دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا
لطیفههای رسیده در هفته چهارم اسفند ماه
اولی: در شهر شما به دوش حمام چه میگویند؟ دومی: آب چرخ كن!
□□□
مشتری به پیشخدمت میگوید: «آقا این مگس را میبینید كه توی سوپ من شنا میكند؟» پیشخدمت با خونسردی پاسخ میدهد: «پس میخواستید چه كار كند، اگر شنا نكند كه غرق میشود!»
□□□
یكی از دوستان نقاشی به دیدنش رفت. نقاش گفت: «میخواهم بدهم دیوارهای اتاق را سفید كنند تا روی آن نقاشی بكشم.» دوستش گفت: «بهتر است اول خودتان نقاشی بكشید و بعد بدهید روی آن را سفید كنند!»
□□□
روزی یك نفر پشت بام خانه اش را آسفالت میكند. موقع پایان كار، مقداری قیر اضافه میآید، یك سرعت گیر روی پشت بامش میسازد!
□□□
روزی، یك پلیس راهنمایی متوجه میشود كه خودرویی مدام دور ساختمان بیمارستان و خیابان های اطرافش میچرخد. پلیس مشكوك میشود و خودرو را نگه میدارد و علت این كار را از راننده میپرسد. راننده میگوید:« راستش من تازه رانندگی یاد گرفتهام . اطراف بیمارستان رانندگی میكنم تا اگر تصادف كردم، سریع به بیمارستان بروم!»
□□□
مردی كه بیماری گواتر داشت، سوار اتوبوس شد. در اتوبوس بچه ای زل زل به او نگاه میكرد. بالاخره حوصله مرد سر رفت و به بچه گفت: «اگر بازهم مرا نگاه كنی، میخورمتها!» بچه جواب داد: «اول آن یكی را كه خوردی قورتش بده تا نوبت من برسد!»
□□□
آشپز اول: من همیشه مقدار زیادی ادویه در غذایم میریزم برای خوشمزه شدن آن. آشپز دوم: من هر وقت غذا میپزم در آن مقداری زیادی چسب میریزم. آشپز اول: چرا؟ آشپز دوم: برای دلچسب شدن غذا!
□□□
دبیر ریاضیات: میدانی معادله دومجهولی كه ریشه نداشته باشد، چیست؟ شاگرد: بله ، یعنی هر چه آب پای آن بریزیم، سبز نمیشود!
□□□
دانش آموز: اجازه! ما بالاخره نفهمیدیم الكتریسیته یعنی چه؟ معلم: خب، دوباره میگویم، حواست را خوب جمع كن تا یاد بگیری! اگر بدن گربهای را مالش دهیم، جرقهای تولید میشود كه به آن الكتریسیته میگوییم. دانش آموز: آقا میدانم، ولی نمیفهمم اداره برق این همه گربه از كجا میآورد؟!
□□□
معلم به دانش آموز: بین فیل و كك چه تفاوتی وجود دارد؟ دانش آموز پس از كمی فكر: یك فیل ممكن است در بدنش كك داشته باشد، ولی یك كك ممكن نیست در بدنش فیل داشته باشد!
□□□
دختر: مادر كی ناهار میخوریم؟ مادر: تازه ساعت ۱۱ است، خیلی به ظهر مانده! دختر: پس معلوم میشود معده من خیلی تند كار میكند، چون از حالا گرسنهام شده!
□□□
تلفن مطب زنگ زد و دكتر گوشی را برداشت. زن: آقای دكتر، به دادم برسید. پسرم خودكارم را قورت داده. دكتر: خانم، دستپاچه نشوید، نشانی منزلتان را بدهید. زن: آقای دكتر تا آمدن شما چه كار كنم؟ دكتر: اگر خیلی عجله دارید، با مداد بنویسید.
منبع : مطالب ارسال شده
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران رهبر انقلاب رافائل گروسی حج انتخابات مجلس شورای اسلامی دولت شورای نگهبان حجاب دولت سیزدهم حسین امیرعبداللهیان رسانه
تهران شهرداری تهران هواشناسی وزارت بهداشت قتل قوه قضاییه فضای مجازی آموزش و پرورش سلامت سازمان هواشناسی شهرداری باران
ایران خودرو قیمت دلار قیمت طلا بانک مرکزی خودرو قیمت خودرو بازار خودرو دلار قیمت مسکن حقوق بازنشستگان بورس
تئاتر محمدعلی علومی نمایشگاه کتاب تلویزیون سریال مهناز افشار دفاع مقدس سینمای ایران صدا و سیما سینما صداوسیما مهاجرت
مغز دانشگاه آزاد اسلامی دانش بنیان
رژیم صهیونیستی اسرائیل غزه فلسطین آمریکا حماس جنگ غزه روسیه اوکراین طوفان الاقصی رفح طالبان
پرسپولیس فوتبال استقلال لیگ برتر لیگ برتر ایران نساجی رئال مادرید بازی بارسلونا سپاهان جواد نکونام باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی اپل سامسونگ آیفون گوگل باتری مایکروسافت اندروید اینستاگرام ناسا ماهواره
رژیم غذایی بیمه زیبایی ویتامین چای کاهش وزن آلرژی دندانپزشکی