شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


انریکه ایگلسیاس، ستاره‌ای خود ساخته


انریکه ایگلسیاس، ستاره‌ای خود ساخته
کم اتفاق می‌افتد که بچه‌های خوانندگان معروف بتوانند از زیر سایه سنگین والدین‌شان بیرون بیایند و بدون کمک آنها درعالم موسیقی شهرتی به هم بزنند.اما این گفته "گیرم پدر تو بود فاضل از فضل پدر تو را چه حاصل" استثناهم دارد. این استثنا از جنس اسپانیایی است. داستان از این قرار است که انریکه وقتی برای اولین بار پشت میکروفن رفت هیچ کس نمی دانست که این جوان جذاب و مو مشکی با خالی کوچک در صورتش، پسر خولیو ایگلسیاس، خواننده معروف اسپانیایی است، به خصوص از این جهت که پسر اوایل برای اینکه سایه پدرروی سرش سنگینی نکند، اسم "انریکه مارتینز" را برای خودش انتخاب کرده بود.
انریکه میگل ایگلسیاس پریسلر (Enrique Miguel Iglesias Preysler) در سال ۱۹۷۵ در مادرید به دنیا آمد. سه ساله بود که والدینش، خولیو و ایزابل پریسلر، که یک مانکن و خبرنگار فیلیپینی بود، از هم جدا شدند. یک سال بعد از این جدایی، خولیو مادرید را ترک کرد و ساکن میامی آمریکا شد.
انریکه تا سن هشت سالگی به همراه خواهر و برادرش مشتری دائم خط مادرید، میامی بود تا زمانی که پدر بزرگش به دست افراد ناشناسی ربوده شد. هر چند که پدر بزرگ دست آخر به سلامت نجات پیدا کرد اما همین آدم‌ربایی موجب شد تا مادرشان آنها را برای امنیت بیشتر نزد پدر به آمریکا بفرستد. این نقل مکان باعث شد تا انریکه عملاً در سه فرهنگ مختلف اروپایی، آمریکایی و هیسپنیک بزرگ شود که همین امر بعدها هم در موسیقی او رد پای خود را به جای گذاشت.
● شروع موفق
اولین قدم‌های انریکه برای پا جای پای پدر گذاشتن در زمان نوجوانی شروع شد، نوشتن ترانه و بعد هم قرار گرفتن پشت میکروفن، البته بدون این‌که والدینش بویی از این جریان ببرند. بعد از گذراندن یک سال در رشته بازرگانی در دانشگاه میامی، انریکه دیگر متقاعد شد تا به حرف دلش گوش بسپارد و به دنبال موسیقی برود.
نیمه اول دهه ۹۰ پر بود از اجراهای فراوان در استودیوهای مختلف برای تهیه‌کنندگان موسیقی، البته نه با اسم واقعی بلکه با اسم مستعار انریکه مارتینز که در واقع ترکیبی بود از نام اصلی خودش و نام خانوادگی کسی که بعدها مدیر برنامه‌‌های او شد. انریکه با همین اسم ساختگی به فعالیت ادامه داد تا این‌که موفق شد قراردادی با یک کمپانی کوچک به نام "فونو ویزا" امضا کند. بعد از آن بود که راهی تورنتو شد تا به دور از هر هیاهو و جنجالی اولین آلبوم جدی خودش را آن هم با نام واقعی‌اش ضبط کند. حاصل کار بعد از پنج ماه، در قالب یک آلبوم به نام انریکه ایگلسیاس که شامل ده ترانه به زبان اسپانیایی بود، در سال ۱۹۹۵ به بازار آمد.
نتیجه باورنکردنی بود، در عرض سه ماه بیش از یک میلیون نسخه از سی دی به فروش رفت و اولین ترانه آلبوم با نام Se te ne vai به سرعت در بازار موسیقی کشورهای اسپانیایی‌زبان، تبدیل به ترانه روز آن زمان شد.
● جایزه گرمی در دستان انریکه
دیگر همه پسر خولیو را می شناختند، پسری که در چهره‌اش می‌شد همان جذابیت مردانه و گیرایی گرم به ارث برده از پدر را دید. با دومین آلبوم به نام Vivir که سه سال بعد از آلبوم اول، یعنی در سال ۱۹۹۸ به بازار آمد، و همچنین فروش بالای آن، انریکه ثابت کرد که تنها به واسطه نام خانوادگی‌اش به محبوبیت نرسیده است، بلکه این صدا و ترانه‌ها‌ی اوست که به دل هوادارانش می‌نشیند. فروش بیش از پنج میلیون سی دی فقط در هفته اول انتشارهم مهر تاییدی بود بر این ادعا.
آلبوم دوم که همانند آلبوم اول به زبان اسپانیایی بود‌‌، توانست راه خودش را در بازار موسیقی آمریکا هم باز کند. دیگر زمان آن فرا رسیده بود که انریکه روانه اولین تور دور دنیای خودش شود، تور‌ی که هم‌اسم خود آلبوم بود و در ۱۳کشور از آمریکای جنوبی گرفته تا آسیا و اروپای جنوبی برگزار شد.
هنوز موفقیت‌های آن سال تکمیل نشده بود. بردن جایزه گرمی برای بهترین اجرای پاپ لاتین در همان ابتدای کار انصافاً دلگرمی خوبی برای انریکه جوان به شمار می‌رفت. دلگرمی‌ای که آن‌قدر قوی بود که درهمان سال انریکه سومین آلبوم خودش را به نام Cosas Del Amor بیرون داد. انتشار ترانه Bailamos از همین آلبوم در فیلم "غرب وحشی وحشی" نقطه اوج کارنامه کاری انریکه بود.
Bailamos در واقع اولین ترانه‌ای بود که انریکه به زبان انگلیسی می‌خواند و آن‌چنان به مذاق طرفدارانش خوش آمد که مستقیم در مکان اول چارت موسیقی آمریکا جای گرفت و نام انریکه را در کشورهای اروپایی مثل آلمان و انگلستان هم بر سر زبان‌ها انداخت.
● اولین ترانه‌ها به زبان انگلیسی
کم‌کم قرارداد انریکه با شرکت "فونو ویزا" رو به پایان بود و خیلی از شرکت‌های دیگر منتظر اشاره کوچکی از سوی این خواننده جوان و موفق بودند تا پای امضای قرارداد با آن‌ها بنشیند. اما مهم‌ترین چیز برای انریکه هم‌چنان خواندن به زبان اسپانیایی بود، زیرا که او به هیچ عنوان نمی‌خواست تنها به زبان انگلیسی ترانه‌هایش را اجرا کند.
با تمام این اوصاف، سال ۱۹۹۹ اولین آلبوم انگلیسی زبان انریکه به بازار آمد. آلبومی با ۱۴ ترانه که هم‌اسم خود خواننده بود: انریکه. روی جلد این آلبوم تصویر چهره انریکه دیده می‌شد که تی‌شرت ساده طوسی‌رنگی به تن داشت. این تصویر ساده و انتخاب اسم انریکه برای آلبوم، انگار نوید انریکه جدیدی را می‌داد که قدم به دنیای موسیقی انگلیسی زبان گذاشته است.
البته بازهم این باعث نشد تا او از زبان اسپانیایی دل بکند و چند ترانه از ترانه‌های همان آلبوم را به این زبان بازخوانی کرد.
آلبوم انریکه تماماً موفقیت به همراه داشت، هم از لحاظ تجاری و هم هنری. در این آلبوم انریکه ترانه‌ای را به نام "kiss forever this Could I have " به همراه ویتنی هیوستن اجرا کرد که در واقع به نوعی از لحاظ اجرا منحصر به فرد بود، زیرا این دو خواننده بدون این‌که همدیگر را دیده باشند این ترانه را ضبط کردند، انریکه در لس آنجلس و ویتنی هیوستن در هامبورگ!
با انتشار این آلبوم انریکه بیش از پیش مشهور شد. با این حال شهرت چیزی است که به گفته خودش هچ‌گاه او را تحت تاثیر قرار نداده، هرچند که با آن بزرگ شده است. در هر حال داشتن پدری به نام خولیو ایگلسیاس باعث می‌شود تا دور و بر شما همیشه چند خبرنگار پرسه بزنند!
با ترانه دوم همین آلبوم به نام Be with you، انریکه برای بار دوم، رده اول چارت موسیقی آمریکا را به خودش اختصاص داد.
روند موفقیت‌های انریکه هم‌چنان و با هر آلبومی که منتشر می‌کرد ادامه داشت. او به خوبی توانسته بود خودش را از زیر بار اسم پدر بیرون بکشد و به تنهایی جای خود را در بین خواننده‌های مطرح و موفق روز تثبیت کند. هرچند که به گفته خودش بعد از این‌که جایزه گرمی را برد همه از مقایسه کردن او با پدرش دست کشیدند و به جای آن، انریکه را به چشم رقیبی برای خولیو دیدند. این برداشت از نظر پسر کاملا بی‌معنا بود، چون‌که در هر حال مهمتر ازهمه این‌ها در نظر انریکه خود موسیقی است.
● تجربه‌های جدید
Escape، نام آلبوم بعدی انریکه بود که در سال ۲۰۰۱ به بازار آمد. این‌بار انریکه هوادارانش را با ملودی‌هایی که کمی رنگ و بوی راک داشت غافلگیر کرد و نشان داد که نمی‌توان او را تنها به چشم یک نماینده موسیقی سبک لاتین در نظر گرفت، بلکه آهنگ‌ها و سبک موسیقی او به خوبی قد و قواره‌ یک خواننده جهانی پاپ را دارد. تک‌خال این آلبوم ترانه Hero بود، جایی که انریکه با سوز و گداز خاص صدایش می‌خواند: "عزیزم من می‌تونم قهرمان تو بشم، می‌تونم غم رو کنار بذارم، همیشه در کنارت باقی می‌مونم. تو می‌تونی نفس من رو بند بیاری"
جدیدترین ‌آلبوم انریکه Insomniac نام دارد که به معنای کسی است که از بی‌خوابی رنج می‌برد. ظاهراً خود انریکه هم سر تهیه این آلبوم حسابی بی‌خوابی کشیده، زیرا این آلبوم بعد از شش ماه کار استودیویی بدون وقفه در سال ۲۰۰۷ به بازار آمد و تهیه‌کننده‌های مختلفی هم برای هر کدام از ترانه‌های ا‌ین آلبوم با انر‌یکه همکاری داشتند. یکی از ترانه‌های این آلبوم Do you know نام دارد که به آن "ترانه پینگ‌پنگ" هم می‌گویند. دلیل این نام‌گذاری هم به خاطر شروع خاص و منحصر به فرد این آهنگ است، صدای ضربه‌های توپ پینگ پنگ روی میز!
مکزیکوالبته انریکه به جز دنیای موسیقی سرکی هم به دنیای فیلم و سینما یا بهتر است بگوییم هالیوود کشیده است. سال ۲۰۰۲ او در فیلم "روزی روزگاری در مکزیکو" به همراه آنتونیو باندراس، سلما هایک و جانی دپ روی پرده سینما ظاهر شد.
تجربه کردن دنیاهای دیگر ظاهراً به مذاق انریکه حسابی خوش می‌آید، حالا این دنیا می‌تواند زمین سبز و پرهیجان فوتبال هم باشد. البته قرار نیست که این خواننده جوان را در لباس بازیکن‌های فوتبال ببینیم، چون انریکه هر چه‌قدر هم خوش صدا باشد و خوش‌تیپ با این حال در پاس کاری یا پنالتی زدن قطعاً به پای بازیکنان تازه‌نفس و پر انگیزه‌ای که از ماه‌ها قبل خودشان را برای بازی‌های جام ملت‌های اروپا آماده کرده‌اند، نخواهد رسید. در عوض او با ترانه Can you hear me که ترانه رسمی یوفا برای بازی‌های امسال به شمار می‌آید، در روز۲۹ ژوئن، زمان اختتامیه بازی‌ها در وین روی زمین چمن قدم می‌گذارد.



اخبار موسیقی جهان


همچنین مشاهده کنید