جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


آرامگاه ابوعلی‌سینا ، همدان


آرامگاه حجت‌الحق شیخ‌الرئیس شرف‌الملك ابوعلی حسین بن عبداللّه بن سینا، فیلسوف و دانشمند و طبیب مشهور ایران (428-370 هجری قمری) در میدانی به نام بوعلی‌سینا در شهر همدان واقع شده است.
این بنا تاكنون سه بار نوسازی و تعمیر شده است. آخرین بار به مناسبت هزارمین سال تولد این دانشمند تعمیر و بازسازی شد، ساختمان بنا از سال 1325 شروع شد و در سال 1330 خاتمه یافت.
طرح آرامگاه از روی قدیمی‌ترین بنای تاریخ‌دار اسلامی ایران،‌ یعنی بنای عظیم گنبد كاووس (قابوس)، با تغییرات جزئی ساخته شده است.
بنای قدیم آرامگاه در زمان قاجاریه دوباره‌سازی شد و دو سنگ قبر قدیمی، یكی مربوط به ابوعلی‌سینا و دیگری مربوط به ابوسعید دخئوك (یار قدیمی ابوعلی‌سینا) در محل مقبره نهاده شد. مصالح به كار رفته در بنا عمدتاً آجر و شكل آن چهار ضلعی غیرمنظم بود كه گنبدی در وسط آن قرار داشت. اطراف بنا به تالار قرائت‌خانه‌ای در قسمت غربی و یك دالان در سمت شرقی محدود می‌شد. مجموعه امكانات فوق و ساختار معماری آرامگاه درخور مقام و شخصیت بوعلی نبود. به همین دلیل، انجمن آثار ملی تصمیم گرفت به مناسبت هزارمین سال تولد این فیلسوف عالی مقام بنای جدیدی را كه حاوی مفاهیم معماری قدیم و جدید باشد، بسازد.
آرامگاه بوعلی‌سینا در زمینی به مساحت 3090 مترمربع احداث گردید و زیربنای اصلی آن حدود 1792 مترمربع است.
نمای آرامگاه از سنگ خاراست. سطح حیاط با سه پله سرتاسری به ایوان ساختمان متصل می‌گردد و در ورودی آن در قسمت شرقی ساختمان واقع شده است. در این ایوان 10 ستون از سنگ خارا تعبیه شده كه قطر هر یك از ستون‌ها در قسمت پایین 95 سانتی‌متر و در بالا 75 سانتی‌متر با ارتفاع 4/10 متر است. هر یك از این ستون‌ها نمودار گذشت یك قرن از زمان تولد بوعلی‌سینا تا روزگار ماست.
دار چوبی ایوان به سرسرایی به طول 880 سانتی‌متر و عرض 630 سانتی‌متر باز می‌شود. دیوارهای سرسرا با سنگ تراورتن و كف آن با سنگ خارای چكشی پوشیده شده است. در طرف راست و چپ سرسرا، قبرهای قدیمی بوعلی‌سینا و ابوسعید قرار دارد و در انتهای غربی آن، در آهنی دو تكه‌ای تعبیه شده است كه به محل اصلی آرامگاه باز می‌شود.
محوطه اصلی چهارگوش است و دوازده پایه برج آرامگاه بر روی آن قرار گرفته است. قبر بوعلی‌ در میان برج و قبر ابوسعید در كنار آن است. بر روی هر دو قبر، لوحه‌ای از سنگ مرمر و كتیبه‌ای در 9 سطر به خط ثلث نوشته شده است.
در دو طرف سرسرا دو تالار قرار دارد كه یكی تالار اجتماعات و دیگری كتابخانه‌ آرامگاه است. طول و عرض هر دو تالار به ترتیب 9/45 و 5/75 متر است و كتابخانه آن بیش از 6 هزار جلد كتاب دارد.
ارتفاع برج آرامگاه از روی سقف آن 23 متر و از كف خیابان 28/5 متر است. مصالح به كار رفته در برج، سیمان و ریزه‌های سنگ خارا است كه به صورت یكپارچه ساخته شده است.
در میان ترك‌های دوازده‌گانه برج و در بالای آرامگاه، صندوقی مفرغی مكعب شكل قرار دارد كه سطح فوقانی آن هرمی شكل است. طول قسمت بالایی صندوق 97/5 سانتی‌‌متر و عرض قسمت پایین آن 109 سانتی‌متر است و در هر چهار طرف آن كتیبه‌ای به خط ثلث نوشته شده است.
به منظور تجلیل و قدردانی از مقام علمی این دانشمند و فیلسوف گرانقدر، در سال 1328 شمسی تصویر بوعلی توسط هنرمند و پیكرتراش شهیر استاد ابوالحسن صدیقی ترسیم شد كه براساس آن مجسمه تمام رخ ایستاده‌ای از سنگ مرمر سفید به ارتفاع 310 سانتی‌‌متر و پهنای متوسط 90 سانتی‌متر و وزن تقریبی 4/5 تن تهیه شد و بر روی پایه‌ای در میدان بوعلی همدان نصب گردید. در جبهه شمالی پایه مجسمه، بر روی لوح سنگ سفیدی به ارتفاع 180 سانتی‌متر و عرض 100 سانتی‌متر، كتیبه زیر در یازده سطر به خط نستعلیق نوشته شده است.

ابوعلی‌سینا
(428-370 هجری قمری)
دل گرچه در این بادیه بسیار شتافت یك موی ندانست ولی موی شكافت
انـدر دلِ مـن هـزار خورشیـد بتافــت آخـر بــه كمــالِ ذره‌ای راه نیافــت

این تندیس را انجمن آثار ملی به یادبود هزارمین سال تولد شیخ‌الرئیس ابوعلی حسین بن عبداللّه بن سینا به شهر همدان اهدا كرده است.
نظامی عروضی در كتاب چهار مقاله حكایتی از یكی از روش‌های درمانی بوعلی‌سینا نقل می‌كند كه مبینِ قریحه علمی این فیلسوف بزرگ است :
«یكی را از اعزّه آل‌بویه مالیخولیا پدید آمد و او را درین علّت چنان صورت بست كه او گاوی شده است، همه روز بانگ همی كرد و این و آن را همی گفت كه مرا كُشید كه از گوشت من هریسه نیكو آید تا كار به درجه‌ای بكشید كه نیز هیچ نخورد و روزها برآمد و نِهار كرد و اطبّا در معالجت او عاجز آمدند، و خواجه ابوعلی اندرین حالت وزیر بود و شاهنشاه علاءالدوّله محمّد بن دشمن زیار بر وی اقبالی داشت و جمله مُلك در دست او نهاده بود و كلّی شغل به رأی و تدبیر او باز گذاشته و الحق بعد اسكندر كه ارسطاطالیس وزیر او بود هیچ پادشاه چون ابوعلی وزیر نداشته بود، و درین حال كه خواجه ابوعلی وزیر بود هر روز پیش از صبحدم برخاستی و از كتاب شفا دو كاغذ تصنیف كردی، چون صبح صادق بدمیدی شاگردان را بار دادی، چون كیا رئیس بهمنیار و ابومنصور بن زیله و عبدالواحد جوزجانی و سلیمان دمشقی و من كه باكالنجارم تا به وقت اِسفار سبق‌ها بخواندیمی و در پی او نماز كردیمی و تا بیرون آمدمانی هزار سوار از مشاهیر و معارف و ارباب حوایج و اصحاب عرایض بر درِ سرای او گرد آمده بودی و خواجه برنشستی و آن جماعت در خدمت او برفتندی. چون به دیوان رسیدی سواره دو هزار شده بودی، پس به دیوان تا نماز پیشین بماندی و چون بازگشتی به خوان آمدی، جماعتی با او نان بخورندی، پس به قیلوله مشغول شدی و چون برخاستی نماز بكردی و پیش شاهنشاه شدی و تا نمازِ دیگر پیش او مفاوضه و محاوره بودی میان ایشان، در مهمّات مُلك دو تن بودند كه هرگز ثالثی نبودی و مقصود ازین حكایت آن است كه خواجه را هیچ فراغت نبودی. پس چون اطبّا از معالجت آن جوان عاجز آمدند پیش شاهنشاه مَلك معظّم علاءالدوّله آن حال بگفتند و او را شفیع برانگیختند كه خواجه را بگوید تا آن جوان را علاج كند. علاءالدوّله اشارت كرد و خواجه قبول كرد. پس گفت آن جوان را بشارت دهید كه قصّاب همی آید تا ترا بكُشَد و با آن جوان گفتند، او شادی همی كرد پس خواجه برنشست همچنان با كوكبه بر درِ سرای بیمار آمد و با تنی دو در رفت و كاردی به دست گرفته گفت این گاو كجاست تا او را بكُشَم. آن جوان همچو گاو بانگی كرد یعنی اینجاست. خواجه گفت به میانِ سرای آریدش و دست و پای او ببندید و فرو افكنید. بیمار چون آن شنید بدوید و به میانِ سرای آمد و بر پهلویِ راست خفت و پای او سخت ببستند. پس خواجه ابوعلی بیامد و كارد بر كارد مالید و فرونشست و دست بر پهلوی او نهاد چنان‌كه عادت قصابان بُوَد. پس گفت وَه این چه گاو لاغری است. این را نشاید كُشتن، علف دهیدش تا فربه شود و برخاست و بیرون آمد و مردم را گفت كه دست و پای او بگشایید و خوردنی آنچه فرمایم پیش او برید و او را گویید بخور تا زود فربه شوی. چنان كردند كه خواجه گفت خوردنی پیش او بردند و او همی خورد و بعد از آن هر چه از اشربه و ادویه خواجه فرمودی بدو دادندی و گفتند كه نیك بخور كه این گاو را نیك فربه كند، او بشنودی و بخوردی بر آن امید كه فربه شود تا او را بكُشند. پس اطبّا دست به معالجت او برگشادند چنانكه خواجه ابوعلی می‌فرمود یك ماه را به صلاح آمد و صحّت یافت و همه اهل خرد دانند كه این چنین معالجت نتوان كرد الاّ به فضلی كامل و علمی تمام و حدسی راست».