پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

رسانه ها، قدرت و سیاست


رسانه ها، قدرت و سیاست
رسانه به مفهوم امروزی عمری کوتاه دارد ولی مفاهیم قدرت و سیاست از قرن ها قبل با زندگی بشر همراه بوده است. سیاست را معمولاً عرصه قدرت نامیده اند و رسانه ها را ابزار آن. با این وجود قدرت فقط به سیاست و رسانه نیز فقط به ابزار ختم نمی شود. بررسی روابط بین این سه مفهوم می تواند حد و مرزهای هریک را تا حدودی روشن کند. وسایل ارتباط جمعی اعم از رادیو، تلویزیون، مطبوعات، فیلم و نظایر این را در اصطلاح رسانه گویند. طی کمتر از یک قرن گذشته بر سر این پرسش که آیا رسانه ها بر فرد یا جامعه نفوذ دارند یا خیر، بحث های گسترده یی مطرح شده است.
در پاسخ به سوال مطرح شده گاه به افراط و گاه به تفریط بر قدرتمندی یا بی اثری آن کتاب ها و مقالاتی منتشر شده است. در دنیای معاصر که گاه عصر رسانه ها لقب گرفته، رسانه نقش بسیار مهمی در حفظ و بقای قدرت های سیاسی ایفا می کند. زادگاه رسانه ها در دنیای معاصر امریکاست. اصطلاحاتی چون «رسانه ها در امریکا متولد شده اند»، «مدیاکراسی در برابر دموکراسی» یا «امریکایی شدن سیاست» بر نقش و اهمیت رسانه ها در شکل گیری و تداوم امپراتوری امریکا تاکید دارد. به عبارتی رسانه ها نه فقط ستون فقرات صنعت فرهنگی در این کشورند بلکه ابزاری برای حفظ یا جابه جایی قدرت در کنار دولت یا در خدمت افکار عمومی هستند. برد و باخت دولت در شطرنج سیاست داخلی و خارجی این کشور به نقش رسانه ها بستگی دارد.
صدها مثال تاریخی درباره قدرتمندی رسانه ها مشاهده می شود. البته، چنین نقشی را کم و بیش در سایر کشورهای جهان نیز می توان پیدا کرد. سیاستمداران معاصر چون لنین، هیتلر، چرچیل، ریگان و تاچر و برلوسکونی هریک درباره قدرت رسانه ها در عرصه سیاست سخن گفته اند. آنچه در گفته های آنها تفاوت دارد نحوه کاربرد این قدرت است. عده یی رسانه ها را به عنوان ابزاری برای قدرتمند شدن مردم در برابر دولت ها می بینند. آن طور که در مبارزات سیاسی و انقلابات دیده می شود. آنجا که رسانه ها نتایج آرا را به نفع یکی یا دیگری تغییر می دهند. نیکسون برابر کندی در مناظره تلویزیونی شکست می خورد. آنجا که در رومانی تلویزیون قدرت را متزلزل می کند.
آنجا که امپراتوری رسانه یی برلوسکونی برنده انتخابات می شود. یا در کودتاها اولین برجی که به تسخیر نظامیان در می آید ساختمان رادیو و تلویزیون یک کشور است. در کشور ما دو مفهوم رسانه و قدرت همواره عجین بوده است. طی سه دهه گذشته از هر ۱۰ امتیاز روزنامه یی که صادر شده است، هشت فقره از آن فقط به اسم کسانی صادر شده که در مصدر امور حکومتی قرار داشته اند. شاید کمترین آنها معاون وزیر و به ندرت مدیرکل بوده اند. در زمینه کارکرد نردبانی یا سکوی پرش بودن رسانه ها برای رسیدن به قدرت نیز صدها مثال زنده و تاریخی را می توان بیان کرد. از امیرکبیر و روزنامه وقایع اتفاقیه و صدارتش می توان یاد کرد تا سیدضیاء و روزنامه رعد و صدها نماینده مجلس که در سال های اخیر از نوع رادیو- تلویزیونی آن بر اریکه قدرت تکیه زده اند. از این بحث کوتاه می توان نتیجه گرفت که در قدرتمند بودن رسانه ها در عرصه سیاست شکی نیست اما اینکه این قدرت چگونه توزیع می شود و چگونه مورد استفاده یا سوءاستفاده قرار می گیرد تفاوت دیدگاه وجود دارد.
به عبارتی قدرت رسانه فقط به ابزاری بودن یا نبودن آن محدود نمی شود بلکه به عواملی چون سرعت انتقال اطلاعات، شدت انتشار پیام و شرایط انتشار آن بستگی دارد. اما از همه مهم تر به رابطه یی بستگی دارد که بین رسانه و جامعه وجود دارد و ارتباطات رسانه یی در سایه چنین رابطه یی تفسیر می شود. بنابراین رسانه ها قدرتمندند وقتی که روابط بین رسانه و جامعه قوی باشد و تنها در این حالت است که مقبولیت قدرت و پایدار آن را رسانه ها تضمین می کنند.
حسین افخمی
عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی
منبع : روزنامه اعتماد