پنجشنبه, ۲۲ آذر, ۱۴۰۳ / 12 December, 2024
مجله ویستا

نگاه آلوده


نگاه آلوده
از نظر اسلام برخی از نگاهها آلوده و مسموم است, و از چنین نگاههایی به جد باید بر حذر بود. فرقی نمی كند كه نگاه كننده, زن باشد یا مرد, پیر باشد یا جوان و نیز نگاه شونده, هم جنس باشد یا اجنبی, محرم باشد یا نامحرم, كودك باشد یا بالغ, مسلمان باشد یا كافر, همچنین موضع نگاه بدن باشد یا وجه و كفین, و نگاه مستقیم باشد یا غیر مستقیم, شخص باشد یا عكس و ...
فقها, از نگاه آلوده با دو تعبیر ((تلذذ)) و ((ریبه)) یاد می كنند, و در حقیقت این دو, ملاكهای آلودگی نگاه به حساب می‌آیند:
الف) تلذذ
لذت خواهی و لذت جویی در جان انسان ریشه دارد و هر چه روح انسان تعالی بیشتری پیدا كند, گرایش او به لذتهای متعالی افزایش پیدا می كند. برای كسی كه شیفته علم است, لذت آموختن و فهمیدن, با لذتهای دیگر برابری نمی كند و كسی كه شیرینی فرو بردن خشم را تجربه كند, بیشترین لذت را از آن می برد.(۱)
لذتهای مادی نیز بخشی از نیازهای طبیعی انسان است كه ركن مهمی از زندگی به حساب می‌آید.(۲)
از نظر فقه اسلامی, ((لذتهای جنسی)) صرفا باید در محدوده ((روابط زناشویی)) و بر مبنای ازدواج, قرار داشته باشد, از این رو هر گونه عملی كه جنبه تلذذ جنسی داشته باشد و به این منظور انجام گیرد, حتی اگر در حد نگاه كردن هم باشد, نامشروع است.
این حكم از چنان وضوح و قطعیتی برخوردار است كه كسی در آن مناقشه ای نكرده است و فقها آن را بی نیاز از استدلال دانسته اند. لذا ((اجماع)) و ((ارتكاز متشرعه)) را مهمترین دلیل آن شمرده اند.(۳) همچنین هر گونه صدایی كه برای چنین لذتی شنیده شود, و نیز هر گونه تماس بدنی با چنین قصدی حرام است.(۴)
در باره نگاه از روی تلذذ, چند مسإله قابل بررسی است:
۱) گستره تلذذ حرام
ممنوعیت نگاه برای لذت بردن چه شعاعی دارد؟ آیا شامل مواردی از قبیل تصویر نیز می شود؟ در بررسی این سوال باید برخی از ادله مسإله را مورد توجه قرار دهیم.
صاحب جواهر, در این باره استدلال به این روایت را ممكن می داند:
((خشم الهی نسبت به زن شوهرداری كه چشم خود را از غیر همسر یا محارم خود پر می كند, شدت می گیرد, و اگر چنین كند هر عملی كه انجام داده باشد, خداوند آن را حبط می كند.))(۵)
ولی چون در این روایت ((غیر ذی محرم منها)) وجود دارد, نمی تواند به تلذذ یا ریبه, نظر داشته باشد, زیرا چنین نگاههایی, به محارم هم جایز نمی باشد, و نسبت به تلذذ و ریبه, چنین استثنایی وجود ندارد, به علاوه سند این روایت نیز معتبر نیست.(۶)
در مرسله فضیل, ((نگاه خواستگاری)) به عدم تلذذ مقید شده است(۷), ولی از این مرسله هم نمی توان به یك حكم دست یافت زیرا مربوط به مقام خواستگاری است و به نگاه به ((مو و زیباییهای زن)) در آن تصریح شده است, از این رو حكم تلذذ در دیگر موارد را آشكار نمی سازد.(۸)
در روایتی از حضرت رضا(ع) نگاه به موی زنان از آن رو حرام دانسته شده است كه موجب ((تهییج)) مرد و در نهایت بروز فساد و ارتكاب گناهان می گردد. محقق نراقی, در استدلال به این روایت, چنین مناقشه می كند:
((علت حرمت نگاه در این روایت مجموع ((تهییج و فساد)) دانسته شده است و معلوم نیست كه در هر نگاه لذتآمیزی, و یا نسبت به هر شخصی, چنین علتی تحقق یابد. ))(۹)
این اشكال را چنین می توان پاسخ داد كه علت تحریم نگاه ((تهییج)) ذكر شده است, ولی توضیح داده شده است كه چرا
((تهییج)) می تواند سبب حرمت شود: چون تهییج به فساد و گناه می انجامد. پس در روایت تهییج به ((فساد)) مقید نشده است.(۱۰)
همچنین نراقی در باره ((اجماع))(۱۱) بر حرمت تلذذ این گونه اظهار نظر می كند:
((اجماع منقول حجت نیست و محصل آن بیش از ((فی الجمله)) تاكنون ثابت نشده است و چنین اجماعی در مورد زنی كه قصد ازدواج با او وجود دارد, زنان ذمی, عكس و تصویر, اعضإ و اجزإ جدا شده از پیكر, و مانند آنها معلوم نیست.))(۱۲)
نراقی در پایان بحث خود به این نتیجه می رسد كه ((قاعده ای)) كلی در مورد حرمت هر نگاه با تلذذ وجود ندارد, بلكه در هر مورد با توجه به ثبوت اجماع, می توان حكم به حرمت داد.(۱۳)
۲) تلذذ عقل و تلذذ شهوت
آیا هر گونه لذت بردنی ممنوع است و یا تلذذ ممنوع, صرفا لذت بردن شهوانی و جنسی است؟
قبلا اشاره كردیم كه ((لذت)), در لذتهای مادی خلاصه نمی شود, چه اینكه عشق نیز به ((عشق حیوانی)) اختصاص ندارد, از این رو, ممكن است لذت در نگاه كردن, از تلذذ جنسی و عشق حیوانی عاری باشد.
این تفاوت به صراحت در كلام فقیهان, حكیمان و عارفان مطرح شده است. آیت الله حكیم در این باره می گوید:
((تلذذی كه هم اینك محل كلام است ـ و به حرمت آن حكم می شود ـ تلذذ شهوی است, ولی طبع بشر به زیبایی گرایش دارد و بر آن سرشته شده است, و این, تلذذ شهوی نیست, مثل لذت بردن از نگاه به مناظر زیبا.))(۱۴)
آیت الله سیداحمد خوانساری نیز دو گونه لذت بردن را مطرح می سازد, یكی را از نوع لذت نگاه به همسر, و دیگری را از نوع لذت نگاه به گلها می داند, و همین تقسیم را در نگاه به انسانها, قابل تطبیق می داند.(۱۵)
بر این اساس آنان كه در مسیر كمال گام برمی دارند, باید از نظر آلوده پاك باشند و دیده خویش را مقدس بشمارند:
دوستان, عیب نظربازی حافظ مكنید
كه من او را ز محبان خدا می بینم
نظر به خوب رویان با شأبه حیوانی, از موانع كمال معنوی است و نگاه به وجوه حسان آن گونه كه اهل معرفت طرح كرده اند, هرگز چنین نگاهی نیست. حكیم ابن سینا در رساله عشق می نویسد:
((هرگاه انسان دوست دار صور حسنه و وجوه مستحسنه گردید اگر به جهت لذت حیوانی و جنبه بهیمی باشد از جمله افعال قبیح و اعمال زشت و قبیح محسوب می شود و صاحب آن مستوجب ملامت و مستحق عذاب الیم آخرت است و اما اگر دوستی او به اعتبار جنبه عقلانی و وجه تجردی باشد این عمل او وسیله ای است به جهت اتصال به معشوق حقیقی و وصول به علت اولی.))(۱۶)
صدرالمتإلهین شیرازی نیز, نظر به وجوه را مطرح ساخته است.(۱۷)
با توجه به این تفكیك, لذتی كه در نگاه های پاك از قبیل نگاه والدین به فرزند وجود دارد, از شأبه شهوت مبراست, هرچند برخاسته از خوب صورتی و نیك سیرتی فرزند باشد, مشمول تحریم نیست(۱۸) و نباید كلمات فقها را از این جهت ((مطلق)) دانسته و هر گونه تلذذی را در نزدشان حرام دانست.(۱۹)
۳) تلذذ قهری و تلذذ قصدی
آیا تلذذ حرام, نگاه كردن از روی قصد تلذذ است و یا ((قصد)) در حرمت نگاه, دخالتی نداشته, و نگاه با هر قصدی, اگر همراه با لذت بردن شود, حرام است؟
تعبیرات فقهی پیشینیان نمایانگر تإثیر ((قصد)) در حرمت است و ((نگاه به منظور لذت بردن)) موضوع حرمت تلقی شده است, همان گونه كه محقق حلی در شرایع می گوید: ((لا یجوز ذلك لتلذذ))(۲۰) و گاه تصریح نموده اند كه اگر در نگاه لذت ((بدون قصد)) پیش آید, نگاه را حرام نمی كند. مثلا در خصوص نگاه به قصد خواستگاری و انتخاب همسر فرموده اند:
((در جواز این نگاه شرط است كه به قصد لذت بردن نباشد, ولی اگر می داند كه به صورت قهری, لذت پدید میآید, مانعی ندارد.))(۲۱)
بر این اساس در هر كجا كه شرع اجازه نگاه داده است, مثل نگاه برای خواستگاری یا برای معالجه, یا برای شهادت و موارد نظیر آن, با قصد لذت, نگاه حرام است, و بدون آن, نگاه محكوم به حرمت نیست.
شیخ انصاری كه در اوج تقوا قرار دارد, این موضوع را به صورت مبسوطتر و شفاف تر مورد بحث قرار داده است. وی علاوه بر اطلاق ادله جواز نظر, كه آن را شامل چنین صورتی می داند و تخصیص و خروج بیشتر از ((نظر به قصد تلذذ)) را مشكوك قرار می دهد, به دو دلیل دیگر نیز استناد می كند:(۲۲)
الف) با توجه به اینكه:
ـ در موارد جواز نگاه, تفاوتی بین نگاه به افراد زیبا و افراد دیگر وجود ندارد و احدی از فقها در این گونه موارد نگاه به اشخاص زیبا را استثنا نكرده است,
ـ و نگاه به افراد زیبا ـ از مردان و زنان ـ طبعا لذت بخش است, چرا كه طبیعت انسان از زیبایی لذت می برد و بدان گرایش دارد.
از این رو, جواز نگاه, غالبا از ((تلذذ قهری)) تفكیك ندارد و در شرع هم تكلیف جداگانه ای برای نگاه به خوب رویان, جعل و بیان نشده است.
ب) علی بن سوید, از حضرت ابی الحسن(ع) پرسید:
من به نگاه كردن به زن زیبا مبتلایم و از نگاه بدان لذت می برم, امام فرمود
((علی! مانعی ندارد در حالی كه خداوند به نیت پاك تو آگاه است, ولی از زنا برحذر باش كه بركت و دین را از بین می برد.))(۲۳)
تحلیل شیخ انصاری, از این روایت معتبر و صحیحه, چنین است:
مقصود علی بن سوید در این سوال آن است كه در بسیاری مواقع, مشكل نگاه به زن زیبا برایش رخ می دهد و در هنگام نگاه به او و سخن گفتن با او ـ برای داد و ستد و یا كار دیگر ـ از نگاه كردن به صورت زیبای او, لذت می برد, شاید شغل وی از قبیل بزازی بوده كه ارتباط زیادتری را با زنان ایجاب می كند. از این رو سوال می كند كه آیا با حصول تلذذ, وظیفه چشم پوشی دارد؟ و امام علیه السلام پاسخ فرمود: این نگاه مانعی ندارد, وقتی خداوند می داند كه قصد تو همین است كه اظهار می داری, و از چنین نگاهی به ((ابتلا)) تعبیر كرده ای و لذت آن را نمی پسندی
شیخ, با این تفسیر, از روایت چنین استنباط می كند, كه ((تلذذ قهری)) مانعی ندارد. استاد مطهری نیز چنین برداشتی از این روایت دارد.(۲۴)
البته تفسیرهای دیگری نیز از این روایت ارأه شده است:
۱ـ در مستند نراقی و به تبع آن مستمسك حكیم, این روایت, مربوط به ((اضطرار)) از قبیل نگاه برای معالجه, دانسته شده است و بدان محل شده است.(۲۵)
۲ـ صاحب كشف اللثام و به تبع آن صاحب جواهر, این روایت را مربوط به ((نظر اتفاقی)) دانسته اند و چنین برداشت كرده اند كه اگر نگاه به اجنبی به طور اتفاقی رخ دهد و باعث تلذذ باشد, مانعی ندارد ولی تلذذ در نگاه عمدی ممنوع است.(۲۶)
۳ـ مرحوم مجلسی این احتمال را مطرح كرده است كه ممكن است روایت مربوط به نگاه خواستگاری باشد.(۲۷) بررسی هر یك از این وجوه و احتمالات, از حوصله این نوشتار بیرون است, ولی به هر حال چنین برداشتهایی, بیش از آنكه ((بیان ظاهر)) روایت باشد, راه هایی برای توجیه آن بر طبق قواعد پذیرفته شده در نزد قألان آنهاست و در این میان, تفسیر شیخ, تكلف كمتری برمی دارد. و البته برای همه فقیهان مسلم است كه نگاه به ((قصد لذت بردن)) حرام است و روایت نمی تواند در صدد تجویز آن باشد, چه اینكه احدی از فقها هم بدان قأل نیست.(۲۸)●ایراد شگفتآور و نظر شگفتآورتر
به شیخ اعظم ایراد گرفته اند كه لذت بردن علی بن سوید در نگاه به زن زیبا, با ((وثاقت)) او منافات دارد, زیرا بالضروره, بین همه مسلمین و بخصوص اصحاب أمه, حرمت چنین نگاهی معروف بوده است.(۲۹)
ولی این ایراد جدا شگفتآور است زیرا شیخ تصریح می كند كه مقصود ((تلذذ قهری)) است نه نظر به قصد تلذذ, و حرمت نظر با تلذذ قهری, از كجا اثبات شده تا چه رسد به آنكه بین مسلمانان ((معروف)) بوده است!! اساسا چنین مسإله ای در كدام حدیث, و یا در كدام كتاب فتوایی مورد تعرض قرار گرفته تا در باره آن اظهار نظری صورت گرفته باشد و همه مسلمانان بر آن اتفاق نظر داشته باشند؟!
به علاوه توثیق علی بن سوید, توسط شیخ طوسی صورت گرفته است, و او خود تصریح كرده است كه ((وثوق در روایت كردن)), برای عدالت لازم در نقل حدیث كافی است و فسق در عمل زیانی به آن نمی رساند.(۳۰) از این رو فرضا كه علی بن سوید با چنین نگاهی, مرتكب گناه شده باشد, این ((معصیت)) وی, منافاتی با ((ثقه بودنش)) ندارد.
شگفتآورتر از این ایراد, احتمالی است كه در تفسیر و توجیه این روایت مطرح كرده اند:
((عادت و رویه علی بن سوید, نگاه كردن به زن زیباروی بوده است, بدون آنكه اضطراری وجود داشته باشد, كإن او برای انگیزه های پاك, تقویت ایمان و توحید, نگاه می كرده تا در رخ او, جمال خداوند متعال را تماشا كند.))(۳۱)
ولی در باره چنین احتمالی باید پاسخ داد كه:
اولا مگر كسی كه جمال الهی را در آیینه مخلوقاتش می بیند, از آن اظهار ناخشنودی می كند و آن را ((ابتلإ)) می پندارد؟
ثانیا: كسی كه در این حد بالا از معرفت الهی است, چطور حضرت, او را از ((زنا)) برحذر می دارد؟
ثالثا: كسی كه به دنبال رویت جمال حق است چرا در پهنه گیتی و در میان همه مخلوقات الهی, به ((مرإه جمیله)) روی آورده, و مخلوقاتی را كه خداوند به نظر به آنها فرمان داده است, فراموش كرده است: إفلا ینظرون الی الابل كیف خلقت؟
ب) ریبه
((ریبه)) یك تعبیر و اصطلاح صرفا فقهی است و این واژه, در نصوص روایی به كار نرفته است. فقها تفاسیر متعددی بر آن شمرده اند. محقق نراقی برای آن سه معنی ذكر می كند:
الف) خوف فتنه و در موضع تهمت قرار گرفتن
ب) فكر گناه در ذهن
ج) خوف ارتكاب گناه(۳۲)
برخی هم از معنی اول به ((خوف افتتان)) تعبیر كرده, و ریبه را به دو معنی دیگر اختصاص داده اند(۳۳) و در نتیجه, نگاه های آلوده را سه قسم دانسته اند: تلذذ, فتنه و ریبه.
به هر حال ((ریبه)) از ریشه لغوی ((راب)) به معنی ((اضطراب درونی)) است و نگاه با ریبه, نگاهی است كه با هیجان و تحریك انسان همراه باشد و در اثر آن, گرایش برای اطفإ غریزه جنسی از راه حرام به وجود آید, اعم از آنكه در فكر ارضإ شهوت با ((شخص منظورالیه)) باشد و یا به هر كار حرام دیگری تمایل پیدا كند.
در اینجا توجه به چند نكته لازم است:
الف) بین ((تلذذ)) و ((ریبه)) نسبت ((عموم و خصوص من وجه)) وجود دارد, و این بدان معنی است كه گاه تحریك شهوانی و ((تلذذ)) در نگاه كردن وجود ندارد, ولی ((خوف غلطیدن در حرام)) نسبت به مراحل بعدی احساس می شود, و گاه این خوف وجود ندارد و یا اساسا زمینه ای برای آن در كار نیست, ولی نگاه برای ((تلذذ)) صورت می گیرد, و گاه در نگاه كردن از یك طرف ((تلذذ)) وجود دارد و از طرف دیگر خوف ارتكاب گناه نیز در كار است.(۳۴)
ب) عنصر اصلی ریبه ((خوف)) و خطر نسبت به ارتكاب گناه است, و خوف, نه ((اطمینان به وقوع)), بلكه ((نگرانی)) از وقوع است. از این رو وقتی كه ((احتمال جدی)) و قابل توجهی وجود داشته باشد, هر چند كه این احتمال به حد اطمینان هم نرسد, ((خوف)) صدق می كند. به بیان شهید مطهری كه برگرفته از مباحث فقهی است:
((در ریبه, نظر به خاطر تلذذ و چشم چرانی نیست, ولی خصوصیت ناظر و منظورالیه مجموعا طوری است كه خطرناك است و خوف هست كه لغزشی به دنبال نگاه كردن بوجود آید.))(۳۵)
ج) ممنوعیت نگاه با ریبه, مانند هر اقدام دیگر در زمینه خطر, جنبه ((پیشگیری)) دارد. و اسلام پیش از وقوع گناه, بستری را كه عادتا بدان می انجامد مسدود می كند و قبل از آنكه عنان اراده و تصمیم, از كف قدرت انسان خارج شود, او را از نزدیك شدن به گرداب خطرناك, برحذر می دارد.
این پیشگیری بر خلاف پیشگیری از گناهان دیگر, صرفا جنبه اخلاقی ندارد, بلكه یك الزام حتمی و تكلیف قطعی است زیرا از یك سو آلودگی جنسی از منفورترین گناهان است, و از سوی دیگر با نزدیك شدن به آن و در هنگام فوران شهوات و طغیان غریزه, نجات و رهایی, عادتا غیر ممكن است. در حالی كه در گناهان دیگر حتی معصیت كبیره ای مانند رباخوری, چنین قدرتی برای مقهور ساختن انسان وجود ندارد. از این رو در اینجا, در معرض گناه قرار گرفتن ـ ریبه ـ هم ممنوع است.
د) از آنجا كه با ((خوف)) وقوع در حرام, باید از نگاه اجتناب كرد, از این رو ((حذر)) در زمینه خطر, جنبه ((احتیاط)) دارد و نگاه نكردن, به عنوان ((طریقی)) برای ((گناه نكردن)) ملاحظه شده است. از این رو برخی محققان ((حرمت نفسی)) نظر با ریبه را انكار كرده و آن را ((حكم طریقی)) دانسته اند. مفهوم این سخن آن است كه اگر اتفاقا نظر با ریبه, به تحقق گناه نیانجامد, معصیتی صورت نگرفته است. همان گونه كه در دیگر موارد لزوم رعایت احتیاط, قضیه از همین قرار است.(۳۶)
ه) ((طریقی)) بودن حكم ریبه در نظر, موجب آن می شود كه این حكم جنبه ((ارشادی)) به خود بگیرد. حكم ارشادی, در مقابل حكم مولوی است. شیخ انصاری در بحثهای خود توضیح داده است كه اوامر مربوط به ((احتیاط)), ارشادی است و به منظور تحرز از مفسده واقعی صورت گرفته است.(۳۷
و) هر چند فقهای پیشین, ((فكر گناه)) را هم یكی از معانی ریبه دانسته اند, ولی فقهای متإخر, چنین اندیشه و فكری را گناه تلقی نكرده اند. از این رو معنی ((ما یخطر بالبال من النظر)) ـ را از تفسیر ریبه حذف, و در توضیح ریبه به ((خوف وقوع در حرام)) اكتفا كرده اند.(۳۸) و منكر دلیل بر حرمت خطور بالبال شده اند.(۳۹)
و اگرچه برخی فقها مانند ابن فهد حلی عدم ((ریبه)) و إمن از ((فتنه)) را ((دو شرط)) برای جواز نظر دانسته اند,(۴۰) ولی فقهای بعد, مانند شهید ثانی, منكر تفاوت شده و خوف فتنه را چیزی جز همان ((ریبه)) به حساب نیاورده اند.(۴۱) پس آنچه امروزه در فقه به عنوان ریبه مطرح شود, چیزی بیش از ((خوف وقوع در حرام)) نیست.
●بررسی ادله حرمت نظر با ریبه
صاحب جواهر در این باره چنین می نویسد:
((در نزد اصحاب ما و فقهای شیعه معلوم و بلكه مفروغ عنه و مسلم است كه نظر با ریبه حرام است, نصوص ((اشعار)), بلكه برخی از آنها ((ظهور)) و حتی ((صراحت)) به آن دارند.))(۴۲)
ولی وی به هیچ یك از این نصوص اشاره ای نمی كند و از ادله صریح نشانی به دست نمی دهد.
بررسی حرمت نظر با ریبه, از دو جنبه, امكان پذیر است:
۱) آیا هر عملی كه انسان را ((در معرض)) ارتكاب هر گونه ((گناهی)) قرار می دهد, حرام است؟
روشن است كه از نظر اخلاقی, با احتمال وقوع در گناه, ((شایسته)) و نیكو است كه انسان خویش را از خطر دور نگاه دارد و بدان نزدیك نشود. كلام امیرالمومنین(ع) نیز ناظر به همین ((احتیاط پسندیده)) است كه گناهان, منطقه ممنوع و قرق گاه الهی است, هر كس كه در اطراف آن بگردد, خطر ورود بدان را دارد.(۴۳)
ولی فقیهان, در این باره ((فتوی)) به ((وجوب)) دوری از مواردی كه انسان را در معرض گناه قرار می دهد, نمی دهند, و از چنین روایاتی, یك حكم الزامی استفاده نمی كنند. آنان حتی نسبت به ((حكم استحبابی)) هم مناقشه دارند.(۴۴) و به طور كلی در نزد ایشان, قاعده ای كه ((حرمت ارتكاب هر عملی را كه ((احتمالا)) به گناه منجر می شود)) مطرح نیست
در باره نظر با ریبه نیز صاحب جواهر تصریح می كند كه ((حرمت)) از جهت ((احتمال)) كشیده شدن به گناه نیست تا قابل مناقشه باشد.(۴۵)
۲) در خصوص ((نگاهی)) كه زمینه گناه را فراهم می كند, شواهد و ادله ای برای حرمت وجود دارد كه فقها به بحث پیرامون آنها پرداخته اند.
شیخ انصاری چنین نگاهی را مشتمل بر ((فساد)) منهی عنه می داند(۴۶) ولی از آن رو كه نگاه با ریبه, ((طریق احتمالی)) ارتكاب فساد است, قاعدتا نمی توان آن را ((مصداق فساد)) شمرد. شیخ به علاوه به این روایت استناد می جوید:
((در حجه الوداع زنی خثعمیه, برای پرسیدن مسإله ای خدمت رسول خدا رسید, فضل بن عباس(۴۷) كه در كنار حضرت بود, شروع به نگاه به او كرد, زن نیز چشم به او دوخته بود, پیامبر صورت فضل را از آن زن برگرداند و فرمود: مردی جوان و زنی جوان, می ترسم كه شیطان بینشان وارد شود.))(۴۸)
این روایت, سند قابل اعتمادی ندارد, بلكه اساسا در كتب حدیثی شیعه, نقل نشده است. به علاوه از جهت دلالت نیز قابل مناقشه است. زیرا در اینجا دو عكس العمل از پیامبر(ص) نقل شده است: یكی اقدام به برگرداندن صورت فضل, و دیگری بیان و توضیح این اقدام عملی. روشن است كه ((عمل حضرت)) ـ برگرداندن صورت فضل ـ دلالت بر ((وجوب)) ندارد, چنان كه از آن ((حرمت)) نگاه فضل را نیز نمی توان كشف كرد. البته ((رجحان)) عملی حضرت, و ((مرجوح)) بودن كار فضل, مورد كلام و بحث نیست. همچنین ((بیان)) حضرت نیز در ((نگرانی از دخالت شیطان)), حكم مسإله را از نظر ((حرمت نظر)) نشان نمی دهد, هر چند كه بر مرجوح بودن آن دلالت دارد.
فرق است بین جمله ((نگرانم كه نظر ((زمینه عمل شیطانی)) را فراهم سازد)) ـ ظاهر روایت ـ با جمله ((نظر با ریبه ((از شیطان)) است)). جمله دوم كه دلیل حرمت است در روایت نیامده است, و جمله اول هر چند مضمون روایت است, ولی دلیل بر حرمت نیست.
شهید ثانی در توضیح آنكه عمل رسول خدا(ص) (برگرداندن صورت فضل) دلالت بر وجوب ندارد, چنین می گوید:
((پیامبر, آن دو را از این نگاه با ((لفظ)) و زبان ((نهی)) نكرد, با اینكه نهی از منكر, واجب فوری است و آنچه را حضرت انجام داد, كاری است كه دلالت بر آن ندارد.))(۴۹)
این بیان از دو جهت غیر قابل قبول است, یكی آنكه در نهی از منكر, ((نهی زبانی)) لازم شمرده شده است و بر این اساس عمل حضرت را ضرورتا خارج از نهی از منكر دانسته است, دیگر آنكه نهی از منكر را اختصاص به اقدامی داده است كه بر ((وجوب)) دلالت داشته باشد.
فقهایی كه ادله لفظیه را برای حرمت نظر با ریبه كافی ندانسته اند, از طرح و نقد آن روی گردانده و بر اساس ((اجماع)) و ((ارتكاز متشرعه)) فتوی به حرمت داده اند.(۵۰)
●دو استدلال قرآنی
در باره حرمت نظر با ریبه دو استدلال قرآنی نیز مطرح شده است. استدلال نخست به این آیه قرآن است:((و الذین هم لفروجهم حافظون الاعلی ازواجهم او ما ملكت ایمانهم فانهم غیر ملومین و من ابتغی ورإ ذلك فاولئك هم العادون.))(۵۱)
در این آیه حفظ ((خود)) از ویژگیهای ((مومن)) شمرده شده است و هر كس كه در برابر غیر همسر و یا كنیز خود, دامان خویش را حفظ نكند, ((تجاوز كار)) معرفی شده است. با تإمل در واژه ((حفظ)) معلوم می شود كه از هر گونه عملی كه به پاكدامنی آسیب می رساند, باید اجتناب كرد. از این رو كسی كه خود را ((در معرض)) آلودگی جنسی قرار می دهد به این دستور الهی عمل نكرده و معصیت كار است و البته ((نگاه با ریبه)) شخص را در ((معرض)) گناه قرار می دهد و لذا مورد نهی است.(۵۲)
اگر چنین برداشتی از آیه صحیح باشد,(۵۳) تنها ما را به این نتیجه می رساند كه: ((نگاهی كه شخص را در معرض ((زنا)) قرار می دهد و در اثر آن خوف ارتكاب زنا وجود دارد, حرام است)) در حالی كه فقها ریبه را ((خوف گناه)) دانسته اند, اعم از آنكه آن گناه, زنا, یا لمس و یا تقبیل باشد. از این رو استدلال به این آیه, اخص از مدعی است و نوع خاصی از ریبه را حرام می داند.
به علاوه گفته شده كه این آیه به قرینه ((او ما ملكت ایمانهم)) مربوط به ((مردان)) است زیرا زنان در برابر بردگان خود نیز, موظف به حفظ می باشند و چنین استثنایی ((الا علی ما ملكت ایمانهم)) ـ در باره زنان وجود ندارد.(۵۴) با توجه به این نكته, آیه از جهت دیگری نیز اخص از مدعی است و صرفا نظر ((مردان)) را در صورت ریبه حرام می داند.
استدلال دوم به این آیه قرآن است:((فلا تخضعن بالقول فیطمع الذی فی قلبه مرض)).
در توضیح استدلال به این آیه برخی محققان گفته اند:((از آیه استفاده می شود كه زنان نباید با قنج و دلال صحبت كنند زیرا این كار از آن جهت كه دل ناپاك را به طمع می اندازد و به تمتعات منهی می كشاند, جایز نیست. پس از نگاهی كه معرضیت برای حرام دارد و دل ناپاك را به دنبال خود می كشاند, باید پرهیز كرد.))(۵۵)
سوالی كه در باره این استشهاد قرآنی مطرح است, این است كه چگونه می توان از این آیه, یك ((تكلیف عام)) استفاده كرد؟ ابهام چنین برداشتی از آن رو است كه این ((نهی)) با یك ((فإ)) آغاز می شود كه تفریع بر جمله قبل است و جمله قبل این است: ای زنان پیامبر شما مانند دیگر زنان نیستید اگر رعایت تقوا كنید, پس صدای خود را نازك نكنید.(۵۶) اینك باید پرسید چگونه می توان از آیه ای كه اولا خطاب به همسران رسول خداست و ثانیا در آن تصریح شده است كه آنان با زنان دیگر, تفاوت دارند, یك ((حكم كلی)) برای ((همه زنان)) استفاده كرد؟
آیا این احتمال وجود ندارد كه موقعیت استثنایی رسول خدا در میان امت اسلامی, مرحله بالاتری از تقوا را بر همسران حضرت ایجاب نموده و به خصوص محدودیتهای بیشتری را در روابط اجتماعی برایشان به وجود آورده باشد؟ چه اینكه در آیه بعد هم به آنان دستور می دهد: ((در خانه هایتان بمانید)) و این دستور نسبت به زنان پیامبر از ((فلسفه خاصی)) برخوردار است.(۵۷)
برخی محققان برای تعمیم این حكم از زنان پیامبر به دیگر زنان, از علت نهی, كه طمع بیماردلان است, استفاده كرده اند و چنین برداشت كرده اند كه چون این علت ((عام)) است و اختصاصی به زنان پیامبر ندارد, از این رو همگان باید از كارهایی كه طمع جنسی را برمی انگیزد پرهیز كنند, و از این رو نگاه با ریبه ممنوع است.
پی‏نوشت‏ها:
۱ـ نهج البلاغه, نامه ۳۱, و تجرع الغیظ فانی لم ار جرعه احلی منها عاقبه و لا إلذ مغبه.
۲ـ نهج البلاغه, حكمت ۳۹۰, لیس للعاقل ان یكون شاخصا الا فی ثلاث مرمه لمعاش او خطوه فی معاد او لذه فی غیر محرم.
۳ـ سیدمحسن حكیم, مستمسك العروه الوثقی, ج۱۴, ص۳۰.
۴ـ محمدحسن النجفی, جواهرالكلام, ج۲۹, ص۷۰.
۵ـ جواهرالكلام, ج۲۹, ص:۸۲ اشتد غضب الله علی امرإه ذات بعل ملات عینها من غیر زوجها او غیر ذی محرم منها فانها ان فعلت ذلك احبط الله كل عمل عملته.
۶ـ ر.ك. شیخ صدوق, ثواب الاعمال, ص۳۳۱.
۷ـ الحر العاملی, وسأل الشیعه, ج۱۴, ص۶۰.
۸ـ متن روایت چنین است: قلت: إینظر الرجل الی المرإه یرید تزویجها فینظر الی شعرها و محاسنها؟ قال: لابإس بذلك اذا لم یكن متلذذا.
۹ـ نراقی, مستندالشیعه, ج۲, ص۴۷۳.
۱۰ـ شیخ صدوق, علل الشرایع, ج۲, ص:۲۵۱ حرم النظر الی شعور النسإ المحجوبات بالازدواج و غ
محمد سروش
منبع : معاونت پژوهشی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم