یکشنبه, ۱۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 2 February, 2025
مجله ویستا
... و خداوند ابراهیم(ع) را امتحان کرد
«و خداوند ابراهیم را امتحان کرد و به او گفت ای ابراهیم، کجایی؟ و ابراهیم پاسخ داد: اینجایم».
کییر کگور بر این باور بود که «داستان ابراهیم این صفت برجسته را دارد که هر اندازه درک ما از آن حقیر باشد، همیشه شکوهمند است اما فقط به این شرط که باز به گفته ضربالمثل بخواهیم «زحمت بکشیم و توشه سنگین نماییم.»
متن حاضر میکوشد با اشارتی در باب زمینه و زمانه اندیشههای او به شرح دلکش و دشوارش پیرامون ابراهیم نبی در کتاب «ترس و لرز» بپردازد.
● خانواده نفرینزده
سورن اوبو کییرکگور در ۱۸۱۳ در کپنهاک دانمارک بهدنیا آمد. پدرش بر این باور بود که بهدلیل ناشکریاش در جوانی خانوادهاش نفرینزده است و همین باور تاثیر ژرف بر اندیشههای پسر جوان و قوزیاش سورن داشت.
کییر کگور که از سال ۱۸۳۰ به دانشگاه رفت، بیشتر در جستوجوی ادبیات، تاریخ و فلسفه بود و شخصیتی سرخورده، منزوی و کلبیمسلک داشت. در ۱۹ مه ۱۸۳۸، همزمان با مرگ پدر باز به مسیحیت ایمان آورد و با دختری به نام رگینا اولسن نامزد شد و یک سال بعد هم این نامزدی را بههم زد. «ترس و لرز» به یک معنا داستان همین عشق ناکام است که در طرازی فلسفی، پاسخی دشوار مییابد. کییر کگور انسانی جنجالی بود و به مخالفت با قشری گرایان مذهبی در زمانه خودش از سویی و انتقاد تند از اندیشههای فلسفی ایدهآلیسم آلمانی شهره بود. در روزنامههای زمانه با نثری تند و اغلب با اسامی مستعار مینوشت و همواره در وسوسه خودکشی بود.
کییر کگور روزانه بیش از ۱۰ ساعت مینوشت و اگر بتوان ویژگی منحصربهفردی برای او برشمرد، همین میل عمیق به نوشتن بود. لاجرم مزاج بیمار توان از این فیلسوفی که از فلسفه بیزار بود، گرفت و در چهارم نوامبر ۱۸۵۵ و در ۵۲ سالگی درگذشت. از آثار او میتوان به «یا این، یا آن» (۱۸۴۳)، «ترس و لرز» (۱۸۴۳)، «تکرار» (۱۸۴۴)، «مفهوم دلهره»، «پینوشتههای ناعلمی پایانی» (۱۸۴۶) و «بیماری بهسوی مرگ» (۱۸۴۹) که عمدتا با نامهای مستعار منتشر میشد، اشاره کرد.
● زمینه اندیشه پدر اگزیستانسیالیسم
سورن کییر کگور، شاگرد دومین فیلسوف ایدهآلیست آلمانی، ویلهلم یوزف فن شلینگ (۱۸۴۶ـ۱۷۷۵) بود و از تمایز مشهور او میان فلسفه منفی یعنی فلسفهای که با جهان مفاهیم و ماهیات سروکار دارد، مثل فلسفه هگل و فلسفه مثبت یعنی فلسفهای که به وجود (Existence) انضمامی میپردازد، بهره گرفت و در نقد سرسخت فلسفه هگل کوشید.
هستی بر این اساس برای کییر کگور مقولهای بس مهم بود و هستی داشتن بهمعنای تحققبخشیدن به خویش از راه گزینش آزادانه میان گزینهها در گرو نهادن خویش و تعهد معنا داشت. به باور کییر کگور، فلسفه هگل جایی برای فرد هستیمند باقی نمیگذارد و همه چیز در نظام پرطمطراق هگلی بدل به کلیات معقولی میشود که بر اساس ضرورت عقلی در اودیسه روح منحل شدهاند. در حالی که نزد کییر کگور هستی داشتن (To Exist) یعنی هرچه بیشتر فردشدن و هرچه کمتر به گروه تعلق داشتن.
کییر کگور، فلسفه نظامساز (هگلی) را برداشتی از بنیاد نادرست درباره انسان میداند. فلسفه خود او تفکری زیسته است. تکیه به شور، گزینش، رویارویی انسان با دفع اگزیستانسیال، دلهره و ایده اگزیستانسیالبودن انسان کییر کگور را به پدر اگزیستانسیالیسم سده بیستم بدل میسازد. طیف وسیعی از اندیشمندان سده بیستم از کارل بارت، هایدگر، سارتر، مارسل تا کافکا و ویتگنشتاین تئاتر از اندیشههای او بودهاند.
● مفردات اندیشه
کییر کگور هر انسان را یک فرد و جمعیت (Crowd) را در ذات خود فاقد حقیقت میداند. او معتقد است که جمعیت فرد را بدون مسوولیت میکند و از این جهت از دیدگاهی پروتستانی به انتقاد از کلیسای کاتولیک میپردازد، ضمن آنکه تیغ تیز او متوجه اندیشه هگلی نیز هست، آنجا که مینویسد بزرگداشت کلیت جز شرک نیست.
این ستایش از فردیت بار مسوولیت را بر دوش انسان میگذارد، به گونهای که عبور از متناهی فرد، به نامتناهی خدا دلهره را ناشی میشود. گرچه فهم دقیق مفهوم دلهره (anxiety یا drad ) در اندیشه کییرکگور، مستلزم داشتن چشماندازی از ایده دیالکتیک مرحلهها در تفکر اوست. زیرا دلهره حالتی است که در جهش از یک مرحله به مرحله دیگر رخ میدهد.
● دیالکتیک مرحلهها: حقیقت به مثابه ایمان
کییر کگور گرچه از دیالکتیک (سیرجدلی) مرحلهها، همچون هگل سخن میگوید، اما برخلاف او اولا روح، فرد موجود است نه کلیت فراگیر و ثانیا گذر از مرحلهها با اندیشه صورت نمیگیرد، بلکه با گزینش و تصمیم میان این یا آن رخ میدهد. نخستین مرحله زندگی انسان در سیر صیرورت مرحله استحسانی (aesthetic) است. نمونه مثالی انسان در این مرحله شاعر است و در این مرحله معیارهای اخلاقی در کار نیست بلکه شوق و کامجویی حاکم است. انسان کامجو که نمونه واضح آن دون ژوان است، هرچه هوشیارتر میشود ناامیدتر میشود و یاس در او ریشهایتر میشود تا آنکه لاجرم اگر خطر کندن به سپهر اخلاقی (ethic) پا میگذارد و به معیارهای اخلاقی گردن مینهد. نمودگار این مرحله از زندگی بشری، سقراط و آنتیگون است که در فرآیندی تراژیک خود را فدا میکند تا نماد کلیت باشد. انسان اخلاقی از ضعف بشر آگاه است و گمان میکند با نیروی اراده در پرتو ایدههای روشن میتواند بر این ضعف چیره شود. دریافت انسان از اینکه آنچنانکه باید برای اجرای قانون اخلاقی توانا نیست. به احساس گناه منجر میشود. جهش به سپهر ایمانی همینجاست که رخ میدهد. ایمان در اندیشه کییر کگور پیوستگی فرد است با ایده مطلق برین یا خدا که در وضعیتی ناسازهوار (پارادوکسیکال) صورت میگیرد اینچنین است که ایمان بر فراز اخلاق، ساحتی است که از دید کی یر کگور تنها ابراهیم (ع) بر آن گام میگذارد. از اینجاست که به محوریترین اندیشه او در کتاب «ترس و لرز» وارد میشویم.
● ترس و لرز
کییر کگور «ترس و لرز» را بهترین کتاب خود میدانست و آن را برای جاودانه ساختن نام خود کافی میدانست. او این کتاب را در همان زمان که در تکاپوی نامزدیاش با رگینا بود در یک پیشگفتار یک سر آغاز، مدیحهای برای ابراهیم و چند مساله نوشت. این دشوارترین اثر کییر کگور که با عنوان مستعار یوهانس دوسلنتیو، آن را نوشت، پرسش از رابطه فرد با امر واقع و رابطه فرد با امر کلی را در بشر روایت ابراهیم نبی بررسی میکند. چگونه ابراهیم میتواند با تعلیق اخلاق فرزندش را به قربانگاه برد تا ایمان را بازجوید. او میکوشد کنش ابراهیم را در سپهر ایمان توصیف کند. حرکت ایمان چیزی پیچیده و با واسطه است. ایمان در هم بافتهای است که در زمان جریان مییابد و روندی پیچیده است. ابراهیم هفتاد سال در انتظار پسرش زندگی کرد و سفر پراضطرابش به کوه موریه، قربانگاه فرزندش سه روز به طول انجامید. پس ایمان مستلزم زمان است همچنان که آن را حذف میکند. ایمان حرکتی دوگانه است. حرکت نخست ترک نامتناهی است، اما فقط فراسوی این حرکت است که ایمان را باز مییابیم.
مومن در شکستش پیروزیاش را مییابد. شور نگونبختانهاش سعادتش خواهد شد. در ایمان امکان ناممکن تحقق مییابد. ایمان وحدت را در زندگی انسان اعاده میکند. از این روست که ابراهیم وقتی برای بار دوم اسحاق (در سنت اسلامی اسماعیل) را باز مییابد، شادی افزونتری مییابد. اینچنین است کییر کگور درباره ابراهیم شهسوار ایمان چنین مینویسد: «ای ابراهیم! ای پدر ثانی نژاد انسانی! تویی که پیش از همه آن شور شگرف را که پیکار هراسانگیز با عناصر خشماگین و نیروهای خلقت را خوار میشمرد تا به جای آن با خدا زورآزمایی کند، دیدی و بر آن شهادت دادی، تویی که پیش از همه آن شور اعلاء، آن جلوه مقدس، ناب و فروتنانه جنون الهی را که مشرکان ستایشاش میکردند شناختی، آن کس را که در ستایش تو سخن میگوید به خاطر کاستیاش ببخشای.
vاو فروتنانه سخن گفت آنگونه که آرزوی قلبش بود. او کوتاه سخن گفت آنگونه که بایسته او بود، اما او هرگز فراموش نمیکند که تو به صد سال نیاز داشتی تا فرزند پیرانهسری را برخلاف هر انتظاری به دست آوری که تو بایستی کارد را پیش از نگاه داشتن اسحاق میکشیدی؛ او فراموش نمیکند که در صدوسی سالگی از ایمان فراتر نرفتی.»
مجید عزتی
منبع : روزنامه تهران امروز
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست