دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
مجله ویستا


دردسری به نام کلان شهر


دردسری به نام کلان شهر
افزایش جمعیت و شهرنشینی به عنوان پدیده ای فراگیر در یکصدسال اخیر، هم کشورهای صنعتی و هم کشورهای در حال توسعه را در بر گرفته است. به طوری که بسیاری از جوامع، دارای شهرهای پرجمعیت چند میلیونی هستند. پیش از سال ۱۹۰۰ میلا دی رشد شهرنشینی مربوط به کشورهای غربی بود، اما از ابتدای قرن بیستم، دامنه شهرنشینی به کشورهای در حال توسعه نیز کشیده شد و در دهه های اخیر جمعیت شهرنشین اغلب کشورهای در حال توسعه بیش از جمعیت روستانشین آنهاست.
گسترش شهرها و در نتیجه افزایش جمعیت و مهاجرت از روستاها پدید آمده است. همچنین مهاجرت از روستا به شهر باعث تراکم جمعیت شهر می شود و این در حالی است که مهاجران وارد شده به شهر با اوضاع و احوال زندگی شهری خو نگرفته اند. این سبب شده که در کشورهای در حال توسعه با دردسری به نام کلا ن شهر روبه رو شویم.
روند سریع انتقال جمعیت از روستا به شهر در برخی شهرها با ایجاد منابع و امکانات کافی شهری مانند مسکن، آب، برق و... همراه نبوده است و کمبودهایی احساس شده است. از طرف دیگر افزایش جمعیت، گسترش فیزیکی شهر را در پی داشته و ارائه خدمات شهری را مشکل کرده است. بدین ترتیب مشکل مسکن، کمبود فضای سبز کافی، آلودگی هوای ناشی از تردد اتومبیل ها، حاشیه نشینی و بیکاری از جمله عوامل نارضایتی شهری است.
این روزها حل مسائل شهری، جز با شناختن نیازها، خواسته ها و نگرش های شهروندان امکان پذیر نیست و شناخت مسائل، جز با پژوهش میسر نخواهد شد. از سوی دیگر آگاهی از نیازها و مسائل مردم و بررسی نگرش آنان در میزان نقشی که می توانند در رفع مشکلا ت شهری داشته باشند، زمینه مساعدی برای برقراری ارتباط منطقی بین نهاد خدمات رسان به شهروندان و خود شهروندان فراهم ساخته تا اعتماد میان شهروندان و مدیریت شهری برقرار شود. مشارکت شهروندان در مدیریت شهری می تواند در تامین منابع اقتصادی، کاهش هزینه خدمات، افزایش انسجام اجتماعی، کاهش آسیب ها و تنش های ناشی از زندگی شهری و رضایت شهروندان موثر باشد.
در عصر حاضر همراه با پیشرفت های تکنولوژی، مسائل مهم و پیچیده ای به وجود آمده است. گسترش شهرنشینی در دهه های اخیر به ویژه افزایش جمعیت و کمبود امکانات رفاهی متناسب با این افزایش جمعیت، مشکلا ت اجتماعی فراوانی پیش روی مدیریت شهری قرار داده است. بدین ترتیب بررسی نگرش شهروندان از مشارکت در مدیریت شهری به عنوان هدف اصلی این تحقیق می تواند حائز اهمیت باشد. مشارکت فرایندی توصیف شده است که توسط آن مردم می توانند خود را سازمان دهند و از طریق آن در فعالیت های توسعه محلی توان اظهارنظر یابند، همچنین روابط اجتماعی و تعامل ها یکی از عوامل مهم در ایجاد احساس تعلق عنوان شده به طوری که تعامل اجتماعی را تشکیل می دهد و در شکل گیری جمعی متشکل از افراد، نقش برجسته ای ایفا می کند.
● مشارکت مردم
در مطالعه ای دیگر، با تکیه بر جنبه های روانشناختی و جامعه شناختی، مشارکت پدیده ای است که دارای چهار بعد صیانت نفس، درک نفس، قدرت تصمیم برای خود و تسلط بر نفس است. به عبارت دیگر، مشارکت، رشد توانایی های اساسی بشر از جمله شان و منزلت انسانی و مسوول ساختن بشر در باروری نیروی تصمیم گیری و عمل است.
با این تفاسیر در نظام مدیریت مردمی، هدف این است که همه حضور داشته باشند. همه عناصری که در مدیریت شهری موثر هستند باید بتوانند به سهم خود در این امر مشارکت کنند.
از این رو مدیریت شهری در صورتی می تواند موفق باشد که از پایین ترین سطح تا بالا ترین سطح در آن مدیریت کلا ن شهری، مدیریت شهری - مناطق شهری - نواحی شهری ومحلا ت شهری به عنوان لا یه های سیاست گذاری و تصمیم گیری وجود داشته باشد.
در این میان بحث مشارکت از نظر کیفیت و کمیت مطرح است. در نظام مدیریت مردمی، هدف این است که همه حضور داشته باشند، همه عناصری که در مدیریت شهری موثر هستند باید بتوانند به سهم خود در این امر مشارکت کنند از جمله عناصر دولتی ، محلی، بخش خصوصی و... به این منظور باید شرایط زیر مهیاباشد: مشروعیت مدیریت شهری، شفافیت، پاسخگویی و محاسبه پذیری، پوشش دهی به همه اقشار مشاغل و غیرمشاغل شهری.
به همین خاطر توانمندسازی شوراها و شهرداری ها ضرورت است و باید بسترسازی فرهنگی برای مدیران و کارکنان و سپس برای شهروندان فراهم شود.
راه حل مناسب در پدید آمدن حرکت های اجتماعی باید با مشارکت محله ها صورت گیرد، در حقیقت باید سازمان های مشارکتی در واحد محله شکل بگیرد و عزم ملی با حرکت های اجتماعی پیوند بخورد و منابع دولتی در خدمت و تسهیل کننده این حرکت ها باشد. باید ایده، فکر و برنامه توسط خود مردم تولید شود و مدیریت شهری به صورت تسهیل کننده در کنار این قضیه باشد.
هنگامی که شهروندان نسبت به محیط اجتماعی خود احساس تعلق کنند، شرایط لا زم برای اجتماعی اخلا قی فراهم شود و با افزایش تعلق اجتماعی، مشارکت اجتماعی نیز افزایش می یابد.
چنانچه افراد نسبت به پاداش ناشی از عمل مشارکتی باور نداشته یا دریافت آن را دور دست ببینند، تمایل کمتری برای مشارکت خواهند داشت. همچنین بین میزان تصور فرد از کارایی و میزان مشارکت او ارتباط وجود دارد. به عبارت دیگر کسانی که تصور می کنند کارایی بیشتری در امور مشارکتی دارند، میزان مشارکت آنها بیشتر است.
در واقع می توان گفت ارتباط معنی داری بین میزان توانایی شهروندان برای کنش های مشارکتی در امور شهری و میزان مشارکت آنها وجود دارد. بر این اساس هر قدر شهروندان احساس قوی تری برای فعالیت های مشارکتی خود داشته باشند به همان نسبت بر میزان مشارکت آنها افزوده خواهد شد. در این میان آمار جهانی نشان می دهد مردان بیشتر از زنان مشارکت دارند، تحصیلکرده ها بیشتر مشارکت دارند، شهرنشینان بیش از روستائیان، افراد سنین ۳۵ تا ۵۵ سال بیش از جوان ترها، متاهلین بیش از مجردین و ساکنان قدیمی محله ها بیش از تازه واردین است.
همچنین در مورد سطح مشارکت اجتماعی، یافته ها نشان می دهد ۲۹/۲ درصد مشارکت اجتماعی پایین، ۵۶/۴ درصد مشارکت اجتماعی متوسط و ۵/۴ درصد مشارکت اجتماعی بالا داشته اند.
به علا وه میزان رضایتمندی شهروندان از خدمات شهری، میزان احساس تعلق اجتماعی پاسخگویان، طرز تلقی شهروندان از مفهوم و معنی مشارکت، طرز تلقی شهروندان از اینکه عملی مشارکتی، پاداشی را به همراه دارد، طرز تلقی شهروندان از تمایل برای مشارکت در مدیریت شهری مورد سنجش قرار گرفت و در این تحقیق رابطه معنی داری بین میزان مشارکت اجتماعی در مدیریت شهری و متغیرهای میزان تحصیلا ت و شغل دیده نشد.
همچنین می توان گفت که بین میزان مشارکت اجتماعی و میزان احساس مالکیت بر اموال عمومی شهر ارتباط معنی داری وجود دارد. از سوی دیگر هرگاه طرز تلقی از مفهوم مشارکت به ارائه پیشنهادات تعبیر شود میزان مشارکت اجتماعی افزایش می یابد، ولی هرگاه طرز تلقی از مفهوم مشارکت بعد مالی و پرداخت وجه یا بعد عملی و اجرایی به خود گیرد، میزان مشارکت اجتماعی کاهش می یابد. با توجه به اینکه میزان احساس مالکیت بر اموال عمومی شهر توسط شهروندان بسیار ضعیف است، ضروری است تا با آموزش های مناسب احساس مالکیت در شهروندان تقویت شده و نیز مشارکت در مدیریت شهری محسوس شود.
● تعلق اجتماعی
نتایج بررسی ها نشان داده است که میزان تعلق اجتماعی شهروندان ضعیف است و شهروندان نسبت به محیط زندگی خود احساس تعلق و یگانگی ندارند. ساختار زندگی شهری شرایطی را ایجاد کرده که منافع عمومی در مقابل منافع شخصی رنگ باخته است. فردی که از روستا به شهر مهاجرت می کند، بعد از اقامت به عنوان شهرنشین محسوب می شود، اما هنگامی که با قوانین و مقررات و مناسبات محیط جدید آشنا می شود و آن را قبول کرده و قواعد آن را رعایت کند، شهروند محسوب خواهد شد و چنانچه نسبت به آن احساس تعلق کند، منافع عمومی برای او به اندازه منافع فردی اهمیت می یابد و در این شرایط مشارکت اجتماعی در امور شهری خواهد داشت. بنابراین بهتر است با افزایش برنامه های آموزش فرهنگی و اجتماعی، حقوق زندگی شهری به شهروندان شناسانده و زمینه مشارکت اجتماعی آنان در مدیریت شهری فراهم شود.
نزدیک ترین مفهومی که از مشارکت اجتماعی در ذهن مردم ایجاد می شود، مشارکت در رعایت قوانین و مقررات شهری و مشارکت در ارائه کمک فکری است و دورترین مفهومی که از مشارکت در ذهن افراد ایجاد می شود، مشارکت عملی و اجرایی است.
در حقیقت شهروندان در اموری که جنبه قانونی پیدا می کند و جزو الزامات زندگی شهری است (نظیر رعایت قوانین و مقررات شهری) و نیز در اموری که آسان تر است (ارائه پیشنهاد و نظر) آمادگی بیشتری برای مشارکت دارند.
● جهانی شدن و مشکل کلان شهرها
یکی از این دو رخداد شهری شدن جهان و دیگر ظهور شهرهای جهانی است. امروز نیمی از جمعیت شش میلیاردی جهان ساکن شهرها هستند. اکثریت جهان و زمین رفته رفته به شهر تبدیل می شود. در سال ۱۸۰۰ تنها سه درصد جمعیت جهان در شهرها می زیستند، در سال ۱۹۵۰ این میزان به ۲۹ درصد رسید و در سال ۲۰۰۰ این میزان به ۵۰ درصد رسیده است. این در حالی است که سازمان ملل متحد هشتاد درصد رشد جمعیت دهه آینده را مربوط به شهرها می داند نه روستاها، مسلما آنچه درخصوص توسعه و گسترش شهر و شهرنشینی اتفاق افتاده در طول تاریخ بشر بی سابقه بوده است.
در حال حاضر ۲۳ شهر جهان ۱۵ میلیون نفری هستند. از این تعداد ۱۸ شهر در کشورهای رو به توسعه قرار دارند و جمعیت این گونه شهرها از حدود ۱۰۰ کشور کنونی عضو سازمان ملل بیشتر است. بر پایه «برنامه توسعه سازمان ملل متحد» در سال ۱۹۶۰ تنها ۹ شهر با جمعیت بیش از ۴ میلیون نفر در کشورهای رو به توسعه وجود داشته که در سال ۱۹۸۰ به ۳۵ شهر و در سال ۲۰۰۰ به ۵۰ شهر رسید و در سال ۲۰۲۵ به ۱۱۴ شهر خواهد رسید.
براساس آمار در سال ۱۹۸۵ در کشورهای رو به توسعه ۱۴۶ شهر با جمعیت بیش از ۱ میلیون نفر وجود داشته است. این روند و جهش بی سابقه یعنی اجتماعی بشری حکایت از تبدیل شدن روستاها به شهرها و تبدیل شهرها به کلا ن شهرهاست. به هر حال روند شهری شدن اجتماع بشری به علا وه جهانی شدن اقتصاد، پدیده کلا ن شهرها را پیش آورد که خود این پدیده در مسیر تحولا ت هزاره سوم دارای چالش ها و بحران های جدی می باشد.
افزایش فقر در شهرها، دسترسی ناکافی به مسکن و خدمات اصلی شهری، گسترش زاغه نشینی و مسکن های غیرقانونی، سیستم حمل و نقل ناکافی، بیگانگی شهروندان، رقابت شغلی و اقتصادی نابرابر، نارسایی امکانات اصلی شهر، ویرانی محیط زیست، آلودگی هوا، تراکم جمعیت، ناکافی بودن خدمات بهداشتی اصلی و آب و بحران های اجتماعی از جمله مواد مخدر و... از چالش های پیش روی کلا ن شهرها هستند.
امروزه هر شهر «جهان اولی» در دل خود یک شهر «جهان سومی» دارد که با مشکلا ت آلودگی محیط زیست، بیکاری، ازدحام جمعیت، گرسنگی، بیماری، سو»تغذیه و مرگ و میر کودکان به میزان زیادی دست به گریبان است.
از طرف دیگر در هر شهر جهان سومی یک شهر جهان اولی و پیشرفته که دارای کلا س جهانی ارتباطات و تکنولوژی باشد وجود دارد و این حکایت از شکاف بزرگ و چالش اساسی است که میان این دو جهان وجود دارد.
امروزه در روند شهری شدن دنیا به علت سرعت روند شهرنشینی در آفریقا، آسیا و آمریکای لا تین بیشتر شهرداری ها فاقد منابع مالی و سازمانی برای ارائه خدمت اصلی شهری اند و سرمایه گذاری بیشتر به محله های پردرآمد و متوسط اختصاص داده شده است. این در حالی است که فقرا به حال خود رها شده و برای ادامه حیات خود به مکانیسم های غیررسمی رو می آورند وخارج از قوانین و ضوابط و استانداردها برای خود سرپناهی و زاغه هایی می سازند. براساس برآوردهای رسمی ۳۰ تا ۵۰ درصد سکنه بیشتر شهرهای بزرگ آسیا در چنین شرایطی زندگی می کنند. در هر صورت علا وه بر چالش های برشمرده در بالا می توان موارد ذیل را نیز به عنوان نگرانی ها و چالش های کلا ن شهرها برشمرد:
۱) حفظ و توسعه بهداشت انسان و رسیدگی به مشکلا ت بهداشت شهری
۲) کنترل بیماری های مسری
۳) حفاظت از گروه های آسیب پذیر
۴) فقر و بررسی راه های مقابله با فقر شهروندان
۵) تهیه منابع مالی مکفی برای اداره شهر
۶) چالش های اجتماعی
۷) بحران زیست محیطی و آلودگی هوا
۸) تدارکات سرپناه و بهبود مدیریت اسکان شهروندان
۹) تسهیل حمل و نقل عمومی و درون شهری
۱۰) مدیریت و توسعه هماهنگی منابع آب
۱۱) تغییر الگوی مصرف شهری
۱۲) سیستم روان و فنی حمل و نقل درون شهری
۱۳) پایداری کالبدی - اقتصادی - اجتماعی و حمل و نقل
کلا ن شهرها برای کسب جایگاه رفیع خود در فرآیند جهانی شدن و زنده ماندن در برابر تحولا ت پرشتاب قرن ۲۱ راهی جز تکیه بر مشارکت آگاهانه شهروندان و به ویژه تشکل های غیردولتی و داوطلب ندارند. فرآیندی که در آن شهروندان با سهیم شدن در تصمیمات اثرگذار بر زندگی خود و جامعه شهری و با درک حقوق شهروندی و با شناخت و فهم از مسوولیت پذیری جمعی و گروهی، هزینه های اداره شهر را کاهش و بر توانایی های مدیریت کلا ن شهر خواهند افزود.
این بدان معنی است که مدیریت کلا ن شهرها بر محور سیاست تمرکززدایی و ایجاد دموکراسی در مدیریت امکان پذیر است. تمرکززدایی و معطوف شدن به انرژی پایان ناپذیر شهروندان و پذیرش سازمان های غیردولتی به عنوان شریک و نه رقیب از جمله استراتژی های ضروری و انکارناپذیر برای مدیریت شهری آینده است.
علا وه بر این جایگاه آموزش مستمر و جریان دانایی و به هنگام بودن پیکر مدیریت شهری به دانش و درک جدید و به کارگیری نخبگان و دانشگاهیان یک ضرورت حیاتی و اجتناب ناپذیر است.
نویسنده : منوچهر امامی
منبع : روزنامه مردم سالاری