جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

چهار ماجرای رنت و میرابل - Quatre Aventures De Reinette & Mirabelle


چهار ماجرای رنت و میرابل - Quatre Aventures De Reinette & Mirabelle
سال تولید : ۱۹۸۷
کشور تولیدکننده : فرانسه
محصول : اریک رومر
کارگردان : رومر
فیلمنامه‌نویس : رومر
فیلمبردار : سوفی منتینیو
آهنگساز(موسیقی متن) : رونان ژیر و ژان لوئی والرو
هنرپیشگان : ژوئل میکوئل، جسیکا فورد، فیلیپ لودنباخ، یاسمن اوری، ماری ریوی‌یر و فابریس لوشینی.
نوع فیلم : رنگی، ۹۹ دقیقه.


ساعت آبی: «میرابل» (فورد)، دانشچوی پاریسی، طی یک سفر تفریحی همراه پدر و مادرش با دختری روستائی به‌نام «رنت» آشنا می‌شود. «رنت» «میرابل» را دعوت می‌کند تا شب پیش او بماند و صبح هر دو با هم «ساعت آبی» را تجربه کنند. (در «ساعت آبی»، حد فاصل سروصداهای شب و روز، سکوت مطلق به وجود می‌ِآید). هنگام طلوع آفتاب «رنت»، «میرابل» را بیدار می‌کند؛ اما صدای مزاحم یک تراکتور مانع تجربه مشترک‌شان می‌شود. حالا «میرابل»، تصمیم می‌گیرد یک شب دیگر نزد «رنت» بماند و این بار موفق به تجربه «ساعت آبی» می‌شوند. «رنت» که نقاشی خودآمیخته است و می‌خواهد در پاریس تحصیل کند، به پیشنهاد «میرابل» برای سفر به پایتخت و هم اتاق شدن با او جواب مثبت می‌دهد. پیش خدمت: «رنت» که حالا در آپارتمان «میرابل» ساکن است است برای یک قرار ملاقات به کافه‌ای در مونپارناس می‌رود. او برای پرداخت حساب قهوه‌ای که چهار فرانک‌ونیم است، یک اسکناس دویست فرانکی به پیش خدمت (لودنباخ) می‌دهد. پیش‌خدمت عصبانی می‌شود و شکایت می‌کند که مشتری باید پول خُرد همراه داشته باشد و اینکه او تمام روز را با یک قهوه در کافه سر کرده و حالا قصد کلاه‌برداری دارد. به‌زودی «میرابل» از راه می‌رسد. اما «میرابل» نیز پول خُرد ندارد و «رنت» را ترغیب می‌کند که بدون پرداختن پول قهوه، کافه را ترک کنند... گدا، مبتلا به جنون دزدی، تیغ‌زن: «رنت» به گدائی پول می‌دهد، اما «میرابل» می‌گوید از قیافه گدا خوشش نیامده و کمکی به او نمی‌کند. در یک فروشگاه، «میرابل» جنس‌های دزدی یک زن ثروتمند (اوری) را در می‌کند. اما زن صبر نمی‌کند اما «میرابل» جنس‌ها را به او بدهد. «رنت» به زنی (ریوی‌یر) که می‌گوید کیف پولش را گم کرده، کمک می‌کند و از قطار جا می‌ماند. کمی بعد او زن را می‌بیند که داستان گم شدن کیف پولش را برای زن دیگری تعریف می‌کند... فروختن تابلوی نقاشی: «رنت» که دستش تنگ شده است با دوستی که یک صاحب گالری (لوشینی) را می‌شناسد، تماس می‌گیرد. او مثل همیشه زیاد حرف می‌زند و «میرابل» پیشنهاد می‌کند که بیست‌وچهار ساعت روزه سکوت بگیرد. در همین بین «رنت» نزد صاحب گالری می‌رود و هیچ حرفی نمی‌زند...
* اثری بسیار ظریف و جذاب که بر مبنای قصه‌هائی بامزه بداهه‌پرداخت شده است، اگرچه بودجه اندک، بلندپروازی‌های رومر را محدود کرده است. فیلم حال و هوای بازگشت به شیوه‌های فیلم‌سازی «موج نو» را تداعی می‌کند و به قدری سرزنده است که به فیلمی ساخته کارگردانی جوان و بسیار خوش آتیه می‌ماند. رومر مسائل اخلاقی پیچیده و در عین حال پنهان همیشگی‌اش را زیربنای کار قرار می‌دهد. دو بازیگر اصلی فیلم با نقش آفرینی بی‌نقص‌شان شخصیت‌هائی بسیار زنده را تجسم می‌بخشد. ‌