دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
مجله ویستا
سد سکندر
فرهنگ ایرانی برای آب ارزش بسیاری قایل است. بقایای سدهای دوره هخامنشی و ساسانی نشان از توجه ایرانیان كهن به این امر دارد.
سد سازی یا بند سازی از فعالیتهای مهندسی به شمار میرود كه شرایط تاریخی و جغرافیایی خاص مناطق در پیدایش، شكل گیری و گسترش آن سهم بسزایی دارد. در گذشته ساكنان هر منطقه خاص جغرافیایی بنابر ضرورت یا نیاز به ایجاد سد، بند یا آبگیر اقدام میكرده اند تا نیازهای خود در زمینه آبیاری و آبرسانی را مرتفع سازند. در مناطقی نیز بخاطر پایین بودن سطح آب رودخانهها یا نیاز به تغییر مسیر رود، سد سازی انجام میگرفته تا بتوانند سطح آب را بالا آورده و برای نیازهای كشاورزی و عمرانی از آن استفاده كنند.
در ایران به جهت كمبود منابع آبی، شرایط اقلیمی خاص و نیازهای روزمره، آب مادهیی بسیار ارزشمند محسوب میشده كه این امر را علاوه بر بندسازی، سد سازی و آثار به جا مانده از گذشته، میتوان در فرهنگ ایرانی و ارزشی كه برای آب قایل میشود و حافظه تاریخی مردم ایران به وضوح مشاهده و مطالعه كرد. در سرزمینهای ایران و مصر كه از قدیم در معرض سیلاب و طغیان رودخانهها قرار داشتند، ساخت بندهای متفاوت در طول مسیر رودخانهها یا مناطق سیل خیز به جلوگیری از خسارات این گونه طغیانها كمك فراوانی میكرد. تاریخ سد سازی در ایران، مصر و بین النهرین (میان رودان) قدمتی بسیار طولانی دارد و هنوز هم میتوان نشانههایی از آن را در این سرزمینها یافت. بطور كلی سدسازی و نیز لایروبی و مرمت سدها از دیر باز در ایران و دیگر سرزمینها، مانند سایر كارهای عام المنفعه و پروژههای بزرگ معمولا به دست حكومتها و پادشاهانی كه به امور آبادانی و آبادی علاقه بیشتری داشتند انجام میگرفته است و در این میان رونق اقتصادی و پیشرفت آبادیها و شهرهای مرتبط با سیستمهای آبیاری و آبرسانی نیز بستگی بسیار زیادی با مقوله سد و سد سازی و اهمیت دادن حكمرانان به این مسائل داشته است.
● سد سازی از دوره هخامنشیان تا قبل از اسلام
پادشاهان هخامنشی به واسطه نیاز جغرافیایی كشور ایران و علاقهیی كه به گسترش و آبادانی سرزمین تحت فرمانروایی از خود نشان میدادند، در زمان امپراتوری خود سدها و بندهای زیادی را در بخشهای جنوب غربی و جنوب ایران ساختند. بسیاری از سیستمهای آبرسانی و آبیاری كه تا سالهای متمادی نیز در ایران از آنها استفاده شد، مرهون تلاش مهندسان و صنعتگران ایرانی است كه در زمانهای بسیار دور تلاش كردند تا نیازها و كمبودها را در زمینههای عمران و آبادی بر طرف كنند كه آثار و شواهد آن را نیز میتوان در نقاط مختلف ایران درك كرد. علاوه بر آن بسیاری از آثار به جا مانده از این دورانها در سرزمینهای تابعه حكومتهای ایران باستان نیز قابل مشاهده است.
«دیاله» یكی از رودخانههایی بوده است كه از قدیم به رودخانه اروند میپیوسته. بنا به دستور كوروش بزرگ سدی برای آبیاری، از خاك و چوب بر روی این رودخانه بسته شده بود كه شبكه كانالهای آبرسانی را تغذیه میكرد. همچنین در زمان هخامنشیان اولین كوششها جهت سد سازی بر روی اروند و فرات به عمل آمد. از مشخصات این رودخانهها آن بود كه سطح فرات بالاتر از دجله قرار داشت. در زمان حكومت بابلیان بر بین النهرین تمایل رود فرات نسبت به شرق بیشتر از امروز بوده و این رود تنها دارای یك مجرا بوده است. انشعاب فرات به دو مجرا بین سالهای ۶۰۰ ق.م تا ۱۰۰ ق. م اتفاق افتاده است .
چنانكه پیداست هخامنشیان سدهایی بر روی رودخانههای فرات و اروند ساختند و گامهایی دیگر در گسترش شبكه كانالهای آبیاری برداشتند. بدون شك هنگامی كه اسكندر مقدونی در حدود سال ۴۰۰ ق. م به آن مناطق رسید، آن سدها ساخته شده و برپا بوده اند. استرابو جغرافیدان سده اول میلادی یونان خبر از ویرانی این سدها به دست اسكندر مقدونی میدهد. ولی واقعیت این خبر كه اسكندر این سدها را ویران كرده باشد، كاملا معلوم نیست چون برخی نیز گفته اند كه اسكندر آنها را خراب نكرده است و حتی بطور مرتب به حفر كانال و نظارت بر این سدها مشغول بوده است. به هر حال آنچه مسلم است آبیاری با بهره وری از بند سازی در فرات و اروند پیرامون سده چهارم پیش از میلاد كاملا رواج داشته و سیستمهای سد بندی و آبیاری بعدها در زمان ساسانیان به حد بالای گسترش خود رسیده است. علاوه بر بندها و آبگیرهایی كه در زمان هخامنشیان بر روی رودخانههای اروند و فرات ساخته شد، بر روی رودخانه كر در فارس نیز بندهایی برای آبیاری زمینهای پیرامون تخت جمشید ایجاد شد.
در نزدیكی شهرك «كوار» در جنوب شیراز سد هخامنشی دیگری به نام «بند بهمن» بر روی رودخانه «مند» بنا شده است. طول بند در حدود ۱۰۰ متر و بلندای آن حدود ۲۵ متر است . بخش عمدهیی از این سد تا كنون از گل و لای پر شده است.
در زمان ساسانیان و هنگام حكومت شاپور اول ، ارتش شكست خورده والرین رومی كه مركب از هفتاد هزار نفر میشد، به اسارت ایرانیان درآمد. شاپور از این اسیران برای ساختن ساختمانهایی در ایران استفاده كرد. یكی از این ساختمانها سد «شادروان شوشتر» بر روی رودخانه كارون است. شوشتر كه در كناره شرقی كارون بر روی ساحل سنگی ساخته شده یكی از شهرهای در زمان ساسانیان بود. از زمان عیلامیان و دوران اولیه سلسله ساسانی برای بالا بردن سطح آب در كارون تا سطح شهر شوشتر، سدی بر روی این رود زده بودند. چنانكه پیداست سد اولیه بر روی كارون از لحاظ بالابردن سطح آب چندان رضایت بخش نبود پس اسیران رومی را برای رفع نقایا به كار گماشتند.احتمالا علاوه بر نیروی كارگری چندین مهندس نیز در سپاه روم بودهاند. گام نخست، ایجاد رودخانه انحرافی «گرگر» بوده كه در هنگام ساختن سد، آب كارون را هدایت میكرده است. این سد كه پس از تعمیرهای پشت سر هم تا كنون به جا مانده است، بند «میزان» نام دارد. سد دارای سرریزهایی است كه در هنگام بالا آمدن آب اضافی آن را تخلیه میكرده است. پهنای این سد بین ۱۰ تا ۱۲متر است .
ساختن این سد از سه تا هفت سال طول كشید و هنگامی كه ساختمان آن پایان یافت، ورودی رود گرگر با بند دیگری بسته شد كه امروزه «بندقیصر» نامیده میشود . این سد نیز كه تا كنون به جا مانده از تكههای بزرگ سنگی كه با بستهای آهنی به یكدیگر محكم شده اند ساخته شده است. برای كنترل آب رود گرگر شش سرریز در آن سد ساخته شده است . كانال گرگر پس از گذشتن نزدیك به ۳۰ كیلومتر به سوی جنوب دوباره به كارون میپیوندد. نشانههای موجود چنین میگوید كه برای آبیاری، نهرهای دیگری نیز بر روی این كانال زده شده بوده است. به نظر میرسد كه این نخستین بار در تاریخ سد سازی است كه برای ساختن سدی بر روی رودخانه یی، برای آن كانال انحرافی ساخته اند و بویژه از دیدگاه مهندسی با توجه به مقدار آب كارون این كار، خود پروژه با اهمیتی به شمار میرفته است.
در شاهنامه فردوسی به این موضوع اشاره شده كه سازنده و مهندس شادروان شوشتر شخصی به نام «برانوش» بوده است. ساختمان سد شادروان در زمان شاپور ساسانی در ۲۸۰ میلادی پس از سه سال عملیات ساختمانی به اتمام رسید. در ساختمان این سد برای پیوند و پا برجایی، سنگهای گرانیت به كار برده اند. بنا به شرح كتاب مجالس المومنین نوشته طبری عمودهای آهنین كه در سرب قرار داشته نیز در آنجا به كار رفته بوده است.
یكی از بندهای دیگری كه پس از سد شوشتر ساخته شد سد اهواز بوده است كه نشانههای آن هنوز هم به چشم میخورد .درازای این سد بیش از ۱۰۰۰ متر بوده و احتمالا ۸ متر ضخامت (پهنا) داشته است . مقدسی جغرافیدان اسلامی سده سوم هجری درباره سد اهواز چنین میگوید :« میان این دو بخش (اهواز را) «پل هندوان» كه با آجر ساخته شده پیوند میدهد... روی این نهر (مسرقان) دولابهای بسیار است كه فشار آب آنها را میگرداند و ناعور خوانده میشوند.
سپس آب در كاریزها كه در بالا نهاده شده میآید ... بستر رودخانه نیز از پشت جزیرهیی به اندازه یكصد درس به یك شادروان كه (دیوارهیی) از سنگ ساخته شده بر میخورد و بازگشته (و دریاچه میشود با فوارههای شگفت انگیز) و به سد جویبار میافتد كه به آبادیها میرود و كشتزارها را سیراب میكند.ایشان میگویند:اگر شادروان نبود اهواز آباد نبود چه در آن هنگام از آبهایش بهره برداری نمی شد. شادروان درهایی دارد كه هنگام افزایش آب آنها را باز میكنند ... صدای آب سرریز شده از شادروان در بیشتر سال آدمی را از خواب باز میدارد.» بند دیگری كه در سده چهارم پس از میلاد توسط شاپور دوم (یا احتمالا بازماندهاش اردشیر دوم) ساخته شده، سد پل گونه دزفول است كه بر روی رودخانه كوفه زده شده و در محل پی پل قرار گرفته بوده است. از زمان ساسانیان نام سد دیگری به نام «بند قیربر روی رودخانه كارون در محل پیوستن دو رود آب گرگر و آب دز به كارون بر جای مانده كه پس از سدهای شوشتر و اهواز از مهم ترین سدهای روی كارون به شمار میآمده است.چنانكه پیداست نام این سد نماینده كاربرد «قیر» برای آب بندی آن به منظور افزایش پابرجایی و سختی و استحكام سد بوده است.
پادشاهان و مهندسان ساسانی افزون بر ساختن سد بر روی كارون و كرخه در سرزمین عراق امروزی نیز به ساختن سدهایی بویژه در كرانه شرقی اروند بین سامره و كوت مبادرت كردند . ساسانیان سیستم آبیاری رودخانه «دیاله» را گسترش دادند و در پدید آوردن نهرها تا آنجا پیش رفتند كه نیاز به مقدار آبی بیشتر از آنچه كه دیاله میتوانست بدهد پیش آمد. این گره به كمك رودخانه اروند گشوده شد، بدین معنی كه ابتدا آب آن را با ابزارهای بالا بردن آب و سپس با كانالهای عظیم بالا میبردند و بدینوسیله آن را به رود دیاله سوار میكردند.
گسترش شبكه آبیاری در جنوب ایران و بین النهرین در زمان خسرو اول پادشاه ساسانی (۵۷۹ ـ ۵۳۱ م) به درجه بالای خود رسید . یكی از نمونههای این گسترش كانال نهروان بوده است كه از پشت سد بر روی اروند نزدیك محلی به نام «دور» تغذیه میشده است . این كانال بعدها در زمان خلفای عباسی تعمیر شد. كانال نهروان در محل باكوبه (واقع در پنجاه و سه كیلومتری شمال شرقی بغداد و حدود ۱۱۰ كیلومتری پایین دست سد) به رودخانه دیاله میرسید. نكته جالب توجه آن است كه كانال نهروان و رودخانه دیاله در یك سطح و بدون هیچگونه كنترل مجازی به یكدیگر میرسیدند و این نشان دهنده آن است كه مهندسان ساسانی میتوانسته اند جای سد را طوری برگزینند كه این جریان و ارتباط طبیعی با دقت انجام گیرد و این خود نمایانگر تبحر آنان در پیاده كردن نقشه و نقشه برداری ساختمانها و تاسیسات بوده است. در حدود سی و شش كیلومتری جنوب باكوبه سدی به نام سد بلادی برای كنترل جریان آب در دیاله ساخته شده بود كه آب دیاله را به داخل كانال كوتاهی (كه در زیر بغداد و بالای تیسفون به اروند میریخت) كنترل میكرد.
افزون بر سدها و پلهایی كه شرح آنها آمد از باستان در سرزمین خوزستان بندها، پلها و سدهای دیگر نیز ساخته شده بوده است كه به آبیاری زمینهای پیرامون كمك فراوان میكردهاند. برخی از این سدها عبارت بودند از: سد قلعه رستم ، در ۳۳ كیلومتری شمال شوشتر بر روی كارون كه دارای سه دهنه بزرگ از بالا به پایین بوده است. نهری را كه از این سه سد آب میگرفته نهر «جوی بند» یا «دیم چه» میگفتهاند .
درازای این نهر آبیاری ۱۸ كیلومتر بوده است؛ سد شعیبیه كه در ۲۴ كیلومتری جنوب غربی شوشتر و بر روی رودخانه دز ساخته شده بوده است؛ سد كارون كه در ۸ كیلومتری شمال اهواز قرار داشته است؛ سد عجیرب :كه در ۳۶ كیلومتری شوشتر روی رودی با همان نام احداث شده است؛ سد كرخه: این سد در ۱۵ كیلومتری شمال حمیدیه واقع بوده و پیش تر به آن سد نهر هاشم میگفته اند؛ سد ابوالعباس در ۱۸ كیلومتری رامهرمز واقع است و از سه دهانه تشكیل میشده است؛ سد ابوالفارس در جنوب شرقی رامهرمز و سد جراحی در ۲۹ كیلومتری جنوب رامهرمز.
یكی دیگر از آثار تاریخی دوران ساسانی دژ باستانی «ایزدخواست» و آثار تاریخی مربوط به آن است. این آثار كه در راه اصفهان به شیراز در ۴۱ كیلومتری جنوب اصفهان واقع شده، شامل قلعه، آتشگاه، پل، كاروانسرا و سد نزدیك آن است . سد ایزدخواست (یزدخواست) در ده كیلومتری جنوب دهكده یزدخواست قرار گرفته و درازایش ۶۵ متر و پهنای آن نزدیك ۶ متر است . از ویژگیهای این بند كه تنها بخشی از آن برجای مانده است، آن است كه این سد از نوع قوسی بوده است. سد یزدخواست كه میتوان آن را نخستین بند قوسی جهان دانست، از بناهای دوره ساسانی است. مصالح ساختمانی سد شامل سنگ لاشه و ملات گچ و ساروج و نمای آن از سنگ تراشیده با اندود ساروج است. چنانكه پیداست این بند برای جمع كردن آبهای بهاری و جلوگیری از جریان سیل در منطقه ایزدخواست ساخته شده است.
● سد سكندر
درباره دیواره یا سدی كه در تاریخ به نام «سد سكندر» موسوم گشته نوشتهها و اخبار متعددی ذكر شده است . عدهیی معتقدند اسكندر مقدونی در لشگركشیهای خود به شرق در منطقه ماوراء النهر بنا به درخواست مردم منطقه كه مرتبا در معرض تهاجم قومی به نام یاجوج و ماجوج بوده اند، این سد را در دهانه درهیی بنا میكند تا جلوی مهاجمان گرفته شود.
ابوریحان بیرونی كه میخواسته بداند محل سد سكندر در كجا بوده است، مینویسد كه دیواره سد پنجاه ذراع كلفتی و بلندی داشته و با خشتهای آهنین در مس پوشانده شده بوده است. از این نوع روایت و روایات نظیر آن میتوان احتمال داد كه سد موسوم به سد اسكندر نوعی دیوار دفاعی بوده است. علاوه بر سد سكندر در نوشتههای تاریخی از دیوارههای دفاعی دیگری نیز كه همگی در منطقه مازندران (طبرستان) ایجاد شده بودند نام برده شده است. این سدها یا دیوارها به نامهای سد تمیشه، سد دربند، سد انوشیروان، سد مرو و باب الابواب شهرت یافته اند و احتمال دارد كه سد سكندر یكی از این پنج دیوار بوده باشد.
سدها و دیوارههای دفاعی در شمال خراسان برای حفاظت شهرهای آن سامان از هجوم اقوام وحشی ایجاد شده بوده است. این ناحیه در عصر هخامنشی از ایالتهای مهم ایران به شمار میآمده است و آن طور كه از تاریخ بر میآید كشور ایران از زمان كوروش هخامنشی در این ناحیه همواره در معرض هجوم قبایل وحشی قرار داشته است. با توجه به اینكه برخی ذوالقرنین را همان كوروش شاه هخامنشی دانسته اند، بعید نیست كه در آن عصر اقداماتی در دفاع از این منطقه با ایجاد سدها و دیوارهای حایل انجام گرفته باشد.
اقدامات دفاعی احتمالا از دوره هخامنشیان آغاز شد، در عصر اشكانیان هم بنا بر شواهد موجود مانند دیوار دفاعی گرگان و تطابق نظریات باستان شناسی قوت یافت و در دوره ساسانیان نیز تاسیسات مزبور بازسازی شده و مواضعی نیز بدان افزوده گشته است و نیز به احتمال نزدیك به یقین میتوان گفت كه اسكندر مقدونی چیزی در آن ناحیه نساخته است! نه سبك ساختمانی و نه آثار باقیمانده، هیچ یك حكایت از چنان اقدامی نمی كند و بطور حتم اسكندر در گذار از سرزمینی بیگانه و در مدتی كوتاه نه انگیزه و نه توان انجام چنان كاری را نداشته است. ضمن اینكه بعید به نظر میرسد كه مردم ایران از اسكندر بیگانه كه در برابر آنها حكم یك مهاجم و اشغالگر را داشت، چنین درخواستی كنند و او نیز پاسخ مثبت دهد. انتساب نام اسكندر به این بناها و دیگر آثار را باید انگارهیی نادرست دانست كه به ذهن عوام راه یافته و در برخی نوشتهها نیز مغرضانه یا نا آگاهانه ظاهر شده است.
منبع : روزنامه اعتماد
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست