دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا


معرفی‌ کافه‌ نادری‌ در قلمرو پاتوق‌های‌ روشنفکری


معرفی‌ کافه‌ نادری‌ در قلمرو پاتوق‌های‌ روشنفکری
با توجه‌ به‌ تعریف‌ پاتوق در فرهنگها و نوشته‌های‌ گوناگون‌، احتمالاً قهوه‌خانه‌ها و امروزه‌ کافی‌شاپ‌ها مصداقی‌ کامل‌تر و عینی‌تر از پاتوق‌ در تعریف‌ عام‌ دارند. زیرا پاتوق‌ محل‌ همیشگی‌ برای‌ جمع‌ شدن‌ و وقت‌ گذراندن‌ است‌ که‌ جمع‌ شدن‌ در پارک‌، سرگذر یا بازار نیز می‌تواند در این‌ تعریف‌ بگنجد اما در این‌ مکانها، حریم‌ مشخص‌ و ثابت‌ که‌ در آن‌ افراد احساس‌ وابستگی‌ یا امنیت‌ کنند وجود ندارد.
بطورکلی‌ نکته‌ مشترک‌ و مفهوم‌ کلی‌ تمامی‌ تعاریف‌ این‌ است‌ که‌ پاتوق‌ محل‌ مشخصی‌ است‌ که‌ عده‌ای‌ مشخص‌ در زمانهای‌ معلوم‌ در آن‌ جمع‌ می‌شوند و هدف‌ آنها تنها گذران‌ وقت‌ و گپ‌ زدن‌ است‌. در گذشته‌ قهوه‌خانه‌ها و کافه‌های‌ جدیدی‌ که‌ به‌ سبک‌ کافه‌های‌ روشنفکری‌ روسیه‌ و پاریس‌ تأسیس‌ شده‌ بودند این‌ نقش‌ را به‌ عهده‌ داشتند. تفاوت‌ ماهوی‌ این‌ کافه‌ها با کافی‌شاپ‌های‌ جدید امروزی‌، سمت‌ و سوی‌ صحبتها و بحث‌ها بود که‌ آن‌ روزها بر محور ادبیات‌ و هنر روشنفکری‌ و تحولات‌ اجتماعی‌، سیاسی‌ آن‌ زمان‌، می‌گشت‌ و امروز جای‌ خود را به‌ موضوعات‌ دیگری‌ داده‌ است‌. قهوه‌خانه‌ها نیز میزبان‌ گروههای‌ خاصی‌ از مردم‌ بودند و در آنها شاهنامه‌خوانی‌ و قلیان‌ کشیدن‌ رواج‌ داشت‌. «قهوه‌خانه‌ یوزباشی‌ در پشت‌ شمس‌العماره‌ واقع‌ شده‌ بود که‌ در آن‌ شاهزادگان‌، اعیان‌ و رجال‌، جمع‌ می‌شدند و به‌ شنیدن‌ شاهنامه‌ و اسکندرنامه‌ و رستم‌نامه‌ می‌نشستند. دیگر قهوه‌خانة‌ معروف‌ تهران‌، قهوه‌خانة‌ قنبر بود در خیابان‌ ناصری‌ که‌ در آن‌ روزنامه‌ خواندن‌ را منع‌ می‌کردند. قهوه‌خانه‌ تنبل‌ نیز در چهارراه‌ سوسکی‌ مرکز تجمع‌ باباشمل‌ها و کلاه‌نمدیها و لوطی‌ها بود» پیداست‌ که‌ هر قهوه‌خانه‌ای‌ به‌ گروه‌ یا صنف‌ خاصی‌ تعلق‌ داشت‌ و عصر رونق‌ قهوه‌خانه‌ها از زمان‌ قاجار در ایران‌ شروع‌ شد. «در این‌ دوره‌ شاهنامه‌خوانی‌ و اسکندرنامه‌ خوانی‌ و بعضاً مداحی‌ و نقالی‌ رواج‌ یافت‌ و مرشدهای‌ معروفی‌ از جمله‌ مرشد برزو بر سر کار آمدند».
در اواخر دوره‌ پهلوی‌، قهوه‌خانه‌ها در واقع‌، پلی‌ بودند بین‌ گذشته‌ و آینده‌، زیرا بسیاری‌ از یادگارهای‌ کهن‌ در آن‌ حفظ‌ می‌شد و به‌ آیندگان‌ منتقل‌ می‌گشت‌، مجالس‌ شعرخوانی‌ و نقالی‌ و مداحی‌ و هنر نقاشی‌ قهوه‌خانه‌ای‌ گرچه‌ به‌ عنوان‌ سرگرمی‌ مطرح‌ می‌شد اما میراث‌ فرهنگی‌ و ادبی‌ ایران‌ زمین‌ را پاس‌ می‌داشت‌.
«در مجالس‌ شبانه‌ قهوه‌خانه‌ها، به‌ خصوص‌ شبهای‌ ماه‌ رمضان‌ که‌ آئینهای‌ سخنوری‌ و مرثیه‌سرایی‌ و نقالی‌ و شاهنامه‌خوانی‌ و بازیهای‌ قهوه‌خانه‌ای‌ در آنها برگزار می‌شد معمولاً جمع‌ زیادی‌ از اهالی‌ محل‌ و مردم‌ محلات‌ دیگر شرکت‌ می‌کردند و در یک‌ محفل‌ انس‌ و دوستی‌ و فضای‌ فرهنگی‌ و ادبی‌ با هم‌ ارتباط‌ برقرار می‌کردند. اینگونه‌ بود که‌ قهوه‌خانه‌ به‌ صورت‌ یک‌ نهاد اجتماعی‌، فرهنگی‌ درآمد و مکتب‌ و مدرسه‌ای‌ شد برای‌ پرورش‌ استعدادهای‌ ادبی‌ و هنری‌ و آموزش‌ فرهنگ‌ و ادب‌ سنتی‌ به‌ عامه‌ مردم‌ جامعه‌».
اما با گسترش‌ ارتباطات‌ و رسانه‌ای‌ شدن‌، کارکرد اولیه‌ قهوه‌خانه‌ها فراموش‌ گشت‌ و قهوه‌خانه‌ تنها محلی‌ شد برای‌ استراحت‌ گروهی‌ از مردم‌ که‌ اکثراً از طبقات‌ پائین‌ اجتماع‌ و از صنف‌ کارگران‌ زحتمکش‌ بودند که‌ جز به‌ لختی‌ استراحت‌ و نوشیدن‌ چای‌، به‌ چیز دیگری‌ فکر نمی‌کردند.
در همین‌ زمان‌ بسیاری‌ از قهوه‌خانه‌ها، جای‌ خود را به‌ کافه‌هایی‌ مدرن‌ با میز و صندلی‌ دادند و به‌ جای‌ صدای‌ قل‌قل‌ قلیان‌ و خوردن‌ استکان‌ها به‌ هم‌ و یا صدای‌ مداح‌ و نقال‌، صدای‌ موسیقی‌ در فضا طنین‌ افکند.
آدمها هم‌ جدید شدند، گسترش‌ روابط‌ و آشنا شدن‌ مردم‌ با عناصر نو، منجر به‌ پیدایش‌ تفکرات‌ خاص‌ گردید، این‌ روند ظهور روشنفکران‌ را در پی‌ داشت‌ و به‌ دنبال‌ تلاش‌ آنان‌ برای‌ یافتن‌ مکانی‌ جهت‌ گردهمایی‌ و بحث‌ پیرامون‌ مسائل‌ گوناگون‌، پاتوق‌های‌ گوناگون‌ روشنفکری‌ شکل‌ گرفتند. نمونه‌های‌ این‌ کافه‌های‌ روشنفکری‌ در دهه‌های‌ ۳۰ و ۴۰ در تهران‌ کم‌ نبودند اما فقط‌ چند تا از آنها شهرت‌ یافتند، آن‌هم‌ به‌ خاطر نوع‌ فضای‌ این‌ کافه‌ها یا غذاها یا موسیقی‌ خاصشان‌ نبوده‌ بلکه‌ شهرت‌ آنان‌ از نام‌ مشتریانشان‌ وام‌ گرفته‌ شده‌ بود. قهوه‌خانه‌ آذر، کافه‌ شمیران‌، کافه‌ فردوسی‌، کافه‌ فیروز، کافه‌ نادری‌ و کافه‌ نوشین‌ از کافه‌های‌ روشنفکری‌ آن‌ زمان‌ بودند که‌ مشتریان‌ ثابت‌ آنها را شعرا، نویسندگان‌، هنرمندان‌، ورزشکاران‌ و سیاستمداران‌ تشکیل‌ می‌دادند. آدمهایی‌ که‌ آمدند، حرف‌ زدند، بحث‌ کردند، مطلب‌ نوشتند، فعالیت‌ فرهنگی‌ ـ اجتماعی‌ داشتند و شاید در دوره‌هایی‌ سرگشتگی‌ و آشفتگی‌ ذهنی‌ خود را در همین‌ کافه‌ها تسکین‌ می‌دادند.
و اما از بین‌ کافه‌های‌ نامبرده‌، تنها کافه‌ نادری‌ است‌ که‌ به‌ همان‌ شکل‌ سابق‌ باقی‌ مانده‌ و هنوز هم‌ پاتوق‌ جوانهای‌ ۴۰ـ۵۰ سال‌ پیش‌ است‌ که‌ تفاوت‌هایی‌ در نگرش‌ آنها بوجود آمده‌ و بسیاری‌ از آنها برحسب‌ عادات‌ گذشته‌، کافه‌ نادری‌ را به‌ عنوان‌ پاتوق‌ خود حفظ‌ کرده‌اند.
کافه‌ نادری‌ واقع‌ در خیابان‌ جمهوری‌ (نادری‌ سابق‌) در سال‌ ۱۳۱۷ در دوره‌ رضاشاه‌ توسط‌ فردی‌ یهودی‌ ساخته‌ شد و نزدیک‌ به‌ شروع‌ جنگ‌ جهانی‌ دوم‌ خانواده‌ای‌ ارمنی‌ اداره‌ آن‌ را بر عهده‌ گرفتند. اولین‌ مدیر این‌ کافه‌ خاچیک‌ بود، پس‌ از مرگ‌ او، پسرش‌ گریگور و بعد از او برادرش‌ آئیک‌ و در حال‌ حاضر مارلیک‌ مدیریت‌ این‌ کافه‌ را به‌ عهده‌ دارد. در زمان‌ پهلوی‌ دوم‌، نمای‌ ساختمان‌ شامل‌ پنجره‌هایی‌ بلند با بالکنی‌ در قسمت‌ میانی‌ تغییر کرد ولی‌ بخش‌ داخلی‌ و سالن‌ اصلی‌ آن‌ با کاغذ دیواری‌ها و میز و صندلی‌های‌ سبک‌ لهستانی‌ همانطور حفظ‌ شده‌ است‌.
حیاط‌، در واقع‌ باغ‌ کوچکی‌ است‌ با حوضی‌ در وسط‌ که‌ آنروزها در فصل‌ تابستان‌ با موسیقی‌ زنده‌ پذیرای‌ مهمانان‌ بود. سن‌ پیشخدمتها زیاد است‌ و شاید بعضی‌ از آنها در کنفرانس‌ چرچیل‌، روزولت‌ و استالین‌ از مدعوین‌ پذیرایی‌ کرده‌اند.
بودن‌ این‌ کافه‌ در منطقه‌ شلوغ‌ و تجاری‌ شهر با تعدد سفارتخانه‌ها می‌تواند یکی‌ از عوامل‌ گرایش‌ به‌ آن‌ باشد، ولی‌ در مجموع‌ پدیده‌ کافه‌نشینی‌ به‌ سبک‌ جدید روشنفکری‌ آن‌ در اروپای‌ قرن‌ ۱۸ و ۱۹ به‌ اوج‌ خود رسیده‌ بود و آنجا هم‌ نویسندگان‌، شعرا و هنرمندان‌، پاتوق‌های‌ مخصوص‌ به‌ خود داشتند که‌ رواج‌ مسافرت‌ به‌ غرب‌ در بین‌ قشر مرفه‌ جامعه‌ ایرانی‌ آن‌ روز، با خود فرهنگ‌ کافه‌نشینی‌ را به‌ دنبال‌ آورد. افرادی‌ که‌ پس‌ از بازگشت‌ از غرب‌، در مناصب‌ دولتی‌ و مشاغل‌ فرهنگی‌ مشغول‌ به‌ کار بودند پاتوقشان‌ کافه‌ فردوسی‌ و کافه‌ نادری‌ بود. معروف‌ است‌ که‌ صاحب‌ کافه‌ فردوسی‌ برای‌ محافظت‌ از میزهایش‌ روی‌ آنها را سنگ‌ کرده‌ بود چون‌ مشتریانش‌ ضمن‌ بحث‌ و صحبت‌ روی‌ میزها می‌کوبیدند. بحث‌ و صحبت‌ راجع‌ به‌ سیاست‌ و مسائل‌ جامعه‌ که‌ باب‌ روز بود، در عین‌ حال‌ از هنر و ادبیات‌ نیز غافل‌ نمی‌شدند. در واقع‌ مشتریان‌ ثابت‌ کافه‌ نادری‌ آن‌ روزها هنرمندان‌ و شعرا و نویسندگانی‌ بودند که‌ مسائل‌ سیاسی‌ و اجتماعی‌ را منفک‌ از کار خود نمی‌دیدند و در این‌ زمینه‌ها تأثیرگذار نیز بودند. اما فضای‌ کافه‌ نادری‌ امروز تغییرات‌ اساسی‌ با گذشته‌ دارد. بجز گروههایی‌ که‌ از گذشته‌، برحسب‌ عادت‌ قدیم‌ و عشق‌ به‌ کافه‌ نادری‌ که‌ هنوز، اینجا را پاتوق‌ خود می‌دانند، گروههای‌ متفاوت‌ دیگری‌ به‌ چشم‌ می‌خورند، از جمله‌ دانشجویانی‌ که‌ صرفاً برای‌ وقت‌ گذرانی‌ و چون‌ دانشگاههایشان‌ نزدیک‌ است‌ از کافه‌ نادری‌ استفاده‌ می‌کنند و فقط‌ فضا برایشان‌ مهم‌ است‌، حالا کافه‌ نادری‌ یا جای‌ دیگر، برایشان‌ فرقی‌ نمی‌کند یا افرادی‌ که‌ از گذشته‌ کافه‌ نادری‌، مطالبی‌ شنیده‌اند و برای‌ کنجکاوی‌، اینجا، آمده‌اند تا دلارفروشان‌ و فال‌گیرها که‌ دمی را با مشتریان‌ کافه‌، غنیمت‌ می‌شمرند!
در این‌ بین‌ هستند کسانی‌ که‌ واقعاً مصداق‌ این‌ شعرند که‌ «می‌توان‌ گوشه‌ یک‌ کافه‌ نشست‌ با درختان‌ جهان‌ زمزمه‌ داشت‌، رودها را به‌ خیابان‌ طلبید» ساعتها در این‌ کافه‌ می‌نشینند، مطلب‌ می‌نویسند، مطالعه‌ می‌کنند و بقول‌ خودشان‌ نوعی‌ وابستگی‌ با این‌ مکان‌ دارند که‌ در هیچ‌ جای‌ دیگر حتی‌ در خانه‌شان‌ نیز این‌ حس‌ را ندارند.
جایی‌ که‌ در گذشته‌ میزبان‌ «صادق‌ هدایت‌، جلال‌ آل‌احمد، سیمین‌ دانشور، عبدالحسین‌ نوشین‌، پدر تئاتر ایران‌، همچنین‌ تئاتری‌های‌ دیگر مثل‌ حسین‌ خیرخواه‌، توران‌ مهرزاد، ایران‌، عزت‌الله‌ انتظامی‌، نصرت‌ کریمی‌، حسن‌ خاشع‌، لرتا، قسطانیان‌، استپانیان‌، جمشید مشایخی‌، ساموئل‌ خاچیکیان‌، ناصر ملک‌مطیعی‌، ایلوش‌ و همچنین‌ شعرای‌ بزرگی‌ چون‌ شهریار، نیما، رهی‌ معیری‌، فریدون‌ توللی‌، نواب‌ صفا، سیمین‌ بهبهانی‌، احمد شاملو، فروغ‌ فرخزاد، اخوان‌ ثالث‌، سهراب‌ سپهری‌ و بعدها آتشی‌، سپانلو، غلامحسین‌ صالحیار، ناطق‌، نادرپور، نصرت‌ رحمانی‌، سایه‌، نظریان‌ و براهنی‌ بود. امروز نیز میزبان‌، عراقی‌، صادق‌ وحدت‌ و... صدها پیر و جوان‌ و دانشجوی‌ فعال‌ و غیرفعالی‌ است‌ که‌ پتانسیل‌های‌ بالایی‌ در زمینة‌ حفظ‌ میراث‌ گذشته‌شان‌ دارند. و کافه‌ نادری‌ که‌ فصل‌ مشترک‌ همة‌ این‌ افراد است‌ خوشبختانه‌ در فهرست‌ آثار ملی‌ ایران‌ ثبت‌ شد و به‌ این‌ ترتیب‌ از این‌ یادگار مادی‌ و معنوی‌ قدردانی‌ شد.
شرارة‌ احدی
منابع‌
ـ بلوکباشی‌، علی‌، ۱۳۷۵. قهوه‌خانه‌های‌ ایران‌، تهران‌، دفتر پژوهشهای‌ فرهنگی‌.
ـ دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه‌ دهخدا.
ـ نجمی‌، ناصر، ۱۳۷۵. تهران‌ قدیم‌، چاپ‌ پنجم‌، انتشارات‌ مازاد.
ـ وحدت‌، صادق‌، ۱۳۸۳. کافه‌ نادری‌، گفتگوی‌ اختصاصی‌.
ـ لیقوانی‌، ۱۳۸۳. کافه‌ نادری‌، گفتگوی‌ اختصاصی‌.
ـ تهرانی‌، ۱۳۸۳، کافه‌ نادری‌، گفتگوی‌ اختصاصی‌.
ـ عراقی‌، ۱۳۸۳، کافه‌ نادری‌، گفتگوی‌ اختصاصی‌.
ـ مصاحبه‌ با گروهی‌ از مشتریان‌ کافه‌ نادری‌، ۱۳۸۳.
منبع : انسان شناسی و فرهنگ