یکشنبه, ۱۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 2 February, 2025
مجله ویستا
مقایسه نظام حقوقی و اخلاقی زن در اسلام
مسائل پیرامون زن از زوایای گوناگون قابل تأمّل و بررسی است. این بررسی میتواند از نگاه عرفانی، اخلاقی، اجتماعی، خانوادگی، و روان شناختی باشد، لکن ارزیابی جامع زمانی است که همه ویژگیهای انسانی او را در نظر بگیرد. به نظر میرسد نگاه قرآنی از چنین جامعیتی برخوردار باشد; زیرا از سوی کسی صادر شده است که با همه ویژگیهای انسان آشنایی داشته و بهتر از دیگران او را به سوی کمال واقعی اش رهنمون میسازد.
شبهات متعدّدی که امروزه بر مبانی اسلام وارد میشود، بیشتر از ناحیه ضعف شناخت و نگرشهای ناقص صورت میگیرد و برای رفع و دفع این شبهات، باید از جامعیت قرآن و مکتب اهل بیت(علیهم السلام) مدد جست. برای مثال، اشکالات فمینیستی بر مکتب اسلام بیشتر به خاطر این است که فقط از منظر حقوق غربی و لیبرالی به آن نگاه میشود; نگاهی که مبتنی بر سود، سرمایه و استعمار و بهره جنسی بیشتر است;۱ یعنی ارزشهای حاکم بر آن کاملا مادی بوده و همواره از طریق رسانه ها آن را بر همه تحمیل مینماید. در حالی که مکتب اسلام با یک نگاه همه جانبه، تأملّات دقیق ارزشی، اخلاقی، حقوقی و انسانی را در مورد زنان اعمال میکند.
البته فرهنگ سازان کشور ما هم با دامن زدن به مسائل حقوقی، توجه کمتری به مسائل اخلاقی پیرامون زنان مینمایند; یعنی در تحقیقات و مناظرات و سخنرانیهای خود، این مسائل را فقط از منظر حقوق اسلامی مورد بررسی قرار میدهند، حال آنکه پرداختن به مسائل حقوقی زنان بدون توجّه به ابعاد اخلاقی و اجتماعی آن، امری معیوب خواهد بود. نپرداختن به مسائل خانواده و سخن گفتن از حقوق منهای اخلاق از جمله این موارد میباشد. چه بسا همین تحلیل نارسا و تک بعدی، موجب دامن زدن به مسائل اجتماعی زنان، بخصوص مسئله طلاق گردد. این اشکال میتواند در زمینه ورزش و اشتغال هم وجود داشته باشد. همین نگرشهای تک بعدی است که کشور ما را به سوی جامعه سکولار و تفکّر فمینیستی پیش برده است.۲
از این رو، یکی از رسالتهای مهم کارشناسان، نوشتن مقالات متعدّد، تحلیل و تطبیق درست اخلاق بر مسائل زنان و نقش آن در هدایت و حمایت از جامعه زنان میباشد; چیزی که این نوشتار به قدر توان خود در پی آن است.
● معرفی بهترین الگو :
معرّفی و بررسی یک الگو برای تبیین نظام اخلاقی و حقوقی زن ضروری به نظر میرسد و برای این کار حضرت زهرا(علیها السلام)بهترین نمونه تاریخ است. رفتار پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و حضرت علی(علیه السلام) با حضرت زهرا(علیها السلام)می تواند نمایانگر مسیر تکامل و تعالی قرار گیرد. اگرچه شناخت مکتب علوی و مبانی آن (که میتواند افرادی همچون امامان معصوم(علیهم السلام)را پرورش دهد) بسیار مهم تر از شناخت خود افراد است۳ امّا به خاطر جایگاه ویژه الگو در تربیت و هدایت انسان ها، معرّفی آن از اهمیّت ویژهای برخوردار است. حضرت صدّیقه طاهره(علیها السلام)بهترین الگو برای زنان جهان است که درباره او کمتر سخن گفته شده. زنی که طبق روایات، ۷۵ تا ۹۵ روز آخر عمرش با مراودههای بین او و جبرئیل سپری گردید; فرشته وحی تمام مسائل و مصائب ذرّیّه فاطمه زهرا(علیها السلام) را به وی رساند و کاتب وحی، حضرت امیر(علیه السلام)آن را نوشت.۴
● تعریف اخلاق :
منظور از اخلاق در اینجا توجّه عاطفی و وجدانی به دیگران است. این معنا مورد تأکید آیات و روایات نیز میباشد; یعنی اسلام در روابط انسان ها، به دنبال تأثیرات نفسانی و کمالات معنوی است.۵ از این رو، بر هر انسانی لازم است تا در برخورد با دیگران، بخصوص زنان، به دنبال شناخت وظیفه الهی و انجام آن باشد. در چنین تعاملی، نه تنها فرد مقابل تحقیر نمی شود، بلکه طرفین همواره به وظایف خود میاندیشند تا علاوه بر حفظ کرامت دیگران، موجب ارتقای معنوی یکدیگر نیز بشوند.
● مرز اخلاق و حقوق :
مسائل حقوقی در بسیاری از موارد با اخلاق ارتباط نزدیک پیدا میکند; چرا که این مسائل هم جنبه اخلاقی و هم حقوقی دارند و به نظر میرسد که دایره اخلاق اسلامی همه مسائل حقوقی زنان را در بر میگیرد. یعنی این مسائل ممکن است، علاوه بر مجاز و ممنوع بودن، با خوب و بد بودن هم ارزش گذاری شوند که در واقع، ضمانت اجرایی اولی با دولت میباشد و دومی توسط وجدان و عقل صورت میگیرد; چه اینکه دایره اخلاق میتواند تمام احکام و فرامین دینی را شامل شود.۶
● تفاوت احکام حقوقی و اخلاقی :
احکام حقوقی تفاوت هایی با احکام اخلاقی دارند. در ذیل به برخی از این تفاوت ها اشاره میگردد:
۱) احکام حقوقی فقط برای تنظیم روابط اجتماعی هستند، در حالی که هدف اخلاق اسلامی فوق هدف حقوقی بوده و منحصر به اهداف دنیوی نمی شود.
۲) احکام حقوقی ضمانت اجرایی دولتی دارند، امّا ضمانت اجرایی احکام اخلاقی وجدانی است.
۳) در احکام اخلاقی تأثیرات نفسانی و کمالات معنوی دنبال میشود، حال آنکه حقوق برای رعایت حال جمع، جامعه و دیگران است.
۴) ارزش احکام اخلاقی به نیّت فاعل مختار بستگی دارد، امّا در احکام حقوقی نیّت تأثیری نداشته و ظاهر افعال مدّنظر است.۷
۵) قواعد حقوقی تکالیفی الزام آور میباشند، اما در قلمرو اخلاق تکالیف الزامی و استحبابی وجود دارد.۸
● اصالت حقوق یا اخلاق؟
برای حلّ این مسئله بهتر است ماهیت زن مورد مطالعه قرار گیرد. این بررسی میتواند از دیدگاه مکاتب گوناگون باشد، لکن موضوع مورد بحث ایجاب مینماید تا با کمک قرآن و حدیث به حلّ آن پرداخته شود.
اگرچه مکاتب سکولار سعی کرده اند قلمرو مسائل دینی و اعتقادی را از مسائل حقوقی و اخلاقی جدا کنند تا نغمه جدایی دین از شئون دنیوی را سر دهند، اما مکتب اسلام چنین تفکیکی را نپذیرفته و حوزههای ارتباطی انسان را جدای از هم نمی داند; یعنی ارتباط انسان با خدا، خود و دیگران جدای از هم نیستند.۹
آیات و روایات مجموعه عظیم و سرشاری از احکام حقوقی و اخلاقی موجود میباشند و در کنار فرامین فقهی ریشه در معارف دینی دارند که جدای از هم نیستند.۱۰
بعضی از اندیشمندان اسلامی تفاوت احکام حقوقی میان مرد و زن را به معنای برتری مرد بر زن گرفته اند. چه بسا این نگرش جامع نبوده و با یک نگاه تک بعدی به مسائل زنان به دست آمده باشد. در کل، نگرش سطحی به مسائل دینی نظرات ناصوابی را به دنبال دارد که این نگرش نیز از آن مستثنا نمی باشد. البته در اطراف این موضوع، تحلیلهای نادرست متعددی وجود دارد که بررسی بعضی از آن ها ضروری به نظر میرسد.
● اوج گرایی و تکامل مرد و زن
در تفکّر قرآنی، زن پا به پای مرد تکامل پذیر و اوج گراست و در پرتو شناخت و عمل میتواند به چکاد تعالی انسانی دست یابد. از این رو، خداوند در قرآن کریم میفرماید: (إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِینَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِینَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِینَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِینَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِینَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِینَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَ الذَّاکِرِینَ اللَّهَ کَثِیراً وَالذَّاکِرَاتِ أَعَدَّاللَّهُ لَهُم مَّغْفِرَهًٔ وَ أَجْراً عَظِیماً.) (احزاب: ۳۵)
بدین سان، اشکالاتی که بر نابرابری حقوق زن وارد میشود، مردود میگردد; زیرا قرآن کریم اوصاف زن را در کنار اوصاف مرد برشمرده و استعدادهای آن دو را برای رسیدن به کمال، یکسان دانسته است. قرآن کریم، زن را موجودی با همه ویژگیهای انسانی میداند.۱۱
● مهمترین تفاوت در نگاه ظاهری
عدهای درنگاه ظاهری برای توجیه تفاوت مرد و زن و اثبات نقصان عقلی زن، به هر وسیلهای حتی روایات متوسل شده اند، لکن با یک بررسی مقتضی، ضعف استدلال این گروه آشکار میشود.
وقتی در قرآن از نقصان عقلی زن سخنی به میان نیامده و در روایات، ضعف عقل او یک استدلال جزئی بوده و اگر استدلال کلی باشد به عواطفش ربط داده میشود،۱۲ پس نقصان عقلی مطرح شده را باید در امور دیگر جستوجو کرد; چه اینکه حضرت علی(علیه السلام) میفرمایند: «ایاک و مشاورهٔ النساءالاّ من جربت بکمال عقل»;۱۳ از مشاوره با زنان بپرهیزید، مگر کسی که بلوغ و کمال عقلی او تجربه شده باشد. بنابراین، تفاوتهای مرد و زن، نوعی تناسب است نه نقص و کمال; یعنی این تفاوت ها برای تناسب است تا زندگی مشترکی را برای اهداف عالیه فراهم آورند.۱۴
● قوّت و ضعف عقل در روایات
عقل انسان اگر در معرض آفات نفسانی قرار گیرد دچار ضعف و تغییر میشود. در پارهای از روایات به قوت و ضعف عقل اشاره شده است و زن یا مرد بودن تاثیری در آن ندارد. عجب و خود پسندی،۱۵ هم نشینی با جاهلان،۱۶ زیاده طلبی،۱۷تکبّر و خودبزرگ بینی،۱۸ شهوت رانی و هوس بازی۱۹ از جمله آفات عقل میباشند.
دسته دیگری از روایات، عقل و عاقل را به داشتن سجایای انسانی معرفی نموده اند. مخالفت با هوای نفس، دین داری، و کمال طلبی سجایای انسانی هستند که معرّف قدرت عقل انسان میباشند.۲۰
● منشأ ضعف
با بررسی این دسته از روایات، به نظر میرسد ضعف عقلی زن صرفاً جنبه عارضی داشته باشد، نه اینکه ذاتاً عقل زن ناقص یا ضعیف تر از مرد باشد. از این رو، معلوم میگردد که موانع سیر کمالی زن، نه در ضعف عقلانی او، بلکه ریشه در جنبههای عاطفی و اخلاقی وی دارد. وجود زنان دانشمندی که پا به پای مردان مدارج عقلی و علمی را طی نموده اند، تأییدی بر این مطلب میباشد. برای جبران ضعف عقلی زن، بیشتر باید به جنبههای اخلاقی در مورد زنان توجّه نمود. صرف نگاه عاطفی و احساسی، انسان را دچار زندگی خیالی نموده و از زندگی عقلایی و انسانی دور مینماید، امّا التزام به فرامین اخلاقی به عنوان فقه اکبر، جهت درستی به عواطف داده و زندگی انسان را عقلایی و الهی مینماید.
● معانی عقل
عقل دارای معانی متفاوتی بوده و هر معنا، تحلیل خاص خود را میطلبد. برخی عقل را به معنای هوش و استعداد دانسته اند که از نظر روان شناسی تفاوتی بین دو جنس وجود ندارد. عدّهای کوچک تر بودن نیمه راست مغز زن را به حساب ضعف عقلی وی گذاشته اند. اگر این استدلال درست باشد، پس باید کوچکی نیمه چپ مغز مرد را هم ضعفی برای او محسوب کرد.
برخی دیگر، عقل را به معنای قوه استدلال و منطق میدانند. این تعبیر، چه به معنای عقل منطقی باشد یا عقل فلسفی،۲۱ تفاوتی در اصل تعقّل بین آن دو وجود ندارد ، زیرا :
الف) اگر عقل را به معنای درک کلیات منطقی یا فلسفی بدانیم، به نظر میرسد که تفاوتی بین مرد و زن نباشد، مگر اینکه زنان به علت جزئی نگری در مسائل، علاقه کمتری به این بخش از علوم نشان میدهند.
ب) عواطف زن معمولا بر جنبه عقلانی او غالب است و این حقیقت قدرت عاطفی او را اثبات مینماید و به معنای ضعف عقلی نمی باشد.
ج) عده دیگری که عقل را به معنای عقل اجتماعی دانسته اند و میگویند: عقل اجتماعی مردان قوی تر است; چون دارای مدیریت، سیاست، فکر اقتصادی، علمی، تجربی و ریاضی قوی تری هستند.۲۲ لکن این برتری برای مرد یک فضیلت زاید است و معیار فضل برای او به شمار نمی آید.۲۳
معانی عقل در روایات به گونهای است که از آن ها برای نکوهش و نقصان زن استفاده نمی شود. در بعضی روایات، عقل به معنای «عقال» آمده است; یعنی وسیلهای که با آن نیروی غریزه و امیال را به بند میکشند.۲۴ در معنای دیگری فرموده اند: «العقل ما عبد به الرحمن و اکتسب به الجنان»;۲۵عقل چیزی است که به کمک آن بندگی خدا میسّر میگردد و از راه آن بهشت به دست میآید.
اگر این دو معنا را با علل روایی دیگر نقصان عقل در نظر بگیریم، حدیث نقصان عقل حضرت امیر(علیه السلام) به معنای موجبه جزئیه است که به فرد خاص اشاره دارد۲۶ و اگر هم آن را استدلال کلی بدانیم، چه بسا منظور زنان بی ایمان باشد.۲۷
البته اثبات برتری عقل مرد بر زن کار آسانی نبوده و از مجموع آیات و روایات و علم و تجربه این برتری ثابت نمی شود. گذشته از آن، با تفکیک عقل نظری و عملی، میتوان گفت: اگر عقل نظری در مردان قوی تر باشد، عقل عملی (به معنای وجدان اخلاقی)۲۸ در زنان قوی تر است; زیرا وجدان اخلاقی ناظر بر عواطفواحساسات میباشدواین دودر زنان قوی تر است.
● نتیجه :
در مجموع، میتوان گفت: از طریق تجربه، برهان و روایات، برتری عقل مرد ثابت نمی شود، همان گونه که نقصان ذاتی عقل زن اثبات نمی گردد; یعنی حاصل روایات، تجربه و برهان چنین تفاوتی را اثبات نکرده و استدلال منطقی هم مغالطهای بیش نیست.
برخی با یک استدلال مغالطهای میگویند: در اسلام عقل معیار کمال انسانی است، هر کس عاقل باشد به کمال انسانی نزدیک تر است. بنابراین، مردان به خاطر قوت عقل به خدا نزدیک ترند.
در این استدلال، از اشتراک لفظی و مغالطه استفاده شده و حد وسط تکرار نشده است; چون عقل در صغرا به معنای مهار نمودن عقال هوا و هوس است و با آن بندگی خداوند صورت میگیرد که در روایات به آن اشاره گردیده، اما در کبرای قضیه عقل به معنای عقل اجتماعی است.۲۹
در نهایت، تفاوت عقلی بین مرد و زن از ناحیه عقل ابزاری است; یعنی عقلی که انسان میتواند به کمک آن علوم را فرا گیرد. این برتری هرچند برای مرد یک فضیلت به شمار میآید، اما فضل نیست; زیرا آنچه نزد خدا ارزشمند است و فضل محسوب میشود، عقل ذاتی است که از آن به عقل عملی (به معنای نیّت، اخلاص، اراده، محبّت، و تقوا) تعبیر میشود. پس عقل ذاتی مقرّب درگاه خداست و این حقیقت برای مرد و زن تفاوتی ندارد.۳۰
● رابطه عواطف با اخلاق :
روان شناسی ثابت کرده است که مرد بنده شهوت و زن اسیر محبّت است. از این رو، مرد را شهوت از پای در میآورد و زن در مقام ابراز محبّت اسیر میشود.۳۱ اگرچه مهار هر دو به دست فرامین اخلاقی است، اما یک تفاوت اساسی بین آن ها وجود دارد و آن سرسختی و چموشی شهوت و غریزه است که با استحکام و قهر عقلی اداره میشود. از این رو، پیروزی شهوت در مردان زمانی اتّفاق میافتد که عقلشان تحت الشعاع قرار بگیرد. از سوی دیگر، عواطف زمانی با اخلاق کنترل و هدایت میشود که در لطافت هم سنخ با اخلاق باشد; چه اینکه برای هدایت احساس و عاطفه، تأثیر اخلاق بالاتر از قانون است. از این رو، قانون و مسائل حقوقی زمان هم فقط با کمک قانون حل نمی شود، بلکه در کنار قانون از اخلاق هم استفاده میشود تا روح قانون به نوعی تلطیف گردد.۳۲● ظلم بزرگ بر زنان :
نادیده گرفتن اخلاق در مسائل زنان، ظلم بزرگی بر آنان به شمار میآید که با امور دیگر قابل جبران نیست; چرا که در مسائل اجتماعی هم اخلاق ناظر بر احکام حقوقی است و بدون آن، اجرای احکام حقوقی برای زنان آسیب زا خواهد بود. از این رو، برای هدایت و حمایت از زنان بهتر است اخلاق را مقدّم بر حقوق و در کنار آن اعمال نمایند.
برای مثال، اگر در مسائل خانواده صحبت از حقوق زن به میان آید و در آن کمترین توجّهای به مسائل اخلاقی صورت نگیرد، به جای اجرای عدالت، ظلم مضاعفی را در حق زنان اعمال کرده اند; کاری که امروزه بعضی از حقوق دانان انجام داده و به جای حل مسائل خانواده، آن را تشدید مینمایند; چه اینکه برای جلوگیری از گسترش تفکّر فمینیستی و مهار آسیبهای خانوادگی و اجتماعی آن، باید مسائل اخلاقی را در کنار مسائل حقوقی زنان در نظر بگیرند.
● اشتباه روشن فکران :
برخی میخواهند تفاوت زن و مرد را در استعدادهای جسمی و روانی آنان جستوجو کنند و آن را به اثبات برسانند و برخی دیگر از زبان کلیسا و مذهب گفته اند: «زن همان موجود با گیسوان بلند است که عقل کوتاه دارد.» در مقابل، افرادی نظیر مونتاگو در کتاب زن جنس برتر اصرار دارند تا زن را جنس برتر معرفی کنند و امتیازات مرد را مولود عوامل تاریخی و اجتماعی بشمارند و عوامل طبعی و طبیعی را نادیده بگیرند;۳۳ همان چیزی که امروزه یکی از شعارهای مکاتب فمینیستی به شمار میآید. حال آنکه قانون خلقت با این تفاوت ها، تناسب بیشتری میان مرد و زن برقرار نموده تا برای زندگی مشترک موقعیّتهای خاصّی را فراهم آورند.
● ضرورتهای زندگی انسانی :
عقل و عاطفه دو نیروی ضروری برای زندگی بشری هستند که به انسان هدیه شده اند. خالق هستی به اقتضای شرایط و شرح وظایف زن و مرد، آن دو را حکیمانه بین آن ها تقسیم فرموده که هر یک با تفاوتهای طبیعی موقعیّتهای ویژهای را برای زندگی انسانی فراهم میآورند. برای مثال، در زنان قدرت عاطفه، احساس نیرومندتری را به وجود میآورد، که لازمه زندگی دنیوی است.
به تأکید همه کارشناسان، عاطفه زنان نه تنها نقص جامعه بشری نیست، بلکه یک ضرورت است که در سایه آن موضوع فرزندداری، تربیت و بعد عاطفی خانواده برای تکوین شخصیّت فرزندان و آرامش همسران ضروری میباشد; چه اینکه قدرت عقلانی مرد برای تدبیر زندگی و تکیه گاه زن میباشد. از این رو، عقل و عاطفه با تکیه بر هم سایبانی برای زندگی انسانی فراهم میآورند.۳۴
● نکته قابل توجه :
شبهاتی که در اطراف مسئله زن، بر مکتب اسلام وارد است، به دو بخش عمده شخصیتی و حقوقی قابل تقسیم میباشد. مهمترین اشکالات در بخش شخصیتی، پیرامون مسئله نقص عقل میباشد که مورد توجه قرار گرفته است. امّا در بخش حقوقی، مسئله قصاص بیشترین چالش ها را فراهم آورده است که با بررسی آن، مسائلی از قبیل شهادت زن، دیه، و ارث پاسخ اجمالی خود را دریافت خواهد نمود.
بررسی نظام حقوقی و اخلاقی زن در مسئله قصاص
همان گونه که در باب قصاص آمده است، دیه زن نصف مرد است; یعنی اگر اولیای مقتول (زن) قصد اخذ دیه داشته باشند، باید نصف دیه کامل را بگیرند و اگر بخواهند قصاص کنند باید نصف دیه کامل را به ورثه مرد قاتل بپردازند سپس مرد قاتل را قصاص نمایند.۳۵
این فتوا پنداری را به وجود میآورد که آیا ارزش زن در نظام حقوقی اسلام نصف مرد است؟ در پاسخ میتوان گفت: باید به مجموعه قرآن، حدیث، تفسیر، سیره، تاریخ و فقه در این زمینه نظر افکند و در نهایت، با بررسی علمی در فروع، به گفتوگو در اصول و مبانی فکری اسلام پرداخت.
برای درک این مطلب بهتر است که خاستگاه قوانین و مقرّرات فردی، اجتماعی، سیاسی، کیفری و مدنی اسلام مورد بررسی قرار گیرد. برای این کار، شناخت مبانی و هدف فرامین اسلام از یک سو و شناخت هویت و ارزشهای انسانی از سوی دیگر، ضروری به نظر میرسد. از این رو، پاسخ فردی که فلسفه و مبانی احکام اسلام را پذیرفته است، با پاسخ کسی که آن را قبول ندارد، متفاوت خواهد بود.
● اثر ذاتی یا عوارض خارجی :
بدون تردید، تفاوت هایی در ساختار جسمی و روانی زن و مرد وجود دارد. همین تفاوت ها، موجد وظایف و مزایای اجتماعی متفاوتی برای آن دو گرویده است. چه بسا همین تفاوت ها احکام حقوقی متفاوتی را به دنبال آورده باشد و این امر ارتباطی به ارزش انسانی زن و مرد ندارد; زیرا احکام و مقرّرات متفاوت موضوعه به تمایز ارزشی زن و مرد برنمی گردد و صرفاً ناظر به تفاوتهای طبیعی بین آن دو میباشد. با توجه به ارزشمندی ابعاد معنوی انسان و ارتباط حقوق با زندگی ظاهری و اجتماعی، به نظر میرسد که مسائل حقوقی ناظر بر زندگی دنیوی و ظاهری باشد. البته مبانی و هدف حقوق بحث دیگری است که بی شک به ابعاد معنوی او برمی گردد; یعنی احکام اگر به امور معنوی ارتباط پیدا نکند تأثیری در تکامل شخصیّت معنوی انسان نخواهد داشت.۳۶
البته در نگرش سطحی، ارزش و شخصیّت انسان در فلسفه و ساختارهای مادّی انسان و فرآیندهای آن نهفته است. امّا انسان در نگرش اسلامی، هویت الهی و فرامادّی دارد و ساختار وجودی، امور معنوی و ارزش شخصیّت او در تعالی فکری و اخلاقی نهفته است.
از این رو، اگرچه از لحاظ ارزشی میان زنان و مردان هیچ گونه تفاوتی وجود ندارد و تفاوت احکام و مقرّرات موضوعه، به تمایز ارزشی زن و مرد برنمی گردد، امّا هیچ حکمی بدون دلیل و برهان وضع نشده است. قطعاً رابطه محکمی بین احکام موضوعه با ابعاد معنوی و تعالی انسان وجود دارد که احکام دنیوی را تابع شرایط خاص مینماید; یعنی با توجه به مسیر تعالی انسان و تأثیر در بعد معنوی، بر اساس نوع تأثیر آن در شخصیّت انسانی و حیات مادّی او وضع شده است. پس اصل احکام حقوقی بر این نهاده شده است که موضوع آن چه تأثیری در حیات معنوی و حیات دنیوی او دارد.۳۷
به عنوان مثال، از منظر اسلام حکم بریدن دست دزد با احراز شرایط ده گانه صورت میگیرد. اما همین مکتب برای دزدی در هنگام قحطی و خشک سالی حکم دیگری صادر مینماید. بنابراین، تفاوتهای ظاهری و طبیعی زن و مرد، تفاوتهای حکمی بین آن دو را به دنبال آورده است.۳۸
● دو عنصر مهم در ترسیم حقوق اسلامی :
اصل انسانیت، که حق مشترک بین زن و مرد است، و هویت صنفی زن که مختص به اوست، در تشریع خطوط کلی حقوق مشترک و مختص او نقش مهمی را ایفا میکند. بی شک حق مشترک و مختص پیش ازاستیفای حقوق دنیوی زن، در مسیر کمال بشریّت و حکمت عملی ترسیم میگردد; چرا که حقوق انسانی در مسیر قدرت مادّی و دنیوی کمال واقعی را دنبال نمیکند و البته حقوق مختص او که بیشتر در زمینههای ارث، دیه و قصاص جلوه مینماید، ناظر به امور دنیوی است و اگر هم نقصانی در آن به چشم میخورد، در کنار حق نفقه و تحمیل هزینه زندگی بر مرد از اعتدال لازم برخوردار میگردد.
● جبران حق زن در تفاوت دیه و قصاص :
هدف حقوقی جوامع، تأمین مصالح اجتماعی و دنیوی است، امّا در اسلام این یک هدف نیمه نهایی بوده و هدف نهایی آن استکمال نفس است.۳۹
اگر چه مسلمانان به حکمت شارع مقدس در وضع احکام شک نمی کنند، اما برای تسکین قلوب و تأمین خواسته عقول، دلایلی چند از نظر میگذرد.
در باب اینکه تفاوت دیه و قصاص حقّی را از زن ضایع نمی کند، دلایلی مطرح است که به مهمترین آن ها اشاره میگردد:
۱) در لزوم کفاره بین قتل زن و مرد هیچ فرقی نیست و در قتل عمدی کفاره جمع واجب است و در غیرعمد به نحو ترتیب کفاره واجب میشود.۴۰
۲) دیه در اسلام معیار ارزش معنوی مقتول نیست، بلکه دستور خاصی است که ناظر به مرتبه جسمانی مقتول میباشد. در غیر این صورت، دیه انسان عالم نباید مساوی انسان جاهل باشد; چرا که ارزش معنوی عالم را ضایع میکند. پس همان گونه که عدم تفاوت دیه عالم و جاهل نقصی برای عالم نیست، تفاوت دیه مرد و زن، نشانه برتری مرد بر زن نزد خداوند نمی باشد; یعنی برتری دیه نشانه قداست روحی مقتول نزد خدا نیست.
۳) گفته میشود که از نظر ارزشی در اصل تشریع قصاص میان زنان و مردان تفاوتی وجود ندارد، همچنان که در قرآن آمده است:(وَلَکُمْ فِی الْقِصَاصِ حَیَاهٌٔ) (بقره: ۱۷۹) و یا در جای دیگر فرموده است; «و النفس بالنفس» که در این امر الهی، زن و مرد یکسان هستند و هر کدام به جرم کشتن دیگری باید قصاص شوند.
۴) در هر قتل، اعم از عدوانی و غیره، قصاص یا حقوق دیگری هم پدید میآید که مهمترین آن ها عبارتند از:
▪ حقوق شخصی مقتول، که در پیشگاه خداوند و در روز قیامت باید پاسخگو باشد، چه مورد قصاص قرار بگیرد یا نگیرد. در این باره قرآن میفرماید: (وَمَن یَقْتُلْ مُؤْمِناً مُّتَعَمِّداً فَجَزَآؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِداً فِیهَا وَ غَضِبَ اللّهُ عَلَیْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَاباً عَظِیماً) (نساء: ۹۳); اگر کسی فرد با ایمانی را از روی عمد به قتل برساند مجازات او دوزخ است در حالی که جاودانه در آن میماند و خداوند بر او غضب میکند و... .
▪ با اجرای قصاص و یا با گرفتن دیه، انگیزه قتلهای دیگر کاهش و کینه حاصل از آن تا حدی تسکین مییابد.
▪ مجازات قاتل از حقوق اجتماعی به شمار میآید; یعنی قاتل باید مجازات شود تا امنیت جامعه حفظ شود.
● بهترین دفاع منطقی :
برقراری عدالت، ایجاد نظم، استقرار امنیت، تأمین آسایش، رفاه مادی و پیشرفت تمدن و فرهنگ از جمله مصالحی هستند که مقبول همه مکاتب حقوقی میباشند. لکن از نظر اسلام، همه این ها هدف نیمه نهایی محسوب میگردند; چرا که هدف حقوق اسلامی تأمین سعادت انسان در سایه زندگی اجتماعی است. به دیگر سخن، مبانی حقوقی در مکاتب غیراسلامی هدف اصلی حقوق بوده و مطلوبیت ذاتی دارند، امّا در نظام حقوقی اسلام زندگی اجتماعی وسیلهای برای رسیدن به کمال حقیقی است. از این رو، قوانین اسلام به گونهای تنظیم شده اند که با هدف نهایی خود منافاتی ندارند.۴۱ با این بیان، به نظر میرسد که با اجرای حقوق اسلامی، تمام اهداف حقوقی مکاتب دیگر نیز تأمین گردد. و بالاتر از آن، به جای عدل، قسط اسلامی اجرا شده است که برتری ویژهای بر عدالت دارد; چه اینکه با توجه به هدف والای حقوق اسلامی و برتری اخلاق بر حقوق، جامعیّت حقوق اسلامی بر دیگر مکاتب را به اثبات میرساند.
به عبارت دیگر، رابطه مبانی حقوق با اهداف حقوقی رابطه ذاتی و مستقیم است. از این رو، مبانی حقوق با تفاوت جزئی که میان مرد و زن دارد، در رسیدن به هدف حقوقی اسلام هیچ تفاوتی میان آن دو به دنبال نمی آورد و این تفاوت ظاهری ناظر به ابعاد دنیوی است.
● برتری نگاه اخلاقی بر نگاه حقوقی در مسئله قصاص :
گذشته از همه تفاوت هایی که در باب دیه زن و مرد وجود دارد، نظریه دیدگاه اخلاقی اسلام التیام بخش چالشهای عقلی و قلبی بشر خواهد بود; چرا که جنبههای عاطفی و احساسی زنان قوی تر بوده و از این رو، نگاه اخلاقی اسلام ناظر به مسائل زنان است; چه اینکه به خاطر حضور جدی تر مردان در موقعیتهای اجتماعی، جنبههای حقوقی برای آنان مقدّم شده است. از این رو، چون دنیا ظرفیّت کافی برای جزای همه مسائل اخلاقی را ندارد، خداوند آن را به قیامت موکول فرموده است و در این دنیا فقط جزای حقوقی را دنبال میکند. بنابراین، نه تنها هیچ نقیصهای بر شخصیّت و جایگاه زن وارد نمی شود، چه بسا شخصیّت و جایگاه بالای اخلاقی را برای او قایل شده است.
● یک سؤال و پاسخ آن :
اگر با تفکّر فمینیستی اشکال وارد شود که امروزه شأن و منزلت اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و خانوادگی زن کمتر از مرد نیست، از این رو، در دنیای کنونی احکام اسلام کاربردی ندارند، در پاسخ با مبنای اخلاقی و عرفانی میتوان گفت: تفکّر فمینیستی یک امر عارضی بر مسئله زنان است و هیچ گاه مباحث مربوط به ذات و خلقت زن را تغییر نمی دهد; یعنی بحث قصاص و دیه با توجّه به ذات خلقت زن از سوی شارع مقدّس بیان گردیده است. از این رو، وقتی به جنبههای عرفانی و اخلاقی نظر شود، به یک واقعیّت درباره زن پی میبریم و آن اینکه او بهتر است در سرا پرده قرار بگیرد تا در سایه آرامش روحی و روانی بیشتر، علاوه بر وظایف اجتماعی، مدارج عرفانی و روحی را بهتر طی نماید; چیزی که هرگز در جنجالهای بیرون از خانه به آن نمی رسد. در بیرون از خانه، به دلیل درگیری بیشتر عاطفی، شکنندگی بیشتری برای زن به وجود میآید، و این بزرگترین خیانت در حقّ او میباشد. پس نه تنها با تفکّر فمینیستی نمی توان موضوع قصاص و دیه را حل کرد، بلکه بالاترین خیانت را هم به جنس زن نموده اند; چه اینکه با بیان کنوانسیون حقوق زنان پس از بررسیهای مجدد، ادعای اولیه خود مبنی بر تساوی حقوق مرد و زن را نقض کرده و خواستار توجه جدی تر به تفاوتهای زنان شدند.۴۲
اگر از افتخارات بشر امروزی این است که زن را به عرصه اجتماع آورده و زنان پا به پای مردان کار و تلاش اجتماعی مینمایند، چه خوب است کمی هم به خسارتهای جبران ناپذیر این عمل نگاه کنند; چرا که زن با ترک محیط خانه، وظایف و حقوق اوّلیه خود را نیز ترک کرد.۴۳ ویل دورانت میگوید: امور ویژه مربوط به زن خدمت به بقای نوع انسان است و کار خاص مرد خدمت به زن و کودک میباشد. و این خصیصه در ضمیر نیمه آگاه او وجود دارد که طبیعت انسانی هم آن را اقتضا میکند. زن بی آنکه فکر کند، میداند که اصلاحات سالم، از خانه برمی خیزد، از این رو، به خانه و کودک و تربیت آن عشق میورزد. و به کسانی که مشغول تغییر قوانین طبیعی نظام هستی میباشند میخندد.۴۴
تأکید یک جامعه بر حقوق منهای اخلاق، روابط بی روح و خشکی را در پی دارد که نتیجه آن در جهان غرب، شکل گیری یک نظام اجتماعی بی روح و بی نشاط است که در نهایت، اهداف اجتماعی مورد نظر و مطلوبشان هم حاصل نگردید.۴۵
● برتری اسلام بر فمینیسم :
در تعالیم اسلام جانبداریهای گسترده و اصولی نسبت به زنان شده است که والاتر از حقوق قانونی آنان و متعالی تر از اندیشههای مادی گرایانه است. با بررسی اجمالی در این مطلب، روشن میشود که عزّت و ارزش زنان در مکتب اسلام والاتر از هر مکتب فمینیستی میباشد. البته به خاطر حسّاسیت مباحث فمینیسم به چند نمونه از تعالیم اسلام در مورد زنان اشاره میگردد و پس از آن نظری به مبانی فمینیسم میافکنیم تا ادّعای مزبور ثابت شود.
● عزّت اسلامی زنان :
▪ در اسلام، مساوات اصلی تردیدناپذیر و قلمرو آن بسیار گسترده است و در همه مسائل زندگی و در رابطه با همه انسان ها جاری است. اما فمینیسم به جای تساوی، تشابه مرد و زن را در این امور دنبال میکند که خسارتهای جبران ناپذیری را وارد نموده است.۴۶
▪ مکتب اسلام بالاتر از تساوی، توجه ویژهای به زنان نموده است. طبق برخی احادیث، حتّی در نگاه کردن افراد نیز باید مساوات رعایت شود. مساوات در خانواده و در برخورد با فرزندان نیز مورد تأکید قرار گرفته است.۴۷ و بالاتر از آن، دختران و زنان را مقدم نموده است. از این رو، پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله)می فرمایند: «من دخل السوق فاشتری تحفه فحملها الی عیاله... ولیبدأ بالاناث قبل الذکور...»;۴۸ آنکه بازار برود و ارمغانی بخرد و به خانه ببرد، در تقسیم از دختران آغاز کند. و در جای دیگر میفرمایند: «سووا بین اولادکم فی العطیّه فلو کنت مفصلا لفصلّت النساء او البنات»;۴۹ با فرزندانتان به مساوات رفتار کنید. اگر میخواهید به کسی افزون ببخشید، به زنان بیشتر ببخشید.
▪ معیار برتری ایمان و نزدیکی به مقام والای پیامبر(صلی الله علیه وآله)در آخرت، نیکی به زنان و همسران است. پیامبر(صلی الله علیه وآله)می فرمایند: «اقربکم منّی مجلسا یوم القیامه احسنکم خلقاً و خیرکم لاهله»;۵۰ نزدیکترین شما به جایگاه من در روز قیامت کسانی هستند که با همسرانشان نیکوتر رفتار کنند.
آن حضرت در جای دیگر میفرمایند: «خیرکم، خیرکم لاهله و أنا خیرکم لاهلی»;۵۱ بهترین مردم در دین باوری کسانی هستند که نسبت به همسرانشان مهربان تر باشند و من از همه نسبت به خانواده ام مهربان ترم. این روش پیامبر معیار برتری ایمان اسلامی است.
▪ برخورد عاطفی با فرزندان و مهربانی و رحم دلی نسبت به آن ها ستایش شده است، لکن برای دختران تأکید بیش تری نموده اند.
امام رضا(علیه السلام) از پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) نقل میفرمایند: «انَّ اللّه تبارک و تعالی علی الاناث ارقّ منذ علی الذکور»;۵۲خداوند متعال نسبت به دختران مهربان تر از پسران است.
اکنون این سؤال مطرح میشود که آیا طرفداران افراطی زن، چنین ارزشی را برای او تعیین کرده و زنان را به جایگاه رفیع مورد اشاره اسلام، رسانده اند؟
▪ معاشرت نیکو، جانبداری افزون بر حقوق است که قرآن کریم میفرماید: (وَ عَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ); با زنان به معیار نیک رفتار کنید. کلمه معروف علاوه بر حقوق قانونی، شامل ارزشهای اخلاقی و انسانی هم میشود. بنابراین، اگر کسی فقط به معیار حق و عدل رفتار کند هنوز به این دستور قرآنی (رعایت معروف) عمل نکرده است; زیرا معروف بیش از رعایت حق و حقوق است.
▪ در مسائل سلیقهای و مسائل جزئی درون خانگی باید ذائقه و سلیقه زنان را رعایت کنند و احساس و ذائقه خویش را تابع خواسته همسرشان قرار دهند. این درس در تعالیم والای پیامبر(صلی الله علیه وآله) آمده است که فرمودند: «المؤمن یأکل شهوهٔ عیاله و المنافق یأکل اهله بشهوته»;۵۳ مؤمن به میل همسرش غذامی خوردومنافق،همسرش به میل او غذا میخورد.
▪ توجه عاطفی و ابراز محبت به دختران و زنان آن چنان مورد تأکید است که امام صادق(علیه السلام) فرمودند: هر چه ما را بیشتر دوست داشته باشند زنان را بیش تر دوست دارند.۵۴ این حدیث افزایش محبّت و عواطف نسبت به زنان را ثابت میکند نه امیال جنسی و زن بارگی را.
● مهمترین ادعای فمینیسم :
در مکاتب شرقی، ریشه فمینیسم در فرامین مارکس است که میگوید: در جامعه کمونیستی نظام تقسیم کار تنها راه حل مشکل خواهد بود و زنان نیز با مردان برابری خواهند یافت.۵۵ مکاتب فمینیستی که به دنبال تساوی حقوق مرد و زن هستند، میگویند: در تطوّر تاریخ همواره بر حقوق زنان ظلم شده است و همواره آنان را از حقوق اجتماعی محروم کرده و پایگاه اجتماعی آنان مقهور واقع شده است و این تضییع حق تا جایی پیش رفته است که حتّی در ابعاد فیزیولژیکی هم اثر گذاشته و زن از نظر جسمی هم ضعیف تراز مردان شکل گرفته است.۵۶
● نقدها :
۱) در پاسخ چنین سخنی، باید گفت: بدون شک، اهداف سودجویانهای که آنان در بیان این مسائل دارند بر کسی پوشیده نیست; همان مکاتب مدافع حقوق زن، او را وسیلهای برای سود بیشتر و لذّت جویی خود قرار داده اند. از این رو، ویل دورانت در کتاب لذّات فلسفه میگوید: انقلاب صنعتی موجب شد که زن هم صنعتی بشود. زنان، کارگران ارزان تری بودند و کارفرمایان آنان را بر مردان سرکش و گران قیمت ترجیح دادند... نخستین قدم برای نجات مادران ما، قانون ۷۱۸۲ بود که به موجب این قانون زنان بریتانیا، از آن پس از امتیازات بی سابقهای برخوردار میشدند و آن اینکه پولی را که به دست میآوردند حق داشتند برای خود نگه دارند. این قانون را کارخانه داران مجلس عوام وضع کردند تا بتوانند زنان را به کارخانه ها بکشانند.۵۷
در نهایت، میتوان گفت: مکاتب فمینیستی با مبانی اومانیستی و سکولار فقط احکام حقوقی و مصالح دنیایی را می بینند. امّا دین به دنبال کمال روحانی است. بنابراین، آنان هنوز هدف خلقت را نشناخته اند و راه رسیدن به آن را هم نمی شناسند و البته بدون شناخت هدف، معرّفی راه رسیدن به آن ممکن نخواهد بود; چه اینکه، پس از شناخت هدف هم، ممکن است راه گم شود.
۲) اگر فمینیست ها در دفاع از حقوق زن میگویند: جامعه و فرهنگ در تطوّر تاریخ به گونهای رقم خورده ست که زن را با تمام خصیصههای موجود زنانگی و مرد را به خصیصههای موجود (قدرت جسمی برتر و خشن تر و...) تحویل جامعه داده است، قرآن کریم تفاوتهای فراتر از تفاوتهای فرهنگی و اجتماعی را معرفی مینماید.۵۸
۳) بانیان کنوانسیون دفاع از حقوق زنان، پس از بررسیهای مجدد، ادعای اولیه خود را نقض کرده و خواستار توجه جدی به تفاوتهای بین زنان و مردان شدند.
آنان تفاوت طبیعی، جنسی و روانی مرد و زن را انکارناپذیر میدانند و میگویند این تفاوت ها در امر قانون گذاری به گونهای مورد توجه قرار بگیرد که به وضع قوانین مساوی و متناسب بینجامد. چه اینکه وضع قوانین به گونهای باشد که رفاه، آسایش، امنیت، آزادی و حفظ کرامت انسانی را به دنبال داشته باشد.۵۹
علی عطایی کوزانی
پینوشتها :
۱ـ غلامعلی حداد عادل، فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، ص ۳۲.
۲ـ محمدتقی مصباح، جامعه و تاریخ، ص ۲۶۱.
۳ـ مجله تبیان، «زن در اندیشه امام خمینی»، ش ۸، ص ۱۰ـ۱۲.
۴ـ همان، ص ۲۰.
۵ـ محمدتقی مصباح، اخلاق در قرآن، ج ۳، ص ۶۰ـ۶۱.
۶ـ همو، حقوق و سیاست در قرآن، ص ۲۲ و ۲۳.
۷ـ همو، اخلاق در قرآن، ج ۳، ص ۶۰ و ۶۱.
۸ـهمو، حقوق و سیاست در قرآن، ص ۲۲.
۹ـ همان، ص ۱۸ـ۲۰.
۱۰ـ همان.
۱۱ـ محمد حکیمی، دفاع از حقوق زن، ص ۲۶.
۱۲ـ محمد دشتی، نهج البلاغه، خطبه ۸۰ / مرتضی مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، ص ۲۰۵ / عبدالله جوادی آملی، زن در آینه جمال و جلال الهی، ص ۳۷۰.
۱۳ـ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۱۰۰، ص ۲۵۳.
۱۴ـ مرتضی مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، ص ۲۰۱ و ۲۰۲.
۱۵ـ محمدرضا حکیمی، الحیاط، ج ۱، ص ۱۸۰.
۱۶ـمحمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۱، ص ۱۶۰.
۱۷ـ محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج ۶، ص ۴۳۱.
۱۸ـ محمدباقر مجلسی، پیشین، ج ۷۸، ص ۱۸۶.
۱۹ـ نهج البلاغه، فیض، ص ۳۳۰.
۲۰ـ محمد حکیمی، دفاع از حقوق زن، ص ۳۲ـ۳۳.
۲۱ـ محمدتقی مصباح، آموزش فلسفه، ج ۱، ص ۳۲ و ۳۳.
۲۲ـ عبدالله جوادی آملی، پیشین، ص ۲۵۰.
۲۳ـ همان، ۲۴۹.
۲ـ عبدالله جوادی آملی، پیشین، ص ۲۵۱.
۲۵ـ محمدبن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج ۱، ص ۱۱، ح ۳.
۲۶ـ محمد دشتی، نهج البلاغه، خطبه ۸۰، ص ۳۲.
۲۷ـ همان.
۲۸ـ محمدتقی جعفری، وجدان، ص ۲۹ و ۶۰ و ۱۴۵.
۲۹ـ عبدالله جوادی آملی، پیشین، ص ۲۵۰.
۳۰ـ همان، ص ۲۵۵
۳۱ـ مرتضی مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، ص ۹۴.
۳۲ـ همان، ص ۲۰۰ و ۲۲۲.
۳۳ـ همان، ص ۲۰۰ و ۲۰۱.
۳۴ـ کتاب نقد، «حقوق زن»، ش ۱۲، ص ۹و۱۰.
۳۵ـ امام خمینی، تحریرالوسیله، ج ۲، ص ۵۱۹۰.
۳۶ـ کتاب نقد، ش ۱۲، ص ۱۴۵ـ۱۴۶.
۳۷ـ همان، ص ۱۴۶.
۳۸ـ شهید ثانی، لمعه، کتاب قصاص.
۳۹ محمدتقی مصباح، حقوق و سیاست، ص ۴۲و۴۵.
۴۰ـ هیئت تحریریه مؤسسه درراه حق، بیست پاسخ،ش۸،ص ۱۶۸.
۴۱ـ محمدتقی مصباح، حقوق و سیاست، ص ۴۴ـ۶۶.
۴۲ـ دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، مجموعه مقالات دفاع از حقوق زن، ص ۴۴.
۴۳ـ مرتضی مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، ص ۱۹۴ به نقل از الکسیس کارل.
۴۴ـ همان، ص ۲۱۹ـ ۲۲۲.
۴۵ـ محمدرضا زیبایی نژاد و محمدتقی سبحانی، درآمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام، دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، ص ۸۶ و ۸۷.
۴۶ـ مرتضی مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، ص ۱۴۳ـ۱۴۴.
۴۷ـ شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج ۲۱، ص ۴۸۷ و ۵۱۴.
۴۸ـ شیخ صدوق، امالی، ص ۶۷۲.
۴۹ـ شیخ جواهری، جواهرالکلام، ج ۲۸، ص ۱۸۳.
۵۰ـ شیخ صدوق، عیون اخبارالرضا، ج ۱، ص ۴۱۰.
۵۱ـ شیخ طوسی، مکارم الاخلاق، ص ۲۱۶.
۵۲ـ شیخ حرّ عاملی، پیشین، ج ۱۵، ص ۱۰۴.
۵۳ـ همان، ج ۲۱، ص ۵۴۲.
۵۴ـ کتاب نقد، ش ۱۲، ص ۱۷ـ۲۹.
۵۵ـ ر.ک: جورج ریتزر، نظریه جامعه شناسی در دوران معاصر.
۵۶ـ دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، مجموعه مقالات دفاع از حقوق زن، ص ۴۴.
۵۷ـ ر.ک: ویل دورانت، لذات فلسفه.
۵۸ـ محمدتقی مصباح، جامعه و تاریخ، ص ۲۶۱.
۵۹ـ دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، مجموعه مقالات دفاع از حقوق زن، ص ۴۷و۴۸.
منبع:فصلنامه معرفت ، شماره ۹۴
پینوشتها :
۱ـ غلامعلی حداد عادل، فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، ص ۳۲.
۲ـ محمدتقی مصباح، جامعه و تاریخ، ص ۲۶۱.
۳ـ مجله تبیان، «زن در اندیشه امام خمینی»، ش ۸، ص ۱۰ـ۱۲.
۴ـ همان، ص ۲۰.
۵ـ محمدتقی مصباح، اخلاق در قرآن، ج ۳، ص ۶۰ـ۶۱.
۶ـ همو، حقوق و سیاست در قرآن، ص ۲۲ و ۲۳.
۷ـ همو، اخلاق در قرآن، ج ۳، ص ۶۰ و ۶۱.
۸ـهمو، حقوق و سیاست در قرآن، ص ۲۲.
۹ـ همان، ص ۱۸ـ۲۰.
۱۰ـ همان.
۱۱ـ محمد حکیمی، دفاع از حقوق زن، ص ۲۶.
۱۲ـ محمد دشتی، نهج البلاغه، خطبه ۸۰ / مرتضی مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، ص ۲۰۵ / عبدالله جوادی آملی، زن در آینه جمال و جلال الهی، ص ۳۷۰.
۱۳ـ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۱۰۰، ص ۲۵۳.
۱۴ـ مرتضی مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، ص ۲۰۱ و ۲۰۲.
۱۵ـ محمدرضا حکیمی، الحیاط، ج ۱، ص ۱۸۰.
۱۶ـمحمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۱، ص ۱۶۰.
۱۷ـ محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج ۶، ص ۴۳۱.
۱۸ـ محمدباقر مجلسی، پیشین، ج ۷۸، ص ۱۸۶.
۱۹ـ نهج البلاغه، فیض، ص ۳۳۰.
۲۰ـ محمد حکیمی، دفاع از حقوق زن، ص ۳۲ـ۳۳.
۲۱ـ محمدتقی مصباح، آموزش فلسفه، ج ۱، ص ۳۲ و ۳۳.
۲۲ـ عبدالله جوادی آملی، پیشین، ص ۲۵۰.
۲۳ـ همان، ۲۴۹.
۲ـ عبدالله جوادی آملی، پیشین، ص ۲۵۱.
۲۵ـ محمدبن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج ۱، ص ۱۱، ح ۳.
۲۶ـ محمد دشتی، نهج البلاغه، خطبه ۸۰، ص ۳۲.
۲۷ـ همان.
۲۸ـ محمدتقی جعفری، وجدان، ص ۲۹ و ۶۰ و ۱۴۵.
۲۹ـ عبدالله جوادی آملی، پیشین، ص ۲۵۰.
۳۰ـ همان، ص ۲۵۵
۳۱ـ مرتضی مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، ص ۹۴.
۳۲ـ همان، ص ۲۰۰ و ۲۲۲.
۳۳ـ همان، ص ۲۰۰ و ۲۰۱.
۳۴ـ کتاب نقد، «حقوق زن»، ش ۱۲، ص ۹و۱۰.
۳۵ـ امام خمینی، تحریرالوسیله، ج ۲، ص ۵۱۹۰.
۳۶ـ کتاب نقد، ش ۱۲، ص ۱۴۵ـ۱۴۶.
۳۷ـ همان، ص ۱۴۶.
۳۸ـ شهید ثانی، لمعه، کتاب قصاص.
۳۹ محمدتقی مصباح، حقوق و سیاست، ص ۴۲و۴۵.
۴۰ـ هیئت تحریریه مؤسسه درراه حق، بیست پاسخ،ش۸،ص ۱۶۸.
۴۱ـ محمدتقی مصباح، حقوق و سیاست، ص ۴۴ـ۶۶.
۴۲ـ دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، مجموعه مقالات دفاع از حقوق زن، ص ۴۴.
۴۳ـ مرتضی مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، ص ۱۹۴ به نقل از الکسیس کارل.
۴۴ـ همان، ص ۲۱۹ـ ۲۲۲.
۴۵ـ محمدرضا زیبایی نژاد و محمدتقی سبحانی، درآمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام، دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، ص ۸۶ و ۸۷.
۴۶ـ مرتضی مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، ص ۱۴۳ـ۱۴۴.
۴۷ـ شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج ۲۱، ص ۴۸۷ و ۵۱۴.
۴۸ـ شیخ صدوق، امالی، ص ۶۷۲.
۴۹ـ شیخ جواهری، جواهرالکلام، ج ۲۸، ص ۱۸۳.
۵۰ـ شیخ صدوق، عیون اخبارالرضا، ج ۱، ص ۴۱۰.
۵۱ـ شیخ طوسی، مکارم الاخلاق، ص ۲۱۶.
۵۲ـ شیخ حرّ عاملی، پیشین، ج ۱۵، ص ۱۰۴.
۵۳ـ همان، ج ۲۱، ص ۵۴۲.
۵۴ـ کتاب نقد، ش ۱۲، ص ۱۷ـ۲۹.
۵۵ـ ر.ک: جورج ریتزر، نظریه جامعه شناسی در دوران معاصر.
۵۶ـ دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، مجموعه مقالات دفاع از حقوق زن، ص ۴۴.
۵۷ـ ر.ک: ویل دورانت، لذات فلسفه.
۵۸ـ محمدتقی مصباح، جامعه و تاریخ، ص ۲۶۱.
۵۹ـ دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، مجموعه مقالات دفاع از حقوق زن، ص ۴۷و۴۸.
منبع:فصلنامه معرفت ، شماره ۹۴
منبع : قوه قضاییه دادستانی کل کشور
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست