یکشنبه, ۳۰ دی, ۱۴۰۳ / 19 January, 2025
مجله ویستا
هولتسر
ارنست هولتسر Ernst Holtzer که اواخر سال ۱۸۶۳ از لندن و از راه برلن – پترزبورگ – استاراخان و تهران به اصفهان آمده و قریب بیست سال زندگی خود را دراین شهر گذرانده است .
او نه مستشرق است نه ایران شناس، نه نویسنده و مسافر و سیاح و نه سیاستمدار که خواسته باشد به تحقیقات علمی بپردازد و درفن ویژه ای مطالعه کند و دراشاعه ی مرام و مذهب و سیاستی بکوشد یا آنکه بقصد آگاهی رئیسان و بالاتران خودگزارشی از چگونگی اوضاع ایران بدهد. " هولتسر " یک تلگرافچی متوسط الحال از شهرکوچکی در آلمان بود که بشغل خود وارد بود و کارشناس فن خود بشمار میرفت که ظاهراٌ یا براثر اتفاق و یا بعلت ارتباطات تجاری که کسان و همکاران او با دستگاههای بازرگانی و یا سیاسی و نظامی انگلیس داشتند ماموریت یافت تا در تلگرافخانهی اصفهان کار کند.
در این دوران، ارتباط تلگرافی بین لندن و هندوستان برای دولت انگلیس یک مسئلهی حیاتی بود و کشیدن سیم تلگراف، پس از گذشتن از سرزمین وسیع تزارها فقط از راه ایران میسر می گردید.
درسال ۱۸۵۷ شورش عظیم هند شرقی آغاز شد و رساندن خبری ازلندن به دهلی دو سه ماه طول میکشید و ازهمین جهت ایجاد وسایل سریع ارتباط که دراروپا داشت متداول میشد، برای انگلستان یک امر فوری و فوتی بشمار میرفت.
از این گذشته، پس از تصرف هرات توسط قوای ایران و جنگ ایران و انگلیس درسال ۱۸۵۷ که به اشغال جزیرهی خارک و لشگرکشی به بوشهر و محمره منتهی شد، دولت امپراطوری انگلیس، سیاست جهانگیری ظالمانه را، پس از انعقاد قرارداد پاریس، به سیاست نفوذ مسالمت آمیز مبدل کرد و به فکرایجاد پایگاههای اقتصادی درایران افتاد و کسب امتیازات متعدد، وسیلهی اعمال این روش جدید بود.
از همین یادداشتها برمیآید که نفوذ علمای روحانی، روز بروز، رو به افزایش میرفت و همینها بودند که مخالفین روشنگری و پیشرفت فنی و صنعتی و علمی را تشویق میکردند و فتنهها برمیانگیختند.
حکام در ایالات و ولایات، فعال مایشاء بودند و حتی حق داشتند حکم قتل صادر کنند. قسمت عمدهی درآمد کشور صرف خوشگذارنی شاه و درباریان میشد. بنابراین هر امتیازی که سودی برای این گروه همراه میآورد و درآمدی نصیب آنها میکرد، قابل تصویب بشمار میرفت و چهبسا، همین رجال قاجار، امتیازی کسب میکردند و آنها را به بیگانگان وامیگذاردند. البته هدف عمده این بود که پولی بدست آید تا صرف عیش و نوش شود.
نخستین مظهر این سیاست، کوشش انگلیسها برای بدستآوردن سیم تلگراف درایران بوده است. در سال ۱۸۶۲ یک هیئت نظامی انگلیسی به ایران آمد و مذاکره دربارهی سیمکشی بین خانقین، تهران و بوشهر با دولت ایران شروع شد و بعداٌ قراردادی منعقد گردید که طبق آن کار سیمکشی توسط نظامیان انگلیسی و به خرج دولت ایران انجام گیرد. ادارهی سیمها نیز، برای مدت پنج سال به افسران انگلیسی واگذار شد. سال ۱۸۶۶ سیم تلگراف ایران، به قفقاز متصل شد و درسال ۱۸۶۷، خط دیگری بین تهران و لندن کشیدند که در۱۲ ژانویه ۱۸۷۰ قابل بهره برداری گردید. میدانیم که تلگرافخانهها در طول و عرض کشور چه اهمیتی برای سیاست استعماری انگلیس داشت. دستگاههای تلگراف بمنزلهی گوش و چشم شاه بودند و رئیسان تلگرافخانهها، در شهرها و در طول راهها، فقط اخباری را به تهران و به رجال ایران مخابره میکردند که با سیاست دولت انگلیس توافق داشت. آنها مشیر و مشار سران کشور در تمام ولایات بودند. به آنها حقوق برون مرزی تعلق میگرفت، تا بدان پایه که مجرمین در کنار آنها پناه میجستند و مأموران ایرانی حق دخول درمحوطهی تلگرافخانهها را نداشتند. تلگرافخانههای انگلیس، محل امنی برای یاغیان و اشرار شده بودند. این وضع ادامه داشت تا سال ۱۹۳۰ که دولت ایران، تمام تأسیسات را تحویل گرفت.
با کسب امتیاز سیمکشی، راه برای اخذ امتیازات دیگر توسط بیگانگان، بخصوص دو دولت روس و انگلیس و بالاخص هنگام زمامداری میرزاحسین خان سپهسالار باز شد و اوج آن، قرارداد با رویتر درسال ۱۸۷۲ بود که اگرچه اجرا نگردید، اما اثرات آن با تأسیس بانک شاهنشاهی درسال ۱۸۸۹، کلیهی منابع اقتصادی و مراکز سیاسی را در اختیار و تحت نفوذ عوامل بیگانه درآورد.
بنابراین، بیست سالی که " هولتسر " درایران گذرانده، دوران آغاز زوال حکومت قاجار است. دورانی که نفوذ بیگانگان " بطور مسالمت آمیز " و بدون جنگ رو به فزونی رفته و درنتیجه، فساد و بیحالی و زبونی و تمکین از اجانب، چرخهای کشور را از کار بازداشته است. " هولتسر " در مقدمه اشاره میکند که علت اساسی نوشتن این یادداشتها همین است که:
" . . . . . . . از چند سال باینطرف بسیاری عوامل بیگانه که اغلب به سبک اروپایی دارند دراین کشور نفوذ میکنند. عمارات کهن، عادات و آداب ( حتی طرز لباس پوشیدن ) تدریجاٌ از بین میروند، بطوریکه تا چند سال دیگر بسیاری از آنچه را که شاردن Chardin و تاورنیه Tavernier بوصف آوردهاند، پیدا نتوان کرد . . . " بهمین دلیل با دردست داشتن کتابهایی بقلم شاردن و تاورنیه و پوللاک Pollak، یادداشتهایی دربارهی اصفهان نوشته است.
چه کسی نمیداند که ظل السلطان اصراداشت آثارتاریخی ایران را که بانیشان رجال قاجار نبودند ، نابود سازد ؟ . . . . مطلبی که، فراهم آورندهی این یادداشتها نیز بدان اشاره کرده است.
" هولتسر " به حوادث تاریخی و سیاسی اشارهای نکرده، یادی از قرارداد " رویتر در سال ۱۸۷۲ نمیکند. ظاهراٌ ازجنگهای اروپا و حتی تأسیس دولت آلمان در ورسای، و یا قحطی سال ۱۸۷۲-۱۸۷۱ خبری ندارد و این، بی توجهی ناظر براین واقعیت است که به اهمیت و عواقب این وقایع پی نبرده و تنها بکار خود میپرداخته و محیط خود را مطالعه میکرده است. " هولتسر " آدمی است که فقط درفن خودش کارشناس است. معلومات او دربارهی تاریخ و فرهنگ ایران، بحدی محدود است که برای مردم تربیت شدهی قرن ما شگفت انگیز بنظر میآید. مثلاٌ علیبنابیطالب را پیغمبر مسلمانان میداند و ازگذشتهی باستانی ایران همین قدرخبر دارد که : " . . . . کتابهای گبرها را ائمه، موقع هجوم به ایران آتش زدند و حال آنکه درهمان زمان راولینسن Sir Henry Rawlinson، به کشف خطوط میخی کوه بیستون میپرداخت و ترجمهی اوستا به زبان فرانسه، توسط انکتیل دوپرون Anquetil Deperron، دراروپا غوغائی برپا کرده بود و موافق و مخالف به جان یکدیگر افتاده بودند و دانشمندی همنژاد " هولتسر "، به اسم اشپیگل Spiegle، در سالهای ۱۸۵۲ تا ۱۸۶۳ اوستا را در سه جلد به زبان آلمانی ترجمه و منتشر کرده بود.
معهذا، کوشش و تلاش این مرد برای تفحص درتاریخ دوران انحطاط قاجار و تحقیق دراوضاع اقتصادی و اجتماعی و دانش عوام در آخرین دهههای قرن نوزدهم میلادی را که هم دریادداشتهایش وصدبار بیشتر در عکسهائی که از طرز زندگی و کار اصفهانیان و مشاغلشان و تجارتشان و کشاورزیشان و فرهنگشان باقی گذاشته، بسیار ارزشمند است.
" هولتسر "، شرحی نسبتاٌ مفصل دربارهی کاسبکار و پیشهور اصفهان، مانند: برنج کوب، آسیابان، آجرپز، کاشیار، نانوا، سقا، پنبه زن، روغنکش ،کشاورز، بازرگانان، علما و مأموران دولتی میآورد که برخی از آنها برای ما تازگی دارد.
بسیاری از آداب و رسومی که امروز دیگر متداول نیست دراین یادداشتها ثبت شده. شرح مراسم عروسی و عزا که خود ناظر آنها بوده، نکاتی دربردارد که با مطالعه رسوم بخشهای دیگر، محقق را به نتایج مهمی میرساند. اطلاعات او دربارهی صنایع و آمار صنعتی، راه گشا در جهت مطالعه درعلل افول صنعت ایران پس از ورود اجناس اروپائی بوده است .
زراعت پنبه و تنباکو و تریاک، بخشی از یادداشتهای اورا تشکیل میدهد. " هولتسر " هم تأیید میکند که زراعت تریاک را دو تاجر هندی به ایران آوردند. و استعمال تریاک درآن زمان رواج نداشته است. زوال صنعت قالی بافی او را به حیرت میاندازد و تأسف میخورد از اینکه چشمههای علاج بخش آبهای معدنی درگذشته، با سنگهای مرمر زیبا محصور و مسقف بودند و اکنون همه ویرانند .
" هولتسر " بدون اینکه بخواهد یادداشتهای خود جنبهی ضد انگلیسی بدهد، به نکاتی اشاره میکند که میرساند به چه طریق، بیگانگان، زیر پرچم مسیحیت، در امور داخلی ایران دخالت میکردند و به حیثیت مردم صدمه میزدند. انگلیسها و حتی نمایندگان بازرگانان آنها،حمایت از یهودیان و زرتشتیها را دستآویزی برای اعمال نفوذ در کار ایرانیان ساخته بودند. همه جا " هولتسر " از استعداد مردم اصفهان برای آموختن صنایع صحبت میدارد، بخصوص هنگامی که وضع مکتب خانهها را شرح میدهد که بچهها درگروههای بیست تا پنجاه نفری دراطاقهای خراب، بدون کتاب و به چه زحمتی درس میخوانند و تأسف میخورد که تعلیم و تربیت در مدرسه جدی گرفته نمیشود و چنین نتیجه میگیرد : " خیلی کارها میشد کرد . "
منبع : بانک اطلاعات گردشگری
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست