کاملاً قابل درک است

اگر شما قبل از ۱۳۳۹ به دنیا آمده باشید، در حالی بزرگ شده‌اید که رفتار والدینتان در برابر یکدیگر برپایه قوانین قدیمی رفتاری بین زن و مرد برای تنازع بقا بوده است.
والدین شما به تکرار رفتارهایی که از والدین خود آموخته بودند، پرداخته که آنها هم از والدین خود کپی‌برداری کرده بودند که آنها هم تقلید والدینشان را می‌کرده‌اند و همین‌طور می‌رسد به انسان‌های غارنشینی که اولین وظایف مرد و زن را در زمان خود به‌وجود آورده‌اند.
امروزه این شرح وظایف تغییر کرده اما چون انسان نتوانسته است ذهنیت و رفتارهای خود را بر مبنای شرایط جدید تغییر دهد، طلاق به‌شدت افزایش یافته و روابط برپایه جنس‌گرایی رو به ازدیاد است.
به‌نظر می‌رسد که ما به یک سری قوانین جدید احتیاج داریم که بتوانیم برمبنای آن خوشبخت زیسته و بدون اینکه از نظر احساسی مورد آزار قرار گیریم، پا به هزاره سوم میلادی بگذاریم.بسیاری از مردم مشکل می‌توانند قبول کنند که ما نیز یک حیوانیم اما متفاوت با حیوانات دیگر.
آنها این حقیقت را نمی‌بینند که بیشتر اعضای تشکیل‌دهنده بدن انسان شبیه حیوانات است. تنها چیزی که ما را از دیگر حیوانات متمایز می‌کند، قابلیت تفکر و برنامه‌ریزی برای آینده است. بقیه حیوانات فقط می‌توانند به شرایطی که در آن قرار می‌گیرند، برحسب برنامه‌ریزی مغزی‌شان و برمبنای غریزه جواب دهند. آنها نمی‌توانند فکر کنند. آنها فقط می‌توانند واکنش نشان دهند.بیشتر مردم این را قبول دارند که حیوانات برمبنای غریزه خود رفتار می‌کنند. این رفتار غریزی به‌راحتی قابل مشاهده است. پرندگان می‌خوانند، گربه‌ها بازی می‌کنند و ... اما این رفتارها هوشمندانه نیست. بسیاری از افراد مشکل می‌توانند بین این رفتارها و رفتارهای خود ارتباطی پیدا کنند. آنها حتی نمی‌دانند که اولین رفتارهای خودشان یعنی گریستن و مکیدن غریزی است.
هر رفتاری را که ما از والدینمان به ارث ببریم، مثبت یا منفی، به احتمال زیاد به فرزندانمان منتقل می‌کنیم. به همان شکل که در حیوانات مشاهده می‌شود. وقتی که شما مهارت‌ جدیدی می‌اندوزید، می‌توانید آن را به فرزندانتان بیاموزانید. به این طریق دانشمندان می‌توانند نوع جدیدی از موش‌هایی با هوش بالا از گروهی موش که در لابیرینت به راحتی می‌توانند راه خود را بیابند و موش‌هایی با هوش پایین از آنهایی که در هزار تو گم می‌شوند تولید کنند.
هنگامی که ما به عنوان انسان خودمان را حیوانی تلقی کنیم که غرایزش در طی میلیون‌ها سال تحول یافته است، فهم نیازهای اولیه‌مان آسان‌تر شده و بیشتر خودمان و دیگران را قبول خواهیم کرد و از این طریق است که به شادی حقیقی دست خواهیم یافت.
هنگامی که مریم و حمید وارد شدند، جشن شروع شده بود. به محض ورود مریم رویش را کاملاً روبه‌روی صورت حمید قرار داد و بدون اینکه دهانش را باز کند، گفت: به آن دو تا که کنار پنجره هستند نگاهی بینداز ... حمید سرش را چرخاند که نگاه کند.
مریم آهسته اما با عصبانیت گفت: اینجوری نگاه نکن، متوجه می‌شوند. مریم نمی‌توانست بفهمد که چرا حمید برای دیدن آن دو نفر باید سرش را بچرخاند، در حالی که خودش بدون چرخانیدن سر می‌توانست آنها را ببیند و حمید نمی‌توانست باور کند که چگونه مریم می‌تواند بدون چرخاندن سر آن دو را ببیند.امروز ما به بحث در مورد تفاوت در قدرت دریافت‌کنندگی و حس‌های مختلف زنان و مردان و اهمیتی که این اختلاف در روابط آنان دارد، می‌پردازیم.
● زنان و شاخک‌های حسی
برای یک زن درک اینکه زن دیگری ناراحت یا غمگین است، بسیار آسان است در حالی که یک مرد معمولاً تا یک علامت فیزیکی مانند گریه نبیند و یا کسی جیغ بنفش نکشد و یا کشیده‌ای به گوشش نخورد، نمی‌تواند بفهمد که مساله‌ای ناراحت کننده وجود دارد.
زنان مانند بیشتر پستانداران ماده، دستگاه‌های گیرنده بسیار قوی دارند. به عنوان فردی که بارداری و حمل نوزاد و همچنین حفاظت از کاشانه را به عهده داشته، زنان نیاز به این داشته‌اند که کمترین تغییرات را در حالات دیگران دریابند. آنچه که به «حس زنانه» معروف است همان قدرت دقیق زنان در توجه به کوچک‌ترین تغییرات در ظاهر و رفتار دیگران است.
مردی می‌گفت که نمی‌توانست باور کند که چگونه زنش چیزهایی را که می‌خواست از او پنهان کند با آن چشمان تیزبین و دقیقش پیدا می‌کرد اما وقتی می‌خواست ماشین را از ته در گاراژ بگذارد کاملا نابینا می‌شد.تخمین فاصله بین سپر ماشین و دیوارهای گاراژ هنگامی که اتومبیل در حال حرکت است یک استعداد فضایی است که در نیمکره راست و جلوی مغز است و در بیشتر زنان این استعداد به قدرت مردان نیست.زن به عنوان مدافع خانه و کاشانه و برای حفظ کودکان خود باید این قابلیت را داشته باشد که حتی جزئی‌ترین تغییر در رفتار کودکانش که علامتی از درد، گرسنگی، زخم، غم و عصبانیت باشد را به سرعت دریابد.
مردان به عنوان فراهم‌آورنده غذا هیچ‌وقت آنقدر در غار محل زیست خود نبودند که خواندن علائم و اشارات و یا راه‌های ارتباط بین فردی را بیاموزند. دانشمندان با استفاده از اسکن مغز نشان دادند که حداقل ۷۰ درصد فعالیت‌های الکتریکی مغز یک مرد در هنگام استراحت خاموش است.
اسکن مغز زنان نشان داد که در هنگام استراحت ۹۰ درصد سلول‌های مغزی در حال فعالیتند و تایید شد که زنان به‌طور مرتب اطلاعات را از محیط خود گرفته و تجزیه و تحلیل می‌کنند. یک زن دوستان فرزندانش را می‌شناسد. از آرزوها، رویاها، مسائل عاشقانه و ترس‌های پنهانی فرزندانش خبر دارد و می‌داند که آنها چگونه فکر می‌کنند، چگونه احساس می‌کنند و در پی چه کارهایی هستند. در حالی که مردان آن هم به‌طور خیلی مبهم از مسائل افرادی که با آنها در یک خانه زندگی می‌کنند، خبر دارند.

صدیقه شهاب

منبع : روزنامه تهران امروز