چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

گفت و شنود آرمانی


گفت و شنود آرمانی
مفهوم عدالت یکی از کهن ترین مقولات در اندیشه بشر و از پایدارترین دغدغه های اوست. در دوره های گوناگون تاریخ و در حوزه های متفاوت ، عدالت به شیوه های مختلف مورد توجه قرار گرفته است. عدالت از جمله مفاهیم بنیادی و موضوعات محوری فلسفه سیاسی است که نه تنها در نظر، بلکه در عمل توجه بسیاری به آن معطوف شده است.
به بیان دیگر استقرار عدالت در جهان ، نهایت آرزوی بشر در طول تاریخ بوده است . جستجوی ماهیت عدالت که به تدریج در چارچوب های نظریه هایی گسترش یافت ، فرآیند پرفراز و نشیبی را گذرانده تا به دوره کنونی رسیده است.
در این مقاله مفهوم عدالت در اندیشه یکی از اندیشمندان مطرح معاصر مورد بررسی قرار گرفته است.
هابرماس شرایط رسیدن به جامعه متعادل را فضای گفتگو بین افراد جامعه می داند. وی می گوید برای رسیدن به این شرایط نیازمند حوزه عمومی هستیم .
به زعم هابرماس ، اجرای حقوق برابر، باید برای هر دو جنس ، زن و مرد یکسان باشد و باید آنچنان گسترش یابد که تمام گروه های اجتماعی را در بر گیرد. در واقع وی به ایده سوسیالیسم اشاره می کند که عدالت نمی تواند به اجرا درآید، مگر آن که حقوق اجتماعی و فرهنگی تضمین شود و همه افراد فرصت برابری برای استفاده آزادی و حقوق سیاسی را داشته باشند. در مرکز چنین ایده ای این باور وجود دارد که تمامی انسان ها برابرند و حق دارند با برخورد و احترامی یکسان رو به رو شوند.
هابرماس عدالت را به عنوان کنش ارتباطی میان افراد می داند و بحث می کند که معیارهای حداقلی از عدالت می تواند از مفاهیم کنش ارتباطی و عقلانیت ارتباطی او منشا بگیرد. وی می کوشد نظریه کنش ارتباطی خود را به صورت بستری درآورد که در ساختن طرحی برای توسعه کنش های جمعی و کنش های فردی مورد استفاده قرار گیرد. عدالت از نظر هابرماس بر حول دو محور می چرخد:
۱) کنش ارتباطی
۲) حوزه عمومی
▪ کنش ارتباطی
هابرماس انواع کنش اجتماعی را به ۲نوع تقسیم می کند:
۱) کنش های معقول و هدفدار،
۲) کنش ارتباطی .
وی کنش های معقول و هدفدار را نیز به دو نوع تقسیم می کند:
۱) کنش های مستقیم
۲) کنش های راهبردی
تاکید هابرماس بر کنش ارتباطی و مبنای تمام نظریه های او همین نوع ارتباط است که ارتباط تحریف نشده و بدون اجبار است. در کنش ارتباطی و کنش افراد درگیر نه از طریق حسابگری های خودخواهانه موفقیت ، بلکه از طریق کنش های تفاهم آمیز هماهنگ می شود. افراد دخیل در کنش ارتباطی در بندهای موفقیت های شخصی شان نیستند، بلکه هدف هایشان را در شرایطی تعقیب می کنند که بتوانند برنامه هایشان را بر مبنای تعریف هایی از موقعیت مشترک و در ارتباط با دیگران هماهنگ کنند.
از سوی دیگر، به نظر هابرماس انسان ها از ۲طریق کار و زبان بر محیط و کارهایشان تاثیر می گذارند. کار همان کنش عقلانی هدفمند که متضمن کنش ابزاری و گزینش عقلانی یا هر دو است که به تسلط و توانایی اعمال اراده بر طبیعت می انجامد و زبان انباشته از مفاهیم و نمادهاست که امکان فراگیری دانش و استفاده از خرد جمعی را به انسان ها داده است و به انعطاف پذیری و مهارت در کنش های ارتباطی انجامیده است و ساختارهای آگاهی افراد را شکل می دهد.
هابرماس، کنش ارتباطی بین افراد را به عنوان عامل عدالت به نحوی که افراد بتوانند در جامعه سازماندهی اجتماعی و اداره عمومی متکامل تری به وجود بیاورند در نظر می گیرد. وی سعی کرده است که با معرفی خرد ارتباطی به عنوان جایگاه حکم اخلاقی مشکل توضیح در کارکرد مخرب عقل محض عقل عملی را پشت سر بگذارد. او ارتباط گفتاری را محل گفتگو و بروز عقل غیرمحض می داند و به نظر او افراد در جریان گفتگو به دنبال نظر و ابراز نظر و اصلاح نظر و توافق در مورد بهترین و درست ترین نظر هستند.
خردورزی در تامل درونی و فردی جریان نمی یابد، بلکه در بحث و نقد و گفتگو فعلیت پیدا می کند. هابرماس می گوید برای این که چند نفر بتوانند به گفتگو بپردازند و در آن به تفاهم و توافق برسند لازم است این قواعد به رسمیت شناخته شود:
۱) هر شخص توانا به سخن گفتن و انجام کنش مجاز به شرکت در گفتمان است.

۲) شامل:
الف) هر کس مجاز است هر گزاره و حکمی را مورد سوال قرار دهد.
ب) هر کس مجاز است هر گزاره و حکمی را که می خواهد در گفتمان طرح کند.
ج ) هرکس مجاز است گرایش ها و امیال و نیازهایش را بیان کند.
۳) هیچ گوینده ای را نمی توان به زور چه درونی و چه بیرونی از اعمال حقوق بیان شده در بندهای ۱ و ۲ بازداشت.
به نظر هابرماس، اخلاق گفتمانی با رویکرد عقلایی به اخلاق مبنای عملی اجتماعی می بخشد. این درک به جای عقل محض مخرب و عقل عملی عقل ارتباطی و عقل بیناذهنی برآمده از ارتباط ذهنی را مبنای رویکرد اخلاقی انسان برمی شمرد. بحث این است که کارکرد عقل در گفتگو و ارتباط زبانی مادیت پیدا می کند و انسان را به اتخاذ رویه عقلانی نسبت به هنجارهای اخلاقی می کشاند و این اخلاق از نظر هابرماس برخلاف درک کانت در محدوده صورگرایی محض باقی می ماند.
هابرماس معتقد است فرآیند توسعه اخلاقی را نمی توان تا فرآیند توسعه تولید و صنعت تنزل داد. به نظر وی نیاز به وجود نظم در میان دولت ها و ملل مختلف و جوامع سیاسی مستقل به اندازه تاثیر بر روند اخلاقی انسان ها حائز اهمیت است . وی می گوید: چیزی به نام حقایق اخلاقی ثابت و دائمی وجود ندارد، ولی با این وجود معتقد است هدف نظریه اجتماعی باید تحقق زندگی خوب و ایده آل باشد.
▪ حوزه عمومی
حوزه عمومی در مقابل حوزه خصوصی قرار دارد. حوزه عمومی که سیاست در آن شکل می گرفت و عرصه آزادی بود و حوزه خصوصی عرصه ضرورت و سروری و حوزه خصوصی با اعمال خشونت و تبعیض بر بندگان به رفاه نیازهای خود می پرداخت . مفهوم عرصه عمومی یکی دیگر از اجزای نظام فکری هابرماس است . این مفهوم با جایگاهی مرتبط است که هابرماس برای عقلانیت ، ارتباطی به عنوان حوزه تعامل و تفاهم قائل است.
منظور هابرماس از عرصه عمومی فضای اجتماعی است که در آن افکار عمومی شکل می گیرد. افراد در حوزه عمومی می توانند به طور آزاد و اختیاری مشارکت کنند، وقتی افراد به طور آزادانه و از طریق انجمن ها، اجتماعات و نشر آزاد نظریات با یکدیگر به گفتگو می پردازند و به صورت پیکره عمومی عمل می کنند. عرصه عمومی طی سده های اخیر از عوامل اصلی شکل گیری دموکراسی است.
عدالت از نظر هابرماس یعنی این که افراد بتوانند با یکدیگر به بحث وگفتگو بپردازند؛ اما این در سرمایه داری متاخر به دلیل انفعال سیاسی و سیاست زدایی توده ها دچار ضعف و زوال شده است . در واقع از نظر هابرماس برای رسیدن به عدالت به حوزه عمومی نیازمند حوزه ای هستیم که افراد آزادانه به گفتگو بپردازند. پس از این که ما از حوزه عمومی توصیفی کرده ایم می توانیم به این نتیجه برسیم که هرچه حقوق و امکانات مساوی برای کسانی که درگیر بحث هستند بیشتر دسترس باشد هر چه افراد از نظر درونی به استدلال برتر و منطقی تر گرایش بیشتری داشته باشند و آزادانه و عقلانی تر صحبت کنند، به شرایط مطلوب سخن گفتن نزدیک می شویم که این همان وضعیت ایده آل کلامی است و افراد با استفاده از این گفتگو و از طریق عقلانیت ارتباطی بر سر صدق و کذب مفاهیم اخلاقی و هنجارهای اجتماعی به تفاهم می رسند.
هابرماس در کتاب جهانی شدن و آینده دموکراسی می نویسد: یک قانون فقط زمانی می تواند مدعی مشروعیت کند که تمام کسانی که از آن تاثیر پذیرفته اند بتوانند در یک گفتگوی عقلانی که حوزه عمومی با آن موافقت کرده مشارکت کنند.
هابرماس همچون فلاسفه پیشین خود ارسطو و کانت به دنبال آن است که گفتمان علم اخلاق خود را بر امری عام تر از هنجارهای فرهنگی موجود استوار کند. وی این کار را با پایه گذاری گفتمان علنی اخلاق بر فهمی اساسا تجربی از پراکسیس و نیز شرایط گفتمان به انجام برساند.
حاصل این مبناگرایی آن است که گفتمان اخلاق هابرماس ، شرایط ضروری و دموکراتیک گفتار اجتماعی ایده آل را نشان می دهد. گفتمان علم اخلاق که موضوع آن مصالح ، ارزش ها و هویت هاست و نیز گفتمان اخلاقی که راجع به عدالت ، انصاف و برابری در حیطه منافع عمومی است.
تلقی دستوری از تامل دموکراتیک که هابرماس مطرح می کند، مذاکرات و تاملات عملی را با گفتمان علم اخلاق و گفتمان اخلاقی به نحوی تالیف می کند که توجیه کننده این فرض باشد که نتایج صحیح آنهایی هستند که شهروندان آزاد و برابر بتوانند به نحو معقولی درباره آنها به توافق دست یابند.از زمان تکوین نظریه کنش ارتباطی در اندیشه هابرماس ، توسعه اجتماعی در پیدایی شرایط و اوضاعی دیده می شود که هر عنصری از جامعه در امور اجتماعی به صورت برابر مشارکت کند، یعنی پیدایی موقعیتی که ارتباط در آن تحریف نشده است. هابرماس وضعیت مطلوب گفت و شنود را طرح و عنوان کرد. وضعیت گفت وشنود والد و مولود برابری و عدالت است ، لذا فراهم آمدن آن ، امکان انتقاد از نابرابری ها و تبعیض های موجود ناشی از توزیع عادلانه قدرت در اجتماع را به وجود آورد. پیدایی وضعیت مطلوب گفت وشنود، جامعه را به توسعه اجتماعی نزدیک می کند و همچنین در جامعه ای که استقرار عدالت ، نابرابری های اجتماعی دست کم تعدیل یابد تعریف ارتباطات رو به کاستی می گذارد. همین کنش متقابل بین وضعیت مطلوب گفت وشنود و پیشرفت اجتماعی است که امکانات مشارکت اکثریت در اداره عمومی و کاستن از میزان نابرابری های عمده را تضمین می کند.
از نظر هابرماس ، والاترین و برترین کنش ها عبارتند از فراگیری که با انجام هر چه بهتر و بیشتر می تواند ساختارهای آگاهی را تکامل بخشد و هم با به کار بستن خرد و عدالت موجبات سازماندهی اجتماعی و اداره عمومی متکامل تری را به وجود آورد. هرچه درجه استفاده از خرد و عدالت در روانه های توسعه اجتماعی بالاتر و سنجیده تر باشد، وجود نابرابری ها در اجتماع کمتر می شود.
● عدالت و کنش ارتباطی
برای رسیدن به عدالت از نظر هابرماس ، کنش ارتباطی لازم است همان طوری که می دانیم پیشرفت جوامع و رسیدن به یک مقوله توسعه اجتماعی از سیستم های ارتباطی است . به یمن عدالت در جوامع ، تمام افراد به نیازهای خودشان دسترسی پیدا می کنند. هابرماس می گوید افراد وقتی در جامعه با یکدیگر بحث و گفتگو می کنند و یک گفت و شنود آرمانی انجام می دهند می توانند به اهداف ، ارزش ها و نیازها برسند و حتی با بیان نگرش ها و باورهای خودشان در یک حوزه عمومی می توانند به یک وحدت کلامی و آرمانی دست پیدا کنند. وحدت کلامی در جامعه به یک پیشرفت تبدیل می شود. پیشرفت از نظر او همان مفاهمه و گفتگو بین افراد جامعه است و او می گوید ما برای نوسازی جامعه فقط به عقلانیت ابزاری نیازمند نیستیم ، بلکه برای رسیدن به نوسازی به عقلانیت فرهنگی نیازمندیم که این نوع عقلانیت مشتمل بر مدارس ، آموزش و تربیت و غیره است .هابرماس در عصر جهانی شدن ، مشکلاتی مانند بحران دولت ملی در نتیجه روند جهانی شدن را مورد توجه ویژه قرار می دهد. وی از جمله در سنجش رابطه میان عدالت اجتماعی و سودمندی و کارایی بازار خاطرنشان می کند که باید انتظار داشت یک بازار کار عمدتا تنظیم نشده و نیز خصوصی سازی بیمه های بیماری ، سالخوردگی و بیکاری ، در میان لایه های اجتماعی کم درآمد و در حوزه مناسبات شغلی نامطمئن به پیدایش محیطهای فلاکت بار و زیر خط فقر در حاشیه جوامع پیشرفته منجر شود.
سید عظیم اسماعیل زاده
منبع : روزنامه جام‌جم