دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

یادداشت های خصوصی یک فیلسوف


یادداشت های خصوصی یک فیلسوف
او فیلسوفی بزرگ بود و به تعبیری دیگر حكیمی فرزانه. اما آیا صفات غالباً ستایش آمیزی كه به دنبال واژه هایی چون فیلسوف و حكیم نثارش می كردند، به خود او نیز ربطی داشت؟ شاگرد زیركی كه پاسخ این پرسش دنبالش می كرد روزی به استاد شهیر گفت: «حیف نیست كه حكیم بزرگی چون شما جماعت را از یادداشت های خصوصی اش محروم كند؟» و پاسخ شنید كه: «آنچه حیف است بزرگی آن حكیمی است كه با چنین كاری، همه بر باد می رود.» شاگرد گفت: «اما استاد! مسائل خصوصی بزرگان هرگز از بزرگی و جاودانگی آثارشان چیزی كم نكرده است.» و سپس شماری از مردان نامی قرون و اعصار را شاهد آورد. استاد گفت: «دلیل صرف من این نبود.» اما در برابر كنجكاوی و اصرار شاگردش از ابراز آن دلیل حقیقی خودداری كرد. تنها چیزی كه گفت این بود: «دعا كن كه عمر من هر چه كوتاه تر باشد تا تو نیز هرچه زودتر به پاسخت برسی.» سالیان دراز گذشت. شاگرد نمی دانست از خدا برای استاد عمری دراز طلب كند یا برای خودش مرگ استاد را. افزون بر این چه كسی می توانست یقین داشته باشد كه او زودتر از استادش به ناكامی نمیرد؟ ناكام از تماشای بر باد رفتن بزرگی حكیمی نامدار. با این همه اقبال با شاگرد یار بود كه سرانجام استاد از مرض دانایی در بستر موت افتاد. دم مرگ در گوش شاگرد گفت: «اگر یادداشت ها را منتشر می كردم دیگر كسی آثار بزرگم را نمی خواند.»
«اما چرا؟»
«چون در اینجا نوشته ام كه هرچه تاكنون نوشته ام چیزی جزء مزخرفات نیست.» و سپس دفتر یادداشت های خصوصی یك فیلسوف را به دست شاگرد داد و خود دار فانی را وداع گفت. روانش شاد و قرین رحمت باد.

سیاوش جمادی
منبع : روزنامه شرق