شنبه, ۱۱ اسفند, ۱۴۰۳ / 1 March, 2025
مجله ویستا
سهم ایرانیان در اقتصاد ایالات متحده : ۴۰۰ بیلیون دلار

این پژوهش، برخی جنبههای اجتماع تجاری ایرانیان براساس کاوشی که نگارنده به عمل آورده را نشان می دهد.
این مقاله، مقایسه و مقابلهای میان یافتههای کاوش به عمل آمده، با مکتوبات موجودی که درباره جوامع تجاری گروههای مختلف قومی نوشته شده، به دست میدهد. نتایج این بررسی در بسیاری موارد با مستندات فعلی مغایر است.
یکی از این تفاوتها این است که این اجتماع بر خلاف نظر رایج که گروههای قومی منطقه خاص تجاری اشغال میکنند، در ۴۸ ایالت پراکندهاند و تجارت آنها عملاَ تمام خطوط اقتصادی ممکن را در برمیگیرد. این کارآفرینان تحصیلات عالی دارند و ۷۶% آنها در محدودهی سنی ۵۰-۳۰ سال اند. از این میان ۸۴% را مردان تشکیل میدهند که نمونه نوعی نمودار آمریکایی هم همین است.
● چرا مهاجران در ایالت متحده به خوداشتغالی رو میآورند؟
پژوهشهای مختلف، دلایل متفاوتی برای روی آوردن مهاجران به خوداشتغالی در این کشور ارائه کردهاند. لایت و سانچز[۱] (۱۹۸۷) مشکلاتی نظیر بهره کشی از مهاجران در بازار کار سراسری را دلیل خود اشتغالی آنان میداند.
پورتز و باخ[۲] (مهاجران کارآفرین[۳] ۱۹۹۷) اصطلاح جدیدی را ابداع میکند: "ناحیهی قومی"[۴] . مدل آنها که بر پایه شیوه مهاجران کوبایی طراحی شده، چندی از ویژگیهای این "نواحی" را برمیشمارد، من جمله موقعیت جغرافیایی، تمرکز افراد، شبکههای ارتباطی اجتماعی و تجاری وابسته و تقسیمات نسبتاَ پیچیده کار.
این نواحی برای مهاجران به عنوان ناحیه جایگزینی عمل میکند که با فراهم کردن اشتغال و تجمعی خاص، جا افتادن در کشور میزبان را تسهیل میکند. والدینگر[۵] و همکارانش (۱۹۹۰) پیشنهاد کردند که واژه "ناحیه" حذف شود.
آنها معتقد بودند که خواست کارآفرینان تا اندازه ای مستولی شدن وضعیت بازار کار و امکان دسترسی به چنان تجارتهایی برای مالکان مهاجران است. " برخی فرصتها در دسترساند، مثل فراهم کردن مواد غذایی، روزنامه، پوشاک، و کالاهای خاص فرهنگی کشور خودشان... اما به هر حال برای گذر از این بازار محدود ... تجارت مهاجران باید گسترش یابد و آنها هم عموماَ این کار را از طریق خط سیر مشخصی دنبال میکنند." (والدینگر و دیگران، ۱۹۹۰) الگوی والدینگر و همکارانش چهار رکن مشخص دارد:
ـ تجارت مهاجران، اغلب به مراکز تجاری غیرعادلانهای گسترش مییابد.
ـ آنها کسب و کاری با هزینهی راه اندازی پایین را انتخاب میکنند.
ـ آنها کسب و کاری با صرفهجویی های کمتر تولید انبوه را انتخاب میکنند.
ـ آنها کالاهایشان را در زمانیکه بازار ناپایدار و متزلزل است عرضه میکنند.
تمام این موارد دربارهی کارآفرینان کرهای شیکاگو درست بود.
معمولاَ مهاجرانی که به دنبال برپا کردن شغلی هستند، برای حمایت شدن و گذران زندگی به هموطنان خود تکیه میکنند و این ممکن است باعث احساس همبستگی میان آنان شود. پسار[۶] (۱۹۹۵) تحقیق میدانی را میان مهاجران اسپانیولی زبان در واشنگتن دی سی هدایت کرد و به این نتیجه رسید که احساس همبستگی قومی نه مسئلهای فراگیر است و نه حتی مهاجران خواستار آنند.
در پژوهشی توسط یونگرت[۷] (۱۹۹۵) آمده است که کارآفرینان، ایالاتی با مقرریهای مالیاتی تصاعدی را ترجیح میدهند، زیرا فرصتهای نپرداختن مالیات در این ایالات فراواناند. همین تحقیق نشان میدهد مهاجرانی که از کشورهایی با میزان کارآفرینی بالا آمدهاند، در ایالات متحده بیش از میانگین معمول کارآفرینی میکنند.
این مسئله، تا حدودی بدین خاطر است که این افراد تجربه بیشتری در عملکرد اقتصادی دارند. یونگرت در تحقیق خود به این نتیجه میرسد که ۶۲% کارآفرینی مهاجران معلول همین دو عامل است.
کارآفرینی مهاجران زیانهای چندی دارد. همبستگی قومی که برخی پژوهشگران به آن اشاره کرده اند، میتواند موجب انحصار طلبی و تعصبات قومی و قبیلهای شود. معاملات تجاری غیررسمی در اجتماعات مهاجران گاهی میتواند به وضوح غیرقانونی باشد.
باز نگه داشتن مغازه ای اجارهای به طور ۲۴ ساعته ممکن است برای خویشاوندان درگیر استثمارگرانه و غیرمنصفانه به نظر رسد. خود اشتغالی مهاجران بیشتر به یک قایق نجات میماند تا یک نردبام، با این توضیح که این کارآفرینیها، بیشتر راهی برای ادامه حیات است تا نشانه ای بر موفقیت اجتماعی- اقتصادی. (مهاجران کارآفرین ۱۹۹۷)
● اهداف پژوهش
مهاجران در ایالات متحده به شغلهای آزاد رو میآورند، به خاطر
۱) مشکلاتی که در بازار کار سراسری با آنها برخورد میکنند (مثل موانع نژادی و زبان)؛
۲) تمرکز جغرافیایی گروه قومیشان و شکلگیری نواحی قومی؛
۳) هزینههای پایین راه اندازی و صرفهجوییهای کمتر تولید انبوه بسیاری از کسبهای آنان؛
۴) همبستگی قومی اجتماعی ( که به موجب آن اعضای یک گروه قومی در درون گروه خود به کار مشغول میشوند و با هم معامله میکنند.)؛ و
۵) امکان نپرداختن مالیات در ایالاتی با مقرریهای مالیاتی تصاعدی (و بنابراین تمرکز آنان در چنین ایالاتی.)
پس از بررسی این متون، علاقهمند شدم تا بفهمم که چگونه این عوامل به کارآفرینی ایرانیان در ایالات متحده ارتباط پیدا میکند؟ بنابراین تحقیقم را بر پایهی پنج دلیلی که در بالا توضیح دادهشد، انجام دادم و به فرضیات زیر رسیدم:
ـ فرضیه اول. اجتماعات بازرگانی ایرانی اصولاَ به تجارتهایی با هزینهی راهاندازی پایین میپردازند.
ـ فرضیه دوم. مهاجران ایرانی در موقعیتهای جغرافیایی محدودی متمرکزاند.
ـ فرضیه سوم. اجتماعات بازرگانی ایرانی ایالاتی با مقرریهای مالیاتی تصاعدی را ترجیح میدهند.
ـ فرضیه چهارم. مهاجران ایرانی به دلیل موانعی نژادی و زبان، به خوداشتغالی روی میآورند.
ـ فرضیه پنجم. اجتماعات مهاجران ایرانی، همبستگی قومی اجتماعی قابل ملاحظهای را نشان میدهند.
● تعریف
اصطلاح کارآفرین همانطور که لانجنکر، مور و پتی [۸](۲۰۰۰) آنرا تعریف میکنند، در این تحقیق به کار رفتهاست.
آنها کارآفرین را به عنوان مدیران صاحب سرمایه فعال تعریف میکنند و در تعریفشان اعضای نسل دومی واحدهای اقتصادی خانوادگی و مدیران صاحب سرمایهای که سهام مؤسسان واحدهای اقتصادی موجود را میخرند را نیز داخل میکنند.
با به کارگیری این تعریف، میتوان کسب وکاری که تنها شامل یک نفر میشود –تجارتی که هر شخص طالبی ممکن است آنرا دایر کند- یا شرکتی که ۱۰۰ نفر را استخدام کند را شامل تعریف کرد. چیزی که این مؤسسات تجاری را از مؤسسات تجاری بسیار بزرگتر کاملاَ متمایز میکند، ساختار و عملکردشان است.
● روش شناسی
سختترین قسمت این تحقیق، جمعآوری لیست شرکتها، صاحبان و نشانی آنها بود. هیچ منبعی اطلاعات لازم را در بر نداشت. من با جستجو در میان کتابچههای راهنما، دفترچههای تلفن و روزنامهها و تبلیغات مجلات محلی و منطقهای بسیاری، لیستی تهیه کردم.
حتی از کارتهای تجاری که به بولتن انجمنها زدهشدهبود و آگهیها هم استفاده کردم. سرانجام لیستی از ۱۲۰۰۰ شرکت را به دست آوردم. از این میان حدود ۱۰۰۰۰ نام و آدرس، مربوط به حرفههایی میشد که من به دنبال آنها نبودم و کنار گذاشتهشدند، مثل پزشکان، دندانپزشکان، داروسازان، وکلا، رسانهها و سازمانهای خیریه.
در نهایت، ۲۰۶۰ آدرس باقی ماند. این مؤسسات تجاری در ۴۸ ایالات جنوبی پراکنده بودند. همچنین، نتوانستم هیچ مؤسسهی تجاری ایرانی را در دو ایالت آلاسکا و هاوایی بیابم.
بر اساس بررسی جامع مستندات مربوط به مهاجران و کارآفرینان مهاجر، پرسشنامهی دقیقی را به زبان فارسی تنظیم کردم. این پرسشنامه را در میان رفقای فارسی زبان و برخی تجار راکویل [۹]در مریلند[۱۰] آزمایش کردم.
همزمان با سال جدید ایرانی (در سال ۱۹۹۸)، نامه ای به همراه لیستی از ۴۰ سؤال اساسی را به صاحبان آن ۲۰۶۰ شرکت تجاری فرستادم.
پاکت نامهای تمبر زده و آدرسدار، پرسشنامه را در برگرفته بود. دلیل اصلی آمادهکردن پرسشنامه به زبان فارسی آن بود که هر نام غیر ایرانی از آن حذف شود.
گمان من بر این بود که یک فرد غیر ایرانی نخواهد توانست پرسشنامه را بخواند و بنابر این، بررسی را خدشه دار نخواهد کرد. علاوه بر آن، فکر کردم که استفاده از زبان مادری مشوق خوبی است که افرد در این بررسی شرکت کنند.
برخی شرکتها با این توضیح که ما ایرانی نیستیم یا آنکه مالک، ایرانی نیست، پرسشنامهها را باز پس فرستادند. جالب توجه است که برخی از این افراد، نامهای ایرانی برای مؤسسات خود برگزیده اند.
امکان دارد بعضی شرکتها که مایل به پاسخگویی نبودهاند، چنین توضیحی را تنها به عنوان توجیهی مؤدبانه فرستاده باشند. یک رستوراندار، با آرزوی یک وعده غذایی مقوی و لذیذ برای من، پرسشنامهی خالی را همراه کمی نمک و فلفل در پاکت اش برایم پس فرستاد.
تنها ۲۵ پرسشنامه بی جواب ماندند. هیچ بسته ای به دلیل نادرست بودن آدرس برگشت نخورد، چون من اطلاعاتم را چندین بار برای اطمینان از درستیشان چک کردم.
در یک نمنونه قابل توجه، یک ایرانی که نمیتوانست فارسی بخواند ولی میتوانست به این زبان صحبت کند، تماس گرفت تا بگوید که یکی از دوستانش سؤالها را برای او خواهد خواند و جوابها را در محل مناسب علامت خواهد زد.
بعد از دو ماه، تذکری برای کسانی که به نامه نخستم پاسخ نداده بودند فرستادم. روی هم رفته، بعد ازحذف موارد نادرست، ناقص و غیر قابل قبول، به ۴۱۴ پرسشنامه قابل استفاده در این تحقیق دست یافتم.
پاسخگویی ۲۰ درصدی، میزان خوب و قابل قبولی در این گونه تحقیقات به شمار میرود. با آنکه به پاسخ دهندگان اعلام کرده بودم که نامشان آشکار نخواهد شد، نزدیک ۴۵% از آنان علاقه خود برای شناخته شدن از طریق فرستادن کارتهای تجاری، آگهیها و حتی عکسهایشان و اقلام تبلیغاتی به همراه پاسخها، ابراز کردند.
بسیاری از این کارآفرینان درخواست یک کپی از تحقیق نهایی را هم کرده بودند.
بیشتر سؤالات، سه گزینه ای بودند. پاسخها عبارت بودند از: ۳= خیلی مهم، ۲= مهم، ۱= بی اهمیت.
بعضی سؤالها پاسخی به شکل بلی/خیر داشتند. و باقی سؤالهای توضیحی بودند.
● نتایج و تحلیلها
▪ آرایش شغلی
شرکتهای مورد بررسی در طبقه صنایع کوچک قرار میگیرند.به طور متوسط ۶.۵ نفر برای این شرکتها کار میکنند. اگر این یافته را به تمام ۴۱۴ پاسخگو تعمیم دهیم، خواهیم دید که کارآفرینان ایرانی ۲۶۹۱ فرصت شغلی در ایالات متحده به وجود آورده اند.
اینها، هم ردیف تجارتهای کوچک دیگری هستند که موتور تولید شغل در ایالات متحده به حساب میآیند.
دفاعیه ای از صنایع کوچک [۱۱](۲۰۰۷) بر اساس یافتههای کمیته آمارگیری نیروی انسانی[۱۲] نقل میکند که بین سپتامبر ۱۹۹۲ و مارس ۲۰۰۵، صنایع کوچک، ۶۵ درصد از شبکه گسترش اشتغال را ایجاد کرده، و این مؤید اطلاعات مشابهی است که سازمان آمارگیری[۱۳] ارائه کرده است.
یده[۱۴] (۲۰۰۰، ص ۳۳۸) معتقد است که: "... در دو دهه گذشته، ایجاد دهها میلیون شغل جدید در ایالات متحده، با توجه به کاهش نیروی کار ۵۰۰ شرکت فورچون[۱۵]، به وضوح اشاره به افزایش سهم اشتغال زایی در بخش کارآفرینی دارد."
▪ انوع فعالیتهای تجاری
تجارتهایی که کارآفرینان ایرانی به آنها روی آوردهاند، طیف وسیعی را در بر میگیرد. آنها آنطور که والدینگر و دیگران (۱۹۹۰) گزارش میدهد محدود به مشاغلی با هزینههای راهاندازی پایین (خوار و بار فروشهای جزء، تعمیرگاهها، مهد کودکها) نیستند، چنان که برخی از این مؤسسات تجاری ( صنعتی، مالی و ساختمانی) دارای هزینههای هنگفتی برای راهاندازیاند.
مرکز مطالعات مهاجران[۱۶] وابسته به اتحادیه محافظهکار بهینهسازی مهاجرت[۱۷]، اهمیت کارآفرینان مهاجر را رد کرده و میافزاید که مهاجران به اندازه شهروندان آمریکایی کارآفرین نیستند و در مشاغلی با هزینه راهاندازی پایین مشغول میشوند.
براساس این مطالعه که در سال ۱۹۹۷ انجام شده، تنها ۱۱.۳ درصد از مهاجران در مقایسه با ۱۱.۸ درصد از شهروندان آمریکایی، کارآفرین بودهاند. (توماس[۱۸]، ۲۰۰۳) ارقام سازمان آمارگیری، دستکم تا اندازهای متفاوت است.
طبق این آمار ۲۲ درصد از ایرانیان، کسب و کار آزاد دارند. مطابق اطلاعات یک پایگاه اینترنتی، ایرانیان در ایالات متحده ۲۸۰ مؤسسهی تجاری عمده ملی را تأسیس کرده اند و ۴۰۰ تن از آنان به عنوان مقامات ارشد کمپانیهای داخلی مشغولاند.
همین منبع مدعی است که سهم ایرانیان در اقتصاد ایالات متحده ۴۰۰ بیلیون دلار تخمین زده میشود.
گزارش کاتکین[۱۹] (۱۹۹۹) دیدگاههای منفی دربارهی کارآفرینی مهاجران را رد میکند. او میگوید:"
حتی میزان کارآفرینی در لسآنجلس مشخص تر بود. تحلیل جیمز ای آلن[۲۰] و یوجین ترنر[۲۱]، متخصصان آمارگیری نورثریج در کالیفرنیا، نشان میدهد که بیشترین میزان کارآفرینی میان اسرائیلیها، ایرانیها، لبنانیها و ارمنی ها بودهاست.
گرچه برآورد میشود که بین ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار تن از ساکنان لسآنجلس از کشورهای خاورمیانه باشند، تأثیر آنها بر یک سری صنایع به شدت چشمگیر است: پوشاک، جواهرآلات، منسوجات، کارخانههای صنعتی، املاک و مستغلات، خرده فروشی و پخش مواد.
حکایت مهاجران کشورهای خاورمیانه در لسآنجلس داستان متفاوتی است. با آنکه چیزی کمتر از ۷ درصد شرکتها را در اختیاردارند، و بخش ناچیزی از نیروی کار را درشرکتهای تولید پوشاک شهر در اختیار دارند، این مهاجران کنترل بهترین صنایع منطقه را در دست دارند که شامل کمپانیهای گس[۲۲]، بیزو-بیزو[۲۳]، جاناتان مارتین[۲۴]، تگ رگ [۲۵]و بی سی بی جی[۲۶] میشود.
این عدهی اندک مسلط بر صنعت منسوجات هستند.بیش از ۱۲۰ کمپانی ایرانی با کارآفرینان یهودی، مسلمان و مسیحی کمک به افزایش فروش صنایع پوشاک لسآنجلس از ۳۰۰ میلبیون دلار در سال ۱۹۸۲ به ۲۰ بیلیون دلار در حال حاضر نمودهاند."
شاید از نظرارقام این شرکتها درصد زیادی را به خود اختصاص ندهند، ولی در کل قدرت اقتصادی قابل توجهی هستند.
در میان گروههای قومی، بعضی در محدوده اقتصادی خاصی غالباند. در توضیح این پدیده، کائو[۲۷] (۲۰۰۰) میگوید این تفوق می تواند ناشی از پیشینه آن گروه ( مثل یهودیان در صنایع پوشاک)، کارخانجات کشور میزبان (اشتغال کرهای ها در تولید مشروبات و ساخت موی مصنوعی در ایالات متحده) و یا موقعیتهای سنتی آنها در سلسلسه مراتب حرفهای کشورهایشان پیش از مهاجرت باشد.
تجار ایرانی در آمریکا به هیچ یک از این گروهها تعلق ندارند. در پاسخ به سؤال پرسشنامه که از آنها میپرسید "آیا این نخستین تجربه شغلی شماست؟" ۶۰ درصد از شرکتکنندگان پاسخ بلی دادند. علاوه بر این، در ایران سلسله مراتب اجتماعی حکمفرما نیست، و سلسله مراتب شغلی بعد از ورود اسلام به این کشور از بین رفتهاست.
با توجه به مطالبی که تشریح شد، فرضیهی اول (. اجتماع تجاری ایرانیان اصولاَ به تجارتهایی با هزینهی راهاندازی پایین میپردازند.) درست نیست.
● تاریخ تأسیس مؤسسات تجاری
ایالات متحده همیشه یکی از مقاصد مهاجران ایرانی بوده است. در گذشته، اکثر مسافرانی که کشور خود را به مقصد آمریکا ترک مینمودند، فکر میکردند که سفر آنها موقتی است.
بیشتر مسافرتها مربوط به مسائل تحصیلی بود و ایرانیان به عنوان دانشجو یا توریست به این کشور سفر میکردند. این وضع پس از انقلاب تغییر کرد و این سفرها به اقامتهای بلند مدت بدل شد.
▪ مؤسسان مؤسسات تجاری
از شرکت کنندگان درباره مؤسس شرکتها سؤال شد. اکثریت ۸۶ درصدی گفتند که خودشان مؤسس اصلی هستند. ۱۴ درصد باقی گفتند که شرکتهایشان را از مؤسسان آن خریدهاند. همینطور از آنها سؤال شد که آیا سال تأسیس، هیچ ارتباطی با مؤسس اصلی شرکت بودن دارد؟ نمودار ۴ این ارتباط را نشان میدهد.
▪ تمرکز جغرافیایی اجتماعات تجاری ایرانی
همه می دانند که در ایالات متحده، کالیفرنیا خانه خارج از وطن ایرانیان است.
تمرکز سنگین ایرانیها در جوامع معدودی که شامل لسآنجلس، سن دیگو و سانفرانسیسکو میشود، حتی برای یک تازه وارد هم کاملاَ آشکار است.
وست وود استریت [۲۸] در لسآنجلس جایی است که بسیاری از صاحبان شرکتهای تجاری در آنجا ساکناند.
در این اجتماعات میتوان کتاب فروشیها، رستورانها و سوپر مارکتهای زیادی یافت. با این حال کالیفرنیا همیشه هم مقصد مورد علاقه ایرانیان نبودهاست.
در دهه ۱۹۷۰ کالیفرنیا این موقعیت را به دست آورد تا ایرانیان زیادی را به سوی خود جلب کند و همچنان این موقعیت را داراست. ولی همانطور که ایرانیان در سراسر ایالات متحده پراکنده شدند، مدعیان دیگری چون تگزاس، نیویورک و نیوجرسی، مریلند، واشنگتن دی سی، ویرجینیای شمالی و جورجیا (به خصوص آتلانتا) سر برآوردند.
ایالات جنوبی در حال از سر گذراندن تجربه رونق در اقتصاد گروه های قومیاند. بادی[۲۹] (۱۹۹۹) وضعیت در آتلانتا را چنین شرح میدهد:" انبوه لباسهای کثیف عملا در تمام خشکشوییها انباشته شده و به نظر میرسد که صاحبان این مشاغل کره ای ها باشند.
اینها نمونههایی مشخص از پدیدهای هستند که در لس آنجلس و نیویورک شدیداَ ریشه دوانده و در حومه گویینت هم دارد رواج مییابد."
در ۱۹۸۰ سازمان آمارگیری گزارش داد ۱۲۱۵۰۵ ایرانی در ایالات متحده زندگی می کنند که بیش از همه جا در کالیفرنیا (۳۵%) و پس از آن در نیویورک (۸%) و تگزاس (۶%) متمرکزاند.
سازمان آمار در سال ۱۹۹۰، آمار حدود ۲۱۰۹۴۱ ایرانی و در سال ۲۰۰۰ در حدود ۲۸۳۲۲۶ ایرانی متولد خارج از ایران در ایالات متحده را اعلام کرد.(گیبسون و یونگ[۳۰] ۲۰۰۶)
اما جمعیت ایرانی-آمریکاییها مدعیاند که این رقم بسیار بیشتر از آمار سازمان آمارگیری است. طبق اطلاعات سازمان آمار گیری در سال ۲۰۰۰، از میان ۲۸۳۲۲۶ ایرانی مذکور، ۱۵۸۶۱۳ نفر (۵۵.۹%) در کالیفرنیا زندگی میکردند.
دیگر ایالات دربرگیرنده مهاجران ایرانی عبارتند از نیویورک ۱۷۳۲۳ نفر (۶.۱%)، تگزاس ۱۵۵۸۱ نفر (۵.۵%)، ویرجینیا ۱۰۵۵۹ نفر (۳.۸%) و مریلند ۹۷۳۳ نفر (۳.۴%). (حکیم زاده و دیکسون[۳۱]، ۲۰۰۶)
به این ترتیب به این نتیجه رسیدم که فرضیه دوم (مهاجران ایرانی در موقعیتهای جغرافیایی محدودی متمرکزاند) درست نیست و بار دیگر این گروه عملکردی مشابه گروههای قومی دیگر از خود بروز ندادند.
▪ جذابیت ایالاتی با مقرریهای مالیاتی تصاعدی
تحقیقی توسط بنیاد مالیاتی [۳۲] (دوبی و آتکینز[۳۳] ، ۲۰۰۶) که یک مرکز مطالعاتی در واشنگتن دی سی است، برای اندازه گیری میزان مساعدت مالیاتی ایالات مختلف، شاخص مالیات تجاری ایالات را در اختیار می گذارد.
من برای فهمیدن اینکه آیا ایرانیان در ایالاتی با مساعدت مالیاتی سرمایهگذاری میکنند یا نه، این شاخص را با یافتههای یونگرت (۱۹۹۵) که معتقد بود کارآفرینان مقرریهای مالیاتی تصاعدی را ترجیح میدهند، مقایسه کردم.
بنابراین شاخص ۱۰ ایالتی که بیش از همه مساعدت مالیاتی دارند عبارتند از: آلاسکا، کولورادو، فلوریدا، نوادا، نیو همشایر، ارگون، داکوتای جنوبی، تگزاس، واشنگتن و یومینگ.
از طرف دیگر بدترین مقرریهای مالیاتی مربوط میشود به آرکانزاس، هاوایی، کنتاکی، مین، مینهسوتا، نیویورک، رود آیلند، ورمونت، ویرجینیای غربی و ویسکانسن.
همانطور که به خوبی قابل ملاحظهاست انتخاب موقعیت تجاری برای کارآفرینان ایرانی تحت تأثیر مقرریهای مالیاتی تصاعدی قرار نگرفته است.▪ قایق نجات و نردبام
دو استعاره – قایق نجات و نردبام- میتواند به ما در آزمایش فرضیه چهارم (مهاجران ایرانی به دلیل موانعی نژادی و زبان، به خوداشتغالی روی میآورند) کمک کند.
قایق نجات، مسافر دریایی را از غرق شدن نجات میدهد و به او امکان ادامه حیات – برای مدتی کوتاه- در دریا را خواهد داد. از طرف دیگر، نردبام منزلت میبخشد و موقعیت فرد را بالا میبرد.
اکثر ایرانیان، تنها برای ادامه حیات ابتکار عمل را به دست نمیگیرند. (فرضیه چهارم) این گروه به گونه مشخصی با سایر مهاجران متفاوتاند، که این تا اندازه ای مدیون وقوع انقلاب است.
این منابع هم شامل منابع مالی میشود و هم منابع فکری. به هنگام آزمایش منابع فکری، از کارآفرینان شرکتکننده در پروژه خواسته نشد که هیچ گونه اطلاعات مالی را در اختیار بگذارند.
▪ سطح تحصیلات اجتماعات تجاری ایرانی
سازمان آمارگیری ایالات متحده در سال ۱۹۹۰ اعلام کرد که درصد معتنابهی از مهاجران ایرانی (۷۷%) تحصیلات دانشگاهی دارند.
قبل از انقلاب ، (طبق گزارش اداره بهرهبرداری ایران[۳۴]،۲۰۰۰) ایران در میان تمام کشورهای جهان، دارای بیشترین تعداد دانشجویان در خارج از کشور بود.
در سال ۱۹۹۷، تعداد این دانشجویان به ۲۲۷۴۹۷ نفر میرسید. در سال ۱۹۷۹، ۵۱۳۱۰ تن از دانشجویان ایرانی در ایالات متحده بودند و در میان ملیتهای مختلف در آمریکا در جایگاه نخست قرار داشتند. هزاران تن از این دانشجویان در دانشگاهها و کالجهای ایرانی استخدام میشدند.
بسیاری از این دانشجویان تحصیلکرده، تصمیم به بازگشت به ایالات متحده گرفتند و این توضیحی بر تعداد زیاد ایرانیان تحصیلکرده در آمریکا است.
آمار ۷۰ درصدی از ایرانیانی با تحصیلات دانشگاهی توسط سازمان آمارگیری در سال ۱۹۹۰، موافق یافتههای این پژوهش (آمار ۷۹ درصدی) است.
با یافتههای باید[۳۵] (۲۰۰۰) که ۸۱ درصد صاحبان شرکتهای ثبت شده که با آنها مصاحبه کرده، مدارک دانشگاهی داشتهاند نیز در توافق است.
در مقایسه با این آمار، طبق آمار سازمان آمارگیری ایالات متحده (مارس ۱۹۹۹) فقط ۲۵.۲ درصد از کل جمعیت آمریکا دارای تحصیلات دانشگاهی بودند. تحصیلات عالی این گروه قومی، کاملا در تقابل با دادههای بورجس[۳۶] (۱۹۹۶) است.
مطابق دادههای او در سال ۱۹۹۰ مهاجران تازه وارد، از تحصیلاتی معادل ۱.۳ سال کمتر از آمریکاییان برخوردار بودند و درآمدشان ۳۲ درصد از آمریکاییان کمتر بود.
چنین موفقیت تحصیلی بالایی بی شک بر اشتغال بالا و پیشرفتهای این گروه تأثیر گذاشته است. طبق آمار سازمان آمارگیری در سال ۱۹۹۰، ۴۳ درصد ایرانیان در مسند مشاغل حرفه ای و مدیریتی؛ ۳۵ درصد در فعالیتهای صنعتی و اجرایی؛ ۱۰ درصد در خدمات گوناگون و باقی به شغلهای کشاورزی، صنعتی و سایر مشاغل میپرداختند.
به علاوه، آمار سال ۲۰۰۰ نشان میدهد که متوسط درآمد هر خانواده در اجتماعات ایرانی۵۲۳۳۳ دلار بوده که در واقع بالای متوسط درآمد داخلی معادل ۳۶۴۲۲ دلار است. (حکیم زاده و دیکسون، ۲۰۰۶)
● دلایل بهراهاندازی تجارت
کارآفرینان ایرانی دلایل چندی برای راه اندزی تجارت خود دارند.
یو اس ای تودی [۳۷](۱۹۹۱) با انتشار نتایج یک بررسی، استقلال را به عنوان یکی از مهمترین عوامل خود اشتغالی اعلام میکند.
از میان افرادی که شغلهای اداری را رها کرده بودند، ۳۸ درصد گفتند دلیل اصلی آنها برای ترک کارشان این بود که میخواستند رئیس خودشان باشند.
در این تحقیق، استقلال به عنوان دلیلی بسیار مهم برای برپایی تجارتی از آن خود بیان شده است.
پاسخهای دقیقتر، دلایل زیر را برمیشمارند: دنبال کردن سنت خانوادگی، گزینههای شغلی محدود ، علاقه به برقراری ارتباط با سایر ایرانیان، علاقه به ناحیه خودی، نداشتن توان کار کردن برای دیگری، استفاده کامل از فرصتهای خود و خانواده.
شرایط سخت کاری، یکی دیگر از دلایل برپایی تجارتی از آن خود بود، که بر نظر فروید که معتقد بود یکی از خواستهای تجربه انسانی، کار است، صحه میگذارد.
در میان این محققان، ایوان لایت[۳۸] معتقد است "هرچه سختیها و ناکامیهای مهاجران در جریان اصلی اقتصاد بیشتر باشد، احتمال آنکه آنها به دنبال فرصتهای خود اشتغالی جایگزین باشند بیشتر است."(مهاجران کارآفرین، ۱۹۹۷، ص ۴)
پاسخگویان بر اهمیت جمعیت بیشتر در اساس عملکردشان تأکید کردند و اهمیت عدم اشتغال را رد نمودند. در واقع، ۵۹ درصد از پاسخگویان بیکاری را بیاهمیت دانسته و معتقد بودند که آن دلیل مهمی برای پایه ریزی خود اشتغالی شان نبودهاست.
در مقابل یافتههای باید(۲۰۰۰)، این نظر جالب به نظر میرسد. او معتقد است افرادی با شغلهای تضمینی و درآمد مناسب، به دلیل هزینه زمانی بالا، کمتر به سراغ خوداشتغالی میروند.
اما اکثریتی (۵۹%) که مخالف بیکاری به عنوان یکی از دلایل خوداشتغالیشان بودند، از تحصیلات خوبی برخوردارند. امکان نداشته که بیکار بمانند. هزینه زمانی برای این گروهها باید بالا بوده باشد. به نظر میرسد که میزان تحصیلات بالا بر کارآفرینانی که در این بررسی شرکت کردهاند، تاثیر چندانی ندارد.
▪ همبستگی قومی اجتماعی
من هیچ مدرکی دال بر تأیید فرضیه پنجم (اجتماعات مهاجران ایرانی، همبستگی قومی اجتماعی قابل ملاحظهای را نشان میدهند) نیافتم.
پسار (۱۹۹۵) هم همبستگی قومی را رد میکند و مدارک روشنی برای اثبات فقدان چنین همبستگی، لااقل در میان ایرانیان، ارائه میدهد.
در واقع، نشریه فارسی زبانی در مریلند (تهران پست) ایرانیان را مرتباَ به خاطر نداشتن چنین همبستگی سرزنش میکند.
فکر میکنم که این همبستگی ناشی از دادن حق تقدم به هم میهنان خود در استخدام شدن در این مؤسسات تجاری در رقابتی درون یک دایره محدود و با حلقه کارپردازان محدود است.
من، در شرکتهایی که آنها را مورد بررسی قرار دادم، چنین رفتار منحصرگرایانهای ندیدم. برای مثال معماران به دنبال مشتریهایی در دسترس هستند؛ خواربار فروشان مشتریانی از تمام گروههای قومی را جذب میکنند؛ و شرکتهای خدماتی به همان ترتیب که از ایرانیان، از غیر ایرانیان هم سفارش کار میپذیرند.
▪ آرایش قومی/نژادی کارکنان
در مجموع، ۳۲ درصد از شرکتکنندگان گفته بودند که تمام کارکنان آنها ایرانی هستند. باقی متعلق به اقوام و نژادهای دیگراند.
تفاوت "سیاهان" و "سفیدپوستان" آمریکایی قابل توجه است زیرا در ایران وقتی از آمریکایی یا اروپایی صحبت میشود معمولا منظور یک انسان "سفید پوست" است.
به ندرت به هندیان، اعراب و حتی چینیها، "خارجی" گفته میشود. این اقوام، با ملیتشان شناخته شده و به عنوان خارجی در نظر گرفته نمیشوند.
از میان اسپانیولی زبانها، مکزیکیها اکثریت را تشکیل میدهند؛ از میان مهاجران کشورهای خاور دور، کرهای ها اکثریت گروه را میسازند. ژاپنیها، فیلیپینیها و ویتنامیها در کارهای ظریف و زیبا مشغولاند.
مهمترین گروههای قومی در طبقه "دیگری"، هندیان، پاکستانیها، افغانیها، مصریها، مراکشیها و بعضی اروپاییان هستند.
● رقبا چه کسانی هستند؟
در اینجا شواهد کمی دال بر وجود "تعصبات قومی" در میان ایرانیان وجود دارد. این اصطلاح اشاره دارد به تبعیت از هنجارهای گروهی و به این ترتیب صیانت از مرزی که داخلی و خارجی را از هم جدا میکند. ( سو-ول[۳۹]، ۱۹۹۵)
تنها ۳۱ درصد از شرکت کنندگان معتقد بودند که سایر ایرانیان رقبای اصلی آنان هستند.
برعکس، بزرگترین رقبایشان را (۴۹%) "سفیدپوستان" آمریکایی میدانند. این مورد به همراه بکارگیری غیر ایرانیان در فعالیتهایشان، به روشنی نشان میدهد که ایرانیان از سبک متعصبانه ای پیروی نمیکنند.
دادههای لایت و گولد[۴۰] (۲۰۰۰) این اظهار را تأیید میکند.
طبق یافتههای آنان در سال ۱۹۸۹، ۴۷.۵ درصد از کره ایها و ۵۶.۷ درصد از ایرانیها در لسآنجلس خود اشتغال بوده اند. در این میان، ۲۷.۶ درصد از کره ایها در میان خودشان کار میکردند در حالیکه این آمار برای ایرانیان تنها ۴.۶ درصد بود.
روشن است که ایرانیان به خط سیر اصلی اقتصاد آمریکا پیوسته اند. آنها از بوجود آوردن نواحی برای خود اجتناب کردهاند – نه نواحی اقتصادی و نه سکونتی.
هدف اصلی آنها نظام موجود است و نه خودشان یا گروههای قومی دیگر. این ناشی از اعتماد به نفس و غروریاست که از میان توضیحات اضافی که به همراه پرسشنامههای خود الحاق کرده بودند، میتوان به آن پی برد.
● نوع رقابت تجاری
تمام مناطق تجاری از نظر فشار رقابتی یکسان نیستند. پاسخگویان، بنا به نوع تجارت شان، رقبایشان را کاملا متفاوت ازهم در نظر میگیرند. در حالیکه مؤسسات تجاری که کار صنعتی یا هنری میکنند به ترتیب به میزان ۵۰ و ۴۰ درصد، رقبایشان را از گروه قومی خود در نظر میگیرند، سه تجارت دیگر (حمل و نقل، تحقیق و اختراع، و ساخت و ساز) معتقدند که رقبایشان از میان "خارجیها" هستند.
تفسیر من به این قرار است: تعداد قابل توجهی از ایرانیانی که به ایالات متحده مهاجرت کردهاند، تحصیلات، آموزش یا پیش زمینهای در تولیدات صنعتی داشتهاند؛ یعنی مهندس بودهاند.
همچنین بسیاری از مهاجران ایرانی، هنرمند، نویسنده یا متفکراند. با در نظر گرفتن مسیری مشابه و پیگیری تجارتی که در کشورشان با آن آشنا بودند، این اجتماع مهاجران ناگهان خود را در میان سیل انبوه مهندسان و هنرمندانی دیدند که به شدت بر روی مردم خودشان متمرکز شده بودند.
در سال ۲۰۰۶، بیش از ۲۰ پایگاه تلویزیونی و اغلب از لسآنجلس، برنامههایی به زبان فارسی پخش میکردند. بسیاری از هنرمندان کم کم توجه خود را از مراکز صرفاَ فارسی زبان برگرداندند. از طرف دیگر، برخی تجار، رقبای کمی در میان کارآفرینان ایرانی دیگر مییافتند یا اصلاَ چنین رقبایی نداشتند.
از این میان خرده فروشها (به خصوص خواربار فروشان) را میتوان مثال زد که دلیل واضحی هم داشتند و آن اینکه مشتریان نمیتوانند مواد غذایی سنتی شان را از جای دیگری تهیه کنند، همچنین تعمیرگاهها و مؤسسات ساختمانی (که من اینطور به قضیه نگاه می کنم که ممکن است فرد نتواند در چنین مواردی با الفاظ فنی زبان خارجی مشکل خود را بیان کند.)
● ارزش اقتصادی کارآفرینان ایرانی
طبق گفته جوزت شاینر[۴۱] مدیر ایمپاور آمریکا[۴۲]، سازمان محافظه کار سیاست عمومی که توسط جک کمپ[۴۳] نامزد معاونت ریاست جمهوری از حزب جمهوریخواه تأسیس شده، " این نظر که مهمترین تأثیر مهاجران، به دست گرفتن موقعیتهای شغلی زیردستی است، اشتباه است. امروزه بیش از یک سوم مهندسان تکنولوژیهای برتر و دانشمندان نوآور در درهی سیلیکان را مهاجران تشکیل میدهند." (ارب و شاینر[۴۴]، ۲۰۰۰)
در گزارشی از مجمع مهاجرت ملی[۴۵] و مؤسسه کاتو[۴۶] با استناد به پژوهش سازمان آمار جمعیت کنونی ایالات متحده[۴۷] ، آمده است که منافع مهاجرت بسیار بیشتر از هزینههای آن است.
این گزارش نشان میدهد که " مهاجران در سالهای کم درآمد آغازینشان در ایالات متحده، اغلب از خزانه عمومی تغذیه میکنند اما پس از گذشت ۱۰ تا ۱۵ سال تبدیل به مساعدت کنندگان میشوند." (نخستین آمار بعمل آمده [۴۸]، ۲۰۰۷) تحقیقی که پیشتر توسط آکادمی ملی علوم [۴۹](اسمیت و ادمونستون[۵۰]، ۱۹۹۷) به عمل آمده، میزان این مساعدت را نشان میدهد: مهاجران تقریباَ به ازای هر نفر ۱۸۰۰ دلار، مالیاتی بیش از منافع عمومی که به آنها میرسد، میپردازند.
دلیل آنکه حکومتهای محلی و رسمی گاهی با کسری بودجه در مهیا کردن امکانات مواجه میشوند، آن است که آنها مسئول مهیا کردن بخش اعظم امکانات اند، در حالیکه دولت مرکزی حدود دو سوم این مالیات را از آنها میستاند.
برخی از این عاملین عبارتند از: مرتضی نجابت ( ایرانی دارای مدرک دکترا) – که آخرین فعالیت اقتصادی او، تکنولوژیهای زون [۵۱] ، با هزینهی اولیه ۷۰۰ میلیون دلار آغاز شد؛ پیر امیدوار، که پایه گذار eBay بود؛ کامران الهیان، که ۶ شرکت فنی را پایهگذاری کردهاست؛ و طراح معروف مد، بیژن.
در اجتماع تجار ایرانی، نسبت به گروههای مهم قومی دیگر ایالات متحده، اهمیتی وجود دارد. بر اساس آمار سال ۱۹۹۰، یک میلیون شرکت در آمریکا متعلق به گروههای قومی بود. بر اساس همین آمار، جمعیت کلی کسانی که خود را ایرانی میدانند، به ۲۲۰۰۰۰ نفر میرسید.
این آمار همچنین اعلام می کند ۲۲ درصد از ایرانیان کسب و کار خود را دارند، که به عبارتی یعنی ۴۸۴۰۰ نفر تجارت خصوصی دارند.
برخی از آنها ملاک اند، برخی شرکایی دارند و دیگران مؤسساتی را تشکیل دادهاند. این آمار بسیار نزدیک به دادههای من از آدرسهای جمعآوری شده، است(۱۲۰۰۰).
من با استفاده از این اطلاعات در وهله اول به این نتیجه رسیدم که در مقایسه با گروههای قومی دیگر، ایرانیها کمتر کارآفرین به نظر میرسند.
۷۹ درصد یا ۹۴۸۰شرکت ( ۷۹% ؟ ۱۲۰۰۰) از مجموع تجارتهایی که من مورد بررسی قرار دادم تا سال ۱۹۹۰ به بهرهبرداری رسیده بودند.
این تنها ۹۴۸۰شرکت از یک میلیون شرکت یا کمتر از یک درصد (۰.۰۰۹۴۸%) است. در مقایسه با این آمار، مهاجران کشورهای خاور دور ۵.۵ درصد و اسپانیولی زبانها۱.۷ درصد از تجارتهای قومی را در اختیار دارند. (وینستون ۱۹۹۱) سپس این ارقام را با دید دیگری بررسی کردم و پی بردم که اهمیت اجتماعات تجاری ایرانی بسیار بالاتر از آن چیزی است که دیدیم.
آمار نشان می دهد با آنکه ایرانیان دارای شرکتهای کمتری در مقایسه با دو گروه مهم قومی دیگر هستند، جمعیت آنها هم بسیار کمتر از گروههای دیگر است. در نتیجه، درصد ناچیز (۰.۰۰۹۴۸) به رقم قابل ملاحظه ۴.۳ درصد میرسد. به این ترتیب به این استنتاج میرسیم که ایرانیان از دو گروه قومی دیگر به مراتب "کارآفرین" تراند.
● نتایج
ما گروه کارآفرینان موفقی را مورد آزمایش قرار دادیم. اسناد موجود کارآفرینی، چارچوب فکری خاصی را به ما می دهد. موضوع این تحقیق بیش از ۲۰۰۰ شرکت ایرانی در ایالات متحده بود. بررسی نشان داد که کارآفرینان ایرانی دارای تحصیلات عالیه هستند و در محدوده وسیعی از سرمایهگذاریهای تجاری فعالیت دارند.
آنها در ۴۸ ایالت پراکندهاند. جمعیت وسیعی از ایرانیان، اساس این مؤسسات تجاری را تشکیل دادهاند. اما با این حال، گروههای قومی دیگر هم مشتریان آنهاهستند و به این ترتیب شانس بقا آنها را افزایش میدهند.
ما به دلایل آنها برای خود اشتغالی – مثل استقلال پی بردیم. اغلب کارفرمایان ایرانی، هیچ تجربه فعالیت تجاری از قبل نداشتند.
این تحقیق، مانند مطالعات مشابه دیگر، محدودیتهایی دارد. اگر بیش از ۲۰ درصد از افراد، به پرسشها پاسخ میدادند، این تعمیم میتوانست دقیقتر شود. عامل دیگر، زمان است. اطلاعات گذشته، قابل استفاده در زمان حال نیست. من بررسی دیگری را بر اساس دادههایی اصلاح شده و به روز، طرح ریزی کردهام. که نتایج حاصله از آن میتواند با آنچه در اینجا آمده متفاوت باشد.
نویسنده استاد مدیریت در دانشگاه ایالتی فورستبرگ (Frostburg State University) است. زمینههای تدریس و تحقیق او کارآفرینی و مدیریت استراتژیک است.
[۱] Light and Sanchez
[۲] Portes and Bach
[۳] Immigrant Entrepreneurs
[۴] ethnic enclave
[۵] Waldinger
[۶] Pessar
[۷] Yuengert
[۸] Longenecker, Moore, and Petty
[۹] Rockville
[۱۰] Maryland
[۱۱] Small Business Advocate
[۱۲] Bureau of Labor Statistics
[۱۳] Census Bureau
[۱۴] Bhidé
[۱۵] Fortune
[۱۶] Center for Immigrant Studies
[۱۷] Federation for Immigration Reform
[۱۸] Thomas
[۱۹] Kotkin
[۲۰] James E Allen
[۲۱] Eugene Turner
[۲۲] Guess
[۲۳] Bisou-Bisou
[۲۴] Jonathan Martin
[۲۵] Tag Rag
[۲۶] BCBG
[۲۷] Cao
[۲۸] Westwood Street
[۲۹]Badie
[۳۰] Gibson and Jung
[۳۱] Hakimzadeh and Dixon
[۳۲] Tax Foundation
[۳۳] Dubay and Atkins
[۳۴] Iran Interest Section
[۳۵] Bhide
[۳۶] Borjas
[۳۷] USA Today
[۳۸] Ivan Light
[۳۹] So-well
[۴۰] Light and Gold
[۴۱] Josette Shiner
[۴۲] Empower America
[۴۳] Jack Kemp
[۴۴] Erbe and Shiner
[۴۵] National Immigration Forum
[۴۶] Cato Institute
[۴۷] U.S. Census Bureau Current Population Survey
[۴۸] Preliminary Census Revealed
[۴۹] National Academy of Sciences
[۵۰] Smith and Edmonston
[۵۱] Zhone Technologies
[۲] Portes and Bach
[۳] Immigrant Entrepreneurs
[۴] ethnic enclave
[۵] Waldinger
[۶] Pessar
[۷] Yuengert
[۸] Longenecker, Moore, and Petty
[۹] Rockville
[۱۰] Maryland
[۱۱] Small Business Advocate
[۱۲] Bureau of Labor Statistics
[۱۳] Census Bureau
[۱۴] Bhidé
[۱۵] Fortune
[۱۶] Center for Immigrant Studies
[۱۷] Federation for Immigration Reform
[۱۸] Thomas
[۱۹] Kotkin
[۲۰] James E Allen
[۲۱] Eugene Turner
[۲۲] Guess
[۲۳] Bisou-Bisou
[۲۴] Jonathan Martin
[۲۵] Tag Rag
[۲۶] BCBG
[۲۷] Cao
[۲۸] Westwood Street
[۲۹]Badie
[۳۰] Gibson and Jung
[۳۱] Hakimzadeh and Dixon
[۳۲] Tax Foundation
[۳۳] Dubay and Atkins
[۳۴] Iran Interest Section
[۳۵] Bhide
[۳۶] Borjas
[۳۷] USA Today
[۳۸] Ivan Light
[۳۹] So-well
[۴۰] Light and Gold
[۴۱] Josette Shiner
[۴۲] Empower America
[۴۳] Jack Kemp
[۴۴] Erbe and Shiner
[۴۵] National Immigration Forum
[۴۶] Cato Institute
[۴۷] U.S. Census Bureau Current Population Survey
[۴۸] Preliminary Census Revealed
[۴۹] National Academy of Sciences
[۵۰] Smith and Edmonston
[۵۱] Zhone Technologies
منبع : دیپلماسی ایران
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست