چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
باز دلم هوای بوی خوش کتابهای نو، کیف و کفش خریدن را کرده...
هنوز بعد از ۲۰ سال که از کلاس اولی بودنم گذشته دلم غنج میرود برای بوی ماه مدرسه، برای کتاب و دفترهای نو و تانخورده و برای مانتو شلوار و کیف و کفش نو و صابون و دستمالی که هر سال نو میکردیم، اما دریغ از اینکه تا آخر سال از آنها استفاده کنیم. فقط شنبه صبح میگذاشتیم روی میز تا خانم ناظم ببیند!
هنوز بعد از این همه بزرگ شدن آخرهای تابستان که میشود آرزو میکنم دوباره به مدرسه قدم بگذارم و همه تجربههای شاد و به یادماندنی و همه شیطنتهای زیبای ۵ سال دبستانم را که در حیاط بزرگش طی کردم...
هنوز هم بوی مهر دلم را بی قرار میکند و به یاد مدرسه کودکیهایم میافتم... احساس میکنم بعد از تمام شدن آن دوران دیگر هیچ خاطره ماندگاری در زندگیام ندارم که به خوشمزهگی لواشکهای راه مدرسه و جیغهای زنگ تفریح باشد و به احساس خوشی که وقتی سر صف مقاله و شعر میخواندم و وقتی مبصر میشدم پیدا میکردم...و چه زود دستمان از همه خاطرات خوش خالی شد و چه زود بزرگ شدیم...
سعی کردم آن روز صبح (اول مهر را میگویم) با چشم بسته از خانه خارج شوم، اما انگار یادم رفته بود مدرسه وسط کوچه را! و دالانی که از گل جلوی در ساخته بودند و بوی اسپند کافی بود برای بغض بی قراری که از ۷ سالگی هنوز رهایم نکرده...
نسیم سردی که ساعت ۷ صبح اول مهر ماه در این کویر غریب و تنها در کوچه خلوت به صورتم میخورد شعلهای را در پس پستوی دلم روشن میکند که چه کودکانه پنداشته بودم و در خانه و شهرم جایش گذاشتهام و چه عبث خیال بافته بودم که بزرگ شدهام دیگر!
و باز همان حسرت همیشگی...و باز دلم هوای بوی خوش کتابهای نو و کیف و کفش خریدن و وسایل نو را به رخ همکلاسیها کشیدن...
بوی مهر که در کوچه پس کوچههای دلم میوزد بیقرار خانه قدیمی مادربزرگ میشوم که صبحهای پاییز صدای آواز دسته جمعی گنجشکها روی درخت توت پیر دیوانهام میکرد تا بیدار شوم و لباس نو بر تن کنم و به سوی مدرسه خاطرههایم بدوم... نمیدانم کسی از آن اهالی الان این خط خطیهای دل مرا میخواند یا نه؟ اما کاش قاصدک پاییزی خبر میبرد برای همه شان ...همه همکلاسیهای بی ریای کودکیهایم که چقدر بی تابانه میخواهمشان...
و دل چه کودکانه بهانه معلم همیشه مهربان کلاس اول را میگیرد که سالهاست دل کنده از کلاس و مدرسه و آرام بی صدا زیر خروارها خاک آرمیده است و هر سال امروز که میرسد بغض دلم چه بهانه گیر میشود برای ترکیدن...
و من هر روز که میگذرد اینجا در این غربت دل آزار چه مشتاق تر میشوم که برگردم و بوی مهر کلاس را به همه دنیا ترجیح دهم و اینحا اینطور در فراق همه آرزوهایم پر پر نشوم...
منبع : روزنامه اعتماد
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست