جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


طلاق، واقعه ای ویرانگر


طلاق، واقعه ای ویرانگر
● آسیب‌شناسی عوارض روانی و اجتماعی جدایی زوجین
كارشناسان همواره از خانواده بعنوان یك نهاد اجتماعی مهم و تاثیرگذار یاد كرده اند لذا از هم پاشیدگی آن اثرات منفی و غیرقابل جبرانی بر جای می گذارد و شاید به نوعی مرگ تدریجی یك جامعه را رقم می زند.
بر همین اساس و از آن جا كه با آغاز زندگی مشترك به شكل جدی شاهد برخورد و یا همنشینی اندیشه ها و روش ها میان زوجین با فرهنگ های نه چندان شبیه به هم مواجه خواهیم بود تاكید می كنند كه اگر با آگاهی كامل و آموزش های لازم این دوره طی شود كاهش قابل ملاحظه آمار طلاق و تنش های میان زوجین را شاهد خواهیم بود.
سالهای اولیه زندگی مشترك زوجین جوان همواره به دلیل این همنشینی ها و از سوی دیگر تفاوت موجود میان فرهنگ ها و ارزش های هر یك از زوجین شاید دوران بحران زندگی زناشویی باشد به گونه ای كه كارشناسان اعلام كرده اند۸۰ درصد مشكلات زوجین در دو سال اول زندگی مشترك رخ می دهد از این رو با وجود چنین شرایطی اهمیت آموزش پیش از ازدواج جوانان جهت پذیرش این تفاوت ها و مسوولیت های زندگی بیش از پیش نمایان می شود.
در این زمینه برخی از كارشناسان با اشاره به تبعات مخرب طلاق بیان كرده اند كه تخریب های روانی ناشی از طلاق بیش از تخریب های ناشی از زمین لرزه و آسیبهای روحی - روانی آن و ماندگارتر و بسیار سنگین تر از آسیبهای روحی فوت نزدیكان است در چنین شرایطی همواره مظلوم ترین افراد بیشترین قربانی این خواسته والدین می شوند و كودكان قطعا اولین قربانی این اتفاق هستند.
نتایج تحقیقات نشان می دهد توجه به سلامت روانی كودكان در سالهای پیش از طلاق یعنی زمانی كه بیشترین تنش ها وجود دارد اهمیت زیادی در جلوگیری از عوارض روحی درازمدت در كودكان خواهد داشت.
در یك تحقیق نشان داده شد كه كودكان زیر۶ سال ترس از بی پناهی، كج خلقی ها و مشكلات شب ادراری دارند كودكان ۷ و۸ ساله غم و غصه و احساس تنهایی خود را بیان می كنند و كودكان ۹ و۱۰ ساله واقعیت طلاق را بیشتر درك می كنند اما با پدر و مادر یا یكی از آن دو عناد و خصومت دارند و از مشكلات جسمی مانند دل درد و سردرد گله دارند. تمام كودكان پس از جدایی والدین (به خصوص سال های اولیه) به نوعی لجبازتر، عصبانی و تا حدی غیرقابل تحمل می شوند وضعیت تحصیلی آنها افت می كند و ممكن است بیشتر بیمار شوند.
از سوی دیگر فرزندان طلاق حتی اگر پدر یا مادر حضانت آنها را بر عهده بگیرند حسرت زده بوده و دچار آسیب روحی و روانی می شوند كه این امر فرد را در آینده مستعد بسیاری از آسیب های اجتماعی می كند چرا كه فرزندان طلاق نه مهر مادر و نه پدر را حس كرده اند كه به آن عشق بورزند.
مادر نیز پس از طلاق در برابر رشته ای از مشكلات همچون تامین مراقبت از كودك یافتن سرپناهی مناسب و تامین معیشت و دشواری های ناشی از این كه او تنها بزرگسال خانواده است و باید نقش پدر و نقش مادر را یكجا به عهده بگیرد بنابراین مادری كه طلاق گرفته هم از حیث مادری و هم از حیث عاطفی در معرض دشواری است و احتمالا نخواهد توانست از این دو جهت كودك خویش را تامین كند.
در این میان بسیاری از زنان مطلقه، خانه نشین، افسرده و منزوی و دچار عقده های روانی شده و تمایلی به ارتباط با دیگران نخواهند داشت اما در مقابل مردان عكس زنان بوده و خانه گریز می شوند لذا اگر مرد طلاق گرفته خانه گریز شود و فضای جامعه نیز مستعد باشد با توجه به این كه دیگر تعهدی برای وی وجود ندارد خطرات زیادی همچون انحرافات اخلاقی و رشد بیماری های خطرناك مسری همچون ایدز و هپاتیت را در پی خواهد داشت.
بر اساس آمارهای اعلام شده ۱۶ درصد ازدواج های۲۰ سال گذشته منجر به طلاق شده كه در سال۸۴ ركورد طلاق ها طی این۲۰ سال در استان تهران شكسته شد بطوری كه ۱۹ درصد ازدواج ها منجر به طلاق شده است چرا كه در این سال ۱۱۸ هزار و ۵۵۲ واقعه ازدواج و ۲۲ هزار و ۴۹۳ واقعه طلاق در استان تهران رخ داد و به عبارتی سال گذشته روزانه حدود ۸۵ فقره طلاق در استان ثبت شده است.
به همین دلیل است كه لزوم آموزش های پیش از ازدواج به زوجین بسیار مورد تاكید قرار می گیرد و مهمترین آموزش در مرحله عقد تا ازدواج است كه با هدف ایجاد تطابق فكری و فرهنگی و انتقال مفاهیم زوجین به یكدیگر باید انجام شود و در این مرحله آموزش ها برای ایجاد تفاهم بیشتر و درك مفاهیم واقعی از یكدیگر و كشف باور عیوب دختران و پسران از یكدیگر و از بین بردن ایده آل های آنچنانی از طرفین ضروری است.
آموزش بعد از عقد نیز به كاهش توقعات زوجین از یكدیگر اختصاص می یابد و نیز آموزش مسایل بهداشتی در دوران بین عقد و ازدواج برای دختران و پسران از اولویت های برنامه های آموزشی به شمار می رود.
به گفته رضوانی مدیركل امور اجتماعی استانداری تهران، وقوع طلاق قانونی یك تصمیم آنی نیست و فرایندی با مراحل هفت گانه، اختلافات جزئی، تكرار و جدی شدن اختلافات، جدایی یا بی میلی یكی از زوجین، قهرهای طولانی و تكرار آن، خستگی زوجین از قهرها، طلاق عاطفی و طلاق قانونی است.
بنابراین شاید چندان هم دور از واقعیت نباشد كه بگوییم عمده مشكلات طلاق به دلیل نداشتن آگاهی از زندگی زناشویی و مسائل مبتلا به زوجین در زندگی است.
دكتر محمدمهدی خدیوی زند نیز در این زمینه با استناد به تحقیقی تصریح می كند: براساس آمار سازمان بهداشت جهانی بیشتر زوجین جوان به دلیل آگاهی های كمی كه نسبت به یكدیگر دارند در اوایل زندگی دچار مشكلات زیادی می شوند و گاهی اوقات نیز وجود این دسته از مشكلات منجر به طلاق می شود.
وی با بیان این كه دوران نامزدی بهترین زمان برای شناخت همسر است اظهار می كند: البته بیشترین اختلافات نیز در همین زمان رخ می دهد كه می تواند مشكلات زیادی برای زوجین ایجاد كند بنابراین با كوتاه كردن این دوران و دادن آگاهی به خانواده ها می توان از بروز این اختلافات جلوگیری كرد.
خدیوی زند ازدواج را اضطراب زاترین مساله زندگی هر فرد دانسته و بر این باور است كه در انتخاب همسر باید رفتارها را به گونه ای تنظیم كرد كه باعث محدودیت از سوی خانواده و یا جامعه نشود ضمن این كه زوجین باید از همان ابتدا خانواده ها را از تصمیمات خودآگاه كنند.
وی استفاده از اینترنت و چت را از مشكلات جوانان امروز می داند و تصریح می كند: بسیاری از مراجعین به مراكز روان شناسی به آشنایی خود با فرد مقابل از طریق اینترنت اشاره می كنند در حالی كه این قبیل آشنایی ها كه با عدم آگاهی كافی طرفین صورت می گیرد باعث بروز مشكلاتی از نظر خانوادگی و یا حتی روحی و روانی در فرد می شود.
منبع : روزنامه جوان