پنجشنبه, ۲۳ اسفند, ۱۴۰۳ / 13 March, 2025
مجله ویستا
مسأله شرّ از دیدگاه یهودیت

الف) دستهای از فلاسفه دین معتقدند كه وجود خداوند، نیازی به اثبات ندارد. اینان راه خداشناسی را غیر از راه استدلال و اثبات میدانند و معتقدند كه در ادیان بزرگ، وجود خداوند به عنوان یك امر بدیهی و فطری و بینیاز از استدلال در نظر گرفته شده است و عمده دعاوی پیامبران پیرامون مسأله عبادت دور میزند، نه اثبات وجود خدا. برخی راه دل و شناخت عرفانی را پیش میكشند و یامان را جدای از عقل و بینیاز از آن میدانند.
ب) عدهای نیز، معتقدند كه وجود خداوند، نیاز به اثبات و استدلال دارد. فیلسوفانی كه چنین رهیافتی دارند به سه دسته تقسیم میشوند.
۱) برخی معتقدند كه وجود خدا اثبات شده است و ادله كافی برای آن وجود دارد.
۲) برخی دیگر وجود خدا را اثبات ناشده میدانند و دلیلی هم بر نفی آن ندارند.
۳) دسته دیگر وجود خدا را اثباتناشدنی میدانند و یا میگویند كه دلیل بر نفی آن وجود دارد.
از میان دسته سوم، برخی مدعیاند كه چون ما محدودیم و اگر خداوند وجود داشتهب اشد نامحدود است، ما نخواهیم توانست بر او احاطه پیدا كنیم و به همین جهت قابل شناخت و اثبات نیست. منتهای مدعای اینان با همه مسامحاتی كه دارد تنها اثباتناشدنی بودن وجود خدا را اثبات میكند ولی دلیلی بر نفی وجود او اقامه نمیكند. برخی دیگر، پیشتر رفته، مدعیاند كه دلیل بر نفی وجود خدا اقامه كردهاند. عمده دلیلی كه به آن تمسك شده اثبات وقوع تناقض میان وجود شرّ و اوصاف الهی است كه با مسلّم گرفتن وجود شرور، نتیجه نفی وجود خدا خواهد بود. البته پارادكس قدرت مطلق نیز، از قدیم الایام، مطرح بوده است و مادیهای جدید هم بدان تمسك كردهاند. مضمون این حكم متناقض این است كه اگر خداوند قادر مطلق باشد، باید بتواند موجودی خلق كند كه خود از مهار كردن آن عاجز باشد. اگر محقق نشود، یعنی خداوند نتواند چنین موجودی را بیافریند، باز هم دلیل بر عجز او خواهد بود و این با مطلق بودن قدرت خداوند نمیسازد. از همان دوران ینز پاسخهای محكمی به این استدلال داده شده است. از جمله اینكه فاعلیت خداوند تام است و نقص در قابلیت قابل است؛ یعنی چنین چیزی خودش امكان وجود ندارد و محال است و كسی نیز ادعا نكرده است كه قدرت خداوند بر محال تعلق میگیرد. از این پاسخ كه بگذریم، میتوان مسأله را به گونهای دیگر حل كرد كه در ضمن پاسخهای ارائه شده درباره مسأله شرّ به آن اشاره میشود.
● معضل شرّ
معضل شرّ این است كه میان دو واقعیت تناقض دیده میشود:
الف) وجود شرور
ب) باورهای دینی درباره صفات خداوند
از طرفی شروری در این جهان وجود دارند كه قابل انكار نیستند: از جمله:
۱) شرور طبیعی: همچون بیماری، سیل، زلزله، طوفان، مرگ، پیری و...
۲) شرور اجتماعی: مانند ظلم، حقكشی، دزدی، جنایت، جنگ، تجاوز، كلاهبرداری و...
۳) شرور اخلاقی: مانند گناه، حسادت، خودبینی، تكبر، غرور و...
و از سوی دیگر، باورهای دینی خداوند را موجودی دارای قدرت مطلق، علم بیپایان، خیرخواهی و عدالت محض میدانند. مجموعه این اوصاف اقتضا میكند كه چنین موجودی اجازه ندهد كه هیچگونه شرّی در جهان پدید آید. بنابراین میان مجموعه این اوصاف و وجود شرور تنافی بوده، باید یكی را انكار كرد. آنچه كه نفی میشود نمیتواند و جود شرور باشد؛ زیرا قابل انكار نیست. پس نتیجه، انكار وجود خدا خواهد بود. این استدلالی است كه فلاسفه دین ملحد بدان متمسك شدهاند كه مشهورترین آنها عبارتند از: كای نیلسون، آنتونی فلو، ج. ال. مكی، هاسپرس را نیز میتوان در زمره مشهورترین نام برد.
● طرز تلقی ادیان، نسبت به مسأله شرّ
ادیان و مذاهب بزرگ جهان را میتوان به سه دسته عمده تقسیم كرد:
۱) ادیانی كه ریشه آنها به هندوئیسم باز میگردد.
۲) ادیانی كه دو خدایی هستند.
۳) ادیان ابراهیمی و توحیدی.
یكی از مسائلی كه موجب تمایز این ادیان از یكدیگر میشود، همین مسأله شرّ و طرز تلقی آنها نسبت به این مسأله است.
۱) ادیانی كه ریشه در هندوئیسم دارند، شرّ را امری پنداری و موهوم میدانند. آنها معتقدند كه حقیقت شرّ غیر از خیال و پندار، چیزی دیگری نیست؛ همانند سایهای كه هولناك به نظر میرسد، اما واقعیت آن چیزی نیست و آنچه موجب پیدایش این سایه هولناك شده است خود امری خیر و نیك است. اخیراً نیز برخی از نحلهها در مسیحیت پیدا شدهاند كه چنین گرایشی دارند.
۲) ادیان دو خدایی، كه مهمترین آنها دین زرتشت است، برای خیرها خدایی قائلند و برای شرّها نیز خدایی جداگانه. آنان برای شرّها واقعیتی مستقل قائلند و خالق آنها را خدای ظلمات و بدیها میدانند و به ناچار، به قدرت مطلق خدای نور و خیرها قید میزنند.
۳) ادیان ابراهیمی (یهود، مسیحیت و اسلام) نه وجود و واقعیت شرّها را انكار كردهاند و نه به دو خدا قائل شدهاند، بلكه با وجود یك خدای علیم، قادر، عادل و خیرخواه به وجود شرور نیز اعتراف كرده و هیچ ناسازگاری را در این میان نمیبینند.
ناگفته نماند كه متكلمان هر یك از این ادیان، راههای مختلف و بعضا متناقضی را برای حل این مسأله و توجیه وجود شرور پیمودهاند كه ممكن است برخی از آنها با ظواهر و نصوص دینیشان وفق ندهد و البته در میان آنها راهحلهای مناسب و بیاشكال نیز یافت میشود كه باید در جای خود بررسی شوند.
در این مقال رهیافت یهود و متكلمان آن در رابطه با معضل شرّ بررسی میشود.
● طرز تلقی یهود، نسبت به مسأله شرّ
در متون مقدس یهود خداوند موجودی قادر، علیم و عادل و خیرخواه معرفی شده است كه برای هر یك از این اوصاف نمونههایی را میآوریم:
۱) قادر مطلق بودن خداوند
«به نام خداوند قادر مطلق»؛ «خداوند قادر و جبار»؛ «كیست ای ماه قدر مانند تو»؛ «یهوه» «صبایوت قدیر اسرائیل»؛ «من قدیر اسرائیل میباشم»؛ «آیا ندانسته و نشنیدهای كه خدای سرمدی یهوه آفریننده اقصای زمین درمانده و خسته نمیشود»؛ «منم خدای قادر مطلق».
۲) عادل و خیرخواه بودن خداوند
«به درستی كه خداوند بدی نمیكند و قادر مطلق انصاف را منحرف نمیسازد»؛ «خدای عادل و نجاتدهنده غیر از من نیست»؛ «او صخره است و اعمال او كامل است؛ زیرا همه طریقهای او انصاف است، خداوند امین و از ظلم مبرا و عادل و راست است... »؛ «خدا در طبقه عادلان است»؛ «راههای خداوند رحمت است»؛ «جهان سرشار از رحمت خداوند است»؛ «یهوه رحیم است»؛ «خداوند نیكوست»؛ «خداوند برای همگان نیكوست».
۳) مطلق بودن علم خداوند
«همه طریقهای مرا دانستهای»؛ «و میگویند كه یاه نمیبیند و خدای یعقوب ملاحظه نمیكند؛ ای احمقان قوم! بفهمید و ای ابلهان كی تعقل خواهید كرد؛ آیا او كه گوش را خلق كرد، نمیشنود؟ آیا او كه چشم را ساخت، نمیبیند؟... او كه معرفت را به انسان میآموزد و خداوند فكرهای انسان را میداند»؛ «وای بر آنانی كه مشورت خود را از خداوند بسیار عمیق پنهان میكنند و اعمال ایشان در تاریكی میباشد ومیگویند: كیست كه ما را ببیند و كیست كه ما را بشناسد... »؛ «اوست كه چیزهای عمیق و پنهان را كشف میكند؛ به آنچه كه در ظلمت است آگاه است»؛ «... و فهم او را تفحص نتوان كرد»؛
از سوی دیگر، نصوص زیادی را از عهد عتیق داریم كه دلالت بر وجود شرّها میكنند؛ یعنی هیچگونه انكاری نسبت به وجود شرّ دیده نمیشود و در هیچ جا آن را پنداری و خیالی نیز تلقی نمیكند، مثلاًُ: «شرارت در زمین بسیار است»؛ «مردمان سدوم بسیار شرور بودند»؛ «چرا شروران، زنده میمانند»؛ «شروران به هاویه برخواهند گشت»؛ «بر شرور آتش خواهد بارانید»؛ «سیلهایش خاك زمین را میبرد»؛ «طوفان مهلك خواهد انداخت»؛ «بلائیرا كه در آن هستیم»؛ «مصیبت مثل گردباد شما را در رسد».
● توجیه وجود شرور در ظواهر و نصوص دینی یهود
اینك، باید دید كه چگونه ممكن است خدایی علیم، قادر، عادل و خیرمحض، اجازه دهد كه شرّی در عالیم به وجود آید و آیا میتوان از نصوص دینی توجیهی در این زمینه پیدا كرد؟
در عهد عتیق برای وجود شرور چهار علت عمده معرفی شده است:
۱) گناه
۲) امتحان
۳) درخواست شیطان برای اتمام حجت بر او همراه با نتیجه خوب
۴) ظاهر بعضی از شرور، شرّ است ولی در واقع، خیر فراوان در آنها نهفته است.
برای آشنایی خوانندگان محترم برای هر كدام شواهدی را از كتاب مقدس میآوریم:
۱) عهد عتیق در بسیاری از موارد شرّ را معلول گناه بشر میشمارد. به عنوان نمونه، در داستان طوفان نوح چنین میخوانیم: «و خدا به نوح گفت: انتهای تمامی بشر به حضورم رسیده است؛ زیرا زمین به سبب ایشان پر از ظلم شده است و اینك من ایشان را با زمین هلاك خواهم ساخت»
و در جای دیگر میخوانیم: «الان فكر كن كیست كه بیگناه هلاك شود و راستان، در كجا تلف شدند؛ چنان كه من دیدم، آنانی كه شرار ترا شیار میكنند و شقاوت را میكارند، همان را میدروند. از نفحه خدا هلاك میشوند و از باد غضب او تباه میگردند. »؛ «بنابراین، از میوه طریق خود خواهند خودر و از تدابیر خویش سیر خواهند شد؛ زیرا كه ارتداد جاهلان، ایشان را خواهد كشت و راحت غافلانه احمقان ایشان را هلاك خواهد ساخت؛ اما هر كس كه مرا بشنود، در امنیت ساكن خواهد بود و از ترس بلا مستریح خواهد ماند»؛ «و با توبه سبب جمیع رجاساتت كارها خواهم كرد كه قبل از این نكره باشیم و مثل آنها هم دیگر نخواهم كرد... »؛ «و شریر از كار دست خود بدان گرفتار گردیده است. هجایون سلاه»؛ «و چون شما گویید كه یهوه خدای ما چرا تمامی این بلاها را بر ما وارد آورده است آنگاه، تو بایشان بگو از این جهت كه مرا ترك كردید و خدایان غیر را در زمین خویش عبادت نمودید».
در این نصوص، به روشنی میبینیم كه علت پدید آمدن بلاها و آفتها را عیان بندگان برشمردهاند. در برخی ازآنها نیز، شرك و كفر علت مصیبتها دانسته شده است.
۲) كتاب مقدس، در برخی موارد شرّ را وسیلهای برای آزمایش بندگان خدا معرفی كرده است؛ از جمله، در داستان حضرت ابراهیم و مأموریتی كه برای ذبح فرزند پیدا كرد آمده است: «و واقع شد بعد از این واقعی كه خدا ابراهیم را امتحان كرده، به او گفت: ای ابراهیم! عرض كرد: لبیك؛ گفت: اكنون پسر خود را كه یگانه فرزند تست و او را دوست میداری، یعنی اسحق را بردار و به زمین موریا برو و در آنجا او را بر یكی از كوههایی كه به تو نشان میدهم، برای قربانی سوختنی بگذران... و ابراهیم دست خود را دراز كرده، كارد را گرفت تا پسر خویش را ذبح كند».
سرگردانی بنی اسرائیل، به مدت چهل سال، در بیابانها و مواجهشدن با رنجها سفر و آفتهایی كه در این چهل سال به آنها رسید نیز، از مواردی است كه به جهت امتحان پیش آمده است. البته این مسأله، نافی این نیست كه علل دیگری، همچون گناه و شرك، برای این سرگردانی در كار بوده باشد:
«و بیاد آور تمامی راه را كه یهوه خدایت تو را این چهل سال در بیابان رهبری نمود تا تو را ذلیل ساخته بیازماید و آنچه را كه در دل تو است بداند كه آیا اوامر او را نگاه خواهی داشت یا نه و تو را ذلیل و گرسنه ساخت... ». داستان حضرت ایوب و ابتلائات عظیم وی نیز نمونه خوبی از این آزمایش است كه در قسمت بعد به آن اشاره میشود.
در پارهای موارد نیز، افاتی كه به انسان میرسد ناشی از درخواست شیطان است. او میخواهد با این آفات، انسان از طریق بندگی خدا خارج شود و ادعایش این است كه انسان، تا زمانی بندگی خدا را میكند كه در نعمت و رفاه باشد و اگر این نعمتها از او سلب شوند، ترك طاعت كرده و به گناه و كفر روی میآورد. خداوند نیز، برای اتمام حجت بر او و نشاندادن صبر و استقامت بنده مؤمنش دست وی را در برخی جهات، باز گذاشته و آفاتی به انسان میرسد؛ هر چند كه سرانجام نیكی در انتظار صابران است. این مطلب، در داستان حضرت ایوب به خوبی بیان شده است:
«خداوند به شیطان گفت: آیا درباره بنده من، ایوب، تفكر كردی كه كسی مانند و در زمین وجود ندارد. او مردی كامل، راست و خداترس است كه از گناه اجتناب میكند. شیطان در جواب گفت: آیا ایوب مجانا، از خدا میترسد؟ آیا تو گرد او و خانه و همه اموالش از هر طرف، حاصر نكشیدی و كارهای دست او را بركت ندادی و مواشی او در زمین منتشر نشد؟ اما اكنون، دست خود را دراز كن و تمامی مایملك او را لمس نما، پیش روی تو، تو را ترك خواهد كرد. خداوند به شیطان گفت: اینك همه اموالش در دست تو است، لیكن دست خود را بر او دراز نكن! پس شیطان از حضور خداوند بیرون رفت» كه به دنبال آن، شیطان، تمامی اموال او را نابود میكند و فرزندان و غلامانش را هلاك میكند. تمامی احوال شاكر و صبور باقی میماند. همین داستان، درباره خود او و سلامتش تكرار میشود. در همه حالتها و با همه مصیبتهای بزگی كه بر جان و مال او وارد میشود، هیچگونه ناسپاسی و بیصبری نمیكند و در نهایت نیز، در اثر صبر و بندگی، هر آنچه داشت، دو چندان باز یافت.
۴) دسته دیگری از مصیبتها، تنها در ظاهر، شرّند و در واقع، مستبطن خیر كثیر و عاقبت نیكاند. این عاقبت نیك میتواند در دنیا یا آخرت باشد؛ مثلا: «خداوند، ولی تو میگوید: به جوشش غضبی خود را از تو برای لحظهای پوشانیدم، اما به احسان جاودانی بر تو رحمت خواهم فرمود». و یا درباره سرگردانی چهل ساله بنیاسرائیل در بیابان و سختیهایی كهاز آن ناحیه دیدند، آمده است: «چه كسی تو را در بیابان بزرگ و خوفناك، كه در آن مارهایی آتشین و عقربها و زمینی تشنه بیآب بود رهبری كرد. كه برای تو آب از سنگ خارا بیرون آورد، كه تو را در بیابان منّ خورانید كه پدرانت آن را نداشته بودند تا تو را ذلیل سازند و تو را بیازماید و بر تو در آخرت احسان نماید. »
میبینیم كه نتیجه آن سختیها و بلاها هم در دنیا ظاهر شده و هم وعده احسان در آخرت داده شده است. نمونه دیگر، داستان حضرت یوسف است كه پس از حیله برادران و اسارت یوسف و آن همه سختی كه دید، به منصبی حكومتی دست یافت و برادران به حضورش رسیده، عذرخواهی كردند؛ «ایشان را گفت مترسید؛ زیرا آیا من در جای خدا هستم؟ شما درباره من بد اندیشیدید، اما خدا از آن قصد نیكی كرد تا كاری كند كه مردم بسیاری را احیا كند، چنان كه امروز شده است. »
خلاصه اینكه كتاب مقدس، وجود شرّ را نفی نمیكند، اما آن را ناشی از عمل بندگان میداند و صنع خداوندی را نیك میشمارد: «و خدا هر چه ساخته بود، دید و همانا بسیار نیكو بود و شام بود و صبح بود روزی ششم. »
● شرّ از دیدگاه متكلمان یهود
بدیهی است كه نمیتوان انتظار داشت كه پاسخ تمامی اشكالها را از خود كتاب مقدس گرفت. این، وظیفه متكلمان هر دین و مذهبی است كه پاسخگوی شبهات باشند و در هر زمان، اشكالهای پیش آمده و سؤالهای جدید را جواب دهند. در بحث شرور نیز، باید دید كه متكلمان یهود، برای آن چه توجیهی دارند.
برجستهترین متكلم یهود، كه از قرون وسطی تاكنون پا به عرصه وجود نهاده، موسی بن میمون است. وی در بیستم مارس ۱۱۳۵میلادی، در قرطبه، چشم به جهان گشود و در سال ۱۲۰۴، در قاهره، از دنیا رفت. ابن میمون، شاگرد سه تن از علمای اسلام، یعنی ابن افلح، یكی از شاگردان ابی بكر بن صائغ و ابن رشد بوده است. مهمترین اثر فلسفی كلامی وی، كتاب دلالهٔ الحائرین است كه آن را به زبان و خط عربی نگاشته است. تأثیری كه فرهنگ و فلسفه اسلامی بر ابن میمون داشته، به خوبی در این كتاب مشهود است.
در بررسی رهیافت متكلمان یهود نسبت به مسأله شرّ، باید هر یك از مقدمههای چهارگانه تشكیل دهند معضله را مورد توجه قرار دهیم.
۱) قدرت مطلق خداوند
در اینباره تردیدی نیست كه متكلمان یهود خداوند را قادر مطلق میدانند، اما نه به این معنا كه بر محالات نیز قادر باشد؛ بلكه تصریح میكنند كه برخی امور از قدرت خداوند خارج است: «همه چیز، دراختیار خداوند است، جز ترس از خدا» و صریحتر از این، آن چیزی است كه ابن میمون درباره محالات میگوید: «ممتنع دارای طبیعتی ثابت است كه ثباتش برپاست و كار كسی هم نیست؛ به هیچ وجه نیز نمیتوان آن را تغییر داد. به این دلیل، خداوند به قدرت داشتن بر آن، موصوف نمیشود. این از مطالبی است كه هیچ كس از اهل نظر، در آن اختلافی ندارد».
۲) عدالت و خیرخواهی خداوند
دانشمندان یهود، خداوند را موجودی خیرخواه و عادل میدانند كه هیچگونه ظلمی نسبت به بندگان روا نمیدارد. اگر غضب میكند، در اثر گناهان بشر است و در عین حال، رحمت او را پانصد برابر بیشتر از غضبش میدانند. آنان با استشهاد به یكی از آیههای كتاب مقدس این مطلب را استنباط میكنند: «من كه یهوه، دخای تو هستم غیورم و انتقام گناه پدران را از پسران، تا چهار پشت، از آنان كه مرا دشمن دارند، میگیرم و بر آنان كه مرا دوست دارند و احكام مرا نگاه دارند، تا هزار پشت، رحمت میكنم»؛ البته در متن عبری كتاب مقدس و همچنین ترجمه انگلیسی آن، آمده است: «تا هزاران پشت» و ترجمه فارسی آن نارسا است. حداقل هزاران، دو هزار میباشد كه اگر آن را نسبت به انتقام گناه پدران، تا نسل چهارم پسران در نظر بگیریم، نسبت رحمت به غضب، پانصد برابر میشود. (البته این، حداقل تفضیل است).
ابن میمون میگوید: «به هیچ وجه نمیتوان به خداوند نسبت انجام شرّ را داد... بلكه تمام كارهای خداوند، خیر محض است؛ زیرا او كاری نمیكند مگر وجود و هر و جودی هم خیر است».
۳) علم مطلق خداوند
از نظر دانشمندان یهود، خداوند دارای علم مطلق است. هیچ چیز از او مخفی نیست و از پیش، به نیك و بد عالم آگاهی دارد: «از آغاز آفرینش جهان، ذات قدوس متبارك اعمال نیكوكاران و بدكاران را پیشبینی كرده است». «خداوند هر چه را كه در آینده واقع خواهد شد میداند». «همه چیز به وسیله ذات قدوس متبارك پیشبینی شده است». «حتی پیش از آنكه انسان سخنی بگوید، خداوند میداند كه در ضمیر او چیست». «همه چیز قبلا پیشبینی شده و (با وجود این) انسان دارای اختیار و آزادی عمل كامل است».
ابن میمون نیز میگوید: «به هیچ وجه، چیزی از خدای متعال مخفی نمیماند، بلكه همه چیز برای علم خدا، كه عین ذات او است، مكشوف است و محال است كه ما به اینگونه ادراك، آگاهی یابیم... » و در جای دیگر میگوید: «اجماع بر آن است كه صحیح نیست برای خداوند تعالی علم حادث شود تا اینكه الان چیزی را بداند كه قبلاً نمیدانست... لازمه این اعتقاد آن است كه علم به عدمها تعلق گیرد و به بینهایت احاطه داشته باشد. پس چنین اعتقادی را داریم».
۴) وجود شرّ
آنچه از برخی متكلمان یهود نقل شده است، نشان میدهد كه آنها وجود شرور را به خداوند سبحان نسبت ندادهاند: «شری پیدا نمیشود كه از بالا نازل شده باشد. »
ابن میمون شرور را تماماً عدمی میداند، البته عدم مضاف: «همه شرور عدم هستند كه هیچ فعلی به آنها تعلق نمیگیرد، مگر از جهتی كه بیان كردیم كه ماده با این طبیعتی كه دارد موجود شده است؛ یعنی اینكه همیشه همراه عدم است. از اینرو، همین ماده سبب هر فساد و شرّی شده است. بنابراین، هر چه كه خداوند این ماده را برای آن نیافرید، فاسد نمیشود و هیچ یك از شرور به آن نمیرسد«. آنگاه، درباره شرور اجتماعی میگوید كه آنها هم ناشی از عدم هستند: «تمام این شرور عظیمی كه میان انسانها اتفاق م یافتد و به حسب اغراض، شهوتها، آرا و عقاید برخی، به برخی آسیب میرسانند، به دنبال عدم هستند؛ زیرا همه آنها لازمه جهل، یعنی نبود علمند». پس از آن به یكی از نصوص عهد عتیق استشهاد میكند و میگوید: «و گرگ با برّه سكونت خواهد داشت و پلنگ با بزغاله خواهد خوابید... و شیر، مثل گاو، كاه خواهد خورد و طفل شیرخوار بر سوراخ مار بازی خواهد كرد... و در تمامی كوه مقدزس من ضرر و فسادی نخواهند كرد؛ زیرا جهان، از معرفت خداوند پر خواهد بود؛ مثل آبهایی كه دریا را میپوشانند».
● توجیه انواع شرّ، از دیدگاه دانشمندان یهود
ابن میمون برای توجیه شرّ، ابتدا انواع آن را بیان میكند: «هر شرّی كه به انسان میرسد، به یكی از سه نوع باز میگردد:
۱) (شرور طبیعی) «نوع اول شرّ، آن است كه از جهت طبیعت كون و فساد، یعنی از این جهت كه دارای ماده است، به انسان میرسد».
۲) (شرور اجتماعی) «نوع دوم، شرّی است كه از برخی مردم به برخی دیگر میرسد؛ مانند تسلط بعضی بر بعضی دیگر».
۳) (شرور اخلاقی) «نوع سوم، شرّی است كه در اثر فعل خودمان به ما میرسد. »
وی شرور طبیعی را نادر، شرور اجتماعی را زیاد و شرور اخلاقی را بیش از همه میداند. آنگاه به توجیه هر یك میپردازد.
۱) شرور طبیعی
ابن میمون معتقد است كه شرور طبیعی از لوازم غیرقابل انفكاك عالم ماده است. اگر كسی بخواهد كه چنین شروری در عالم نباشد یا باید بخواهد كه عالم ماده به وجود نیاید (كه در این صورت، دستهای از خیرات منع شدهاند) و یا باید معتقد به اجتماع ضدین شود كه این نیز محال است. او میگوید: «و آن كسی كه میخواهد دارای گوشت و استخوان باشد و تأثر نپذیرد و هیچ یك از لوازم ماده به او ملحق نشود، همانا بدون توجه خواهان جمع بین ضدین شده است؛ زیرا وی میخواهد هم متأثر باشد و هم غیرمتأثر، زیرا اگر غیرقابل تأثیر میبود هرگز به وجود نمیآمد... جالینوس در منفعت سوم، سخن خوبی دارد، آنجا كه میگوید: در امر باطل طمع مورز كه ممكن باشد از خون حیض و منی، حیوانی درست شود كه نمیرد و متألم نشود، یا همیشه در حركت باشد، یا مانند خورشید، درخشان باشد... پس این نوع شرّ، باید موجود شود».
ضمنا در بحث وجود شرّ از دیدگاه متكلمان یهود، عبارتهایی را از «براشیت ربه» و ابن میمون نقل كردیم كه انتساب اینگونه شرّها را به خداوند متعال رد میكرد و آنها را لازمه عالم ماده كه محل كون و فساد است، میدانست.
۲) شرّهای اجتماعی
ابن میمون معتقد است كه این دسته از شرّها هر چند بیش از دسته اول هستند، اما بیش از خیرها نیستند. وی میگوید: «این نوع شرّ، در میان مردم هیچ یك از شهرهای دنیا شایع و اكثری نیست، بلكه وجودش كم است؛ مانند كسی كه با حیله دیگری را بكشد یا شبانه به او دستبرد بزند. چنین چیزی تنها در جنگهای بزرگ وجود دارد كه این نوع شرّ افراد زیادی را در برمیگیرد. و این هم در تمام روی زمین اكثری نیست».
پیشتر نیز عبارتهایی را از ابن میمون نقل كردیم كه اینگونه شرّها را نیز تابع عدم، یعنی عدم معرفت میدانست.
۳) شرّهای اخلاقی
ابن میمون میگوید: «تمام این نوع [شرّها] تابع رذایل هستند؛ یعنی حرص در خوردن و آشامیدن، زناشویی و زیادروی و كمی در آنها یا خرابی ترتیب یا كیفیت غذاها، كه باعث تمامی بیماریها و آفات جسمانی و نفسانی میشوند. اما بیماریهای جسمی كه روشن است و اما بیماریهای نفس كه ناشی از چنین سوء تدبیری است، از دو جهت، یكی تغییری كه به دنبال تغییر [و بدی حالت] جسم پیدا میشود... و جهت دوم، آنكه نفس با امور غیرضروری انس میگیرد و به آنها عادت میكند. پس به چیزهایی كه نه برای بقای شخصش ضروری است و نه برای بقاء نوع ملكه اشتیاق پیدا میكند و این شوق هم چیزی است كه پایانی ندارد. »
وی درادامه میگوید: «بسیاری از آلام روحی و محنتهایی كه انسان متحمل میشود، به خاطر همین زیادهطلبی و سیرنشدن وی است. او به هر چه برسد، غصه بعد از آن را میخورد». آنگاه، به خصوص، از كتاب مقدس دلیل میآورد: «همانا این را فقط دریافتم كه خدا آدمی را راست آفرید اما ایشان مخترعات بسیار طلبیدند». «و اكنون از خدا درخواست كن تا بر ما ترحم نماید. یهوه صبایوت میگوید: این از دست شما واقع شده است... ». «اما كسی كه با زنی زنا كند ناقصالعقل است. هر كه چنین عمل نماید جان خود را هلاك خواهد ساخت». «اینك استغاثه كن و آیا كسی هست كه تو را جواب دهد و بگو به كدام یك از مقدسات توجه خواهی كرد؛ زیرا غصه، احمق را میكشد و حسد، ابله را میمیراند. من احمق را دیدم كه ریشه میگرفت و ناگهان مسكن او را نفین كردم... ، بلكه انسان، برای مشقت متولد میشود».
همانطور كه ملاحظه شد، متكلمان یهود برخی شرور را عدمی محض و برخی را اعدام مضاف به ملكات و منشأ آنها را خود انسان میدانستند. گویا آنها را لازمه اختیار آدمی میگرفتند (هر چند تصریح به این مطلب نداشتند) و آنهایی را هم كه در اختیار انسان نیستند، مثل شرور طبیعی، لازمه خلق عالم ماده میدانستند. تنها یك مسأله باقی میماند و آن، اینكه آیا خدای قادر مطلق نمیتوانست انسان را مختار بیافریند و عالم ماده را خلق كند و این لوازم را نداشته باشد؟ اگر میتوانست، چرا خلق نكرد و اگر نمیتوانست، پس قادر مطلق نیست؟
در پاسخ به این سؤال، علمای یهود شق دوم را بر میگزینند؛ یعنی قدرت مطلق خداوند در محدوده ممكنات است و تفكیك ذاتیات هر چیزی از آن، امكان ندارد.
اما اگر مستشكلین اصرار ورزند كه خداوند باید بر محالات نیز قادر باشد، میتوان از جانب متكلمان یهود پاسخ داد كه در این صورت مانعی ندارد كه آن قادر مطلق، شرور را نیز بیافریند و در عین حال، خیرخواه، عادل و قادر باقی بماند. هر چند كه ممكن است این عمل تناقضآمیز باشد؛ زیرا اگر یك امر محال برای قادر مطلق ممكن شد، پس )حداقل، در ارتباط با خداوند( غیرممكن، ممكن است؛ یعنی میتوان جمع بین نقیضین كرد. در منطق نیز ثابت است كه میتوان از اجتمناع نقیضین هر نتیجه دلخواهی را به دست آورد و اگر نمیتوانید یا نمیخواهید كه چنین نتیجهای را بپذیرید، پس اصل فرضتان باطل است؛ یعنی در هر حال، اشكال شرور مرتفع میشود.
هادی صادقی
پینوشتها
۱. The problem of Evil
۲. The philosophy of Religion
۳. Proof
۴. The Paradox of Omnipotence
۵. Physical Evil
۶. Social Evil
۷. Maral Evil
۸. athesit
۹. Kai Neilsen
۱۰. Anthony Flew
۱۱. J. L. Mackie
۱۲. John Hospers
۱۳. جهت اطلاع بیشتر از نحوه استدلال آنها میتوانند به مقاله مكّی، تحت عنوان "شرور قدرت مطلقه" كه ترجمه آن، در مجله كیان، شماره ۳، به چاپ رسیده است، مراجعه كنید. پاسخ آن مقاله نیز، در شماره ۱۷همان مجله، به چاپ رسیده است.
۱۴. illusion
۱۵. نحله علم مسیحی Christian Science
۱۶. این قسمت را از جزوههای درس استاد، مصطفی ملكیان استفاده كردهام.
۱۷. خروج ۳:۶
۱۸. مزامیر ۸: ۲۴
۱۹. مزامیر ۸: ۸۹
۲۰. اشعیاء ۲۴: ۱
۲۱. اشعیاء ۱۶: ۶۰
۲۲. اشعیاء ۲۸: ۴۰
۲۳. پیدایش ۱:۱۷
۲۴. این كه دو وصف را در كنار هم آوردهایم، به این دلیل است كه در مسأله شرّ، تنها به یكی از آنا نیاز است و در ضمن اشكالها و پاسخها در فرهنگهای مختلف، به هر دو اشاره شده است.
۲۵. ایوب ۱۲: ۳۴
۲۶. اشعیاء: ۲۱: ۴۵
۲۷. تثنیه: ۴: ۳۴و ۵
۲۸. مزامیر: ۵: ۱۴
۲۹. مزامیر: ۱۰: ۲۵
۳۰. مزامیر: ۵: ۲۳
۳۱. اعداد ۱۸: ۱۴
۳۲. مزامیر ۸:۲۵
۳۳. مزامیر ۹:۱۴
۳۴. مزامیر ۳:۱۳۹
۳۵. مزامیر ۵-۱۰: ۹۴
۳۶. اشعیاء: ۱۵:۲۹
۳۷. دانیال ۲۲: ۲
۳۸. اشعیاء: ۲۸: ۴۰
۳۹. پیدایش ۵:۶
۴۰. پیدایش ۱۳:۱۳
۴۱. ایوب ۷:۲۱
۴۲. مزامیر ۱۷:۹
۴۳. مزامیر ۶:۱۱
۴۴. ایوب ۱۹: ۱۴
۴۵. اشعیاء ۱۲:۲۸
۴۶. نحمیاء ۱۷:۲
۴۷. امثال سلیمان ۲۷: ۱
۴۸. Old thestament
۴۹. Holy Bible
۵۰. پیدایش ۱۳: ۶
۵۱. ایوب .۹: ۴
۵۲. امثال سلیمان ۳۱ ۳۳: ۱
۵۳. حزقیال ۱۶:۶
۵۴. مزامیر: ۱۶:۹
۵۵. ارمیاء: ۱۸:۵
۵۶. در متون اسلامی این پسر، اسماعیل خوانده شده است.
۵۷. پیدایش ۱ ۱۰:۲۲
۵۸. تثنیه ۳:۸ و ۲
۵۹. ایوب .۱۲: ۱
۶۰. ایوب ۲۴
۶۱. اشعیاء ۸:۵۴
۶۲. تثنیه ۱. ۱۶:۸
۶۳. پیدایش ۳۱:۱
۶۴. پیدایش ۳۱: ۱
۶۵. «یهوه» عبارت از چهار حرف «ی. ه. و ه» است كه آن را اسم مرتجل غیر مشتق میدانند و مانند "اللّه" در فرهنگ اسلامی، آن را اسم اعظم میدانند. بقیه اسمهای خداوند را مشتق میدانند. ر. ك: موسی بن میمون، دلالهٔ الحائرین، چاپ تركیه، ۱۹۷۴، ص ۱۵۳.
۶۶. بر اخوت ۳۳ب، به نقل از گنجینهای از تلمود، ص ۳۶.
۶۷. دلالهٔ الحائزین، ص ۵۲۰.
۶۸. خروج .۶:۲۰
۶۹. گنجینهای از تلمود، ص ۴۳.
۷۰. دلالهٔ الحائزین، ص ۴۹۸.
۷۱. برشیت ربا ۷:۲ به نقل از گنجینهای از تلمود، ص ۳۹.
۷۲. سنهدرین ۹۰ب، به نقل از گنجینهای از تلمود، ص ۳۹.
۷۳. تنحوما سلح بند ۹، به نقل از گنجینهای از تلمود، ص ۳۹.
۷۴. شموت ربا ۳:۲۱، به نقل از گنجینهای از تلمود، ص ۳۹.
۷۵. میشنا آووت ۱۹:۳۰، به نقل از گنجینهای از تلمود، ص ۱۱۲.
۷۶. دلالهٔ الحائزین، ص ۵۴۸.
۷۷. همان، ص ۵۴۳.
۷۸. براشیت ۵۱، به نقل از دلالهٔ الحائرین، ص ۴۹۹.
۷۹. دلالهٔ الحائزین، ص ۴۹۸.
۸۰. همان، ص ۴۹۹.
۸۱. اشعیاء: .۹:۱۱.
۸۲. دلالهٔ الحائزین، ص ۵۰۲.
۸۳. همان، ص ۵۰۳.
۸۴. همان، ص ۵۰۴.
۸۵. همان، ص ۵۰۳ ۵۰۲.
۸۶. ر. ك: پاورقیهای ۸۰و ۸۱.
۸۷. دلالهٔ الحائرین، ص ۵۰۳.
۸۸. ر. ك: پاورقیهای ۸۰و ۸۱.
۸۹ دلالهٔ الحائزین، ص ۵۰۴.
۹۰. همان، ص ۵۰۵.
۹۱. جامعه سلیمان ۲۹:۷
۹۲. ملاكی ۹:۱
۹۳. امثال سلیمان ۳۲:۶
۹۴. ایوب .۶:۵
پینوشتها
۱. The problem of Evil
۲. The philosophy of Religion
۳. Proof
۴. The Paradox of Omnipotence
۵. Physical Evil
۶. Social Evil
۷. Maral Evil
۸. athesit
۹. Kai Neilsen
۱۰. Anthony Flew
۱۱. J. L. Mackie
۱۲. John Hospers
۱۳. جهت اطلاع بیشتر از نحوه استدلال آنها میتوانند به مقاله مكّی، تحت عنوان "شرور قدرت مطلقه" كه ترجمه آن، در مجله كیان، شماره ۳، به چاپ رسیده است، مراجعه كنید. پاسخ آن مقاله نیز، در شماره ۱۷همان مجله، به چاپ رسیده است.
۱۴. illusion
۱۵. نحله علم مسیحی Christian Science
۱۶. این قسمت را از جزوههای درس استاد، مصطفی ملكیان استفاده كردهام.
۱۷. خروج ۳:۶
۱۸. مزامیر ۸: ۲۴
۱۹. مزامیر ۸: ۸۹
۲۰. اشعیاء ۲۴: ۱
۲۱. اشعیاء ۱۶: ۶۰
۲۲. اشعیاء ۲۸: ۴۰
۲۳. پیدایش ۱:۱۷
۲۴. این كه دو وصف را در كنار هم آوردهایم، به این دلیل است كه در مسأله شرّ، تنها به یكی از آنا نیاز است و در ضمن اشكالها و پاسخها در فرهنگهای مختلف، به هر دو اشاره شده است.
۲۵. ایوب ۱۲: ۳۴
۲۶. اشعیاء: ۲۱: ۴۵
۲۷. تثنیه: ۴: ۳۴و ۵
۲۸. مزامیر: ۵: ۱۴
۲۹. مزامیر: ۱۰: ۲۵
۳۰. مزامیر: ۵: ۲۳
۳۱. اعداد ۱۸: ۱۴
۳۲. مزامیر ۸:۲۵
۳۳. مزامیر ۹:۱۴
۳۴. مزامیر ۳:۱۳۹
۳۵. مزامیر ۵-۱۰: ۹۴
۳۶. اشعیاء: ۱۵:۲۹
۳۷. دانیال ۲۲: ۲
۳۸. اشعیاء: ۲۸: ۴۰
۳۹. پیدایش ۵:۶
۴۰. پیدایش ۱۳:۱۳
۴۱. ایوب ۷:۲۱
۴۲. مزامیر ۱۷:۹
۴۳. مزامیر ۶:۱۱
۴۴. ایوب ۱۹: ۱۴
۴۵. اشعیاء ۱۲:۲۸
۴۶. نحمیاء ۱۷:۲
۴۷. امثال سلیمان ۲۷: ۱
۴۸. Old thestament
۴۹. Holy Bible
۵۰. پیدایش ۱۳: ۶
۵۱. ایوب .۹: ۴
۵۲. امثال سلیمان ۳۱ ۳۳: ۱
۵۳. حزقیال ۱۶:۶
۵۴. مزامیر: ۱۶:۹
۵۵. ارمیاء: ۱۸:۵
۵۶. در متون اسلامی این پسر، اسماعیل خوانده شده است.
۵۷. پیدایش ۱ ۱۰:۲۲
۵۸. تثنیه ۳:۸ و ۲
۵۹. ایوب .۱۲: ۱
۶۰. ایوب ۲۴
۶۱. اشعیاء ۸:۵۴
۶۲. تثنیه ۱. ۱۶:۸
۶۳. پیدایش ۳۱:۱
۶۴. پیدایش ۳۱: ۱
۶۵. «یهوه» عبارت از چهار حرف «ی. ه. و ه» است كه آن را اسم مرتجل غیر مشتق میدانند و مانند "اللّه" در فرهنگ اسلامی، آن را اسم اعظم میدانند. بقیه اسمهای خداوند را مشتق میدانند. ر. ك: موسی بن میمون، دلالهٔ الحائرین، چاپ تركیه، ۱۹۷۴، ص ۱۵۳.
۶۶. بر اخوت ۳۳ب، به نقل از گنجینهای از تلمود، ص ۳۶.
۶۷. دلالهٔ الحائزین، ص ۵۲۰.
۶۸. خروج .۶:۲۰
۶۹. گنجینهای از تلمود، ص ۴۳.
۷۰. دلالهٔ الحائزین، ص ۴۹۸.
۷۱. برشیت ربا ۷:۲ به نقل از گنجینهای از تلمود، ص ۳۹.
۷۲. سنهدرین ۹۰ب، به نقل از گنجینهای از تلمود، ص ۳۹.
۷۳. تنحوما سلح بند ۹، به نقل از گنجینهای از تلمود، ص ۳۹.
۷۴. شموت ربا ۳:۲۱، به نقل از گنجینهای از تلمود، ص ۳۹.
۷۵. میشنا آووت ۱۹:۳۰، به نقل از گنجینهای از تلمود، ص ۱۱۲.
۷۶. دلالهٔ الحائزین، ص ۵۴۸.
۷۷. همان، ص ۵۴۳.
۷۸. براشیت ۵۱، به نقل از دلالهٔ الحائرین، ص ۴۹۹.
۷۹. دلالهٔ الحائزین، ص ۴۹۸.
۸۰. همان، ص ۴۹۹.
۸۱. اشعیاء: .۹:۱۱.
۸۲. دلالهٔ الحائزین، ص ۵۰۲.
۸۳. همان، ص ۵۰۳.
۸۴. همان، ص ۵۰۴.
۸۵. همان، ص ۵۰۳ ۵۰۲.
۸۶. ر. ك: پاورقیهای ۸۰و ۸۱.
۸۷. دلالهٔ الحائرین، ص ۵۰۳.
۸۸. ر. ك: پاورقیهای ۸۰و ۸۱.
۸۹ دلالهٔ الحائزین، ص ۵۰۴.
۹۰. همان، ص ۵۰۵.
۹۱. جامعه سلیمان ۲۹:۷
۹۲. ملاكی ۹:۱
۹۳. امثال سلیمان ۳۲:۶
۹۴. ایوب .۶:۵
منبع : مجله معرفت
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست