شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


بتهوون اسطوره آهنگ‌سازی


بتهوون اسطوره آهنگ‌سازی
«لودویگ‌فان بتهوون» در ۱۷ دسامبر سال۱۷۷۰ در شهر بن دیده به جهان گشود. خانواده‌ی او اهل «برابانت»[۱] بلژیك بودند. پدر او نوازنده دربار بن بود كه علاقه‌ی دیوانه‌واری به مشروب داشت. از مادر بتهوون همیشه به عنوان بانویی مهربان، شخیص و خوش‌قلب یاد می‌شود. بتهوون از مادر خود به عنوان بهترین دوست خود یاد می‌كرد.
خانواده‌ی بتهوون هفت بچه داشتند كه تنها ۳پسر از آنها زنده ماند و لودویگ پسر ارشد خانواده بود.
بتهوون در همان اوایل كودكی به موسیقی علاقه‌ نشان داد و پدرش روز و شب به تعلیم وی همت گماشت. این آموزش حتی پس از تمرین‌های روزانه یا بازگشت از نوازندگی در سالن‌های موسیقی ادامه داشت. شكی نبود كه این كودك استعداد خدادادی داشت و پدرش پرورش موزارت دیگری از وی در سر می‌پروراند.
بتهوون اجرای عمومی خود را در «كولوگن»[۲] به اجرا درآورد. اما پدرش به حضار اعلام كرد كه این كودك تنها ۶سال دارد. به همین خاطر بتهوون را كوچكتر از سن واقعی او می‌شناختند. بتهوون نیز هنگامی كه روزی گواهینامه‌ی تولد خویش را دریافت كرد، خود می‌اندیشید كه آن گواهینامه متعلق به برادرش «لودویك ماریا»[۴] است. ماریا دوسال پیش از بتهوون به دنیا آمده بود ولی در كودكی دار فانی را وداع گفته بود.
بالاخره دانش موسیقیایی و آموزش «یوهان»[۳] پدر بتهوون به اتمام رسید. از این رو لودویگ برای آموختن ارگ و تركیب‌های موسیقیایی نزد موسیقیدان بزرگی چون «گوتلوب نیفه»[۵] به تحصیل پرداخت؛ نیفه پی‌برد كه بتهوون تا چه حد در موسیقی با استعداد است. بنابراین علاوه بر آموختن موسیقی، بتهوون را با آثار فلاسفه كهن و نوین آشنا كرد.
بتهوون در سال۱۷۸۲ و در سن ۱۲سالگی نخستین اثر خود را نوشت این اثر، ۹واریاسیون در گام سی‌‌مینور برای پیانو بود كه بر روی مارشی از «ارنست كریستون درسلر»[۶] نوشته شده‌بود.
نیفه در سال۱۷۸۳ یعنی یك سال بعد مجله‌ای با عنوان «مجله‌ی موسیقی» به رشته تحریر درآورد و درباره‌ی دانش‌آموز خویش نوشت:‹‹ اگر او به همین منوال پیش برود بدون شك موزارت جدیدی خواهد شد.››
در ژوئن۱۷۸۴ و به سفارش نیفه، لودویك در حالی كه تنها ۱۴سال داشت به عنوان نوازنده‌ی ارگ در دربار «ماركسیمیلیان فرانز» عضو هیئت گزینش شهر كوگولن منصوب شد. این شغل به او این توان را داد كه با محافل دیگری علاوه بر محفل خانوادگی و دوستان آشنا شود؛ او با افرادی آشنا شد كه تا آخر عمر به عنوان دوست در كنار وی بودند كه از جمله آنها می‌توان به خانواده‌ی «ری‌یس»، «فان برونینگ»، «چارمینگ اله‌ئونور»، «كارل آمندا» كه یك نوازنده‌ی ویولون بود و دكتر «فرانز گرهارد وگلر» اشاره كرد.
لودویك در خانواده‌ی خود كم‌كم جای پدر را به لحاظ مالی گرفت چراكه «یوهان» برای مشروبات پول زیادی صرف می‌كرد و به تدریج نتوانست مقام و منصب خود را در دربار بن حفظ كند؛ بتهوون جوان به زودی خود را مسئول برادران كوچك‌تر خود احساس كرد. حسی كه تا آخر عمر و گاهی اوقات بیش از اندازه بروز می‌كرد.
پرنس ماكسمیلیان فرانز از استعداد بتهوون با خبر بود بنابراین او را به سال۱۷۸۷ به وین فرستاد تا با موزارت دیدار كرده و مراتب موسیقی خود را افزایش دهد. از وین به عنوان شهری یاد می‌شود كه مهد فرهنگ و موسیقی بود.
اسناد و مدارك روشنی درباره‌ی دیدار موزارت و بتهوون وجود ندارد ولی در برخی اسناد آمده است كه موزارت گفته است: «نام او را فراموش نكنید. به زودی این نام بر سر زبان‌ها جاری خواهد شد.»
وقتی بتهوون در وین بود نامه‌ای به دست او رسید و از وی خواسته‌شد به بن برگردد چراكه مادرش درحال مرگ بود. تنها عضو خانواده كه لودویگ با وی رابطه و نزدیكی پر مهر و محبتی احساس می‌كرد در ۱۷ژوئیه ۱۷۸۷ دیده از جهان فروبست.
بتهوون پنج سال پس از آن به وین بازگشت. این بار به لطف عضو گزینش شهر توانست ۲سال دیگر به آموختن موسیقی بپردازد. بتهوون هیچ‌گاه به زادگاه خود بازنگشت.
این موسیقیدان جوان در وین درس‌های معلم دیگری به نام «هایدن»[۷] را فرا گرفت و به زودی توجه و حیرت همگان را برانگیخت. بتهوون در سال ۱۷۹۴ نخستین «اپوس» را نوشت كه سه قطعه‌ی تریو برای پیانو بود. سال پس از آن نخستین اجرای عمومی خود را در وین در محل «آكادمی» به نمایش در آورد. اینجا محلی بود كه موسیقیدانان بزرگ آثار خود را می‌نواختند. پس از آن تورهایی در پراگ، درسدن، لاینپریك و برلین اجرا كرد و سپس در بوداپست مجارستان كنسرت اجرا كرد.
بتهوون آشنایان بسیاری در وین پیدا كرد. كسانی كه در موسیقی و فلسفه بودند به این جوان احترام می‌گذاشتند. این عاشقان موسیقی بهترین حامیان بتهوون بودند.
گاهی اوقات پیش ‌می‌آمد كه وی به شدت عصبانی می‌شد ولی به زودی از حرف‌های خود عذر‌خواهی می‌كرد اما همیشه اوج هنر او رفتار افراطی وی را تحت شعاع قرار می‌داد.
بتهوون در سال۱۸۰۰ كنسرت جدیدی را در وین سازماندهی كرد و در آن نخستین سمفونی خود را عرضه داشت. اگرچه امروزه از این آثار به عنوان آثار كلاسیك یاد می‌شود و آن را نزدیك به آثار موزارت و هیدن می‌خوانند اما در آن زمان شنوندگان آثار بتهوون به تفاوت‌هایی كه سمفونی بتهوون داشت، پی بردند.
بتهوون جوان و باهوش به عنوان یك تصنیف ساز جدید مرزهای موسیقی را مشخص كرد. در سال ۱۸۰۱ بتهوون به دوستان خود گفت كه وی از این بیم دارد كه كر شود. به همین علت در سال۱۸۰۲ در شهر هیلیگنستان[۸] مقاله‌ای مشهور به رشته تحریر درآورد و در آن نوشت كه او اگر به عنوان یك موسیقیدان دیگر توانایی شنیدن نداشته باشد دیگر دوست نخواهد داشت كه به این زندگی ناعادلانه ادامه دهد. اما باز موسیقی راه زندگی پیش روی نهاد و بتهوون دریافت كه هنوز زوایای بسیاری از موسیقی را كشف نكرده است؛ به همین دلیل نه تنها خودكشی نكرد بلكه به وجود علم به این كه ناتوانی جسمی وی روزبه‌روز بدتر خواهد شد آثار بسیار زیادی از خود به یادگار گذاشت.
سونات‌های استثنایی وی برای پیانو مثل( توفان[۹] و اپوس۳۱، سمفونی شماره‌ی ۲و۳، ارویكا[۱۰] )و بسیاری از آثار دیگر در این دوران خلق شدند.
سمفونی شماره‌ی۳ بتهوون به افتخار «بوناپارت» ساخته شد؛ چراكه وی را آزادی بخش انسانها و به عنوان فردی كه می‌دانست كه از انقلاب فرانسه دری به روی امید گشوده بود. سمفونی شماره‌ی ۳ یا ارویكا در هفتم آوریل سال ۱۸۰۵ برای نخستین بار نواخته شد.
بتهوون در همین هنگام بالاخره توانست اپرای لئونور[۱۱] را كه تنها اپرایی بود كه وی خلق كرده، به اتمام رساند؛ وی در این اپرا چهار آورتور یا همنوایی موسقیایی متفاوت خلق كرد. از این رو نام اپرای بتهوون به «فیدلیو»[۱۲] تغییر یافت.
این اپرا بر خلاف خواست بتهوون در ۲۰نوامبر ۱۸۰۵ و در مقابل عده‌ای از افسران فرانسوی نواخته شد. علت این امر آن بود كه ناپلئون به عنوان فرمانده‌ی ارتش برای نخستین بار شهر وین را تسخیر كرد.
سال‌های پس از آن اوج خلاقیت هنر بتهوون بود؛ وی سمفونی‌های بسیاری نوشت كه از جمله آن‌ها می‌توان به پاستورال[۱۳]، اورتور كوریولان[۱۴] و اثر مشهور نامه‌ای به الیزه[۱۵] اشاره كرد.
بتهوون شاگردان بسیاری داشت، شاگردانی جذاب و جوان، او به بسیاری از آن‌ها علاقه‌مند بود. اسقف اعظم «رودولف» برادر امپراطور شاگرد وی بود. كسی كه دوست وی و در نهایت یكی از حامیان هنری او تبدیل شد.
بتهوون در سال ۱۸۰۹ خواست به دعوت «ژورمی بوناپارت»[۱۶] وین را ترك كند؛ اما دوستان قدیمی وی او را از این كار بازداشتند؛ و در این كار اسقف اعظم رودولف، پرنس «لوبكوویتز»[۱۷] و پرنس «كینسكی»[۱۸] مشاركت داشتند.
آن‌ها سالانه مبلغی معادل ۴هزار فلورین تعیین كردند تا بتهوون بتواند بدون مانع مالی به فعالیت خود ادامه دهد؛ بتهوون نیز این پیشنهاد را كه تا آن زمان در وین از آن برخوردار نبود پذیرفت. از این رو به عنوان نخستین تصنیف‌ساز مستقل فعالیت كرد.
حتی پیش از این موسیقیدان بزرگی چون باخ، موزارت و هیدن در دربار خانواده‌های اشرافی خدمت می‌كردند و بخشی از خدمه دربار بودند كه حق بیشتری نداشتند جز اینكه موسیقی بنوازند؛ از این رو بتهوون در میان موسیقیدانان زمان خود فرصت متفاوتی یافته بود.
بتهوون در سال ۱۸۱۲ اثر نامه‌ای به «معشوق ابدی»[۱۹] را ساخت این اثر به صورت رمز نوشته شده و در شهر «هیلیگنستان» یافت شده است. بسیاری از بانوان زیبا شاگردان وی بودند كه فرض بر این است كه برای یكی از آن‌ها این اثر نواخته شده اما تا زمانی كه مدرك و نسخه‌ی جدیدی به دست نیاید بعید به نظر می‌رسد كه راز این زن برملا شود.
بتهوون در ژوئیه۱۸۱۲ با گوته دیدار كرد. این دو مرد بزرگ به هم احترام زیادی قایل بودند ؛ بتهوون بسیاری از اشعار گوته را به موسیقی نواخت و درباره‌ی گوته‌ می‌گوید: «هیچكس بهتر از گوته من را درك نكرد.»
پس از مدتی حامیان مالی بتهوون چون پرنس لوبكوویتنز به مشكل مالی برخورد كرد و پرنس كینسكی بر اثر سقوط از اسب جان خود را از دست داد؛ بازماندگان كینسكی مقرری بتهوون را قطع كردند و بتهوون تلاش بسیاری برای حفظ استقلال خود انجام داد. «چك یوهان نپوموك مائل‌زل»[۲۰] كه از آن به عنوان مخترع مترونوم یاد می‌كنند با بتهوون تماس حاصل كرد و ابزار كمك‌های بسیاری در اختیار بتهوون گذاشت تا مشكل شنوایی آن را حل كند. یكی از آنها تقویت كننده‌ی صوتی‌ای بود كه به پیانو وصل می‌شد.
بتهوون در سال۱۸۱۳ «پیروزی ولینگتون» را با وسیله‌ای به نام«پان هارمونیكا»[۲۱] كه مائل‌زل اختراع كرده بود نواخت.
در ۱۵نوامبر ۱۸۱۵ «كاسپار كارل»[۲۲] برادر بتهوون درگذشت و مسئولیت زن و پسرش به نام «كارل» كه در آن زمان ۹سال داشت برعهده‌ی بتهوون افتاد. از این زمان زندگی بتهوون دچار تغییر شدیدی شد. برادر مرحومش وصیت كرده بود كه پرستاری و نگهداری از این پسر كوچك بر عهده‌ی همسر خود و بتهوون باشد. بتهوون این وصیت را جدی گرفت ولی به زودی متوجه شد، مردی به سن و سال او ‹۴۵سال› كه به زودی شنوایی خود را از دست می‌داد نمی‌تواند از عهده كودكی كه در آینده‌ی نزدیك به جوانی تبدیل خواهد شد، برآید.
در سال۱۸۱۶ «كارل شرنی»[۲۳] كه از شاگردان بتهوون بود به آموزش این كودك پرداخت و دریافت كه وی دچار استعدادی نیست كه بتهوون و همسر برادرش انتظار دارند.
بتهوون در این سال‌ها قطعه‌ی موسیقی خود به نام «معشوق دورافتاده»[۲۴] را تدوین كرد كه اولین تم از سمفونی شماره‌ی۹ او است.
در سال بعد یعنی زمانی كه اسقف اعظم رودولف به سمت كاردینال منصوب گشت بتهوون تصنیف [۲۵]«مس‌D» را آغاز كرد. این تصنیف هیچگاه برای عرضه آماده نشد.
سمفونی شماره‌ی ۹ بتهوون عملاً در سال ۱۸۲۳ به اتمام رسید؛ در همین سال نوجوانی۱۱ساله به نام «لیزت» كه در ۱۳آوریل ۱۸۲۳ به یكی از كنسرت‌های بتهوون آمده بود با وی ملاقات كرد. كسی كه سال‌ها بعد همه‌ی سمفونی‌های بتهوون را برای پیانو تنظیم كرد.
هفتم ماه مه ۱۸۲۴ زمان اولین اجرای سمفونی شماره‌ی۹ بود و با وجود مشكلات فنی و مسائلی كه در آواز این سمفونیك در روز اجرا پیش آمده با موفقیت همراه شد. متأسفانه این كارها درآمد مالی نداشت ومشكل مالی همیشه به عنوان مسئله اصلی این آهنگساز بزرگ بود.
اكنون زمان تنظیم قطعه‌ی چهارگانه‌ی آخر فرا رسیده بود؛ قطعه‌ای كه هم اكنون نیز برای شنوندگان سخت است. بتهوون نگارش سمفونی شماره‌ی ۱۰ را آغاز كرد.
بتهوون در سال۱۸۲۶ دچار سرماخوردگی شدید شد. بیماری وی دیگر مشكلات جسمانی وی را كه در تمام طول زندگی با وی همراه بود پیچیده‌تر كرد؛ بتهوون در ۲۶ماه مارس ۱۸۲۷ درگذشت در حالی كه دوستان نزدیك وی بر بالینش جمع شده بودند و به این سان توفانی در عالم موسیقی خاموش گشت.
مراسم تدفین وی در كلیسای«هولی ترینیتی» انجام شد. حدود ۱۰ الی ۳۰هزار نفر در مراسم تدفین او شركت كردند.
«فرانز شوبرت»[۲۶] از جمله كسانی بود كه در كنار دیگر موسیقیدانان در حمل تابوت بتهوون شركت كرد. شوبرت سال پس از آن فوت كرد و در كنار بتهوون به خاك سپرده شد.
«هانریش آنشوتز»[۲۷] یكی از بازیگران معروف آن دوران دعای روز دفن را كه توسط «فرانز گریل پارزر»[۲۸] نویسنده‌ی معروف نوشته شده بود، قرائت كرد. این مراسم مقابل در قبرستان «وارینگ»[۲۹] انجام شد كه اكنون به نام پارك شوبرت معروف است.
۱- Brabant
۲- Cologne
۳- Johann
۴- Ludwig Maria
۵- Gottlob Neefe
۶- Ernst Christoph Dressler
۷- Hyden
۸- Heiligenstadt
۹- Storm
۱۰- Eroica
۱۱- Leonore
۱۲- Fidelio
۱۳- Pastoral
۱۴- Coriolan Overture
۱۵- Letter for Elise
۱۶- Jerome Bonaparte
۱۷- Prince Lobkowitze
۱۸- Prince Kinsky
۱۹- Immortal Beloved
۲۰- Czech Johann Nepomuk Maelzel
۲۱- Panharmonica
۲۲- Kaspar Karl
۲۳- Carl Czerny
۲۴- The distant loved one
۲۵- Mass in D
۲۶- Franz Schubert
۲۷- Heinrich Anschutz
۲۸- Franz Grill Parzer
۲۹- Wahring
ترجمه عظیم امیدی
منبع : ماهنامه ماندگار


همچنین مشاهده کنید