پنجشنبه, ۲۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 13 February, 2025
مجله ویستا

اسلام و تشکیل حکومت‏


اسلام و تشکیل حکومت‏
▪ آیا پیامبر گرامی اسلام، از سوی خداوند، دارای ولایت سیاسی و موظف به تشكیل حكومت بود؟
از نظر شواهد و مدارك مسلم تاریخی، قبل از ظهور اسلام، در حجاز، حكومت و دولتی وجود نداشت و نظم سیاسی خاصی بر زندگی اعراب بدوی، حاكم نبود.۱ پس از ظهور اسلام در مكه و هجرت پیامبر اكرم صلی‏الله‏علیه‏وآله به مدینه، آن حضرت برای اولین بار، ساكنان آن دیار را تحت فرمان یك دولت مركزی در آورد و نظام قبیلگی حاكم بر آنان را به نظم سیاسی و اجتماعی نوینی مبدل ساخت و علاوه بر آموزش و تربیت، شخصاً سرپرستی و رهبری جامعه اسلامی را بر عهده گرفت و به اداره نظام اجتماعی مسلمانان در بخش‏های مختلف قضایی، فرهنگی، سیاسی، نظامی و اقتصادی پرداخت.۲ این مسئله، از نظر آیات قرآن و شواهد تاریخی، به گونه‏ای واضح و آشكار است كه حتی شرق شناسان غیرمسلمان نیز بدان تصریح كرده‏اند. دانشمند ایتالیایی، فل لینو، در این باره می‏نویسد: «حضرت محمد صلی‏الله‏علیه‏وآله، در یك زمان، دین و دولت را پایه‏گذاری كرد و گستره این دو، در دوران زندگی‏اش، همسان بود».۳ به عقیده ستروتمان، «اسلام، پدیده‏ای دینی و سیاسی است؛ زیرا بنیان‏گذار آن، علاوه بر نبوت، حكومت را نیز در دست داشت و به شیوه حكومت‏داری، كاملاً آگاه بود».۴
با وجود این، در سده اخیر، برخی نویسندگان، تحت تأثیر آموزه‏های سكولاریسم و جدایی دین از سیاست، الهی بودن حكومت پیامبر اكرم صلی‏الله‏علیه‏وآله را مورد تشكیك قرار داده، با بشری دانستن آن، ادعا كردند كه پیامبر اكرم صلی‏الله‏علیه‏وآله، شأن ولایت و زعامت سیاسی را نداشته، از سوی خداوند، مأمور به تشكیل حكومت نبوده است. و اگر آن حضرت در زمان خویش، اقدام به تشكیل حكومت كرد، بنابر نیاز جامعه بود؛ نه تكلیفی الهی و دینی!
در پاسخ به این شبهه، لازم است كه منطق قرآن درباره نقش پیامبر اكرم صلی‏الله‏علیه‏وآله در دولت اسلامی، مورد بررسی و تحلیل قرار بگیرد.
الف) رهبری سیاسی پیامبر
قرآن كریم، پیامبر اكرم صلی‏الله‏علیه‏وآله را به عنوان فردی كه برای دخالت در زندگی مردم، اولی و دارای ولایت است، معرفی می‏كند: النَّبِیُّ اَوْلی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ».۵ قرآن پژوهان و مفسران، تصریح كرده‏اند كه این اولویت، اختصاص به مسائل دینی ندارد و همه امور دینی و دنیایی آنان را در بر می‏گیرد.۶ مؤید این تفسیر، چند دلیل زیر است:
۱) قرآن؛ اطلاق آیه بالا، اولویت و ولایت پیامبر را به عرصه خاصی محدود نكرده است و در نتیجه، همه حوزه‏های ولایت‏پذیر را - كه در رأس آنها حوزه رهبری سیاسی و اجتماعی است - شامل می‏شود و به استناد آن، پیامبر از سوی خداوند، ولایت همه جانبه بر مردم پیدا می‏كند.
۲) روایات؛ امام باقر علیه‏السلام فرمود: «این آیه، درباره رهبری و فرماندهی نازل شده است».۷
۳) شأن نزول؛ وقتی پیامبر اكرم صلی‏الله‏علیه‏وآله قصد جنگ كرد و مردم را به خروج فرمان داد، برخی نزد آن حضرت آمدند تا برای بستگان خویش اذن بگیرند و آن‏گاه، این آیه نازل شد. از این مسئله، روشن می‏شود كه فرمان‏های اجتماعی پیامبر صلی‏الله‏علیه‏وآله، متكی به ولایت الهی و دینی است؛ نه مبتنی بر خاستگاه بشری.۸
در آیه دیگری، چنین آمده است: «سرپرست و ولی شما، تنها خدا و پیامبر اوست و كسانی كه ایمان آورده‏اند؛ همان كسانی كه نماز به پا می‏دارند و در حال ركوع، زكات می‏دهند».۹
بنابراین، از نگاه قرآن، خداوند، پیامبر را نسبت به دیگران اولویت بخشیده، ولایت داده است. از این رو، ولایت آن حضرت، تابع ولایت خداوند و در طول آن است؛ نه امری زمینی و بشری.
علامه طباطبایی درباره ولایت آن حضرت می‏نویسد: «رسول خدا، بر همه شئون امت اسلامی، جهت سوق دادن آنان به سوی خدا و نیز برای حكمرانی و فرمانروایی بر آنها و قضاوت در میانشان، ولایت دارد. البته این ولایت، در طول ولایت خداوند و ناشی از تفویض الهی است».۱۰
با توجه به مجموع آیات قرآن، می‏توان فهمید كه حضرت رسول، در آن واحد، دارای سه شأن بوده است:۱۱
۱) امامت، پیشوایی و مرجعیت دینی.۱۲
۲) ولایت قضایی.۱۳
۳) ولایت سیاسی و اجتماعی.۱۴
ب) مسئولیت‏های اجتماعی پیامبر
هر یك از شئون سه گانه پیامبر صلی‏الله‏علیه‏وآله مسئولیت‏های‏خاصی را بر عهده آن حضرت نهاده بود. آیات زیر، نمونه‏هایی از مأموریت‏های الهی آن حضرت، درباره رهبری جامعه و اداره امت است:
۱) «پس اگر در جنگ، بر آنان دست یافتی، با [عقوبت ]آنان، كسانی را كه از پی ایشانند، تار و مار كن؛ باشد كه عبرت گیرند».۱۵
این آیه، از یك سو بیان‏گر سیاستی است كه امت اسلامی در برابر دشمنان متجاوز و پیمان‏شكن، باید اتخاذ كند و از سوی دیگر، بیان‏گر آن است كه مسئولیت برنامه‏ریزی، آماده‏سازی مقدمات و عینیت بخشیدن به این سیاست، بر عهده پیامبر صلی‏الله‏علیه‏وآله است.
۲) «و اگر یكی از مشركان از تو پناه خواست، پناهش ده تا كلام خدا را بشنود؛ سپس او را به مكان امنش برسان».۱۶
به استناد این آیه، پیامبر صلی‏الله‏علیه‏وآله موظف است كه برای محافظت از مشركانی كه برای شنیدن كلام خدا می‏آیند، اقدام كند و امنیت و آزادی آنان را تأمین كند.۱۷
۳) «ای پیامبر! مؤمنان را به جهاد برانگیز».۱۸
۴) «ای پیامبر! با كافران و منافقان، جهاد كن و بر آنان سخت بگیر».۱۹
در این‏جا، وظیفه فرماندهی و سازماندهی مسلمانان برای جهاد، بر دوش پیامبر اكرم صلی‏الله‏علیه‏وآله نهاده شده است.
۵) «از اموال آنان، صدقه‏ای بگیر».۲۰
بر اساس این آیه، پیامبر صلی‏الله‏علیه‏وآله، مأمور گرفتن زكات از مسلمانان بود.
بنابراین، از دیدگاه قرآن، پیامبر صلی‏الله‏علیه‏وآله، نه تنها مأمور تشكیل حكومت بود، بلكه مسئولیت‏های اجتماعی متعددی را نیز از سوی خداوند، بر عهده داشت و بر این اساس، اقدام به تشكیل حكومت كرد.
ج) اختیارات مالی پیامبر
اختیارات مالی پیامبر صلی‏الله‏علیه‏وآله، نشان دهنده موقعیت او در زعامت و رهبری جامعه و نقش وی در دولت اسلامی است. آیات زیر، بیان‏گر این موضوع است:
۱) «و بدانید كه هر چه به شما غنیمت (سود) رسد، یك پنجم آن برای خدا و رسول و از آن خویشاوندان [او]، یتیمان و در راه ماندگان است».۲۱
۲) «چون امت از تو حكم انفال را سؤال كنند، جواب ده كه انفال، مخصوص خدا و رسول است».۲۲
۳) «و آن چه كه خدا از اموال ساكنان آن قریه‏ها عاید پیامبرش گردانید، خدا و از آن پیامبر [او ]و متعلق به خویشاوندان نزدیك [او]، یتیمان، بینوایان و در راه‏ماندگان است تا میان توان‏گران شما دست به دست نگردد».۲۳
با كمترین آشنایی با منطق قرآن و فقه اسلامی، می‏توان فهمید كه این بودجه فراوان، به عنوان منبع هزینه زندگی شخص پیامبر صلی‏الله‏علیه‏وآله یا منبع هزینه تبلیغ احكام از سوی آن حضرت نیست؛ بلكه نوعی تأمین اجتماعی و بودجه دولتی است. امام حسن عسكری علیه‏السلام می‏فرماید: «خداوند، با سپردن نیمی از خمس به پیامبر صلی‏الله‏علیه‏وآله، تربیت یتیمان، برآوردن نیازهای مسلمانان، پرداخت بدهكاری آنان و تأمین هزینه حج و جهاد را از او خواسته است».۲۴
د) مسئولیت مسلمانان در برابر پیامبر
بررسی آیات متعدد قرآن، حكایت از آن دارد كه در بینش قرآنی، پیامبر اسلام صلی‏الله‏علیه‏وآله صرفاً در جایگاه مسئله‏گویی و بیان احكام قرار ندارد و حوزه نفوذ و دخالت او، به ابلاغ وحی، محدود نمی‏شود و مسلمانان نیز نباید فقط برای فراگیری احكام، آن حضرت را مرجع خود بدانند؛ بلكه آنان موظفند در عرصه مسائل اجتماعی، از خط مشی و سیاست ترسیم شده از سوی رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏وآله، پیروی كنند و در برابر امر و فرمان او، گردن نهند. بعضی از این آیات، عبارتند از:
۱) «ای كسانی كه ایمان آورده‏اید! خدا را اطاعت كنید و از پیامبر، اطاعت نمایید».۲۵
علامه طباطبایی می‏نویسد: «بر اساس این آیه، اطاعت از پیامبر صلی‏الله‏علیه‏وآله، در مورد دستوراتی كه برای اداره جامعه اسلامی و از موضع ولایت و حكومت صادر می‏كند، لازم است».۲۶ بنابراین، لزوم اطاعت از پیامبر صلی‏الله‏علیه‏وآله، مبّین الهی بودن حكومت آن حضرت است؛ وگرنه نیازی به تأكید خداوند، بر اطاعت از پیامبر صلی‏الله‏علیه‏وآله و قرار دادن این اطاعت، در زمره وظایف دینی نبود.
۲) «و چون خبری از ایمنی یا وحشت به آنان برسد، انتشارش دهند و اگر آن را به پیامبر و اولیای امر خود ارجاع دهند، از ریشه‏های مسائل، آگاه خواهند شد».۲۷
قرآن، مسلمانان را موظف می‏داند كه اطلاعات و اخبار خود را - به ویژه در شرایط حساس جنگ - قبل از انتشار در بین مردم، به پیامبر اكرم صلی‏الله‏علیه‏وآله ارائه دهند. این آیه نیز صراحت دارد كه پیامبر اكرم صلی‏الله‏علیه‏وآله، صرفاً ابلاغ كننده احكام الهی نیست؛ بلكه علاوه بر بیان احكام، مسئولیت كارشناسی و تحلیل موضوعات، حوادث و رخدادهای سیاسی- اجتماعی را نیز بر عهده دارد و همان گونه كه مسلمانان برای آموزش احكام، به آن حضرت مراجعه می‏كنند، برای آگاهی از تحلیل صحیح مسائل جاری جامعه نیز باید به او مراجعه كنند و از انجام هر عمل خودسرانه‏ای پرهیز كنند.
۳) قرآن كریم از مسلمانان می‏خواهد كه با دخالت رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏وآله در امور اجتماعی و پس از اعلام نظر آن حضرت، تردیدی به خود راه ندهند و همگی اطاعت كنند:
«هیچ مرد و زن مؤمنی را در كاری كه خدا و رسول او حكم كنند، اراده و اختیاری نیست [كه رأی خلافی اظهار نمایند ]و هر كس نافرمانی خدا و رسولش كند، قطعاً دچار گمراهی‏آشكار گردیده است».۲۸
در این آیه، مقصود از قضای پیامبر، دخالت آن حضرت در شئون گوناگون زندگی مردم و مسائل مختلف حكومت است. گر چه این مسائل، امور خود مردم است و آنان خود حق مشاركت و دخالت دارند، ولی وقتی در همین مسائل، پیامبر خدا - به عنوان رهبر حكومت اسلامی - دخالت كند، جایی برای دخالت دیگران باقی نمی‏ماند و هیچ كس نباید خود را صاحب اختیار بداند.
۴) قرآن مجید، پذیرش داوری و حكمرانی پیامبر را در مشاجرات، شرط ایمان دانسته است:
«به خدایت سوگند! ایمان نمی‏آورند؛ مگر این‏كه تو را در آن چه بینشان اختلاف‏آمیز است، داور قرار دهند؛ سپس نسبت به آن چه قضاوت كردی، در نفس خود، هیچ اعتراضی نداشته، از جان و دل، تسلیم باشند».۲۹
صراحت این آیه، در ارتباط با شأن قضاوت و داوری پیامبر صلی‏الله‏علیه‏وآله، بسیار صریح است؛ زیرا قرآن مجید، آن را شرط ایمان دانسته است؛ در حالی كه اگر این مسئله، مطلبی بشری و زمینی بود، ارتباط دادن آن به ایمان، معنی نداشت.
۵) «ای كسانی كه ایمان آورده‏اید! در برابر خدا و پیامبرش [در هیچ كاری‏]، پیشی مجویید».۳۰
۶) «اهل مدینه و بادیه نشینان اطرافش، نباید هرگز از فرمان پیامبر، تخلف كنند».۳۱
بنابراین، اگر حكومت پیامبر صلی‏الله‏علیه‏وآله، حكومتی عرفی و غیرالهی بود، دیگر نیازی نبود كه خداوند، مسلمانان را موظف به اطاعت از آن حضرت، در امور اجتماعی خویش كند؛ بلكه مردم، بر اساس خواست خود، در این زمینه تصمیم می‏گرفتند.
۱. ر.ك: محمد جواد باهنر و اكبر هاشمی رفسنجانی، جهان در عصر بعثت؛ سیره رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏وآله، ص ۷۳-۱۰۰؛ گوستاو لوبون، تاریخ تمدن اسلام و عرب، ص ۹۶.
۲. محمد سروش، دین و دولت در اندیشه اسلامی، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه، ص ۱۹۲.
۳. محمد یوسف موسی، نظام الحكم فی الاسلام، ص ۱۴.
۴. همان.
۵. احزاب، آیه ۶.
۶. ر.ك : تفسیر ابوالفتوح رازی، ج ۱۵، ص ۴۶ و ۳۴۷؛ شیخ طوسی، تبیان، ج ۸، ص ۳۱۷؛ زمخشری، كشاف، ج ۳، ص ۵۲۳؛ محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج ۱۶، ص ۲۷۶.
۷. مجمع البحرین، ص ۹۲.
۸. ر.ك: طبرسی، مجمع البیان، ج ۴، ص ۳۳۸.
۹. مائده، آیه ۵۵.
۱۰. المیزان، ج ۶، ص ۱۴.
۱۱. ر.ك: مرتضی مطهری، امامت و رهبری و ولاءها و ولایت‏ها؛ مهدی‏معین‏زاده، وجه انسان‏مدار، رویكرد شیعی؛ مجله نقد و نظر، سال هفتم، ش ۲۷ و ۲۸، ص ۴۴۶-۴۷۱.
۱۲. حشر، آیه ۷.
۱۳. نساء، آیه ۶۵.
۱۴. مائده، آیه ۵۵؛ احزاب، آیه ۶.
۱۵. انفال، آیه ۵۷.
۱۶. توبه، آیه ۶.
۱۷. المیزان، ج ۹، ص ۱۵۵ و ۱۵۶.
۱۸. انفال، آیه ۶۵.
۱۹. توبه، آیه ۷۳.
۲۰. همان، آیه ۱۰۳.
۲۱. انفال، آیه ۴۱.
۲۲. همان، آیه ۱.
۲۳. حشر، آیه ۷.
۲۴. مجلسی، بحارالانوار، ج ۹۶، ص ۱۹۸.
۲۵. محمد، آیه ۳۳.
۲۶. المیزان، ج ۱۸، ص ۲۴۸.
۲۷. نساء، آیه ۸۳.
۲۸. احزاب، آیه ۳۶.
۲۹. نساء، آیه ۶۵.
۳۰. حجرات، آیه ۱.
۳۱. توبه، آیه ۱۲۰.
منبع : نشریه الکترونیکی پرسمان