سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

توان نیروی دریایی کشورمان در منطقه خلیج فارس، به گونه‌ای است که قدرت مانور آزادانه و حرکات نسنجیده را از متجاوزان احتمالی می‌گیرد. ‌ ‌


توان نیروی دریایی کشورمان در منطقه خلیج فارس، به گونه‌ای است که قدرت مانور آزادانه و حرکات نسنجیده را از متجاوزان احتمالی می‌گیرد. ‌ ‌
امروزه جنوب خلیج فارس مملو از ناوهای هواپیمابر، کشتی‌ها، هواپیماهای جنگی، نیروی دریایی و تفنگداران آمریکایی و اروپایی است. در همین حال، ایران هم حضور قدرتمندی در خلیج فارس دارد؛ حضوری که سردار صفاری، فرمانده نیروی دریایی سپاه پاسداران در توصیف آن می‌گوید: ”ما همه جا هستیم و در همان زمان هیچ جا نیستیم.“
این جمله‌ای است که کوین کاسگریف، فرمانده ناوگان پنجم نیروی دریایی آمریکا در خلیج فارس، به خوبی معنای آن را فهمیده است. کاسگریف و سایر همتایانش می‌دانند که نیروی دریایی سپاه، استراتژی خود را بر اساس غافلگیری نیروی دریایی آمریکا و استفاده از تاکتیک‌های جنگ نامتقارن، برنامه‌ریزی کرده است. نگرانی دیگر فرماندهان ناوگان پنجم این است که سپاه، کنترل قدرتمندی بر روی خلیج فارس دارد و با قدرت دریایی گسترده، مین‌های دریایی و انواع گوناگونی از موشک‌های ضد کشتی پیشرفته‌ای که در اختیار دارد، به راحتی می‌تواند اوضاع پیچیده‌ای را برای برنامه‌ریزان نظامی پنتاگون در خلیج فارس به وجود بیاورد. در واقع باید گفت، به همان نسبت که ایران به توان دفاعی خود در تنگه هرمز می‌افزاید و خطوط دفاعی جدیدی را در شرق این تنگه ایجاد می‌کند، نیروی دریایی آمریکا و سایر کشورهای غربی، در موقعیت آسیب‌پذیرتری قرار می‌گیرند. اما این تمام ماجرا نیست. ناوگان پنجم آمریکا، علاوه بر سپاه، با یک نیروی دریایی قدرتمند دیگر نیز مواجه است. نیروی دریایی ارتش که در جنگ ۸ ساله، پرونده نیروی دریایی عراق را در یک روز پیچید و طی ماه‌های اخیر، پایگاه‌های جدیدی را در سواحل دریای عمان تأسیس کرده تا یگان‌های ایران در این منطقه، از عقبه مناسبی برخوردار باشند. با چنین ترکیبی از حضور نیروهای دریایی سپاه و ارتش، نظامیان آمریکایی کاملاً از این موضوع آگاهی یافته‌اند که ایران در صورت بروز هرگونه تنش، می‌تواند جلوی ورود یگان‌های دریایی دشمن را به آب‌های خلیج فارس بگیرد. این موضوع از آن جهت سبب نگرانی مقامات نظامی آمریکایی شده که ناوگان پنجم آمریکا که هم اکنون در بحرین مستقر است، برای دستیابی به آب‌های منطقه باید از این تنگه عبور کند، ولی در صورت بروز یک تنش واقعی، هرگونه تلاش ناوگان آمریکایی برای ورود به آب‌های منطقه، با خطرات بسیاری مواجه خواهد بود. این واقعیتی است که مرکز مطالعات استراتژیک و بین‌الملل آمریکا نیز در گزارشی در خصوص عواقب بی‌توجهی به توان زیردریایی‌های ایران، نسبت به آن هشدار داده است. در این گزارش، با اشاره به این که ایران تنها کشور حاشیه خلیج فارس است که زیردریایی در اختیار دارد، آمده است: توانایی ایران در استفاده از زیردریایی‌هایش، برای مین‌گذاری در خلیج فارس و یا شلیک اژدرهای دوربرد، علاوه بر این که قابلیت‌های تهاجمی متنوعی را برای زیردریایی‌های ایرانی فراهم ساخته، شناسایی و حمله به آنها را نیز بسیار دشوار کرده است. این زیردریایی‌ها از این توان برخوردارند که به طور مخفیانه و قبل از آغاز یک درگیری نظامی، مناطق حساس را مین‌گذاری نمایند؛ مین‌هایی که دارای قابلیت برنامه‌ریزی برای فعال و یا غیرفعال شدن در فواصل زمانی معینی هستند. همین قابلیت است که پیدا کردن مین‌ها و عملیات مین‌روبی را برای ناوگان دریایی آمریکا بسیار دشوار می‌نماید. با در اختیار داشتن چنین توانی، ایران در صورت هر اقدامی علیه فعالیت‌های هسته‌ای خود، می‌تواند با زیردریایی‌هایی که در اختیار دارد به تانکرهای حمل نفت و کشتی‌های جنگی بیگانه در خلیج فارس حمله کند. این در حالی است که کشتی‌های فاقد سیستم‌های سونار (سیستم‌هایی که برای ناوبری و فاصله‌سنجی از امواج صوتی استفاده می‌کنند)، برای شناسایی موقعیت زیردریایی‌ها و یا سایر سیستم‌های ضدزیردریایی می‌توانند طعمه زیردریایی‌های ایران شوند. ‌ ‌
مرکز مطالعات استراتژیک و بین‌الملل، در ادامه گزارش خود در خصوص چالش‌های ناوگان غربی مستقر در خلیج فارس برای مقابله با زیردریایی‌های ایران می‌نویسد: یکی از مشکلات ناوگان دریایی بیگانه، شرایط جغرافیایی خلیج فارس است. بسیاری از مناطق خلیج فارس، به علت عمق کم، از قابلیت مناسبی برای تردد زیردریایی‌های اتمی و غیراتمی کشورهای بیگانه برخوردار نیستند، چون اکثر این زیردریایی‌ها برای آب‌های عمیق و اقیانوس‌ها طراحی شده‌اند. این در حالی است که مناطق عمیق خلیج فارس که قابلیت مانور بهتری برای زیردریایی‌ها دارند، در داخل مرز دریایی ایران قرار گرفته‌اند. این موضوع علاوه بر این که امتیازی برای ایران است، نقطه ضعفی برای ناوگان دریایی بیگانه می‌باشد، چون مناطق عمیق خلیج فارس بسیار پُر سر و صدا هستند و انجام عملیات کشف موقعیت زیردریایی‌ها را بسیار مشکل می‌سازند. دریای عمان نیز از نظر شرایط جغرافیایی، هرچند عمیق‌تر از خلیج فارس است و انجام عملیات برای ناوگان دریایی بیگانه در آن راحت‌تر است، ولی دقیقاً به همین دلیل قدرت مانور را از زیردریایی‌های بیگانه می‌گیرد. در نهایت باید گفت که زیردریایی‌های ایران، توجهات بسیاری را چه از سوی همسایگان عرب خود در خلیج فارس و چه از سوی ناوگان دریایی بیگانه حاضر در منطقه، معطوف خود ساخته و آنها به این نتیجه رسیده‌اند که باید توان عملیاتی زیردریایی‌های ایرانی را - هرچند که با مشکلاتی نیز مواجه هستند - کاملاً جدّی گرفت. ‌ ‌
هزینه‌های آمریکا در صورت بروز هرگونه تنش نظامی در خلیج فارس، به شدت افزایش خواهد یافت. برای مثال، عبور روزانه بیش از ۳ هزار کشتی محلی و صدها نفتکش و کشتی باری از خلیج فارس و تنگه هرمز، می‌تواند تشخیص دوست را از دشمن برای نیروهای متعارف فعال در این منطقه، به ویژه زمانی که نیروهای نامتعارف، از قایق‌ها و کشتی‌های غیرنظامی محلی برای نزدیک شدن و حمله کردن استفاده می‌کنند، بسیار دشوار سازد. نیروی دریایی سپاه، یک شبکه پیچیده به صورت شبانه روزی در محل‌های مختلف امتداد خط ساحلی نصب کرده است تا نفوذ مخفیانه دشمن را ردیابی کند و حتی شاید اطلاعات هدف مورد نظر را به زیردریایی‌های مورد استفاده در ارتباطات زیرآبی که توسط صنایع الکترونیک ایران توسعه یافته‌اند، منتقل کند. از سوی دیگر، شبکه جزایر، دماغه‌ها و تورفتگی‌های خلیج فارس، برای حمایت از گشت‌زنی‌های گسترده، عملیات شناسایی، اجرای مین‌گذاری دقیق، سدبندی موشکی و حملات ضربتی مناسب هستند. عنصر غافلگیری نیز در نبرد دریایی نامتعارف، به ویژه در آب‌های ساحلی از اهمیت خاصی برخوردار است. ارتش آمریکا طی مانوری که در سال ۲۰۰۲ به نام ”چالش هزاره“ برگزار کرد، به این نتیجه رسید که ناوگان دریایی کشورش، با آسیب‌پذیری جدّی در رویارویی با حملات موشک‌های کروز و بالستیک و همچنین قایق‌های تندروی ضربتی در آب‌های ساحلی مواجه است، این مشکل می‌تواند شکست اساسی را نظیر آنچه در بندر ”پرل“ اتفاق افتاد تکرار کند. در چنین شرایطی، آنچه رییس‌جمهور آمریکا و همراهانش باید در هنگام برنامه‌ریزی برای خلیج فارس به دقت به آن توجه داشته باشند، پرهیز از هرگونه تنش در منطقه است، چراکه ایران دارای موقعیت نظامی، امکانات ژئواستراتژیک و سیاست‌های برتری است که به این کشور امکان می‌دهد از همه برگ‌های بازی، خوب استفاده کند.
اوباما به عنوان رییس‌جمهور جدید آمریکا باید بداند که خلیج فارس از یک ویژگی جادویی برخوردار است: ”یا برای همه امن است یا برای هیچکس امن نیست.“ ‌ ‌
منبع : ماهنامه اقتصاد ایران