چهارشنبه, ۱۶ آبان, ۱۴۰۳ / 6 November, 2024
مجله ویستا

امامت و خاتمیت


امامت و خاتمیت
جریان مهدویت و امامت به لطف الهی، در این سال‌های اخیر، كم‌كم دارد به شكوفایی خود می‌رسد. این چهار فصل را باید به عنوان چهار باب مستقل در حكمت و كلام، در حوزه‌ها مطرح كرد: «نبوت عام»، «نبوت خاص»، «امامت عام»، «امامت خاص». [اینها] باید معلوم شود تا مبادا كسی خیال كند خاتمیت با مسئلهٔ ولایت و امامت و مهدویت ناهماهنگ است. خاتمیت یعنی نبی [نمی‌آید] و كسی وحی تشریحی نمی‌آورد، حكم جدیدی نمی‌آورد، حرام جدیدی، حلال جدیدی، واجب جدیدی، مستحب جدیدی نمی‌آورد. در بیان نورانی حضرت امیر(ع) آنچنانكه در نهج‌البلاغه ملاحظه می‌فرمایید، آمده است كه:
لقد انقطع بموتك مالم ینقطع بموت غیرك من النبوهٔ و الأنباء و أخبار السماء.۱
[همانا به مرگ تو بریده شد چیزی كه با مرگ دیگران (پیغمبران) بریده نگردید از نبوت و احكام الهی و اخبار آسمانی.]
یعنی با رحلت رسول اكرم(ص) دیگر فرشته‌ای كه وحی بیاورد نیست، چون فرمود:
الیوم أكملت لكم دینكم و أتممت علیكم نعمتی و رضیت لكم الإسلام دیناً.۲
با ولایت، دین كامل شده است؛ اما وحی، انحاء فراوانی دارد: وحی تصدیقی، وحی تأییدی، وحی انبائی، عالم به ملاحم شدن و... . مصحف فاطمه(س) از این قبیل است، جفر و جامعه از این قبیل است. مرحوم كلینی(ره) نقل كرده است، كه وجود مبارك حضرت امیر(ع) فرمود، وقتی من وارد شدم، دیدم حضرت فاطمه(س) مطالب تازه‌ای دارد، گفتم چیست؟ فرمود: جبرئیل بر من نازل شده است و این مطالب را گفته است.
جریان از این قبیل است، فلان حادثه اتفاق می‌افتد، فلان حادثه رخ می‌دهد. این [وحی]ها كاری به شریعت ندارد، اینها ملاحم آینده و تكوین است، و مربوط به اسرار عالم و باطن قرآن است. وجود مبارك حضرت زهرا(س) املا می‌فرمود، وجود مبارك حضرت(ع) می‌نوشت، و شده بود: مصحف فاطمه. وقتی از بعضی از ائمه(ع) سؤال می‌كردند كه شما این مطلب علمی را كه می‌فرمودید، در كجای قرآن است؟ می‌فرمودند، در مصحف مادرمان زهرا(س) است. از این قبیل علوم برای ائمه(ع) فراوان است.
[در] حدیث قرب نوافل ـ كه هم سنی‌ها و هم شیعه‌ها [آن را] نقل كرده‌اند و مرحوم علامهٔ مجلسی(ره) در مرآت العقول، هم طریق صحیحش، هم طریق موثقش و هم طریق حسنش را نقل كرده است ـ [آمده است] كه بندگان صالح وقتی مقرب الهی شدند، ذات اقدس اله می‌فرماید:
كنت سمعه الّذی یسمع به و بصره الّذی یبصر به و لسانه الّذی ینطق به و یده الّتی یبطش بها.
[من گوش او می‌گردم كه با آن می‌شنود، و چشمش كه با آن می‌نگرد، و زبانش كه با آن (سخن) می‌گوید، و دستش كه با آن می‌گیرد.]
مصداق كامل این قرب نوافل همین مقربین هستند، كه وجود مقدس حضرت امیر و ائمه(ع) هستند. وحی، اقسام و انحائی دارد. آنچه كه [خطاب] به مادر موسی آمد، آنچه كه [خطاب] به مادر عیسی آمد، آنچه كه به اولیای الهی رسید، برای ولایت است، نه برای نبوت و رسالت. ولایت تا روز قیامت مقطع شدنی نیست. وقتی وجود مقدس حضرت بقیهٔالله(عج) ظهور كند و بساط جهان را پر از عدل و داد كند، این ولایت هست، این امامت هست، این ارتباط با ملائكه هست، این دریافت خبر هست، این لیلهٔ قدر هست؛ هر سال در شب قدر، ملائكه نازل می‌شوند، و اسرار عالم را به پیشگاه ولی آن عصر می‌رسانند. سیدنا الاستاد، مرحوم علامهٔ طباطبایی(ره) می‌فرمود، كه فقط در اصول كافی دویست روایت در این زمینه هست. آن روزها كه سخن از علم امام و علم امام به غیب و امثال آن مطرح بود، ایشان می‌فرمود: این، چیزی نیست كه فردی شیعه باشد و معاذ الله، بتواند نسبت به آن خدشه‌ای داشته باشد. علاوه بر آنچه در كتاب قیم كافی هست، در جوامع روایی دیگر نظیر: من لایحضره الفقیه، تهذیب، الإستبصار هست و جوامع دیگر آمده است كه انواع وحی برای ائمهٔ اطهار(ع) می‌آید كه هیچ‌كدام از آنها مربوط به شریعت نیست، كه معاذالله یك حكم جدید بیاورد تا حكم پیغمبر نسخ شود. اینطور نیست، یا تبیین آنهاست، یا تشریح آنهاست، یا تحلیل آنهاست، یا تدلیل و استدلال بر آنهاست یا باطن آنهاست.
این چهار باب، چهار كتاب می‌طلبد: «النبوّهٔ العامّهٔ»، «النبّیّ الخاص» (نبوت خاصه برای شخص است)، «النّبیّ من هو؟» (پیامبر كیست؟)، «النّبوّهٔ ما هی؟» (نبوت چیست؟)؛ این دو فصل، دو تا كتاب می‌طلبد. «الإمامهٔ ما هی؟»، «الإمام من هو؟»، امامت عام و امام خاص. این‌هم دو تا كتاب می‌خواهد.
حال، به لطف الهی [در] این گفتمان مهدویت و همایش مهدویت و ... باید [این مسائل] روشن بشود و اینها واجب عینی شده است. اگر كسی خدای نكرده گرفتار یك شبهه شود، چون این یك رشته‌ای نیست كه همه ذوق آنرا داشته باشند، خدای سبحان همه را برای همه كار نیافریده است:
قد خلقكم أطواراً.۳
[(خداوند) شما را به گونه‌های مختلف بیافرید.]
بعضی را برا ی علوم عقلی، بعضی را برای علوم نقلی، بعضی برای علوم حدیثی، بعضی برای تتبّع، بعضی برای تحقیق. مبادا خدای ناكرده كسی توهم كند، مهدویت با خاتمیت سازگار نیست. [حل] این شبهه، برای شما فضلا واجب عینی است. چون من به الكفایهٔ كه نیست (در حد كفایت، پاسخ دهنده وجود ندارد.)
بنابراین این موضوع را هرچه بیشتر تحقیق كنید لذت بیشتری می‌برید، علم بیشتری نصیب شما می‌شود، و تقرب شما به این خاندان بیشتر می‌شود. این خاندان، به لطف الهی، هم دنیای شما را تأمین می‌كنند، و هم آخرت شما را تأمین می‌كنند. مگر ملائكه مدبّرات امر نیستند، مگر جبرئیل(ع) مسئول علم نیست، مگر میكائیل(ع)، مسئول كیل و زرق نیست، مگر اسرافیل(ع)، مسئول حیات نیست، مگر عرزائیل(ع)، مسئول ممات نیست. همهٔ این ملائكه از آن انسان كامل مدد می‌گیرند.
یا آدم أنبئهم بأسماء هؤلاء.۴
[ای آدم، آنها (فرشتگان) را از نام‌هایشان آگاه كن].
مقام آدمیت متعلق به انسان كامل است، شخص آدم معیار نیست. امروز وجود مبارك ولی عصر ـ ارواحنا فداه ـ معلّم اسماء است. این مدبرات امر از ولی الهی مدد می‌گیرند. اینها این مقام را دارند. مبادا كسی خیال كند كه ائمه(ع) [چون مردم عادی هستند كه تنها]
یأكل الطّعام و یمشی فی الأسواق.۵
[(كافران گفتند: چیست این پیامبر را كه) غذا می‌خورد و در بازارها راه می‌رود.]
یأكل و یمشی فی الاسواق آن درست است. «أنبئهم بأسماء هؤلاء» هم درست است. اینها معلم ملائكه هستند، اینها مدبرات امر را به إذن ذات اقدس‌اله تدبیر می‌كنند. اینها صادر اول هستند، بلكه ظاهر اول هستند. اگر این مقام مال اینهاست، خوب چرا آدم دربارهٔ اینها بحث نكند، و از علوم اینها مدد نگیرد؛ چرا شبهات را رفع نكند. ما كه كنار سفرهٔ آنها نشسته‌ایم، لااقل از امامت آنها، از شئون آنها و از مقام آنها دفاع كنیم. مبادا خدای ناكرده، كسی نبیند در این سایت‌های اینترنتی چه خبر است، اگر نبیند كه می‌شود: «تهجم علیه اللّوابس». یا بلاواسطه یا با واسطه باید از این سایت‌ها خبردار باشیم. شبهاتی كه الان هست، بخواهید یا نخواهید، در فضای داخل و خارج هست؛ خوب شما باید جواب دهید. البته این جشن‌ها و تبریك‌ها و تهنیت‌هایی كه توده‌های مردم داشتند، اجرشان با ذات اقدس اله ـ كه خداوند سبحان به همهٔ اینها اجر دنیا و آخرت دهد ـ اما آن چهار باب، یعنی چهار كتاب، باید خوب تبیین شود. روی معیارهای حكمت و كلام شیعه باید حل شود. این یك كار كلامی است كه با كمك حدیث باید روشن‌تر شود.
آیت‌الله جوادی آملی
پی‌نوشت:
٭بخشی از خطبهٔ دوم نماز جمعهٔ شهر قم، ۱/۷/۱۳۸۴.
۱. نهج‌البلاغه (صبحی صالح)، خطبهٔ ۲۳۵.
۲. سورهٔ مائده(۵)، آیهٔ ۳.
۳. سورهٔ نوح(۷۱)، آیهٔ ۱۴.
۴. سورهٔ بقره(۲)، آیهٔ ۳۳.
۵. سورهٔ فرقان(۲۵)، آیهٔ ۷.
منبع : ماهنامه موعود