دوشنبه, ۲۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 10 February, 2025
مجله ویستا
کیش زرتشت
![کیش زرتشت](/mag/i/2/1tm0h.jpg)
مقدمهای كوتاه بر تاریخ دیانت زرتشتی
شواهد درونیِ متون «اوستای قدیم» گواهی میدهد كه زرتشت قبل از آن كه ایرانیان، سرزمینی را كه اكنون به نام ایران مینامند فتح كنند میزیسته است. به احتمال، این كشورگشایی به حدود ۱۲۰۰ ق.م باز میگردد [۵۱-۲۷:۸]. در آن هنگام، ایرانیان به عنوان شبانهای روستانشین در جلگه آسیای مركزی در شرق ولگا(۱۱) سكنا گزیدند. زرتشتِ پیامبر، توانست ویشتاسپ(۱۲) یكی از شاهزادگان قبایل را به دین خود درآورد و شاهد ریشه دوانیدن كیش خویش باشد. این دین در میان ایرانیان شرقی، گسترش یافت و سرانجام به غرب ایران كه ساكنان آن را مادها و پارسها تشكیل میدادند رسید.این دین در دوران اولین امپراطوری پارسی [۵۵۱-۳۳۱ق.م] كه كورش كبیر مؤسس آن بود، به عنوان دین رسمی شناخته شد. روحانیان غربیِ این دین به مغ(۱۳) معروف بودند[۳]. آموزههای زرتشتی در آن زمان تأثیر زیادی بر برخی رعایای پارس به ویژه یهودیان برجای گذاشت. عمده شواهد صریح درباره عقاید و مناسك زرتشتی در این دوران از آثار و كتیبههای ایرانی و نوشتههای یونانی فراهم آمده است. به نظر میرسد كه چیرگیِ اسكندر بر امپراطوری ایران و از دست رفتن متون مقدس با مرگ موبدان، سهمگینترین ضربه را بر پیكره سنت شفاهی زده باشد. در همین زمان پارتها، مردم شمال شرقی ایران، امپراتوری دیگری را تأسیس كردند (در حدود ۱۲۹ ق.م تا ۲۲۴ م) و بار دیگر زرتشتیگری را دین رسمی خود قرار دادند [۱۰۰-۷۸:۹]. دومین امپراتوری ایرانی یعنی ساسانیان نیز همین رویه را پی گرفت. آنان برای امور دینی، سازمان مذهبی نیرومندی را همراه با سلسله مراتب متنوعِ موبدان و معابد و مدارس فراوان به وجود آوردند [۱۰-۴۴:۴]. در قرن هفتم با غلبه اعراب، اسلام به مثابه دین رسمی ایرانیان جایگزین زرتشتیگری شد، هرچند گسترش این دین بر سرتاسر این سرزمین، ۳۰۰ سال بعد تحقق یافت. بنابه باورهای زرتشتی، در اواخر قرن هفتم میلادی گروهی از زرتشتیان برای دستیابی به آزادی دینی سفری دریایی را به شرق آغاز كردند و سرانجام در ۷۱۶ در سنجان در گُجرات اقامت گزیدند. در آنجا عدهای به آنان پیوستند و هسته مركزی جامعه «پارسیان» هند را تشكیل دادند. پارسیان تا نسلها به عنوان كشاورز و خرده بازرگانِ پراكنده در شمال و در طول سواحلِ میان براج(۱۴) و كمبای(۱۵) از رونق اندكی برخوردار بودند. اما از قرن نوزدهم با آمدن روحانیان اروپایی به سرعت پیشرفت كردند و مالك ثروت عظیم و برهم انباشتهای شدند. جامعه اصلیِ زرتشتیان در ایران كه بعدها در اطراف شهرهای كویری یزد و كرمان متمركز شدند برخلاف پارسیان، پیوسته متحمل فقر و مشقت بودند. پارسیان نقش قابل توجهی در توسعه بمبئی ایفا كردند و تا قرن بیستم جامعهای عمدتاً شهری را با طبقه متوسط و تحصیلاتی مناسب پدید آوردند. ایرانیان زرتشتی تقریباً از طریق كمك آنان تا حدودی توانستند خود را از پارسیان، اضمحلال نجات دهند و در تهران با یك جامعه رو به گسترش توانستند به آنان تأسی كنند. و در سال ۱۹۴۷ با پایان یافتن حكومت بریتانیا در هند، گروهی از پارسیان در خارج از كشور بهویژه در كشورهای انگلستان، كانادا، استرالیا و آمریكا سكنا گزیدند و به طور فزایندهای در سال ۱۹۷۹ پس از برپایی جمهوری اسلامی ایران گروهی از زرتشتیان ایرانی نیز به آنها پیوستند. زرتشتیان اگرچه متنعمند، از جمعیت بسیار كمی برخوردارند.تعالیم اصلی
روحانیان ایرانی كه ساكنان استپهای وسیع و خالی بودند، در باب آفرینش اسطورهای سخت بسیط خلق كردند FF[:۹؛FF۱۳۰:۵]. آنان معتقد بودند كه جهان را خدایان از مادهای بیشكل در هفت مرحله ساختند؛ نخست، آسمان را از سنگ با پوسته سختی دورتادور آن آفریدند، سپس زمین را مانند بشقابی بزرگ و مسطح بر روی آن قرار دادهاند و آنگاه در مركز آن، اولین گیاه و پس از آن گاو نرِ تنها را آفریده، سپس اولین انسان، یعنی كیومرث(۱۶) (زنده میرا) و در نهایت خورشید را كه نمایانگر مخلوق هفتم، یعنی آتش است بر فراز آنها قرار دادند. روحانیان آتش را به مثابه نیروی نهانِ زندگی كه در دیگر مخلوقات نیز حضور دارد میانگاشتند. سپس خدایان قربانی كردند، آنگاه «گیاه» را چیدند و كوبیدند و عصاره آن را برفراز زمین پراكنده ساختند تا اینكه گیاهان دیگر، از آن نشو و نما كردند. آنان گاو و كیومرث را ذبح كردند، و از تخم آنها حیوانی دیگر و حیات انسانی نشأت گرفت، سپس رشته كوهی در كرانه زمین رویید و در مركز آن، قله «هَره»(۱۷) سربرآورد كه خورشید برگرد آن شروع به چرخیدن كرد تا شب و روز پدید آمد. باران با چنان شدّتی فرو ریخت كه زمینرا به هفت منطقه كَرشْور(۱۸) [كشور ]تقسیم كرد. انسانها در منطقه مركزی كه به وسیله دریاها و جنگلها از دیگر مناطق ششگانه جدا شده است زندگی میكنند. دریای بزرگی به نام وروكشه(۱۹) ( خلیجهای بسیار) به وسیله رودخانهای بزرگ تغذیه میشود كه بیوقفه ازقله هره سرازیراست (تصویر ۳). گویا این جزئیات اخیر را متفكرانی كه خود روحانی بودند از اساطیری باز هم قدیمیتر برگرفتهاند، در حالی كه قربانیِ سهگانه بازتابی بود ازسهپیشكش، یعنی افشره گیاهی بهنام هئوُمه(۲۰)،قربانیِ چهارپا وانسان كه مورد باور آنها بود. بهنظرمیرسد كه به باورِ آنان تا زمانی كه انسانها قربانی خالصانه وعبادت خدایانرا ادامهمیدهند جهان تحتحاكمیت قانون اشه(۲۱) پایدارخواهدماند. واینبازتابِ نظم درجهان، وعدالتوحقیقت درمیان انسانهااست. ایرانیان خدایان طبیعت، یعنی سه موجود اخلاقی بزرگ را همراه با تكریم میپرستیدند. این سه را كه اهوراها (خداوندان) مینامیدند عبارتند از: اهورا مزدا،(۲۲) (خداوند خرد) و در مرتبهای پایینتر از آنها میتره(۲۳) و ورونه،(۲۴) خداوند میثاق و سوگند، كه اگر باهم لحاظ شوند به انسانها برپایه قانون اشه انسجام خواهند بخشید. زرتشت خود روحانیای بود كه با این عنوانِ موروثی زاده شد، اما چنانكه از گاتها برمیآید، جامعه دیرپایِ شبانیِ ایرانیان در زمان حیات زرتشت در حال از هم پاشیدن بود. عصر برنز در آن زمان، مراحل شكوفایی خود را طی میكرد و شاهزادگان جنگجو و پیروانشان كه مجهز به اسلحههای كاری و ارابههای جنگی بودند، مدام در جنگ و غارت غرق بودند؛ گویا قوم زرتشت قربانی تهاجم همسایگان پیشرفته و غارتگر شده بود. بدینترتیب زرتشت كه خود شاهد این خشونتها و بیعدالتیها بود، به تفكر عمیق درباره خیر و شر، و منشأ آن دو سوق داده شد. وی در موعد مقرّر آنچه را دریافته بود و به صورت سلسلهای از الهامات الاهی تجربه كرد. این الهاماتْ او را به تبلیغ دین جدیدی رهنمون شد. او پیروانش را چنین تعلیم داد كه تنها یك خدای سرمدی وجود دارد كه او آن را اهورا مزدا میدانست؛ موجودی كه حكیم، خیر و عدل كل است، اما قادر مطلق نیست؛ زیرا كه خود وی گفته است: «به درستی كه دو روح نخستین وجود دارد؛ دو همزادی كه در ستیز با یكدیگر شهرهاند. آنها در اندیشه و گفتار و كردار، دوگانهاند: خیر و شر» (یسنه ۳۰،۳)؛ یعنی خدا دشمنی به نام انگرهمئینیو(۲۵) (روح پلید) دارد كه او نیز آفریدگاری ندارد. و از آنجا كه اهوارامزدا باید بر وی غلبه میكرد و شر را نابود میساخت، این جهان را به مثابه كارزاری پی ریخت كه در آن، نیروهای آنها به مصاف هم درآیند. او این معركه را با برانگیختن روح مقدسش، یعنی سپنته مئینیو(۲۶) و شش موجود بزرگ دیگر، یعنی امشاسپندان «نامیرایان مقدس»(۲۷) تحقق بخشید. نمودار زیر امشاسپندان بزرگِ ششگانه و یك سپنته مینیوی بزرگ، یعنی موجودات هفتگانهبزرگرا [همراه با مخلوقاتیكه تحتحمایت ومحل سكنایآنهایند]نشانمیدهد:
اوستا (پهلوی) برگردان تقریبی به فارسی مخلوق
۱. خْشَژوَئیریه(شهریور)(۲۸) قدرت/سلطنت آرزو شده آسمان
۲. هئورهوتات (خرداد)(۲۹) انسجام / تندرستی آب
۳. سْپَنْتَه اَرمَئیْتی (اسپندارمذ)(۳۰) عشق / پارسائی مقدس زمین
۴. اَمِرِتات (امرداد)(۳۱) زندگی طولانی / بیمرگی گیاهان
۵. وهُوْمَنَه (وهمن)(۳۲) قصد نیك / هدف نیك گاو
۶. سْپَنْتَ مَینیو(۳۳) روح مقدس انسان
۷. اشه وَهْیْشته(۳۴)(اَرْدِوهیشت) حقیقت / درستكاری، نظم آتش
هر كدام از این هفت موجود یكی از مخلوقات هفتگانه را حمایت كرده، در آن، سكنا میگزیند و در عین حال همچون وجهی از خدا، و ایزدی مستقل به شمار میآید، كه از آن رو كه تجلی او است، پرستیده میشود.
تمام آنانی كه میخواهند اشون(۳۵) شوند، یعنی براساس اشه زندگی را بگذرانند، میباید تلاش كنند تا امشاسپندان بزرگ را در قلب و بدن خود درآورند و با پاسداشتن مخلوقات مادیِ خود به آنان خدمت كنند. این نظریه در خصوص خلق انسان شالوده نوع دوستی فراوان و مستمری را پیریزی كرده است. خصوص خشثره را كه دربرگیرنده فلزات و آسمانِ سنگی میانگاشتند (بسیاری از مردمان كهن هیچ تمایز اساسیای بین فلزات و سنگ نمیگذاشتند). بنابراین عنایتی كه به همه اشكال فلزات میشد میتوانست نوعی احترام گذاشتن به او باشد (كه نهایتاً سكهها را نیز در برمیگرفت تا از آن به خوبی و خیرخواهانه استفاده كنند). این امشاسپندانْ نامیرایان مقدس دیگری، یعنی ایزدان(۳۶) را كه موجوداتی سزاوار ستایشند برانگیختند. در میان خدایان سودمند قدیمی دو اهورای كِهْتَر نیز وجود دارد؛ انگره مینیو از دوران باستان با ایجاد، و بهمدد ارواح شریر مانند «دِوَها یا خدایان شریر جنگ» به مخلوقات خیر حمله آورد. از دیدگاه تعالیم زرتشتی او است كه اولین گیاه، گاو و انسان را از بین برد و مرگ را به این جهان آورد، در حالی كه امشاسپندان با آفریدن زندگانیهای بیشتر از دل مرگ، شر را به خیر تبدیل كردند. مبارزه با شر و تقویت خیر وظیفه امشاسپندان است. مخلوقات آنان به طور غریزی در راه دستیافتن به همین هدف تلاش میكنند؛ به استثنای انسانها كه میباید با انتخاب سنجیده خود و در پرتو وحی زرتشت این كار را صورت دهند، سپس به هنگام مرگ درباره همه آنها داوری خواهد شد؛ اگر پندار، گفتار و كردار نیكشان بر بدی آنها غلبه كند، روحشان از پلِ فراخ، عبور و به بهشت عروج خواهد كرد، در غیر این صورت از پل تنگ به درون دوزخ با تمام مجازاتهای آن سقوط میكنند. هدف نهایی از تلاشهای فضیلتآمیز، نجات از این دنیا است. براساس تعالیم زرتشت، مجموعه كوششهای نیكوكاران كمكم شر را ضعیف خواهد كرد و بدین ترتیب پیروزی خیر را میسر میگرداند و این انتظاری است كه همواره از پیروان او میرود. به هر تقدیر [۷-۳۸۲:۶] مجموعهای از اعتقادات به دلائل مختلف گسترش یافت كه از آنها برمیآید كه نشانه آخرالزمان بدبختی روزافزون و مصائب عالمگیر خواهد بود، سپس چنانكه عموماً میانگارند منجی عالم، سوُشینت(۳۷)، با شكوه خواهد آمد. تقدیر چنان است كه او از نطفه زرتشت پیامبر، كه به گونهای معجزهآسا در دریاچهای نگهداری میشود از مادری باكره متولد میگردد. در آن زمان نبرد عظیمی بین ایزدان و دیوان درخواهد گرفت كه سرانجام با پیروزی خیر پایان میپذیرد و بدنهای كسانی كه پیش از این مردهاند دوباره شكل میگیرد و به ارواحشان خواهند پیوست و داوری نهایی از طریق آزمونی سخت و آتشبار صورت میگیرد؛ فلزاتی كه در كوهها هستند ذوب خواهند شد و سیلاب سوزانی تشكیل میشود كه شریران را نابود و جهنم را از آنان پاك خواهد ساخت. اما بنابه تعدیلی كه برای اولین بار در قرن نهم در این نظریه صورت گرفت، شریرانی كه با درد و رنجِ این آزمایشِ سخت، پالوده شده، زنده میمانند، به سعادتمندان میپیوندند و به آنها خوراك بهشتی میدهند و بدنهای آنان همانند روحشان نامیرا خواهد شد. پادشاهی اهورا مزدا بر زمینی كه بازسازی شده است برقرار خواهد شد و سعادتمندانْ جاودانه، در حضور او شادمان خواهند بود. تنها یك گرایشِ عمدهای وجود دارد كه نسبت به دین زرتشت بدعت به شمار میرود و آن زروانیگری است كه احتمالاً در قرن پنجم ق.م در بابِل (كه در آن زمان جزو قلمرو حكومت ایرانیان بود) ظهور پیدا كرد [۴۲-۲۳۱:۳]. آیین آنان بر یكتاپرستی استوار بود؛ با این اعتقاد بنیادی كه فقط یك موجود غیر مخلوق به نام زروان(۳۸) (زمان) كه پدر اهورا مزدا ونیز انگرهمئینیو است وجوددارد. اینبدعتْ بسیارخطرناك بود، چراكه بدینترتیب برای خیر وشر، منشأ مشتركی فرضمیكرد، اما زروانیها معتقدبودند كه زروان، كه خدایی دورازدسترس است، قدرتهای خود را به پسر نیك خویش سپردهوبهاینترتیب او جهان را آفریده است. از اینرو است كه زروانیها و بهكیشان همه میتوانستند به رغم تفاوت بنیادین اعتقادی، خالق، یعنی «اهورا مزدا» را یكسان پرستش كنند...تحولات جدید
از حدود قرن نهم، زرتشتیها از پیشرفتهای عمومی در آموزش محروم بودند و نمیتوانستند كاری بیش از عمل به تكالیف مذهبی و حفظ ایمان خود انجام دهند. افزایش ثروت در میان پارسیان موجب هیچ تغییر واقعیای در این وضعیت نشد تا آنكه در اوائل قرن نوزدهم، مردم عامی توانستند در بمبئی پسران خود را به مدارسی از نوع غربی بفرستند. در آن ایام، موبدی پارسی اولین دستگاه چاپ را در آن شهر به راه انداخت و روزنامههای پارسی انتشار یافت، اما اندكی پس از آن، مبلّغی اسكاتلندی به نام جی. ویلسون(۳۹) قاطعانه بر آن شد تا پارسیان بمبئی را كه وی دوستدار آنان بود، به كیش مسیحیت درآورد. او ترجمه متون پهلوی و اوستایی را با دقت، مطالعه كرد و برای انتقادات شدید و اهانتآمیز نسبت به مطالب آنها بهخصوص ثنویت از روزنامههای جدید استفاده كرد. مردم عامیِ پارسی هیچ اطلاعی از این متون كهن نداشتند، زیرا آنها خودشان از نیایشهای اوستایی به عنوان سرودهای(۴۰) مقدس استفاده میكردند؛ سرودهایی كه تأثیرگذار بودند، اما واقعاً درك نمیشدند. از این رو با وحشت به موبدان خود رجوع كردند تا نادرستی انتقادات ویلسون را ثابت كنند، اما موبدان كه تعلیماتِ آنها همچنان به شیوهای كاملاً سنتی بود، برای پاسخگویی به این چالش فاقد آگاهی لازم بودند. یك موبد عالیرتبه صرفاً بیان جدیدی از اعتقادات بهكیشانه(۴۱) را به اطلاع مردم رساند؛ بدون آنكه سعی كند از اسطورههای باستانیای كه ویلسون آنها را به باد تمسخر گرفته بود، تفسیر مشخصی ارائه كند. از این رو مردم عامی احساس كردند كه ویلسون آنان را شكست داده است. دو موبد دیگر به دانش رمزی(۴۲) پناه بردند و در پرتو مفاهیم صوفیان و آیین هندو، اوستا را به زبان تمثیلی تفسیر كردند. آنان اعلام داشتند كه تعالیم (درونی) آن ناظر به خداوندِ قدیر و منزه(۴۳) است، در حالی كه «اهورا مزدا و اهریمن» چیزی بیش از تمثیلهایی برای نفوس خیروشر بشرنیستند. آنان برایناعتقادبودندكه ایزدانْ عقول میانی هستند و زرتشت آموزه تناسخ و نیل به نجات از راه از خود گذشتگی و روزهداری را بهطور تلویحی بیان كرده است. اگرچه همه اینها درواقع باآیین زرتشت مغایربود، برخی از پارسیان آن را به عنوان راه گریزی از تحیّری كه ناگهان بر آنان تحمیل شده بود، پذیرفتند.زرتشتیان دیگر نیز تلاش كردند تا به نحوی معقولتر ایمانشان را با نیازهای زمان مطابق سازند. و در همین راستا در سال ۱۸۵۱م انجمن اصلاح زرتشتیان تأسیس شد «تا از هزار و یك تعصّب دینی كه موجب كند شدن پیشرفت جامعه میشود، گذر كنند.» برخی از اعضای این انجمن این ایده افراطیِ غربی (تبلیغ شده توسط ویلسون) را كه زرتشت یكتاپرستی محض(۴۴) را تعلیم داده بود، اتخاذ كردند و در عمل، همه تشریفات را رد كردند و آنگاه كه هاگ(۴۵) در سال ۱۸۶۰م در سخنرانی خود در بمبئی تفسیر خود را از گاتها عرضه كرد، موضع آنان استحكام یافت. آنهایی كه به آیین سنتی خود وفادار ماندند، چندی بعد در سال ۱۸۸۵م هنگامی كه نهضت تئوزوفی(۴۶) با دانش رمزی و احترام خود به ارزشهای باطنیِ مراسم عبادی، از ایالات متحده آمریكا به بمبئی آورده شد، سهم خود را از حمایت غرب دریافت كردند. تعدادی از پارسیان به انجمن تئوزوفی پیوستند و در معرض خطر آمیختن عقاید و اعمال خود با عقاید و اعمال ناسازگار و بیگانه (عمدتاً هندو) قرار گرفتند و به همین خاطر، مورد انتقاد طرفداران ایلمی(۴۷) خشوم (دانش خوشنودیِ معنوی(۴۸)) قرار گرفتند. این گروه فقط یك جنبش زرتشتی معتقد به علوم خفیه است كه آن را در سال ۱۹۰۲م یك پارسی تحصیل نكرده بهنام بهرام شاه شرف، پیریزی كرد. او اوستا را در پرتو مكاشفات خود تفسیر كرد و افزون بر این، خدای واحدِ غیرشخصی و مراحل هستی و تناسخ را همراه با افسانههای فراوانی كه درهم آمیخته و به سیارات، مربوط بودند، تعلیم داد. وی دقت متنی یا تاریخی را كاملاً بیاهمیت شمرد، اما بر اهمیت اجرای صحیح مراسم عبادت و پیروی از قواعد پرهیزكاری تأكید كرد.تعدادی آتشكده ایلمی خشوم وجود دارد، اما این جنبش علیرغم رشد خود اكنون به جناحهای رقیب تقسیم شده است.اصلاحطلبان پیش از این، نسخههایی از خردهاوستای كتاب نیایش زرتشتیان را به خط گَجراتی و با چاپی ارزان منتشر كرده بودند، به طوری كه هر پارسی در آن موقع به متون مقدس دسترسی مستقیم داشت. این امر نقش موبدان را باز هم كاهش داد؛ موبدانی كه به سرعت از مقام افراد آگاه و مورد احترام به جایگاه افراد ناآگاه تنزل یافتند؛ به گونهای كه از معرفت غیردینی جدید و حتی از محتوای واقعی كتابهای مقدس، آگاهی ندارند. نیاز به درك بهترِ محتوای كتابهای مقدس موجب آن شد كه شخصی غیر موبد بهنام كی. آر. كاما(۴۹) پژوهش خود را درباره قواعد لغتشناسی غربی ارائه دهد. شاگردان او كه همگی موبدان جوانی بودند با رغبت به كار تصحیح و ترجمه متون اوستایی و پهلوی پرداختند، اما نسبت به مطالعات بنیادین كلامی اقدامی نكردند. پارسیان، كه حتی فاقد یك مرجع مذهبی پذیرفتهشده هستند، سردرگم ماندند و به گروههای مذهبیِ رقیب تقسیم شدند. سنت دوگانهپرستیِ كهن عمدتاً در شهرهای كوچك و روستاهای گجرات باقی ماند، اما در بمبئی علناً بیش از هر چیز، یگانهپرستی از نوع غربی یا از نوع اعتقاد به نیروهای اسرارآمیز وجود داشت. با وجود این در دهه ۱۹۷۰ توجه مجدد غربیها به ثنویت زرتشتی به تدریج بر مردم تأثیر گذاشت و در عین حال جنبش دیگری در میان عوام به راه افتاد تا اعتقادات سنتیِ بیشتری احیا شود و اساطیر باستانی با دانش علوم روز منطبق شود. از اواخر قرن نوزدهم جنبش اصلاحیِ پارسی در جوامع شهری ایران نفوذ كرد، اما كهنكیشیِ محض تا اوایل نیمه قرن بیستم در نواحی روستایی ایران باقی ماند.در خارج از ایران و هند، پارسیان و ایرانیان با هم نشست و برخاست میكنند و در میان آنان علاوه بر سكولاریسم متداول، هر عقیده دینیای كه دارای تفاوت اندكی است، نمایندگانی دارد. حفظ ایمان بیشتر اوقات به عنوان بخشی از شرایط نگهداری هویت اجتماعی محسوب میشود. به همین خاطر و نیز به دلایل كاملاً دیندارانه غالباً تلاشهای پرشوری در سطح منطقه به عمل میآید تا حیات دینی تداوم یابد. تلاشهای فرهنگی خاصی نیز هم اكنون انجام میشود تا برای كودكان زرتشتی كتابهای آموزشی جذابی منتشر، و اطمینان حاصل شود كه آنان با دین خود آشنا میگردند. اینكه آیا افراد زرتشتی كه پدر یا مادر غیرزرتشتی دارند میتوانند كاملاً پذیرفته شوند یا نوكیش قلمداد میگردند موضوعهای بحث برانگیزی هستند كه به دلیل شمار رو به كاهش جامعه زرتشتی كه ناشی از كاهش نرخ تولد، و جذب به جوامع مجاور است، به عنوان امری بسیار مبرم مورد توجه قرار گرفته است. علیرغم ابهامات عقیدتی میتوان ملاحظه كرد كه الاهیات اخلاقی سنتی همچنان در شكلگیری زندگی زرتشتیان مؤثر است. پیامبر آنان به هر یك از پیروانش ضرورت این نكته را تعلیم داد كه همواره در كمك به پیشبرد امر خیر كوشا باشید. از زمانی كه زرتشتیان در صحنه تاریخ عمومی، مجدداً ظاهر شدند میتوان مشاهده كرد كه برخی از آنان از طریق هدایای سخاوتمندانه، در كارهای عامالمنفعه، مانند خدمات درمانی جد و جهد میكنند و اخیراً نیز وارد امور سیاسی محلی و ملی شدهاند و از این راه نه تنها از اقلیتهای خود، بلكه از كل جامعه حمایت میكنند. سه نفر پارسی عضو مجلس عوام انگلیس بودهاند و دیگرانی نیز در امور سیاسی هند فعالیت میكردند و میتوان گفت كه یكی از اعضای مؤسس اولین مجلس در ایران در سال ۱۹۰۶ نیز یك زرتشتی ایرانی بود. دستاوردهای فوقالعاده دو اقلیت زرتشتی كه در قرن نهم از هم جدا شدند و هر دو برای مدت طولانی دچار فقر و ستم بودند، به نظر میرسد ناشی از دو عامل بوده كه میان هر دو اقلیت مشترك است: نیاكان دلاوری كه آماده بودند تا تقریباً هر چیزی را برای ایمانشان فدا كنند؛ و خود ایمان كه شجاعت، راستی، عشق به خدا و همنوع و مقاومت فعال و بدون واهمه در برابر گناه را در هر شكل آن، ایجاب میكند.كتابنامه:
۱. GELDNER, K., Avesta: The Sacred Books of the Parsis, ۳ vols, Stuttgart, Kohlhammer, ۶۹۸۱.
۲. BOYCE, M., Zoroastrianism: Its Antiquity and Constant Vigour, Columbia Iranian Lectures, Costa Mesa, Mazda Publishers, ۲۹۹۱.
۳. BOYCE, M., A History of Zoroastrianism, vol. ۲, Under the Achaemenians, Leiden, Brill, ۲۸۹۱ )Handbuch der Orientalistik, ed. B. Spuler, I. viii. ۱. ۲(
۴. BOYCE, M., Zoroastrians: Their Religious Beliefs and Practices, London/Boston, Routledge, ۹۷۹۱; pb ۴۸۹۱.
۵. BOYCE, M., A History of Zoroastrianism, vol. ۱, The Early Period, Leiden, Brill, ۵۷۹۱ )Handbuch der Orientalistik, ed. B. Spuler, I. viii. ۱.۲(; repr. with corrs ۹۸۹۱, ۶۹۹۱
۶. BOYCE, M., with GRENET, F., A History of Zoroastrianism, vol. ۳, Under Maeedonian and Roman Rule, Leiden, Brill, ۱۹۹۱ )Handbuch der Orientalistik, ed. B.
پاورقیها:
۱) مشخصات كتابشناختیِ این اثر از این قرار است:
Boyce, Mary, Zoroastrianism in Living Religions, Oxford, Blackwell, ۷۹۹۱, PP.۶۳۲-۰۶۲.
۲) Zoroastrianism
۳) Zarathushtra
۴) Zoroaster
۵) Avesta
۶) Gathas
۷) haptanhiti
۸) Manthras
۹) pahlavi
۱۰) zand
۱۱) volga
۱۲) vishtaspa
۱۳) mogi
۱۴) Broach
۱۵) Cambay
۱۶) Gayo-maretan
۱۷) Hara
۱۸) Karshvar
۱۹) Vourukasha
۲۰) haoma
۲۱) asha
۲۲) Ahura Mazda
۲۳) Mithra
۲۴) Varuna
۲۵) AngraMainyu
۲۶) Spent a Mainyu
۲۷) Holy Immortals
۲۸) Khs hathra vairya
۲۹) Haurvatat )Hodad(
۳۰) Spent a Armaiti )spendar mad(
۳۱) Ameretat )Amurdad(
۳۲) Vohmanah )Vahman(
۳۳) Sepnta Mainyu )Spenay Menoy(
۳۴) Ashavahishta
۳۵) ashavan
۳۶) yazats
۳۷) Saoshyant
۳۸) Zurvan
۳۹) J. Wilson
۴۰) Mantheras
۴۱) orthodox beliefs
۴۲) occultism
۴۳) remote
۴۴) simple monotheism
۴۵) Haug
۴۶) Theosophy
۴۷) Ilmi-khshnoom
۴۸) Science of )spiritual( satisfication
۴۹) K. R. cama
منبع:فصلنامه هفت آسمان ، شماره ۲۲
نویسنده:مری بویس
منبع : خبرگزاری فارس
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست