏پول می‏گرفت و در باطن طرفدار بنی‏هاشم بود و بنی امیه این را می‏دانستند ولی‏نمی‏توانستند دست‏به اقدامی جدی بر علیه وی بزنند،فی المثل،موقعی همین فرزدق‏مطالبی،بر ضد بنی امیه گفت و«مروان بن حكم‏»والی معاویه در مدینه در صدد مجازات وتنبیه فرزدق برآمد.فرزدق كه آن را دانست از مدینه به بصره گریخت، مردم به مروان‏گفتند بد كردی كه چنین كردی زیرا ناموس و شرافت‏خود را به ست‏شاعر مصری‏سپردی.مروان گفته مردم را پسندید،توشه راه و صد دینار برای فرزدق فرستاد تا از هجواو رهایی یابد.با این همه مهربانی،موقعی كه‏«هشام بن عبد الملك‏»خلیفه اموی مناسك‏حج‏به جا می‏آورد حضرت علی بن الحسین امام سجاد(ع)را در طواف دید و او راناشناس گرفته هویتش را جویا شد.«فرزدق‏»كه آنجا حضور داشت فورا قصیده‏ای درمدح اهل بیت‏سرود (۹) .همچنین بود كمیت‏بن زید اسدی كه همواره از سوی ائمه تاییدمی‏شد.ائمه اطهار(ع)او را مؤید به روح القدس دانستند. اشراف اموی به زندگانی بی‏بندو بار انس گرفته بودند.اینان جامه‏های ابریشمین به تن‏می‏كردند،باده می‏نوشیدند،با كنیزكان آوازخوان رفت و آمد می‏كردند و به اكراه واعتراضهای شدید پارسایان اعتنایی نمی‏نمودند.آنها نه تنها از نعمات دنیوی بهره‏می‏گرفتند،بلكه به ارضای ممنوع‏ترین و زشت‏ترین شهوات نیز دست می‏زدند. در میان‏خلفای اموی كه همه در شرابخوارگی و لا ابالیگری مستغرق بوده‏اند،بعضی نظیر«ولید بن یزید»خود اشعاری در ستایش خمر ساخته است و شعرایی نظیر«اخطل‏»در عهدایشان وصف شیشه شراب می‏كرده‏اند.تنها«عمر بن عبد العزیز»از رویه پیشینیان خودعدول كرد و چون مردی پرهیزكار و پاكدامن بود و می‏خواست مانند خلفای راشدین‏رفتار كند از شعر و شاعری فسق آمیز چشم پوشید و اعلام داشت كه نه شاعر می‏پذیرد و نه‏شعر گوش می‏دهد.
مطالب فوق به وضوح نشان می‏دهد كه با ظهور اسلام تا حدودی به ماده شعر قدیم‏صورت دینی زده می‏شود،و گاهی نیز به جهت فقدان قابلیت،ماده شعری به همان وضع‏می‏ماند.و در آن نحو شعری كه صورت اسلام را پذیرفته،در آغاز به جهت قرب به‏فرهنگ جاهلی،قالب شعر حفظ شده بود،بدین ترتیب كه شاعر پس از مقدمه‏ای درباره‏معشوق و هجران و بی‏وفایی او(نام مقدمه‏«نسیب‏»بود)،به وصف اشتر خود می‏پردازد وقدرت و نرم بدنی و توان او را در تحمل خستگی و گرما می‏ستاید،سپس به موضوع‏اصلی می‏رسد كه همانا مدح حضرت رسول اكرم(ص)است ولی به تدریج این گونه‏مقدمه‏ها(یعنی نسیب و وصف اشتر)جای خویش را به مقدمه‏ای در وصف خدا و اسماء وصفات او می‏دهد و همین طور در مدح انبیاء و اولیاء و صدیقین،و سپس به موضوع‏قصیده می‏پردازد.در صورتی كه شعر كوتاه باشد وصف خدا و اولیای خدا و قدسیان درابیات مختلف بیان می‏شود.
به هر حال با امویان بی‏دینی رواج پیدا می‏كند و شعر نیز نمی‏تواند از این وضع مبراباشد.گرچه در حوزه علوم و معارف هنوز یونانیت و كل مطلق یونانی سراغ مسلمین‏نیامده بود،اما گرایش به لذایذ این جهانی و فراموشی معاد و گاه چون شیطان انكار احكام‏الهی كردن،به جهت غلبه حضور و حیات انضمامی در هنر،به نمایش می‏آید.نخستین‏شاعران نیست انگار تمدن اسلامی از جمله‏«الحطیئهٔ‏»كه به زشتی ظاهر و باطن مشهوربودند در این دوره قدرت گرفتند.حطیئهٔ شاعری نیست انگار بود كه زن و فرزند و حتی‏مادر و شخص خویش را آماج هجویات خود قرار داده بود.او از این طریق به گذران‏زندگی می‏پرداخت.در حالی كه در حوزه علمی شیعه بر كنار از جامعه سیاسی-و برخی‏از جماعت پارسایان اهل سنت-طی قرن اول و اوایل قرن دوم هنوز قرآن حاكم مطلق است و حتی مذاهب فقهی رسمی چهارگانه اهل سنت و مباحث علوم شرعی شكل منظم‏و مدونی نیافته بود.
جاری شدن سیل ثروتها به دمشق و انتقال بخشی از آن به مكه و مدینه،همراه با ضعف‏ایمان موجب می‏شد موسیقی و شراب و آواز و شهوترانی در عصر اموی روز به روزافزایش یابد.در این زمان زندگی شهوانی شهری نوعی‏«غزل‏»را پدید آورد كه در واقع‏صورت مبتذلی از عشق تراژیك بدوی نظیر عشق لیلی و مجنون بود (۱۰) .در اینجا دیگرغزل شعر عاشقانه عمیق كه بعدها سر مشق صوفیه قرار گرفته و صورت عشق حقیقی نه‏عشق مجازی پیدا كرد،نبود-با این خصوصیات كه عشق مجازی پلی برای عشق حقیقی‏است: المجاز قنطره الحقیقه.چنانچه در غزلها و اشعار حكیمانه و عرفانی به ظهورپیوست، بلكه شاعر اموی دیگر از هیچ سخنی زبان در نمی‏كشید،دقایق ناگفتنی عشق‏شهوانی، ظرافتهای زنانه و سخنان گستاخانه شرم انگیز همه را به زبان می‏آورد و در این‏وضع حتی در باب زنان خلفا و امیران نیز«نسیب‏»سروده می‏شد (۱۱) .خطبه و خطیبان‏به جهت‏خاص تا این حد آلوده نشده و تا حدودی سلامت‏خویش را حفظ كرده بودند، كه‏علت اصلی آن عبارت بود از بار دینی فعالیتهای رسمی اجتماعی و دعوت به اسلام كه درمضامین خطب وجود داشت.احتجاجات و تعرضات سیاسی در رسالات (۱۲) این عصرحضوری جدی داشت.قصاص یا قصه گویان نیز در عصر اموی در عرصه هنر اسلامی‏ظاهر شدند.آنان تمایل مردم را به عجایب و غرایب بر می‏انگیختند و اوصاف و اعمالی ازبرای خداوند متعال نقل می‏كردند.این دوران را باید رونق اسرائیلیات و اساطیر و امانی‏نیز نامید كه بعدا در تفسیر قرآن تاثیر نهاد.
پس از طی دوره اموی با آمدن عباسیان وجوه ذوقی تجربیات اسلامی ایرانیان در هنراسلامی غلبه كرد.در حقیقت این وجوه بالذات و بالعرض منحل در كلیت اسلام شده بود. گرچه خلفای اولیه عباسی ظاهرا در امور دینی سخت‏گیر بودند،اما پس از هارون، سیاست‏باز اباحیت را پیش گرفته،امور دینی را تا حدودی آزاد گذاشتند.اینان اهل‏تسامح و تساهل درامر دین بودند.هر دین و عقیدتی(ملل و نحل مشرك)را آزاد گذاشته‏بودند.اما این آزادی مستلزم استبداد علیه پارسایان اهل سنت و شیعه علوی(یعنی اهل‏اسلام حقیقی)و بعضی ملل و نحل بود.شخصی چون مامون از یك طرف دار الحكمه(اغلب حكمت و عقل آزاد از وحی-یعنی حكمت فلسفی)را تاسیس و از طرف دیگرمنشا پیدایی دوره محنت(شكنجه تفتیش عقاید)در اسلام گردید،تا بازور و شكنجه‏عقیده معتزلیان را مبتنی بر مخلوق بودن قرآن بر همه تحمیل كند.به هر تقدیر عباسیان تا دوران متوكل،سیاست تسامح و تساهل را نسبت‏به اصحاب‏عقاید و ادیان جز شیعه علوی و پارسایان اتخاذ كرده بودند و این گروه تا آنجا كه اهل هنرو صنایع و ثروت بودند،مورد تعرض قرار نمی‏گرفتند و هم اینان بودند كه تخم زندقه‏دوره مامون به بعد را پاشیدند-مراد از زندیقان همان آزادندیشان از دین، غیر ملتزم به‏وحی آسمانی با اخلاق اباحیت و فساد عقیده یعنی مانویان و دهری مذهبان بودند. در چنین شرایط و اوضاعی گروهی از شاعران زندقه زده و زندیق ظهور كردند كه‏علاوه بر طرح مسائل فلسفی دنباله‏رو سنن شعری امویان بودند.اینان دامنه اشعاری را كه‏در باب شراب و لاابالی‏گری بود وسعت دادند و مضامینی جدید از قبیل باغ و بستان ودیگر مضامین را در شعر وارد كردند و متاثر از حكمت‏یونانی بدان عمق ملحدانه‏بخشیدند.در قرن اول از خلافت‏بنی‏عباس معاشقه با غلامان و استعمال مسكر شیوع پیداكرده و به دیگر اقوام از جمله ایرانیان نفوذ كرده بود.به طوری كه شاعرانی نظیر«رودكی‏»و«ابو شعیب صالح بن محمد هروی‏»از شعرای زمان سامانیان در همین موضوعات‏اشعاری ساخته‏اند (۱۳) .رودكی می‏گوید:
می، آرد شرف مردمی پدید آزاده‏تر از درم خرید می‏آزاد پدید آرد از بد اصل فراوان هنر است اندرین نبیذ در پایان دوره اموی شاعران مقدمه عاشقانه قصاید( نسیب)را كه به طور اجبار برهمه اشعار غالب بود گسترش دادند و آن را مستقل كردند و به صورت غزل در آوردند كه‏مذكور افتاد.گروهی از شاعران در دوره عباسی نسیب را به باد مسخره گرفتند و درمضامین شعری،نیز تحولاتی پدید آوردند و فلسفه شكاكیت و ملامتیه(كلبی مذهبان) وزهد و حكمت اشراقی و تمایلات عمیق دینی باطنی در كنار موضوعات قدیم عاشقانه وتغزلی را هرچه بیشتر وارد شعر كردند.سركردگان هنر و شعر نیست انگارانه این عصر دوتن بودند:«ابونواس‏»در شعر طرب و«ابو العتاهیه‏»در شعر حكمی و یكی دیگر كه درمراتب بعد قرار می‏گیرد«بشار بن برد»است كه از شاعران مشهور زندیق عصر بود و بارهااز سوی اهل دیانت طرد و تبعید شد،كه بدان اشاره داشتیم،«ابو نواس‏»شاعری از شاعران‏لا ابالی بود.وی كه بارها به زندقه متهم شد،اشعاری در خمریات و زهدیات(دو نوع شعراز لحاظ مضمون)دارد.«ابو العتاهیه‏»شاعر حكمی در اثر كثرت سخن درباره مرگ،رستاخیز و قضاوت روز آخرت را انكار كرد،از این رو اهل دیانت او را نیز به زندقه متهم‏كردند.او با سرودن زهدیات تحولی جدید از حیث مضامین در شعر عرب ایجاد كرد.دراین اشعار«ابو العتاهیه‏»به سست پایگی و پوچی مال دنیا اشاره می‏كند و از مرگ وگورستان و كالبدها و استخوانهایی كه در آن نهفته است و یا از تلخی تعلق آدمیزاد به‏خاك سخن می‏راند.از شاعران دیگری كه مشهور به شاعران حكمی(محدثین)اندمی‏توان‏«ابو العلا معری‏»و«شریف رضی‏»را در دو جریان مخالف نام برد كه نكات‏فلسفی یا حكمی را در زمان انتقال فلسفه و كلام و علوم یونانی در اشعارشان واردكرده‏اند (۱۴) .
رعبی كه اهل ظاهر سنت و حدیث پس از دوران متوكل و بعد تركان در مقابله با علوم‏و فرهنگ یونانی و ترویج علوم شرعی ایجاد كردند به همراه شكست‏شرك و زندقه جلی‏در شعر و نثر نیز مؤثر بود تا آنجا كه اشعار هر چه بیشتر صبغه دینی یافتند.با رواج فلسفه،كلام و تصوف به تدریج‏بسیاری از مضامین و مواد اشعار خمریات و زهدیات كه‏در حقیقت هر دو صورتی دنیوی داشتند در مقام حقیقی گذشت از عالم طبیعت و كثرات وحكمت‏یونانی اخذ می‏شود،و صورت دینی و عرفانی پیدا می‏كند.بی‏تردید ورود فلسفه‏یونانی توانست‏به نحوی محرك متفكران اسلامی در بسط هنر دینی باشد.فلسفه یونانی‏به مثابه ماده برای صورت نوعی اسلام قرار گرفت.عرفان و پیدایی غزل عرفانی شعردینی را مستقر ساخت و تجربه دینی در عرصه هنر را به سنت محكمی تبدیل و مستقرنمود.
پی‏نوشت‏ها:
۱) ابو الفتح رازی بعد از ذكر بعضی مؤیدات دال بر حسن شعری كه درباره امور دینی باشد،گفته:«درخبر است كه چون دعبل علی خزاعی قصیده‏ای بر حضرت رضا علیه السلام خواند كه در مدح اوگفته بود،امام فرمود:
مدارس آیات خلت من تلاوهٔ و منزل وحی مقفر العرصات
چون به ذكر صاحب الزمان عجل الله فرجه رسید،آنجا گفت:
خروج امام لا محالهٔ خارج یقوم علی اسم الله و البركات
امام فرمود«نفث‏بها روح القدس علی لسانك‏»یعنی روح القدس این بیت را بر زبان تو جاری كرد.
رجوع شود به تفسیر ابو الفتوح،جلد ۴،ص ۱۴۴ و تفسیر گازر،ابو المحاسن جرجانی، ج‏۷،ص‏۱۰۷.
۲) نهج البلاغه،خطبه ۱۹۱.
۳) مقام روح القدس هم مقام جبرئیل امین است هم مقام كمال ارتقاء روح انسانی به نحوی كه اتحادنوری میان روح آدمی و روح فرشته وحی حاصل شود.
۴) هل انبئكم علی من تنزل الشیاطین تنزیل علی كل افاك اثیم،یلقون السمع و اكثرهم كاذبون،والشعراء یتبهم الغاوون الم تر انهم فی كل واد یهمون،و انهم یقولون ما لا یفعلون،الا الذین آمنوا وعملوا الصالحات و ذكر الله كثیر(سوره شعرا آیات‏۲۲۶-۲۲۴).
۵) نام شاعرانی است كه چندی در عصر جاهلی و سپس در اسلام زیسته‏اند و به زبانی می‏توان این‏شاعران را«دو ساحتی‏»خواند.
۶) سر انجام حسان بن ثابت از ولایت و ولایت علی روی برگرداند و پشت‏به حق و حقیقت نمود.
۷) بیتی از این قصیده چنین است:
ان الرسول لسیف یستضاء به مهند من سیف الله مسلول
«پیامبر شمشیری است هندی و آخته از شمشیرهای خدا كه بر آن روشنایی طلبند».
۸) غلبه حالت جهاد اصغر در صدر اسلام و اهمیت آن جهت فروپاشی نظام شرك جاهلی كهن اقتضاءمی‏كرد كه پیامبر(ص)نیز بر این گونه شعر تاكید ورزد.سایر صور شعری از جمله اشعار حماسی وتراژیك یا اشعار عاشقانه و تغزلی چندان مورد توجه نبود. زمانی كه شعر«حسان‏»مورد ستایش‏قرار می‏گرفت همواره از وارد شدن بلای عظیم بر سر مشركین سخن به میان می‏آمده است كه خودبیانگر روح جهادی(جهاد اصغر)شعر است.
۹) تاریخ تمدن اسلام،جرجی زیدان،ترجمه جواهر كلام،صفحه ۵۵.
۱۰) ممیزه غزل بدوی،پاكی شدید احساسات و آراستگی زیبای بیان است.شاعران این نحله را شاعران‏عذری می‏نامند.این نام از نام قبیله بنی عذره كه در حجاز می‏زیستند اقتباس شده است.گویندشهرت بنی عذره از صداقت و خلوشان در عشق برخاسته.نیز گویند:چون عاشق شوند از عشق‏بمیرند،یعنی سبب مرگ ایشان خود عشق است،نه دست‏یافتن به معشوق.این معنی،بعدا گسترش‏یافت،عامل گسترش آن نیز بیشتر صوفیه بودند كه هر یك، دقایق مورد بحثی بر آن افزودند ونظریه وحدت عشق در كنار نظریات‏«وحدت وجود»و«وحدت شهود»حضوری جدی داشت. عذری نامی بود كه بر هر عشق پاك و صادقانه‏ای اطلاق می‏شد.قیس بن ملوح اساطیری(مجنون‏عاشق لیلی)از همین قبیله عشاق بوده است كه نمونه ازلی شاعران عاشق است.كثیر عاشق عزه وشیعه علی(ع)از جمله عشاق شاعر بوده است.تاسف بار اینكه در برابر غزل شكوهمند و ساده‏روستایی،شهرنشینان مدینهٔ الرسول و مكه مكرمه علی رغم علو مقام این اماكن مقدس و حرمین‏شریفین در پرستش عیش و عشرت و هوی و هوس گوی سبقت از همه ربوده بودند.موسیقی وشراب و آواز و شهوات در این دو شهر رواج یافته بود. عمر بن ابی ربیعه از نمونه‏های اصلی این‏جماعت(دون ژوانهای اموی)حسانی اشرافی بود درباره او رجوع شود به آذرنوش،«نگاهی به‏اجتماع اشرافی حجاز»، مجله مقالات و بررسیها،شماره ۵-۶،۱۳۵۰،ص ۱۴۱،شماره‏۶-۷،سال‏۱۳۵۰،ص ۱۲۱.
۱۱) تاریخ ادبیان عرب،ص ۸۰.
۱۲) «رسائل‏»نوشته‏های خطیبانی بوده كه به صورت خطبه یا موعظه‏ای مكتوب تالیف یافته است.
حاوی تفكرات اخلاقی و كلمات دینی مهیج،یا اندرزهای خردمندانه كه بزرگان جهان خطاب به‏دوستان خود می‏گفته‏اند.
۱۳) تاریخ ادبیات ایران،جلال الدین همائی،فروغی،بی‏تاریخ،ص ص ۲۷۲-۲۷۳.
۱۴) ابو تمام شاعر قرن سومی نیز در این زمان با تاثیر پذیری از عقل و تفكرات فلسفی و علم النفس‏یونانی ابداعاتی در شعر حكمی داشته است.
كتاب: حكمت معنوی در هنر اسلامی از ص ۱۴۵
نویسنده: محمد مددپور
منبع : بنياد انديشه اسلامي