دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
مجله ویستا
تاثیر انواع موسیقی بر فرآیندهای فطری
صد سال است که آدمی از انواع مختلف موسیقی لذت برده است. ما در طول زندگی با نغمههای گوناگونی آشنا میشویم و با توجه به رشد عقلی خود نسبت به انواع آنها واکنش نشان میدهیم. اگر انسانها برای شنیدن موسیقی، پول خرج میکنند و انواع CDها را تهیه مینمایند، هیچ دلیل عمدهای جز این ندارد که موسیقی برای انسان و حتی حیوانات و گیاهان، پدیده لذتبخشی است و آدمی با شنیدن موسیقی مناسب، حال بهتری پیدا میکند. بسیاری از دانشجویان این روزها برای اینکه درس را بهتر یاد بگیرند، همزمان با مطالعه به موسیقی گوش میدهند. آیا انگیزه آنها برای این کار، صرفاً لذت بردن است یا به این وسیله محیط یادگیری بهتری را برای خود فراهم میآورند؟ بنا بر قول وارناک۱ (۱۹۸۷)، حافظه «مبنا و پایه» لذت است و در نتیجه، هر چیزی که بر فرآیند فطری ذهن تأثیر لذتبخش بگذارد، به رشد این فرآیند کمک میکند.
در سال ۱۹۷۷، دو محقق به نامهای اسمیت۲ و موریس۳ بر اساس پژوهشی، تأثیر موسیقی را بر نگرانی، تمرکز و اجرای امور بررسی کردند. در این تحقیق از دو نوع موسیقی تحریککننده و تسکیندهنده استفاده شد. قبل از شروع تحقیق، از کسانی که در آن شرکت داشتند پرسیده شد که کدام یک از این دو نوع موسیقی را ترجیح میدهند.
سپس مجموعهای از ارقام در اختیار آنها قرار گرفت تا مشخص شود که در عین حال که به موسیقی گوش میدهند، چه تعداد از این ارقام را میتوانند به خاطر بسپارند و اگر به موسیقی گوش ندهند، نتیجه کار چه خواهد بود. نتیجه پژوهش نشان داد که پخش موسیقی محرک به نتیجه کار لطمه میزند و آنها ترجیح میدهند که در سکوت کامل، امتحان بدهند.
کسانی که برایشان موسیقی تسکیندهنده پخش شد، بسیار بهتر از آنهایی که به موسیقی محرک گوش دادند، به سؤالات پاسخ دادند و جالب اینجاست که با مقایسه کسانی که در سکوت امتحان دادند و آنهایی که برایشان موسیقی ملایم پخش شد، دسته دوم به نتایج بهتری دست یافتند. در سال ۱۹۹۱، تاکر۴ و بوش من۵ تحقیقی شبیه به پژوهش اسمیت و موررلیی را درباره تأثیر موسیقی راک اندرول۶ بر مهارتهای ریاضی، کلامی و خواندن داوطلبان انجام دادند. تعدادی از شرکتکنندگان در پژوهش به این موسیقی گوش دادند و عدهای دیگر در سکوت به دادن آزمون پرداختند. از شرکتکنندگان خواسته شد تا به مسائل ریاضی و مطالبی درباره درک مطالب و واژگان پاسخ دهند. نتیجه پژوهش این بود که گوش دادن به موسیقی راک اندرول ضریب تمرکز را پایین میآورد. البته توانایی خواندن دو گروه فرق چندانی با هم نداشت، ولی ریاضیات و معنی واژگان به شکل محسوسی در این دو گروه، متفاوت بود. نتیجه این پژوهش هم نشان داد که موسیقی تحریککننده، تأثیر منفی بر توانایی یادگیری فرد میگذارد. همچنین معلوم شد که در مورد بعضی از دروس و در شرایط روحی خاص، موسیقی بر فرآیند یادگیری و فطری فرد تأثیر چندانی ندارد.
در سال ۲۰۰۱، بان بری۷، ماکن۸، ترمبلی۹ و جونز۱۰ پژوهشهای مشابهی را درباره تأثیر صداهای غیر مرتبط با یکدیگر برفرآیند فطری فرد، انجام دادند و به این نتیجه رسیدند که صداهای نامربوط، تأثیر بسیار منفی بر حافظه، مخصوصاً حافظه کوتاهمدت میگذارد. آنها همچنین متوجه شدند که عنصر اصلی تأثیرگذار بر این تخریب حافظه، نتیجه تغییرات «آکوستیک» در این صداهاست.
نتیجه پژوهشها نشان داد صداهای غیر مرتبط با هم که به صورت تکراری و مستمر شنیده میشوند، چندان تأثیری بر حافظه فرد نمیگذارند.
در وب سایت academictip.org از دانشجویان پرسیده شد که ترجیح میدهند کجا درس بخوانند. اغلب آنها به مکانهایی چون کتابخانه یا اتاقی ساکت که در آن صدایی شنیده نشود، اشاره کردند. برای مثال یکی از دانشجویان گفت دلش میخواهد در اتاق جلسه کالج درس بخواند تا دست هیچ یک از اعضای خانواده، اعضای دانشگاه، دوستان و صدای رادیو و تلویزیون به آنجا نرسد. خیلیها هم کتابخانه ترجیح را میدهند چون از شر صدای تلفن، رادیو و تلویزیون راحت هستند.
اغلب پژوهشهایی که در این زمینه انجام شدهاند، تقریباً به یک نتیجه رسیدهاند. در تحقیقی که به تازگی انجام شده، این مسئله که موسیقی راک معتدل روی «حافظه» تأثیر منفی دارد و موسیقی کلاسیک دارای مثبتترین اثر است، معلوم شده است. البته هنگامی که موسیقی پخش نمیشود، نتیجه کار دانشجو از همه بالاتر است، شاید به این دلیل که موسیقی کلاسیک به خاطر جذابیتش واقعاً حواس شنونده را پرت میکند، در حالی که همه گمان میکنند که این موسیقی به خاطر حالت آرامشبخشی که در انسان ایجاد میکند، قاعدتاً باید تمرکز را هم تقویت کند.
همچنین این طور تصور میشد که بهتر است موسیقی کلاسیک جایگزین سر و صداهای محیط، از جمله جابهجا شدن صندلیها، هیاهوی خیابان و عطسه و سرفه شود، اما نتایج نشان دادند که این صداها آن قدرها حواس فرد امتحاندهنده را پرت نمیکنند.
اسمیت و موریس هم به این نتیجه رسیده بودند که در سکوت محض، تمرکز بیشتری ممکن است و موسیقی، از هر نوعی که باشد، حواس مخاطب خود را پرت میکند.
در این پژوهش معلوم شد که بلندی و کوتاهی صدای موسیقی هم اثر منفی و مثبت دارد، چون دانشجویانی که به بلندگوها نزدیکتر بودند، بیشتر از آنهایی که دور بودند، اشتباه کردند. از آنجا که ذهن هنگامی به نهایت کارآیی خود میرسد که هیچ عاملی آن را منحرف نسازد، بهترین شیوه مطالعه و تمرکز، در محیط کاملاً ساکت است. دلیل آن هم روشن است. سلسله اعصاب در یک لحظه خاص بیش از یک داده اطلاعاتی را پردازش نمیکند، در نتیجه بهتر است که این اطلاعات به طور همزمان به او سپرده نشوند و توالی اطلاعات مراعات گردد، از همین رو حل یک مسئله ریاضی و گوش دادن همزمان به موسیقی، کارآیی ذهنی را کم میکند.
سید عماد توحیدی
۱.Warnock
۲.Smith
۳.Morris
۴.Tucker
۵.Bushman
۶.Rock & Roll
۷.Banbury
۸.Macken
۹.Tremblay
۱۰.Jones
۱.Warnock
۲.Smith
۳.Morris
۴.Tucker
۵.Bushman
۶.Rock & Roll
۷.Banbury
۸.Macken
۹.Tremblay
۱۰.Jones
منبع : سورۀ مهر
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست