دوشنبه, ۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 20 January, 2025
مجله ویستا
پینوکیو عروسکی چوبی
اصغر دشتی در دو تجربه پیشین خود نیز سراغ باز آفرینی داستانهایی رفت که از آثار مطرح ادبیات به خصوص داستان نویسی در جهان محسوب میشوند. تجربه نخست "شازده کوچولو" بود که دشتی آن را در قالب یک نمایش تعزیه ارائه داد و در واقع هر فصل از این داستان را به مجلسی جداگانه تقسیم کرد. فاصله گذاری تعزیه به دشتی کمک کرده بود در این بازخوانی ذهنیت تماشاگرش را نیز به چالش بکشد. تجربه دوم داستان مشهور دن کیشوت نوشته سروانتس بود که دشتی در اجرای آن هم دریافتهای تازهای را به تماشاگرش ارائه میداد.
او صحنه نمایش را در یک طراحی دایرهای شکل به زمین فوتبال تبدیل کرده بود که در واقع تماشاگران به تماشای بازی مشغول بودند و در میانه نمایش که هریک از بازیگران خسته میشد جایش را به بازیگر دیگری میداد تا داستان را پی بگیرد.
دشتی در تجربه سوم خود سراغ داستان آشنای پینوکیو رفته است و داستان را این بار از منظری فلسفی پیش روی تماشاگر خود قرار میدهد. البته در تجربه تازه نسیم احمد پور هم بار بسیاری را بر دوش کشیده که از آن میان میتوان به بازنویسی متن، دراماتورژی و همکاری در کارگردانی اشاره کرد.
ما در نمایش پینوکیو با یک عروسک چوبی رو بهرو هستیم که در این بازخوانی هدف اصلیاش تبدیل شدن به انسان نیست، بلکه بیشتر قصد دارد به شناخت تازهای از زندگی دست یابد.
او وارد فضاهایی تازه میشود و مهربانی و خشونت را تجربه میکند. این تجربهها به او را کمک میکند تا زمانیکه نزد پدر ژپتو باز میگردد دیگر همان موجود پیشین نباشد.
اگرچه مسیری را که او پیموده با توجه به طراحی صحنه و نوع حرکتی که انجام میدهد نوعی تسلسل را تداعی میکند و این تسلسل در واقع او را به نقطه ای رسانده که همه چیز را نفی میکند و اما جنس این نفی کردن با حرکت ابتدایی وی در داستان بسیار متفاوت به نظر میرسد.
طراحی صحنه نمایش پینوکیو یکی از کاربردی ترین طراحیهای نمایشهایی به شمار میآید که حداقل در یک سال گذشته روی صحنه رفتهاند. دایرههایی با قطرهایی یکسان روی زمین کشیده شده که این دایرهها شخصیتها را در خود محصور کردهاند.
دایرههایی که به آنها اجازه حرکت به جلو و عقب را نمیدهد و آنها را تنها در جهتی وادار به حرکت میکند که بیشتر پیرامون یکدیگر بچرخند. این دایرههای فرضی روی صحنه به هیچ وجه به جز در یک نقطه یکدیگر را قطع نمیکنند و از همین روی فضاهایی یکسان را به وجود میآورند.
آدمهایی محدود که تنها میتوانند به اندازه دایره خود فکر کنند و تنها در یک مورد این دایره با دایرهای که پینوکیو روی آن میایستد یکسان میشود که روی آن هم زنی غمگین به خواب رفته و با ورود پینوکیو از خواب بیدار شده و پس از خروج پینوکیو دوباره به خواب میرود.
این زن همان فرشته مهربان داستان آشنای پینوکیو است که زندگی خود را با این عروسک چوبی تقسیم میکند و در انتها نیز دوباره خاموش میشود. گویا در طول این سفر مجازی تنها کسی که با او به مهربانی رفتار میکند و جزیی از وجود خویش را به مهربانی درون پینوکیو به ودیعه میگذارد همین فرشته است.
دربازیها نیز سعی شده که با رفتار پینوکیو همسانی داشته باشد. از این رو که ما با این عروسک چوبی به عنوان یک همسفر همراه میشویم میبایست همه چیز را هم از دریچه دیدگاه او به تماشا بنشینیم. بنابراین تمامی آدمهایی که پینوکیو با آن ها برخورد می_کند حرکتی فانتزی و عروسک گونه را به همراه دارند.
در شکل گیری این حرکات موسیقی که توسط یکی از اعضای گروه به وسیله دهان و تقلید آواهایی که بیشتر شکل کارتون به خود میگیرند نیز بی تاثیر نیست.
احمد پور و دشتی کوشیدهاند در انتها همانطور که پینوکیو به درک تازهای از زندگی میرسد تماشاگر نیز به همراه او دوباره متولد شود، اما نکتهای در این میان کمی آزار دهنده جلوه کرده و سبب میشود تماشاگر آن گونه که باید به منظور نرسد و آن هم کمبود جذابیتهایی برای همراهی هرچه بیشتر تماشاگر با کلیت کاراست. با اندکی تامل این مسئله کمک میکرد مخاطب با فراغ بال بیشتری به تماشای این نمایش بنشیند.
او صحنه نمایش را در یک طراحی دایرهای شکل به زمین فوتبال تبدیل کرده بود که در واقع تماشاگران به تماشای بازی مشغول بودند و در میانه نمایش که هریک از بازیگران خسته میشد جایش را به بازیگر دیگری میداد تا داستان را پی بگیرد.
دشتی در تجربه سوم خود سراغ داستان آشنای پینوکیو رفته است و داستان را این بار از منظری فلسفی پیش روی تماشاگر خود قرار میدهد. البته در تجربه تازه نسیم احمد پور هم بار بسیاری را بر دوش کشیده که از آن میان میتوان به بازنویسی متن، دراماتورژی و همکاری در کارگردانی اشاره کرد.
ما در نمایش پینوکیو با یک عروسک چوبی رو بهرو هستیم که در این بازخوانی هدف اصلیاش تبدیل شدن به انسان نیست، بلکه بیشتر قصد دارد به شناخت تازهای از زندگی دست یابد.
او وارد فضاهایی تازه میشود و مهربانی و خشونت را تجربه میکند. این تجربهها به او را کمک میکند تا زمانیکه نزد پدر ژپتو باز میگردد دیگر همان موجود پیشین نباشد.
اگرچه مسیری را که او پیموده با توجه به طراحی صحنه و نوع حرکتی که انجام میدهد نوعی تسلسل را تداعی میکند و این تسلسل در واقع او را به نقطه ای رسانده که همه چیز را نفی میکند و اما جنس این نفی کردن با حرکت ابتدایی وی در داستان بسیار متفاوت به نظر میرسد.
طراحی صحنه نمایش پینوکیو یکی از کاربردی ترین طراحیهای نمایشهایی به شمار میآید که حداقل در یک سال گذشته روی صحنه رفتهاند. دایرههایی با قطرهایی یکسان روی زمین کشیده شده که این دایرهها شخصیتها را در خود محصور کردهاند.
دایرههایی که به آنها اجازه حرکت به جلو و عقب را نمیدهد و آنها را تنها در جهتی وادار به حرکت میکند که بیشتر پیرامون یکدیگر بچرخند. این دایرههای فرضی روی صحنه به هیچ وجه به جز در یک نقطه یکدیگر را قطع نمیکنند و از همین روی فضاهایی یکسان را به وجود میآورند.
آدمهایی محدود که تنها میتوانند به اندازه دایره خود فکر کنند و تنها در یک مورد این دایره با دایرهای که پینوکیو روی آن میایستد یکسان میشود که روی آن هم زنی غمگین به خواب رفته و با ورود پینوکیو از خواب بیدار شده و پس از خروج پینوکیو دوباره به خواب میرود.
این زن همان فرشته مهربان داستان آشنای پینوکیو است که زندگی خود را با این عروسک چوبی تقسیم میکند و در انتها نیز دوباره خاموش میشود. گویا در طول این سفر مجازی تنها کسی که با او به مهربانی رفتار میکند و جزیی از وجود خویش را به مهربانی درون پینوکیو به ودیعه میگذارد همین فرشته است.
دربازیها نیز سعی شده که با رفتار پینوکیو همسانی داشته باشد. از این رو که ما با این عروسک چوبی به عنوان یک همسفر همراه میشویم میبایست همه چیز را هم از دریچه دیدگاه او به تماشا بنشینیم. بنابراین تمامی آدمهایی که پینوکیو با آن ها برخورد می_کند حرکتی فانتزی و عروسک گونه را به همراه دارند.
در شکل گیری این حرکات موسیقی که توسط یکی از اعضای گروه به وسیله دهان و تقلید آواهایی که بیشتر شکل کارتون به خود میگیرند نیز بی تاثیر نیست.
احمد پور و دشتی کوشیدهاند در انتها همانطور که پینوکیو به درک تازهای از زندگی میرسد تماشاگر نیز به همراه او دوباره متولد شود، اما نکتهای در این میان کمی آزار دهنده جلوه کرده و سبب میشود تماشاگر آن گونه که باید به منظور نرسد و آن هم کمبود جذابیتهایی برای همراهی هرچه بیشتر تماشاگر با کلیت کاراست. با اندکی تامل این مسئله کمک میکرد مخاطب با فراغ بال بیشتری به تماشای این نمایش بنشیند.
منتقد: جمشید کمالی
منبع : سایت سیمرغ
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست