شنبه, ۲۴ آذر, ۱۴۰۳ / 14 December, 2024
مجله ویستا
سیاستهای ناظمالدوله
● بررسی تاكتیكهای میرزاملكمخان در فعالیتهای سیاسی
میرزاملكمخان ناظمالدوله همچنانكه از لقبش پیدا است، قرار بوده كه در نظم و سیاقدادن به امور دولت نقش موثری داشته باشد، اما چه نظمی و چه سیاقی را باید از شیوه تربیت ملكمخان و گفتهها و كردههایش پرسید. پدر ملكم كه از مسیحیت به كیش اسلام درآمده بود، فرزندش را از كودكی به فرنگ فرستاد تا فنون، علوم و مناسبات آنان را بیاموزد. وی بعدازآنكه به ایران هم آمد، ارتباطش با خارج برقرار بود. ملكمخان گرچه درگیرودار دلالی و قراردادبازی مناصب و موقعیتش از دست رفت، اما نفوذش را از راه دیگری ادامه داد. فراموشخانه و روزنامه قانون، عصای دست او برای نفوذ در اركان مختلف سیاست، دیانت، دولت و دانش بودند، و رسالهها، مقالهها و شگردهای تبلیغاتی و تاكتیكهای سیاسی او باعث پررنگشدن مسیری در تاریخ ایران گردید كه تحت عنوان «تجددخواهی» ایران را به دربارها، تجارتخانهها، صنایع، محافل و لابیهای فرنگیان میرساند. هم عقاید میرزاملكمخان و هم اقدامات عملی او، از هر حیث قابل مطالعه تاریخی است و مواضع او در مورد دین و دنیا، تلفیق علم و عقل و تحول در فرهنگ، اقتصاد، اجتهاد و...، زاویههای فكری و فرهنگی خاصی را در تاریخ ایران باز نمود كه باید دید از كجا تا به كجاست.
جامعه ایرانی در ابتدای قرن نوزدهم (در دوران حاكمیت قاجاریه) با جوامع خارج از خود (مانند: عثمانی، كشورهای اروپایی و غیره) ارتباط پیدا كرد و دریافت كه در آن جوامع تغییر و تحولات بسیاری بهوقوع پیوسته و ایران از این نظر بسیار عقبافتاده است. جامعه ایران در این زمان بهتدریج با دو دسته تغییرات مواجه شد: الفــ توسعه شهرنشینی و تغییر و تحولات اجتماعی و اقتصادی، توقعات جدیدی را پیش روی حكومت گذاشته بود؛ توقعاتی كه حاكمیت قاجاری خود را ملزم به برآوردن آنها نمیدانست و حتی اگر ملزم میدانست، از لحاظ مالی، اجرایی، تجربه و تخصص، قادر به پاسخگویی نبود. بــ گسترش سریع ارتباطات در قرن نوزدهم در قالب پیدایش تلگراف، راهآهن، ترجمه كتاب، روزنامه و مهمترازهمه مسافرت هزاران ایرانی برایاولینبار به خارج از ایران كه موجب آشنایی ایرانیان با جوامع دیگر شد.
این دو عامل، زمینه را برای پیدایش فكر تغییر و ضرورت انجام اصلاحات در ایران ایجاد كردند. افرادی همچون شاهزاده عباسمیرزا نایبالسلطنه و امیركبیر از جمله كسانی بودند كه در زمینه اصلاحات در ایران اقداماتی انجام دادند و در این راه با مشكلات عدیدهای مواجه شدند كه برخی حتی جانشان را بر سر آن فدا كردند.
میرزاملكمخان ناظمالدوله نیز در زمره همین اشخاص است كه فكر ایجاد تغییر و تحول در سطح جامعه را در سر میپروراند و با توجه به جایگاه خاص اجتماعی كه داشت (وی زمانی یكی از كارمندان عالیرتبه دولتی بهشمار میرفت و زمانی هم بهعنوان فردی كه تمام مناصبش را از دست داده، در شمار مخالفان حكومت محسوب میشد) دست به انجام اقداماتی در زمینه اصلاحات زد. در این مقاله سعی شده است بهطورخلاصه اقدامات میرزاملكمخان در ایجاد اصلاحات، تحت عنوان تاكتیكهای فعالیتهای وی، مورد بررسی قرار گیرد.
● میرزاملكمخان ناظمالدوله (۱۸۲۳.م/ ۱۲۴۹.ق ــ ۱۹۰۸.م/ ۱۳۲۶.ق)
وی فرزند میرزایعقوب اصفهانی بود كه در قصبه ارمنینشین جلفا در كنار زایندهرود، متولد شد. پدرش میرزایعقوب در دوران جوانی با مسافرت به كشورهای اروپایی و تسلط بر زبانهای روسی و فرانسه و همچنین اندكی آشنایی با تحولات روز جهان، توانست بهعنوان مترجم در سفارت روسیه در تهران مشغول بهكار شود. وی در سالهای بعد كیش مسلمانی را برگزید.
وی میرزاملكم را در سن دهسالگی برای تحصیل به اروپا (یكی از مدارس ارامنه پاریس) فرستاد. ملكمخان پس از بازگشت از فرانسه بهكار مترجمی استادان اروپایی در دارالفنون پرداخت. اطلاعاتی كه وی در زمینه سیاست، حكمت طبیعی و مهندسی بهدست آورد و همچنین انجام یكسری آزمایشات در زمینه شیمی و فیزیك، سبب جلب توجه دیگران به وی گردید كه در توسعه و گسترش فراموشخانه نیز از آن بهرهمند شد.
میرزاملكمخان در مدتی كه به عثمانی تبعید شده بود، در اسلامبول، با هانریت، دختر اراكلیان ارمنی، ازدواج كرد كه حاصل آن یك پسر و سه دختر بود. او مدتی در مصر بهعنوان كنسول ایران فعالیت كرد. بعدازآن به اسلامبول بازگشت و دراینزمان بر اثر رفتوآمد در محافل ادبی و اجتماعی تركیه با افكار افرادی چون آخوندزاده آشنا شد.
میرزاملكمخان در سال ۱۲۸۸.ق به تهران آمد و به سمت مستشار صدراعظم (میرزاحسینخان سپهسالار) منصوب گردید، سپس وزیرمختار ایران در لندن شد و لقب پرنس گرفت. وی از عوامل تاثیرگذار در جریان امتیاز رویتر بود؛ همچنین در زمینه امتیاز لاتاری (بلیط بختآزمایی) نیز دست داشت و قرارداد سهام این امتیاز را پس از لغو آن در ایران توسط علما، به یك سرمایهدار انگلیسی در لندن فروخت؛ كه با اعلام لغو قرارداد، دولت انگلستان او را به اتهام كلاهبرداری محاكمه كرد و شاه نیز همه مناصبش را از او گرفت.
وی پس از عزل از تمام مناصب و محرومشدن از تمام القاب و عناوین، روزنامه قانون را برای انتقامگیری از شاه و صدراعظم او (در این هنگام امینالسلطان) در لندن تاسیس كرد.[i] قانون، «روزنامه خاصی بود كه تنها حمله به سیاست ایران روز را هدف قرار داده بود و غالب مقالات و اخبار آن در پیرامون خرابی اوضاع آن روز دور میزد.»[ii]
● تاكتیكهای ملكمخان
میرزاملكمخان تحتتاثیر اوضاع جدید اروپا، بهخصوص فرانسه و تحولات تازه در عثمانی، مطالبی را در كتابی بهنام رساله تنظیمات (كتابچه غیبی) گردآوری كرد كه اهم مسائل آن از عناصر تشكیلدهنده اندیشه وی نیز میباشند: اصالت عقل و علم، تخصص علمی و لزوم آن برای مدیریت، نفی استبداد دینی و سیاسی، نقد قطبیتگرایی در فرهنگ ایرانی، تقلید و اخذ و اقتباس از غرب در همه امور، تبلیغ سرمایهداری وابسته، ابزارانگاری در دین با روحیهای سازگار، پروتستانتیسم اسلامی و رنسانس دینی، علمای دین و عملكرد آنها، تطبیق ایدهها و اندیشههای نو با مقولات دینی، حقوق و آزادیهای طبیعی بشر.[iii]
بهطوركلی ملكم در اكثر تالیفات و آثار خود: رسالههای صراطالمستقیم، ندای عدالت، توفیق امانت، حجت مفتاح، كلمات متخیله، قانون و...،[iv] از آزادی و حقوق مدنی و اجتماعی افراد و مبارزه علیه ظلم و فساد سخن گفته است.
با توجه به مطالب فوق، تاكتیكهای میرزاملكمخان در فعالیتهایش را میتوان در قالب اصلاحات ــ اعم از سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ــ مورد بررسی قرار داد.
الفــ اصلاحات سیاسی
انتشار روزنامه قانون از سوی میرزاملكمخان یكی از اقدامات سیاسی و حربهای بسیار قوی برای انجام اصلاحات در ایران آن روز میباشد. توسل وی به روزنامهنگاری درواقع معلول عزل و مغضوبیت او بود. احتمال میرود ملكمخان برای جلب توجه بیشتر خوانندگان به این روزنامه و توسعه آن، آن را بهطوررایگان در اختیار مخاطبان قرار میداده است.[v]
موضوعات اصلی روزنامه قانون بدین قرار میباشد: «انتقاد از نظام حكومت مطلقه، لزوم اصلاح حكمران و ایجاد عدالت قانونی، تعلیمات حزبی و دعوت مردم به اتحاد و اتفاق و قانونطلبی، جلب حمایت طبقه روحانی در پیشبرد هدفهای ملی و توجه آن به حقوق اجتماعی زنان.»[vi] بهعبارتدیگر این موارد را چنین میتوان خلاصه كرد: ایجاد اتفاق، عدالت و ترقی در جامعه ایران.
اعتقاد ملكم بر این است كه بیداری دولت از بیداری و آگاهی مردم (ملت)، آغاز میگردد و این مردم هستند كه با آگاهیهای هرچهبیشتر میتوانند دولت را به انجام اصلاحات ترغیب كنند. بدینمنظور وی در روزنامه قانون آزادی زنان را نیز مدنظر قرار میداد و در این رابطه جلوگیری از تعدد زوجات را مطرح میكرد؛ زیرا معتقد بود شأن زن به شرایط نكاح بستگی دارد.[vii]
بسیار واضح است كه طرح مساله حقوق زنان در روزنامهای غیردولتی و تحریمشده از سوی حكومت، آنهم در ایران آنروز كه حتی دولت خوانندگان آن را سخت مورد پیگرد قانونی قرار میداد، بهخودیخود افراد زیادی را ترغیب به مطالعه آن میكرد و درنهایت این افراد پیرو انجام اصلاحات میشدند.
از روشهای سیاسی دیگر میرزاملكمخان، درج نامههای كاملا ساختگی در روزنامه قانون بود. وی با بیان روایاتی مربوط به دیدارهای تصوری بین برخی افراد ناشناس از طبقات بلندپایه كشوری در این نامهها، وانمود میكرد كه:
اولا ــ قانون یك روزنامه معمولی است و نامههای خوانندگان را دریافت كرده و انتشار میدهد؛ آنهم بدون ذكر اسامی افراد (بهدلایلی كه نیاز به توضیح ندارد!)
ثانیا ــ او با بیان نظریات خود در مورد اوضاع ایران از زبان شاهزادگان و مقامات بلندپایه دولتی و افسران ردهبالای ارتش، میتوانست از حمایت این طبقات مهم برخوردار شود.
ثالثا ــ وی امیدوار بود با كسب حمایت و پشتیبانی چنین افرادی، در حكومت ایجاد رعب و وحشت كند تا خواستههای او در زمینه انجام اصلاحات مورد توجه سیاستمداران و حكام قرار گیرد.
رابعا ــ ملكم انتظار داشت حكومت و ملت برای این نامهها ارزش و اعتبار قائل شوند و بتوانند نویسندگان آن را شناسایی كنند.همچنین میرزاملكمخان برای مشروعیتدادن به روزنامه قانون از نظر مذهبی و جلب حمایت علما و روحانیت از آن، مكاتبات فرضی با علما را در قسمت نامههای خود گنجاند و این مكاتبات را در روزنامه به چاپ میرساند.[viii]
نتایجی كه از این رهگذر برای میرزاملكمخان بهدست میآمد و خود نیز البته به كسب این نتایج میاندیشید، این بود كه اولا پیروان زیادی بهدست آورد، ثانیا به همگان بفهماند كه وی در ایران طرفداران زیادی دارد.
از اهمیت انتشار روزنامه قانون، همینبسكه میتوان آن را یكی از اقدامات بزرگ میرزاملكمخان بهحساب آورد كه با طرح و بیان مسائلی نظیر آزادی، حقوق زنان، عدالتخواهی، پیكار علیه ظلم و ستم، پیشرفت و ترقی و... توانست در بین افكار عموم جامعه و طبقات عالیه، جایگاه ویژهای كسب كند و نیز بعدها بهعنوان یكی از عوامل محرك در ایجاد جنبش مشروطهخواهی در ایران، از خود تاثیراتی برجای گذارد.
میرزاملكمخان در مورد سیاست خارجی و روابط ایران با دول دیگر، دیدگاهها و نظرات خاصی را مطرح میكرد. وی وزارت امورخارجه را راه عبور تمدن و فرهنگ اروپایی میدانست و معتقد بود این وزارتخانه باید گسترش یابد.[ix] دو اصل بسیار مهمی كه ملكم در تحلیل سیاست خارجی به آن توجه داشت، بدینقرارند: «تاثیر عامل تجارتی و اقتصادی، عامل زور و قدرت در پیشبرد دیپلماسی بینالمللی.» [x] وی مدعی بود در عرصه سیاست و رقابت بینالمللی، حفظ بیطرفی هر دولت منوط به داشتن قدرت و اقتدار است و برای دسترسی به این مقوله، باید آن كشور از ثروت ملی و اقتصاد پیشرفته برخوردار باشد، وگرنه حتی بهعنوان دولت بیطرف نیز نمیتواند پایدار بماند. او از جمله طرفداران دادن امتیازات به بیگانگان، بهویژه انگلستان بود و حتی در بعضی از امتیازات (امتیاز رویتر) بهعنوان دستاندركار نقش داشت. ملكمخان بر این باور بود كه برای اجرای نقشه اصلاحات در ایران، باید همكاری كشورهای غربی را جلب كرد و برای بهدستآوردن جلب همكاری آنها از هیچ راهی دریغ نكرد؛ چنانكه وی حتی با دادن امتیازات پرسود به آنها، بهعنواننمونه با دادن امتیاز حق كشتیرانی به انگلستان در رود كارون موافق بود؛ زیرا آن را اساس علاقمندی انگلستان به حفظ ایران در قبال توسعهطلبی روسیه میپنداشت و نیز امكان جلب همكاری بیشتر انگلیسیها برای انجام اصلاحات در ایران را از این طریق بیشتر میدانست.[xi]
از دید ملكم، دادن امتیازات به بیگانگان و سرمایهگذاری آنان در داخل مملكت، برای كشور مزایایی همچون آشنایی مردم با افكار و وسایل پیشرفت تمدن جدید و چگونگی نشر و گسترش آن را بهدنبال داشت و در نهایت به پیشبرد اصلاحات در ایران نیز منجر میگردید.
بــ اصلاحات اقتصادی
دو رساله «اصول ترقی» و «مداخل و مخارج» ملكمخان، مبانی عقاید اقتصادی وی را بیان میكنند. در رساله مداخل و مخارج، او مداخل را به دو قسمت تقسیم میكند:
اول ــ مداخل انتقالی: چیزی را از محلی به محل دیگر انتقالدادن و از دستی بهدست دیگر رساندن؛ مانند مالیات رعیت كه به دیوان پرداخت میشود و مواجب و مقرری كه از دیوان به مردم میرسد. این مداخل هیچگونه ثروتی را به جامعه اضافه نمیكند، وضعیت اقتصادی درآمد ثابت و بیتحرك است و در بعضی اوقات ضررهایی را هم بهدنبال دارد.
دوم ــ مداخل اختراعی: منجر به حاصلشدن زراعت، تجارت و صنعت میشود. مداخل دولتهای منظم غالبا اختراعی است و درآمدی را كه از راه تولید سرمایه بهدست میآورند، در همان راه مجددا برای كسب منفعت بیشتر بهكار میبرند. از نظر او مخارج نیز بر دو نوع است:
اول ــ مخارج انحطاطی: همان مخارج مصرفی تفننی است كه در این مورد میرزاملكمخان از تجملپرستی و تنآسایی قشر مرفه و اشراف جامعه انتقاد میكند و دركل اساس اقتصاد مصرفی را غلط میشمارد؛ زیرا حاصل آن خرابی اوضاع مملكت و پریشانی مردم است.[xii]
دومــ مخارج ازدیادی انتفاعی: «الزام مخارج در مواردی [است] كه منفعت عامه بر آن مترتب شود و بر ارتفاع تحول مملكتی بیفزاید. مثل مخارجی كه در اداره املاك و احداث كارخانهها و استخراج معادن و اداره انتظامات مفیده و مناظم عدلیه دولتی و ملتی... و تربیت آحاد و افراد» صرف گردد.[xiii]
میرزاملكمخان بر این باور بود كه كشور ایران برای دوری از عقبماندگی و برای دستیابی به پیشرفت و ترقی، باید به بسط روابط بازرگانی بپردازد. او این اقدام را تنها راه دفاع در برابر تهاجم اروپا میدانست. بهطوركلی «از نظر او، دوستی در امور بینالمللی به میزان مبادلات بازرگانی بستگی دارد كه با اعطای امتیاز به كمپانیهای خارجی از سوی دولت امكانپذیر میشود.»[xiv]
وی در رساله حرف و غریب مینویسد: «بقای ایران بعد از این ممكن نخواهد شد، مگر آبادی ایران افزوده شود و خلق ایران زیاد كار بكنند و زیاد امتعه بهعمل بیاورند و زیاد دادوستد نمایند. ایجاد مدارس، شركتهای تجاری داخلی، جلب سرمایههای خارجی و بهكارانداختن سرمایه و نیروی فكری و علمی شركتهای خارجی، ایجاد راهداری و گمرك، اعزام دویست محصل به فرنگستان، بانكداری و تاسیس بانك داخلی، بالابردن عیار مسكوكات ایران مثل سایر دول.»[xv]
ملكم اساس توسعه اقتصادی در ایران را متكی به چهار عنصر منابع طبیعی، كار، سرمایه و مهارت میدانست. از نظر او دو عنصر منابع طبیعی و كار، در ایران وجود داشتند اما ایران از سرمایه و مهارت بیبهره بود و بههمینخاطر ملكم اعتقاد داشت كه با ایجاد و تاسیس بانك بهعنوان «سرچشمه ثروت ملل و محرك تجارت و آبادی مملكت»[xvi] میتوان تاحدودی سرمایه را بهدست آورد و برای كسب مهارت نیز چارهای نداریم جزاینكه از دانش و تجربیات غرب استفاده نماییم.[xvii]
ملكم یگانه راه برخورد با تهاجم استعمار را پیشرفت و توسعه در اقتصاد كشور با كمك دانش و مهارت خود اروپائیان میدید. با بررسی آثار و عقاید میرزاملكمخان در مسائل اقتصادی، میتوان نتیجه گرفت كه وی یكی از نخستین كسانی است كه طرح منظم پیشرفت و توسعه اقتصادی را در ایران ریختند و آنچه در این زمینه از افكار او در ایران تاثیر عمده از خود برجای گذاشت، تاسیس بانك ملی بود.[xviii]
جــ اصلاحات اجتماعی و فرهنگی
میرزاملكمخان برای گسترش افكار خود و ایجاد آشنایی افكار عموم جامعه با طرحهایش، تحتتاثیر اصول فراماسونری فرانسه، فراموشخانه را با كمك پدرش تاسیس كرد. او در نامه مورخ دوازدهم شوال سال ۱۲۹۴.ق مینویسد: «در این عهد كه انتشار علوم و كثرت مراودات و استیلای اجتهاد انسانی تمام كره زمین را خانه مشترك جمیع اجزای بنیآدم كرده، هر دولت مجبور است كه نهتنها در جنگ بلكه در جمیع عوالم زندگی و بهخصوص در تنظیمات و تدابیر مملكتداری به قدر اقتصادی تمدن حالیه دنیا، یا اقلا به قدر روش دول همجوار ترقی نماید.»[xix]
وی با ایجاد فراموشخانه، نمونهای از روش ماهرانه خود در رواجدادن افكار غربی، بهصورتیكه مورد قبول جامعه سنتی باشد، را ارائه كرد.[xx] كه اعضای اولیه آن از همان شاگردان قدیم دارالفنون و اشخاص صاحبنظری تشكیل میشد كه از اوضاع زمان خویش ناراضی بودند.[xxi]
ملكم برای سهولت رفتوآمد اشخاص دولتی و شاهزادگان به انجمن مخفی فراموشخانه، شاهزاده جلالالدین میرزا، فرزند فتحعلیشاه، را كه مردی سخندان و دانا بود و با روشنفكران عصر خویش ارتباط داشت، به ریاست صوری این تشكیلات گمارده بود.[xxii]
میرزاملكمخان برای هموارساختن راه برای استقرار فراموشخانه، هدف واقعی خود از تاسیس آن را پرورش و تقویت برادری میان اعضای آن اعلام كرد و ازآنجاكه این نوع اتحاد برادرانه یكی از اصول دین اسلام میباشد، كسانیكه فراموشخانه را بهعنوان سازمان خلاف مذهب محكوم میكردند، درواقع چنین معنا میداد كه خود از حد و مرز اسلام گام بیرون نهادهاند.[xxiii] او به سه دلیل لژ فراماسونری را برای سازمان خود در نظر گرفت:
الفــ هدفهای او وجوه مشتركی با جریان ماسونری داشت؛ بهعنوانمثال: قائلشدن نوعی ارزش عالی برای ترقی.
بــ او در نظر داشت از جنبه جذاب و اسرارآمیز ماسونری برای جلب توجه و تامین و جمعآوری پیرو و مرید استفاده نماید.جــ با توجه به اصول خودكامگی كه در ایران آن روز حاكم بود، بهنظر ملكمخان مجمع ماسونری میتوانست بهترین شكل یك سازمان سیاسی باشد، ضمنآنكه اصولا در ایران سابقه گروههای مخفی هدایتشده توسط برخی صنوف یا گرایشات صوفیان وجود داشت.[xxiv]
به تعبیر موسسانش، فراموشخانه یك مشرب انساندوستی و اومانیسم بود؛ بااینتفاوتكه مشرب اومانیسم در غرب چندان كاری با مذهب نداشت و بنیان آن خارج از مذهب و بهاصطلاح غیرمذهبی بود اما شماری از اعضا و طرفداران فراموشخانه در تهران، به مذهب پایبند بودند و میان اصول حاكم بر فراموشخانه ازیكسو و شریعت ازسوییدیگر تضاد و تقابل نمیدیدند. میتوان گفت آنان بهنوعی به اختلاط و آمیزش میان مفاهیم اومانیسم و اسلام باور داشتند.[xxv]
تاسیس فراموشخانه مخالفتهایی را هم در پی داشت. میرزاملكمخان برای مقابله با مخالفتهای ناشی از تاسیس فراموشخانه ــ مخالفین میگفتند لژ ماسونری دارای ریشه اروپایی است ــ پاسخ میداد كه ماسونری جنبه جهانی دارد و بههرحال اختراعات مادی اروپا در ایران بدون تردید مورد قبول واقع خواهد شد. او مثال میآورد كه علما برای خواندن قرآن عینك بهكار میبرند، پس چرا ماسونری باید به اتهام منافات با دین مورد مخالفت قرار گیرد. این اظهار عجیب، تجسم جالبی از عقیده كلی ملكم ارائه میدهد، مبنیبراینكه وی جنبههای مادی و معنوی تمدن اروپایی را غیرقابلتجزیه میدانسته و معتقد بوده است كه به جای كوشش برای برگزیدن یكی از این جنبهها، باید این تمدن را در مجموع بپذیریم.[xxvi]
میرزاملكمخان معتقد بود تحول اجتماعی بدون تعلیم و تربیت مردم در جامعه اتفاق نمیافتد و بر دولت است كه تعلیم و تربیت را بر عموم مردم جامعه روا دارد و برای اینكار باید از علوم جدید اروپایی نیز بهره گرفت. از نظر او، تمدن اروپایی به منزله تكیهگاه پیشرفت هزارساله بشریت بود و مبادی آن باید بدون هیچگونه قیدوشرطی مورد پذیرش واقع میشد.[xxvii]
برای استقرار حكومت قانون، وی مدعی بود كه باید مجلس تاسیس گردد. این مجلس (مجلس تنظیمات) دارای اختیاراتی وسیع بود و قوانین اركانی را تدوین میكرد. اعضای آن بهطورمساوی حق اظهارنظر داشتند و هركس مسئول رای خود بود. برای تصویب احكام مجلس، نصف بیشتر آراء ضروری بود. درصورت یكسانبودن رای مخالف و موافق، رای غالب در سمت رای ریاست مجلس قرار میگرفت. مجلس دیگری كه وی پیشنهاد میكرد، مجلس وزرا بود كه ملكم تكلیف نخست آن را اجرای قانون میدانست. مجلس وزرا (دستگاه اجرایی)، باید قوانین مجلس تنظیمات را نقطهبهنقطه اجرا میكرد. تخلفات این مجلس باید توسط مجلس تنظیمات بررسی میشد.[xxviii] اعضای هر دو مجلس را باید شاه انتخاب میكرد.[xxix]
میرزاملكمخان فرضیه تفكیك قوا را برایاولینبار در تحریرات سیاسی فارسی مطرح ساخت.[xxx] هدف او از تاسیس مجلس و تفكیك قوای آن، محدودكردن قدرت و اختیارات مقام سلطنت بود. باتوجهبهاینكه مطالب وی با وضعیت ایران آن روز تناسب داشت و او زمانی این مطالب را مینوشت كه خود او در دستگاه ناصرالدینشاه حضور داشت، رسما نمیتوانست نظرهای جدیدتری ابراز دارد. او هرگز فرصت نیافت تا یك قانون اساسی شسته و رفته دموكراتیك و یك تئوری منظم برای مشروطیت پیشنهاد كند.[xxxi] اما در اثر زیركی، مهارت و نكتهسنجی خاصی كه داشت، در بیان اصول اساسی حكومت ایران در رساله تنظیمات خود، عملا خاصیت مطلقبودن را از حقوق سلطنت سلب كرده بود.[xxxii]
یكی از مشكلات عمده میرزاملكمخان در زمینه اصلاحات، مساله سازگاری دین و عالمان دینی با برنامههای وی بود. او بهعنوان یك متفكر سیاسی، در بحث تناقضات تمدن غربی با دیانت، از انتقاد و جبههگیری مستقیم علیه نهاد دینی و روحانیت دوری میكرد و چون به نفوذ روحانیت در جامعه ایرانی كاملا آگاه بود، میكوشید اصول ترقی غربی را با عقاید سنتی سازگار كند. میرزاملكمخان با تبحر و مهارت خاصی كه داشت، وجود اختلافات ذاتی مابین قوانین اروپایی و اسلامی را نادیده میگرفت و تلاش میكرد واقعیت امر را در پشت پرده این ادعا كه قانون چیزی جز شریعت مدوّن نیست، پنهان سازد و بههمیننحو آن را از لحاظ مذهبی بیضرر جلوه دهد.[xxxiii]
او در مورد پذیرفتن اساس اصول تمدن غرب، میگوید: منبع این اصول، اسلام است. همان افكاری كه از اروپا آمده و مطرود بودند، ثابت شد كه در خود اسلام نهفتهاند، ولذا باید بیدرنگ و از روی اشتیاق مورد پذیرش قرار گیرند.[xxxiv] فعالیتهای وی در زمینه همسانسازی اصول تمدن غربی با دیانت، در فراموشخانه نیز به چشم میخورد؛ بدینگونهكه میرزاملكمخان با بهكارگیری مضامین مذهبی و گنجانیدن آنها در مراسم ورود به فراموشخانه ــ همچون: فلك تحقیق، شهر دانش، قاب قوسین ــ وانمود میكرد اولا فراموشخانه محلی برای نیل به كمالات میباشد، ثانیا مورد توجه بسیاری از طرفداران تصوف قرار گرفته و ثالثا مشروعیت مذهبی دارد.[xxxv]
ملكم، برای جلب پشتیبانی مجتهدان و علما، تز نظارت مجتهدین جامعالشرایط را مطرح كرد تا مجتهدان با تكیه بر زمینههای مساعد اصولی و فقهی و اجتهادی، در مقابل آهنگ ترقیخواهی تازه، متقاعد و همسو شوند و حكومت از وجود آنها و اعتقادات مذهبی مردم در پیشبرد امور بهرهمند گردد. بدینصورت، طبق نظریه ملكمخان، مجتهدان نیز بخشی از عاملان حكومتی قرار میگرفتند كه به آنها حق دخالت در امور قانونگذاری داده میشد و آنان باید به همراه كارشناسان تحصیلكرده، از اصول قوانین تدوینشده ــ اعم از دینی و مدنی ــ دفاع میكردند.[xxxvi] وی برایاینكه مخالفانش از نام دین به ضرر خود وی سوءاستفاده نكنند، مینویسد: «این حرفها [استفاده از مذهب در مخالفت با اصلاحات] مدتها است كه دیگر كهنه شده است. بیجهت سعی نكنید مخالفت خودتان با اصلاحات را بهنام مجتهدین ثبت نمایید.»[xxxvii]
البته نظریات ملكم در مورد علمای دین و نقش آنها (مبنی بر تفاوت مواضع آنها با وی درخصوص غرب، مقولات جدید و نیز درخصوص قبول تلفیق علم و عقل با دین) متفاوت است.[xxxviii] این تضاد و دوگانگی، بیشتر بهخاطر آن است كه ملكم قصد داشت افكار ترقیخواهانه خود را در ایران با استفاده از قدرت علما و مجتهدین و در مواقع ضروری با توجه به جایگاه ایشان در نزد مردم پیش ببرد.
ملكمخان در زمینه اصلاح خط نیز مطالبی دارد. وی پس از تبعید به عثمانی، در اسلامبول به مدت ده سال شاهد اصلاحات در آنجا بود. وی در آنجا با رجال برجسته آن سرزمین، از جمله با فؤادپاشا و عالیپاشا آشنایی پیدا كرد و تحتتاثیر این افراد و نیز آخوندزاده، در زمینه تغییر الفبای فارسی و اصلاح خط رسالاتی نوشت. ملكم درباره الفبای جدید، در رساله «روشنایی» مینویسد: «جدایی حروف، اولشرط اصلاح خط خواهد بود. علائم اعراب نیز داخل كلمات میگردد. تازگی و روح اصلاحات ما، در این است كه قواعد قرائت در حین مطالعه بدون بیان خارجی خودبهخود مشخص میشوند.»[xxxix]
وی در مقاله «حریت» نقص الفبای عربی را مسئول عقبماندگی مسلمانان از تمدن اروپایی میداند. وی نبود آزادی و حقوق فردی، عدم اطمینان مالی و جانی، شیوع ظلم و استبداد و فقدان عدالت و انصاف، همه را از تاثیرات اجتماعی نقص الفبا برمیشمارد و معتقد است بدون اصلاح خط، كسب تمدن جدید برای مسلمانان امكانپذیر نخواهد بود.[xl]بهنظر میرسد ملكمخان با طرح و بیان چنین مطالبی در مورد خط و اصلاح آن، میخواست بهصورتتدریجی پایه معتقدات اسلامی را اندكاندك سست و واژگون سازد.[xli]
بهطوركلی میرزاملكمخان را میتوان از افراد روشنفكری دانست كه جهت انجام خواستهها و اهداف خود با دستزدن به اقداماتی چون اقتباس برخی اصول مشروطه غربی ــ آنهم بهطورپراكنده ــ در آثار خود، توانست توجه افراد زیادی را بهخود جلب كند و علیرغم محدودیتها و مشكلات فراوان (نظیر: حضور شاه خودكامه و مستبد در راس حكومت، روحانیون مخالف تجددگرایی غربی و جامعهای با بافت سنتی) موفق شد اندیشههای تجددطلبی را در ایران رسوخ دهد.
پینوشتها
[i]ــ مقصود فراستخواه، سرآغاز نواندیشی معاصر، تهران، شركت سهامی انتشار، چاپ حیدری، ۱۳۷۷، چاپ سوم، صص۸۴ــ۸۰
[ii]ــ محمد محیط طباطبایی، تاریخ تحلیلی مطبوعات ایران، تهران، نشر بعثت، ۱۳۶۶، ص۷۹
[iii]ــ مقصود فراستخواه، همان، صص۹۷ــ۸۵
[iv]ــ فریدون آدمیت، فكر و آزادی مقدمه نهضت مشروطیت، تهران، چاپ تابان، ۱۳۴۰، ص۱۰۱
[v]ــ حامد الگار، میرزاملكمخان، ترجمه: جهانگیر عظیما، تهران، انتشارات مدرس، ۱۳۶۹، ص۲۰۰
[vi]ــ فرشته نورایی، تحقیق در افكار میرزاملكمخان ناظمالدوله، تهران، شركت كتابهای جیبی با همكاری انتشارات فرانكلین، ۱۳۵۲، ص۱۸۷
[vii]ــ همان، ص۲۰۲
[viii]ــ حامد الگار، همان، ص۲۰۴
[ix]ــ محمد محیط طباطبایی، مجموعه آثار میرزاملكمخان، تهران، چاپ حیدری، انتشارات علمی، بیتا، ص۸۵ [x]ــ فرشته نورایی، همان، ص۱۴۴
[xi]ــ حامد الگار، همان، ص۱۴۵
[xii]ــ فرشته نورایی، همان، ص۸۹
[xiii]ــ همان، ص۹۰
[xiv]ــ حامد الگار، همان، ص۱۱۹
[xv]ــ اسماعیل رائین، میرزاملكمخان، تهران، بنگاه مطبوعاتی صفیعلیشاه با همكاری انتشارات فرانكلین، ۱۳۵۰، ص۱۳۴
[xvi]ــ فرشته نورایی، همان، ص۹۴
[xvii]ــ صادق زیباكلام، سنت و مدرنیسم، تهران، انتشارات روزنه، چاپخانه میراث فرهنگی، ۱۳۷۷، چاپ اول، ص۳۲۱
[xviii]ــ فریدون آدمیت، همان، ص۱۶۸
[xix]ــ اسماعیل رائین، همان، ص۱۳
[xx]ــ فرشته نورایی، همان، ص۱۳
[xxi]ــ محمد محیط طباطبایی، همان، ص (مقدمه ــ ز)
[xxii]ــ اسماعیل رائین، همان، ص۱۷
[xxiii]ــ حامد الگار، همان، ص۴۲
[xxiv]ــ همان، ص۴۰
[xxv]ــ صادق زیباكلام، همان، ص۲۶۳
[xxvi]ــ حامد الگار، همان، ص۴۱
[xxvii]ــ همان، ص۳۵
[xxviii]ــ فرشته نورایی، همان، ص۶۵
[xxix]ــ فریدون آدمیت، همان، ص۱۴۷
[xxx]ــ فرشته نورایی، همان، ص۶۴
[xxxi]ــ عبدالهادی حائری، تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق، تهران، انتشارات امیركبیر، ۱۳۶۴، ص۴۵
[xxxii]ــ فریدون آدمیت، همان، ص۱۳۱
[xxxiii]ــ حامد الگار، همان، ص۲۰۰
[xxxiv]ــ فرشته نورایی، همان، ص۲۳۳
[xxxv]ــ حامد الگار، همان، ص۴۷
[xxxvi]ــ مقصود فراستخواه، همان، ص۹۵
[xxxvii]ــ حامد الگار، دین و دولت در ایران نقش علما در دوره قاجار، ترجمه: دكتر ابوالقاسم ستری، تهران، انتشارات توس، ۱۳۶۹، چاپ دوم، ص۱۳۳
[xxxviii]ــ مقصود فراستخواه، همان، ص۹۳
[xxxix]ــ فرشته نورایی، همان، ص۱۰۴
[xl]ــ همان، ص۱۰۵
[xli]ــ حامد الگار، میرزاملكمخان، همان، ص۹۷
عباس جنتعلیپور
منبع : ماهنامه زمانه
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست