شنبه, ۱۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 1 February, 2025
مجله ویستا
سالروز یک ازدواج به یادماندنی
پیوندی که در آن نه از شرط و شروطهای بیاساس خبری بود و نه از خرج تراشیهای بیمورد و سنگاندازی. تنها پایه و اساسی الهی داشت و از این رو بود که بر محور این ازدواج خانوادهای شکل گرفت که تاثیرات شگرفی بر زندگی بشری داشت.
فاطمه زهرا (س) دختر پیغمبر اکرم و از دوشیزگان ممتاز عصر خویش بود. پدر و مادرش از اصیلترین و شریفترین خانوادههای قریش بودند. از حیث جمال ظاهری و کمالات معنوی و اخلاقی از پدر و مادر شریفش ارث میبرد و به عالیترین کمالات انسانی آراسته بود. از طرفی شخصیت و عظمت پیامبر اکرم روز به روز در انظار مردم بالا میرفت و قدرت و شوکت او زیادتر میشد به همین علت دخترش زهرا(س) همواره مورد توجه بزرگان قریش و رجال با شخصیت و ثروتمند قرار داشت هر از چندگاه از او خواستگاری میکردند اما پیامبر با خواستگاران طوری رفتار میکرد که میپنداشتند مورد غضب پیامبر قرار گرفتهاند.
● پیشنهاد به علی(ع)
کسی که برای امر خیر پیشقدم میشود در ثواب تشکیل یک زندگی مشترک و به قول معروف سر و سامان گرفتن دو جوان سهیم است. در ازدواج این زوج الهی هم افرادی بودند که بانی خیر شدند.یک روز عمر و ابوبکر و سعد بن معاذ و گروهی دیگر که پیامبر تقاضای ازدواج آنها را رد کرده بود در مسجد گرد آمده بودند و از هر دری سخن میگفتند. در این بین سخن از فاطمه به میان آمد. ابوبکر گفت: مدتی است که اعیان و اشراف عرب، فاطمه(س) را خواستگاری میکنند اما پیغمبر اکرم پیشنهاد احدی را نپذیرفته و در جوابشان میفرماید: تعیین همسر فاطمه با خداست.برای همه روشن بود که خدا وپیغمبر، فاطمه را برای علی علیه السلام نگاه داشتهاند. سپس به «عمر» و «سعدبنمعاذ» گفت: حاضرید به اتفاق هم نزد علی برویم و جریان را برایش تشریح کنیم و اگر به ازدواج مایل بود همراهیش کنیم؟ آنها از این پیشنهاد استقبال و او را در این کار تشویق کردند و به جانب آن حضرت شتافتند.
ابوبکر گفت: یا علی تو در تمام کمالات بر سایرین برتری داری. اشراف و بزرگان قریش برای خواستگاری فاطمه(س) آمدهاند ولی پیغمبر(ص) دست رد به سینه همه زده و تعیین همسر فاطمه را به دستور خدا حواله داده است. گمان میکنم خدا و رسول، فاطمه را برای تو گذاشتهاند.
علی(ع) اندکی پیرامون پیشنهاد آنها تأمل و اطراف و جوانب قضیه را به خوبی بررسی کرد: تهیدستی خود و مشاهده گرفتاریهای عمومی از یک طرف و فرارسیدن زمان ازدواج وی از طرف دیگر. او بهخوبی میدانست که اگر همسری چون فاطمه را از دست بدهد دیگر این فرصت قابل جبران نیست.
این پیشنهاد علی را تحت تأثیر قرار داد. دست از کار کشید و به منزل بازگشت. خود را شستوشو داد، عبای تمیزی بر تن کرد و به خدمت رسول اکرم شتافت. علی(ع) داخل منزل شد، سلام داد و در حضور پیغمبر نشست. مدتی هر دو خاموش بودند. بالاخره پیغمبر(ص) سکوت را شکست و فرمود: یا علی گویا برای حاجتی آمدهای که از اظهار آن خجالت میکشی؟
عرض کرد: یا رسول الله پدر و مادرم فدای تو باد، من در خانه شما بزرگ شدم. بهتر از پدر و مادر، در تربیت و تأدیب من کوشیدی و به برکت وجود شما هدایت شدم. یا رسول الله! به خدا سوگند اندوخته دنیا و آخرت من شما هستی. اکنون موقع آن شده که برای خود همسری انتخاب کنم و تشکیل خانواده دهم. اگر صلاح بدانی و دختر خود فاطمه(س) را به عقد من در آوری، سعادت بزرگی نصیب من شده است.
رسول خدا که در انتظار چنین پیشنهادی بود صورتش از سرور و شادمانی بر افروخته شد، فرمود: صبر کن تا از فاطمه اجازه بگیرم.
پیغمبر نزد فاطمه(س) رفت، فرمود: دخترم! علیبن ابیطالب(ع) را بهخوبی میشناسی برای خواستگاری آمده است. آیا اجازه میدهی ترا به عقدش در آورم؟ فاطمه از خجالت سکوت کرد و چیزی نگفت. پیغمبر چون آثار خشنودی را در چهره او دید گفت: الله اکبر و سکوت او را علامت رضایت دانست.
● مقدمات عروسی
رسول اکرم(ص) نزد علی آمد و با لبی خندان گفت: یا علی! آیا برای عروسی چیزی داری؟ پاسخ داد: یا رسول الله پدر و مادرم فدایت، شما از وضع من کاملاً اطلاع دارید. تمام ثروت من عبارت است از یک شمشیر، یک زره و یک شتر.
پیامبر در اینباره بسیار معقول عمل کرد.نه اسیر احساسگرایی شد که تصمیم غیرمنطقی بگیرد و نه شیفته مادیات بود که علی(ع) را با ملاکهای مادی بسنجد.بلکه به علی(ع) فرمود: تو مرد جنگ و جهادی و بدون شمشیر نمیتوانی در راه خدا جهاد کنی، شمشیر از احتیاجات ضروری تو است. شتر نیز از ضروریات زندگی تو محسوب میشود، باید به وسیله آن آبکشی کنی و امور اقتصادی خود و خانوادهات را تأمین کنی و در مسافرت بارت را بر آن حمل کنی، تنها چیزی که میتوانی از آن صرف نظر کنی همان زره است. من هم به تو سخت نمیگیرم و به همان زره اکتفا مینمایم. یا علی آیا اکنون بشارتی به تو بدهم و رازی را برایت آشکار بسازم؟
عرض کرد: آری یا رسول الله، پدر و مادرم فدایت، شما همیشه نیکخوی و خوش زبان بودهاید.
فرمود: پیش از آنکه به نزد من بیایی جبرئیل نازل شد و گفت: یا محمد! خدا ترا از بین مخلوقاتش برگزیده و به رسالت انتخاب کرد. علی(ع) را برگزید و برادر و وزیر تو قرار داد. باید دخترت فاطمه را به ازدواج او درآوری. مجلس جشن ازدواج آنان در عالم بالا و در حضور فرشتگان برگزار شده است. خدا فرزندان پاک، نجیب، طیب، طاهر و نیکو به آنان عطا خواهد نمود یا علی هنوز جبرئیل بالا نرفته بود که تو در منزل را زدی.
● خطبه عقد و مذاکره عروسی
پیغمبر صلیالله علیهوآله فرمود: یا علی تو زودتر به مسجد برو و من نیز از عقب تو میآیم، تا در حضور مردم مراسم عقد را برگزار کنیم و خطبه بخوانیم.
علی(ع) مسرور و خوشحال به جانب مسجد حرکت کرد. پیغمبر(ص) در حالی که صورتش از سرور و شادمانی میدرخشید به مسجد رفت و به بلال فرمود: مهاجر و انصار را در مسجد جمع کن. هنگامی که مردم جمع شدند، بر فراز منبر رفت و پس از حمد و ثنای فرمود: ای مردم آگاه باشید که جبرئیل بر من نازل شد و از جانب خدا پیام آورد که مراسم عقد ازدواج علی(ع) و فاطمه (س) در عالم بالا و در حضور فرشتگان برگزار شده و دستور داده که در زمین نیز آن مراسم را انجام دهم و شما را بر آن گواه بگیرم.
مسلمانان به پیغمبر(ص) عرض کردند: یا رسول الله! فاطمه را با علی کابین بستهای؟
رسول خدا پاسخ داد: آری. پس تمام حضار دست به دعا برداشته گفتند: خدا این ازدواج را بر شما مبارک گرداند و در میانتان دوستی و محبت افکند.
علی علیهالسلام میفرماید: حدود یک ماه طول کشید و من خجالت میکشیدم با پیغمبر درباره فاطمه صحبت کنم.روزی برادرم عقیل پیش من آمد و گفت: برادر جان! من از ازدواج تو بسیارمسرور هستم. چرا از رسول خدا(ص) خواهش نمیکنی که فاطمه را به خانه ات بفرستد تا بهوسیله عروسی شما، چشم ما روشن گردد؟ پاسخ دادم: خیلی میل دارم عروسی کنم اما از رسول خدا خجالت میکشم. عقیل گفت: تو را به خدا سوگند! هم اکنون با من بیا تا خدمت پیغمبر(ص) برویم.
علی با برادرش عقیل به منزل رسول خدا رفتند. در بین راه به «ام ایمن» برخورد کرده جریان را برایش گفتند. ام ایمن گفت: اجازه بدهید من با رسول خدا در این باره مذاکره کنم.
ام سلمه و سایر زنان از قضیه خبردار شدند و خدمت پیغمبر صلی الله علیه و آله رفتند.
عرض کردند: یا رسول الله! برادر و پسر عموی شما میل دارد همسرش را به منزل ببرد.
فرمود: پس چرا خودش در این باره صحبتی نمیکند؟ عرض کرد: از کمرویی اوست.
پیغمبر(ص) به ام ایمن فرمود: علی را نزد من حاضر کن.
وقتی علی(ع) خدمت پیغمبر مشرف شد فرمود: یا علی! آیا میل داری همسرت را به منزل ببری.
عرض کرد: آری یا رسول الله.
فرمود: خدا مبارک کند، همین امشب یا فردا شب وسایل عروسی را فراهم میکنم.
سپس به همسرانش فرمود: اتاقی را برای فاطمه فرش کنید تا مراسم عروسی را برگزار کنیم.مراسم ازدواج برترین بندگان خداوند در روز اول یا ششم ذی الحجه سال دوم یا سوم هجری انجام گرفت.ازدواجی که نمونه کامل یک ازدواج موفق است و در آن هم بندگان خدا به آرامش و سعادت رسیدهاند و هم در جلب رضایت پروردگار موفق بودهاند، چراکه سنت رسول او را به نیکی بهجا آوردهاند : یک زندگی ساده اما کامل، یک جشن زیبا اما کم خرج و یک انتخاب درست و آگاهانه.
آرزو پرتو
منبع : روزنامه تهران امروز
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست